وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود پایان نامه و مقاله – ج- بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت وصریح احساسات ونیازهای شخصی – 8 "

 

۱۱-خویشتن داری /خودانضباطی ناکافی : مشکلات مستمر درخویشتن داری ‌و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی ‌در جلوگیری از بیان هیجان ها وتکانه ها دارند ،درشکل های خفیف تر آن ،بیمار به شدت از ناراحتی اجتناب می‌کند .فردی که چنین طرحواره ای دارد ،درد را تحمل نمی کند ،از مسئولیت پذیری گریزان است ،به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می‌کند ‌و زیاد به خودش سخت نمی گیرد .این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی ،تعهد وانسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود .

 

حوزه چهارم :دیگر جهت مندی

 

افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار می‌گیرد ،تمرکز افراطی برتمایلات ،احساسات وپاسخ های دیگران به گونه ای که نیازهای خودشان را نادیده می گیرند .این کار به منظور دریافت عشق وپذیرش ،تداوم ارتباط با دیگران یا اجتناب از انتقام وتلافی صورت می‌گیرد .در این طرحواره ها فردبه طور معمول درخانواده هایی به وجود می‌آید که فرد را با قید وشرط پذیرفته اند وفرد به منظور دستیابی به توجه ،عشق وپذیرش دیگران باید جنبه‌های مهم شخصیت خود را نادیده بگیرددربسیاری از این خانواده ها ،نیازها وتمایلات هیجانی والدین ومنزلت اجتماعی ،در مقایسه با نیازها واحساسات فرد ،ارزش بیشتری دارند .سه طرحواره در این حوزه شکل می‌گیرد که عبارتند از :

 

۱۲اطاعت: احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران است ،این کار معمولا ًبرای اجتناب از خشم ،محرومیت ،یا انتقام صورت می‌گیرد اطاعت از هیجان های واپس زنی شخصی می‌باشد دونوع از اطاعت ها عبارتند از:

 

الف –اطاعت از نیاز ها :واپس زنی تمایلات ،تصمیمات وترجیحات شخصی .

 

ب-اطاعت از هیجان ها :واپس زنی هیجانات شخصی به ویژه خشم .

 

معمولا این طور به نظر می‌رسد که تمایلات ،عقاید واحساسات فرد ،فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند .اغلب به شکل اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی می‌یابد .این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی می شود که درقالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل- پرخاشگرانه ،‌طغیان‌های عاطفی کنترل نشده، کناره گیری از عواطف وسوءمصرف مواد آشکار می شود.

 

۱۳ایثار: تمرکز افراطی بر ارضاءنیازهای دیگران درزندگی روزمره که به قیمت عدم ارضا نیازهای خودفرد تمام می شود.رایج ترین انجام این کار عبارتند از جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران ،جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند .این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد ورنج دیگران ناشی می شود . چنین طرحواره ای منجر ‌به این احساس می شود که نیازهای فرد ایثار گر به قدر کافی ارضاءنمی شوند وهمچنین باعث رنجش افرادی می شود که او ازآنها نگهداری می‌کند.

 

۱۴- پذیرش جویی /جلب توجه: تأکید افراطی درکسب تأیید ،توجه وپذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن وواقعی از خودمی شود .گاهی اوقات این طرحواره باتأکید افراطی بر مقام ومنزلت ،قیافه وظاهر ،پذیرش اجتماعی یا پیشرفت مشخص می شود ‌و وسیله ای است برای دستیابی فرد به تأیید ،تحسین وتوجه دیگران . این طرحواره اغلب منجر به اتخاذ تصمیماتی غیرقابل اطمینان وناخوشایند درمورد وقایع مهم زندگی می شودیا این که منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد می‌گردد.

 

حوزه پنجم :گوش به زنگی بیش ازحد و بازداری

 

افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار می‌گیرد ،احساسات وتکانه های خودانگیخته را واپس زنی می‌کنند ،آن ها اغلب تلاش می‌کنند تا بتوانند طبق قواعد انعطاف ناپذیر ‌و درونی شده خود ،عمل کنند حتی به قیمت از دست دادن خوشحالی ،ابراز عقیده ،آرامش خاطر و روابط صمیمی . این طرحواره ها درخانواده هایی به وجود می‌آید که برعملکرد عالی ،بی نقص گرایی ،وظیفه شناسی ،پنهان سازی هیجان ها واجتناب از اشتباه تأکید می شود وبه لذت ،خوشی وآرامش اهمیت چندانی داده نمی شود چهار طرحواره در این حوزه شکل می‌گیرد که عبارتند از:

 

۱۵بدبینی /منفی گرایی: تمرکز عمیق ‌و مداوم برجنبه های منفی زندگی (درد،مرگ،دلخوری ،فقدان ،تعارض ،گناه ،مشکلات حل نشده و….)همراه با دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت وخوش بینانه ی زندگی یا غفلت از آن ها.این طرحواره معمولاًشامل انتظارات افراطی درطیف وسیعی از موقعیت های کاری ،مالی وبین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی می شود ،به طوری که شخص درنهایت احساس می‌کند زندگی شخصی اش ازهم پاشیده است .اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن می شود ،اشتباهی که ممکن است منجر به ورشکستگی مالی ،فقدان ،تحقیر وسرافکندگی یا گیرافتادن دریک موقعیت بد بشود .ازآنجا که نتایج منفی وبالقوه چنین حالتهایی اغراق آمیز است ،مشخصه این افراد ،نگرانی مزمن ،گوش به زنگی ،غرزدن یا بلاتکلیفی است .

 

۱۶-بازداری هیجانی: بازداری افراطی اعمال ،احساسات وارتباطات خودانگیخته که ‌معمولا به منظور اجتناب از طرد دیگران ، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل برتکانه های شخصی صورت می‌گیرد. معمولی ترین حوزه هایی که بازداری درمورد آن ها اعمال می شود عبارتند از :

 

الف –بازداری ‌از بروز خشم وپرخاشگری .

 

ب- بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی ،محبت و…).

 

ج- بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت وصریح احساسات ونیازهای شخصی

 

د-تأکید افراطی بر عقلانیت ونادیده گرفتن هیجانات

 

۱۷-معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی: باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلندپروازانه درباره رفتار وعملکرد خود ،باید کوشش فراوانی به خرج دهد واین ‌کاربرهای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد .این طرحواره به طور معمول درخانواده هایی به وجود می‌آید که تحت فشارند ،نسبت به خودشان ودیگران بیش از حد عیب جویی می‌کنند وتوقع دارند کارها با کیفیت عالی ودرکوتاه ترین زمان انجام شوند .این طرحواره اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت ،آرامش ،سلامتی ،احساس ارزشمندی ،پیشرفت یاروابط رضایتمندانه می شود ومعمولاًبه شکل های بی نقص گرایی ،قوانین غیر قابل انعطاف وبایدها،دغدغه زمان وکارآمدی بروز می‌کند.

 

۱۸-تنبیه: باور اساسی مبنی بر این که افراد بایدبه خاطر اشتبا هاتشان ،شدیداًًتنبیه شوند.اغلب شامل احساس خشم ،نابرد باری نسبت به کسانی (از جمله خود فرد )است که طبق انتظارات ومعیارهای او عمل نکرده اند .معمولاًاین گونه افراد،به دلیل درنظر نگرفتن شرایط ویژه ،نادیده گرفتن مشکلات دیگران وعدم همدلی با احساسات آن ها،نمی توانند از اشتباهات خودشان ودیگران چشم پوشی کنند .

 

عملکردهای طرحواره

 

دوعملکرد اصلی طرحواره ها عبارتند از تداوم طرحواره وبهبود طرحواره .هر فکر ،احساس ،رفتار وتجربه ی مرتبط با طرحواره را می توان تداوم بخش طرحواره – طرحواره را تثبیت وتقویت می‌کند –یا بهبود دهنده طرحواره – باعث ضعیف شدن آن می شود – درنظر گرفت .

 

الف- تداوم طرحواره

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 18 – 5 "

 

آذرگون و همکاران (۱۳۸۸)، در پژوهش خود با هدف بررسی «اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی دانشجویان دانشگاه اصفهان» تعداد ۷۰ نفر از دانشجویانی که به خاطر داشتن علائم افسردگی به مرکز مشاورۀ دانشگاه اصفهان مراجعه کرده بودند (روش نمونه گیری هدفمند) جدا و سپس به روش نمونه گیری تصادفی ابتدا ۳۶ نفر از آن ها را انتخاب و دوباره با نمونه گیری تصادفی آن ها را در دو گروه جای دادند. این محققان با بهره گرفتن از ابزارهای ۱- پرسشنامه افسردگی بک ۲- پرسشنامه نشخوار فکری و ۳- پرسشنامۀ ویژگی های جمعیت شناختی ‌به این نتیجه رسیدند که روش مذکور در بالا بردن تمرکز و همچنین پیشگیری از افسردگی مؤثر است.

 

حناساب زاده اصفهانی و همکاران (۱۳۸۸)، در پژوهش خود با هدف «بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) برای بیماران افسرده با افکار خود کشی» تعداد یک نفر بیمار افسرده دارای افکار خودکشی (مطالعۀ تک آزمودنی) را با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با بهره گرفتن از ابزارهای ۱- پرسشنامه افسردگی بک ۲- مقیاس بک برای افکار خودکشی[۵۳۷] و همچنین ۳- دو فرم جداگانه محقق، ‌به این نتیجه دست یافتند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار افسردگی (۱۰نمره) ونیز افکار خودکشی (۴ نمره) در بیمار شد، به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری ۳ ماهه (در مجموع ۶ماه) دوام داشت.

 

رسولی آزاد و همکاران (۱۳۸۸)، در پژوهش خود با هدف بررسی «تاثیر گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر مردان وابسته به مواد افیونی با همبودی اختلال افسردگی اساسی» تعداد ۳۰ آزمودنی مرد با روش نمونه گیری قضاوتی(هدفمند) از چند مرکز ترک اعتیاد سطح مشهد انتخاب کردند. تمام آزمودنی ها بر اساس ویرایش چهارم معیارهای کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی، دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی (شیره تریاک و کریستال) و افسردگی اساسی بودند و به صورت تصادفی در ‌گروه‌های شاهد و آزمون قرار گرفتند (۱۵ نفر در هر گروه). برای ارزیابی از ابزارهای ۱- پرسش نامه افسردگی بک و ۲- تست مورفین در اول و آخر درمان استفاده شد. راهنمای درمانی ۱۲ جلسه ای در گروه آزمون اجرا شد و گروه شاهد مداخله شناختی رفتاری دریافت نکرد. این محققان ‌به این نتیجه رسیدند که استفاده از روش گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان مبتلایان به اختلال وابستگی به مواد افیونی همراه با افسردگی اساسی مؤثر می‌باشد.

 

لطفی کاشانی و عسکری (۱۳۸۸)، در پژوهش خود با هدف بررسی «اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری، درمان نگهدارنده با متادون و درمان به شیوه کنگره ۶۰ بر تغییر وضعیت روانی معتادان به کراک» تعداد ۶۰ نفر از معتادان به کراک که خود را جهت درمان به مراکز درمانی شهر تهران معرفی کرده بودند (روش نمونه گیری هدفمند) انتخاب و سپس به صورت تصادفی در چهار گروه درمان شناختی- رفتاری (۱۸ نفر) درمان نگهدارنده با متادون (۱۵ نفر)، درمان به شیوه کنگره ۶۰ (۱۲ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) کاربندی کردند. مقایسه نمرات آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، با پرسشنامه ویژگی های بنیادی شخصیت[۵۳۸] جکسون و همکاران (۱۹۸۹) نشان داد که درمان رفتاری- شناختی بر متغیرهای هیپوکندریا، افسردگی، مشکلات بین فردی، اضطراب و انحراف؛ درمان نگهدارنده با متادون، ‌بر متغیرهای هیپوکندریا، انکار و اختلال تفکر و درمان با شیوه کنگره ۶۰ بر متغیرهای انکار، مشکلات بین فردی و بیگانگی اثربخش بوده است.

 

نریمانی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با هدف «مقایسۀ اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان جانبازان شیمیایی» تعداد ۴۷ نفر را به صورت نمونه گیری تصادفی از بین جانبازان شیمیایی انتخاب و با به کارگیری ابزارهای ۱- پرسشنامۀ سلامت عمومی و ۲- فرم مشخصات جمعیت شناختی ‌به این نتیجه رسیدند که آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روان جانبازان شیمیایی تأثیر گذار است.

 

موسویان و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با هدف بررسی «اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر کاهش چاقی» تعداد ۴۸ نفر از افراد چاق را به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از قرار دادن تصادفی آن ها در سه گروه، با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه های جمعیت شناختی و استفاده از وزن و قد آزمودنی ها برای محاسبۀ نمایه های تودۀ بدنی ‌به این نتیجه رسیدند که ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی در کاهش چاقی مؤثر است؛ همچنین نتایج حاصل از پیگیری یک ماهه، پایداری نتایج را نشان داد.

 

صادقی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با هدف «بررسی اثربخشی تلفیق دارو درمانی و شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر کاهش افسردگی زنان مطلقه شهر اصفهان» تعداد ۶۰ زن مطلقه را به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و با بهره گرفتن از ابزارهای ۱- مقیاس افسردگی بک ۲- مقیاس نگرش ناکارآمد وایزمن[۵۳۹] و ۳- مقیاس مهارت مقابله با استرس اندلر و پارکر[۵۴۰] ‌به این نتیجه رسیدند که در گروه تجربی، با گذشت زمان از شدت افسردگی، نگرش ناکارآمد، شیوه های هیجان مداری و اجتناب مداری کاسته شد و روش تکلیف مداری افزایش یافت. مشاهدات آن ها موید تاثیر درمان افسردگی به روش تلفیقی داروی ضد افسردگی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است.

 

حیدری و اقبال (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با هدف بررسی «رابطه دشواری در تنظیم هیجانی، سبک های دلبستگی و صمیمیت با رضایت زناشویی در زوجین صنایع فولاد شهر اهواز» تعداد ۱۸۰ زوج به صورت نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب و با بهره گرفتن از ابزارهای ۱- پرسشنامه های تنظیم هیجانی، سبک های دلبستگی، صمیمیت (is) و ۲- رضایت زناشویی[۵۴۱] ‌به این نتیجه رسیدند که بین دشواری در تنظیم هیجانی ورضایت زناشویی زوجین و بین سبک دلبستگی اجتنابی و رضایت زناشویی زوجین رابطه منفی معنی داری وجود دارد.

 

عزیزی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهش خود با هدف «بررسی رابطۀ تحمل آشفتگی و تنظیم هیجانی با میزان وابستگی دانشجویان به سیگار» تعداد ۱۱۸ دانشجوی پسر را با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با بهره گرفتن از ابزارهای ۱- تست وابستگی به نیکوتین فاگرشتروم[۵۴۲] ۲- مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر و ۳- مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر ‌به این نتیجه رسیدند که بین وابستگی به سیگار، اختلال در تنظیم هیجانی و تحمل آشفتگی پایین رابطه وجود دارد.

 

    1. – The United Nations Office for Drug Control and Crime Prevention (UNODCCP) ↑

 

    1. – Apple and Kim-Apple ↑

 

    1. – Zgierska ↑

 

    1. – Methamphetamine (MA) ↑

 

    1. – METH ↑

 

" دانلود منابع پایان نامه ها | ۱-۶-۷- شیوه و ابزار تحلیل داده – 8 "

طرح کلی پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. بدین صورت که پس از انتخاب گروه نمونه و انتخاب غیرتصادفی (غربالگری) آن ها به ‌گروه‌های آزمایش و گواه از هر دو گروه در یک زمان پیش آزمون به عمل آمد و سپس برنامه مصاحبه انگیزشی در طی ۸ جلسه یک ساعته هفته ای یک بار با گروه آزمایش انجام پذیرفت؛ و بعد از اجرای مداخله ، پس آزمون از دو گروه گرفته شد. بعد از گذشت ۱ ماه از اجرای پس آزمون دوره پیگیری نیز انجام گرفت و نتایج هر دوره با یکدیگر مقایسه شد.

 

۱-۶-۷- شیوه و ابزار تحلیل داده

 

از روش آمار توصیفی برای خلاصه نمودن اطلاعات دو گروه استفاده شده و سپس از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. به دلیل اینکه طرح این پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می‌باشد لذا از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره که میانگین ها را پس از تعدیل کردن نمره های پیش آزمون مورد مقایسه قرار می دهدو در این گونه طرح ها بهترین روش می‌باشد این تحلیل ها با بهره گرفتن از نرم افزار۲۲ SPSS انجام گرفته شده است.

 

۱-۷- تعریف مفاهیم

 

مصاحبه انگیزشی: مصاحبه انگیزشی۱(میلر۲ ورولینک۳, ۱۹۹۱)یک تکنیک درمانی است ‌که برای درگیرساختن درمانجویان دوسوگرایامقاوم در فرایند تغییر طراحی شده است.بطورخاص میلرورولینک مصاحبه انگیزشی را به ‌عنوان«یک روش درمانجو محور وروش رهنمودی جهت بالابردن انگیزه درونی برای تغییرازطریق کشف وحل دوسوگرایی (صفحه۳۰)تعریف می‌کنند.این درمان در کلینیک ترک اعتیاد نیز ارائه می شود و مشتمل بر ۸ جلسه ۱ ساعته درمانی برای هر فرد و مبتنی بر الگوی درمانی معرفی شده می‌باشد. این درمان پس از دوره ی سم زدایی توسط روانشناس شروع شده است. اهداف و برنامه های مصاحبه انگیزشی به طور خلاصه شامل این

 

موارد است:

 

۱- آشنایی :معارفه,هنجارهاوفرایند های گروه,معرفی رویکرد انگیزشی,معرفی مراحل تغییر,انجام تمرین مرحله بعدی

 

۲- توصیف یک روز زندگی:توصیف روزانه مصرف موادوآگاهی ازکمیت آن ,اثراتفیزیولوژیک الکل ومواد.اجرای آزمون شناخت اختلالاتمصرف الکل وسیاهه غربالگری مواد

 

۳- انتظارات:به بحث گذاشتن انتظارات معتادین ‌از مصرف الکل ومواد

 

۴- اعتمادبه نفس ووسوسه :شناخت برانگیزاننده ها,شناخت موقعیت های مطمن,مقایسه وسوسه واعتماد.

 

۵- پاداش به موفقیت ها:تخیص موفقیت های فعلی,خلق ایده هاییبرای پاداش به خود.

 

۶- امتناع مؤثر:شناخت مصرف کننده های فعلی ,تمرین امتناع کردن از تعارف کننده مواد,اجرای تکنیک ایفای نقش

 

۷- کنترل وسوسه وامیال:بحث درمورد روش های کنترل وسوسه وامیال وروش های جدید لذت بردن از زندگی وایجاد فعالیت های جایگزین

 

۸- تعهد مجددبعدبعدازیک لغزش:شناخت روش های مفید درگذشته برای تغییر مصرف مواد بحث درمورد نظرات مربوط به چیزهاییکه بعدازیک لغزش باید انجام داد,خلاصه وجمع بندی.

 

اختلال سوء مصرف مواد: اختلال سوء مصرف مواد بیماری مزمنی است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می‌گذارد. سوء مصرف مواد باعث ایجاد تغییراتی در عملکرد طبیعی مغز می شود، که وابستگی، ولع، تحمّل و خماری و عود، و رفتارهای جستجوی مواد از عوارض بعدی این تغییرات است. خماری و دردهای ناشی از تأخیر در رسیدن مواد، فرد را تحت چنان فشار روحی و جسمانی قرار می‌دهد که اغلب حتی دیگران و روابط خویش با آن ها را نادیده گرفته و حتی سلامتی خود و دیگران را فدای یافتن و مصرف مواد می‌کند. لذا این اختلال تمام زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده، بهزیستی فرد را به خطر می اندازد و او را از زندگی معمول و همزیستی سالم با اجتماع دور می‌سازد.

سطح سلامت جسمانی و روانی سوء مصرف کنندگان مواد، پایین تر از جمعیّت عادی و حتّی بیماران مبتلا به امراض سخت و خطرناک طبّی تخمین زده شده است.

 

۱-۸ سازماندهی تحقیق

 

تحقیق حاضر مشتمل بر ۵ فصل می‌باشد. فصل اول مربوط به کلیات تحقیق بوده و خلاصه ای از مطالب فصول بعدی در آن گردآوری شده است. در فصل دوم مروری بر ادبیات موضوع تحقیق صورت گرفته، مبانی نظری و مطالعات تجربی مرتبط با آن نوشته شده است. در فصل سوم به بررسی روند متغیرهای تحقیق و در فصل چهارم به روش شناسی پژوهش اشاره شده است و نهایتاً فصل پنجم مربوط به یافته های تحقیق، جمع بندی، نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد های حاصل از نتایج، می‌باشد.

 

فصل دوم

 

مروری بر ادبیات تحقیق

 

۲-۱- مقدمه

 

در طول یک قرن گذشته همواره شیوع سوء مصرف مواد مخدر دارای نوسانات زیادی بوده است. موستو برای تبیین نوسانات سوء مصرف مواد مخدر به تبیین دیدگاهی موسوم به فراموشی نسلی روی می آورد. به اعتقاد او هنگام شیوع و وفور مواد مخدر در یک نسل و یک دوره زمانی، نسل بعدی بعلت آن که شاهد عوارض دردناک اعتیاد، صدمات و آثار مخرب آن بوده اند، نسبت بدان حساسیتی شدید پیدا می‌کنند. این حساسیت گاهی به حد انزجار و تنفر کور و افراطی می‌رسد ولی باعث مصون ماندن نسل از اعتیاد می شود و مصرف مواد مخدر کاهش می‌یابد. با پیدایش نسل سوم که خاطره تخیلی از اعتیاد نداشته و حتی پندارهای نسل قبلی را گزافه و اغراق می شمارند دوباره مصرف مواد مخدر اوج می‌گیرد(عزیزی، ۱۳۹۲).

 

طی سال‌های اخیر، عده ای از پژوهشگران از زاویه ای وسیع تر به روند سوء مصرف مواد مخدر در جهان نگریسته اند. به اعتقاد این گروه سوء مصرف مواد مخدر رابطه تنگاتنگی با احساس خوشبختی و جهان بینی و نگرشهای اخلاقی مردم دارد. به اعتقاد این دسته میزان رضایت از زندگی، احساسی تساهل و تسامح به رفتارهای خارج از عرف، نگرش حسابگرانه به زندگی، اقتدار گرایی، جاه طلبی و ارزشمندی رقابت، موفقیت و تلاشی طی اعصار ثابت نبوده و در حال نوسان است. یکی از صاحب نظران این حوزه رونالد اینگل هارت است. اینگل هارت با الهام از نظرات مازلو، و تعمیم آن ها به شرایط اقتصادی، اجتماعی فرضیه خود را جمع بندی می‌کند. به اعتقاد او مردم در طی اعصار بنا به شرایط اجتماعی و اقتصادی دوره خود به آن دسته از نیازهای هرم مازلو که کمتر دارا هستند بیشتر ارزش می نهند و اولویت می‌دهند. او مدعی است طی سال‌های بعد از جنگ جهانی اولویتها مرتباً در حال تغییر بوده اند و این تغییرات توسط یافته های تجربی از جمله بررسی ها آماری و نظر سنجی ها قابل اثبات است. نسل بعد از جنگ جهانی در کشورهای غربی، تأکید عمده بر حفظ امنیت اجتماعی، رفاه، حفظ قیمت ها و مقابله با تورم داشته است و اقلام مادی و دنیوی مانند: پول، شغلی، مقام و تحصیلات رسمی از جمله اولویت های مردم بوده و با احساس خوشبختی همبستگی نزدیک داشته است. این گونه نگرش در یک نسل، نسل بعدی را مستعد افسردگی، خودکشی و اعتیاد نموده است. نوسانی بودن مصرف مواد مخدر نه به دلیل تغییر نوسانی نگرش به مواد مخدر، بلکه به دلیل تغییر نوسانی نگرش به کل جهان، احساس جمع گرایی و فرد گرایی و نوسانات اخلاقی اعصار است و تغییر شیوع مواد مخدر را باید از این زاویه مشاهده کرد (همان منبع).

۲-۲- مصاحبه انگیزشی

 

" منابع پایان نامه ها | ۲-۲- ۱ مفهوم نیاز – 4 "

برادشاو[۳] (۱۹۷۲) نیازها را به چهار دسته به شرح زیر تقسیم ‌کرده‌است:

 

۱) نیازهای هنجاری: فاصله میان وضع موجود و استانداردهای تعیین شده، نیاز هنجاری تلقی می شود.

 

۲) نیازهای احساس شده: مترادف با مفهوم خواستن و نیازی است که در طی زمان و در حین کار توسط فرد یا گروه احساس شده است.

 

۳) نیازهای بیان شده (مورد تقاضا): نیازهایی است که فرد آن را تقاضا نماید.

 

۴) نیازهای مقایسه ای: نیازی است که در مقایسه با نمونه مشابه معنا می‌دهد.

 

فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) ‌به این طبقه بندی، نیازهای پیش‌بینی شده یا مورد انتظار را به معنای فاصله بین آن چه که در حال حاضر در دسترس است و آنچه که در آینده مورد تقاضای یک پروژه می‌باشد اضافه نموده است.

 

عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶) دسته دیگری از نیازها به نام نیازهای هنجاری را به طبقه بندی برادشاو (۱۹۷۲) و فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) افزوده اند و آن را به صورت نیازهایی که بیانگر وضع مطلوب اند و رسیدن سازمان به وضعیت مطلوب و یا انجام احسن شغل یا وظیفه مستلزم و منوط به تحقق آن ها است تعریف می‌کنند.

 

فورتنر[۴] (۲۰۰۵) نیازها را از لحاظ توانایی تشخیص به دو گروه:

 

    • نیازهای آشکار: سنجش و برآورد کردن ها با سهولت بیشتری امکان پذیر است و

 

  • نیازهای پنهان: سنجش و شناسایی آن ها بسیار مشکل و عمدتاًً برآورد آن ها مستلزم بررسی های همه جانبه و دقیق است.

سالازار[۵](۲۰۰۷)، نیازها را از نظر ضرورت و اهمیت به دو گروه:

 

    • نیازهای فوری: این نیازها از اولویت خاص برخوردار می‌باشد.

 

  • نیازهای عادی: دارای اهمیت هستند اما از اولویت اضطراری برخوردار نیستند.

ابطحی (۱۳۸۳)، نیازها از لحاظ نحوه برآوردن و دفع آن ها به دو گروه: تقسیم بندی ‌کرده‌است.

 

    • نیازهایی که خود مؤسسه یا نظام بتوانند آن ها را بر طرف سازد.

 

  • نیازهایی که خود سازمان قادر به رفع آن ها نبوده و باید از سازمان های دیگر کمک بگیرد.

و از لحاظ فردی یا گروهی بودن نیز به دو گروه:

 

نیازهای فردی که مختص فرد خاصی یا گروهی خاص در شغل ویژه ای هستند.

 

احساس وجود یا مشاهده شکاف دانش، مهارت یا نگرش در سازمان یا در بین گروهی خاص از کارکنان تقسیم بندی نموده است (رحمانی، ۱۳۸۹).

 

۲-۲- ۱ مفهوم نیاز

 

نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه‌های مختلف کاربرد نسبتاً وسعیی دارد و تعاریف متعددی ار آن ارائه می شود همگی یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی این تعاریف گر چه را انتقال می‌دهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتی به آن می نگرند. روانشناسان نیازها را به دو دسته نیاز های اولیه و نیازهای یاد گرفته شده تقسیم می‌کنند؛ فیزیولوژیست ها به جنبه بیولوژیکی نیازها توجه دارند. اقتصاددانان تعریف دیگری از نیاز دارند. برای تعریف نیاز به جای این ها به تعاریف مختلف ارائه شده از این واژه، نسبت به طبقه بندی آن ها اقدام می‌کنیم، این رویکرد به ما کمک می‌کند تا شناختی کلی تر و در عین حال وسیع تر از مفهوم نیاز به دست آوریم. به طور کلی اغلب تعاریف ارائه شده از مفهوم نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد (کاظمی ،۱۳۸۷).

 

۱- نیاز به معنای خواست یا ترجیحات افراد

 

۲- نیاز به معنای فقدان یا ضروری چیزی

 

۳- نیاز به عنوان نقص یا مشکل

 

۴- نیاز به معنای فاصله یا شکاف

 

بابک اسماعیلی(۱۳۸۶)، آورده است که در تکنیک دلفای، نیاز عبارت است از قضاوت ها، نظرات و نگرش های افراد، ‌در مورد اهداف، مقاصد و نیازهای سازمان.

 

علاقه بند(۱۳۸۴)، می‌گوید برای یک مدرسه یا منطقه آموزشی، نیاز عبارت است از شکاف یا تفاوت میان وضع مطلوب آینده و وضعیت موجود آن.

 

از نظر فتحی واجارگاه (۱۳۸۵)، دیدگاه های مختلف، تعاریف متفاوتی از نیاز ارائه نموده اند.از نقطه نظر کاربردی در آموزش و بهسازی می توان آن ها را به چهار دسته تقسیم نمود:

 

۱-نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب

 

یکی از متداول ترین و مقبول ترین تعاریف از نیاز است. نیاز به موقعیتی دلالت دارد که در آن وضعیت موجود یا حاضر با وضعیت مطلوب فاصله دارد. وضعیت مطلوب یا مورد نظر در برگیرنده ایده آل ها، هنجارها، ترجیحات، انتظارات و ادراکات مختلف درباره آن چه که باید باشد، است.

 

۲- نیاز به عنوان خواست یا ترجیح

 

این برداشت از نیاز، عموماً داراد کاربرد گسترده ای است. آن چه هسته اصلی این نظریه را تشکیل می‌دهد آن است که نظرات و عقاید افراد و گروها در خصوص نیاز، کانون اصلی نیازسنجی است.

 

۳- نیاز به عنوان یک عیب یا کمبود

 

از این دیدگاه نبود دانش، مهارت و نگرش یا ابزار و وسایلی که منجر به ایجاد اشکال در عملکرد بهینه شود، نیاز تلقی می شود. در این مفهوم نیاز هنگامی مطرح می شود که در یک مورد خاص حداقل سطح رضایت به دست نیامده است یا نمی تواند به دست آید.

 

۴- برداشت ترکیبی

 

از این دیدگاه آن چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد؛ آن چه که ترجیحات، علایق و انتظارات افراد را شکل می‌دهد و سرانجام آن چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند (فتحی واجارگاه،۱۳۸۵).

 

عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶)، نیاز را چیزی می دانند که برای ارضا و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است.

 

رحمانی (۱۳۸۸)،.

 

رحمانی (۱۳۸۹)، نیاز حالتی است که در اثر فقدان چیزی که عدم وجودش سبب مشکل یا نقیصه ای به وجود خواهد آورد حاصل می شود.

 

عباس زادگان (۱۳۸۹)، نیاز یعنی فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر.

 

هاشمی (۱۳۹۱)، نیازشکاف بین وضعیت حاضر و انتظارات آینده است.

 

تعریف نیاز: تفاوت بین مهارت ها و شایستگی های موجود و مطلوب است (همان منبع).

 

تعریف نیاز: عبارت است از فاصله و تفاوت بین واقعیت موجود و شرایط مطلوب که با توجه به ارزش های جامعه، امکان بروز پیدا می‌کند و اگر امکان تغییر شرایط برای برطرف کردن آن وجود نداشته باشد، به صورت بالقوه باقی می ماند (همان منبع).

 

تقی پور ظهیر(۱۳۸۴)، نشان دادن اختلاف میان شرایط موجود و معیارها و هنجارها و ارزش های اجتماع است. در تعریف دیگر:

 

نیاز: نیازها، خواسته ها و انتظارات اجتماع از فردی است که در آن زندگی می‌کند.

 

از نظرمحقق نیاز تفاوت بین شرایط امروز و خواسته های فردا.

 

رأس (۲۰۰۸)، نیاز را ناشی از عدم وجود دانش، مهارت و توانایی‌های لازم برای انجام بهینه وظایف تعریف می‌کند.

 

سالازار (۲۰۰۷)، معتقد است که نیاز زمانی به وجود می‌آید که مشکل یا نقصی در سازمان به وجود آید.

 

رحمانی (۱۳۸۸)، نیاز عبارت است از فاصله میان وضع موجود و وضع مطلوب.

 

و روانشناسان تربیتی نیاز را به سه طبقه تقسیم کرده‌اند:

 

  1. نیازهای جسمانی- مانند نیاز به غذا- آب- هوا و فعالیت و حفظ سلامت بدن.

۲- نیاز های اجتماعی- مانند نیاز به سازگاری اجتماعی- صلاحیت- امنیت- تعلق به گروه و پایگاه اجتماعی.

 

۳- نیازهای روانی- مانند نیاز به استقلال- محبت- ابراز وجود و تعلق خاطر و معنویت و هدف.

" دانلود منابع پایان نامه ها – گفتار دوم: عوامل روانی و اکتسابی – 3 "

 

تحقیقات انجام شده بر روی کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که بازی‌های ویدیویی خشن، پرخاشگری در کودکان را افزایش می‌دهد که بعضاً والدین برای سرگرم نمودن کودکان وانجام کارهای روزمره کودکان را با بازی‌های ویدیویی سرگرم نموده در حالی که از عوارض منفی آن غافل می‌باشند.

 

پس والدین، مدرسه، صدا و سیما و جامعه با بی توجهی خود در تربیت کودکان و نوجوانان می‌توانند عامل بروز و ایجاد نطفه خشونت در آن ها گردند چرا که الگوی کودکان رفتارهایی است که آن ها در اطرافشان (مدرسه، منزل، تلویزیون، دوستان، همکلاسان) می بینند.[۱۵۳]

 

نظریه یادگیری اجتماعی بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تأکید دارد، و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آن ها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش می‌دهد. الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط فرد، یا مشاهده پاسخهای دیگران کسب می شود.[۱۵۴]

 

این نظریه بیان می‌کند، شیوه رفتاری که ما به نمایش می گذاریم در دوره کودکی آموخته می شود،خشونت یادگرفتی است.انسان ذاتاً پرخاشگرنیست واین شیوه رفتاری مخصوصاً دردوران کودکی از سوی والدین، برادر، خواهر، دوست آموخته می شود.تعدادزیادی از مطالعات فرضیه چرخه خشونت را تأیید کرده‌اند بدین معنی که تجاوزو خشونت بزرگسالان نتیجه رفتارهای خشونت آمیزی است که آن ها در دوران کودکی قربانی یا شاهد آن بوده اند.[۱۵۵]

 

در دهه ۱۹۹۰ نیز، آلبرت بندورا بیان کرد که غالب رفتارهای انسان از طریق مشاهده و در طول فرایند الگوسازی آموخته می شود.[۱۵۶]

 

گفتار دوم: عوامل روانی و اکتسابی

 

عوامل روانی و ناپختگی و تزلزل شخصیت می‌تواند عاملی در بروز خشونت باشد. اینگونه افراد، ناپایداری در روابط میان فردی، رفتار، خلق و خودانگاره رااز خود نشان می‌دهند که یکی از پیامدهای آن بی ثباتی و ناتوانی در کنترل خشم است. و نیز عوامل اکتسابی مانند مصرف الکل و مواد مخدر مهار رفتار را در فرد کاهش می‌دهد. همین مسئله، زمینه ی بروز خشونت مرد به همسر را فراهم می‌کند. اطرافیان افراد معتاد به سبب ویژگی های شخصیتی و رفتاریی که پیدا می‌کنند،ایشان را طرد می‌کنند و تحمل آنان برایشان مشکل و غیر ممکن می شود.در نتیجه، فرد معتاد، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و علیه خانواده و به ویژه همسرش به خشونت دست می زند.[۱۵۷]

 

بند اول: عوامل و بیماری‌های روانی

 

عوامل و بیماری‌های روانی می‌تواند سبب پاسخ های متفاوتی در انسان شود، که یکی از آن ها خشم و پرخاشگری است.

 

برخی افراد به دلیل کمبود عزت نفس به خشونت دست می‌زنند.این افراد به قدرت و غلبه جویی نیاز دارند که با ابراز خشونت در واقع می خواهند به آن دست یابند.

 

افسردگی نیز عامل مهم روحی و روانی است که باعث ایجاد خشونت بر علیه زن توسط مرد می شود. کسانی که نیز شخصیت ضداجتماعی دارند یا به سادگی دست به خشونت می‌زنند و از آزار و اذیت دیگران احساس گناه نمی کنند از خشونت علیه دیگران پشیمان نمی شوند.

 

برخی افراد نیز خود بیمار انگارند، یعنی از وضع بدنی خود ناخوشایند و تنها به نفع خود برآوردن نیازهایشان می اندیشند، خشونت گرا می‌باشند و اینگونه افراد لجباز، بدبین و خود شیفته اند.

 

از دیگر عوامل و بیماری‌های روانی وسواس می‌باشد که شخص ‌در مورد رفتار همسر خود وسواس دارد که گاهی با نوعی سوء ظن همراه است، که باعث بروز خشونت مردعلیه زن می شود و نیز تامین نشدن نیازهای عاطفی فرد و ناکامی او در خانواده، عامل مهمی در بروز خشونت است. برای مثال، اگر زن به نیازهای جنسی مرد بی اعتنا باشد، مرد به ناکامی جنسی دچار می شود و همین ناکامی، زمینه ی روانی خشونت علیه زن را به بار می آورد.[۱۵۸]

 

اکنون برای اطلاع بیشتر مخاطبین به تفصیل به دو نوع از بیماری‌های روانی در ذیل می پردازیم.

 

الف- ناهنجاریهای شخصیتی

 

اختلال یا ناهنجاری شخصیتی نوعی بیماری روانی است و مشکلاتی را در درک موقعیت ها و افراد به وجود می آورد. داشتن اختلال شخصیت یعنی شما دارای افکار سخت و ناسالم هستید و بدون توجه به موقعیت، رفتاری نادرست را انجام می دهید.

 

در واقع شخصی که دارای اختلال شخصیتی می‌باشد فاقد سلامت روانی است و سلامت روانی به معنی کمال و کامل و جامع، که نشان دهنده مقوله های تندرستی فرد کامل،تمامیت و صحت و آسایش اوست. ‌بر اساس تعریف سازمان جهان بهداشت، سلامتی نه فقط فقدان بیماری و نقص عضواست.بلکه حالت رفاه کامل جسمانی،روانی و اجتماعی را نیزدر بر می‌گیرد.سلامت روان طبق این تعریف،مفهوم گسترده تر و فراتری از عدم بیماری دارد و نیز سلامتی موضوعی چند بعدی در نظر گرفته شده است که با سه بعد روانی، جسمانی و اجتماعی سروکار دارد.[۱۵۹]

اختلال شخصیتی باعث به وجود آمدن مشکلات اساسی در روابط خانگی، برخوردهای اجتماعی، کار و تحصیل می‌گردد. البته ممکن است شخص متوجه این اختلال در خود نباشد، زیرا به نظر خودش، تفکر و رفتارش طبیعی می‌باشد و دیگران را به خاطر رفتار بدشان سرزنش می‌کند.

 

و آن ها ظاهراًً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی کند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت گاهی دست به خشونت های فیزیکی فرزند و یا همسر زده و یا گاهی مرتکب ‌قتل‌های آنچنانی می‌شوند ولی احساس پشیمانی را حتی در صورت ورود آسیب زیاد به دیگران احساس نمی کنند.[۱۶۰]

 

احتمال گرایش به خشونت و احتمال بروز ناهنجاریهای شخصیتی از بزرگسالانی که در دوره کودکی مورد بدررفتاری و سوء استفاده قرار گرفته اند بیشتر است،افراط در تنبیه کودکان توسط والدین خشن عاملی است که ‌به این ناهنجاری دامن می زند.

 

عواملی مانند سابقه خانوادگی، وضعیت پایین اقتصادی – اجتماعی، در دوران کودکی دچار سوء استفاده کلامی – جسمی و جنسی باشند، مورد توجه نبودن در دوران کودکی، ناپایداری زندگی خانوادگی در دوران کودکی، اختلال رفتار در کودکی، از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی باعث تشدید اختلال شخصیت می‌شوند که از دوران کودکی شروع شده و تا بزرگسالی ادامه می‌یابد.[۱۶۱]

 

ب- استرس

 

فشار روانی می‌تواند سبب پاسخ های متفاوتی در انسان شود، که یکی از آن ها خشم پرخاشگری است، نظریه پردازانی چون فروید می‌گوید که پرخاشگری یک غریزه زیستی (بیالوژیک)است. به عقیده او، نیروی نهفته ای در انسان تحت عنوان غریزه مرگ انباشته می شود،ودرصورتیکه محدود نشود، به زودی به خود تخریبگری می‌ انجامد،فرویداین فرضیه را پیش کشید که مرگمایه با مکانیسم های نظری جابجایی، نیروی خود را به سمت بیرون معطوف می کندوبنای پرخاشگری بر ضد دیگران واقع می شود.مکانیسم دفاعی مشهور « جابجایی» که طی آن فرد خشم خودرا نه بر شخص اصلی، بلکه بر اشخاص دیگر چون اعضای خانواده تخلیه می‌کند،بر مبنای همین فرضیه استوار است.برخی از نظریه پردازان پرخاشگری را به عنوان یک امر فطری قبول نمی کنندومی گویند علت آن ناکامی است. آن ها فرضیه ناکامی -پرخاشگری را مطرح کرده‌اند،که ‌بر اساس آن ناکامی باعث فعال شدن سایق پرخاشگری می شودونتیجه آن آسیب رساندن به فردیا شخصیتی که باعث ناکامی گردیده، می شود. به عبارت دیگر، در اینگونه موارد خشونت یک نوع پاسخ اعتراض آمیز است که فرد نسبت به فشارهای درونی و بیرونی که به وی تحمیل شده است می‌دهد.