وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

سیستم های اطلاعاتی مدیریت صنعتی- قسمت ۸

زنجیره تأمین فراتر از لجستیک بوده و علاوه برآن فعالیتهای دیگری را نیز از جمله نحوه برخورد با شرکتهایی متعدد سازنده، هدفگذاری و تعیین استراتژیهای خرید داخلی و خارجی، ارتقای کیفیت شرکتهای سازنده ، بازاریابی و ارائه خدمات بهتر به مشتریان متعدد شامل میشود (نقادی،۲۰۱۲).

  1. مرحله پنجم- مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک

به کمک فناوری اطلاعات حوزه عملکرد مدیریت زنجیره تأمین گسترش یافته است. هدف از ایجاد مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک کاهش هزینه های نقل و انتقال اطلاعات و نهایتاً محصولات از یک طرف و گسترش و فرصتهای تجاری و دامنه همکاری بین شرکتها از طرف دیگر بوده است (نقادی،۲۰۱۲).

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

۲-۲-۲-۳)مدیریت زنجیره تأمین

تعاریف مختصر و جامعی که می توان از زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تـأمین ارائه داد عبارتند از : زنجیره تأمین برتمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها ازمرحله ماده خام ( استخراج ) تا تحویل به مصرف کننده نهـایی و نیز جریـان های اطلاعـاتی مرتبط با آنها مشتمل می شود . به طور کلی قرونفه[۲۶](۲۰۱۰) عقیده دارد که “زنجیره تـأمین زنجیره ای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد ، از مرحله تهیه مـاده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود” . درباره جریـان کالا دو جریـان دیگر که یکی جریـان اطلاعات ودیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد (قرونفه،۲۰۱۰).
مدیریت زنجیره تأمین بریکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره درجهت دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام ، مشتمل می شود . بنابراین، قرونفه(۲۰۱۰) بیان میدارد که “مدیریت زنجیره تـأمین عبارت است از فرایند یکپـارچه سازی فعالیت های زنجیره تـأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول”. برای بررسی یک سازمان منحصربه فرد درچارچوب این تعاریف باید هردو شبکه تأمین کنندگان و کانال های توزیع در نظرگرفته شوند . تعریف ارائه شده برای زنجیره تأمین موضوعات مدیریت سیستم های اطلاعات ، منبع یـابی و تدارکـات ، زمـان بندی تولید ، پردازش سفـارشـات ، مدیریت موجودی ، انبـارداری و خدمت به مشتری را در بر می گیرد(قرونفه،۲۰۱۰).
برای مدیریت مؤثر زنجیره تـأمین ضروری است که تــأمین کنندگان و مشتریـان با یکدیگر و در یک روش هماهنگ وباشراکت وارتباطات اطلاعاتی وگفت وگو بایکدیگرکارکنند . این امر یعنی جریان سریع اطلاعات درمیان مشتریان وعرضه کنندگان ، مراکزتوزیع و سیستم های حمل ونقل ، بعضی از شرکت ها را قادر می سازد که زنجیره های عرضه بسیارکارایی را ایجادنمایند.عرضه کنندگان ومشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند ؛ عرضه کنندگان ومشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند . مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تأمین کنندگان خود اعتماد می کنند . علاوه بر آن عرضه کنندگان و مشتریان باید درطراحی زنجیره تأمین برای دستیابی به اهداف مشترک و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند . بعضی شرکت ها کوشش می کنند تا کنترل زنجیره تأمین خود را با کنترل عمومی عمودی و با بهره گرفتن از مالکیت و یکپارچگی تمام اجزای مختلف در امتداد زنجیره تـأمین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهـایی و خدمت به مشتری ، به دست آورند . اما حتی با این نوع ساختار سازمانی ، فعـالیت های مختلف و واحدهای عملیاتی ممکن است ناهماهنگ باشند . ساختار سازمانی شرکت باید بر هماهنگی فعالیت های مختلف برای دستیابی به اهداف کلی شرکت تمرکز کند (قرونفه،۲۰۱۰).

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲-۲-۴) تفاوت زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین

فیلد و نیکولس[۲۷]، مدیریت زنجیره تأمین را از طریق تفکیک مفاهیم در دو اصطلاح، زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین تعریف میکنند.
زنجیره تأمین شامل همه فعالیتهای مرتبط با جریان و انتقال کالاها از مرحله مواد خام به مصرف کننده نهایی و جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن است.
مدیریت زنجیره تأمین یعنی یکپارچه سازی این فعالیتها از طریق بهبود روابط زنجیره تأمین برای رسیدن به یک مزیت رقابتی پایدار.
آیرس[۲۸] نیز تعاریف زیر را برای زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین ارائه میکند. زنجیره تأمین یعنی شکل دادن به فرایندهای جریانات فیزیکی، اطلاعاتی، مالی و دانش به منظور ارضای احتیاجات مصرف کننده نهایی از طریق محصولات و خدمات مرتبط با تأمین کنندگان.
مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از طراحی، نگهداری و عملیات فرآیندهای زنجیره تأمین برای برآورد کردن احتیاجات مصرف کننده نهایی.
در تعریف دیگر، زنجیره تأمین، شبکه ای از سازمانهاست که با ارتباطی بالادستی (تأمین کنندگان) به پایین دستی (توزیع کننده گان)، در فرآیندها و فعالیتها درگیرند و به صورت محصولات و خدمات ارائه شده به مشتری نهایی، تولید ارزش میکنند.
مدیریت زنجیره تأمین یعنی یکپارچه سازی سازمانهای درگیر و هماهنگ سازی بهتر جریانهای مواد، اطلاعات و مالی (اسرولاکی و دیویس[۲۹]،۲۰۱۰).

۲-۲-۲-۵) فرایند های عمده مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرایند عمده است که عبارت اند از :
۱- مدیریت اطلاعات :امروزه نقش ، اهمیت وجایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است . گردش مناسب وانتقال صحیح اطلاعات بـاعث می شود تـا فرآیندها مـؤثرتر و کـاراتر گشته و مدیریت آنها آسـان تر گردد . در بحث زنجیره تـأمین اهمیت موضوع هماهنگی درفعالیت هابسیارحائزاهمیت است . این نکته دربحث مدیریت اطلاعات در زنجیره ، مدیریت سیستم های اطلاعاتی و انتقـال اطلاعات نیز صحت دارد . مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تأثیرات فزاینده ای در سرعت ، دقت ، کیفیت و جنبه های دیگر وجود داشته باشد . مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتردرزنجیره خواهد شد . به طور کلی در زنجیره تـأمین ، مدیریت اطلاعـات در بخش های مختلفی تأثیرگذار خواهد بود که برخی از آنها عبارت اند از :
مدیریت لجستیک ( انتقـال ، جـابجـایی ، پردازش و دسترسی به اطلاعـات لجستیکی برای یکپارچه سازی فرآیندهای حمل ونقل ، سفارش دهی و ساخت ، تغییرات سفارش ، زمان بندی تولید ، برنامه های لجستیک و عملیات انبـارداری ) ؛ تبـادل و پردازش داده ها میان شرکا ( مانندتبادل و پردازش اطلاعات فنی ، سفارشات و … ) ؛ جمع آوری وپردازش اطلاعات برای تحلیل فرآیندمنبع یابی وارزیابی ،انتخاب وتوسعه تأمین کنندگان ؛ جمع آوری وپردازش اطلاعات عرضه وتقاضاو … برای پیش بینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا ؛ ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.
چنانچه پیداست ، مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستم های اطلاعاتی زنجیره تأمین می تواند برروی بسیاری از تصمیم گیری های داخلی بخش های مختلف زنجیره تأمین مؤثر باشد که این موضوع حاکی ازاهمیت بالای این مؤلفه در مدیریت زنجیره تأمین است .
۲- مدیریت لجستیک : در تحلیل سیستم های تولیدی ( مـانند صنعت خودرو ) ، موضوع لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تـأمین را دربر می گیرد . این بخش که کلیه فعالیت هـای فیزیکی ازمرحله تهیه مـاده خـام تـامحصول نهـایی شـامل فعالیت های حمل ونقل ، انبارداری ، زمان بندی تولید و…را شامل می شود ، بخش نسبتا بزرگی ازفعالیت های زنجیره تـأمین را به خود اختصاص می دهد . در واقع محدوده لجستیک تنها جریـان مـواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیت های زنجیره تـأمین است که روابط و اطلاعات ، ابزارهای پشتیبان آن برای بهبود در فعالیت ها هستند .

  1. مدیریت روابط :فـاکتوری که ما را به سمت فرجام بحث راهنمایی می کند و شاید مهم ترین بخش مدیریت زنجیره تـأمین به خاطر ساخت و فرم آن باشد ، مدیریت روابط در زنجیره تأمین است . مدیریت روابط تأثیر شگرفی بر همه زمینه های زنجیره تـأمین و همچنین سطح عملکرد آن دارد . در بسیاری از موارد ، سیستم های اطلاعـاتی و تکنولوژی موردنیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تـأمین به سهولت در دسترس بوده و می توانند دریک دوره زمانی نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند . اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تأمین ، معلول انتقال ضعیف انتظارات وتوقعـات و نتیجه رفتـارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندد . علاوه بر این ، مهم ترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تـأمین ، ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است ، به گونه ای که شرکا اعتمـاد متقابل به قابلیت ها و عملیات یکدیگر داشته باشند . کوتاه سخن این که در توسعه هر زنجیره تأمین یکپارچه ، توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است(حیدری قره باغ و همکارانش،۱۳۸۸).

۲-۲-۲-۶)مؤلفه های مدیریت زنجیره تأمین

مؤلفه های اصلی مدیریت زنجیره تأمین عبارتند از:

۲-۲-۲-۶-۱) مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین

لجستیک واژه ای است که از تاریخچه طولانی برخوردار است و به علل وجود تعاریف بسیار در این زمینه شاید نتوان یک جمع بندی کلی روی این واژه صورت داد. که بدین صورت تعریف می شود: انجام فعالیت ها به منظور تضمین تامین بودن محصول صحیح، در مقدار مناسب، در زمان مناسب و در شرایط مناسب و در مکان مناسب برای مشتری مناسب و به هزینه مناسب. عبارت تامین بودن در تعریف بالا تاکید بیش از حد لجستیک به موضوع موجود بودن بالا می باشد که به عنوان هسته اصلی پیدایش رسالت لجستیک محسوب می شود.نکته جالب توجه این است که اگر فهرستی از مفاهیم وابسته به لجستیک تهیه شده و طبقه بندی گردد،می توان آنها را در قالب سه گروه قرار داد:
۱-    تأمین گرا
۲-    تولید گرا
۳-    توزیع گرا
سابقه فعالیت های لجستیک به قبل از سال ۱۹۵۰ برمی گردد. پس از آنکه تعریف جامعی از آنالیز کل هزینه به وجود آمد، مدل های جدید برنامه ریزی خصوصاٌ برای توزیع فیزیکی منسجم تری با یکدیگر تلفیق شدند و مفاهیم جدیدتری را به وجود آوردند. به طور خلاصه مفهوم لجستیک به مرور زمان تغییر نموده است، به گونه ای که گرایش و تمرکز صنایع در لجستیک شکل تازه ای به خود گرفته است.در چارچوب تعاریفی که برای لجستیک اشاره شد، جریان مواد به قسمت های تأمین، تولید و توزیع تقسیم می شوند و فعالیت های لجستیک شامل موجودی ها،حمل و نقل و هماهنگی کلی در جریان مواد در شرکت است. در عالم واقع جریان مواد توسط سازمان های مختلف، وظایف و سیستم های اطلاعاتی صورت می گیرد. در چارچوب جدید لجستیک، نسبت به چارچوب قدیمی آن، تمرکز بر روی عملکرد کلی است تا عملکرد تک تک اجزای جریان مواد به صورت یک موجودیت بررسی می شود، یکپارچه سازی به صورت یک مفهوم مهم در چارچوب جدید است.در چارچوب جدید لجستیک، حیطه یکپارچه سازی تنها به جریان مواد و اطلاعات ختم نمی شود، بلکه لازم است تا مدیریت مالی و منابع انسانی و علاوه بر آن دوره عمر کل لجستیک مورد بررسی قرار گیرد.در چارچوب لجستیک جدید یکپارچه سازی فرآیندها، وظایف، سازمان ها، روش ها(قواعد) و سیستم ها ضروری است و در نتیجه اینکه مدیریت روابط مشارکت ها مهم است ( مدرس یزدی و همکارانش،۱۳۸۵).
مدیریت امور لجستیکی از ابتدای ایجاد سازمان ها وجود داشته است،ولی این مدیریت عمدتاٌ بر روی قسمت های مختلف زنجیره خرید، تولید، توزیع و … به صورت جداگانه و مستقل انجام می شده است. در طول زمان به دلیل ارتباط این امور با یکدیگر به تدریج فنونی در جهت یکپارچه نمودن این زنجیره و مدیریت آن صورت پذیرفته است. در دهه ۷۰ میلادی بحث مدیریت مواد بسیار متداول شد. در این ارتباط نیز عملیات برنامه ریزی تولید، برنامه ریزی مواد و برنامه ریزی کار در کارگاه و خرید ادغام شد.هدف از این ادغام معلول سه علت اصلی بوده است:
۱-    بهبود شرایط تحویل کالا به مشتری
۲-    بهبود سطح موجودی کالا
۳-    بهبود هزینه های تولید
به دنبال اینگونه اقدامات در دهه ۸۰ میلادی،مفاهیم سیستم های ترکیبی لجستیکی گسترش یافت. در این دوره عملیات دیگری نظیر مدیریت حمل و نقل و توزیع به مدیریت مواد اضافه شد. هدف از این حرکت این بود که شرکت های بزرگ با کثرت مراکز تولید و توزیع بتوانند عملکرد خود را در مجموعه عملیات شرکت بهبود بخشند. از دهه ۹۰ میلادی تدریجاٌ مدیریت زنجیره تأمین به عنوان حالت تکمیل شده مدیریت لجستیکی مطرح شد که در آن مدیریت جریان مواد و اطلاعات به منظور بالا بردن درجه پاسخگویی به مشتریان از اهمیت خاص برخوردار گردید.در این نظام،کاهش هزینه های کل مجموعه نیز از اولویت خاصی برخوردار است (فارازل[۳۰]،۲۰۰۲).

 ۲-۲-۲-۶-۲) نقش اطلاعات و سیستم اطلاعاتی در مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت اطلاعات یعنی گردش و انتقال صحیح اطلاعات، باعث می شود تا فرآیندهای مؤثر در زنجیره هماهنگ و ارتباط بین شرکاء در زنجیره تأمین کاراتر شود و تسهیل یابد. مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستم های اطلاعاتی زنجیره تأمین می توانند بر روی بسیاری از تصمیم گیری های داخلی بخش های مختلف زنجیره تأمین مؤثر باشد که این موضوع ناشی از اهمیت بالای این مؤلفه در مدیریت زنجیره تأمین می باشد (سلطانی،۱۳۸۴).

 ۲-۲-۲-۶-۳) نقش رابطه و مدیریت روابط در مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت روابط،تأثیر شگرفی بر همه زمینه های زنجیره تأمین و همچنین سطح عملکرد آن دارد. در بسیاری از موارد، سیستم های اطلاعاتی و فناوری مورد نیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین به سهولت در دسترسی بوده و می توانند در یک دوره زمانی نسبتاٌ کوتاه تکمیل شده و به کار گمارده شوند. اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تأمین، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندند (سلطانی،۱۳۸۴).
لازمه داشتن یک جریان مواد روان با نظم مناسب و درخور توجه، بهره گیری از یک سیستم جریان اطلاعات دقیق و کامل،در زمان و مکان های مناسب،و همچنین برخورداری از از روابط هماهنگ و سازمان یافته با سایر اعضای زنجیره تامین است.اگر هرگونه آسیبی به این مؤلفه وارد آید قطعاٌ آثار آن بر روی دو مؤلفه دیگر(جریان مواد و جریان اطلاعات)نمایان خواهد شد. بنابراین برقرار نمودن رابطه ای مشخص و تعریف شده با سایر اعضای زنجیره بسیار مهم و ضروری است و همچنین آگاهی یافتن از خواست ها و نیازهای مشتریان داشتن رابطه ای مناسب با آنان را می طلبد. بنابر این داشتن رابطه ای خوب با توزیع، انبارها، خرده فروش ها و همچنین با تأمین کنندگان مواد اولیه و مواد خام امری ضروری است. بنابر این اهداف اصلی این توافقات و روابط، ارضای نیازهای مشتریان و جلب رضایت آنهاست. در حقیقت هدف زنجیره، تعیین کننده حد و اندازه روابط داخل زنجیره خواهد بود و هدف گذاری گروهی و پایبندی به آن از رموز موفقیت هر زنجیره و اعضای آن است.از سوی دیگر همان طور که برقراری ارتباط و توافق های بلند مدت در دنیای رقابتی امروز مهم و ضروری است حفظ و ارتقاء آن نیز نکته جالب توجهی است. بدنبال این بحث اشاره ای به دیدگاه مشارکتی و دیدگاه مجزا خواهد شد و به طور خلاصه از چند بعد مهم مورد بررسی قرار خواهند گرفت. دیدگاه مجزا همان روابطی است که سابقاٌ بین طرفین (فروشنده و خریدار) وجود داشته است. ولی دیدگاه مشارکتی چیزی است که از آن تعبیر به روابط مناسب و تعریف شده در جهت قابل اطمینان و اتکاء بودن خدمات و محصولات تبادل شده بین طرفین شد (سلطانی،۱۳۸۴).

۲-۲-۲-۷) الگوی بومی نظام جامع مدیریت زنجیره تأمین کنندگان

مدیریت مؤثر زنجیره تـأمین منافع بی شماری دارد ، عموما منافع مدیریت مؤثر زنجیره تـأمین شامل موجودی های پایین تر ، هزینه های کمتر ، بهره وری بالاتر ، توانایی بهبود یافته برای پاسخ به نوسانات تقـاضا ، زمان های تحویل کوتاه تر ، سود بیشتر و وفاداری بیشتر مشتری است . بنابراین بایستی به مدیریت زنجیره تأمین اهمیت خاصی داد و درنظام مدیریت سازمان جایگاه مناسبی برای آن در نظر گرفت . عناصر و اجزای مدیریت زنجیره تـأمین را می توان مشتمل بر مشتریان ، پیش بینی ، طراحی کردن ، پردازش کردن ، موجودی ، خرید ، مکـان یابی و پشتیبانی دانست . برای این که یک شرکت به اهداف استراتژیک خود دست یابد بایستی عامل نابودی مدیریت زنجیره تأمین یعنی عدم اطمینان را کنترل کند . این امرمستلزم شناسایی ودرک علل عدم اطمینان ، تعیین این که عدم اطمینان چطور بر سایر فعالیتها در بالا و پایین زنجیره تـأمین اثر می گذارد و سپس تنظیم رویه ها و روش هایی برای کاهش و یا حذف آن است . مدیریت زنجیره تـأمین از آنجا اهمیت پیدا می کند که تـأمین منابع از خارج سازمـان به دلیل واگذاری بخش هایی از فعالیت های سازمـان به بیرون اهمیت یافته است . سازمـانها به دلایل مختلفی سعی می کنند فعالیت های داخلی سازمان را به بیرون واگذار کرده و در حد امکـان بدنه خود را کوچک کنند . دلایل اصلی و عمده برای واگذاری فعالیتها به بیرون از سازمـان که مدیریت شبکه و زنجیره تـأمین را شکل می دهد را می توان به شرح زیر بیان نمود :

  • منابع آزاد برای سرمایه گذاری
  • بهبود تمرکز سازمان

رابطه بین سبک رهبری مربیان و تنیدگی ورزشکاران در دانشگاه های شهر تهران- قسمت ۴

۹-۱
۹۱-۱
۱

شکل ۲-۱ شبکه سبک سنج مدیریت
در حالت ۱-۱ فقط تا حدی که به عضویت فرد در سازمان خدشه وارد نشود، برای انجام کار تلاش می کند. در حالت ورزشی، چنین مربی ای سطح پایینی از رهبری را اعمال می کند، مهارت ها را در سطح پایین آموزش می دهد و به نیازهای ورزشکاران بی توجه است.
در حالت ۹-۱ کارها به گونه ای تنظیم می شوند که تا حد امکان، دخالت عواطف و روابط انسانی در کارایی سازمان کاهش یابد. در حالت ورزشی، چنین مربی ای بر روابط بسیار رسمی و انجام کارها تأکید دارد، توجه او به نیازهای ورزشکار و تفریح آنها کم است و ورزش حالت کار پیدا کرده است.
در حالت ۵-۵ سعی می شود از طریق ایجاد توازن بین حفظ روحیه کارکنان و انجام وظایف، بازدهی سازمان در حد مطلوبی تعیین گردد. در حالت ورزشی، چنین مربی ای به طور مساوی به نیازهای ورزشکاران و انجام گرفتن کارها به نحو مطلوب علاقمند است و یک حالت تعاون دو طرفه وجود دارد.
در حالت ۱-۹ نیازها و مسایل نیروی انسانی مورد توجه قرار می گیرد و برای ایجاد حسن رابطه تلاش می شود تا محیط دوستانه ای به وجود آید، ولی کارها با صبر و حوصله انجام می گیرند. در حالت ورزشی، چنین مربی ای به احتیاجات ورزشکاران، تفریح آنان و وجود جو دوستانه توجه دارد.
در حالت ۹-۹ جوی صمیمی و دوستانه و مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل بین کارکنان به وجود می آید و در نتیجه، به دلیل معاونت و مشارکت صمیمانه ی افرادی متعهد، اهداف سازمانی در حد مطلوب تحقق می یابند. در حالت ورزشی، چنین مربی ای به دنبال انگیزه های درونی است، روابط متقابل مثبتی دارد و به دنبال پیشرفت عالی و تفریح کردن ورزشکاران در هنگام کار است (خبیری، ۱۳۷۲).
۲-۲-۳-۳ رهبری اقتضایی
توجه صرف به خصوصیات و ویژگی های رهبران و رفتار رهبری، برای توصیف فرایند رهبری کافی نیست، زیرا فرایند رهبری تحت تأثیر شرایط خاص و موقعیت ویژه ای که رهبر در آن قرار دارد، شکل می گیرد. به همین دلیل بحث ضرورت انطباق رفتار رهبر با شرایط مطرح می شود. برخی از صاحب نظران، رهبری را تابع ۳ عامل رهبر، پیرو و موقعیت می دانند؛ یعنی موفقیت رهبر، تابع میزان تناسب رفتار رهبر با توان و تمایل کارکنان و متغییر های تعیین کننده وضعیت است (رضائیان، ۱۳۸۱).
از دیدگاه مربیگری نظریه اقتضایی نشان می دهد که رهبری را می توان به صورت معادله زیر بیان نمود:
L=l.a.s
در این معادله رهبری با (L)[20] ، عملکرد سبک رهبری با (l)[21] ، ورزشکاران با (a)[22] و وضعیت یا موقعیت با (s)[23] نشان داده شده است. اگر هر کدام از این عوامل تغییر کند، در نتیجه ی کار تأثیر می گذارد.
نظریه ی اقتضایی رهبری، مقبولیت بیشتر و گسترده تری نسبت به سایر نظریه ها پیدا کرد. با این حال نظریه ی اقتضایی، اطلاعات محدودی در ارتباط با نحوه ی بهبود مدیریت و رهبری در حیطه ی مربیگری در اختیار می گذارد. این نظریه، اشاره می کند که اثربخشی مربیگری بهبود پیدا می کند اگر:
– مربی کوشش کند سبک خاص خود را در زمینه ی رهبری بشناسد.
– تفاوت های فردی را در ورزشکاران در نظر بگیرد.
– به اهمیت عوامل وضعی در زمینه تصمیم گیری توجه داشته باشد (کوزه چیان، ۱۳۸۰).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

نظریه اقتضایی فیدلر

فیدلر در تلاش برای ارزیابی موفقیت رهبری، رابطه ی میان سبک رهبری و مطلوبیت وضعیت محیطی را مورد مطالعه قرار داد. به نظر وی مطلوبیت وضعیت با سه متغیر ذیل قابل تبیین است (خسروی زاده، ۱۳۷۵):
– رابطه رهبر و پیرو؛ احساس پیروان نسبت به رهبر، میزان اعتماد و اطمینان کارکنان به مدیر و درجه وفاداری آنان به او.
– ساختار وظیفه؛ میزان یکنواختی و تکراری بودن یا تنوع وظایف، میزان مشخص بودن یا وجود ابهام در وظایف.
– قدرت رهبر؛ میزان حمایت مافوق ها از مدیر، میزان قدرت تشویق و تنبیه مدیر.
به نظر فیدلر مؤثر بودن یک سبک، بستگی به موقعیت دارد. سبک مستبدانه ممکن است در برخی محیط ها (مثل ارتش) و موقعیت ها (مثلاً در طول یک بازی یا هدایت یک تمرین) بیشتر از محیط های دیگر کارگر افتد. گاهی اوقات، سبک رهبری مناسب، به سطح مهارت، سن و بلوغ اعضای تیم، همچنین به انتظارات آنها از رفتار رهبر بستگی دارد. نکته اصلی در الگوی فیدلر برقراری موقعیت مطلوب است. برقراری موقعیت مطلوب در محیط های ورزشی با سه متغیر زیر قابل تبیین است:

بررسی مبنای تحولات قانونی راجع به ارث زوجه در حقوق ایران

حقوقی که شخص به سبب مرگ افراد، مستحق می گردد.»[۴] در قانون مدنی ایران نیز مانند اغلب قوانین دنیا، ارث تعریف نشده؛ با این حال، در ماده ۱۴۰ قانون یاد شده، ارث را از اسباب تملک شناخته شده است و در تعریف آن آمده است:«انتقال قهری دارایی و ترکه متوفی به ورثه او. منظور از دارایی، حقوق مالی متوفی است که هنگام فوت، دارا بوده است».[۵]
غفلت اندیشمندان، محققان و قانونگذاران جوامع اسلامی، از فهم نظام حقوقی اسلام و برنامه های اجتماعی مترقی آن، هرگز بخشودنی نیست و بی گمان افراط و تفریطهایی به دنبال خواهد داشت که جوامع غربی دچار آن هستند. نسبت به تساوی حقوق باید گفت کلام حق وعدل، همان است که نه تفریط قرنهای گذشته غرب درست است و نه افراط قرن حاضر؛ بلکه نظام متعادل اسلامی، بهترین قانون در تأمین حقوق و مصالح زنان است.قانون ارث در اسلام بر پایه عدالت اقتصادی و اجتماعی و روانی، قانونگذاری شده و در آن مسؤولیتهای اجتماعی و خانوادگی هریک از زن و مرد رعایت شده و اگر از درون نظام حقوقی اسلام، به قانون ارث بنگریم، سهم زنان که هیچ مسؤولیت مالی بر دوش ندارند، کاملاً منصفانه و ضامن کرامت و عزّت زنان مسلمان است. تمام این اشکالها ناشی از کج فهمی ها وعدم دقت در دستورات حیات بخش دین مبین اسلام است؛ وگرنه اسلام به ذات خویش، بسیار غنی است.براساس ماده ۸۶۱ قانون مدنی زن پس از مرگ همسرش ارث می برد به شرط این که در عقد دائم او بوده و قبل از مرگ شوهرش زنده باشد. اما ماده ۸۸۰ قانون مدنی می گوید: «اگر زن که وارث شوهر است و او را به قتل عمد رسانده باشد، ارث نخواهد برد.» لذا در این پژوهش به بررسی مبانی تحولات قانونی راجع به ارث زوجه در حقوق ایران پرداخته می شود.
۱-۳- ضرورت تحقیق
در گذشته احکام ارث به جهت شرایط اجتماعی و اقتصادی زمانه ی خود، تا حدی پاسخگوی نیازهای اقتصادی زنان پس از فوت شوهرانشان بود. به عنوان نمونه در خانواده های پرجمعیت گذشته، سهم زن با خویشاوندان نسبی در تعادل بود و گاه بیشتر از سهم فرزندان میشد، زمین و عرصه بنا، ارزش اقتصادی چندانی نداشته و بنا، درخت و چاه ارکان اصلی دارایی به شمار میرفت که زن از آنها ارث میبرد. اما، امروزه تحولات اقتصادی، اخلاقی و خواستهای اجتماعی، ضرورتهایی را ایجاب نموده که اخلاق عمومی، سازمان های بین المللی و حقوق بشر نیز از آن حمایت میکنند و چنین نابرابریهایی را نمیپذیرند. تفاوت سهم زن و شوهر از ارث برگرفته از آیه ی ۱۱ سوره ی نساء میباشد . بنابراین امکان تغییر آن در نظام حقوقی اسلامی با توجه به قانون اساسی وجود ندارد . اما با تمهیدات فرعی می توان سهم الارث زوجه را بالاتر برد یا برابر نمود . شوهر می تواند یک سوم ماترک خود یا کمتر از آن را به سود همسرش وصیت کند . یا در زمانی که زنده است . مثلاً آپارتمان متعلق به خود را به نام همسرش نماید . اما به جهت جلوگیری از هر گونه سوء استفاده حق منافع آن را تا زمانی که خود زنده است برای خودش نگه دارد یا حق انتفاع از ملکی را تا زمانی که همسرش زنده است به او ببخشد و به این ترتیب در برقراری عدالت در خانواده کوشش نماید . در خصوص تفاوت مهم میراث زن و شوهر ماده ۹۴۶ قانون مدنی اعلام می دارد: «زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد لیکن زوجه فقط از اموال ذیل : ۱ ـ از اموال منقوله ، از هر قبیل که باشد. ۲ ـ از ابنیه و اشجار و ماده ی ۹۴۷ قانون مذکور در تکمیل محدودیت ارث زن بیان می دارد : «زوجه از قیمت ابنیه و اشجار ارث می برد و نه از عین آنها و … ». به این ترتیب زن از زمین و بهای آن ارث نمی برد و معادل قیمت بنای احداثی در آن یا درختان ، به اندازه ی سهم خود شریک است . و در صورتی که بها از سوی وارثان پرداخت نشود او می تواند به تجویز ماده ی ۹۴۸ قانون مدنی حق خود را از عین بنا و درختان استیفاء نماید . اجرای این مواد مشکلات زیادی را برای زنان ایجاد نموده است . در روستاها تنها دارایی با ارزش همسران همان زمین زراعی می باشد و خانه روستایی ارزش چندانی ندارد که مطابق قانون زن از این زمین زراعی ارث نمی برد . پس از زلزله بم ، که تمامی ساختمان ها خراب شدند و درختان از بین رفتند، آنچه باقی ماند، زمین بود که چون زنان از آن ارث نمی بردند بسیاری نتوانستند سرپناهی برای خود تهیه کنند و در نتیجه سربار دیگران شدند. در شهرها گاه در زمینی با ارزش اقتصادی بالا، تنها یک ساختمان کلنگی وجود دارد که ارزش چندانی نداشته و نمیتواند پاسخگوی حتی ابتدایی ترین نیاز زن پس از مرگ همسرش باشد. بروز تمامی این معضلات، سبب گردید که با توجه به اینکه در قرآن مجید که مهمترین منبع حقوق اسلامی است قید و استثنایی در خصوص اینکه زن می تواند از تمام ترکه شوهر ارث برد وجود ندارد. ماده ۹۴۶ و ۹۴۷ قانون مدنی به جهت تبعیت از یکی از اقوال مختلفی که فقیهان در خصوص میراث زوجه بیان داشته اند وضع گردیده و قول های دیگری نیز در فقه امامیه هست که امکان تبعیت از آن وجود دارد، در جهت متعادل نمودن این نابرابری ها طرحی به مجلس ششم برای اصلاح مواد مذکور ارائه شد که در پی آن زن می توانست از همه اموال شوهر ارث برد. اما این طرح در سال ۸۳ از سوی شورای نگهبان مورد پذیرش قرار نگرفت. در پی فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه زن نه تنها از بنا و اشجار بلکه از زمین هم ارث می برد ، مجدداً این طرح در دستور کار مجلس شورای اسلامی دوره هفتم قرار گرفت و نهایتاً در تاریخ ۸۷/۱۱/۶ ، مواد ۹۴۶ و ۹۴۸ قانون مدنی به شرح زیر اصلاح و ماده ۹۴۷ قانون مدنی حذف گردید که این قان

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

ون از فروردین ماه ۱۳۸۸ لازم الاجرا گردیده است. ماده ی ۹۴۶ زوج از تمام اموال زوجه ارث میبرد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیر منقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد . در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از کلیه ی اموال به ترتیب فوق می باشد. ماده ی ۹۴۸ ـ هر گاه ورثه از اداء قیمت امتناع کنند زن می تواند حق خود را از عین اموال استیفاء کند. به این ترتیب زن از بهای زمین نیز ارث میبرد و در صورتی که وارث بهای آن را به وی پرداخت ننماید می تواند ازعین اموال استیفاء حق نماید. هر چند که اصلاح این مواد تمامی مشکلات بانوان را در زمینه ی ارث حل نمی نماید و نابرابری های دیگری نیز وجود دارد اما این تغییر گام مثبتی جهت برخورداری زنان از اموال همسرانشان است. به خصوص در مورد زنان روستایی که پس از سال ها تلاش و کار در مدیریت خانواده و به ثمر رساندن زمین های کشاورزی میتوانند از اموال غیر منقول همسرشان پس از مرگ وی ارث برند.
در قانون جمهوری اسلامی ایران با سیر تحولات قانونی راجع به ارث زوجه، مقرر شد که از یک هشتم از قیمت اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث ببرند و به این ترتیب بحثی که از مجلس ششم مطرح شده بود، به نفع زنان به نتیجه رسید. بحث ارث بری زنان از اموال غیرمنقول شوهر در ماه های آخر کار مجلس ششم مطرح شده بود و هرچند مجلس ششم به اصلاح قانون ارث رای داده بود تا زنان از اموال غیرمنقول شوهر هم ارث ببرند، اما این طرح در شورای نگهبان مسکوت ماند. بحث ارث بری زنان از اموال غیرمنقول شوهر پس از آن در مجلس هفتم مطرح شد که زنان نماینده مجلس در دیدار با مقام معظم رهبری، مسائل مربوط به قانون مدنی در مورد حقوق زنان را مطرح کرده بودند و ایشان نظر مساعد خود مبنی بر ارث بری زنان از اموال غیرمنقول شوهر را اعلام کرده بودند. ضرورت مطالعه در این پژوهش را میطلبد.
۱- آگاهی بخشی به زنان در مورد مباحث ارث و حقوقشان در این مورد.
۲- مبارزه با تنش ها و پیامدهای منفی اجتماعی که به سبب ناآگاهی از حقوق به وجود می آید.
۳- عدم رواج و گسترش شبهات در مورد موضوع ارث زن از سوی بیگانگان و حامیان فیمینیسم.
۱-۴- پیشینه تحقیق
رمضانی (۱۳۷۹) در پایان نامه اش به بررسی ارث زوجه از عقار در فقه امامیه و حقوق مدنی پرداخت. وی در این پژوهش با اشاره به ارث زوجه که از دورترین ادوار تاریخ، که بشر زندگی اجتماع بخود را با تشکیل خانواده آغاز کرد و مالکیت شخصی برای او شناخته شد مطرح بوده است. مساله”میراث” نیز که در واقع، تعیین تکلیف اموال و دارایی آدمی، بعد از فوت اوست، مورد توجه قرار گرفت. در این پایان نامه نیز ارث زوجه از دارایی شوهر بحث و بررسی می شود.
کوچک پور(۱۳۸۱)، در خصوص اموال موضوع ارث زوجه باید گفت که براساس ظاهر قرآن زوجه از تمام ترکه شوهر ارث می برد، در این خصوص میان فقهای عامه و امامیه اختلاف نظر وجود دارد. در حقوق موضوعه نیز باید گفت که براساس قوانین کشورهای مصر و سوریه زوجه از تمام ماترک متوفی ارث می برد ، در حالیکه در حقوق نوشته ایران از نظریه محرومیت زوجه از ارث بردن عین و قیمت زمین و نیز عین ابنیه و اشجار پیروی شده است. به هرحال ضرورت اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات مربوط به ارث زوجه در همه مباحث مطروحه این پایان نامه قابل استنباط است.
پیرعباسی (۱۳۸۷) در تحلیلی بر ارث زوجه از اموال غیرمنقول پرداخت وی در این پژوهش با اشاره به مواد ۹۴۹ تا ۹۴۶ ق.م. که آمده است: «زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد لیکن زوجه (فقط) از اموال ذیل: ۱- از اموال منقوله از هر قبیل که باشد ۲- از ابنیه و اشجار… هرگاه، ورثه از ادا قیمت ابنیه و اشجار امتناع کنند زن می تواند حق خود را از عین استیفا نماید». در این پژوهش نظرات فقهای معاصر اعم از مخالف و موافق و ادله آنان در مورد ارث بری زن مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و پیشنهاد اصلاح قانون ارث زنان از اموال منقول و قیمت اموال غیرمنقول داده شده است.
رمضانی نژاد(۱۳۸۷) که به بررسی ارث زوجه از عقار در فقه امامیه و حقوق مدنی پرداخت. هدف از نگارش این پایان نامه بررسی ارث زوجه در فقه امامیه و حقوق مدنی ایران است. لذا سعی در پاسخ یابی به سوالاتی چون : عقار به چه معنی است؟ آیا زوجه از عقار ارث می برد؟ آیا زوجه از عین ابنیه و اشجار ارث می برد یا از قیمت آنها ؟ را دارد. براساس نتایج حاصل از تحقیق در تمام ملل قبل از اسلام روش و سیره آنها در باره ارث زوجه یکی بوده است و آن اینکه زن از ارث محروم می باشد به خصوص زن حق ارث بردن از دارائی شوهر نداشت بلکه گاهی خود زن به عنوان مال متوفی به عنوان ارث در اختیار سایر ورثه قرار گرفت در حالتی که قران در آیات خود برای زنان بالاستقلال و با صراحت و روشنی حق ارث را به رسمیت شناخت و سهم الارث آنها را مفروض و مشخص کرد قانون مدنی مقررات خود را ازفقه امامیه اقتباس کرده بخصوص در زمینه ارث که مواد قانون مدنی ترجمه کتب فقهی فقهاء امامیه و ارث زوجه هم در فقه امامیه و قانون مدنی ایران باید براساس مبانی اسلامی و فقهی تحلیل و بررسی شود.
سنگانی(۱۳۸۷)، امت های گذشته زنان و کودکان را از گرفتن ارث محروم می کردند و در صدراسلام نیز همان روش متداول در بین اعراب جاهلی در مورد ترکه میت رواج داشت که به تدریج احکام عادلانه شرعی جایگزین گردید در جوامع دیگر نیز به موازات مبارزاتی که برای حقوق مالی و اجتماعی زن صورت می گرفت در زمینه ارث زوجه تحولا
تی به وجود آمد. اسباب وراثت در اسلام نسب، سبب و ولاء می باشد. زوجین از طریق سبب از یکدیگر ارث می برند. آیه ۱۲سوره نساء بیانگر این مطلب است که زوجه درصورتی که زوج متوفی اش فرع وارث داشته باشد ثمن ودر غیر این صورت ربع از ترکه را ارث خواهد برد. ارث زوجه تحت شرایطی تحقق پیدا می کند نخست اینکه زوجه با ازدواج صحیح به عقد زوج درآمده باشد. دوم اینکه تا هنگام فوت زوج نکاح باقی باشد. سوم اینکه عقد نکاح دائمی باشد و زوجه خالی از موانع ارث همچون کفر، رق، قتل و غیره آنها باشد. تحت این شرایط طبق نظر اهل سنت زوجه از تمامی اموال زوج اعم ازمنقول و غیر منقول ارث می برد.درصورتی که وی وارث منحصر به فرد زوج باشدربع اموال را به فرض و مابقی را با رد ارث می برد. ولی مشهور فقهای شیعه گویند: زوجه از عین اموال منقول واز قیمت اموال غیر منقول ارث می برد. البته بین خود فقهای شیعه در این زمینه اختلاف است عده ای معتقدند: زوجه از تمامی اموال منقول و غیر منقول ارث می برد. عده ای دیگر قائل به تفصیل زوجه دارای فرزند و زوجه بی فرزند هستندو زوجه ای که وارث منحصر به فرد است تنها از طریق فرض ربع ترکه زوج را به ارث می برد و در مورد باقی ترکه میان فقهای شیعه اختلاف است در مورد حقوقی که از زوج به زوجه منتقل می شود می توان گفت که این حقوق مالی و غیر مالی هستند از جمله حقوق مورد بحث در این رساله دیه، شفعه، خیارات، قصاص و قذف می باشد. موسوی بجنوردی و نوائی لواسانی(۱۳۸۷)میراث زوجه از اموال غیر منقول-عقار-از مسائل بحث انگیز فقهی است که اقوال مختلفی دراین باره مطرح شده که در این مقاله بررسی می شود. همچنین بررسی میراث زوجات متعدد و زوجه تنها وارث و نقد اقوال مختلف آن. تفصیل میان زوجه فرزنددار و بدون فرزند. تفصیل میان رباع- زمین های مسکونی- و دیگر زمین ها. ارث زوجه از حق خیار فسخ همچنین کیفیت قیمت گذاری ساختمان و درختان و نتیجه گیری از موارد یاد شده بخش پایانی مقاله می باشد. عقیلی (۱۳۸۸) در پژوهشی که به سهم الارث زوجه می پردازد؛ پژوهش حاضر پیرامون ارث زوجه بحث می کند. زوجه بر طبق آیات و روایات موجود در صورت داشتن فرزند یک هشتم و در صورت عدم وجود فرزند برای وی یک چهارم با شرط دوام نکاح دائم صحیح تا زمان فوت و عدم ممنوعیت از ارث از ماترک همسر متوفی خود ارث می برد . در این پژوهش، از یک سو احکام مختلف مربوط به میراث زوجه آنچنان که در قانون مدنی آمده است توضیح و تشریح می شود و از سویی دیگر، منابع و مبانی احکام مزبور در فقه و نظرات مخالف و دلایل آنها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و نظر صحیح و قابل قبول ارائه می گردد.کتب روایی و کتاب فقهای قدیم و جدید از اهم منابع تحقیقی بوده و طبعاً از روش کتابخانه ای بهره برده ایم . پیشنهاداتی نیز برای بهبود وضع موجود مطرح خواهد شد. در نهایت نیز اینگونه بدست می آید که با توجه به تغییراتی که در جوامع کنونی بوجود آمده و وضع زنان با وجود اشتغال و تحصیلات بالا تغییر کرده است، مسئله ارث زوجه نیاز به بررسی و کنکاشت بیشتری دارد. داوودی (۱۳۸۸)، ارث یکی از مباحث فقهی است که احکام کلی آن از نص قرآن گرفته شده به طوری که سهم الارث افراد از ترکه متوفی به طور کلی بیان گردیده است. در قرآن سهم الارث زن نصف سهم الارث مرد قرار داده شده است البته در بعضی موارد مانند کلاله امی یا اعمام (عمه ها و عموها) و اخوال (خاله ها و دایی ها) سهم الارث آن ها مساوی است. شرط ارث بردن از متوفی در اسلام وجود علقه و ارتباط است که این ارتباط یا سببی است یا نسبی ، زن به عنوان، مادر یا خواهر یا دختر به موجب نسب ارث می برد و به عنوان زوجه متوفی از حیث سبب ارث می برد ، در فقه اسلامی زوجه باستناد نص صریح قرآن در سوره نساء دارای سهم الارث مشخص می باشد، و به عنوان صاحب فرض سهم او مشخص گردیده است به طوری که اگر متوفی صاحب فرزند باشد سهم الارث زوجه یک هشتم، و اگر صاحب فرزند نباشد زوجه یک چهارم از اموال او را ارث می برد ، اما در مورد این که آیا زوجه از تمام اموال زوج ارث می برد یا از بعضی اموال سخنی به میان نیامده است. لذا برای روشن شدن مسئله و دستیابی به جزئیات بیشتر فقها با استناد به روایات مختلف احکامی را بیان نموده اند. همین استناد فقها به روایات مختلف موجب اختلاف نظر آنها در مورد میراث زوجه گردیده است، با بررسی اقوال و نظرات فقها و استناد هر گروه از آنها به اخبار وارده از معصومین نظرات آنان طی پنج نظریه عنوان و بررسی گردیده است که عبارتند از: ۱- زوجه بطور مطلق از عین همه ترکه ارث می برد. ۲- زوجه از عین و قیمت اراضی مسکونی هیچ ارث نمی برد و از ساختمان و آلات و ادوات بکار رفته درآن قیمتش را می برد و ازا اراضی دیگر (باغ و مزارع و اراضی کشت و زرع) هیچگونه محرومیتی ندارد و مانند سایر ورثه است. ۳- زوجه از عین خانه و اراضی مسکونی ارث نمی برد اما از قیمت آنها ارث می برد و علاوه بر قیمت ساختمان قیمت زمین و عرصه ساختمان را به نسبت سهم الارث خود می برد. ۴- عدم حرمان زوجه از عین اشجار و ارث بردن از عین همه زمینها اگر دارای فرزند باشد و محرومیت از زمین اگر فرزندی نداشته باشد. ۵-زوجه بطور مطلق نه از عین و نه از عین قیمت اموال غیر منقول ارث نمی برد فقط از قیمت ابزارآلات و مصالح ساختمانی ارث می برد. و درنهایت قائل به قول ششمی شدیم مبنی بر اینکه زوجه اگر دارای فرزند از مورث باشد از عین همه اموال منقول و غیر منقول ارث می برد و اگر بدون فرزند باشد از عین اموال منقول و قیمت اموال غیر منقول ارث می برد. علی مددی (۱۳۸۸) مشهور فقه
ای امامیه معتقدند که به مجرد عقد، زوجه مالک تمامی مهریه می شود و می تواند حتی بدون دریافت آن، هر گونه تصرفی در آن داشته باشد. در مقابل برخی معتقدند که زوجه با عقد، نصف و با تمکین، نصف دیگر مهریه را مالک می شود. نفقه ای که مرد به همسرش می دهد، اشیائی را که انتفاع از آنها موجب نابود شدن عین آنهاست تملیک می کند، اما چیزهایی که انتفاع از آنها موجب تلف شدن آنها نیست، بر دو قسم است؛ قسم اول مانند مسکن و اثاث منزل که زوجه مالک آنها نمی شود و قسم دوم مانند لباس که بعضی از فقهاء و حقوقدانان زوجه را مالک آن می دانند و برخی دیگر زوجه را مالک آن نمی دانند. بنابر قول مشهور فقهاء در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد تنها یک چهارم از ترکه را به ارث می برد و بقیه به مالکیت امام(ع) در می آید. ماده ‎۹۴۹ قانون مدنی نیز این مطلب را تأیید می کند. بین علمای شیعه تقریبا اجماعی است که در کل زوجه از بخشی از ارث محروم است؛ مشهور فقهاء معتقدند که زوجه از عین و قیمت زمین (هر گونه زمینی) و عین ابنیه و اشجار ارث نمی برد و تنها از قیمت ابنیه و اشجار و همچنین از اموال منقول از هر قبیل که باشد، ارث می برد. قانون مدنی در مورد ‎۹۴۶ و ‎۹۴۷ از نظر مشهور فقهاء تبعیت کرده است. جمع زیادی از فقهاء بر این عقیده اند که زن هر گاه از شوهر خود دارای فرزند باشد، هیچگونه محرومیتی ندارد و از همه ماترک شوهر خود اعم از زمین و ساختمان و غیره ارث می برد. عده ای هم معتقدند این محرومیت اختصاص به زوجه غیر صاحب ولد ندارد و به طور کلی زن از ارث بردن بعضی از اموال شوهر خود محروم است. قانون مدنی تفاوتی بین زوجه صاحب ولد و زوجه غیر صاحب ولد قائل نشده است. در مورد حق مالکیت تفاوتی میان زنان و مردان وجود ندارد. قرآن کریم زنان را نیز همچون مردان مالک درآمد حاصل از کسب و کار خود می داند.
قریشی (۱۳۹۱) به بررسی ارث زوجه در فقه اسلامی و قانون مدنی پرداخت، بخش اول رساله «بررسی تاریخی میراث زوجه»، در دو فصل گنجانده شده که فصل اول «میراث زوجه قبل از اسلام» و فصل دوم «نظر کلی اسلام درباره ی میراث زن» بیان می کند. بخش دوم«شرایط تحقق ارث زوجه» در چهار فصل، تحت عناوین: شرط وجود علقه ی زوجیت، شرط بقاء رابطه زوجیت تا زمان فوت، دائم بودن عقد نکاح، ممنوع نبودن زوجه از ارث بیان شده است. که این فصول به مسائل مختلف پیرامون خود نیز پرداخته و در مورد آن ها بحث می کند و تا جایی که توانسته آن مسائل را باز کرده است. بخش سوم «سهم الارث زوجه» دارای دو فصل با عناوین زوجه صاحب فرض است، سهم الارث زوجه ای که وارث منحصر به فرد است، می باشد که در این فصول نیز مطالب مورد نیاز و مرتبط با آن، بحث و بررسی شده است و نظریات مرتبط با این موارد نیز بیان شده است. بخش چهارم « اموال موضوع ارث زوجه» که در این بخش، مسائل مختلف مربوط به ارث زوجه مورد بررسی قرار گرفته است.
۱-۵- اهداف تحقیق
۱-۵-۱- هدف اصلی
بررسی تحولات قانونی راجع به ارث زوجه در حقوق ایران
۱-۵-۲- اهداف فرعی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    • نظر فقها در خصوص ارث زوجه
    • بررسی و شناخت قانون ارث زوجه

۱-۶- سؤالات تحقیق

    • تاثیر آموزه های اسلامی در روند مقررات و قوانین مربوط به حقوق ارث زوجه چگونه است؟
    • در کدام قوانین و مقررات ارث زوجه از قوانین و تجربه کشورهای دیگر استفاده شده است؟
    • چرا اصلاح قوانین و مقررات مربوبط به حمایت از ارث زوجه مطلّقه ضروری به نظر میرسد؟
    • نقش رویه های قضایی در برطرف کردن خلاء های قانونی چیست؟

۱-۷- فرضیه‏های تحقیق

    • مقررات و قوانین مربوط به حقوق ارث زوجه، مبتنی بر آموزه های اسلامی می باشد.
    • به نظر میرسد در تدوین و تصویب مقررات ارث زوجه، از قوانین و تجربه های سایر کشورها نیز الهام گرفته شده است.
    • قوانین و مقررات موصوف برای حمایت از ارث زوجه مطلّقه نمیتواند کافی باشد و نیاز به اصلاح دارد.
    • به نظر میرسد رویه قضایی میتواند خلاءهای قانونی را با صدور احکام متقن برطرف نماید.

۱-۸- مفاهیم
۱-۸-۱ ارث
برای روشن شدن مبنای تحولات قانونی راجه به ارث زوجه لازم است در ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی ارث مورد توجه قرار گیرد.
۱-۸-۲- معنای لغوی
ارث در لغت به معنای بقا است، وارث به معنی باقی است ارث در معنای استحقاق نیز به کار می رود زیرا ورثه با فوت مورث نسبت به ترکه بوسیله نسب یا سبب استحقاق آن را پیدا می کند.[۶]

هویت غرب مرکز گرا و روابط غیر همکارانه ایران و ترکیه طی سال های ۲۰۱۲ ۲۰۰۸- قسمت ۲۰

بعد از دخالت آشکار ترکیه و به خصوص شخص اردوغان در مسایل سوریه و حمایت نظامی، تسلیحاتی، سیاسی و اقتصادی بی چون و چرای ترکیه از گروه های تروریستی ضد حکومت بشار اسد، ایران و مسئولین آن نیز به انتقاد از این مواضع ضد سوری ترکیه پرداخته و هشدارهایی به ترکیه دادند.
در ابتدای حوادث سوریه، مسئولین ایران و ترکیه به رایزنی دو جانبه با یکدیگر پرداخته و بر حل مسالمتآمیز و سریع مشکلات سوریه تأکید داشتند، چنانکه صالحی وزیر امو ر خارجه ایران بعد از گفتگویی سه ساعته با داوداوغلو وزیر امورخارجه ترکیه میگوید {ایران، سوریه و ترکیه اعضای یک خانواده هستند و ما متعلق به یک خانواده هستیم و اگر مشکلی برای یکی از اعضاء پیش بیاید کل خانواده باید در جهت حل مشکل اقدام کنند. سوریه برای ترکیه کشوری همسایه و مهم است و بالعکس و ایران نیز دوست و برادر دو کشور است.  با رایزنی هایی که بین اعضای خانواده صورت می گیرد باید در جهتی حرکت کرد که هم به مطالبات مشروع مردم رسیدگی شود و هم اینکه جلوی آفات و دخالت های نابجایی که ممکن است رخ دهد و همچنین سوء استفاده از وضعیت موجود، گرفته شود} (خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ۲۰ تیر ۱۳۹۰).
با گذشت زمان و گسترش جنگ داخلی در سوریه، ترکیه که در ابتدا با حمایتهای مالی عربستان و قطر و نیز حمایتهای سیاسی و تجهیزاتی امریکا و غرب به پشتیبانی گسترده از گروه های تروریستی در سوریه میپرداخت و در فکر سقوط سریع حکومت اسد و کسب منافع فوقالعاده و استراتژیک در سوریه بود، با همسایه مهم خود یعنی ایران نیز دچار تنش شدیدی گردید.
اردوغان که در سفر فروردین ماه ۱۳۹۱ (آوریل ۲۰۱۲) خود به ایران با واکنش سرد مسئولان ایران و به خصوص محمود احمدی نژاد در مورد سوریه مواجه شده بود، بعد از بازگشت به ترکیه به فاصله چند روز بعد، میزبان گروه های تروریستی و جنگجوی سوریه و کشورهای ضد دولت بشار اسد بود. این گردهمایی که به”کنفرانس دوستان سوریه۱”معروف بود، نشان از نیات واقعی ترکیه در سوریه داشت. ابتدای تنشها میان ایران و ترکیه را میتوان در سخنان سرلشکر فیروزآبادی دانست که با انتقاد صریح از ترکیه، میگویند {آل سعود، قطر و ترکیه مسئول خون هایی هستند که در خاک سوریه ریخته می شود} (خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ۱۶ مرداد ۱۳۹۱).
بلافاصله بعد از این انتقادات سرلشکر فیروزآبادی بود که دولت ترکیه بر علیه این سخنان و مواضع ایران در حمایت از دولت سوریه، موضع گرفته و وزرات امور خارجه ترکیه در ۱۷ مرداد ۱۳۹۱ بیانهای صادر کرده و میگوید {ما اتهامات بی اساس و تهدیدهای بی نهایت خصمانه مقامات ایرانی از قبیل [سرلشکر]حسن فیروزآبادی علیه کشورمان را به شدت محکوم می کنیم. ادامه سخنان مسئولان مختلف ایرانی علیه کشور ما غیرقابل قبول است} (سایت فارسی رادیو آلمان (دویچه وله) ۰۷/۰۸/۲۰۱۲).
انتقادات تنشآمیز میان مسئولین دو کشور در مورد سوریه و جنگ داخلی آن، ادامه داشت. سرلشکر فیروزآبادی مجدداً در این مورد و البته درباره استقرار موشکهای پاتریوت در ترکیه گفتهاند {عاقلان و نخبگان اروپا و آمریکا و ترکیه باید زودتر از اینکه آتشی برافروخته شود، پاتریوت ها را از این منطقه جمع کنند و ببرند} (خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ۲۵ آذر ۱۳۹۱).
بعد از این اظهارنظر سرلشکر فیروزآبادی و برخی دیگر مسئولین ایرانی بود که مسئولین ترکیه، واکنشهای تندی بر علیه ایران اتخاذ کردند. احمد داوداوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در واکنش به سخنان مسئولین ایرانی، با متهم کردن ایران به دخالت در جنگ داخلی سوریه از طریق حمایت از دولت بشار اسد، میگوید {به جای انتقاد از پدافند (موشکی پاتریوت)، ایران باید به رژیم سوریه که ترکیه را با زیر پا گذاشتن مرزها تحریک می کند، بگوید دست نگهدارد} (خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ۲۹ آذر ۱۳۹۱).
یکی دیگر از مسایل ایجاد شده در بحث سوریه را می توان گروگانگیری چهل و هشت نفر از زائرین ایرانی توسط گروه های تروریستی مخالف حکومت اسد در سوریه در ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ دانست که ایرانیان به صراحت کشورهایی مانند قطر و ترکیه را مسئول این کار و پاسخگوی حفظ جان ایرانیان ربوده شده معرفی میکردند. این اسیران، سرانجام با آنچه همکاری منطقهای میان ایران، سوریه، ترکیه و قطر نامیده شد، آزاد شده و به ایران بازگشتند.
نقش ترکیه در تحولات بیداری اسلامی در کشورهای یمن، اردن، کویت و… را نیز باید در همان چارچوب سیاست ها و رویکردهای غرب محور این کشور و تلاش اردوغان برای کسب منابع مالی و اقتصادی از پادشان عربی منطقه دانست. سیاست های اردوغان در تحولات کشورهای اسلامی منطقه، دارای دو محور موازی و همگرا بوده است. این دو محور را می توان محور غربی و امریکایی از یک سو و محور عربی سنی از سوی دیگر دانست.
۴-۴-۲- تقابل هویت ایران و ترکیه در تحولات جهان اسلام
با توجه به آنچه در فصول گذشته به آنها اشاره گردید و به خصوص رویکردهای کمالیستی، سکولار، اسلام عثمانی، اسلام اردوغانی و …، به خوبی می توان به تعریف منافع و هویت غرب محور اردوغان و دولتش در تحولات بیداری اسلامی، پرداخت. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی ایران طی چند دهه اخیر از سوی همان کمالیست های سکولار به خاطر حمایت از اسلامگرایان ترکیه ای، مورد انتقاد قرار گرفته و محکوم شده است!(کِدی ۱۳۸۳، ۶۶).
بر اساس نظریه سازه انگاری ونت که هویت را ویژگی ذهنی که ریشه در فهم کنشگر از خود دارد، می داند باید گفت که هویت غربرگرای اردوغان و دوستانش در دولت ترکیه، ریشه در همان اندیشه های غربی و امریکایی دارد که به دنبال سرکوبی کشورهای آزاد و بیدار جهان اسلام هستند.
حمایت ترکیه از اقدامات غرب در گسترش سکولاریسم و جایگزینی الگوهای حکومتی غربی در کشورهای اسلامی را باید یکی از جلوه های تعامل بین الاذهانی سران ترکیه با رهبران غربی و امریکایی محسوب کرد. جلوه ای که در سخنان اردوغان در مورد لزوم الگو قراردادن حکومت سکولار ترکیه برای تشکیل حکومت های جدید در کشورهای درگیر تحولات جهان اسلام طی دو سال اخیر به خوبی قابل مشاهده و درک می باشد. این اسلوب بین الاذهانی مشترک میان غرب و ترکیه را می توان در عدم حمایت ترکیه از اعتراضات، قیام ها و جنبش های شیعیان منطقه و دوستدار ایران که دارای رویکرد ضد غربی هستند نیز مشاهده کرد.
۴-۴-۳- تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی
انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) ایران که بخشی از هویت ایرانی – شیعی ایرانیان دانسته ایم را باید یکی از مهم ترین تحولات جهان در یک قرن اخیر و به خصوص طی چهل سال گذشته محسوب نمود.
انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی منبعث از آن که دارای اصول راهبردی اسلامی بوده و بر مبنای حکومت جهانشمول اسلامی تأسیس شده است را باید نقطه آغاز بیداری اسلامی در عصر کنونی دانست، امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند {مسئولان ما بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت -ارواحنافداه- است} (حکومت اسلامی و ولایت فقیه ۱۳۸۶، ۴۹۳).
همانگونه که قبلاً هم ذکر شد، انقلاب اسلامی ایران به دنبال صدور انقلاب به دیگر کشورهای جهان و به خصوص کشورهای اسلامی بود. این راهبرد سیاست خارجی ایران برای صدور انقلاب را می توان در رویدادهای کشورهای اسلامی منطقه از جمله افغانستان، پاکستان، اتحاد جماهیر شوروی، ترکیه، عراق، عربستان، لبنان و حتی تونس، مصر، لیبی و سودان نیز مشاهده نمود. در این کشور ها و حتی در کشورهای اسلامی شرق آسیا بود که مسلمانان به تبعیت از انقلاب مردم ایران و در پرتو آرمان ها و اندیشه های اسلامی و آزادی خواه ایرانیان، به دنبال ایجاد تغییر در حکومت های خود و حتی تشکیل و ایجاد حکومت اسلامی در کشورهای خود بودند.
این تأثیر پذیری از انقلاب ایران چنان است که از فردای پیروزی انقلاب، بسیاری از دانشجویان مسلمان، بدون توجه به وابستگی فرقه ای خود، ایران را به چشم سرمشق خود دیده و حتی دانشجویان سنی مذهب مصر نیز به دنبال درس آموزی از انقلاب ایران بودند (اسپوزیتو ۱۳۸۸، ۳۲۷).
جان اسپوزیتو در کتاب خود با نام”ایران و بازتاب جهانی آن”به تأثیر گذاری انقلاب اسلامی ایران و آرمان ها و اندیشه های بزرگان انقلاب بر ذهن و روح مردم جهان و به ویژه مسلمان سراسر جهان اشارت فراوانی دارد. اسپوزیتو، انقلاب ایران را وضعیت سیال و پیچیده ای می داند که بر بخش های وسیعی از جهان، تأثیرگذار بوده است و {اثر دومینوی انقلاب، رژیم های سنتی در خاورمیانه و فراتر از آن را واژگون خواهد کرد} (اسپوزیتو ۱۳۸۸، ۱۵). این پیش بینی اسپوزیتو و دیگر کارشناسان مسایل سیاسی و جهان اسلام را می توان در تحولات بیداری اسلامی در سال های ۲۰۱۰ به بعد به خوبی مشاهده نمود و اثر الگویی و تکرار انقلاب و دومینو بودن این انقلاب اسلامی مردم ایران را در انقلاب های مردم مسلمان منطقه نیز مشاهده کرد.
بسیاری از کارشناسان خارجی به همراه کارشناسان داخلی و مسئولان ایرانی و به خصوص رهبر معظم انقلاب، تحولات انقلابی کشورهای اسلامی طی دو سال اخیر را به عنوان”بیداری اسلامی ” در سخنان خود مورد استفاده قرار داده و این تحولات را ناشی از تأثیر انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و نقش نظام ایران در بیداری مسلمانان طی بیش از سه دهه اخیر دانسته اند.
رهبر معظم انقلاب در بیان علل نامگذاری بیداری اسلامی بر تحولات انقلابی کشورهای اسلامی، می فرمایند {اینکه می گوئیم بیدارى اسلامى، این حرف پایه دار است، ریشه دار است. ملت هاى مسلمان عدالت را می خواهند، آزادى را می خواهند، مردم سالارى را می خواهند، اعتناى به هویت انسان ها را می خواهند. اینها را در اسلام مى بینند نه در مکاتب دیگر، چون مکاتب دیگر امتحان داده و شکست خورده اند. بدون مبناى فکرى هم که نمی شود به این اهداف بلند، دست پیدا کرد. آن مبناى فکرى بر حسب ایمان و اعتقاد ملت هاى منطقه عبارت است از اسلام و بیدارى اسلامى. ماهیت جنبش ها این است} ( پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید علی خامنه ای ۱۳۹۱/۰۳/۱۴ ).
اینگونه بود که ایرانیان ضمن محکوم کردن برخی اقدامات افراطی تعدادی افراد و گروه های ظاهراً اسلامی در تحولات کشورهای اسلامی که به دنبال خشونت و هرج و مرج بودند، به این تحولات از دیدگاه اسلامی نگریسته و آنها را با بیداری اسلامی نامگذاری و تبیین کرده اند.
۴-۴-۴- ترکیه و ترویج هویت غربی و سکولار با عنوان بهار عربی
حزب عدالت و توسعه و رهبر آن رجب طیب اردوغان در جریات تحولات کشورهای عربی و اسلامی منطقه، ضمن موضع گیری مذهبی و ایجاد موج ایران هراسی و شیعه هراسی در کشورهای دستخوش بیداری اسلامی، سعی داشتند تا هویت و خاستگاه این تحولات که ریشه در انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ داشت را از ایران دور نموده و با الگو قرار دادن نظام سکولار ترکیه برای این کشورها، ضمن کسب و تثبیت منافع خود در منطقه، تسلط و هژمونی فرهنگی و سیاسی خود در آسیای جنوب غربی را مجدداً احیاء نماید.
دولت ترکیه به جای توجه به ماهیت اسلامی تحولات کشورهای اسلامی، هم سخن با امریکا و غرب به این تحولات به عنوان بهار عربی نگریسته و اعتراضات و انقلاب های مذکور را در چارچوب قومی و اقتصادی معرفی و از آنها با نام بهار یا بیداری مردم عرب، بهره های فراوانی نصیب خود ساختند.
ترکیه در مواجهه با بیداری اسلامی در منطقه، به سیاست های کمالیست ها رجوع و سعی نمودند تا اسلام و دین مردم را با مصالح و منافع ترکیه، همسو نمایند. ترکیه به جای حمایت از همه مردم مسلمان مظلوم منطقه، به دنبال برجسته سازی تفاوت ها و تنش های مذهبی در جهان اسلام و حمایت از اهل سنت بود. اردوغان و دوستانش با حمایت های مالی و اقتصادی قطر، عربستان، امارات متحده عربی، امریکا و… در تهیج جوانان عرب به تنش های مذهبی و سپس آموزش آنان در ترکیه و اعزام آنان به سوریه برای سرنگونی دولت بشار اسد، به دنبال بسط هژمونی خود در منطقه و فتح سنگر به سنگر یا مرحله به مرحله کشورهای منطقه در چارچوب همان راهبرد عمق استراتژیک خود بودند.
فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه را باید اولین مرحله از طرح ترکیه دانست، در مرحله بعدی این طرح نیز به گسترش آتش تنش ها و درگیری های قومی و مذهبی در عراق اقدام نموده و موجبات سرنگونی دولت شیعی را فراهم و عراق را نیز به تسلط خود و دوستان سنی مذهب شان که گرایش های سکولار دارند، در می آوردند!
دخالت در لبنان، یمن، مصر و … نیز مراحل بعدی این طرح برای احیای امپراتوری عثمانی جدید با ماهیت و هویت غربگرایی بود که تحت نام امپراتوری “یوروعثمانی۱”به منصه ظهور می رسید.
سیاست و رویکردهای دولتمردان ترکیه در تحولاتی که خود آن را”بهار عربی”می خوانند به سیاست ها و برنامه های امریکا و غرب، نزدیکی و همخوانی فراوانی داشته است. غرب و امریکا برای نفوذ و رخنه در تحولات بیداری اسلامی و انقلاب های منطقه، نیاز به یک بازیگر ظاهراً دلسوز برای مسلمانان و اعراب منطقه داشت که بتواند بر اعراب و انقلابیون منطقه تأثیرگذار باشد، ترکیه و مسئولان آن به خوبی از عهده این نقش برآمدند و توانستند در راستای مرکز هویتی خود که همان غرب می باشد به ایفای نقش در انحراف انقلاب های منطقه بپردازند.
مشوق های مالی، اقتصادی و قراردادهای ترکیه با دولت های جدید کشورهای منطقه که غرب و امریکا برای راضی کردن و همراهی ترکیه با سیاست های غربی در منطقه به اردوغان پیشکش نموده را می توان یکی از علل اصلی همراهی ترکیه و بلکه سرسپردگی این کشور به غرب و امریکا دانست.
هویت غرب مرکزگرای سران حزب عدالت و توسعه و همراهی و همگرایی این دولتمردان ترک با غرب را می توان در قالب اقدامات ترکیه برای تغییر ماهیت و هویت منطقه آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، شمال آفریقا و…)، تغییر مرزهای جغرافیایی خاورمیانه و تلاش برای تحقق نقشه امریکایی – صهیونیستی خاورمیانه بزرگ، مورد بررسی قرار داد. هویت غرب مرکزگرای ترکیه و آرمان های ذهنی احیاء امپراتوری عثمانی به سرعت خود را به مردم منطقه و ایرانیان نشان داده و موجب اعتراضات مردم کشورهای منطقه به سیاست های ترکیه شده و ایران نیز با تدوین سیاست های جدید در منطقه طی دو سال اخیر توانسته است نقش غربگرایانه ترکیه در منطقه را برای مسلمان آشکار ساخته و از گسترش منافع آن در منطقه و به خصوص در حوزه منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران، جلوگیری نماید.
یکی از اسلوب بین الاذهانی سران حزب عدالت و توسعه را باید همان احیاء امپراتوری عثمانی دانست که به خوبی در سخنان سران ترکیه و به خصوص نظریه عمق راهبردی احمد داوداوغلو، تبیین شده است. امپراتوری جدید عثمانی را باید یوروعثمانی نام نهاد، این امپراتوری بر اساس انگاره ها و تلاش های اردوغان برای ایجاد یک امپراتوری جدید ترکی با تلفیقی از هویت عثمانی و هویت اروپایی (کمالیستی – سکولار) شکل می گیرد و در واقع دارای هویت و رویکرد غربی و اروپایی خواهد بود.
اینچنین است که انگاره های غرب محور و سکولار اردوغان و دولتش در حسرت تسلط مجدد بر دارالخلافه بغداد، دارالخلافه دمشق، قاهره، صنعا و… موجب ایجاد تنش و تقابل میان ترکیه و ایران شده است. تنشی که بیداری اسلامی و بهار عربی، تنها دو عنوان برای آن محسوب نمی شوند بلکه این واژگان نشان از هویت، ماهیت و انگاره های بین الاذهانی سران دو کشور دارد.

انگاره های ذهنی سران ترکیه با انگاره های ذهنی غرب در تعامل و همگرایی و با انگاره های ذهنی ایرانیان در تقابل و تنش قرار دارند. کشور پیروز در این تقابل بین الاذهانی که بر پایه تحولات جهان اسلام ( بیداری اسلامی در مقابل بهار عربی) استوار می باشد را باید قدرت برتر و بلا منازع آینده منطقه وسیع و مهم آسیای جنوب غربی محسوب کرد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-۵- نتیجه گیری

تنش میان ایران و ترکیه به خصوص طی سالهای ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۲ میلادی را میتوان در رویدادهایی مانند استقرار سامانه های موشکی امریکا و ناتو در ترکیه، نگرش متفاوت به بهار عربی – اسلامی، تحولات سوریه، تحولات عراق، تحولات لبنان، تحولات فلسطین، رابطه ترکیه و همکاری با اسرائیل، مسایل اقتصادی و به خصوص کاهش خرید نفت از ایران، تبلیغ ایران هراسی و شیعههراسی در سطح منطقه و جهان توسط سران ترکیه، تهدید منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران در سطح جهان و منطقه، تلاش برای انزوای ایران و … مشاهده کرد.
به هر حال با عنایت به رویکرد کلگرایانه الکساندر ونت در نظریه سازهانگاری، طی سالهای اخیر به خوبی مشخص شده است که سران حزب عدالت و توسعه به عنوان کارگزاران دولت ترکیه، به دنبال ایجاد جلوههایی از تغییرات اساسی در کشور خود و در ابعاد مختلف مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … بودهاند تا از این طریق بتوانند به سیاستها، اهداف و منافعی که در ذهنشان برای آینده ترکیه و منطقه برسازی کردهاند، دست یافته و با اخذ و هضم هویت غربی، ضمن کسب پذیرش در اتحادیهاروپا و نزدیکی به امریکا، در هویت و فرهنگ تمدنی غرب پذیرفته و به قول معروف ذوب گردند، تا از این طریق بتواند در سایه برآورده ساختن خواسته های مرکز غربی، خود نیز به قدرت برتر منطقه آسیای جنوب غربی و سپس قدرت جهانی نیز تبدیل گردند!
سران حزب عدالت و توسعه و به خصوص رجب طیب اردوغان رهبر این حزب، طی سالهای ۲۰۱۰ به بعد، نشان دادهاند که به دنبال تغییر هویت ترکیه از یک کشور شرقی و مسلمان به یک کشور غربی و پیرامونی امریکا میباشند.
دولت ترکیه با کسب پاداشها و مشوقهای مالی و … دول غربی و سپس تزریق این مشوقها و پاداشها به جامعه ترکیه، سعی دارد تا هویت مردم ترکیه را تغییر داده و آنها را برای وابستگی و تحت سلطه مرکز غربی بودن، آماده سازند.
هویت غرب مرکزگرای سران ترکیه به خصوص از سال ۲۰۱۰ به بعد در تعارض و تقابل کامل با هویت پارسی – اسلامی دولتمردان ایران قرار داشته است. این تعارضات ذهنی و هویتی به تعاملات و منافع دو کشور نیز سرایت نموده و موجب بروز تنشهایی میان دو کشور گردیده است.
فصل پنجم
جمع بندی و نتیجه گیری

۵-۱- جمع بندی

آنچه در فصلهای گذشته به آنها اشاره گردید، پژوهشی کل گرایانه بود برای بررسی دلیل تنش در روابط دو کشور ایران و ترکیه طی سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۲ میلادی. با توجه به نظریه سازهانگاری الکساندر ونت و رویدادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … دولت ترکیه، مشخص گردید که دولتمردان ترکیه به شدت تحت تأثیر سیاستها و دستورالعملهای مرکز تصمیمساز غربی بوده و سیاست خارجی خود را نیز بر اساس سیاستهای همان مرکز غربی، انتخاب و اعمال میکنند.
رویدادهای داخلی و خارجی ترکیه و به خصوص سیاست خارجی این کشور، بر پایه یک انگارهذهنی غربگرایانه، طراحی و اجرا میشود. این انگاره ذهنی نیز بر تمامی مسایل ترکیه اثر نهاده و موجب تغییر هویت مستقل این کشور شده است. اگر روند تغییر هویتی ترکیه با همین سرعت و پشتیبانی غربیها ادامه یابد، طولی نخواهد کشید که فضای ذهنی مردم ترکیه نیز از انگارهای با موضوع اسلام و شرق، خالی شده و انگاره غربی و هویت غربی بر ذهن و اعمال مردم، حاکم خواهد شد.
بررسی اینکه چرا روابط خوب و مناسب دو کشور طی چند سال اول حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه، از سال ۲۰۱۰ به تدریج رو به تنش و مناقشه نهاده و از تعامل و همگرایی منطقهای دور و به نزاع و احتمال جنگ منجر شده است، بسیار عبرتآموز و البته دردآور میباشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۵-۲- نتیجه گیری

مجموعهای از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی در روابط تنشزا و غیرهمکارانه دو کشور ایران و ترکیه طی همه سالهای اخیر و به خصوص از سال ۲۰۰۸ به بعد تأثیرگذار و دخیل بودهاند. اگر بخواهیم همه عوامل مذکور را در یک قالب گویا و دارای رهیافت علمی و آکادمیک جای دهیم، این قالب و فرم کلی را باید هویت دانست که در مورد ترکیه، آن را هویت غرب مرکزگرای سیاستمداران این کشور میدانیم.
طی ده سالی که حزب عدالت و توسعه، دولت ترکیه را در دست خود داشته، روابط ایران و ترکیه دارای دو مرحله مختلف و شاید متضاد بوده است.
مرحله اول که شاید بتوان آن را مرحله خوشخیالی ایرانیان دانست، همان مرحلهای بود که از انگاره ذهنی ما ایرانیان در مورد پیروزی یک حزب اسلامگرا در ترکیه شروع گردید. انگارهای که بر همسانی و همسویی سیاستها و اهداف حزب عدالت و توسعه با حزب رفاه اربکان، پایهریزی شده بود. همین انگاره ذهنی خوش بینانه ایرانیان با برخی اقدامات متظاهرانه و برنامه ریزی شده دولت ترکیه مانند عدم همراهی و اعطای مجوز به امریکا برای استفاده از خاک ترکیه بر علیه عراق در ۲۰۰۳، سفرهای بیشمار سران ترکیه به ایران و بالعکس، حمایت ضمنی از جنبش حزب الله لبنان و جنبش حماس بر علیه اسرائیل، برقراری روابط دوستانه با عراق و سوریه، موضعگیری بر علیه اسرائیل و به خصوص ماجرای اجلاس داووس و … موجب فرو رفتن ما ایرانیان و به خصوص بسیاری کارگزاران نظام در لاک خوشخیالی و عدم توجه به ماهیت غربگرای مرکزمحور ترکیه در مورد سیاستهای خود و به خصوص سیاست خارجی گردید.
مرحله دوم از روابط ایران و ترکیه را باید به تدریج از سال ۲۰۰۹ به بعد مشاهده کرد که برخی تعارضات در روابط دو کشور بروز میکند و در سال ۲۰۱۰، این تعارضات به فزونی رسیده و در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به اوج خود رسیده و تنش و مناقشه را بر روابط دو کشور حاکم نموده است. البته نباید فراموش نمود که حزب عدالت و توسعه از ابتدا نیز برنامههایی برای محدود ساختن ایران در دستور کار خود داشته است، برنامههایی مانند گسترش نفوذ در کشورهای اطراف ترکیه، همراهی با امریکا برای تحریم ایران و عدم عبور خطوط انتقال انرژی از ایران که در همان اوایل دولت اردوغان هم دنبال میشدند. اما ایرانیان در فضای تهیج و غیرواقعی نمایشهای ظاهری اردوغان، این مسائل را عادی می دانستند.
اما با شروع بهار عربی – اسلامی در سطح منطقه، ترکیه از یک کشور دوست و همسو با ایران به یک رقیب راهبردی و خطرناک تبدیل گردید و به یکباره مسئولان ایرانی به فکر آن افتادند که بار دیگر به بررسی بهتر سیاستها، اهداف و منافع ترکیه پرداخته و این بار به ماهیت و هویت کارگزاران آن نیز توجه کنند. بررسی بهتر و بیطرفانه ماهیت و هویت کارگزاران ترکیه و سیاستهای آنان به خصوص در بُعد سیاست خارجی نشان میدهد که هویت غرب مرکزگرا، در شکلگیری سیاستها و منافع ترکیه نقش اصلی را ایفا نموده است. ماهیت و هویت غربگرای مرکزمحور ترکیه را می توان در رابطه غرب و امریکا با ترکیه مشاهده کرد، رابطهای که چنان ریشهدار، حیاتی و راهبردی است که جلوه هایی مانند مخالفت دولت و مجلس تازه قدرت یافته وابسته به حزب عدالت و توسعه با استفاده امریکا از پایگاه ها و خاک ترکیه در حمله سال ۲۰۰۳ به عراق، تأثیر چندانی بر روابط دو کشور نداشته و خیلی زود روابط به همان مسیر از پیش طراحی شده، برگشته و ترکیه نیز نقش خود در همکاری با امریکا و دوستانش که دارای هویت و ماهیت مسیحی غربی مرکزمحور هستند را ادامه میدهد.
هویت غرب مرکزگرای ترکیه و سران حزب عدالت و توسعه را به خوبی در اقدامات آنان در منطقه و سیاستهای راهبردی آنها میتوان مشاهده نمود. یکی از اسناد بسیار مهم و بالادستی سیاستگذاران حزب عدالت و توسعه را باید کتاب و نظریه عمق راهبردی (استراتژیک) احمد داوداوغلو وزیر امورخارجه کنونی ترکیه دانست. داوداوغلو در این کتاب که در سال ۲۰۰۱، منتشر شده است به صراحت میگوید که ترکیه باید در فکر احیای اقتدار سرزمینی و سیاسی دوره عثمانی باشد. داوداوغلو در آوریل سال ۲۰۱۲ و در یک سخنرانی، ضمن اشاره به سیاستهای دولتش برای تبدیل ترکیه به یک قدرت جهانی جدید در پرتو نظم نوین جهانی[۲۲۹]، منظور خود از نظم نوین جهانی و اقتدار جهانی ترکیه را مشخص میکند. نظم نوین جهانی مورد نظر داوداوغلو را باید همان تغییر فضای هویتی در جهان و منطقه دانست که در این فضای هویتی جدید، ترکیه دارای هویت غرب مرکزگرای وابسته به غرب در پرتو همان تعاملات با مرکز غربی، ضمن کسب قدرت و نیروی مضاعف و حمایت محور غربی از خود، میتواند به تغییر فضای سیاسی، جغرافیایی و هویتی بخش مهمی از جهان که همان آسیای جنوب غربی (شمالآفریقا، شرقاروپا، قفقاز، حوزه خلیج فارس) میباشد، دست بزند.

بررسی و مقایسه ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات بحث بر انگیز دفتر اول (با تکیه بر شروح انقروی، نیکلسون، گولپینارلی، فروزان فر، استعلامی و زمانی.)- قسمت ۳۲

کاشکی آن زرگر هم سراسر عیب وننگ می بود وذرّه ای حسن نداشت، تا این وضع وحال نامعقول گریبانگیرش نمی شد و برایش پیش نمی آمد.»(انقروی،۱۳۸۰:۱۲۲)
نیکلسون:
نیکلسون عقیده دارد که ضمیر آن به «جمال وزیبایی ظاهری، برمیگردد ونظر دیگران همچون محمد اکبر آبادی(شارح مثنوی)وکتاب روح المثنوی که ضمیر را به عشق نسبت می دهند رد می کند.»(نیکلسون،۱۳۸۴:۴۹)
فروزانفر:
فروزانفر نظر شارحانی که ضمیر این بیت را درباره ی زرگر فرض کرده اند نادرست دانسته است وچنین می گوید:«به موجب این حکایت عشق کنیزک زوال پذیرفت و او نصیب دیگرکس شد و معشوق او به قتل رسید و از این رو عشق او با ننگ(یعنی ظهور هوس) وقضاء بد توأم بود.»(فروزانفر،۱۳۸۲:۱۱۰)
زمانی:
ابتدا بیت را به سه وجه تعبیر کرده است:۱-ضمیرآن را به زرگر نسبت داده است؛این گونه که تفسیر می کند:«کاشکی آن زرگر هم سرتا پا عیب وننگ می بود و اصلاً ذرّه ای حسن وجمال نداشت؛ تا این وضع وحال ناگوار وقضای بد گریبانش نمی گرفت.۲- ضمیرآن را به عشق های رنگی برگردانده است وبیان می کند«ای کاش عشق های رنگی وهوسناکانه نزد مردم چنان مذموم وننگین جلوه می کرد که کسی بدان تعلّق خاطر نمی یافت.و۳- آنگونه که فروزانفر بیان کرده است.»(زمانی،۱۳۷۸:۱۱۲)
استعلامی:
استعلامی عقیده دارد که «عشق کنیزک در آغاز عشق عمیق و روحانی به نظر می آمد وعاقبت معلوم شد که«عشق از پی رنگ» است،وموجب سرانجام بد شد.امّا ای کاش از همان آغاز یکسره ننگ بود تا کسی انتظار بهتر از آن نمی داشت.»(استعلامی،۱۳۸۷:۲۹۹)
گولپینارلی :
ضمیر آن را به زرگر نسبت داده است ومی گوید:« کاش آن زرگرهم سراپا عیب وننگ بود،تا آن داوری بد درباره ی او عملی نمی شد.»(گولپینارلی،۱۳۸۴:۹۱)
نظراجمالی:
تفسیری که فروزانفر کرده است، با توجّه به بیت قبل، می تواند تناسب داشته باشد و قابل قبول باشد ولی «بامصراع دوم که قضاوت بد به زرگر برمی گردد متناسب نیست. وبا تفسیر شارحان دیگر که با ابیات بعد:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

خون دوید از چشم همچون جوی او   دشمن جان وی آمد روی او

تناسب زیادتری دارد.»(شجری،۱۳۸۶:۳۳۲)

 

 

۳۵) وهم موسی با همه نور و هنر   شد از آن محجوب، تو بی پر مپر

(بیت ۲۳۸ )
انقروی:
شارح مراد از پرّ را بال و پر یقین میداند و می گوید :«تو بی پَر نپر یعنی مادامکه بال پر بیقین پیدا نکرده ای بسوی اینگونه اسرار لدنی پرواز مکن و با وهم مجرد بر اسب عقل جزئی که مشوب می باشد سوار مشو و به طرف اسرار نهفته حرکت مکن .» (انقروی،۱۳۸۰:۱۳۰)
نیکلسون:
ابتدا به فرق و برتری ولیّ تنها بر نبیّ تنها (به استثنای محّمد (ص)) پرداخته است و نظرات کسانی همچون بیضاوی را بیان می کند و سپس منظور از “بی پر مپر را ” این گونه بیان می کند «زنهار ای کسانی که از دانش عرفان ، دین و الهام عاری هستید به خود جسارت ندهید که اعمال اولیاء را فهم کنید یا بر آن خرده بگیرید.»(نیکلسون،۱۳۸۴:۵۵)
فروزانفر:
فروزانفرمقصود از«بی پر پریدن»را بی اشارت و دستور و ارشاد شیخ عمل کردن دانسته است وبیت زیر را شاهد بر گفته ی خود آورده است:

 

 

هین مپر الّا که با پرهای شیخ   تا ببینی عون لشکرهای شیخ

(فروزانفر،۱۳۸۲:۱۲۲)
زمانی: