علی الحق این بود دین عجایز
اسرارنامه، ص ۱۲۰
حدیث پژوهان آن را موضوع می دانند؛[۹۴] عجلونی در کشف الخفاء(ج۲/ص۷۰) با اسناد معتبری ضعف و وضع و جعلی بودن آن را اثبات می کند: قال فی المقاصد لا أصل له بهذا اللفظ،… و فی سنده محمّد بن البیلمانی ضعیف جدا، قال ابن حبان حدث عن أبیه بنسخه منها مائتا حدیث موضوعه، وقال القاری حدیث موضوع،… انتهى و حکم الصغانی على حدیث إذا کان آخر الزمان واختلفت الأهواء بالوضع.
۳ـ ما وَسَعَنی اَرضی و لا سَمائی ولکن قَلب وَسَعنی عَبدی المومن
یکی از معروف ترین احادیث قدسی مرقوم در متون صوفیه است که در آثار عطّار هم منعکس شده است.
غزّالی در «احیاء العلوم» به عبارت: (قالَ اللهُ تعالی): (لم یسَعَنی سَمائِی وَلا اَرضی وَ وَسَعَنی قَلبُ عبدی المومنِ اللّینِ الوداعِ) بیان داشته است.
حافظ عراقی در مقام ارزیابی این حدیث می گوید: اصلی برای آن ندیده ام. سیوطی در «الدّر» به پیروی از زرکشی با این نظر موافقت نموده و نیز، ابن حجر همین سخن را گفته است.
ابن تیمیه می گوید: این حدیث از اسرائیلیات است، و سند شناخته شده ای متّصل به پیامبر(ص) ندارد. دیگر علمای حدیث نیز در اصالت آن تردید کرده اند. زرکشی این حدیث را از جمله احادیث جعلی شده از سوی ملحدان دانسته است.[۹۵]
۴ـ إختلافُ امّتی رحمهٌ
قرضاوی در این خصوص می نویسد: «سخن درباره ی احادیث موضوع در گنجایش صفحات این باب نیست… ولی من، از شما می پرسم، چگونه با عقل سازگاری دارد که پیامبر(ص) بفرمایند: (إختلافُ امّتی رحمهٌ) یا چنانکه در بعضی روایات دیگر وارد شده است، بفرمایند: (إختلافُ أصحابی رحمهٌ) در حالی که خداوند متعال در آیات محکم قرآن می فرماید: اَنْ اقیمُوا الدّین وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ «دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازی نکنید» و باز می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»[۹۶]
۵ـ خذوا نصِفَ دینکم عنِ الحُمیراء
عطّار در تذکرهالاولیاء، در ستایش رابعه ی عدویه می گوید: «اگر رواست ثلثان دین از عایشه ی صدّیقه ـ رضی الله عنها ـ گرفتن، هم رواست از کنیزکان او فایده گرفتن.»[۹۷]
یوسف قرضاوی در تحلیل این حدیث می نویسد: «حافظ ابن حَجَر، گفته است سندی برای این حدیث در دست ندارم و جز در «النهایه» ابن کثیر آن هم بدون تخریج در هیچ کتب حدیثی دیگر ی آن را ندیده ام. ممکن است که از لحاظ سند و راویان حدیث، صحصح باشد. ولی هر گاه از نظر متن و موضوع باز حدیث را مورد بررسی قرار دهیم، در می یابیم که عقل منکر آن است، و واقع امر آن را مردود می شمارد.»[۹۸] زیرا گاهی سند حدیث صحیح و راوی هم شرایط لازم را داشته ولی متن نادرست و نارواست و «قوت سند روایت، اسرائیلی بودن را نفی نمی کند…. یعنی صحیح بودن روایت در نفس خود، منافاتی، با این که از اسرائیلیات و خرافات بنی اسرائیل و افتراهای آن ها بر انبیاء باشد، ندارد.» برای مثال: داستان خرافی نگین سلیمان و دیو، روایت ابن عباس از کعب الاحبار است. راوی عادل و صالح است، امّا مطلب و متن پیام واهی است.[۹۹]
بخش دوم: اسرائیلیات و تفسیر
ـ تفسیر
«تفسیر در اصطلاح علوم قرآنی به آن دانشی گفته می شود که از علم و آگاهی به کلام خدا بحث می کند و به فهم معانی و استنباط احکام از متن آیات الهی کمک می کند.»[۱۰۰] علم تفسیر از جمله علوم مهمی است که فراگیری آن بر امّت اسلامی لازم و حفظ و فهم قرآن و تدبر در معانی آن از جمله اموری است که خداوند آن را بر امّت اسلامی واجب گردانیده است.
معمولاً لازم است توأم با واژه ی تفسیر، اشاره ای هم به تأویل بشود؛ به تعبیری دیگر، تفسیر بحث معنی و مفهوم قرآن و کشف حقیقت های آن می باشد، امّا تأویل به آن معانی قرآن می پردازد که از ظاهر کلمات دریافت نمی شود.
گروهی از علما می گویند: اصطلاح «تفسیر» در تفسسیر روایی یا همان تفسیر به مأثور بکار برده می شود ولی «تاویل» بر تفسیر درایی یا همان تفسیر به رای و اجتهاد اطلاق می گردد. به هر حال مشهور آن است که «تفسیر» شامل تفسیر به مأثور و تفسیر به رأی و اجتهاد است و با بحث درباره ی لفظ و معنی مرتبط می باشد و دائره ی شمول وسیع است که استعمال «تفسیر» در این معانی به حقیقت عرفی در آمده است.[۱۰۱]
رسول اکرم(ص) فرموده: من فسّر القرآن برأیه إن اصابَ لم یوجر، و إن اخطا فلیتبوا مقعده من النار؛ یعنی اگر کسی قرآن را به رأی خود تفسیر کند اگر چه به واقع رسیده باشد پاداشی نمی برد و اگر نسبت به واقع نیز دچار اشتباه گردد جایگاه او در آتش جهنم خواهد بود.[۱۰۲]
البته تأویل در لغت به معنی رجوع و بازگشت است و تا حدی در مقابل با تفسیر به کار می رود.
از یک طرف؛ اگر چه دانستن منابع تاریخی از ضروریات مفسران است، امّا گاهی نقل روایات غیر معتبر نه تنها لازم نیست بلکه زیانبار هم است.[۱۰۳]
یکی از امتیازات ادبیات، صحت و ثقت در بسیاری از نکات مبهم تاریخی است مورّخ اغلب نگاه تحلیلی و حاکمیتی زمان خود را دارد امّا در بسیاری از موار، ادیب، شاعر و نویسنده گاه صریح و گاه با زبان رمزی و اشاره، به نکته های ظریف و دقیق تاریخی، اجتماعی و سیاسی اشاره می کند و این سخن که «ادبیات آیینه ی تمام نمای اجتماع است» مورد توافق اغلب محقّقان و دانش پژوهان است.
حسن اعتماد، دوستی، علاقمندی ادیب نسبت به ج
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
امعه و بالعکس، صداقت گفتار ادیب را به ویژه در نقل قول روایات یا طنزهای اجتماعی، مضاعف می کند چنان که شاعر و نویسنده، به خصوص، شاعران متعهد و عارف و شریعت مدار، از مرجع و منابع مورد اعتماد و صحیح استفاده نکنند و از طرف دیگر با توجه به اندیشه ی خیال پردازی و تصویرگری شاعرانه، گوینده را در معرض انتقادات شدید تاریخی و گفتاری قرار می دهد به همین دلیل کنکاش و جست و جو در بررسی و علل و عوامل آن روایات گویندگان شعر و ادب، بیشتر از دیگران لازم است و البته با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی گویندگان، می توان از انتقادات نسبت به آنان کاست و ارزش ادبی آن ها را بهتر پاس داشت.
همیشه در پی تفسیر و موشکافی قرآن و جزئیات آن بودن سفارش نشده است. زیرا آن چه خداوند با حکمت خویش، مصلحت دانسته و رازهای سر به مهری را پوشیده نگاه داشته و نیازی به تفصیل و تفسیر آن برای مخاطبانش ندانسته است و هر جا که فضل و حکمتش اقتضا کرده چون داستان حضرت یوسف به بسیاری از نکات زندگی قصّه اشاره کرده است و در تفسیر و توضیح صحیح بعضی مسایل مذکور، حضرت رسول (ص) در حدیث مبارک بیان کرده و زاید بر آن جزو اسرائیلیات و چه بسا خرافه هایی بوده که آگاهان بر علوم قرآنی را به شگفتی وا می دارد و متأسفانه مفسران بزرگی چون طبری، فخر رازی و حتی سیوطی و… آن مسایل زاید را بدون تحقیق در تفاسیر آورده اند. بی علت نیست اگر ابوحیان توحیدی (حافظ ثانی و فیلسوف و ادیب معتزلی)[۱۰۴] در جمله ای اغراق آمیز نسبت به تفسیر کبیر امام فخر رازی گفته است: «فیهِ کلُّ شیءٍ اِلاّ التَّفسیر؛ در آن هر چیزی جزء تفسیر، هست.»[۱۰۵]
این است که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معاصر به خوانندگان کتب تفسیر، سفارش می کنند از مطالعه ی تفاسیر طولانی و مسایل زاید در آن ها پرهیز کنند. دعوتگران و مبلغان قرآنی بحث های طولانی بلاغت و کلامی و… را کمتر تأکید کنند و به اختصار مطالب قرآنی را در صحت و صداقت بیان کنند.[۱۰۶]
ـ اقسام تفسیر
به طور کلی تفسیر ها از دیدگاه مفسران دو گونه است: تفسیر به مأثور و تفسیر به رأی.
بعضی از کتب تفسیر فقط مشتمل بر مأثورند و بعضی از آن ها توجیه اضافی اقوال و آرا را در بر دارند، تفسیر به رأی و اجتهاد هر رنگ و شکلی داشته باشد اجمالاً از تفسیر به مأثور جدا نمی شود.
ـ تفسیر به مأثور
باسابقه ترین و اصیل ترین شیوه ی تفسیر، تفاسیر نقلی است و تفسیر طبری بهترین نمونه از این نوع است.[۱۰۷] در مورد تفسیر مأثور، سیوطی می گوید:
«قسمتی که می توان صحیح آن را شناخت بحمدالله بسیار است؛ هر چند که امام احمد گفته: «سه چیز اصل ندارد: تفسیر، ملاحم (اخبار مربوط به آخرالزمان) و مغازی (مطالب مربوط به جنگ ها)»، چون که غالب آنها اخبار مرسل می باشد.
و امّا آنچه با استدلال نه نقل بدست می آید بیشتر از دو جهت خطا در آنها راه می یابد، این دو جهت بعد از صحابه و تابعین و پیروان نیک آنان پدید آمده است، چون تفاسیری که از آنها فقط نقل می کنند تقریباً چیزی از این دو در آنها نیست، مانند تفسیر عبدالرزّاق و فریابی و وکیع و عبدو اسحاق و امثال این ها. این دو جهت چنین است:
۱ـ عده ای مطالب خاصی را باور داشتند، سپس خواسته اند الفاظ قرآن را بر آن ها حمل کنند.
۲ـ عده ای قرآن را فقط با آن چه جایز است کسی از سخنگویان به لغت عرب آن را اراده نماید تفسیر کرده اند، بدون توجه به فرستنده ی قرآن و کسی که بر او نازل شده و آن که به آن مخاطب گردیده است.»[۱۰۸]
تفسیر به مأثور یعنی تفسیر به منقول اعم از این که آن مأثور متواتر یا غیرمتواتر باشد. بنابراین «مأثور» منقول از خدای تبارک و تعالی در قرآن، پیامبر(ص)، صحابه(رض) و تابعین(ره) را شامل می شود. اصولاً تفسیر به مأثور از این انواع چهارگانه خارج نیست.
ـ علل ضعف و جعل در تفسیر مأثور(فهرست وار)
– ورود روایت ها و اخبار تازه مسلمانان یهود، مسیح، فارس و رومی های ناآگاه به قداست اسلامی.
– ورود مجعولات به متون اسلامی در اثر اختلافات سیاسی، مذهبی و کلامی جهت اثبات دعوی خویش.
– قصّاص، داستان سرایان و رمان نویسان.
– بعضی از صوفیان و عارفان.
– دانشمندان یهودی تازه مسلمان چون کعب الاحبار، تمیم داری و وهب بن منبّه و ابن جریح.[۱۰۹]
ـ روش درست در تفسیر قرآن کریم
برای محقّق و خواننده ی تفسیر و علوم قرآنی همیشه مهم ّترین سؤال این است که درست ترین و پذیرفته ترین روش تفسیر قرآن کدام است؟ محمّد ابوشهبه به شیوه ای رسا و علمی در این مورد می گوید: «هر کس که بخواهد خدا را تفسیر کند باید در وهله ی اول به سراغ قرآن برود ، اگر تفسیر آن را در قرآن نیافت ، آن را در حدیث صحیح جستجو کند. اگر آن را در حدیث نیافت آن را در اقوال صحابه پیدا کند که باید از روایت ضعیف، موضوع و اسرائیلیات اجتناب ورزد. اگر آن را در اقوال صحابه نیافت، آن را در اقوال تابعین جستجو کند، که اگر تابعین بر مبنایی اتفاق داشته باشند این دلیل خواهد بود بر به دست آوردن آن از طریق صحابه، و اگر اختلاف داشته باشند از اقوال تابعین انتخاب می کند و آن چه را که همراه دلیل است ترجیح می دهد، اگر در اقوال آنان به خاطر ضعف و وضع اسرائیلیات که از اهل کتاب به دست آورده اند، نتیجه ای بدست نیاورد با بهره گرفتن از رأی خود به اجتهاد بپردازد و در این زمینه کوتاهی نکند، البته بعد از تحقی
ق همه ی شرایط استفاده از رأی و اجتهاد».[۱۱۰]
ـ اسرائیلیات
«واژه ی اسرائیلیات جمع است، مفرد آن اسرائیلیه است. اسرائیلیات داستان ها و حادثه هایی هستند که از منابع اسرائیل نقل شده باشد. مقصود از اسرائیل در این تعبیر، جد اعلای بنی اسرائیل یعنی یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم پدر دوازده سبط، و یهود به او منسوب است، و آنها را بنی اسرائیل می گویند. واژه ی بنی اسرائیل در قرآن هم آمده است از جمله در مائده /۷۸، اسراء/۴، نحل/ ۷۶٫ اگر چه واژه ی اسرائیلیات ظاهراً بر داستان هایی اطلاق می شود که از منابع یهودی نقل شده باشند، امّا علمای تفسیر و حدیث این واژه را به معنای عام تری به کار می برند، که شامل داستان های یهودی و غیر یهودی می شود. لذا این در اصطلاح تفسیر و حدیث بر همه ی اساطیر باستانی یهودی و نصرانی اطلاق می شود. حتی برخی از مفسران و محدثان احادیث جعلی یهود و سایر دشمنان اسلام را، که به نام اسلام گسترش داده اند «اسرائیلیات» نامیده اند، با این که اصل و ریشه ای نداشته اند. به کار بردن اسرائیلیات برای این بوده که رنگ و بوی یهود در این داستان ها و همین گونه در مجعولات بیشتر قابل لمس بوده است.»[۱۱۱]
به عبارت دیگر، «اسرائیلیات در اصطلاح مفسران به همه ی آن تأثیری گفته می شود که فرهنگ یهودی و مسیحی بر تفسیر قرآن کریم داشته است. علت آن که مفسران اسرائیلیات گفته و برای مثال، نصرانیات نگفته اند از باب تغلیب استپس از تابعان نیز گستره ی استفاده از منابع اسرائیلی بیشتر شد، تا این که تفسیر رویکردی روشمند به خود گرفت. مفسران و دانشمندان اسلامی خطر ورود اسرائیلیات را در متون اسلامی بدون جرح و تعدیل و نقد و نظر گوشزد کردند و علت گرایش به اسرائیلیات در زمان های گذشته را مورد توجه قرار دادند.»[۱۱۲]
آل جعفر می گوید: «در اصطلاح مفسّران و محدّثان، اسرائیلیات شامل داستان های خرافی و اساطیر می شود که وارد احادیث و تفاسیر شده، گر چه منشأ آن ها یهودی یا مسیحی باشد.»[۱۱۳]
خاستگاه برخی از قصّه ها و روایات مجعول یا ریشه در کتاب های یهود و مسیحیت، به ویژه عهدین دارد یا ردّ پای آن ها را صرفاً می توان در اوهام و خرافات رایج در بین اقوام و ملل پیشین جستجو کرد.»[۱۱۴]
به منظور حفظ مصالح عمومی و جلوگیری از خرید و فروش غیر عادی زمینهای موات ممکن است به موجب قوانین خاص ، مقداری از این اراضی ملک دولت محسوب شود، چنانچه به موجب لایحه قانونی ثبت اراضی موات اطراف تهران از تاریخ ۱۶/۵/۱۳۳۴ تقاضای ثبت اراضی بایر بدون مالک و موات اطراف شهر تهران از تاریخ ۲۸/۵/۱۳۳۱ فقط از بانک ساختمانی پذیرفته می شود .و هیچ کس نمی تواند به عنوان احیا اراضی موات تقاضای ثبت کند و این قاعده رفته رفته به غالب شهرستانهای مهم ایران سرایت داده شد.[۸۷]
ج ـ مرجع تشخیص اراضی موات
ماده ۱۲ قانون زمین شهری در خصوص مرجع تشخیص نوع زمین (موات، بایر و دایر)که داخل محدوده شهر ها بوده وزارت مسکن و شهر سازی را متولی این امر تعیین کرده است .اما در خصوص اراضی موات خارج از محدوده شهرها قانون دیگری تصویب شده است که به موجب تبصره ۱ ماده قانون تشخیص اراضی موات و ابطال اسناد آن مصوب ۳۰/۹/۱۳۶۵ : «تشخیص موات بودن اراضی موات خارج از محدوده شهرها بر عهده وزارت جهادکشاورزی نهاده شده است که از طریق هیات هفت نفره اقدام می نماید.در صورتی که متصرف فعلی ، منکر موات بودن زمین باشد از طریق دادگاه صالح اقدام به عمل می آید و چنانچه دادگاه رای به موات بودن زمین بدهد سند آن را ابطال و از متصرف خلع ید خواهد شد.» ماده ۲ آیین نامه اجرایی این قانون نیز به این امر اشاره دارد: « اراضی موات از نظر این قانون ،زمین هایی است که سابقه احیا و بهره برداری ندارند و به صورت طبیعی مانده و افراد به صورت رسمی یا غیر رسمی برای آنها سند تهیه کرده اند ».[۸۸]
دـ ملاک دایر یا بایر بودن زمین
ملاک دایر یا بایر یا موات بودن زمین تاریخ تصویب قانون لغو مالکیت اراضی شهری است .چنانچه زمینی موات بوده و تا تاریخ ۵/۴/۱۳۵۸ (تاریخ تصویب قانون لغو مالکیت اراضی شهری) احیا و عمران نشده باشد اقدامات عمرانی بعد از این تاریخ روی آن زمین وصف قانونی موات بودن زمین را زایل نمی کند. زیرا این تاریخ ،جهت تمییز اراضی موات از دایر و بایر است و حکم دادگاه نیز بایستی با بررسی وضعیت زمین در آن تاریخ و قبل از آن صادر شود .اما در خصوص اراضی بایر چنانچه تا قبل از اسفند ماه سال ۱۳۶۰ (تاریخ تصویب اراضی شهری) اقدامات عمرانی و احیا بر روی این اراضی انجام شده باشد موجب تشخیص دایر بودن آن و موجد حق برای مالکین اراضی خواهد بود.البته طبق ماده ۵ قانون زمین شهری دایر بودن زمین باید فعلیت داشته باشد.[۸۹]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
گفتار اول: اعضای تشکیل دهنده هیات حل اختلاف
هیات حل اختلاف موضوع قانون تعیین تکلیف مرکب از ۳ عضو می باشد:
۱) یکی از قضات دادگستری به انتخاب رئیس قوه قضائیه ؛
۲) رئیس اداره ثبت یا قائم مقام وی؛
۳) حسب مورد رئیس اداره راه و شهرسازی یا رئیس اداره جهادکشاورزی یا قائم مقام آنها ؛
مطابق ماده ۸ آیین نامه ، هیات در ساعات غیر اداری در محل دبیرخانه [۹۰]تشکیل و با حضور همه اعضا رسمیت می یابد و پس از بررسی مدارک و دلایل ارائه شده مبادرت به صدور رای می نماید .در صورت نقص پرونده و ضرورت تحقیقات بیشتر و جلب نظر کارشناس ، هیات قرار ارجاع امر به کارشناس منتخب را صادر می نماید .در صورتی که اعضای هیات تشخیص دهند که درخواست متقاضی خارج از شمول مقررات قانون بوده و یا ملک مورد تقاضای ثبت از اراضی دولتی ، ملی ، موات ، منابع طبیعی و عمومی باشد رای به رد درخواست متقاضی صادر می کند
نکته :نقش قاضی در هیات از سه جهت اهمیت دارد :
۱) هدایت اموری که جنبه قضایی دارد
۲) اجرای صحیح قانون و نظارت بر آن
۳) جلوگیری از هرگونه انحراف و سوءاستفاده از قانون.[۹۱]
هیات حل اختلاف موضوع مواد ۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت نیز متشکل از ۳ عضو بوده است (یکی از قضات دادگستری به انتخاب رئیس قوه قضائیه ، یک نفر خبره ثبتی از بین کارکنان مجرب که توسط رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تعیین می گردد، رئیس ثبت یا قائم مقام وی).
مطابق ماده ۱۷ آیین نامه مواد ۱۴۷و۱۴۸ محل تشکیل هیات اداره ثبت محل خواهد بود و جلسات آن با حضور۲ نفر از اعضا رسمیت یافته و تصمیمات هیات حداقل با دو رای لازم الاجرا می باشد.
هیات حل اختلاف موضوع مواد ۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت پس از تشکیل ، اظهارات متقاضی را اخذ می نماید که اهم آن به قرار زیر است:
۱) مال غیر منقول را از چه کسی خریداری کرده است که در صورت تعاقب ایادی اسامی را اعلام می نماید تا به مالک ثبتی ختم گردد.
۲) ملک درحال حاضر به صورت باغ یا زمین کشاورزی یا ساختمان یا به هر صورت دیگر است ذکر گردد.
۳) ملک به صورت محصور است یا غیر محصور .
هیات فوق الذکر پس از تشکیل و اخذ اظهارات متقاضی یکی از کارشناسان ثبتی را انتخاب می کند . کارشناس منتخب پس از ارجاع پرونده ، محل را معاینه کرده و تصرفات فعلی متقاضی را از نظر تناسب میزان مالکیت با تصرفات با توجه به سوابق پرونده ثبتی مشخص و ضمن ترسیم نقشه ، محل مورد تصرف را روی آن منعکس می نماید و علاوه بر آن حدود و ثغور، مساحت عرصه، قدمت اعیان ملک، حقوق ارتفاقی، شماره فرعی و اصلی، نحوه تصرفات و ارزش عرصه و اعیان مراتب را صورت جلسه کرده و به امضای متقاضی یا متقاضیان و شهود معرفی شده از سوی متقاضی رسانیده و صورتمجلس و نقشه ترسیمی را به دبیر هیات تسلیم می نمود.
گفتار دوم ـ صلاحیت هیات حل اختلاف
طبق ماده ۱ قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی که مقرر می دارد :« به منظور صدور اسناد مالکیت ساختمان های احداث شده بر روی اراضی با سابقه ثبتی که منشاء تصرفات متصرفان ، نیز قانونی است و هم چنین صدور اسناد مالکیت برای اراضی کشاورزی و نسق های زراعی و باغاتی که شرایط فوق را دارند لیکن به علت وجود حداقل یکی از موارد مندرج در ماده فوق الذکر، صدور سند مالکیت مفروزی از طریق قوانین جاری برای آنها میسور نیست ، در هر حوزه ثبتی هیات یا هیاتهای حل اختلاف که در این قانون هیات نامیده می شود با بررسی مدارک و دلایل ارائه شده و در صورت لزوم انجام تحقیقات لازم و جلب نظر کارشناس مبادرت به صدور رای می نماید .»هم چنین با توجه به ماده ۶ آیین نامه اجرایی قانون مذکور مستفاد می گردد که هیات حل اختلاف موضوع قانون فوق الذکر صلاحیت رسیدگی به کلیه تقاضاهای واصله به این هیات را دارا می باشد ،و هیچ مرجع دیگری توسط قانون غیر از هیات حل اختلاف پیش بینی نگردیده است .
البته نکته ای که از ذکر آن نباید غافل شد این است که هرگاه اختلاف در اصل ملکیت مطرح باشد این موضوع از صلاحیت هیات خارج و در صلاحیت محاکم قضایی می باشد و تا زمانی که دادگاه اقدام به صدور حکم ننماید هیات حق رسیدگی به موضوع را نخواهد داشت .
در ماده ۱۴۷ اصلاحی قانون ثبت مصوب ۱۳۶۵، رسیدگی به همه موارد مندرج در ماده مزبور و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک در صلاحیت هیات یا هیاتهایی مرکب از دو نفر قاضی دادگستری و یک نفر از کارکنان ثبت بود که به هر حال این هیات به شرط توافق طرفین به موضوع رسیدگی و اتخاذ تصمیم می نمود.[۹۲] ولی به موجب مواد ۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت مصوب ۲۱/۶/۱۳۷۰در صلاحیت هیاتها تغییراتی بوجود آمد، بدین شرح که به منظور رسیدگی سریع تر به پرونده ها و این که اگر اختلافی بین طرفین وجود نداشته و به اظهارنظر قضایی نیازی نباشد و در نتیجه از اتلاف وقت و صرف هزینه های نابجا جلوگیری گردد دو مرجع مختلف به شرح زیر برای رسیدگی به تقاضاها مقرر گردید:
الف : رئیس ثبت اسناد و املاک محل ملک یا کفیل اداره ثبت
در خصوص موارد صلاحیت رئیس ثبت می توان به بندهای یک و دو ماده ۱۴۷ اصلاحی قانون ثبت اشاره نمود که مهم ترین رکن آنها ، وجود توافق بین متصرف و مالک است . اما صرف توافق کافی نیست و شرایط دیگری هم لازم است .از جمله در بند ۱ ماده فوق الذکر که املاک مفروزی را مد نظر دارد ، باید تصرف بلامنازع متصرف، توسط کارشناس ، محرز گردد و کسی به تصرف معترض نباشد و عرصه مورد تصرف نیز متعلق به اوقاف یا دولت یا شهرداری نبوده و مالک عرصه و اعیان یکی باشد و
علاوه بر این ، باید ملک مورد ادعا دارای سابقه ثبت بوده و متصرف نیز بتواند سند عادی مالکیت خود را ارائه نماید .و یا در مورد املاک مشاعی ، باید کلیه مالکین مشاعی با تصرفات مفروزی متصرف موافقت داشته باشند و کسی نسبت به آن معترض نبوده و مقدار تصرف متقاضی هم از سهم فروشنده در کل ملک بیشتر نباشد .
اما گذشته از تمامی این شرایط باید اتخاذ تصمیم برای رئیس ثبت ، امکان داشته باشد و الاپرونده را جهت رسیدگی به هیاتهای حل اختلاف خواهد فرستاد. هم چنان که مطابق بند ۸ بخشنامه شماره ۱۵۷۹۱/۴۱/۱ تاریخ ۲۳/۹/۱۳۷۸ سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ، مهری با این عنوان « توافقی نیست به هیات حل اختلاف ارجاع شود.تاریخ …رئیس ثبت » باید از طرف اداره کل ثبت استان تهران تهیه گردد و روسای کلیه واحد های ثبتی مکلفند برابر مقررات مصرحه در آیین نامه ، به ترتیب و نوبت ، تقاضاها را رسیدگی ، در صورتی که سند مالکیت قابل صدور از طریق توافقی نباشد ، تقاضارا به مهر مذکور ممهور و توسط دبیرخانه به هیات ارجاع نمایند.
البته بخشنامه فوق الذکر به علت جلوگیری از تضیع حقوق متقاضیان و پیش گیری از ارجاع بی دلیل پرونده ها از ناحیه رئیس ثبت به هیات حل اختلاف ، در ادامه چنین مقرر داشته که روسای ثبت مکلفند مراتب عدم حصول توافق را به طور مستدل و روشن قید نمایند و سپس پرونده ها را به هیات حل اختلاف ارجاع کنند.
ب :هیات حل اختلاف مستقر در ثبت محل
رسیدگی به آن قسمت از تقاضاهایی را که در صلاحیت هیات حل اختلاف است می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
۱)تقاضاهای مربوط به املاک مفروز که دارای شرایط زیر باشد:
* بین اشخاص در تصرف اختلاف باشد به عبارت دیگر تصرف متصرف و متقاضی بلا منازع نباشد
* وجود معترض
* عدم امکان اتخاذ تصمیم برای رئیس ثبت
* عدم ارائه سند عادی مالکیت
۲) در تقاضاهای مربوط به املاک مشاع باید به دو نکته توجه شود:
* به سایر مالکین مشاعی دسترسی نباشد
* مال مشاع را قبل از افراز نمی توان با حدود اربعه معین به ثبت رسانید.
۳)مواردی که عرصه مورد تقاضا وقف است .
۴)مواردی که عرصه تقاضا متعلق به دولت یا شهرداری است .
۵)مواردی که مالکیت عرصه و اعیان مورد تقاضا از هم جداست .
۶)مواردی که ملک مورد تقاضا سابقه ثبت نداشته باشد.
۷)رسیدگی به تقاضای اتباع بیگانه .[۹۳]
نکته ای که راجع به بند ۵ باید متذکر گردید این نکته می باشد که « به منظور جلوگیری از تصرفات غیر قانونی اشخاص در اراضی دولتی و شهرداریها تنها تصرفاتی معتبر شناخته می شود که تا تاریخ ۱/۱/۱۳۷۰ احداث بنا شده باشد».[۹۴]
گفتار سوم ـ نحوه رسیدگی به تقاضاها و صدور رای
رسیدگی در هیات حل اختلاف موضوع قانون تعیین تکلیف نیازمند انجام اقداماتی از سوی دبیرخانه هیات می باشد .دبیرخانه مکلف است درخواستهای واصل شده را به ترتیب تاریخ وصول بررسی و پس از ممیزی آن و مطابقت مدارک اسکن شده با تصاویر مصدق آن و اخذ گواهی تثبیت موقعیت نقشه ملک در سوابق کاداستر و احراز موضوع مبادرت به ثبت تقاضا نموده و به طریق الکترونیکی شماره پیگیری را به متقاضی اعلام نماید .در صورتی که تصویر مصدق مدارک مالکیت ظرف مدت ۲۰ روز به دبیرخانه واصل نگردد ، دبیرخانه مراتب را به نحو الکترونیکی به متقاضی اخطار و چنانچه مدارک ظرف ۲۰ روز به دبیرخانه تسلیم نشود فایل مذکور بایگانی و به مدت سه ماه نگهداری و پس از آن در صورت عدم مراجعه متقاضی حذف خواهد شد .(ماده ۵ آیین نامه قانون تعیین تکلیف )
دببرخانه مکلف است کلیه مراحل ثبت تقاضا ها و ممیزی مدارک را در سیستم ثبت و پس از تکمیل و تعیین نوبت مراتب را به متقاضی اعلام نماید .(ماده ۶ آیین نامه قانون تعیین تکلیف)
پس از انجام مراحل فوق توسط دبیرخانه دبیر هیات مکلف است از اداره ثبت استعلام نماید و در صورتی که ملک جزء مستثنیات باشد مراتب را به طور کتبی به هیات گزارش کند تا هیات با توجه به آن تصمیم مقتضی را اتخاذ نماید.(تبصره ۲ ماده ۲ قانون تعیین تکلیف)
هیات در صورت احراز تصرفات مالکانه و بلامنازع متقاضی و سایر شرایط تعیین شده در قانون ، پس از کارشناسی و تهیه نقشه کلی ملک و انعکاس قطعه مورد تصرف در آن مبادرت به صدور رای می نماید. هیات در رسیدگی خود باید به مستثنیات قانون توجه داشته باشد و در صورتی که اراضی سابقه ملی یا موات بودن داشته باشد مکلف است نظر وزارتخانه های راه و شهر سازی یا جهاد کشاورزی را استعلام نماید .وزارتخانه های مذکور نیز مکلفند ظرف یک ماه پس از وصول نامه هیات به استعلام پاسخ دهند .در صورت عدم ارسال پاسخ یا پاسخ خلاف واقع متخلف به انفصال موقت از خدمت دولتی به مدت سه ماه تا یک سال و در صورت تکرار به انفصال دائم از خدمت دولتی محکوم می گردد. عدم ارسال پاسخ مانع رسیدگی هیات نخواهد شد و هیات بدون توجه به این امر به رسیدگی خود ادامه خواهد داد.
آرای هیات باید به موجب ماده ۳ قانون تعیین تکلیف در دو نوبت به فاصله ۱۵روز از طریق روزنامه کثیرالانتشار و محلی به وسیله اداره ثبت محل آگهی گردد. هم چنین این اداره مکلف است در روستاها علاوه بر انتشار آگهی رای هیات را با حضور نماینده شورای اسلامی روستا در محل الصاق نماید .در صورتی که اشخاص ذی نفع به آرای اعلام شده اعتراضی داشته باشند از تاریخ انتشار و الصاق آگهی در محل تا دو ماه اعتراض خود را به اداره ثبت محل وقوع ملک تسلیم و رسید اخذ نمایند. معترض باید ظرف یک ماه از تاریخ تسلیم اعتراض مبادرت به تقدیم دادخواست به دادگاه عمومی
محل نماید و گواهی آن را به اداره ثبت محل تحویل دهد .در این صورت اقدامات ثبت موکول به صدور حکم قطعی از دادگاه خواهد بود.در صورتی که اعتراض در مهلت قانونی واصل نگردد یا معترض ، گواهی تقدیم دادخواست به دادگاه عمومی محل را ارائه نکند ، اداره ثبت محل باید مبادرت به صدور سند مالکیت نماید .صدور سند مالکیت مانع از مراجعه متضرر به دادگاه نخواهد بود و معترض می تواند به ادعای اینکه سند مالکیت بر خلاف قانون صادر شده است در دادگاه عمومی دادخواهی کند اعتراض و دادخواهی مزبور باید با تقدیم دادخواست باشد.(ماده ۲و صدر ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی).[۹۵]
هیات حل اختلاف موضوع مواد ۱۴۷و ۱۴۸ قانون ثبت پس از کارشناسی ملک توسط کارشناسان اداره ثبت اسناد و یا هیات کارشناسی ، که منجر به تعیین موقعیت ملک مورد تقاضا در کل پلاک ثبتی می گردد ؛ بعلاوه یکی از نمایندگان اداره ثبت نظر کارشناس و سه نفر نیز به عنوان گواه تصرف متقاضی را مورد تایید قرار می دهند اقدام می نماید .پس از طی مراحل فوق که از ثبت نام متقاضی و در نوبت قرار گرفتن و در نظر گرفتن پلاک فرعی برای ملک مورد تقاضا شروع شده و به کارشناسی ملک و تایید نماینده ثبت خاتمه پیدا می کند ، پرونده آماده صدور رای می باشد.در این زمان نحوه رسیدگی هیات با توجه به وضعیت ملک متقاضی متفاوت خواهد بود:
الف- چنانچه ملک سابقه ثبت نداشته باشد و متقاضی به عنوان مالک متصرف است و هیات به موضوع رسیدگی و نظر خود را جهت تنظیم اظهارنامه به واحد ثبتی ابلاغ کند .اداره ثبت مکلف است پس از تنظیم اظهارنامه مراتب را ضمن اولین آگهی نوبتی موضوع ماده ۵۹ آیین نامه قانون ثبت به اطلاع اداره ثبت برساند. تحدید حدود این قبیل املاک با درخواست متقاضی به صورت تحدید حدود اختصاصی انجام می شود .(اگر ملک در جریان ثبت باشد و سابقه تحدید حدود نداشته باشد واحد ثبتی طبق قسمت اخیر اقدام خواهد نمود.) ( تبصره ۴و۵ ماده ۲ قانون اصلاح مواد ۱و۲و۳)
آشنایی با پیامبران ، ائمه ی اطهار و شخصیّت های دینی و ملّی
آشنایی با رفتارهای نوع دوستانه(از طریق الگوها)
آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی
آشنایی با تأثیر و اهمّیّت مشاغل در رفاه عمومی
آشنایی با محیط زندگی اجتماعی خود و دیگران
آشنایی با مقرّرات و قوانین اجتماعی
آشنایی با الگوهای زندگی مردم و نشانه های اساسی کشور ایران
مهارت (ذهنی و عملی):
مهارت هایی که می توانند کودکان در پایان دوره ی سنی به آن دست یابند عبارت اند از:
افزایش توانایی فراگیران به منظور استفاده از حواس ، برای شناخت محیط زندگی
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir |
افزایش توانایی فراگیران به منظور طبقه بندی پدیده ها ، برای شناخت بیشتر محیط زندگی
پرورش خلاقیّت
پرورش قدرت تمرکز
توسعه ی توانایی ادراک اشیاء در صورت های مختلف
توسعه توانایی استدلال
پرورش مهارت های زبان
درک مفاهیم مقدّماتی(علوم-ریاضی)
پرورش توانایی هماهنگی بین حرکات و اندام های مختلف بدن
رعایت نکات بهداشتی و ایمنی
پرورش ذوق هنری و حس زیبایی شناسی
تقویت توانایی ایجاد رابطه با دیگران
رعایت مقرّرات و قوانین اجتماعی
رعایت حقوق فردی و اجتماعی
نگرش:
نگرش ها ، عموماً مسایلی ارزشی هستند و بهتر است از طریق عمل خود نگرش ها را به کودکان بیاموزیم نه صرفاً با حرف.
اهداف دوره پیش دبستان در حیطه ی نگرش عبارت اند از:
علاقه مندی نسبت به کاربرد حواس در شناخت محیط زندگی
علاقه به جمع آوری و طبقه بندی اطّلاعات محیط پیرامون
نگرش مثبت نسبت به تلفّظ صحیح کلمات در سخن گفتن به زبان فارسی و رشد واژگان
نگرش مثبت نسبت به اعضای بدن
علاقه به رعایت بهداشت
علاقه به تغذیه ی مناسب
شکوفایی فطرت خداجویی
علاقه به عبادات و آداب و رسوم مذهبی و دینی
علاقه به پیامبران ، ائمه ی اطهار و شخصیّت های دینی و ملّی
علاقه به دانستن فضایل اخلاقی از جمله نوع دوستی و احترام به دیگران
تقویت اعتماد به نفس
علاقه به شناخت محیط زندگی اجتماعی خود
علاقه به بروز عواطف و احساسات خود در عین تسلّط بر نفس
نگرش مثبت نسبت به رعایت مقرّرات و قوانین اجتماعی
مسئولیّت پذیری
در راستای رسالت و مأموریت آموزش و پرورش و جهت دهی به رشد همه جانبه دانش آموزان بر پایه تعالیم و دستورات دین مبین اسلام ، اهداف دوره ابتدایی به شرح زیرتعیین می شود. مدیران ، برنامه ریزان و همه افرادی که در تعلیم و تربیت دانش آموزان نقشی برعهده دارند،مکلفند در برنامه ریزی امور، سازماندهی فعالیتها و انجام وظایف مربوط بگونه ای اقدام نمایند که تاپایان دوره تحصیلی دستیابی دانش آموزان به اهداف تعیین شده ممکن باشد.
اعتقادی :
-۱ اصول دین رامی داندوبه آن معتقد است .
-۲خداوندرادوست داردواورابهترین یاوروکمک می داند.
-۳ بازندگی انبیاء اولوالعزم به ویژه نبی اکرم (ص ) ومعصومین تاحدودی آشناست وآنان رادوست دارد.
-۴ بامعنای معاد آشناست و می داند که انسان درکارهایی که انجام می دهد نزد خداوندپاسخگواست .
-۵ به اولیاء دین ، بزرگان و شخصیتهای اسلامی احترام می گذارد.
-۶ معنای تولی و تبری رامی داند.
-۷ قرآن را از رو می خواند و باترجمه برخی از سوره ها آشنایی داشته و از حفظ می خواند.
-۸ ترجمه بعضی از احادیث ساده رامی داند.
-۹ نمازرابه درستی می خواند وبااحکام ضروری مربوط به نماز و روزه آشنا است .
-۱۰ نمازهای واجب را با رغبت می خواند. (برای دختران )
-۱۱ افراد محرم و نامحرم را تشخیص می دهد واحکام مربوط را رعایت می کند.
-۱۲ با مسائل مربوط به سن تکلیف و تقلید آشنا است و احکام را در حد ضرورت می داند وبه آن عمل می کند. (برای دختران )
-۱۳ باحلال وحرام آشنا است واحکام مربوط رادرحد ضرورت رعایت می کند.
-۱۴ معنای امربه معروف و نهی از منکر را می داند.
-۱۵ به مجاهدین در راه خدا و شهداء احترام می گذارد.
-۱۶ زمان ها و مکان های مقدس ومهم رامی شناسد.
-۱۷ به حضور در مسجد علاقه نشان می دهد و آداب آن را می داند.
اخلاقی :
-۱ راستگو وامین است .
-۲ مؤدب و مهربان است .
-۳ به عهد خود پای بنداست .
-۴ مظاهر حیا و عفت در او آشکار است .
-۵ احترام به بزرگترهاراوظیفه خودمی داند وبه نظرات آنهاتوجه می کند.
-۶ ازوالدین اطاعت می کند.
-۷ شجاع وصبوراست .
-۸ تمیزاست وپاکیزگی رادوست دارد.
-۹ تکالیف شخصی روزانه خودراشخص انجام می دهد.
-۱۰ برای رسیدن به موفقیت پشتکار داردوتلاش می کند.
-۱۱ پوشش اسلامی رادوست دارد وآن رارعایت می کند.
-۱۲ اوقات فراغت خودرابافعالیت هاوبازی های مناسب پرمی کند.
-۱۳ امیدواروبانشاط است وازمواجهه با مشکلات نمی هراسد.
-۱۴ ظاهری آراسته دارد.
-۱۵ خطاواشتباه دیگران رادرموردخود می بخشد.
-۱۶ برای رفتارهای خودبادیگران دلیل دارد.
-۱۷ درارتباط بادیگران از کلمات محبت آمیز و دوستانه استفاده می کند.
-۱۸ برای انجام کارهای خود دوستانش رابه زحمت نمی اندازد.
-۱۹ به همکلاسان وهمسالان خود درانجام وظایف یادگیری کمک می کند
-۲۰ در برابر رفتارهای ناپسند خود پوزش خواسته ورفتار خودرااصلاح می کند.
-۲۱ نظم وانضباط رادرخانه ،مدرسه واجتماع رعایت می کند.
علمی و آموزشی :
۱ـ نسبت به شناخت پدیده ها کنجکاواست .
۲ـ در فکر کردن ، شنیدن ، گفتن و بیان مقصود، خواندن و نوشتن و حساب کردن مهارت کافی دارد.
۳ـ بازبان فارسی آشنایی دارد و می تواند ازکتاب و روزنامه استفاده کند.
۴ـ به اهمیت وارزش اطلاعات واطلاع رسانی درزندگی آگاه است .
-۵ ارزش علم را در انجام درست کارها تا حدی می داند .
۶ـ مهارت های اولیه برای زندگی در جامعه راکسب کرده است .
-۷ با نحوه یادگیری خودتاحدودی آشناست .
۸ـ به مطالعه کتاب علاقه مند است .
فرهنگی هنری :
-۱ به زیبایی های طبیعت توجه دارد وهماهنگی آن رادوست دارد.
-۲ در زمینه های هنری از زیبایی در پدیده های طبیعی الگومی گیرد.
-۳ ازمشاهده آثارهنری لذت می برد.
-۴ ذوق و خلاقیت هنری خود را در انجام فعالیت هانشان می دهد.
-۵ سنت ها، پدیده ها و آثار موزون را دوست دارد.
-۶ بابرخی از آثارمعروف هنری آشنا است .
-۷ به خواندن اشعاروقصه های مناسب علاقه منداست .
-۸ برخی از آداب فرهنگی واجتماعی اسلامی – ایرانی رامی داند وبرای آنهاارزش قائل است .
اجتماعی :
۱ـ وظایف خود را در مقابل خانواده ، دوستان و همسایگان می داند.
۲ـ اعضای خانواده خود را دوست می دارد و در انجام کارهابه آنهاکمک می کند.
-۳ به معلمین واولیای مدرسه احترام می گذارد.
۴ـ به حق خود قانع است و حقوق دیگران را رعایت می کند.
۵ـ برای بدست آوردن حق خود از راه های درست تلاش می کند.
-۶ همکلاسی های خود را دوست دارد و به آنها کمک می کند.
۷ـ همکاری با دیگران را دوست دارد.
-۸ دربازی ها و فعالیت های گروهی شرکت می کند.
۹ـ مقررات مدرسه را می داند و به آنها عمل می کند.
۱۰ـ به رعایت مقررات اجتماعی علاقه نشان می دهد.
۱۱ـ به انجام وظایف و مسئولیت هایی که برعهده او می گذارند، پای بند است .
۱۲ـ نظرات اصلاحی دیگران را در مورد خود می پذیرد.
-۱۳ اشتباهات دیگران رابارعایت احترام به آنهاتذکر می دهد.
۱۴ـ در برابر خدمت دیگران قدرشناس است و از آنها تشکر می کند.
-۱۵ آداب سخن گفتن رارعایت می کند.
-۱۶ خدمت کردن به میهن ومردم خودرادوست دارد.
زیستی :
۱ـ از حواس خود به خوبی محافظت و استفاده می کند.
-۲ در نشستن و راه رفتن واستفاده از قوای بدنی به درستی عمل می کند.
۳ـ بهداشت فردی و اجتماعی را رعایت می کند.
۴ـ در حفظ محیط زیست کوشااست .
۵ـ با تمرین ها وبازی های مناسب ،قابلیت های جسمی خویش راافزایش می دهد.
۶ـ نکات ایمنی را می داند و رعایت می کند.
۷ـ اهمیت مصونیت دربرابرامراض رادرک می کند.
۸ـ در حفظ سلامتی خود و دیگران تلاش می کند.
سیاسی :
۱ـنظام جمهوری اسلامی ایران را می شناسد، به پرچم کشور احترام می گذارد و سرود ملی را ازحفظ می خواند.
۲ـ با زندگی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران آشنا است واز اوبه بزرگی یاد می کند.
۳ـ اهمیت استقلال وآزادی را در پیشرفت جامعه درک می کند.
-۴ به حکومت دینی و ولایت فقیه علاقه منداست .
۵ـ مسلمانان را دوست دارد و نسبت به امور آنان بی تفاوت نیست .
۶ـ اقوام مختلف ایرانی را می شناسد و با آنان احساس همبستگی می کند.
-۷ افراد عدالتخواه وحق طلب رادوست دارد.
-۸ سران کفار و مشرکین صدر اسلام را می شناسد و با اعمال آنها نسبت به پیامبر و مسلمین آشنا است .
-۹ سران کفار و مشرکین معاند بااسلام رادرزمان حاضر می شناسد.
-۱۰ با مفهوم وحدت وامنیت ملی آشنااست .
اقتصادی :
۱ـ کارکردن را دوست دارد و به افرادی که کارهای مفیددارنداحترام می گذارد.
۲ـ وسایل خودراتمیزوسالم نگه می دارد.
-۳ تن پروری ، بیکاری و راحت طلبی را از عوامل شکست فرد وجامعه می داند.
۴ـ در حفظ اموال عمومی به عنوان ثروت ملی می کوشد و در استفاده از آنها درست عمل می کند.
۵ـ مالکیت خود و دیگران را تمیز می دهد و به مالکیت دیگران احترام می گذارد.
۶ـ مشاغل و حرف موجود در محیط زندگی خودرامی شناسد.
۷ـ به استفاده از تولیدات داخلی علاقه مند است
مبانی آموزش و پرورش پیش از دبستان
۱- مبانی زیست شناختی
۲- مبانی جامعه شناختی
۳- مبانی روانشناختی
تاریخچه اموزش و پرورش
در فلات ایران، دست کم از پانزده هزار سال پیش، انسان زندگی می کرده است. دربارهٔ چگونگی آموزش و پروش مردمانی که پیش از آریایی ها در این سرزمین زندگی می کردند آگاهی چندانی در دست نیست.
نزدیک به چهار هزار سال پیش، آریایی ها و از آن جمله مادها، پارسی ها و پارتی ها به سرزمین ایران مهاجرت کردند. مادها در غرب و پارسی ها در جنوب و پارتی ها در شرق فلات ایران ماندگار شدند و حکومت هایی تشکیل دادند.
مادها در حدود هفصد سال پیش از میلاد در سرزمین های غرب ایران چیره شدند و دولت ماد را بنیان گداشتند. در دورهٔ مادها، کودکان و نوجوانان راه و رسم زندگانی و کار و جنگاوری را در خانه و ایل می آموختند. آموزش رسمی مخصوص روحانیان بود. روحانیان، گذشته از خواندن و نوشتن، اصول و مراسم دینی، اخترشناسی و شیوه های پیشگویی سرنوشت دیگران را در مراکز دینی فرا می گرفتند. مردم دیگر از خواندن و نوشتن بی بهره بودند. مادها خطی شبیه خط میخی داشتند.[۱]
در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهٔ روحانیان زرتشتی (موبدان)، شاهزادگان و دولت مردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارت های سودمند را به فرزندان خود آموزش می دادند. در آن زمان آتشکده ها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درس ها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس می دادند.
آموزش در دوران قاجار
مکتبخانه
در دوران قاجار جنگ های ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخش های زیادی از ایران همراه بود. البته ان شکست دردناک باعث شد که دولت مردان دلسوز و فرهیختگان جامعهٔ آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بی خبری از دانش و فن آن روزگار بود. از این رو، در سال ۱۲۳۱ هجری قمری، ۵ نفر دانشجو به انگلیس فرستاده شد؛ نخستین چاپخانهٔ سربی در ۱۲۲۷ هجری قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ هجری قمری منتشر کرد؛ و نخستین مدرسه به شیوهٔ امروزی با همت میرزا حسن خان رشدیه در ۱۲۵۴ هجری قمری در ارومیه و در سال بعد در تبریز کار خود را آغاز کرد.
در دوران قاجار امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بود. در باور عمومی، باسوادی زنان مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک دانسته می شد (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تاکید می کردند). باور دیگر این بود که زنان نمی توانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب می شد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان می کردند. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان حتی برادر کوچک تر خود آموخته می شد. این الگوی جامعه پذیری تا دوره های بعد نیز ادامه یافت. در اواخر قاجاریه و دوران مشروطه و پس از آن، برخی از فعالان حقوق زنان در آن روزگار بر آن شدند که مدرسه های دخترانه بسازند. البته این امر با مخالفت سنت گرایان مواجه می شد اما تعدادی مدرسه دخترانه ساخته شد.[۲]
تاریخ ظهور مراکز پیش دبستانی
تاریخ ظهور مراکز پیش دبستانی (کودکستان،مهدکودک) در جهان
الف) کودکستان:
کودکستان ها نسبت به مهدکودک از نظر تاریخی،ریشه های از عمیق تری دارند.
گرچه آغاز رشد کودکستان ها در اروپا ثمره تفکر و نوشته کمینیوس،دوسو،پستالوژی و هربارت می باشد ولی در حقیقت این فردریک فروبل آلمانی بود که اولین کودکستان را در سال ۱۸۳۷ در بلانکنبوک (Blankenburg) آلمان بنا نهاد و از همان زمان کودکستان (باغ کودکان) معمول گشت.
عقیده فروبل این بود که کودک در یک محیط غنی و سرشار می تواند علایق خود را از طریق تجربه آموزی و فعالیت شخصی رشد دهد.
شخصیت فروبل:او که مشاهده گر دقیق کودکان بود شخصا به آموزش آنها اقدام کرد و به ارزش بازی کودکان در این سالها پی برد و بازی را نه فقط برای رشد فیزیکی بلکه برای رشد همه جانبه آنها مفید تشخیص داد.
او که توجه به بازی را جز مهمترین اهداف کودکستان و تعلیم و تربیت کودکان می دانست برای هر کودک فضایی خاص را قایل بود و اعتقاد داشت که محیط کودکستان باید موقعیتی را برای هر کودک فراهم آورد تا بدون قید و بند و رها از محدودیت ها به بازی بپردازد.
هدف از ایجاد کودکستان از دیدگاه فروبل ایجاد محیطی شاد بود که بازی در فضای آزاد و فعالیت های خود به خودی را میسر می ساخت.
در اوایل قرن بیستم اندیشه تربیت معلم افرادی که خواهان خدمت در این آموزشکاه ها بودند،در اوایل قرن ۲۰ صورت واقعی به خود گرفت و نهضت اصلاح کودکستانها که به همت شاگرد دیویی عنوان شد و سبب تاسیس رشته آموزش پرورش در دانشگاه کلمبیا و سپس دانشگاه های دیگر گردید.
مهد کودک:
مهد کودک موسسه اجتماعی جدیدی است که در قرن بیسستم شکل گرفت است.خواهران مک میلن که تا حدود زیادی تحت تاثیر عقاید فروبل قرار داشتند مهد کودک را به عنوان نامی مناسب برای نوع تازه اموزش پرورش پیش دبستان در نظر گرفتند.
خوهران مک میلان که با کودکان پیش دبستانی در محله های فقیر نشین لندن کار می کردند،سعی در برآوردن نیازهای اساسی کودکان خردسالی شدند که تامین نیازهایشان از طریق زندگی در خانواده های پر جمعیت و فقیر نشین میسر نبود.آنها با تجربه ای که از کلینیک های درمانی انگلستان در مورد کودکان بی بضاعت کسب کرده بودند مهد کودک را مکانی برای پیشگیری از بیماریهای فکری و جسمی کودکان می دانستند و به همین جهت فلسفه اصلی آموزش پرورش در مهد کودک را بر پایه مراقبت و پرورش فرد فرد کودکان استوار نمودند.
تلاشهای موفقیت آمیز این خواهران انگلیسی در زمینه کار با کودکان ۲ تا ۵ ساله سبب شد که پارلمان انگلستان در سال ۱۹۱۸ با تصویب قانون فیشر(قانون اخذ مالیات برای خدمات مهد کودک) بر آن مهر تایید رسمی زد.این قانون به نظام های آموزشگاهی محلی اجازه تاسیس مهد کودک در سراسر انگلستان را می داد.
در سال ۱۹۲۰ الگوگیری مهد کودکهای سایر کشورها از مهد کودکهای انگلستان از جمله آمریکا در دانشگاه کلمبیا کارها و عقاید فروبل،زمینه ساز کوشش های مربیان دیگر و تاسیس کودکستانها در سایر کشورها گردید.
در سال ۱۸۵۵ از جمله خانم کارل شورز که خود از جمله شاگردان فروبل بود در سال ۱۸۵۵ اولین کودکستان را در آمریکا تاسیس کرد.شورز با الگو گیری از مدارس فروبل،در شهر فراترتاون در ایالت وپشکانسین، کودکستانی را برای کودکان آلمانی زبان تاسیس کرد.
سال ۱۸۶۰ اولین کودکستان برای کودکان آمریکایی (انگلیسی زبان) در حقیقت یک مدرسه خصوصی بود که به همت الیزابت پی بادی در سال ۱۸۶۰ در شهر بوستون آغاز به کار نمود.
اوایل قرن ۲۰ کودکستانها در اوایل قرن بیستم،بار دیگر دستخوش تغییرات گردیدند که حاصل تاثیر عقاید مربیانی چون ماریا مونته سوری بود.او با دنبال کردن کارهای دو دانشمند فرانسوی به نامهای جان ایتارد و ادوارد سگن،توانست تجربیاتی کسب کند که افراد بسیاری را در سر تا سر جهان تحت تاثیر کار و نوشته های خود قرار دهد.به این ترتیب کودکستانهای آمریکایی و نیز سایر کشورها،عقاید و نظریات نوآورانه وی را پذیرفتند.
سال های ۱۹۴۰ به بعد را می توان زمان گسترش عمیق تر کودکستانهای ضمیمه مدارس دولتی در بسیاری از کشورها دانست.در این قرن مربیانی چون جان دیویی،در ابداع روش های سنجیده تری توفیق یافتند.
چه چیز سبب شد که کودکستانها رونق و افزایش یابند؟
تاکید روانشناسان بر اهمیت نخستین سالهای کودکی و نیز محروم بودن بسیاری از خانواده ها از فضا و وسایل مناسب برای فعالیت و بازیهای کودکان خردسال رشد مهد کودک ها در آمریکا از طریق ارتباط با دانشگاهها و دانشکده ها چشمگیر بوده است.
حال باتوجه به بررسی بعمل آمده ازبرنامه استراتژی از طریق پرسشنامه درارتباط بامولفه های آن وتعیین وضعیت موجودومطلوب می توان الگوی برنامه ای استراتژیی که مورداتفاق کارشناسان ومدیران مرکزباشدراجهت حرکت ازوضع موجودبه مطلوب وپوشش این فاصله مطرح نمود۰٫The abstract is typically a ssummhe contents o
برنامه استراتژیک بیمارستان امام رضا(ع)
سازمانهای امروزی درراستای تحقق اهداف ناگزیر ازبرنامه ریزی می باشندوبرنامه ریزی بعنوان یکی ازارکان مدیریت بدنبال ایجادارتباط مابین زمان حال وآینده می باشد.برنامه ریزی یعنی تعیین هدفهای درست وسپس انتخاب مسیر،راه،وسیله یاروش درست برای تامین این هدفها.
امروزه درراستای برنامه ریزی ،بعلت وجودمحیط ناپایدارسازمانهای پیشروبه سمت متدجدیدباقالب استراتژیک دربرنامه ریزی پیش می روند.دراین تحقیق باتوجه به تعیین وضعیت موجودومطلوب ازدبدگاه نمونه آماری باطراحی برنامه استراتژی می توان تغییرات موردنظررابرای رسیدن ازوضع موجود به مطلوب ایجادنمود.
باتحلیل وشناسایی آنچه سازمان انجام می دهد وسپس آنچه سازمان می خواهدانجام دهدمی توان مشخص نمود سازمان چقدربااهداف مطلوب خودفاصله داردواین فاصله درچه جهتی است .آیاسازمان به اهداف مطلوب خوددست نیافته وبرای تحقق آن هامی بایستی منابع صرف نمایدواین منابع درچه حدی بایدصرف گرددیااینکه به اهداف دستی یافته ونیازبه بررسی وتعریف مطلوبیت جدیدداردکه می بایستی باتوجه به مولفه های برنامه استراتژی باتحلیل صحیح ازتغییرات وتفکراستراتژیک نوع خدماتی که بایدبه متقاضیان ارائه شودراازطرق بازاندیشی بامشارکت مدیران وکارشناسان مشخص کرده ومتناسب باآن ساختارهای جدیدرابازسازی کندوبااستقراریک نظام کارآمد(بازآفرینی) زمینه تبدیل برنامه عملیاتی به عمل وازعمل به اجراءرافراهم سازد .
باتوجه به ضرورت ایجادشده برنامه ریزی استراتژیک رامی توان تلاشی منظم وسازمان یافته درجهت اتخاذتصمیمات وطراحی روش های جدیدبمنظورایجادتحول درسازمان وحرکت ازوضعیت موجود به وضعیت مطلوبی که قبلا تعیین گردیده دانست .جهت تدوین وطراحی برنامه استراتژی در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه نیزباتحلیل صحیح ومطابق واقعیت ازمحیط ،تغییرات ونوع خدمتی که می بایستی بیمارستان با توجه به رسالتی که دارد ارائه دهدساختارهای لازم به معنای تغییرآنچه بایدتغییرکندبمنظوردستیابی به نتایج مثبت وحذف نتایج منفی ایجادگردیده تادرصورت لزوم وبازبینی مورد بازسازی وبازآفرینی قرارگیرد.
دراین بیمارستان الگوی تلفیقی از دیوید و مدل برایسون باتوجه به بررسی های بعمل آمده با کارشناسان ومدیران جهت ازبین بردن شکاف وفاصله بین وضعیت موجودومطلوب پیشنهادگردیده است تابااستفاه ومبناقراردادن آن بتوان زمینه راجهت ایجادتغییرات اساسی ایجادنموده ودرمراحل بعدی نیز بعنوان پایه ای جهت بازنگری برنامه ازآن استفاده نمود.امید است تا در پناه الطاف حق و با تشریک مساعی کلیه مدیران و کارکنان سازمان، تحقق چشم انداز متصور برای سازمان در افقی کوتاه تر میسر گردد تا همگان از بالندگی و رشد مجموعه آموزشی ، درمانی امام رضا (ع) کرمانشاه بر خود ببالیم.
مدل برنامه استراتژیک بیمارستان امام رضا(ع)
همانگونه که قابل مشاهده است تدوین بیانیه مأموریت و چشم انداز نخستین و مهمترین گام در برنامه ریزی استراتژیک است، چراکه بصورت مستقیم کلیه اجزای برنامه را متأثر ساخته و چارچوب کلی تمامی فعالیتهای سازمان را در افق برنامه ترسیم می کند.ماموریت سازمان بایدمتناسب باتغییرات جامعه ،نیازهاوشرایط سازمان همانگونه که دربحث مولفه های برنامه ریزی استراتژیک ذکرشدموردتحلیل قرارگیردومتناسب باوضعیتی که نقطه مطلوب سازمان است آنراموردبازبینی قراردادوجهت ارائه خدمات متناسب آنرابازسازی کرده ومسیرحرکت راتعیین نمود.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
بیمارستان امام رضا (ع ) بزرگترین و مدرنترین مرکز آموزشی درمانی غرب کشور با بهره گیری مطلوب ازسرمایه های ارزشمندسازمانی ، منابع انسانی متخصص ،متعهد ، مجرب و روش های نوین علمی ، تجهیزات پیشرفته و مدیریت دانایی محور منطبق برآخرین استانداردهای موجود روز ، خدمات ایمن و قابل اعتماد را در عرصه تشخیص ، درمان ، آموزش و پژوهش به منظورباز توانی، حفظ و ارتقاء سطح سلامت جامعه و جلب مشارکت ذینفعان ارائه می نماید.
چشم انداز نهایی مرکز آموزشی و درمانی امام رضا (ع) کرمانشاه در افق ۵ساله به قرار ذیل می باشد:
پیشرو و سرآمد در ارائه خدمات تشخیصی درمانی ، آموزشی و پژوهشی در سطح کشور
۳ .اهداف کلان سازمان
به منظور تعیین اهداف در مرکز آموزشی و درمانی امام رضا جلسات مشورتی با مدیران ارشد سازمان و کارشناسان مربوطه صورت گرفته ونظرات مورد جمع بندی قرار گرفت که براساس آن اهداف ذیل به عنوان اهداف کلان سازمان برای ۵ سال آینده تعیین گردیدند.
۴٫ارزشهای سازمانی
« ارزش های محوری اصول اعتقادی دیر پا و اساسی یک سازمان بوده ، باعث رشد و نمو افراد در قالب گروه می شود . ارزش های محوری یک سازمان به عنوان اصول راهنمای جاویدان به هیچ توجیهی نیاز ندارند و برای افراد درون سازمان ارزش و اهمیت ذاتی دارند .
با جمع بندی های انجام شده ،ارزش های محوری در مرکز درمانی امام رضا (ع) عبارتند از :
۵٫عوامل کلیدی موفقیت
عوامل کلیدی موفقیت قابلیت هایی است که سازمانها در درون یک کسب وکار برای موفقیت باید دارا باشند. این عوامل در محیط کسب وکار تعریف می شوند (نه در سازمان) و سهل الوصول نیستند. آنها فرصتهای بالقوه را به فرصتهای بالفعل تبدیل می کنند. این عوامل ممکن است بر حسب صنعت و حتی سازمانها متفاوت باشند و لازم است تا شناسایی آنها متناسب با موقعیت رقابتی و محیط کسب و کار سازمان صورت گیرد.
در نهایت با بررسی نظرات موارد ذیل به عنوان عوامل کلیدی موفقیت تعیین گردید:
۶٫تحلیل محیط داخلی
محیط داخلی عواملی هستند که ماهیتا بر عملکرد سازمان تاثیر می گذارند و تحت کنترل هستند. از بین عوامل داخلی, عوامل قوت عواملی هستند که نسبت به گذشته سازمان, نسبت به متوسط صنعت مزیت به حساب آیند. نقاط قوت سازمان شامل مهارت ها و توانایی هایی است که سازمان را قادر می سازد استراتژی هایش را به درستی و به خوبی طراحی و اجرا کند. در مقابل, عواملی ضعف تلقی می شوند که سازمان توانایی انجام آنها را ندارد در حالیکه قبلا می توانست انجام دهد یا رقبای اصلی این توانایی را دارند.در نهایت با تحلیل محیط داخلی بیمارستان امام رضا ، نقاط قوت و ضعف آن به صورت زیر می باشد:
با توجه به این تعریف می توان گفت بیانیه یا اعلامیه متنی نوشتاری بود که از سوی مرجع تقلیدی برای بیان موضع سیاسی در مورد واقعه ای صادر و منتشر می شد. این بیانیه ها یا اطلاعیه ها به طور خاص در انقلاب اسلامی ایران تاثیری بی بدیل از خود بر جای گذاشتند و با هدایت مردم در شرایط بحرانی قدرت انقلابی مردم و مراجع را متبلور کردند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
نمونه هایی از بیانیه های تاثیر گذار
آیت الله سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی در جریان نهضت مشروطه بر اثر اشاعه افکار ضد دینی، ادامه این حرکت را به مثابه شبی ظلمانی و آسمانی تیره و تار در افقی نامعلوم و مبهم یافت و برای کشف حقایق سکوت کرد و حاضر نشد در این فضا تلگرافی در تأیید مشروطه و مجلس امضا کند( ذبیح زاده، ۱۳۸۰ :۱۱۵).
سید، از کجرویهای عناصر مشروطه خواه متأثر بود و به عنوان مرجع تقلید و عالم شیعی نمیتوانست مفاسد مشروطه در مقابله با شریعت و مسخ آن را نادیده بگیرد سرانجام، بر اساس وظیفه الهی، سکوت خود را شکست و بر ضد بدخواهان و در حمایت از مواضع شیخ فضل الله نوری بیانیه ای صادر کرد.
نخستین بیانیه وی در ۲۳ جمادی الأول سال ۱۳۲۵ه.ق. به آخوند ملا علی در تهران مخابره شد و در روز یکشنبه هفدهم جمادی الثانی ۱۳۲۵ه.ق. در آستانه مقدسه حضرت عبدالعظیم چاپ و منتشر گردید. در این بیانیه، انگیزه سکوت پیشین خود و شکستن آن را در این زمان اعلام کرد(ترکمان،۱۳۶۲، ج۱ : ۲۵۶).
از آنجا که سید به وضع معیشتی مردم اهمیت می داد به مبارزه اقتصادی علیه اجناسی که کشورهای استعمارگر وارد ایران می کردند که باعث فلج شدن اقتصاد مسلمانان می شد توجه زیادی داشت.
دست خط مرحوم سید خطاب به آقا میرزا رحیم، به روشنی حاکی از توجه اکید وی به لزوم استقلال و خود کفایی اقتصادی جامعه اسلامی است که به جهت اهمیت آن، بخشهایی از آن ذکر می شود:
«… دراین زمان که (دول) خارجه، به انواع حیل، رشته کسب و صنایع و تجارت را، که مایه عزت و منشأ ثروت است، از دست مسلمانان ربوده و منحصر به خود نموده و مثل خون در مجاری عروق ایشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام به تدریج منحصر به دلالی و بیع و شراء اجناس خارجه شده… مناسب است مسلمانان از خواب غفلت بیدار شوند و به تدریج رفع احتیاجات خود را از خارجه بنمایند و به تأییدات ربانیه، از دل فقر و احتیاج و سوال و تحمل عملگی کفار و تشتت در بلاد کفر برهند…. امیدوارم اخوان مؤمنین اقتدا و تأسی به رؤسای ملت (علما) نموده، بر حسب غیرت اسلامیت… اقتصار به همان ملبوسات اسلامی نمایند. بلکه در تمام اثاث البیت خود تا ممکن است، اکتفا به مصنوعات اسلامی نموده و در ملبس و مطعم و مسلک خود از شباهت به کفار بپرهیزند.» (ابوالحسنی، ۱۳۷۴: ۲۳).
پس از برگزاری رفراندوم قلابی شاه در ششم بهمن ۱۳۴۱ و در شرایطی که رسانهها داخلی و خارجی یکصدا شاه و انقلاب سفید او را میستودند، نغمههای مخالفت با این همه پرسی از گوشه و کنار و در رأس آنها از جانب امام خمینی(ره) بلند شد.حضرت امام طی نشست هفتگی با مراجع و علمای قم، خواهان در پیش گرفتن سیاست مشترک علیه رژیم شده و پیشنهاد دادند که در اعتراض به اعمال رژیم، نوروز ۱۳۴۲ عزای عمومی اعلام شود.
این پیشنهاد با استقبال وسیع شخصیتهای حوزوی مواجه گردید و آنان نیز ضمن حمایت از امام، عید نوروز را عزای ملی اعلام کردند. پس از این حرکت، شاه در اقدامی با روحانیت اعلام جنگ نمود و مخالفان را به مرگ تهدیدکرد.
این عمل محمدرضا پهلوی عکس العمل شدید حضرت امام را به دنبال آورد و ایشان طی سخنانی در ۲۹ اسفند ۱۳۴۱ در جمع روحانیان، طلاب و مردم قم به افشاگری علیه رژیم پرداخته و بر موضع خود مبنی بر اعلام عزای عمومی در نوروز ۴۲ پافشاری نمودند.
قبل از فرارسیدن نوروز، امام خمینی(ره) با فرستادن نامه ها و پیامهای خصوصی برای روحانیون مراکز استانها و شهرستانها، قصد خود را مبنی بر اعلام عزای عمومی نوروز بیان کرده، آنها را نسبت به خطرهای موجود از ناحیه رژیم آگاه ساخت. به همین علت نیز در آن سال عده زیادی از مردم سراسر ایران جهت تحویل سال نو و آگاه شدن از موضع روحانیت و بویژه امام راهی قم شدند. همچنین شهادت امام جعفر صادق (ع) که مصادف با دوم فروردین همان سال بود، باعث تجمع بیشتر مردم در صحن مطهر حضرت معصومه (س) شده بود(روحانی، ۱۳۵۶: ۳۱۵).
امام خمینی(ره) با بهره گرفتن از زمینه های قبلی که فراهم شده بود، بیانیه انقلابی خود را مبنی بر اعلام عزای عمومی نوروز سال ۴۲ منتشر کرد. امام در ضمن این بیانیه چند نکته اساسی را مطرح نمودند: ۱- هدف رژیم نابودی اسلام و روحانیت است. ۲– گوشزد نمودن خطر آمریکا و اسرائیل.۳- نقشه های ارتجاعی جهت به فحشا کشیدن دختران مسلمانان به اسم «نظام وظیفه». علیرغم تلاش های رژیم برای بی اثر کردن اعلامیه امام (ره)، ملت ایران به ندای ایشان پاسخ مثبت دادند و از برگزاری مراسم عید خودداری ورزیدند(روحانی، ۱۳۵۶: ۳۱۵).
علمای تهران نیز به پیروی از امام عید را عزای عمومی اعلام کرده و از مردم خواستند که بر سر درهای خود سیاه برافرازند. (مدنی، ۱۳۶۵،ج۲: ۲۰-۲۱).
شاه در ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ و در سالروز اصلاحات ارضی اعلام کرد قصد دارد اصول ششگانه ای را به رفراندوم بگذارد. به دنبال تصمیم شاه دایر بر اجرای به اصطلاح اصول ششگانه انقلاب سفید، آیت الله گلپایگانی طی بیانیه ای شرکت در رفراندوم را تحریم کرده و آن را غیرقانونی دانست . در آستانه نیمه شعبان المعظم سال ۱۳۸۲ .ه. ق . رژیم شاه که از جنب و جوش مردم قم در سرور و چراغانی معابر و بازار به مناسبت این روز مبارک اطلاع داشت ، با سوءاستفاده از این فرصت عده ای را از تهران به قم روانه کرد تا با برپایی جشن و سرور به رفراندوم گذاشته شدن اصول ششگانه را جشن بگیرند و از فضای شاد شهر قم به مناسبت عید فرخنده ولادت حضرت ولی عصر (عج ) به سود شاه و رفراندوم شاهانه بهره برداری کنند.
آیت الله گلپایگانی پس از اطلاع از چنین برنامه ای طی اعلامیه ای خواستار تعطیلی بازار و توقف جشن و چراغانی عید سعید نیمه شعبان شد.در پی این اعلامیه آیت الله گلپایگانی بازار قم یک پارچه تعطیل شد و فضای سکوت و سکون جایگزین شادی و جنب و جوش شد. رژیم شاه که عملاً توطئه خود را ناکام می دید با بازگرداندن افرادی که به همین منظور از تهران روانه شده بودند به غائله پایان داد.
بعد از خروج افراد مزبور از قم در ساعات اولیه صبح نیمه شعبان ، آیت الله گلپایگانی در اعلامیه ای که در حوالی ظهر منتشر شد با تشکر از اقدام تجار و بازاریان در تعطیلی بازار و توقف مراسم سرور، از آنها دعوت نمود با توجه به رفع غائله به مراسم جشن و چراغانی ادامه دهند. متن اعلامیه به شرح ذیل است :
«چون منظور از انصراف از برگزاری مراسم عید سعید از طرف حقیر و اقدام آقایان تجار و اصناف قم به تعطیلی بازار و خیابان انزار از بعضی حرکات و آمدن عده ای به قم بود تا موجب توهم موافقت روحانیت با این مطالب نشود و این مقصود با تعطیلی بازار و اظهار احساسات مردم متدین انجام شد ضمن تشکر از توجه عموم به حفظ آرامش مقتضی است بازار را مفتوح و به مراسم جشن و چراغانی عید ادامه دهند. خداوند همه را از یاوران حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار دهد.» به تاریخ ۱۵ شهر شعبان المعظم ۱۳۸۲
محمدرضا الموسوی الگلپایگانی ( مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۵: ج۱، ۲۷- ۲۹)
۱- مفهوم و نقش تجمعات سیاسی
تجمعات سیاسی در ایران در اشکال مختلفی اتفاق افتاده است گاهی این تجمعات به شکل تحصن، گاهی گردهمایی و در شرایطی هم در قالب تظاهرات گسترده ظهور پیدا کرده است.
آنچه که در تحقیق حاضر مد نظر ما است تجمع و تظاهرات است که تجمع را می توان به طور عام از برپایی مجلسی عزاداری تا برپایی تجمعی کاملا سیاسی با اهداف مشخص در نظر گرفت.
لیتره در تعریف تظاهرات آن را «گردهمایی برای ظاهر ساختن یک نیت سیاسی» تعریف کرده است. طبق این تعریف تظاهرات، شکل فیزیکی عقیده و نمایش افکار عمومی است؛ چرا که اراده ملت را به خود ملت نشان می دهد(لازار، ۱۳۸۳: ۱۵۷) در طول تاریخ سیاسی ایران و به خصوص بعد از انقلاب مشروطه که مردم ایران از نظر فهم سیاسی پیشرفت کرده بودند تجمعات و تظاهرات برای جامعه سرنوشت ساز بودند و نمودار اعتراض علیه وضع موجود شناخته می شدند.
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران و با اقداماتی که امام خمینی(ره) در جهت آگاهی توده ها انجام داده بود تظاهرات و تجمعات سیاسی یکی از مهمترین بسترهای انتقال مفاهیم انقلابی بود. در نبود رسانه هایی که بتوانند جریان سازی سیاسی کنند تجمعات و تظاهرات این کارکرد را ایفا می کردند و با نمایش قدرت مردم حاکمان را وادار به عکس العمل می کردند که این عکس العمل سرکوب تجمع کنندگان و یا عقب نشینی از خواسته های حاکمان را در پی داشت.
در تظاهرات افراد شعارهای انقلابی را فرا می گرفتند و با تکرار این شعارها اهداف انقلاب را در درون قلب های خود نهادینه می کردند.با اندکی تسامح مهاجرت علما در اعتراض به وقایع اتفاقیه را هم می توان نوعی تجمع در نظر گرفت.
نمونه هایی از تجمعات سیاسی تاثیرگذار