وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار عطّار نیشابوری- قسمت ۴

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

علی الحق این بود دین عجایز
اسرارنامه، ص ۱۲۰

حدیث پژوهان آن را موضوع می دانند؛[۹۴] عجلونی در کشف الخفاء(ج۲/ص۷۰) با اسناد معتبری ضعف و وضع و جعلی بودن آن را اثبات می کند: قال فی المقاصد لا أصل له بهذا اللفظ،… و فی سنده محمّد بن البیلمانی ضعیف جدا، قال ابن حبان حدث عن أبیه بنسخه منها مائتا حدیث موضوعه، وقال القاری حدیث موضوع،… انتهى و حکم الصغانی على حدیث إذا کان آخر الزمان واختلفت الأهواء بالوضع.
۳ـ ما وَسَعَنی اَرضی و لا سَمائی ولکن قَلب وَسَعنی عَبدی المومن
یکی از معروف ترین احادیث قدسی مرقوم در متون صوفیه است که در آثار عطّار هم منعکس شده است.
غزّالی در «احیاء العلوم» به عبارت: (قالَ اللهُ تعالی): (لم یسَعَنی سَمائِی وَلا اَرضی وَ وَسَعَنی قَلبُ عبدی المومنِ اللّینِ الوداعِ) بیان داشته است.
حافظ عراقی در مقام ارزیابی این حدیث می گوید: اصلی برای آن ندیده ام. سیوطی در «الدّر» به پیروی از زرکشی با این نظر موافقت نموده و نیز، ابن حجر همین سخن را گفته است.
ابن تیمیه می گوید: این حدیث از اسرائیلیات است، و سند شناخته شده ای متّصل به پیامبر(ص) ندارد. دیگر علمای حدیث نیز در اصالت آن تردید کرده اند. زرکشی این حدیث را از جمله احادیث جعلی شده از سوی ملحدان دانسته است.[۹۵]
۴ـ إختلافُ امّتی رحمهٌ
قرضاوی در این خصوص می نویسد: «سخن درباره ی احادیث موضوع در گنجایش صفحات این باب نیست… ولی من، از شما می پرسم، چگونه با عقل سازگاری دارد که پیامبر(ص) بفرمایند: (إختلافُ امّتی رحمهٌ) یا چنانکه در بعضی روایات دیگر وارد شده است، بفرمایند: (إختلافُ أصحابی رحمهٌ) در حالی که خداوند متعال در آیات محکم قرآن می فرماید: اَنْ اقیمُوا الدّین وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ «دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازی نکنید» و باز می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»[۹۶]
۵ـ خذوا نصِفَ دینکم عنِ الحُمیراء
عطّار در تذکرهالاولیاء، در ستایش رابعه ی عدویه می گوید: «اگر رواست ثلثان دین از عایشه ی صدّیقه ـ رضی الله عنها ـ گرفتن، هم رواست از کنیزکان او فایده گرفتن.»[۹۷]
یوسف قرضاوی در تحلیل این حدیث می نویسد: «حافظ ابن حَجَر، گفته است سندی برای این حدیث در دست ندارم و جز در «النهایه» ابن کثیر آن هم بدون تخریج در هیچ کتب حدیثی دیگر ی آن را ندیده ام. ممکن است که از لحاظ سند و راویان حدیث، صحصح باشد. ولی هر گاه از نظر متن و موضوع باز حدیث را مورد بررسی قرار دهیم، در می یابیم که عقل منکر آن است، و واقع امر آن را مردود می شمارد.»[۹۸] زیرا گاهی سند حدیث صحیح و راوی هم شرایط لازم را داشته ولی متن نادرست و نارواست و «قوت سند روایت، اسرائیلی بودن را نفی نمی کند…. یعنی صحیح بودن روایت در نفس خود، منافاتی، با این که از اسرائیلیات و خرافات بنی اسرائیل و افتراهای آن ها بر انبیاء باشد، ندارد.» برای مثال: داستان خرافی نگین سلیمان و دیو، روایت ابن عباس از کعب الاحبار است. راوی عادل و صالح است، امّا مطلب و متن پیام واهی است.[۹۹]
بخش دوم: اسرائیلیات و تفسیر
ـ تفسیر
«تفسیر در اصطلاح علوم قرآنی به آن دانشی گفته می شود که از علم و آگاهی به کلام خدا بحث می کند و به فهم معانی و استنباط احکام از متن آیات الهی کمک می کند.»[۱۰۰] علم تفسیر از جمله علوم مهمی است که فراگیری آن بر امّت اسلامی لازم و حفظ و فهم قرآن و تدبر در معانی آن از جمله اموری است که خداوند آن را بر امّت اسلامی واجب گردانیده است.
معمولاً لازم است توأم با واژه ی تفسیر، اشاره ای هم به تأویل بشود؛ به تعبیری دیگر، تفسیر بحث معنی و مفهوم قرآن و کشف حقیقت های آن می باشد، امّا تأویل به آن معانی قرآن می پردازد که از ظاهر کلمات دریافت نمی شود.
گروهی از علما می گویند: اصطلاح «تفسیر» در تفسسیر روایی یا همان تفسیر به مأثور بکار برده می شود ولی «تاویل» بر تفسیر درایی یا همان تفسیر به رای و اجتهاد اطلاق می گردد. به هر حال مشهور آن است که «تفسیر» شامل تفسیر به مأثور و تفسیر به رأی و اجتهاد است و با بحث درباره ی لفظ و معنی مرتبط می باشد و دائره ی شمول وسیع است که استعمال «تفسیر» در این معانی به حقیقت عرفی در آمده است.[۱۰۱]
رسول اکرم(ص) فرموده: من فسّر القرآن برأیه إن اصابَ لم یوجر، و إن اخطا فلیتبوا مقعده من النار؛ یعنی اگر کسی قرآن را به رأی خود تفسیر کند اگر چه به واقع رسیده باشد پاداشی نمی برد و اگر نسبت به واقع نیز دچار اشتباه گردد جایگاه او در آتش جهنم خواهد بود.[۱۰۲]
البته تأویل در لغت به معنی رجوع و بازگشت است و تا حدی در مقابل با تفسیر به کار می رود.
از یک طرف؛ اگر چه دانستن منابع تاریخی از ضروریات مفسران است، امّا گاهی نقل روایات غیر معتبر نه تنها لازم نیست بلکه زیانبار هم است.[۱۰۳]
یکی از امتیازات ادبیات، صحت و ثقت در بسیاری از نکات مبهم تاریخی است مورّخ اغلب نگاه تحلیلی و حاکمیتی زمان خود را دارد امّا در بسیاری از موار، ادیب، شاعر و نویسنده گاه صریح و گاه با زبان رمزی و اشاره، به نکته های ظریف و دقیق تاریخی، اجتماعی و سیاسی اشاره می کند و این سخن که «ادبیات آیینه ی تمام نمای اجتماع است» مورد توافق اغلب محقّقان و دانش پژوهان است.
حسن اعتماد، دوستی، علاقمندی ادیب نسبت به ج

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

امعه و بالعکس، صداقت گفتار ادیب را به ویژه در نقل قول روایات یا طنزهای اجتماعی، مضاعف می کند چنان که شاعر و نویسنده، به خصوص، شاعران متعهد و عارف و شریعت مدار، از مرجع و منابع مورد اعتماد و صحیح استفاده نکنند و از طرف دیگر با توجه به اندیشه ی خیال پردازی و تصویرگری شاعرانه، گوینده را در معرض انتقادات شدید تاریخی و گفتاری قرار می دهد به همین دلیل کنکاش و جست و جو در بررسی و علل و عوامل آن روایات گویندگان شعر و ادب، بیشتر از دیگران لازم است و البته با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی گویندگان، می توان از انتقادات نسبت به آنان کاست و ارزش ادبی آن ها را بهتر پاس داشت.
همیشه در پی تفسیر و موشکافی قرآن و جزئیات آن بودن سفارش نشده است. زیرا آن چه خداوند با حکمت خویش، مصلحت دانسته و رازهای سر به مهری را پوشیده نگاه داشته و نیازی به تفصیل و تفسیر آن برای مخاطبانش ندانسته است و هر جا که فضل و حکمتش اقتضا کرده چون داستان حضرت یوسف به بسیاری از نکات زندگی قصّه اشاره کرده است و در تفسیر و توضیح صحیح بعضی مسایل مذکور، حضرت رسول (ص) در حدیث مبارک بیان کرده و زاید بر آن جزو اسرائیلیات و چه بسا خرافه هایی بوده که آگاهان بر علوم قرآنی را به شگفتی وا می دارد و متأسفانه مفسران بزرگی چون طبری، فخر رازی و حتی سیوطی و… آن مسایل زاید را بدون تحقیق در تفاسیر آورده اند. بی علت نیست اگر ابوحیان توحیدی (حافظ ثانی و فیلسوف و ادیب معتزلی)[۱۰۴] در جمله ای اغراق آمیز نسبت به تفسیر کبیر امام فخر رازی گفته است: «فیهِ کلُّ شیءٍ اِلاّ التَّفسیر؛ در آن هر چیزی جزء تفسیر، هست.»[۱۰۵]
این است که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معاصر به خوانندگان کتب تفسیر، سفارش می کنند از مطالعه ی تفاسیر طولانی و مسایل زاید در آن ها پرهیز کنند. دعوتگران و مبلغان قرآنی بحث های طولانی بلاغت و کلامی و… را کمتر تأکید کنند و به اختصار مطالب قرآنی را در صحت و صداقت بیان کنند.[۱۰۶]
ـ اقسام تفسیر
به طور کلی تفسیر ها از دیدگاه مفسران دو گونه است: تفسیر به مأثور و تفسیر به رأی.
بعضی از کتب تفسیر فقط مشتمل بر مأثورند و بعضی از آن ها توجیه اضافی اقوال و آرا را در بر دارند، تفسیر به رأی و اجتهاد هر رنگ و شکلی داشته باشد اجمالاً از تفسیر به مأثور جدا نمی شود.
ـ تفسیر به مأثور
باسابقه ترین و اصیل ترین شیوه ی تفسیر، تفاسیر نقلی است و تفسیر طبری بهترین نمونه از این نوع است.[۱۰۷] در مورد تفسیر مأثور، سیوطی می گوید:
«قسمتی که می توان صحیح آن را شناخت بحمدالله بسیار است؛ هر چند که امام احمد گفته: «سه چیز اصل ندارد: تفسیر، ملاحم (اخبار مربوط به آخرالزمان) و مغازی (مطالب مربوط به جنگ ها)»، چون که غالب آنها اخبار مرسل می باشد.
و امّا آنچه با استدلال نه نقل بدست می آید بیشتر از دو جهت خطا در آنها راه می یابد، این دو جهت بعد از صحابه و تابعین و پیروان نیک آنان پدید آمده است، چون تفاسیری که از آنها فقط نقل می کنند تقریباً چیزی از این دو در آنها نیست، مانند تفسیر عبدالرزّاق و فریابی و وکیع و عبدو اسحاق و امثال این ها. این دو جهت چنین است:
۱ـ عده ای مطالب خاصی را باور داشتند، سپس خواسته اند الفاظ قرآن را بر آن ها حمل کنند.
۲ـ عده ای قرآن را فقط با آن چه جایز است کسی از سخنگویان به لغت عرب آن را اراده نماید تفسیر کرده اند، بدون توجه به فرستنده ی قرآن و کسی که بر او نازل شده و آن که به آن مخاطب گردیده است.»[۱۰۸]
تفسیر به مأثور یعنی تفسیر به منقول اعم از این که آن مأثور متواتر یا غیرمتواتر باشد. بنابراین «مأثور» منقول از خدای تبارک و تعالی در قرآن، پیامبر(ص)، صحابه(رض) و تابعین(ره) را شامل می شود. اصولاً تفسیر به مأثور از این انواع چهارگانه خارج نیست.
ـ علل ضعف و جعل در تفسیر مأثور(فهرست وار)
– ورود روایت ها و اخبار تازه مسلمانان یهود، مسیح، فارس و رومی های ناآگاه به قداست اسلامی.
– ورود مجعولات به متون اسلامی در اثر اختلافات سیاسی، مذهبی و کلامی جهت اثبات دعوی خویش.
– قصّاص، داستان سرایان و رمان نویسان.
– بعضی از صوفیان و عارفان.
– دانشمندان یهودی تازه مسلمان چون کعب الاحبار، تمیم داری و وهب بن منبّه و ابن جریح.[۱۰۹]
ـ روش درست در تفسیر قرآن کریم
برای محقّق و خواننده ی تفسیر و علوم قرآنی همیشه مهم ّترین سؤال این است که درست ترین و پذیرفته ترین روش تفسیر قرآن کدام است؟ محمّد ابوشهبه به شیوه ای رسا و علمی در این مورد می گوید: «هر کس که بخواهد خدا را تفسیر کند باید در وهله ی اول به سراغ قرآن برود ، اگر تفسیر آن را در قرآن نیافت ، آن را در حدیث صحیح جستجو کند. اگر آن را در حدیث نیافت آن را در اقوال صحابه پیدا کند که باید از روایت ضعیف، موضوع و اسرائیلیات اجتناب ورزد. اگر آن را در اقوال صحابه نیافت، آن را در اقوال تابعین جستجو کند، که اگر تابعین بر مبنایی اتفاق داشته باشند این دلیل خواهد بود بر به دست آوردن آن از طریق صحابه، و اگر اختلاف داشته باشند از اقوال تابعین انتخاب می کند و آن چه را که همراه دلیل است ترجیح می دهد، اگر در اقوال آنان به خاطر ضعف و وضع اسرائیلیات که از اهل کتاب به دست آورده اند، نتیجه ای بدست نیاورد با بهره گرفتن از رأی خود به اجتهاد بپردازد و در این زمینه کوتاهی نکند، البته بعد از تحقی
ق همه ی شرایط استفاده از رأی و اجتهاد».[۱۱۰]
ـ اسرائیلیات
«واژه ی اسرائیلیات جمع است، مفرد آن اسرائیلیه است. اسرائیلیات داستان ها و حادثه هایی هستند که از منابع اسرائیل نقل شده باشد. مقصود از اسرائیل در این تعبیر، جد اعلای بنی اسرائیل یعنی یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم پدر دوازده سبط، و یهود به او منسوب است، و آنها را بنی اسرائیل می گویند. واژه ی بنی اسرائیل در قرآن هم آمده است از جمله در مائده /۷۸، اسراء/۴، نحل/ ۷۶٫ اگر چه واژه ی اسرائیلیات ظاهراً بر داستان هایی اطلاق می شود که از منابع یهودی نقل شده باشند، امّا علمای تفسیر و حدیث این واژه را به معنای عام تری به کار می برند، که شامل داستان های یهودی و غیر یهودی می شود. لذا این در اصطلاح تفسیر و حدیث بر همه ی اساطیر باستانی یهودی و نصرانی اطلاق می شود. حتی برخی از مفسران و محدثان احادیث جعلی یهود و سایر دشمنان اسلام را، که به نام اسلام گسترش داده اند «اسرائیلیات» نامیده اند، با این که اصل و ریشه ای نداشته اند. به کار بردن اسرائیلیات برای این بوده که رنگ و بوی یهود در این داستان ها و همین گونه در مجعولات بیشتر قابل لمس بوده است.»[۱۱۱]
به عبارت دیگر، «اسرائیلیات در اصطلاح مفسران به همه ی آن تأثیری گفته می شود که فرهنگ یهودی و مسیحی بر تفسیر قرآن کریم داشته است. علت آن که مفسران اسرائیلیات گفته و برای مثال، نصرانیات نگفته اند از باب تغلیب استپس از تابعان نیز گستره ی استفاده از منابع اسرائیلی بیشتر شد، تا این که تفسیر رویکردی روشمند به خود گرفت. مفسران و دانشمندان اسلامی خطر ورود اسرائیلیات را در متون اسلامی بدون جرح و تعدیل و نقد و نظر گوشزد کردند و علت گرایش به اسرائیلیات در زمان های گذشته را مورد توجه قرار دادند.»[۱۱۲]
آل جعفر می گوید: «در اصطلاح مفسّران و محدّثان، اسرائیلیات شامل داستان های خرافی و اساطیر می شود که وارد احادیث و تفاسیر شده، گر چه منشأ آن ها یهودی یا مسیحی باشد.»[۱۱۳]
خاستگاه برخی از قصّه ها و روایات مجعول یا ریشه در کتاب های یهود و مسیحیت، به ویژه عهدین دارد یا ردّ پای آن ها را صرفاً می توان در اوهام و خرافات رایج در بین اقوام و ملل پیشین جستجو کرد.»[۱۱۴]


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی محتوای موضوعی داستان‌های کوتاه زنان ایرانی دهه‌ی هفتاد- قسمت ۲۹رویکرد قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمان های فاقد سند رسمی در حل و فصل اختلافات ملکی- قسمت ۱۰ »
 
مداحی های محرم