در این بخش با توجه به چارچوب تحلیلی که در فصل قبل معرفی شد پیکره ای، شامل ۱۰۰ پاراگراف از دو متن علمی و داستانی انتخاب شده است. در این جملات، ارجاع گفتمانی در بافت کافی مورد بررسی قرار گرفته است تا علت انتخاب صورت های ارجاعی مختلف نشان داده شود. داده ها در دو قسمت طبقه بندی شده اند که در هر قسمت نمونه هایی از هر کدام از متون مورد بررسی، آورده شده است.
در قسمت اول، داده هایی ذکر شده که بر اساس تعامل بین اصل کمیت و اطلاع مندی، صورت مناسب برای آن ها انتخاب شده است و در قسمت بعد، داده هایی بررسی می شوند که بر اساس اصل شیوه صورت ارجاعی مناسب برای آنها انتخاب شده است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
۴-۲- موارد سازگار با اصل کمیت و اطلاع مندی
در مدل کاربرد شناختی سه اصل کمیت، اطلاع مندی و شیوه وجود دارد. در اصل کمیت، نویسنده لفظی را بیان نمی کند که از نظر اطلاعاتی نسبت به دانش خواننده ضعیف تر است تا خواننده، به تشخیص برسد. در اصل اطلاع مندی، نویسنده بیشتر از حد نیاز نمی گوید و از صورتی استفاده می کند که کمینه سازی اتفاق افتد. بر اساس اصل شیوه، از صورت نشان دار استفاده نمی شود مگر این که دلیل خاصی داشته باشد. بین این سه اصل تعامل وجود دارد. زمانی که توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار باشد صورت ارجاعی مناسب انتخاب می شود، که این توازن برقرار شده در الگو های برقراری، تغییر و حفظ ارجاع که توسط هوانگ (۲۰۰۰،۱۹۹۷،۱۹۹۵،۱۹۹۴،۱۹۹۱،۱۹۸۹،۱۹۸۷) مطرح شده منجر به استفاده از صورت های مختلف می شود.
در مدل کاربرد شناختی، حفظ ارجاع، زمانی اتفاق می افتد که فاصله ی بین مرجع و صورت ارجاعی کم باشد و مرجع متداخلی بین مرجع و صورت ارجاعی وجود نداشته باشد. تغییر ارجاع، زمانی که ارجاع از موجودیتی به موجودیت دیگر تغییر می کند اتفاق می افتد و برقراری ارجاع، زمانی که برای اولین بار از یک موجودیت سخن به میان می آید، روی می دهد. در این الگو های ارجاعی از یک سو ارجاع مبتنی بر اصل کمیت است تا شنونده به تشخیص برسد و از سوی دیگر مبتنی بر اصل اطلاع مندی، برای رسیدن به کمینه سازی است، یعنی حداقل صورت ممکن مورد استفاده قرار گیرد. توازنی بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار می شود و توازن برقرار شده، منجر به استفاده از صورت ارجاعی تخفیف یافته (ضمیر یا ضمیرصفر) در حفظ ارجاع و گروه اسمی در برقراری و تغییر ارجاع می شود.
در زیر مثالی از رمان دیلماج آورده شده است. در این مثال، در مکان هایی که برقراری و تغییر ارجاع روی داده از گروه اسمی استفاده شده است و در مکان هایی که حفظ ارجاع اتفاق افتاده از صورت تخفیف یافته (ضمیر یا ضمیرصفر) استفاده شده است. به مثال زیر توجه کنید.
۴-۱- بند۱: وضع زندگی میرزا یوسف وخیم تر از آنی بود که خود گفته است.
بند۲: او۱ در این باره هم چون موارد ی دیگر از بیان صریح حقیقت خودداری کرده
بند۳: و به پرده پوشی پرداخته است.
بند۴: وضع زندگی او۲ را می توان از خلال خاطرات محمدعلی ذکاءالملک، آن جا که از دید میرزا یوسف در خانه ی پدری خود می نویسد دریافت. [شاه آبادی، دیلماج، ۱۳۴۶: ۱۴]
گروه اسمی «میرزایوسف» در بند (۱) در مصداق برقراری ارجاع است چون اولین باری است که از آن در این متن سخن به میان آمده است. طبق الگوی برقراری ارجاع با توجه به اصل کمیت، نویسنده صورتی را انتخاب می کند که خواننده به تشخیص برسد و با توجه به اصل اطلاع مندی، نویسنده صورتی را انتخاب می کند که به کمینه سازی برسد. بنابراین یک توازن بین این دو اصل که به طور بالقوه در تناقص هستند، برقرار می شود و صورت ارجاعی گروه اسمی انتخاب می شود. در این مورد اگر از صورت تخفیف یافته (ضمیر) استفاده شود اصل اطلاع مندی به دلیل تحقق کمینه سازی رعایت شده است ولی چون نویسنده از صورتی استفاده کرده که نسبت به دانش خواننده ضعیف تر است، اصل کمیت نقض شده و خواننده قادر به تشخیص مرجع مورد نظر نیست و به همین دلیل، توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی روی نداده است. پس استفاده از صورت ضمیر در این وضعیت مناسب نیست. بین گروه اسمی «میرزا یوسف» و صورت ارجاعی «او۱» در بند (۲) مرجع متداخلی وجود ندارد و فاصله ی بین مرجع (میرزا یوسف) و صورت ارجاعی (او۱) کم است، پس از ضمیر «او» در وضعیت حفظ ارجاع استفاده شده است. در این وضعیت توازن برقرار شده بین اصل کمیت و اطلاع مندی باعث شده از صورتی استفاده شود که شنونده با توجه به آن مرجع مورد نظر را تشخیص دهد و کمینه سازی نیز تحقق یابد. اگر در وضعیت حفظ ارجاع در این مثال، به جای استفاده از ضمیر «او۱» از گروه اسمی «میرزا یوسف» استفاده می شد، توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار نمی شد، چون نویسنده با بهره گرفتن از این گروه اسمی بیشتر از حد نیاز سخن می گفت و کمینه سازی اتفاق نمی افتاد. این در حالی است که خواننده با بهره گرفتن از ضمیر به راحتی مرجع مورد نظر را شناسایی می کند.
در ادامه، چون بین گروه اسمی «میرزا یوسف» و ضمیر «او۲» مرجع متداخلی وجود ندارد و فاصله بین این مرجع و صورت ارجاعی کم است. حفظ ارجاع روی داده و بار دگر از ضمیر «او» در وضعیت حفظ ارجاع در بند (۳) استفاده شده است و تمامی توضیحاتی که در بالا مطرح شد شامل این صورت ضمیری نیز می شود.
گروه اسمی «محمدعلی ذکاءالملک»، از یک جهت چون برای اولین بار از او در این رمان سخن به میان آمده در وضعیت برقراری ارجاع قرار دارد و از جهت دیگر، چون ارجاع از «میرزا یوسف» به «محمدعلی ذکاءالملک» تغییر کرده در وضعیت تغییر ارجاع است. در هر دو صورت، صورتی که برای ارجاع استفاده می شود، گروه اسمی است. در این وضعیت توازن برقرار شده بین اصل کمیت و اطلاع مندی منجر به استفاده از صورتی می شود که خواننده با توجه به آن به تشخیص برسد و بیشتر از حد نیاز نباشد تا کمینه سازی روی دهد. پس صورتی که در این وضعیت استفاده می شود، صورت گروه اسمی است. در این مثال، توازن برقرار شده منجر به استفاده از صورت تخفیف یافته (ضمیر) نمی شود چون اگر در این وضعیت از صورت تخفیف یافته (ضمیر) استفاده شود، نویسنده با بهره گرفتن از این صورت، کمتر از حد نیاز سخن گفته است و بین دو اصل توازن برقرار نشده و خواننده نمی تواند مرجع مورد نظر نویسنده را شناسایی کند چون در این صورت دو مرجع «محمدعلی ذکاءالملک» و «میرزا یوسف» می توانند مرجع این ضمیر واقع شوند.
در بند (۴) از گروه اسمی «میرزا یوسف» در جایگاه تغییر ارجاع بعد از گروه اسمی «محمدعلی ذکاء الملک» استفاده شده است. طبق الگوی تغییر ارجاع در مدل کاربرد شناختی، توازن برقرار شده بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی منجر به استفاده از صورت گروه اسمی شده است. اگر در این وضعیت، از صورت تخفیف یافته (ضمیر) استفاده شود، خواننده نمی تواند مرجع مورد نظر نویسنده را تشخیص دهد چون دو گروه اسمی «محمدعلی ذکاءالملک» و «میرزا یوسف» قابلیت قرار گرفتن در جایگاه مرجع این صورت تخفیف یافته (ضمیر) را دارند. پس نویسنده با بهره گرفتن از صورت تخفیف یافته (ضمیر)، کمتر از حد نیاز سخن گفته و اصل کمیت را نقض کرده است. بنابراین توازن برقرار شده بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی منجر به استفاده از صورت گروه اسمی شده تا مرجع به درستی تشخیص داده شود.
در زیر مثالی از کتاب زبان و تفکر آورده شده است. در این مثال، در مکان هایی که برقراری و تغییر ارجاع روی داده از گروه اسمی استفاده شده است و در مکان هایی که حفظ ارجاع اتفاق افتاده از صورت تخفیف یافته (ضمیر یا ضمیرصفر) استفاده شده است. به مثال زیر توجه کنید.
۴-۲- بند۱: یکی از مهارت های زبانی که جامعه ی امروز، از افراد خود توقع دارد این است
بند۲: که، آن ها بتوانند به پا بایستند
بند۳: و Ø عقاید و نظرات خود را بیان کنند.
بند۴: روابط اجتماعی امروز، ایجاب می کند بند۵: که افراد بتوانند در محافل رسمی در سر میز غذا، در سر میز کنفرانس، در انجمن های محلی و در محیط های اجتماعی مختلف صحبت کنند. [باطنی، زبان و تفکر، ۱۳۸۰: ۵۶]
در مثال (۴-۲) گروه اسمی «مهارت های زبانی» در جایگاه برقراری ارجاع قرار دارد، چون اولین باری است که از آن در این متن سخن به میان آمده است. طبق الگوی برقراری ارجاع با توجه به اصل کمیت، نویسنده صورتی را انتخاب می کند که خواننده به تشخیص برسد و با توجه به اصل اطلاع مندی، نویسنده صورتی را انتخاب می کند که به کمینه سازی برسد. بنابراین یک توازن بین این دو اصل که به طور بالقوه در تناقص هستند، برقرار می شود و صورت ارجاعی گروه اسمی انتخاب می شود. در این مورد اگر از صورت تخفیف یافته (ضمیر) استفاده شود، اصل اطلاع مندی به دلیل تحقق کمینه سازی رعایت شده است ولی چون نویسنده از صورتی استفاده کرده که نسبت به دانش خواننده ضعیف تر است، اصل کمیت نقض شده و خواننده قادر به تشخیص مرجع مورد نظر نیست و چون اصل کمیت نقض شده توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی روی نداده است. پس استفاده از صورت ضمیر در این وضعیت مناسب نیست.
بعد از گروه اسمی «مهارت های زبانی» ارجاع از موجودیتی به موجودیت دیگر که گروه اسمی «افراد» است تغییر کرده است و صورت ارجاعی مناسب همان گروه اسمی است. این در حالی است که توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار شده است و صورتی استفاده شده که با توجه به آن خواننده مرجع را تشخیص میدهد و کمینهسازی نیز اتفاق میافتد. در این مورد اگر از صورت تخفیفیافته (ضمیر) استفاده می شد، اصل کمیت به دلیل استفاده از صورتی که ضعیفتر از دانش خواننده است نقض می شد و خواننده نمیتوانست مرجع مورد نظر را تشخیص دهد. پس استفاده از صورت تخفیفیافته (ضمیر) صورت مناسبی نیست.
در ادامه، از آن جا که فاصله بین گروه اسمی «افراد» و لفظ ارجاعی «Ø» در بند (۳) کم است و مرجع متداخلی بین مرجع و صورت ارجاعی وجود ندارد حفظ ارجاع روی داده و از صورت «Ø» در وضعیت حفظ ارجاع استفاده شده است. در حفظ ارجاع، توازنی بین اصل کمیت و اصل اطلاع مندی برقرار شده و از صورت تخفیف یافته (Ø) استفاده شده است تا خواننده با توجه به این صورت مرجع را تشخیص دهد و کمینه سازی نیز تحقق یابد. در این وضعیت اگر از گروه اسمی «افراد» استفاده می شد، طبق اصل کمیت خواننده مرجع را تشخیص میداد ولی اصل اطلاع مندی به دلیل استفاده از صورتی که درآن کمینه سازی روی نداده نقض می شد است و در نهایت بین اصل کمیت و اطلاع مندی توازن برقرار نمی گردید. پس استفاده از صورت گروه اسمی در این مورد مناسب نیست.
در بند (۴) گروه اسمی «افراد» در جایگاه تغییر ارجاع بعد از گروه اسمی «روابط اجتماعی» قرار دارد چون ارجاع از موجودیتی به موجودیت دیگر تغییر کرده است. از آن جا که توازن برقرار شده بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی در تغییر ارجاع منجر به استفاده از صورت گروه اسمی می شود، از این صورت در این مکان به درستی استفاده شده است. در این مورد اگر از صورت تخفیف یافته (ضمیر) استفاده میشد، اصل اطلاع مندی برای رسیدن به کمینهسازی رعایت شده بود، ولی چون از صورتی استفاده می شد که ضعیفتر از دانش خواننده بود، اصل کمیت نقض میگردید و خواننده مرجع را تشخیص نمیداد و در نهایت توازن بین این دو اصل برقرار نمی شد. پس استفاده از صورت تخفیف یافته (ضمیر) در این وضعیت مناسب نیست.
گروههای اسمی میز غذا، میز کنفرانس، …… که در این متن وجود دارند، از این جهت که اولین بار است از آن ها سخن به میان میآید، در جایگاه برقراری ارجاع هستند و از سوی دیگر چون از یک موجودیت به موجودیت دیگر تغییر کرده اند، در جایگاه تغییر ارجاع هستند که در هر دو صورت توازن برقرار شده بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی منجر به استفاده از گروه اسمی می شود. استفاده از صورت تخفیفیافته (ضمیر) در این وضعیت، به دلیل نقض اصل کمیت، صورت مناسبی نیست، چون خواننده مرجع مورد نظر را تشخیص نمی دهد. در تمامی موارد برقراری و تغییر ارجاع در این مثال از گروه اسمی استفاده شده است.
۴-۳- داده های سازگار با اصل شیوه
در مدل کاربرد شناختی، زمانی که توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار باشد، در الگوی برقراری و تغییر ارجاع از صورت گروه اسمی و در الگوی حفظ ارجاع از صورت تخفیف یافته (ضمیر یا ضمیرصفر) استفاده می شود. در این مدل، زمانی که توازن بین دو اصل کمیت و اطلاع مندی برقرار نباشد، در الگوی برقراری و تغییر ارجاع به جای گروه اسمی از صورت تخفیف یافته و در الگوی حفظ ارجاع به جای صورت تخفیفیافته از صورت گروه اسمی استفاده می شود. برای توجیه استفاده از این صورت های نشان دار در این مدل، اصلی به نام اصل شیوه وجود دارد. با توجه به این اصل استفاده از این صورت های نشان دار دلیل یا دلیل هایی دارد، که گاه این دلیل ها نحوی یا براساس دانش خواننده است. به مثال زیر که از رمان دیلماج آورده شده است توجه کنید.
۴-۳- بند۱: به خاطر سردی هوا و برف و کولاک بی اندازه، آوردن قابله۱ به خانه مشکل بوده
بند۲: و مادرم مرا به سختی زاییده است
بند۳: گویا درآن کولاک، پدرم با پای پیاده به دنبال قابله۲ می رود
بند۴: و حین بازگشت، قابله۳ زمین می خورد
بند۵: و Ø پایش می شکند.
بند۶: پدرم او را به کول می گیرد
بند۷: و Ø به خانه می آورد. [شاه آبادی، دیلماج، ۱۳۴۶: ۱۲]
در مدل کاربردشناختی چند الگوی ارجاعی وجود دارد که یکی از آنها، الگوی حفظ ارجاع است. در حفظ ارجاع از یک سو ارجاع مبتنی بر اصل کمیت است تا کمتر از حد نیاز گفته نشود و شنونده به تشخیص برسد و از سوی دیگر مبتنی بر اصل اطلاع مندی است تا بیشتر از حد نیاز گفته نشود و کمینهسازی تحقق یابد. در حفظ ارجاع، یک توازن بین این دو اصل برقرار می شود و منجر به استفاده از صورت ارجاعی تخفیف یافته (ضمیر یا ضمیرصفر) می شود. در بند (۳) از مثال (۴-۳) آخرین گروهاسمی به کار رفته همان «قابله۲» است. در بند (۴) دوباره از گروهاسمی «قابله۳» استفاده شده است، یعنی با شرایط حفظ ارجاع روبرو هستیم. با این حال، در بند (۴) به جای صورت تخفیفیافته (ضمیر یا ضمیرصفر) گروهاسمی که یک صورت نشاندار است، به کار رفته است. در اینجا، اصل کمیت رعایت نشده است و خواننده به تشخیص می رسد، اما اصل اطلاعمندی که مستلزم کمینهسازی است، رعایت نشده است. در این حالت، استفاده از گروهاسمی به جای صورت تخفیفیافته در شرایط حفظ ارجاع به معنای بهکار گیری یک صورت نشاندار است که با اصل شیوه قابل توجیه است. اصل شیوه حاکی از آن است که صورت نشاندار استفاده نمی شود، مگر آن که دلیل خاصی وجود داشته باشد. پس استفاده از گروه اسمی در این وضعیت دلیل هایی دارد که دلیل های آن به صورت زیر توضیح داده می شود.
در مثال (۴-۳) اگر به جای گروه اسمی «قابله۳» در (بند۴) از ضمیر یا ضمیرصفر استفاده شود، یعنی این مثال به صورت (۴-۴) بازنویسی شود.
۴-۴- بند۱: به خاطر سردی هوا و برف و کولاک بی اندازه، آوردن قابله۱ به خانه مشکل بوده
بند۲: و مادرم مرا به سختی زاییده است.
بند۳: گویا درآن کولاک، پدرم با پای پیاده به دنبال قابله۲ می رود
بند۴: و حین بازگشت، او/ Ø زمین میخورد
بند۵: و Ø پایش می شکند.
بند۶: پدرم او را به کول می گیرد
بند۷: و Ø به خانه می آورد.
تنها برداشتی که فارسیزبان از مرجع این ضمیر یا ضمیرصفر دارد این است که، مرجع این ضمیر یا ضمیرصفر، گروه اسمی «پدرم» است. از آن جا که زبان فارسی یک زبان فاعلی- مفعولی است و فاعل در بند اول، حذف فاعل را در بندهای بعدی کنترل می کند، گروه اسمی «پدرم» به عنوان فاعل بند اول حذف فاعل را در بند بعدی کنترل می کند. پس مرجع این ضمیر یا ضمیرصفر گروه اسمی «پدرم» است.
در مثال (۴-۳) از صورت نشاندار گروه اسمی «قابله۳» در وضعیت حفظ ارجاع استفاده شده است. استفاده از این صورت نشاندار طبق اصل شیوه دلیلی دارد که با توجه به نظریه دسترسی نیز قابل توجیه است. در ابتدا نظریه دسترسی به صورت مختصر توضیح داده می شود. اریل (۱۹۸۸) با توجه به نظریه دسترسی به بررسی ارجاع گفتمانی می پردازد. در مطالعه ارجاع گفتمانی مواردی وجود دارد که در آنها، صورتهای مختلفی برای ارجاع به موجودیتی که قبلاً در متن ذکر شده است، وجود دارد. اینکه کدام یک از این صورتها انتخاب شود، به میزان دسترسی بستگی دارد. در نظریه دسترسی، انتخاب صورت ارجاعی به میزان دسترسی به مرجع بستگی دارد و از گروه اسمی، برای ارجاع به موجودیتی که دسترسی آن کم است استفاده می شود و از صورت تخفیفیافته، برای ارجاع به موجودیتی که دسترسی آن زیاد است. عوامل بسیاری در دسترسی به مرجع اثر میگذارد که این عوامل به قرار زیر است:
۱- فاصلهی بین مرجع و ارجاع ۲- تعداد رقیب ها برای ایفای نقش مرجع ۳- اهمیت موضوعیت در تعیین مرجع۴- نقش قالبها در شناسایی مرجع
زمانیکه فاصله بین مرجع و ارجاع کم است و موضوعیت یک موجودیت بیشتر است و تعداد رقیبها برای ایفای نقش مرجع کم است دسترسی زیاد می شود.
حال به توجیه دلیل استفاده از گروه اسمی «قابله۳» در وضعیت حفظ ارجاع با توجه به نظریه دسترسی میپردازیم. به منظور سهولت در توضیح، مثال (۴-۳) به صورت (۴-۵) بازنویسی شده است.
۴-۵- بند۱: به خاطر سردی هوا و برف و کولاک بی اندازه، آوردن قابله۱به خانه مشکل بوده
بند۲: و مادرم مرا به سختی زاییده است.
بند۳: گویا درآن کولاک، پدرم (دسترسی زیاد) با پای پیاده به دنبال قابله۲ (دسترسی کم) می رود
بند۴: و حین بازگشت، قابله۳ زمین میخورد
از ابزار جریان نقدینگی برای حل مشکلات استفاده می کنند. (برد بریگتمن[۶۲]، جان مرمن[۶۳]، ۱۹۹۹، به نقل از توره، ۱۳۸۳)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
۱)فداکاری: یعنی اگر کارکنان دواطلبانه در حل مشکلات کاری به سایر همکاران کمک کنند و کارکنان به شکل داوطلبانه به همکارانی که حجم کاری سنگینی دارند، کمک کنند و کارکنان به شکل داوطلبانه و ظایف همکارانی را که غیبت موجه دارند، انجام دهند و کارکنان با توجه به نیازهای شغلی به همکاران خود در انجام شغل کمک کنند و در صورتی که کارکنان مورد حمایت اجتماعی همکاران خود قرار گیرد و در صورتیکه کارکنان نسبت به رفع مشکلات روحی همکاران واحد سازمانی خود اهتمام ورزند، در این صورت رفتار شهروندی کارکنان بهبود خواهد یافت و کارآئی سازمان افزایش خواهد یافت.
۲) مشارکت (حمایتی،وظیفهای،مدنی،اجتماعی )
اگر کارکنان در جلسات غیر رسمی به منظور حل مشکلات کاری همکاران خود حضور یابند و کارکنان در فعالیتهای اجتماعی و گروهی مربوط به سازمان خود شرکت نمایند و کارکنان تمایل به دادن پیشنهادات ابتکاری و نوآورانه به منظور بهبود سازمان و رویه های آن داشته باشند و کارکنان داوطلبانه مسئولیت و وظایف اضافی را برای کمک به کارکنان و همکارانی که حجم کاری سنگینی دارند، قبول کنند و کارکنان از تغییرات و نوآوری سازنده به وسیله مدیریت سازمانی حمایت کنند دراین صورت رفتار شهروندی کارکنان بهبود خواهد یافت و همین امر باعث افزایش بهر ه وری همکاران و نتیجتاً افزایش کارآئی و اثر بخشی سازمان میگردد.
۳) تحمل پذیری (جوانمردی)
اگر در سازمان مدیران به شکایات و گلایهمندیهای جزئی کارکنان رسیدگی کنند و کارکنان تلاش کنند در هنگام شرایط و موقعیتهای دشوار بدون گلایهمندی و نارضایتی از خود خوشیتن داری نشان دهند و کارکنان از اجرای تغییرات جدید در بخش مختلف سازمانی اظهار ناخشنودی و ناراحتی نکنند و کارکنان از خط مشی و فعالیتهای سازمانی حمایت و پشتیبانی کنند و به عیبجویی و انتقاد از فعالیتهای انجام شد و خط مشیهای سازمان بپردازند و کارکنان با وجود داشتن مشکلات فراوان در خصوص رهاسازی سازمان و ترک صحبت نکنند این امر منجر به بهبود رفتار شهروندی کارکنان میگردد و در نهایت کارآئی و اثر بخشی سازمانی را ارتقاء میدهد.
۴) توجه:
در صورتیکه کارکنان تلاش کنند گامهای ضروری را به منظور پیشگیری از وقوع مشکلات کاری همکاران خود در واحد سازمانی بردارند و جلسات مشاوره مابین مدیرران و کارکنان به منظور پیشگیری از وقوع مشکلات کاری برگزار شود و کارکنان تلاش کنند قبل از انجام هر عمل و یا اتخاذ هر تصیمی اطلاعات لازم را جمعآوری کنند و کارکنان در صورتی که دادن اخطار و تذکرات کتبی به کارکنان خاطی را به منظور پیشگیری از وقوع مشکلات کاری در سازمان ضروری بدانند، در آن صورت بهره وری همکاران افزایش خواهد یافت و رفتار شهروندی ارتقاء یافته باعث افزایش کارآئی عملیات سازمان میگردد.
۵) وفاداری:
در صورتی که کارکنان به خاطر پیشرفت سازمان حاضر باشند منافع شخصی خودرا فدای منافع سازمانی نمانید و کارکنان تلاش کنند تصویر مطلوب و جذابی از سازمان را به محیط بیرون ارائه دهندو کارکنان احساس افتخار و غرور کنند از اینکه عضوی از این سازمان هستند و کارکنان این سازمان در صورتیکه شغل بهتری برایشان پیشنهاد شود، سازمان خود را ترک نکنند وکارکنان از سازمان در مقابل انتقادات نابجای همکاران و سایر افراد بیرون از سازمان دفاع کنند در این صورت همه در جهت اهداف سازمان حرکت خواهند و احساس تعلق و هویت بیشتری به سازمان خواهد داشت و در نهایت کارآئی عملکرد سازمان افزایش خواهد یافت.
۶) وظیفهشناسی:
اگر کارکنان، به موقع سرکار حاضر شوند و از زمان به طور اثربخش استفاده نمایند و کارکنان ترجیحاً از پذیرش درخواست استراحت و مرخصیهای اضافی خودداری نمایند و کارکنان تلاش کنند که از قوانین و مقررات سازمانی حتی در صورتیکه با شخصیت و روحیات آنها سازگار نباشد، پیروی کنند و کارکنان این تصور را داشته باشند، ضروری است به افرادی که به موقع سرکار حاضر نمیشوند، اخطار و تذکرات داد ه شود، در این صورت رفتار شهروندی کارکنان بهبود و ارتقاء خواهد یافت.
۳-۲ پیشینه پژوهش
رفتار شهروندی سازمانی یکی از متغیرهای است که در چند دهه اخیر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین نتایج تحقیقات انجام شده نشان می دهد عوامل زیادی بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر می گذارند: بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، مبادله رهبر- پیرو و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد (Bass، ۱۹۸۵; Smit et al.، ۱۹۸۳; Organ، ۱۹۸۸; Boyal & brison، ۱۹۸۸; Yukle، ۱۹۸۹;، به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰)
چن و لی فار[۶۴] (۲۰۰۱) در پژوهشی با عنوان «رفتار های رهبری تحول آفرین و مبادلهای در سازمان های چینی» نشان دادند بین رفتار های تحول آفرین رهبر و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد و همچنین بین رفتارهای مبادلهای رهبر و رفتار شهروند سازمانی کارکنان رابطه معناداری مشاهده نشد (Chen & Fahr به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
فـی چن[۶۵] (۲۰۰۶) رابطه بین رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی را مورد مطالعه قرار داد که نتیجه تحقیق بیانگر این بود که سبک رهبری تحول آفرین باعث ایجاد تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بالای در اعضای سازمان می شود (Chen fei، به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
تویگ[۶۶] و همکاران(۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان «رهبری تحول آفرین در سازمانهای صنعتی» بر اهمیت نقش سبک رهبری تحول آفرین در بروز رفتارهای شهروندی سازمانی از جانب کارگران تآکید کردند.( Twigg، به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
تحقیق شعبانی و همکاران(۱۳۹۰)، با هدف شناسایی رابطه رهبری تحول آفرین و رفتار مدنی سازمانی در کتابخانه های دانشگاه تهران و مشخص نمودن میزان پیش بینی پذیری رفتار مدنی سازمانی بر اساس ابعاد رهبری تحول آفرین و سهم تبیینی هرکدام از آن ها انجام شده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان دهنده این است که بین ابعاد رفتار آرمانی، نگرش آرمانی، تحریک ذهنی و ملاحظات فردی با رفتار مدنی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. بین عامل کلی رهبری تحول آفرین و رفتار مدنی سازمانی نیز رابطه معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد. همچنین از ۲۰ درصد از واریانس / بین مولفه های رهبری تحول آفرین، رفتار آرمانی و نگرش آرمانی به اندازه ۷ رفتار مدنی سازمانی را به طور معنی داری پیش بینی می کنند.
ویکتوریا رفلر[۶۷](۲۰۰۴) در پژوهشی در مقطع دکترا تأثیر هوش عاطفی مدیران بر اعتماد و رفتار شهروندی سازمانی زیردستان را مورد بررسی قرار داد. وی در پژوهش خود از مدل مایر و سالووی در هوش عاطفی استفاده کرد که نتایج تحقیق حاکی از این بود مدیرانی که هوش عاطفی بالای داشتند دارای کارکنانی بودند که رفتار شهروندی سازمانی بالای را از خودشان نشان می دادند و همچنین زیردستان نسبت به سبک مدیریت آنها اعتماد بیشتری داشتند(Victoria Refler به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
پودساکوف(۲۰۰۰) در بررسی رابطه بین سبک های رهبری و رفتار شهروندی سازمانی نشان داد رفتارهای رهبری تحول آفرین با هر پنج مؤلفه رفتارهای شهروندی سازمانی مدل ارگان ارتباط معنادار مثبتی دارد. و از میان رفتارهای رهبری تعامل گرا، دو نوع این رفتارها دارای رابطه معنادار با عناصر پنج گانه رفتار شهروندی سازمانی می باشند که عبارتند از: رفتار پاداش دهی اقتضایی که دارای ارتباط مثبت است، رفتار تنبیهی غیراقتضایی که دارای ارتباط منفی می باشد (Podsakoff et al به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
در پژوهشی دیگر، ارتباط بین تئوری «مبادله رهبر- عضو[۶۸]» با رفتار شهروندی سازمانی صورت گرفته که نتایج این مطالعه نشان می دهد، بهبود کیفیت مبادله رهبر- عضو، احساس تعهد و رفتار شهروندی را ارتقا می بخشد(همان منبع).
بولینو[۶۹] و همکاران ( ۲۰۰۴) طی یک تحقیقی در رابطه با جنبه های منفی رفتار شهروندی سازمانی، بیان کردند که تحقیقات قبلی فقط در مورد جنبه های مثبت رفتارهای شهروندی سازمانی به بحث پرداختند. اما رفتار شهروندی سازمانی ممکن است به دلایل منفی زیر صورت بگیرد:
میرکمالی و همکاران(۱۳۹۰) به بررسی رابطه رهبری تحول آفرین با یادگیری سازمانی در شرکت سایپا پرداخته اند؛ با این هدف ۱۳۸ نفر از کارکنان ستادی شرکت سایپا به صورت تصادفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد بین مؤلفه های رهبری تحولآفرین و مؤلفه های یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در نهایت نفوذ آرمانی (رفتار) به عنوان یکی از ابعاد رهبری تحولی، مهمترین پیش بینی کننده یادگیری سازمانی محسوب می شود.
پژوهش یعقوبی و همکاران(۱۳۹۰) با هدف بررسی ارتباط بین رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی در سازمان مدیریت و برنامه ریزی و اداره امور مالیاتی استان قم صورت گرفته است. در این راستا داده های مورد نیاز برای تحلیل این ادعا با بهره گرفتن از پرسشنامه های چند عاملی رهبری و رفتار شهروندی سازمانی- جمع آوری گردید. تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون حاکی از این است که رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. بعلاوه تمامی مؤلفه های رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری دارند. همچنین تحلیل رگرسیون چند عاملی بیانگر این است که از میان مؤلفه های رهبری تحول آفرین، رفتار های آرمانی و ملاحظات فردی بیشترین تأثیر را در رفتار شهروندی سازمانی دارند.
هدف مقاله بیک زاده و همکاران (۱۳۹۰) بررسی تاثیر معنویت محیط کاری بر مولفه های رفتار شهروندی سازمانی کارکنان آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهر تبریز است. برای این منظور رفتار شهروندی سازمانی بر اساس نظریه اورگان و باتمن در پنج بعد؛ نوع دوستی، وجدان، جوانمردی، ادب و نزاکت و رفتار مدنی و معنویت محیط کاری بر اساس نظریه میلیمن و همکارانش تعریف و در این راستا پنج فرضیه تنظیم شده است، برای آزمون این فرضیه ها، دو پرسشنامه شامل پرسشنامه معنویت محیط کاری با ۲۱ سوال و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی با ۳۰ سوال استفاده شد.نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، نشان دهنده تائید فرضیه های اول چهارم و پنجم و رد فرضیه های دوم و سوم تحقیق است؛ به عبارتی معنویت محیط کاری بر مولفه های نوع دوستی، ادب و ملاحظه، و رفتار مدنی رفتار شهروندی سازمانی کارکنان آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهر تبریز موثر است و بر مولفه های وجدان و جوانمردی رفتار شهروندی سازمانی کارکنان آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهر تبریز موثر نمی باشد
در پژوهش عابدی جعفری و مرادی(۱۳۸۴) که با هدف بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و رهبری تحول آفرین، انجام گرفت میزان هوش عاطفی ۳۳ نفر از مدیران یک شرکت تولیدی با بهره گرفتن از پرسش نامه سنجیده شد و سبک رهبری تحول آفرین آن ها با بهره گرفتن از پرسش نامه چند عاملی رهبری، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از وجود رابطه ای قوی میان دو متغیر (۰۱٫، p < 0/76 r =) است. هم چنین تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد که از میان عناصر پنج گانه هوش عاطفی سه جزء همدلی، خودآگاهی و انگیزش قادر به توضیح ۷۸درصد تغییرات در رهبری تحول آفرین هستند.
۴-۲ نتیجه گیری
رهبران تحول آفرین پیچیده و پویا عمل میکنند ،ارزشها باورها و اهداف پیروان را تحت تاثیر قرار میدهند،همانند نوعی از رهبران کاریزما. این رهبران چشم انداز روشنی از آینده سازمان و راه رسیدن به اهداف را برای زیردستان مشخص و در راستای اهمیت به منابع انسانی سازمان را در راه رسیدن به اهداف یاری می رسانند. رهبران تحولی ،دارای بصیرت ،پایبند به اصول و توانمند ساز هستند و از عواملی چون ویژگیهای آرمانی ،رفتارهای آرمانی،انگیزش الهام بخش ،ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی در مدیریت استفاده می کنند. ایشان رفتار شهروندی سازمانی پرسنل که رفتاری داوطلبانه و اختیاری است و جزء وظایف رسمی کارکنان نمی باشد اما باعث بهبود وظایف سازمانی می گردد را افزایش می دهند. رفتارهای شهروندی شامل رفتارهای یاریگرانه، جوانمردی ، نوآوری ، وظیفه شناسی، فداکاری و … می باشند. رهبران تحول آفرین باعث رشد رفتارهای شهروندی سازمانی شده و با توجه به این مورد در جهت پیشرفت اهداف سازمانی کارا و توانمند هستند. رفتار شهروندی سازمانی یکی از متغیرهای است که در چند دهه اخیر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین نتایج تحقیقات انجام شده نشان می دهد عوامل زیادی بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر می گذارند: بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، مبادله رهبر- پیرو و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد (Bass، ۱۹۸۵; Smit). چن و لی فار[۷۰] (۲۰۰۱) در پژوهشی با عنوان «رفتار های رهبری تحول آفرین و مبادلهای در سازمان های چینی» نشان دادند بین رفتار های تحول آفرین رهبر و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد . تویگ[۷۱] و همکاران(۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان «رهبری تحول آفرین در سازمانهای صنعتی» بر اهمیت نقش سبک رهبری تحول آفرین در بروز رفتارهای شهروندی سازمانی از جانب کارگران تآکید کردند. پودساکوف(۲۰۰۰) در بررسی رابطه بین سبک های رهبری و رفتار شهروندی سازمانی نشان داد رفتارهای رهبری تحول آفرین با هر پنج مؤلفه رفتارهای شهروندی سازمانی مدل ارگان ارتباط معنادار مثبتی دارد. و از میان رفتارهای رهبری تعامل گرا، دو نوع این رفتارها دارای رابطه معنادار با عناصر پنج گانه رفتار شهروندی سازمانی می باشند که عبارتند از: رفتار پاداش دهی اقتضایی که دارای ارتباط مثبت است، رفتار تنبیهی غیراقتضایی که دارای ارتباط منفی می باشد (Podsakoff et al به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۹۰).
۵-۲ چارچوب مفهومی تحقیق
چارچوب مفهومی می تواند بخش مهمی از یک دیدگاه نظری باشد که می کوشد پدیده ها را بر حسب آرایشی از مفاهیم مرتبط، یا یک طرح مفهومی نمایش دهد و این زمانی است که ما در تحقیق به دنبال چه چیزی یک پدیده هستیم لذا در این تحقیق، با عنایت به نظرات دانشمندانی همچون باتمن و اورگان(۱۹۸۳)، اسمیت، ارگان و نیر(۱۹۸۳)، پودساکوف، مکنزی و مورمن(۱۹۹۰)، ویلیامز و اندرسون(۱۹۹۱)، موتوویدلو و وان اسکوتر(۱۹۹۴)، وان دیام گراهام و دیانسچ(۱۹۹۴)، مورمن و بلکی(۱۹۹۵)، وان اسکوتر و موتوویدلو(۱۹۹۶)، فارح ارلی(۱۹۹۷) و وان دیان و لیپن(۱۹۹۸) و نیز تحقیق صالح نیا و توکلی در دانشگاه اصفهان برای متناسب سازی با فرهنگ ایرانی (یعقوبی و همکاران، ۱۳۸۹)،
ابعاد این چارچوب مفهومی{ متغیر های وابسته و مستقل و نیز شاخص های رهبری تحول آفرین (ویژگیهای آرمانی، رفتارهای آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی)} به شرح زیر مشخص می شود:
متغیر مستقل متغیر وابسته
ویژگیهای آرمانی
رفتار شهروندی
۱- شاه [در] بزم نان خوردن بود و هنوز دست نشسته بود.
کنایه از تمام کردن
۲- و یک دست بر “کردیر” پسر اردوان و و فراز بهسوی خداوند آمد و بهسر سخن بهخداوند چنین
استعاره از مانی استعاره مکنیه
گفت. و با خشم بهخداوند چنین گفت: ” کو ای و برای چه بایستهاید؟ که نه بهکارزار روید و
استعاره
نه نخجیر کنید. شا ید برای این پزشکی و درمان بردن بایستهاید و اینرا نیز، نکنید”.
تناسب
۳٫ud was būd hēnd, kē az wēmārīh āxēzēnād hēnd. ud was būd hēnd, kē-m tab ud rarz ī čand-sārag aziš ānaft.
3- و بس بودند که من از بیماری خیزاندم و بس بودند که تب و لرز چند ساله از آنها دورکردم.
تنــــــــــاســـــــــــــب
خیزاندن در اینجا کنایه از درمان کردن است.
در اینجا بهراماول بهمانی اعتراض میکند که چرا مانند مردان دیگر بهشکار و جنگنمیرود و مانی در جواب خدمات خود را از جمله شفای بیماران برمیشمارد. چون همانطور که گفتیم مانی در طبابت بهاستادی رسیدهبود.
۳ـ۲ـ۳ـ۲ـ اشعاری در ستایش مسیح
متنbs
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
۱- ستوده، زنده، بیدار و انوشهای. نشان تو، روان و کالبد [تو] ماری یشوع زیوا [ای]- گرامیترین
تناسب استعاره
روشنان، [ای] شهریار مسیحا. بده ما را- [ای] خدا- از دهشهای نیک خویش. بهخاطر آنکه سر همه
استعاره ایهام
دهشهای نیک تویی پزشک .. زیونده … تویی خدای … رهاییبخش و گشاینده.
استعاره استعاره
اعتقاد مانویان بر این بود که عیسی هرگز انسان مادی نبوده پس نمرده و تا ابد زندهاست، پس بهاو لقب زنده و انوشه میدادند و از آنجا که او خود را قربانی کرد تا بشر نجات یابد او را رهاییبخش میدانستند و چون عیسی بیماران زیادی را شفا میداد، او را پزشک میخواندند.
۲- ستوده، زنده، بیدار و انوشهای، نشان تو، گریو و کالبد [تو] مارییشوع زیوا؛ [ای]- ارجمندترین
تناسب استعاره
روشنان .[ای] دوستدار و کرفهگر، مشتاق، درخشان و بامی، تویی خداوندگارمان … شهریار، بغ …
استعاره استعاره استعاره
رهاننده.
متنbt
ستایش یشوع زندهگر
drīst awar, šahriyār ī nōg. drīst awar, bōxtār ī wardagān, ud bizešk ī xastān.
drīst awar, wigrāsāg ī xuftān, hagjānāg ī xwamrēnān.āxēzēnīdār ī murdān.
drīst awar, yazd abzār ud wāng yōždahr.
drīst awar, saxwan wābarīgān, ispīg wuzurg ud rōšn frahīd.
drīst awar, šahriyār īg nōg, ud rōz īg nōg
drīst awar, nox ī šahrān, ud zīšn īg wasān.
drīst awar, dāš(i)n ī nēwān, āfrīn ī narmišn, ud yasn ī yōždahrān.
drīst awar, pid dōšārmīgar, ud dāywar xwābar ī awišān kē-t panāhgrift.
drīst awar, pid imān pušt abzār ud wistāhīh hōstīgān.
یشوعا نام دیگر خردیشهر از ایزدان آفرینش سوم، همان عیسی متعالی و درخشان است که در برابر عیسای زجرکش آمده است. (وامقی، ۱۳۸۳: ۳۹۲)
۲- تویی، تویی بغ راستیگر، پزشک ارجمند، عزیزترین پسر، محبوبترین گریو. خوشآمدی [ای]
استعاره استعاره استعاره
شهریار آزاده! بیا، برای نیکوکاری، [ای] روان نیو، ای پیامبر رامش [ای] فریادرس فروتنان، [ای]
استعاره استعاره استعاره استعاره
پیروز بر مهاجمان.
انجام هر پژوهشی در واقع پیدا کردن راه حل مشکل یا مسئله ای می باشد که پژوهش گر با جستجو و جمع آوری اطلاعات در ارتباط با مساله مورد نظر و تجزیه تحلیل آن در پی حل مشکل است . هدف از انتخاب روش پژوهش این است که پژوهش گر مشخص نماید با بهره گرفتن از چه روشی می تواند دقیق و آسان به نتایج پرسش ها و فرضیات پژوهش برسد ( نادری و سیف نراقی، ۱۳۷۵).
اصولا در هر پژوهشی اهداف به دو صورت کلی و جزیی بیان می شوند . که اهداف کلی از مسئله اصلی پژوهش به دست می آید و پژوهش گر می تواند اهداف کلی را جهت انجام بهتر به اهداف جزیی تر دسته بندی کند ( خاکی، ۱۳۷۸).
فصل سوم به بررسی روش اجرای پژوهش مربوط می شود . ابتدا نوع پژوهش از نظر روش شناسی مشخص شده است و سپس جامعه آماری و مشخصات آن حجم نمونه مورد نیاز و روش نمونه گیری، روش جمع آوری داده ها، پایایی و روایی ابزار و همچنین روش آماری مورد استفاده در این پژوهش به طور مفصل شرح داده می شود.
۳- ۲٫ روش پژوهش
روش پژوهش در این پژوهش بر حسب هدف :این پژوهش با بهره گرفتن از زمینه و بستر شناختی ومعلوماتی که از طریق پژوهش های بنیادی فراهم شده برای رفع نیازمندیهای بشر و بهبود و بهینه سازی ابزارها ، روش ها اشیاءو الگوها در جهت توسعه رفاه و آسایش و ارتقای سطح زندگی انسان مورد استفاده قرار می گیرد(حافظ نیا، ۱۳۸۸: ۵۶) در این پژوهش جنبه کاربردی داردو کاربرد آن تاثیر نام و نشان ملی(سمند) بر نام و نشان شرکت ایران خودرو در بازار خودرو(سمند))استان کرمانشاه است.
از نظر گردآوری داده ها: هدف از این پژوهش توصیف عینی ،واقعی و منظم یک پدیده و رویداد می باشد.محقق سعی دارد تا آنچه هست را به دور از هرگونه استتناج ذهنی گزارش دهد و دراین پژوهش از نظر گردآوری اطلاعات(داده ها) از نوع توصیفی – پیمایشی – همبستگی است.
واین پژوهش نیز موردی محسوب می شود زیرا به بررسی جایگاه قبلی و فعلی استفاده نمایندگی های ایران خودرو از نام و نشان ملی یعنی سمند می پردازد
گاهی پژوهشگران با بررسی جوامع کوچک و بزرگ به ویژه با بهره گرفتن از نمونه گیری به طریق میدانی به پژوهش می پردازد (دواس ۱۳۸۶: ۶۵). و این پژوهش نیز پیمایشی می باشد زیرا با بهره گرفتن از نمونه گیری از نمایندگی های ایران خودرو در استان کرمانشاه می پردازد.
۳- ۳٫ متغیرهای پژوهش و الگوی مفهومی پژوهش
به منظور طراحی الگوی مفهومی پژوهش ابتدا کلیه معیارهای موجود در ادبیات نظری استخراج گردید، سپس با بهره گرفتن از نظرات اساتید راهنما و مشاور و همچنین متخصصین و خبرگان بازاریابی تعدادی از آنها حذف و تعدادی به آنها اضافه گردید و در غالب طبقهبندی جدیدی که برای اولین بار در این پژوهش ارائه شده است،الگوی مفهومی پژوهش طراحی گردید. که در آن رابطه بین نام و نشان ملی که خود شامل (وفاداری ، آگاهی ، کیفیت درک شده ، پیوند های ملی، دیگر داراییهای اختصاصی)متغیر مستقل نام و نشان شرکت ایران خودرو در بازار خودرو سمند استان کرمانشاه که خود شامل متغیر وابسته و روش های مدیریتی متغیر مداخلهگر است.
۳- ۴٫ مراحل انجام پژوهش
در پژوهش حاضر پس از تهیه طرح پژوهش و مطالعه و جمعآوری مبانی نظری آن، الگوی مفهومی عوامل مؤثر بر سهم بازار از نقش متغیر های اقتصادی طراحی گردید، سپس پرسشنامهای برای نمونه آماری پژوهش تهیه شد و در ادامه پس از توزیع و جمعآوری پرسشنامه ها و براساس تجزیه وتحلیل داده های حاصل از آنها نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه گردید. در شکل (۳- ۲) این مراحل ارائه شدهاند.
تهیه طرح پژوهش
مطالعه و جمعآوری مبانی نظری پژوهش
طراحی الگوی مفهومی پژوهش
طراحی پرسشنامه
توزیع و جمعآوری پرسشنامه ها
تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه
نتیجه گیری و پیشنهادها
شکل (۳-۲) مراحل انجام پژوهش
۳- ۵٫ جامعه و نمونه آماری
جامعه تحقیق ، کلیه کسانی هستند که تحت تاثیر نام و نشان ملی که همان سمند است و تحت تبلیغات و کیفیت برتر این خودرو ها نسبت به سایر تولیدات از نمایندگی های ایران خودرو ماشین سمند را ثبت نام کرده و یا به صورت نقدی و یا به صورت اقساط را در طول سال ۹۲ تحویل گرفته و خریداری کرده اند را شامل شده است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
نتایج نشان می دهد که مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر نظام بانکی هم روح ربوی دارد و هم روح غیر ربوی. بنابراین لازم است در جهت حاکم کردن یک قانون یا نگرش واحد بر نظام بانکی تلاش شود. همینطور نتایج نشان می دهد که تقویت نهاد نظارتی و افزایش استقلال آن می تواند دستیابی به عملکرد بهتر نظام بانکی را تضمین کند. برای رسیدن به هدف ایجاد ساختارهای راهبردی اثربخش لازم است همراه با خصوصی سازی اقدامات لازم برای افزایش رقابت موثر در نظام بانکی فراهم شود.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
بررسی کارآیی بانکهای تجاری در ایران و عوامل نهادی موثر بر آنهادی امیری و مجتبی رئیس صفری۱۳۸۴بسیاری از نهادهای موجود مانع کارایی اجتماعی بانکهاهست. این مشکلات نهادی نیز صرفاً با خصوصی شدن بانکها رفع نمی شوند. بلکه انجام اصلاحات در نظام بانکی نیازمند برنامه ریزی دقیق و متناسب با ظرفیتهای نهادی کشور می باشد و عدم توجه به این محدودیتهای نهادی منجر به عقب گرد اصلاحات می شود.
۳-۲٫ جدول خلاصه مطالب ارائه شده در مورد نهادها