“
برادشاو[۳] (۱۹۷۲) نیازها را به چهار دسته به شرح زیر تقسیم کردهاست:
۱) نیازهای هنجاری: فاصله میان وضع موجود و استانداردهای تعیین شده، نیاز هنجاری تلقی می شود.
۲) نیازهای احساس شده: مترادف با مفهوم خواستن و نیازی است که در طی زمان و در حین کار توسط فرد یا گروه احساس شده است.
۳) نیازهای بیان شده (مورد تقاضا): نیازهایی است که فرد آن را تقاضا نماید.
۴) نیازهای مقایسه ای: نیازی است که در مقایسه با نمونه مشابه معنا میدهد.
فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) به این طبقه بندی، نیازهای پیشبینی شده یا مورد انتظار را به معنای فاصله بین آن چه که در حال حاضر در دسترس است و آنچه که در آینده مورد تقاضای یک پروژه میباشد اضافه نموده است.
عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶) دسته دیگری از نیازها به نام نیازهای هنجاری را به طبقه بندی برادشاو (۱۹۷۲) و فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) افزوده اند و آن را به صورت نیازهایی که بیانگر وضع مطلوب اند و رسیدن سازمان به وضعیت مطلوب و یا انجام احسن شغل یا وظیفه مستلزم و منوط به تحقق آن ها است تعریف میکنند.
فورتنر[۴] (۲۰۰۵) نیازها را از لحاظ توانایی تشخیص به دو گروه:
-
- نیازهای آشکار: سنجش و برآورد کردن ها با سهولت بیشتری امکان پذیر است و
- نیازهای پنهان: سنجش و شناسایی آن ها بسیار مشکل و عمدتاًً برآورد آن ها مستلزم بررسی های همه جانبه و دقیق است.
سالازار[۵](۲۰۰۷)، نیازها را از نظر ضرورت و اهمیت به دو گروه:
-
- نیازهای فوری: این نیازها از اولویت خاص برخوردار میباشد.
- نیازهای عادی: دارای اهمیت هستند اما از اولویت اضطراری برخوردار نیستند.
ابطحی (۱۳۸۳)، نیازها از لحاظ نحوه برآوردن و دفع آن ها به دو گروه: تقسیم بندی کردهاست.
-
- نیازهایی که خود مؤسسه یا نظام بتوانند آن ها را بر طرف سازد.
- نیازهایی که خود سازمان قادر به رفع آن ها نبوده و باید از سازمان های دیگر کمک بگیرد.
و از لحاظ فردی یا گروهی بودن نیز به دو گروه:
نیازهای فردی که مختص فرد خاصی یا گروهی خاص در شغل ویژه ای هستند.
احساس وجود یا مشاهده شکاف دانش، مهارت یا نگرش در سازمان یا در بین گروهی خاص از کارکنان تقسیم بندی نموده است (رحمانی، ۱۳۸۹).
۲-۲- ۱ مفهوم نیاز
نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینههای مختلف کاربرد نسبتاً وسعیی دارد و تعاریف متعددی ار آن ارائه می شود همگی یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی این تعاریف گر چه را انتقال میدهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتی به آن می نگرند. روانشناسان نیازها را به دو دسته نیاز های اولیه و نیازهای یاد گرفته شده تقسیم میکنند؛ فیزیولوژیست ها به جنبه بیولوژیکی نیازها توجه دارند. اقتصاددانان تعریف دیگری از نیاز دارند. برای تعریف نیاز به جای این ها به تعاریف مختلف ارائه شده از این واژه، نسبت به طبقه بندی آن ها اقدام میکنیم، این رویکرد به ما کمک میکند تا شناختی کلی تر و در عین حال وسیع تر از مفهوم نیاز به دست آوریم. به طور کلی اغلب تعاریف ارائه شده از مفهوم نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد (کاظمی ،۱۳۸۷).
۱- نیاز به معنای خواست یا ترجیحات افراد
۲- نیاز به معنای فقدان یا ضروری چیزی
۳- نیاز به عنوان نقص یا مشکل
۴- نیاز به معنای فاصله یا شکاف
بابک اسماعیلی(۱۳۸۶)، آورده است که در تکنیک دلفای، نیاز عبارت است از قضاوت ها، نظرات و نگرش های افراد، در مورد اهداف، مقاصد و نیازهای سازمان.
علاقه بند(۱۳۸۴)، میگوید برای یک مدرسه یا منطقه آموزشی، نیاز عبارت است از شکاف یا تفاوت میان وضع مطلوب آینده و وضعیت موجود آن.
از نظر فتحی واجارگاه (۱۳۸۵)، دیدگاه های مختلف، تعاریف متفاوتی از نیاز ارائه نموده اند.از نقطه نظر کاربردی در آموزش و بهسازی می توان آن ها را به چهار دسته تقسیم نمود:
۱-نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب
یکی از متداول ترین و مقبول ترین تعاریف از نیاز است. نیاز به موقعیتی دلالت دارد که در آن وضعیت موجود یا حاضر با وضعیت مطلوب فاصله دارد. وضعیت مطلوب یا مورد نظر در برگیرنده ایده آل ها، هنجارها، ترجیحات، انتظارات و ادراکات مختلف درباره آن چه که باید باشد، است.
۲- نیاز به عنوان خواست یا ترجیح
این برداشت از نیاز، عموماً داراد کاربرد گسترده ای است. آن چه هسته اصلی این نظریه را تشکیل میدهد آن است که نظرات و عقاید افراد و گروها در خصوص نیاز، کانون اصلی نیازسنجی است.
۳- نیاز به عنوان یک عیب یا کمبود
از این دیدگاه نبود دانش، مهارت و نگرش یا ابزار و وسایلی که منجر به ایجاد اشکال در عملکرد بهینه شود، نیاز تلقی می شود. در این مفهوم نیاز هنگامی مطرح می شود که در یک مورد خاص حداقل سطح رضایت به دست نیامده است یا نمی تواند به دست آید.
۴- برداشت ترکیبی
از این دیدگاه آن چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد؛ آن چه که ترجیحات، علایق و انتظارات افراد را شکل میدهد و سرانجام آن چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند (فتحی واجارگاه،۱۳۸۵).
عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶)، نیاز را چیزی می دانند که برای ارضا و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است.
رحمانی (۱۳۸۸)،.
رحمانی (۱۳۸۹)، نیاز حالتی است که در اثر فقدان چیزی که عدم وجودش سبب مشکل یا نقیصه ای به وجود خواهد آورد حاصل می شود.
عباس زادگان (۱۳۸۹)، نیاز یعنی فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر.
هاشمی (۱۳۹۱)، نیازشکاف بین وضعیت حاضر و انتظارات آینده است.
تعریف نیاز: تفاوت بین مهارت ها و شایستگی های موجود و مطلوب است (همان منبع).
تعریف نیاز: عبارت است از فاصله و تفاوت بین واقعیت موجود و شرایط مطلوب که با توجه به ارزش های جامعه، امکان بروز پیدا میکند و اگر امکان تغییر شرایط برای برطرف کردن آن وجود نداشته باشد، به صورت بالقوه باقی می ماند (همان منبع).
تقی پور ظهیر(۱۳۸۴)، نشان دادن اختلاف میان شرایط موجود و معیارها و هنجارها و ارزش های اجتماع است. در تعریف دیگر:
نیاز: نیازها، خواسته ها و انتظارات اجتماع از فردی است که در آن زندگی میکند.
از نظرمحقق نیاز تفاوت بین شرایط امروز و خواسته های فردا.
رأس (۲۰۰۸)، نیاز را ناشی از عدم وجود دانش، مهارت و تواناییهای لازم برای انجام بهینه وظایف تعریف میکند.
سالازار (۲۰۰۷)، معتقد است که نیاز زمانی به وجود میآید که مشکل یا نقصی در سازمان به وجود آید.
رحمانی (۱۳۸۸)، نیاز عبارت است از فاصله میان وضع موجود و وضع مطلوب.
و روانشناسان تربیتی نیاز را به سه طبقه تقسیم کردهاند:
- نیازهای جسمانی- مانند نیاز به غذا- آب- هوا و فعالیت و حفظ سلامت بدن.
۲- نیاز های اجتماعی- مانند نیاز به سازگاری اجتماعی- صلاحیت- امنیت- تعلق به گروه و پایگاه اجتماعی.
۳- نیازهای روانی- مانند نیاز به استقلال- محبت- ابراز وجود و تعلق خاطر و معنویت و هدف.
“
فرم در حال بارگذاری ...