وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی نقش عوامل اجتماعی (با تأکید بر خانواده و رسانه ) در بزهکاری اطفال و نوجوانان- قسمت ۱۲

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

با این حال تکیه ما به مواردی است که از سوی رسانه های جمعی به صورت آگهی های تبلیغاتی اشاعه می شود و نقش مؤثری در سوق اطفال و نوجوانان به بزهکاری ایفا می کند. شاید بتوان در این مقوله به چند مورد اشاره کرد که مستقیماً موجد چنین اثری باشند.
الف: استفاده از مضامین مبتذل و تصاویر مستهجن
یکی از قدرتمندترین نیازها و غرایزی که در انسان وجود دارد، غریزه جنسی است. نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذا از نیازهایی است که بایستی از روش صحیح ارضا گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک لذت و ترشح غدد و هورمون های جنسی نگاه کردن به صور قبیحه است. نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذذ باشد، عمل طبیعی و غریزی خود را انجام می دهد. زمینه تحریک شهوت انسان را در زمان نگاه یا بعد از آن ایجاد می کند. تحریک غریزه جنسی به گونه نامشروع نیز آثار شوم و نکبت بار فراوانی بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشری ایجاد می کند. اسراف، انحراف و هدر رفتن نیروهای فکری، اجتماعی و معنوی انسان، زمینه سازی سردی روابط خانوادگی، حالت حسرت و ناکامی، از دست دادن آرامش روانی، میل به گناه (لواط، زنا، استمنا) و بالاخره گرایش به گناهان مختلف ازجمله آثار سوء آن است.
گروهی از پژوهشگران طی یک بررسی هجده ماهه توانستند ۹۱۷۴۱۰ مورد تصویر، توصیف، داستان های کوتاه و فیلم های غیراخلاقی را فقط از یک سایت مشخص شده شناسایی نمایند. [۱۹۴]
رسانه ها برای بالا بردن تیراژ و فروش محصولات خود از مضامین مبتذل و مستهجن استفاده می کنند، بدون اینکه کمتر توجهی به عوارض و مشکلات و آثار فاجعه آمیز نگاه کردن و گوش دادن به این فیلم ها کنند. لذا برخی از آثار آن را در زیر می آوریم:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. دیدن عکس ها و فیلم های مبتذل، به ویژه جوانان را، در یک حال تحریک دائم قرار می دهد، تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجان های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می گردد.
  2. تأثیرات فیزیولوژیک: سلامت جنسی انسان که تأثیر عمیقی در سلامت جسمی و روانی او دارد، حاصل ارضای معقولی است که در پی تحریک واقعی و نیاز حقیقی فیزیولوژی بدن اتفاق افتاده باشد. عدم حفظ این تعادل، از عقلانیت انسان می کاهد و او را وادار به گناه می کند.
  3. تضعیف انسانیت: جنبه جنسی بسیاری از این افراد، عاری از ویژگی های انسانی می شود، آن ها یک حالت «من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه می دهند که محور آن، شهرت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزش هاست.
  4. از بین رفتن عفت عمومی و اجتماعی در درازمدت: کسانی که این گونه فیلم ها را تماشا می کنند در برخورد با افراد دیگر اجتماع نگاه جنسی دارند و شیطان همیشه برای گمراه کردن آن ها امید دارد، زیرا آن ها برای گمراهی و انحراف از مسیر الهی آمادگی لازم را دارند.
  5. نقش بستن تصاویر مستهجن در مغز: یافته های دکتر «مک گاف» روان شناس دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد که خاطرات تجربه هایی که به هنگام تحریک احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ می دهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز می نشینند و پاک کردن آن ها دشوار است. این فرض می تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه نگاری و هرزه بینی را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربه های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می کنند و مرتباً به ذهن خطور می کنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک می کنند. اگر او به هنگام این تخیلات استمنا کند، باعث تقویت بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی می شود که همراه با منظره ویژه با تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود.
  6. انزواطلبی روابط اجتماعی نیز از آثار این گونه مسائل است که مخصوصاً در نوجوانان دیده می شود.
  7. احساس گناه و ندامت و شرمساری که بعد از تکرار گناه به وجود می آید فرد را در حالت خطرناکی قرار می دهد که باعث عوارض روحی و روانی در فرد می شود.
  8. تحلیل توان عقل: هر قدر که اطلاعات موجود در ذهن منظم تر و دارای عناوین کمتری باشد، دسترسی عقل به آن ها برای پردازش جدید مهیاتر خواهد بود. اما وجود داده های فراوان متعدد که فضای ذهن را بی جهت پرکرده باشند و با تکرار درگیری ذهنی و رفتار بیرونی، تقویت شده باشند، باعث می شود تواصل را به مقدار چشم گیری کاهش دهند، چه رسد به جایی که این داده ها دارای تأثیر بر هورمون های مختلف نیز باشد که تأثیرات ارگانیک را نیز در پی داشته باشد.
  9. پرخاشگری: هرزه بینی نه تنها بر ذهن فرد تأثیر مخرب می گذارد، بلکه افراد را تشویق می کند تا از نظر جنسی بیشتر حالت سلطه جو و پرخاشگر داشته باشد، با پرداختن افراطی فرد به مسائل جنسی، شخصیت او به شخصیتی شهوانی تبدیل خواهد شد که تداعی ها و برداشت های وی با کوچک ترین ارتباطی (حتی توهمی) رنگ جنسی به خود می گیرد. کارکرد افراد برای چنین فردی تنها ارضای غریزه جنسی است و اهتمام خود او نیز صرفاً به ارضای همین بعد وجودی خویش است.

ب: پورنو گرافی خشونت آمیز
پورنو گرافی یا هرزه نگاری به تجسم و ارائه تصویر یا فیلم یا هر چیزی اشاره دارد که به شکل واضح مسائل جنسی و عمل جنسی را به نمایش می گذارد و هدف آن تحریک یا ارضای جنسی است و در قالب های مختلف ازجمله کتاب، مجله، مجسمه، نقاشی، فیلم و کارتون ارائه می شود. [۱۹۵]
شیطان صفتان برنامه ریزان این نظام شیطانی به خوبی می دانند که برای پیشبرد اهداف خود و به انحراف کشیدن کودکان و نوجوانان و جوانان و در نهایت از بین بردن نظام خانواده ابزارهای مختلفی را پیش بینی کرده اند و با تمام قوای مالی، فکری و ایده پردازی سیاسی، اجتماعی و روانی خود، جنگ عظیمی را علیه کانون خانواده به راه انداخته اند که از جبهه هایی همچون، تحرکات ضداجتماعی تبلیغ انزوا و زندگی مجردانه، تبلیغ همجنس بازی، عادی نشان دادن عدم پابندی به موازین اخلاقی، تبلیغ بی بندوباری و نیز هرزه نگاری هدایت می شود. هرزه پردازی یکی از ابزارهای قدرتمند جنگ علیه خانواده است که قلب، روح و وجدان زنان و مردان جوامع مختلف از غرب گرفته تا شرق را هدف قرار داده است.
در دنیای ارتباطات دست یابی به محتواهای جنسی به راحتی از طریق اینترنت، تلویزیون، فیلم ها، کانال ها مقدور شده است. به بیان دیگر با ظهور اینترنت و تلویزیون های ماهواره ای تمامی جوامع جهان هدف یک تهاجم هرزه پردازانه قرار گرفته که نتایج این هجمه روان شناختی و جامعه شناختی با توجه به آمارهای مربوط به خانواده در کشورهای مختلف با گذر زمان بیش از پیش آشکار می شود. اصرار بر غنیمت شماری خودخواهانه برای لذت جویی به هر قیمتی، شاکله درونی و ذات پورنو گرافی را تشکیل می دهد.
هرزه پردازی افکار معتقدین به نجات و عفت و پاکی و مسئولیت اخلاقی در برابر خداوند را به مسخره می گیرند و زنان و مردان و کودکان را استثمار کرده، و جایگاه انسانی آن ها را فروکاهیده و شرافت و حقوق آن ها را چپاول می کند. هرزه پردازی، تحقیر و تنزل احساسات و کنش های طبیعی جنسی انسان به یک پدیده شدیداً اعتیادآور، مخرب، اخلاق زدا، فساد آور و مهلک است که به فرصت طلبی عوامل فعال در پیاده سازی بخش اجتماعی نظم نوین شیطانی سامان داده شده، تا راه زندگی اخلاقی و نجیبانه بر انسان عصر ارتباطات و رسانه بسته شود.
هرزه پردازی نگاه و تصور طبیعی فرد نسبت به واقعیت و هدف روابط جنسی را تغییر داده و بذر گرایش های انحرافی جنسی را در روان بیننده می پراکند. بر اساس مطالعات محققین بنیاد ملی تحقیقات خانواده کانادا، تصورات غیرواقعی خطرناکی در ذهن فرد استفاده کننده از آثار هرزه پردازانه شکل می گیرد که موجب دست زدن به برخی رفتارهای زننده و ضد اخلاقی از جانب او می شود. برای مثال نتایج مطالعات نشان می دهد که در میان معتاد به هرزه پردازی که اقدام به تجاوز به عنف به زنان کرده اند، باوری شایع بوده مبنی بر اینکه زنان خود باعث و بانی مورد تجاوز قرار گرفتن می شوند، زیرا که آن ها از رابطه ای که شکل تجاوز داشته باشد لذت می برند و فرد متجاوز یک انسان عادی بوده و بدون مشکل است! ریشه این تصور خطرناک که از دروازه ورود به حریم جسمی افراد دیگر و ارتکاب کثیف ترین جنایات است. در تصور غیرواقعی ارائه شده از روابط جنسی در هرزه پردازی است که ذهن فرد را به صورت حق به جانبی برای ارتکاب جرائم جنسی قانع می سازد. [۱۹۶]
اعتیاد به پورنو گرافی خطرناک تر از اعتیاد به مواد مخدر است. طبق یافته های روان شناختی، هرزه پردازی زمینه ساز تجاوز به عنف و اقدامات ضد اخلاقی فراوانی است. به عقیده برخی محققین پورنو گرافی بر تکوین طبیعی مغز کودکان تأثیر منفی دارد، آمارهای جهانی نشان می دهد که پسر بچه های ۱۲ تا ۱۷ ساله از گروه های عمده مراجعه کننده به محصولات پورنو گرافی هستند. در واقع برای اکثر آن ها این محصولات اولین و ساده ترین مسیر برای کنجکاوی ها و آموزش های جنسی محسوب می شود و در حالی که این سایت ها و فیلم ها از هرگونه آموزش و بیان واقعیت ها و مسائل بهداشتی خالی بوده و نوجوانان را در معرض بیماری های جنسی و روانی مختلف قرار می دهند.
تصویری که پورنو گرافی در ذهن نوجوانان مذکر از جنس مؤنث آفریند بسیار تحقیر آمیز است به طوری که تمامی وجود انسانی و تن دختران و زنان را در اذهان نوجوانان پسر در حد یک شیء که نسبتی با احترام و عواطف ندارد، پایین می آورد. درنتیجه امکان ایجاد رابطه طبیعی حاوی نگاه انسانی و محقرانه بین دو جنس از بین می رود و زمینه ارتکاب به تجاوز و تعدی جنسی فراهم می شود.
دکتر «جودیت رایسمن» مدیر انستیتو آموزش رسانه ای و یکی از مخالفان هرزه پردازی می گوید: «مشاهدات عصب شناسی در مورد پاسخ غریزی مغز به تصاویر و صداهای مستهجن نشان می دهد که تماشای این تولیدات یک رویداد بیولوژیک مهم است که آگاهی فردی برای تصمیم گیری را مختل می کند که این اتفاق برای مغز منعطف و تحت تأثیر قرار گیرنده کودکان و نوجوانان مضر است، زیرا قدرت دریافت واقعیت از سوی آن ها را از بین می برد و درنتیجه تأثیر نامناسبی بر سلامتی جسمی و روحی و آسایش و شادی آن ها می گذارد.
بیش از ۷۵ درصد محصولات پورنو گرافی اینترنتی در آمریکا تولید شده و نزدیک به ۱۵ درصد در اروپا و مابقی در سایر مناطق تولید می شود. بیش از ۷۰ میلیون نفر در طول هفته به سایت های غیراخلاقی و مستهجن سر می زنند، حدود ۷۰ درصد از ترافیک سایت های مستهجن در طول روز روی می
دهد و در میان محتویات حدود ۱۰۰ هزار سایت تصاویر و فیلم های مستهجن در مورد کودکان مشاهده می شود.
بزرگ ترین تولیدکننده پورنو گرافی آمریکا و صهیونیزم است. پس از جنگ جهانی دوم، «روبی استورس» یهودی در دهه ۷۰ میلادی کنترل بازار پورنو گرافی را در دست داشته است. اکنون یهودی دیگری به نام «استیون هیرچ» جای استورس را گرفته، به گونه ای که او شرکت مایکروسافت هرزه پردازی جهان نامیده می شود که تولید بیشترین فیلم های هرزه در آمریکا محسوب می شود. [۱۹۷]
در بسیاری از کشورها قوانین برای کنترل و سانسور پورنو گرافی وجود دارد و البته میزان محدودیت های اعمال شده بهتر بسته به معیارهای دینی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و عرفی متفاوت است. با این حال و به خصوص در دهه های پایانی قرن بیستم تعریف از پورنو گرافی و مصادیق و محدودیت های اعمال شده بر شاهد تغییرات بسیاری بوده و در اغلب کشورها تابوی پورنو گرافی شکسته شده است. در حال حاضر در بسیاری از کشورها نسبت به «پورنو گرافی نرم» (که در بسیاری از تبلیغات دیده می شود) محدودیتی اعمال نمی شود.
پورنو گرافی کودکان تقریباً در همه کشورها ممنوع است. همچنین پورنو گرافی کودکان به موجب پروتکل کنوانسیون حقوق کودک منع شد و بسیاری از کشورها ازجمله ایران به این پروتکل پیوسته اند.[۱۹۸]
ج: تبلیغ مصرف گرایی
وسایل ارتباط جمعی با به کارگیری شیوه های گوناگون دو نوع تبلیغات و اطلاع رسانی به قصد تأثیر بر افکار مخاطبین و دادن سمت و سوی مورد نظر خود سعی در پرورانیدن و هدایت آن ها در جهت خواسته های خود را دارند. درج و پخش انواع آگهی ها، اخبار و گزارش ها در روزنامه ها، رادیو، تلویزیون، ماهواره و… استفاده از کانال های خاص، حضور در اماکن مشخص را به مخاطبین القاء می کند و با تکرار آن ها حس نیاز و مصرف گرایی کاذب را ایجاد می کند و آن ها را به صورت نیاز واقعی در افکار عمومی جلوه می بخشد. این وسایل الگوی مصرف جامعه را تغییر و دچار دگرگونی می کند و به سمت و سوی دلخواه خود سوق می دهد.
البته نیاز کاذبی که توسط رسانه های جمعی در مخاطبین آن ها ایجاد می گردد و صرفاً شامل نیاز به استفاده از اقلام مصرفی نیست. بسیاری از نیازهای کاذب دیگر توسط رسانه های جمعی در میان افراد جامعه ایجاد می گردد که می تواند زمامداران حکومت و دولت مردان را دچار مشکل و اضطرار نماید. در دوره هایی از زمان به دلیل بروز برخی حوادث مثل جنگ و زلزله و…
این رسانه ها هستند که با دادن گزارش ها و اخبار غیرواقعی عموم جامعه را به فکر رفع نیازهای احتمالی که همگی کاذب است، بیندازد.
در بسیاری از کشورها که دارای جمعیت جوان هستند و میزان نوجوانان درصد زیادی از جمعیت را به خود اختصاص می دهد. ایجاد نیازهای جنسی، استفاده از لوازم آرایشی، انواع لباس ها، و زیورآلات و… در جوانان و نوجوانان و کودکان که مخاطب بسیاری از برنامه های تلویزیون و ماهواره ای هستند از همین ایجاد نیازهای کاذب نشأت می گیرد و پدیده بلوغ جنسی زودرس را به همراه دارد. در هر حال رسانه ها در بهبود شرایط جامعه و زندگی مؤثر می باشند، با ایجاد نیازهای کاذب و تبلیغ مصرف گرایی با شیوه های جذاب می تواند در همان اندازه و شاید بیشتر از آن مخرب باشد و جامعه را به انزوا بکشاند.
تهاجم الکترونیکی، تهدیدی است برای از میان بردن سنت های محلی و فروبردن میراث فرهنگی کشورهای کمتر توسعه یافته به زیر سیل به نام های تلویزیون و سایر محصولات رسانه ای، که از اندک مراکز قدرت در غرب سرچشمه می گیرند. این برنامه ها با ارزش های مصرف گرایی، درون گداز شده است، چرا که بیش از هر چیز بسته به نیازهای تولیدکنندگان کالاها، یعنی کسانی است که از طریق آگهی های تجاری تلویزیون عهده دار تأمین مالی آن می شوند. ازاین رو هنگامی که کشورهای در حال توسعه به نظام تجاری بخش رادیو تلویزیون رو می آورند، در یک فرایند دگرگونی و وابستگی فرهنگی نیز وارد می شوند که در آن ارزش های مصرف گرایی به انگیزه ها و موجبات سنتی و الگوهای دیگر شکل گیری ارزش غلبه یافته، آن ها را خنثی می کند. [۱۹۹]
در حقوق ایران بندت ماده ۸۲ آیین نامه تأسیس و نظارت بر نحوه کار فعالیت کانون های تبلیغاتی بیان داشته است: در آگهی های تبلیغاتی ادعاهای غیر قابل اثبات و مطالب گمراه کنند. نباید گنجانده شود.
همچنین ماده ۵۰ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲ در یک حکم کلی می گوید: «تأمین کنندگان در تبلیغ کالا و خدمات نباید مرتکب فعل و یا ترک فعلی شوند که سبب مشتبه شدن و یا فریب مخاطب از حیث کمیت یا کیفیت می شوند.»
مصوبه اتحادیه اروپا، تبلیغات گمراه کننده را تبلیغاتی می داند که به طور بالقوه یا بالفعل، مصرف کننده را گمراه می کند یا بر قضاوت و تصمیم او تأثیر می گذارد و به این دلایل به ورود زیان به یک رقیب منجر می شود.
تبلیغات برای غذا، اسباب بازی، لباس، و سایر محصولات از برنامه هایی است که در رسانه ها عمدتاً مخاطب آن ها کودکان و نوجوانان هستند. کودکان به خصوص تحت تأثیر آگهی های تبلیغاتی قرار می گیرند زیرا فاقد مهارت های شناختی لازم برای تشخیص مقصود اصلی آن هستند. تا پنج سالگی کودکان به دشواری می توانند بین آگهی و برنامه های دیگر فرق بگذارد. حتی در شش سالگی از علائم ادراکی عینی استفاده می کند.
توانایی کودکان در درک مقاصد آگاهی های تجارتی به کمک
نظریه «پیاژه» مورد مطالعه قرارگرفته است.
محققان عنوان کردند که تفکر عملیاتی انتزاعی و مهارت های ادراکی پیشرفته کودکان را قادر می سازد تا بفهمند که آگهی های تبلیغاتی را کسی ساخته و از ساختن آن هدفی داشته است. (مثلاً فروش محصولاتش) و ممکن است در این کار صداقت داشته باشد و در ضمن افراد خاصی را مخاطب خود قرار می دهد، یافته های آنان نشان داد که کودکان به تدریج بین سنین شش تا یازده سالگی این مفاهیم را کسب می کنند. کودکان غالباً صورت ظاهری تبلیغات را می فهمند. آنان از طریق آگهی آن چیزی را که دیده اند، می خواهند.
وسایل ارتباط جمعی به طور مستقیم و غیرمستقیم به افکار افراد تأثیر گذاشتند، گاه نیازهای کاذبی را در ذهن ها به وجود آورد و انسان ها را تحت عناوین نوگرایی و تجددخواهی چنان بار می آورد که هر لحظه به دنبال چیزی باشند. انسان امروزی اسیر تکنولوژی و صنعت خود شده، مصرف گرایی و اسراف که بر پایه نیازهای کاذب بنا می شود، اراده و اختیار او را سلب می کند. [۲۰۰]
بند دوم: تبلیغات مذهبی
دنیای رسانه جهانی، امروزه با خلأ اطلاع رسانی، افکار عمومی جهانیان را در چارچوب نیل به اهداف خاصی، هدایت می کند و با بهره گیری از امکانات «تکرار»، «گسترده» و «یک سویه» نظام اطلاع رسانی نوین را شکل می دهند. امروزه باید بپذیریم که بدون تردید اطلاعات و اطلاع رسانی یکی از عناصر مهم و اساسی تشکیل دهنده قدرت است. این واقعیت را مردم غرب زمین دریافته اند، که «غول های رسانه ای»، وسیله ای مناسب برای اقناع افکار عمومی در راستای اجرای قدرت سیاسی، می باشند.
هجمه تبلیغات و انحرافات مذهبی رسانه ای از دو سو به شالوده فکری توده مردم وارد شده است. یکی کرانه بی انتهای رسانه غربی و دیگری فاصله آرمانی رسانه های داخلی؛ اما باید توجه نمود که معمولاً تبلیغات مذهبی موجب تعارض و برخورد فرهنگ ها و مذهب های جامعه می شود.[۲۰۱]
به نظر می رسد که در سال های اخیر به دلیل، «ریزش دیوارها» مرزهای کشور و خانواده ها به وسیله امواج، شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای و اینترنت، شکسته شده است. از سوی دیگر وسایل مزبور پیامدهایی به ویژه برای کودکان و نوجوانان دارد که در گسترش بی دینی و انحراف آنان تأثیرگذار خواهد بود.
فقدان عوامل خودکنترلی چون مذهب و دین باعث سست شدن عقاید و ارزش ها می شود که به تدریج باعث گسترش فساد و مهیا شدن زمینه برای افزایش بی بندوباری و … خواهد شد.
استمرار و بقای هر جامعه مستلزم آن است که مجموعه ارزش ها، دانش ها، فنون و مذهب و … به نسل های جدید و آتی منتقل گردد. این امر از طریق تعلیم و تربیت میسر خواهد شد.
در سال های اخیر به دلیل گسترش رسانه های گروهی، مذاهب و اندیشه های مختلف مذهبی و غیرمذهبی درصدد خوراندن افکار و عقاید خود به دیگران هستند و هر یک به نحوی درصدد این امر هستند که مذهب و عقاید خود را غالب بر دیگر مذاهب نشان دهند و یا افراد را به بیراهه و گمراهی بکشانند. مذاهبی چون شیطان پرستی با عقاید خرافه انگیز و باطل خود سعی دارد تا با تبلیغ انحراف آمیز خود جامعه و به ویژه نسل جوان را به سیاهی ظلمت و تباهی بکشاند. پس ازاین رو دست به دامن رسانه هایی می شود که در یک لحظه پیام و محتوای دلخواه او را در سرتاسر جهان می گستراند. هرچند در کشورهای مختلف سعی بر این شده است تا با آموزش احکام دینی و مذهبی از انحراف جوانان جلوگیری شود، ولی به دلیل عدم رشد صحیح عقلی و عدم آموزش و کنترل خانواده ها و از همه مهم تر نداشتن فهم صحیح اطفال و نوجوانان از مباحث دینی و مذهبی ممکن است در سیاه چال نابودی گرفتار آیند.
گسترش فیلم ها و داستان های ضد دینی و غیراخلاقی در ناخودآگاه افراد نوعی تنش ایجاد می کند که باعث گمراهی و بی ثباتی افراد می شود.
خودباختگی جوانان در مقابل فرهنگ و تکنولوژی غرب این تداعی را در افکار آنان ایجاد می کند که علت عقب ماندگی کشورهای اسلامی در رعایت حجاب و مسائل دینی و مذهبی است و پیشرفت را در غربی شدن و داشتن فرهنگ غربی و در واقع نوعی بی دینی می دانند. در واقع هدف اصلی در ایجاد چنین برنامه هایی نشانه گرفتن نسل جوان جامعه می باشد.[۲۰۲]

اعتیاد به مواد مخدر


فرم در حال بارگذاری ...

« دانشگاه آزاد اسلامی واحد انار- قسمت ۸بررسی تنوع مورفولوژیک و کمیت و کیفیت روغن گیاه نوروزک Leriifolia Salvia- قسمت ۹ »