وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تأثیر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

در این فصل خلاصهای از مبانی نظری پژوهش و همچنین تحقیقات تجربی انجام شده در مورد اضطراب اجتماعی و توجه متمرکز بر خود ارائه میگردد. ابتدا به بررسی اضطراب اجتماعی میپردازیم و به مباحث مرتبط با آن اشاره خواهیم کرد و سپس به مباحثی در رابطه با سوگیری حافظه خواهیم پرداخت.

مفهوم اضطراب

اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد معمولی وجود دارد و در این حد، به عنوان پاسخی انطباقی تلقی میشود. فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجهکند. دانشمندان معاصر معتقدند که اضطراب یک حالت خلقی یا هیجانی است که توسط عواطف منفی و نشانگان تنی[۳۲] استرس توام با این تصور که برخی اتفاقات بد و ناگوار در آینده رخ خواهد داد، مشخص میگردد (بارلو، ۱۹۸۸؛ نقل از واکر و روبرتس[۳۳]، ۲۰۰۱) و به دنبال ارزیابی اطلاعات درباره رویدادهای تهدید کننده یا ادراک توانایی شخص برای رویارویی با آن، پدید میآید (کلارک و ولز، ۱۹۹۵). اضطراب حالتی از تشویش، نگرانی و بیقراری و یا تصور در مورد یک موقعیت پیشبینی شده یا ناراحتکننده است. اگر چه اضطراب نمیتواند یک تجربه خوشایند باشد، اما هدف اضطراب دست یابی به برنامه ریزیها و حل حوادث در آینده است. اضطراب توسط لیدل[۳۴] (۱۹۴۹) روانشناس مشهور “سایه هوش” نامگذاری شده است، زیرا انسان ها میتوانند حوادث آینده را پیش‏بینی نمایند و برای آنها برنامه ریزی کنند و این به فرد اجازه میدهد که برای هر تعداد از پیامد‏ها آماده شوند، نشانگان فیزیولوژیکی همراه با اضطراب ممکن است شامل افزایش ضربان قلب، بیقراری، ناآرامی و انقباض عضلانی باشد. اضطراب به مقدار بهینه و متوسط می تواند انگیزه فرد را برای بهبود عملکرد خود در موقعیت افزایش دهد، این موضوع توسط یرکس و دادسون[۳۵](۱۹۰۸) خاطر نشان شده است. آنها دریافتند که سطوح متعادل اضطراب، عملکرد را بهبود می بخشد، در حالیکه اضطراب بسیار کم یا زیاد با عملکرد تکلیف تداخل پیدا میکند. اضطراب تا حدودی توسط تفکرات «چه خواهد شد» “اگر نظیر اینکه اگر من در آن آزمون پیشرفت تحصیلی شکست بخورم چه خواهد شد” یا “اگر کسی در آن میهمانی با من حرف نزند چه خواهد شد”، مشخص میشود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مولفه های اضطراب اجتماعی

– مولفهی شناختی: به احساس ذهنی نگرانی و ناراحتی گفته میشود. غالب افکار، تصاویر ذهنی و نگرانی‏ها، به اضطراب ناخواسته، ناگهانی و پیشرونده مربوط میباشند. شناختها ممکن است به حالت فکر ترس آور یا فاجعه آمیز که میتواند به همراه رویدادی خاص، باشد یا نباشد، عبور ناگهانی یک فکر یا تصویر ذهنی نگرانیزا و اضطراب انگیز و تصویر ذهنی یا تکانه اضطراب باشد که مکررا به ذهن فرد میرسد و اضطراب را بر میانگیزد که فرد نمیتواند از ورود آن به ذهن خود جلوگیری کند. محتوی ذهنی متغیر است. نکته قابل توجه بازخوانی، فراخوانی و ترکیب ادراکهای ذهنی در قالب تصاویر و در نتیجه بر انگیخته شدن اضطراب و عاطفه ناخوشایند همراه آن است(بیدل[۳۶]، ۲۰۰۱).
– مولفهی رفتاری: به آمادگی برای عمل مربوط میشود که به آن اجتناب رفتاری نیز گفته میشود. افراد به طور معمول از موقعیتها، رویدادها یا اشخاصی که از نظر ذهنی یا بدنی بر انگیزاننده اضطراب هستند، اجتناب میکنند. گاهی فرد مبتلا به اضطراب برای اجتناب اعمالی را انجام میدهد که نهایتا منجر به آیین‏های وسواسی میشود. اجتناب رفتاری در مقابل خاموشی بسیار مقاوم بوده و به تدریج باعث کاهش قدرت تمیز دادن[۳۷] موقعیت ها و محرک های تمیزی میشود(بیدل، ۲۰۰۱).
– مولفهی فیزیولوژیک: مربوط به وجود احساسات جسمانی میباشد که ضمن حضور علایم متفاوت جسمی، در تجربه اضطراب مشترک هستند. این علایم شامل سرگیجه، احساس خفگی، تعریق، لرزش، رنگ پریدگی، نفس نفس زدن، تپش قلب، درد قفسه سینه، گرگرفتگی، بیحسی و کرختی و حالت تهوع و استفراغ میشود. علائم فیزیولوژیک اضطراب سیستم های گوارشی، تنفسی، وغدد درونریز قلبی – عروقی را درگیر میکند. فرد با یک نوع حالت برانگیختگی منتشر مواجه می‏شود که در تمام اختلالهای اضطرابی مشترک است. هنگامی که این بر انگیختگی شدید میشود، موجب حمله وحشت زدگی میشود. این برانگیختگیها ممکن است ناشی از محرکهای بیرونی نظیر موقعیتهای تهدید کننده محیطی یا تصاویر ذهنی و تکانههای درونی باشد که همانطور که گفته شد، مولفهی شناختی اضطراب محسوب میشوند (بیدل، ۲۰۰۱).

تشخیص افتراقی

اضطراب اجتماعی ممکن است از اختلال پانیک و فوبی مکانهای باز تمیز داده شود، اگرچه بعضی از بیماران فوبی اجتماعی دارای حملات پانیک هستند اما این حملات معمولا به وسیله موقعیتهای اجرایی یا اجتماعی به وجود میآیند. به علاوه در طول حملات پانیک آنها میترسند که دیگران آنها را ببینند و در مورد آنها با علایم اضطرابشان قضاوت کنند، در حالیکه بیماران با اختلال پانیک از صدمه جسمی ناشی از علائم اضطراب میترسند. اگر حملات پانیک غیر منتظره در غیاب علائم اجتماعی روی دهند، تشخیص اضافی اختلال پانیک باید مورد توجه قرار گیرد. بیماران فوبی اجتماعی ممکن است اجتناب های اساسی شبیه فوبی مکانهای باز داشته باشند که عملکرد آن ها را محدود میکند، اگرچه در فوبی اجتماعی موقعیتها همواره شامل تعامل اجتماعی و ترس از قضاوت است. در حالی که در فوبی مکانهای باز بیماران از موقعیت هایی میترسند که ممکن است دچار حملات پانیک غیره منتظره شوند و توانایی فرار یا کمک گرفتن نداشته باشند. بنابراین بیماران فوبی اجتماعی معمولا وقتی تنها هستند احساس راحتی بیشتری دارند، در حالی که بیماران فوبی مکانهای باز معمولا وقتی دیگران حضور دارند احساس راحتی بیشتری میکنند. بیماران دارای اختلال اضطراب منتشر ممکن است نگرانی های افراطی در ارتباط با تعدادی از مشکلات، از جمله شرایط اجتماعی داشته باشند. اگر ترس خاصی از خجالت زده یا تحقیر شدن وجود داشته باشد، تشخیص اضافی فوبی اجتماعی باید داده شود. گوشهگیری اجتماعی و حساسیت زیاد نسبت به انتقاد ممکن است در افسردگی اساسی وجود داشته باشد، مخصوصا وقتی”با ویژگیهای غیر طبیع” خاصتر بروز کند. اگرچه این علائم وابسته به خلق هستند و زمانی که دوره های افسردگی درمان شوند کاهش پیدا میکنند. فوبی اجتماعی فقط زمانی تشخیص داده میشود که ترس و اجتناب اجتماعی در غیاب دوره های افسردگی اساسی رخ دهد. در اسکیزوفرنی و اختلالات سایکوتیک دیگر، و در اختلالات شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپی، اجتناب از تماس اجتماعی علت فقدان علاقه به دیگران و یا ترسهای هذیانی از صدمه است. در فوبی اجتماعی (و اختلال شخصیت اجتنابی)، تمایل به تعاملات اجتماعی وجود دارد، در حالیکه این تمایل با ترس از حقارت یا خجالت بازداری میشود (سادوک، سادوک، ۲۰۰۷، ترجمه پورافکاری، ۱۳۹۰)

همایندی

تقریبا در همه مطالعات اصلی و نمونه های بالینی و اجتماعی، اختلال فوبی اجتماعی همایندی[۳۸] زیادی را با اختلالات دیگر (هم اختلال اولیه و هم ثانویه) نشان میدهد. در میان متداول ترین اختلالات همایند محور I در اختلال فوبی اجتماعی اولیه، بیماری افسردگی است (مثلا؛ اختلال افسردگی اساسی و افسرده خویی[۳۹]). دیگر اختلالات اضطرابی ( مثل اختلال وحشت زدگی با یا بدون ترس از مکانهای باز و اختلال اضطراب فراگیر[۴۰])، اختلال سوء مصرف مواد ( اعتیاد به الکل یا وابستگی) و اختلال شخصیت ضد اجتماعی[۴۱] در میان اختلالات محورII، بیشترین همایندی را با اختلال فوبی اجتماعی، بویژه نوع منتشر آن دارند. در حالی که ناتوانی در عملکردهای شغلی و اجتماعی شامل ناتوانی در کار، مدرسه رفتن، اجتماعی شدن یا ازدواج کردن در اختلال فوبی اجتماعی بسیار زیاد و قابل ملاحظه هستند، این مشکلات با حضور دیگر بیماریهای آسیب شناسی روانی همآیند، ترکیب میشود (ویتچن و بلوچ[۴۲]، ۱۹۹۶). برای مثال در یک مطالعه اجتماعی بزرگسالان جوان، دارای اختلال فوبی اجتماعی همآیند با اختلال افسردگی اساسی که حدود ۴ سال به طول انجامید، مشخص شد این افراد نسبت به افرادی که تنها به اختلال افسردگی اساسی مبتلا هستند، علایم افسردگی بیشتری را نشان میدهند، مدت زمان اختلال افسردگی طولانیتری دارند، تلاش برای خودکشی شدیدتری دارند و در طول دورانی که زیر نظر بودند، تلاشهای بیشتری برای خودکشی کرده اند (استین و همکاران، ۲۰۰۱).
در این مورد نکته مهم این است که هر دو مطالعه مقطعی و طولی حضور توامان اختلال افسردگی اساسی در مورد اختلال فوبی اجتماعی را نشان دادند (ویتچن، بسدو، بیتنر و گودوین[۴۳]، ۲۰۰۴). برای مثال، تحلیل اطلاعات بررسیهای برنامه ناحیه تحت پوشش همه گیرشناسی نشان داد که افراد مبتلا به اختلال اضطراب شایعترین اختلال اولیه مرتبط با اختلال افسردگی اساسی و پیشبینی کننده خطر اختلال افسردگی اساسی بعدی هستند. به نظر میرسد که موارد ثانویه اختلال افسردگی اساسی ثابتتر و شدیدتر از اختلال افسردگی اساسی اولیه باشند (کسلر و همکاران، ۱۹۹۶).

نظریههای اختلال فوبی اجتماعی

 

دیدگاه زیستی

اضطراب مانند تمام اعمال روانی در مغز به صورت یک فعل و انفعال بیو شیمیایی اتفاق میافتد. این که فرایند زیست شناختی، اولیه یا ثانویه بر اضطراب است، در حال حاضر سئوالی بی پاسخ است.
داده ها در خصوص بررسی عصبی تشریحی در اختلال فوبی اجتماعی هیچ نابهنجاری در عوامل ساختاری یا جریان خونی منطقهای[۴۴] در مغز این افراد به وسیله تصویر برداری با طنین مغناطیسی[۴۵] (MRI) و اسپستروسکپی[۴۶] نشان نمیدهد (استین و همکاران، ۱۹۹۶).
مطالعات متعددی بر روی ناقلهای عصبی در این بیماران صورت گرفته است. سیستم سروتونین با داروی فن فلورامین[۴۷] و سیستم دوپامینرژیک[۴۸] با لوودوپا[۴۹] مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین افراد دارای فوبی اجتماعی و افراد سالم تفاوتی مشاهده نمیشود. در ضمن هیچ تفاوتی در سطح هورمون استرس بین دو گروه کنترل بهنجار و گروه فوبی اجتماعی مشاهده نشده است. با این وجود با اثری که مهار کنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOI) در درمان فوبی اجتماعی داشته است، برخی از محققان را به طرف این فرضیه هدایت میکند که ممکن است فعالیت سیستم دوپامینرژیک هم در ایجاد این اختلال دخیل باشد. مصرف آنتاگونیستهای بتا-آدرنرژیک[۵۰] در فوبی عملکردی به پیدایش نظریه آدرنرژیک منجر گردیده که بر بالا بودن ترشح سطح اپی نفرین[۵۱] در افراد مبتلا به فوبی اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل بهنجار در دستگاه عصبی مرکزی و پیرامونی، و یا به حساس بودن این سیستم ها به سطح طبیعی تحریک آدرنرژیک معتقد میباشند (سادوک، سادوک، ۲۰۰۷، ترجمه پورافکاری، ۱۳۹۰).

      1. دیدگاه روانکاوی

فروید، نخستین تبیینهای روانپویشی درباره فوبیها و اختلالات اضطرابی را ارائه داد. فروید فوبی‏ها را حالتهای نورتیک در نظر گرفت و مکانیسم شکلگیری فوبیها را با نظریه اضطراب سال ۱۹۲۶ خود هماهنگ ساخت. او عقیده داشت که اضطراب نوروزی وقتی ایجاد میشود که والدین یا شرایط بیرونی به طور مداوم و افراطی، موانعی را در راه بیان کشانندههای نهاد[۵۲] به وجود میآورند. وی در نخستین نظریه خود در مورد اضطراب، آن را نتیجه مستقیم سرکوبگری[۵۳] دانست. اما در سال ۱۹۲۶، نظریه اضطراب خود را بازنگری کرد و این بار سرکوبگری را مبنای اضطراب نمیداند، بلکه آن را به منزله پیامد و نتیجه اضطراب تلقی میکند. فروید عقیده دارد که افکار غیر قابل پذیرش پرخاشگری یا جنسی که منجر به تنبیه خیالی فرامن[۵۴] میشوند، از ناخودآگاه ناشی میشوند، اضطراب علامتی شکل میگیرد و باعث برانگیخته شدن مکانیسمهای دفاعی[۵۵] خاصی در ایگو میگردد. جابجایی از نخستین مکانیسمهای دفاعی است که ایگو از آن استفاده میکند، که عبارت است از جهت بخشی مجدد اضطراب ناهشیار[۵۶] به سوی یک جایگزین هشیار که اغلب ذاتا بیخطر است. فرافکنی دومین مکانیسم دفاعی خاص مورد استفادهی مبتلایان به فوبیا میباشد که طی آن، منبعی خارج از خود در دنیای بیرونی پیدا میکنند و افکار غیر قابل پذیرش ناخود آگاه را به آن نسبت می دهد. سومین مکانیسم دفاعی مورد استفاده ایگوی این افراد اجتناب است که فرایند نظام دار مواجه نشدن با موضوع، شی جابهجا شده یا فرافکنی شده مرتبط با اضطراب است. در نتیجه این سه مکانیسم دفاعی به دلیل واپس زنی افکار غیر قابل پذیرش و ممنوع، اضطراب را از بین میبرند، اما این روش کنترل اضطراب به بهای شکلگیری فوبیها تمام میشود (دادستان، ۱۳۷۶).

      1. مدل های شرطی سازی

همانند اختلالات اضطرابی دیگر، تئوری دو عاملی ماورر[۵۷] (۱۹۲۰) مدلی را برای درک نقش شرطی‏سازی در کسب و حفظ فوبی اجتماعی فراهم میآورد. یک یا چند بار تجربه تعاملات اجتماعی خجالت آور یا تروماتیک ممکن است باعث شود، شخص پاسخ اضطرابی خجالت و یا حقارت شرطی شده را کسب کند. سپس این پاسخهای شرطی میتوانند به وسیلهی موقعیتهای اجتماعی مشابه در آینده ایجاد شوند. دامنه علائم اجتماعی که موجب پاسخهای ترس میشوند ممکن است در گذر زمان به واسطه تعمیم گسترده شوند. به علاوه گفته میشود که ترسهای اجتماعی میتوانند به واسطه مشاهدات جانشینی از پاسخهای ترس دیگران فرا گرفته شوند. اوست و هاگلاهی[۵۸] (۱۹۸۱) دریافتند که بیش از ۵۰ درصد بیماران دارای فوبی اجتماعی رویداد تروماتیک خاصی را به یاد میآورند که قبل از ترسهایشان رخ داده بوده است، در حالی که ۱۳درصد تجربیات یادگیری جانشینی را به یاد می‏آورند. مفهوم « آمادگی»[۵۹] (سلیگمن[۶۰]،۱۹۷۱) همچنین برای کمک به توضیح فراگیری ترسهای اجتماعی نیز مورد استفاده است. سلیگمن اظهار میدارد که گونه ها از نظر ژنتیکی آمادهی فراگیری ترسها از محرکی هستند که موجب تهدیدات حیاتی در گذشته تکاملی شان بوده است. برای مثال انسانها ترس هایی از تاریکی، مارها و حیوانات بزرگ (احتمالا تهدیدات واقعی که با آنها درگیر بوده اند) را بیشتر از تجهیزات برقی یا اتومبیلها گسترش دادند. چنین آمادگی برای ترسها به وسیله فراگیری سریع مقاومت بالا نسبت به خاموشی و واضحا غیر منطقی مشخص میشود (منیکا و زیمبرج، ۱۹۹۵). با بکارگیری این مفهوم برای فوبی اجتماعی، باومیستر و تایس[۶۱] (۱۹۹۰) اشاره کردند که انسانها کلا نمی‏توانند در تنهایی زندگی کنند، بنابراین داشتن مکانیزمهای رفتاری که از طرد اجتماعی جلوگیری می‏کند، روشی سازگارانه است. چنین مکانیزمی شامل اضطراب به عنوان نشانهای برای پایان بخشیدن به رفتار بغرنج است. اهمن و دیمبرگ[۶۲] (۱۹۷۸) بحث کرده‏اند که فوبی اجتنابی همچون تنفر و مخالفت اجتنابی، ممکن است به عنوان تلاشهایی برای جلوگیری از حملات احتمالی افراد با موقعیتهای بالاتر در نظر گرفته شود. تحقیق در رابطه با گونه های غیر انسانی این فرضیه را پشتیبانی میکند که ممکن است برای ترسهای اجتماعی آمادگی وجود داشته باشد (منیکا و زیمبرگ، ۱۹۹۵). صرف نظر از اینکه ترس ها چگونه از موقعیتهای اجتماعی فرا گرفته میشوند، اجتناب برای باقی نگه داشتن آنها عمل میکند. وقتی بیماران دارای فوبی اجتماعی از موقعیتهای ترسیده شده اجتناب میکنند، کاهش اضطراب را تجربه و رفتار اجتنابی را تقویت میکنند. در چنین شرایطی، اجتناب از تجربه موقعیتهای اجتماعی بدون نتایج منفی و نیز از فرونشانی ترسهای شرطی شده جلوگیری میکند.

    •  تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان ناجا- قسمت ۱۴ارائه مدل عملکرد برند (مورد مطالعه مصرف‌ کنندگان محصولات شرکت کاله در بابل) »