۳-۴-۱- تفسیر واژه ها
بخشی از این واژه ها، در نخستین تفاوت حقوقی میان زن و مرد (تفاوت زن و مرد در سرپرستی و مدیریت) مورد تفسیر قرار گرفت و اکنون برخی دیگر از این واژه ها را تفسیر می کنیم.
۳-۴-۱-۱- قانتات
این واژه هر چند پیش از این تفسیر شد، ولی به سبب ارتباط با این بحث، به طور فشرده معنایش مورد اشاره قرار می گیرد.
«قانتات» از ریشه «قنوت» به گفته ی «مفردات» به معنای اطاعت خاضعانه است.
با توجه به سخن دیگر ارباب لغت، قنوت به معنای «اطاعت توأم با خضوع، ادب و فروتنی است[۱۰۲]».
۴-۱-۲- نشوز
«نشوز» از مادّه ی «نشز» در اصل به معنای زمین مرتفع و بلند است و در اینجا، به معنای بغض و سرکشی زن نسبت به مرد می باشد. گویا زن، خویشتن را از مطیع بودن برای مرد، بالا می کشد و خود را در دسترس او قرار نمی دهد[۱۰۳].
این آیه ـ همان گونه که در بحث های سابق گذشت ـ به ارتباطات درون خانوادگی می پردازد و از روابط زن و شوهر سخن می گوید.
قرآن مجید مردان را سرپرست و نگهبانان زنان خویش قرار داده است و وجه قوّامیّت را نیز ذکر کرده است.
در ادامه، به چند ویژگی زن خوب می پردازد و می فرماید: زنان شایسته و خوب کسانی هستند که متواضعانه در اطاعت شوهرند و حفظ الغیب شوهر می کنند. یعنی در غیاب شوهر نسبت به اموال و آبروی وی دچار خیانت نمی شوند.
آنگاه درباره ی شیوه ی برخورد با زنان ناشزه و نافرمان سخن می گوید و در برابر آنان سه عمل را ـ به نحو ترتیب ـ ذکر می کند. نخست باید آنها را اندرز داد و با سخنان مهرآمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت.
در مرحله ی بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آنها در بستر را پیشنهاد می کند و در صورت ادامه ی سرکشی، مرد اجازه داد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد.
از آنجا که هدف از انجام این مراحل، انتقام و ستمگری بر زنان نیست، لذا قرآن کریم در ادامه می افزاید: اگر در این میان، زنان از نافرمانی دست کشیدند و به اطاعات شما تن دادند حق هیچگونه ستمی را درباره ی آنان ندارید و بدانید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است و اجازه ی ستمگری را به شما نمی دهد.
شأن نزول این آیه پیش از این در تفسیر «الرّجال قوّامون» گذشت.
در این بخش، نکته هایی ذکر می شود که پیش از این، به آنها پرداخته نشده و با بحث نشوز مرتبط است.
۳-۴-۲- ویژگی های زنان شایسته
زنان شایسته دارای چنین ویژگی هایی هستند:
الف ـ در امور زناشویی همواره در برابر شوهر مطیع و فروتن اند.
تعبیر به «قانتات» که از ریشه ی «قنوت» به معنای «اطاعت توأم با خضوع و ادب و فروتنی» است، بر این نکته تأکید دارد که زن شایسته، باید همواره در آنچه با زندگی مشترک مرتبط است، فرمان بردار شوهر و نسبت به او متواضع باشد. و از نافرمانی و یا اطاعت غیر متواضعانه بپرهیزد. البته این فروتنی مربوط به مسائل زناشویی و در محدوده ی روابط زوجین است، که زن باید از انجام هر چیزی که منافی زناشویی است، اجتناب ورزد. ولی در غیر این محدوده، مثل حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از آن، مستقل است.
ب ـ زن شایسته، پاسدار و نگهبان حقوق شوهر در غیاب است.
تعبیر به «حافظات للغیب بما حفظ الله» گویای این مطلب است که زنان حقوقی را که خدا برای مردان قرار داده، و مراعات را بر عهده ی آنان قرار داده است، حفظ می کنند. مرحوم علامه طبابایی می نویسد:
«ما در «بما حفظ الله» مصدریّه است و «باء» برای وسیله بکار می رود. در نتیجه معنا چنین می شود که: زنان شایسته، مطیع شوهران خویشند و آن حقوقی را که خداوند برای مردان قرار داده است و حفظ آن را بر عهده ی زنان گذاشته، حفظ می کنند؛ اموری مانند سرپرستی، وجوب اطاعت زنان از آنان، و مراقبت و نگهداری از امور پنهانی خانواده»[۱۰۴].
به هر حال، زنان شایسته، نه تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او «حفظ الغیب» می کنند. و مرتکب خیانت در اموال و گوهر عفّت خویش و حفظ شخصیت شوهر نمی شوند. و همه را به درستی نگهبانی و نگهداری می کنند و این گونه زنان شایسته، قابل تقدیر و تحسین اند و مردان در برابر آنان، نهایت حق شناسی را انجام می دهند.
۳-۴-۳- سر تافتن از خواسته ی شوهر ـ در قلمرو زندگی زناشویی ـ نکوهیده است
در برابر زنان شایسته، که از آنها با وصف «قانتات» (متواضع و مطیع) یاد کرده است، تعبیر به »وَاللَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» (آنان که از نافرمانی ایشان می ترسید) در حقیقت نکوهش زنانی است که در برابر شوهر، حال قنوت و تواضع و فروتنی ندارند.
زنان شایسته و مورد ستایش، فروتن و متواضع اند و خود را در دسترس شوهر قرار می دهند؛ ولی زنان ناشایست، نافرمان و سرکشند و خود را از اطاعت شوهر دور می دارند.
۳-۴-۴- به مجرد ترس از نشوز زن باید به پیشگیری و یا درمان آن پرداخت
تعبیر قرآن به «تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» و راه های علاجی که پس از آن ذکر می کند، گویای این حقیقت است که مرد به مجرد آشکار شدن علائم نشوز و نافرمانی زن، شایسته است به درمان آن روی آورد. البته در این مرحله به تعبیر «المیزان»: از نخستین راه علاج باید استفاده شود که همان موعظه و پند و اندرز است[۱۰۵].
۳-۴-۵- راه های مقابله با نشوز زن
مرد با توجه مدیریت و سرپرستی بر زنان و پرداخت مهر و نفقه باید در محدوده ی امور زناشویی به زن دسترسی داشته باشد و زن باید فروتنانه خود را در اختیار شوهر قرار دهد. بنابراین، اگر زن از انجام این وظیفه ی مهم
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
سرباز زد، مرد می تواند به نحو تدریجی که هر کدام بر دیگری ترتّب دارد و از ضعف رو به شدت می نهد با زن «ناشزه» برخورد کند.
آیه ۳ راه حل را ارائه می دهد:
الف ـ موعظه و اندرز به زن؛ که همراه پیشگیری از تحقق نشوز به هنگام ترس از آن و آشکار شدن علائم نشوز در زنان می باشد و هم در صورت تحقق نشوز، اولین قدم در راه درمان آن است.
گفتگو و اندرز و توجه دادن زن، به آثار زیانبار نافرمانی او ـ چه دنیوی و چه اخروی ـ و با گفتن احکام الهی و دستورات نبوی ر این زمینه می تواند تأثیرگذار باشد.
ب ـ در صورت عدم تأثیر شیوه اول و ادامه ی نشوز زن، مرحله دوری گزینی از زن فرا می رسد. در این مرحله، مرد به عنوان قهر و هجر از زن، در بستر از وی کناره می گیرد؛ مثلاً به هنگام خواب، پشت به زن کرده، عدم رضایت خود را از رفتار وی آشکار می سازد؛ به آن امید که همین واکنش خفیف سبب تنبیه و توجه زن گردد.
در اختیار داشتن قلب مرد و جلب توجه عاطفی او، مهمترین خواسته یک زن است. او در آغوش مرد بودن را ـ پیش از ارضای تمایلات جنسی ـ دلیلی بر نفوذش در قلب مرد می داند. از این رو، بستر گریزی مرد بسیاری از زنان را متنبّه می سازد. (قدوسی، مینا، ۱۳۸۸)
ج ـ در صورتی که موعظه و هجر سودی نبخشید، مرد می تواند زن را تنبیه بدنی کند.
تعبیر به «وَاضربوهُنَّ» صریح در إذن قرآن جهت تنبیه زنان ناشزه توسط شوهران است. البته همانطور که در روایات و کلمات فقها آمده است، باید این تنبیه خفیف و ملایم باشد که به کبودی و شکستگی و یا خونی شدن اندام نرسد.( نجفی،محمدحسن، بی تا ؛ خمینی،روح الله، ۱۳۹۰ق)
این واکنش، در واقع نشانگر نهایت نارضایتی شوهر از نافرمانی همسر است و اگر زنی به زندگی زناشویی علاقمند باشد و به ادامه ی زندگی در کنار شوهر دلبسته باشد، متنبّه می شود و به خواست شوهر تن می دهد.
۳-۴-۶- هدف از اعمال راه های سه گانه، فقط بازگشت زن به اطاعت است
مرد هرگز حق ندارد به بهانه ی اعمال این امور، بر زن تعدّی کند. هدف از انجام این امور اطاعت پذیری زن است. بنابراین، وقتی زن از نافرمانی و نشوز دست کشید، در هر یک از این مراحل سه گانه که باشد، مرد حق تعدّی و ستم و انتقال به مراحل شدیدتر را ندارد.
از این رو، قرآن کریم به صراحت فرمود: «اگر آنان تحت فرمان شما در آمدند راهی برای تعدی بر آنان مجویی». بدین معنا که برای انتقام از آنچه زن انجام داده است به آزار و ستم بر او نپردازید و از ادامه ی تنبیه او دست بردارید.
۳-۴-۷- ضرورت کنترل قدرت و ستم گری مردان با گوشزد کردن قدرت الهی
هرچند قدرت لازمه ی مدیریت است؛ ولی گاه طغیان آور خواهد بود. بنابراین، مردان که حق اعمال قدرت و مدیریت را دارند و اجازه ی برخورد با نافرمانی زنان به آنان داده شده، در معرض سوء استفاده از این حق قرار دارند. از این رو، قرآن کریم پس از نهی مردان از ستمگری در حق زنان، در پایان با یادآوری این جمله که: «خداوند بلندمرتبه، مسلط و بزرگ است». به تنبیه و توجه مردان می پردازد و قدرت فائقه ی الهی و سلطه ی عظیم خداوند را به آنان گوشزد می کند.
پس از بیان نکته های این آیه، به سراغ نشوز مردان و احکام آن می رویم.
۳-۴-۸- نشوز مرد و احکام آن
درباره ی نشوز مرد و نحوه ی برخورد با آن، در سوره ی نساء، آیه ی ۱۲۸ آمده است:
وَإِنِ امرَأَهً خافَت مِن بَعلِها نُشُوزاً أَو إِعراضاً فَلا جُناحَ عَلَیهِما أَن یُصلِحا بَینَهُما صُلحاً وَ الصُّلحُ خَیرُ وَ أُحضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحُّ وَ إِن تُحسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلُونَ خَبِیراَ؛ «و اگر زنی از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهر بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند و صلح بهتر است؛ اگرچه مردم (طبق غریزه ی حبّ ذات، در اینگونه موارد) بخل می ورزند و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح گذشت نمایید) خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد)».
این آیه در بیان حکم نشوز مردی است، که پاره ای از حقوق زوجیت را مراعات نمی کند. اگر زن در همسرش علائم سرکشی در انجام وظایف زوجیت و یا اعراض و روی گردانی از او را مشاهده کرد، می تواند برای حفظ حریم زوجیت و بقای پیوند زناشویی از در صلح و سازش با شوهر در آید و با گذشت از بخشی از حقوقش به ادامه ی زندگی کمک کند. در ادامه ی آیه، برای جلوگیری از سوء استفاده مردان، آنها را به احسان و تقوا سفارش می کند.
برخلاف حالت نشوز زن، که به مرد اختیار داده شد، تا تنبیه بدنی زن پیش برود، در اینجا زن در صورت نشوز شوهر، چنین حقی ندارد. او می تواند با صلح و مدارا به زندگی ادامه دهد (و یا به حاکم شرع و دادگاه صالح مراجعه کند تا آنان مرد را به انجام وظایفش وادار سازند).
در شأن نزول این آیه آمده است:
«رافع بن خدیج دو همسر داشت که یکی مسن و دیگری جوان بود. ولی بر اثر پاره ای اختلافات، همسر مسن خود را طلاق داد و هنوز مدت عدّه سپری نشده بود، که به وی گفت: اگر مایلی حاضرم با تو آشتی کنم؛ ولی به آن شرط که اگر همسر دیگرم را به تو مقدم داشتم، صبر کنی و اگر نمی پذیری صبر کن تا عدّه تمام شود و از هم جدا گردیم. زن پیشنهاد اول را پذیرفت و با چشم پوشی از برخی حقوق خویش، تن به آشتی داد. این ایه در همین زمینه نازل شد[۱۰۶].
۳-۴-۸-۱-ترغیب مردان به «احسان» و «تقوا» در زندگی زناشویی
هرچند زن می تواند برای حفظ کانون خانواده، از حقوق خویش صرف نظر کند و مرد نیز می تواند این امر را بپذیرد، لی
کن اگر شوهر، رفتاری جوانمردانه و پایه ی احسان و تقوا داشته باشد؛ به خشنودی خداوند نزدیک است و از پاداش الهی بهره مند می شود.
فرم در حال بارگذاری ...