تعاریف ارائه شده از سوی علمای حقوق
به نظر برخی از حقودانان ((حق ریشه این است که شخص در ملک ((مال غیر منقول))دیگری اعم از دکان،حمام،کارونسرا،مزرعه و مانند اینها بر اثر به کارانداختن نیروی بار و سرمایه مرغوبیتیی به وجود آورد و یا مرغوبیتی را که قبلا بوجود آمده بود ابقاء کند و درنتیجه این کار دارای حقی بر آن ملک شود که در عرف ما به آن حق آب وگل گفته می شود))در تعریف مذکور حق ریشه معادل حق زارعانه آمده است در حالیکه حق ریشه دارای مفهومی اخص از حق زارعانه و از مصادیق آن می باشد.
در مقاله ای نام دیگر حق زارعانه ،حق الویت و رعیتی ذکر گردیده است ،در حالیکه به نطر آقای دکترمحمد جعفر لنگرودی از اصطلاحات قدیمی و از بدترین تغییرات بوده که منسوخ گردید. [1]
در همان مقاله حق زارعانه چنین تعریف شده است : حق زارعانه عبارتست از سابقه تصرف و کارکرد زارع مستاجر یا عامل حسب مورد بر روی زراعی مالک جهت عمران،آبادی و مرغوبيت بخشیدن به آنها و یا ابقای کما کان مر غوبیت آنها و نهایتا فروش محصولات کشاورزی زمین مرغوب شده . [2]
در نگاه محدودتري در تعريف حق زارعانه آمده است :زارعی که زمین جنگلی را تراشیده و آباد کرده و برای زراعت آماده نموده است،حقی برای خود در آن زمین قائل است که کارافه نام دارد.
عده ای بر این عقیده هستند که حق زارعانه شاید اصطلاح و سازمان حقوقی جدید باشد که تاکنون در حقوق مامورد بحث واقع نشده است .مراد از حق زارعانه حقی است که زارع اعم از مستاجر زمین زراعی یا عامل عقد مزارعه براثر مدت ها کار متمادی بر روی زمین مورد زراعت کسب می کند.
حق زارعانه را در تعبیر دیگری حق نسق یا حقوق ناشی از نسق هم نام نهادند و نسق دار به کسی گفته می شد که در ده دارای حقوقی در امور زراعی بوده و عرف محل این حقوق را به رسمیت شناخته و مدافع آن بوده و آن را به حق آب و گل تعبیر نموده اند. [3]
با توجه به ماده 225 قانون مدني و همچنين رأي اصراري شماره 1 مورخ 23/1/79 ديوان عالي كشور و اشاره به حق زارعانه در قوانين ديگري مثل ماده 31 آئين نامه قانون ثبت و تبصره 2 ماده 5 لايحه قانون نحوه خريد و تملک اراضي و املاك براي اجراي برنامه هاي عمومي و عمراني مصوب 1358 شورای انقلاب و ماده 4 لايحه قانوني طريقه رفع مشكلات پيش بيني شده در قوانين و مقررات اصلاحات ارضي و پذيرش حق زارعانه در عرف مي بايست در رسيدگي هاي مربوط اين حق را بپذيريم. چنانچه زمين زراعي به يكي از عقود اجاره يا مزارعه جهت زراعت به ديگري واگذار گردد تحت شرايطي بعد از انقضا مدت، تخليه آن منوط به تأديه وجهي از سوي مالك به زارع خواهد بود و ميزان آن بر اساس عواملي مانند طول مدت اجاره يا مزارعه، هزينه هايي كه براي احيا و آباداني زمين و نظاير آن توسط زارع انجام پذيرفته و حق ريشه و حق غرس اشجار با توجه دقيق به عرف محل تعيين مي گردد. درخصوص اين فرض كه در صورت باير شدن ملك كه زارع در آن نقشي نداشته است آيا زارع حق مطالبه كردن حق زارعانه را دارد يا خير؟ نظر اكثريت اين بود كه زارع حق مطالبه كردن حق زارعانه را دارد و مبناي محاسبه آن تا زماني است كه ملك داير بوده است. نظر اقليت در صورت باير نشدن ملك حق زارعانه تعلق مي گيرد.
در تعریف زارع بیان شده است «زارع کسی است که مالک زمین نیست و در زمین متعلق به دیگری کشاورزی میکند و مقداری از محصول را به صورت نقدی یا جنسی به مالک می دهد. » حق زارعانه امروزه در عرف جاری و متداول است و عرفا عبارت است از حقی است که به هنگام تخلیه و تحویل زمین زارع محق به دریافت آن است و توسط مالک به وی پرداخت میشود . حقوق زارعانه یعنی دسترنج رعیتی، کارافه چم، حق اولویت رعیتی و حق ریشه که قائم به زحمات کشاورز در آباد کردن زمین معین است و این نظیر حق کسب و پیشه در محل کسب است که قائم به زحمات مستاجر مغازه و گردآوری مشتریان و مرغوب کردن محل کسب است. ریشه و وجه مشترک حق کسب و پیشه و حق زارعانه این است که شخصی در ملک دیگری (اعم از دکان و حمام و کاروانسرا و مزرعه و مانند اینها) بر اثر بکار انداختن نیروی بازو و سرمایه مرغوبیتی بوجود آورد و یا مرغوبیتی را که قبلا بوجود آمده ابقا کند و در نتیجه این کار دارای حقی بر آن ملک شود که در عرف عام به آن حق آب و گل گفته میشود . حق کسب و پیشه مانند حق زارعانه یک تاسیس عرفی محسوب میشود. [4]
[1] – همان، ص28
[2] – اکبر عراقی، حق زارعانه یا اولویت رعیتی در حقوق ایران، انتشارات پردیس دانش، 1391، ص28.
[3] – جواد صفی نژاد، نظامهای زارعی نسقی در ایران، موسسه انتشارات امیرکبیر، 1368، ص115.
[4] – محمد جعفر جعفری لنگرودی، پیشین، ص235.
بررسي حق زارعانه در قوانين موضوعه و منابع فقهي
فرم در حال بارگذاری ...