وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مدح پیامبر ص در شعر شعرای عصر عباسی- قسمت ۳

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

:
مدایح نبوی همچون سایر پدیده های ادبی و فرهنگی، از زمان پیدایش تا زمان شکوفایی ادوار و شرایط تاریخی متفاوتی را پشت سر گذاشته و از پیچ و خم های فراوان گذشته است. در عهد نبوت و اصحاب به دنیای شعر و هنر پا نهاد و گامهای اولیه اش را به سمت رشد و کمال برداشت، اما در عهد امویان و عباسیان تحول قابل توجهی نیافت ومورد کم مهری واقع گردید. اکنون به بررسی مدایح نبوی در ادوار مذکور می پردازیم:
۳-۵-۱- مدح پیامبر(ص) در صدر اسلام(عصر نبوت و اصحاب)
یکی از فنون شعری که در صدر اسلام متولد شد شعر مذهبی بود که عمده ی آن ستایش پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام می باشد. بنابراین عهد نبوت اولین بستر نشأت و پیدایش مدایح نبوی شناخته می شود اما برای یافتن زمینه های مؤثر بر رویش و شکل گیری آن در این دوره باید در دو قلمرو دقت نظر کرد.یکی رویه ی سنتی و کهن شعرای عرب در مدح بزرگان جامعه و دیگری وحی و ارزش گذاری های دین جدید است.
قلمرو اول: رویه سنتی و کهن شعرای عرب
بررسی ها و شواهد تاریخی نشان می دهند ستایش قبایل و بزرگان طوایف، رویه ی جاری و متعارف شاعران عرب بوده که از این راه کسب نام و نان کرده اند و به انعام و امان دست یافته اند. مدح در کنار وصف و رثا و فخر و هجا و … عناصر تشکیل دهنده ی داده های ادبی عرب جاهلی بوده اند که توسط شاعران به مناسبت های مختلف در روابط اجتماعی عرضه شده اند.[۱۰۰]
پیامبر اکرم(ص) با ورود به جامعه ی عربی در قامت رهبر دانا و توانای جریان نوپای دعوت اسلامی، در لیست ممدوحان قرار گرفت، و بر طبق روال جاری و سنتی، ستایش ایشان در این دوره آغاز گردید و شعرای زیادی با اغراض متفاوت در وصف حضرت به نظم قصاید پرداختند، البته این گروه از شاعران غالباً افرادی بودند که شناخت کافی از نبوت و رسالت ایشان نداشتند لذا نتوانسته اند تصویر کاملی از شخصیت معنوی حضرت ارائه دهند و در انگیزه هایشان از نقد و جرح مصون نمانده اند؛ بنابراین مدایح نبوی در اولین مرحله از محافل ادبی سنتی به دنیا آمد، و تنها وجه جدیدش در مقایسه با عموم مدایح موجود ممدوح جدید بود.
شاعران زیادی در این دوره به مدح پیامبر(ص) پرداخته اند که اینک به تعدادی از این شعرا به همراه قسمتی از قصایدشان اشاره می کنیم.
«ابو طالب» که تاریخ او را اولین شاعر مدح نبوی معرفی می کند او عموی پیامبر(ص) است و کفیل و سرپرست او بعد از پدربزرگش عبدالمطلب می باشد او پیامبر(ص) را در برابر دشمنی های قریش حمایت می کرد.[۱۰۱]و جایگاه و منزلت پیامبر(ص) را نزد خود این چنین بیان می کرد،
إنَّ إبنَ آمِنَهَ النَبیً مُحَمَداً عِندی یَفوقُ مَنَازلَ الاولاد.[۱۰۲]
_ جایگاه پسر آمنه، محمد نبی(ص) نزد من بالاتر از جایگاه فرزندان خود من است . در دیوان ابوطالب اشعار زیادی در مدح پیامبر(ص) به چشم می آید و مهمترین مدیحه ی آن حضرت لامیه ای است که این قصیده دارای ۱۱۰ بیت است[۱۰۳] که در این قصیده بُعدِ قُدسی و اجتماعی پیامبر اکرم(ص) را مورد توجه قرار داده و می گوید:
وَ ابیَضُ[۱۰۴]یُستَسقی الغمامُ بِوَجهِهِ ثِمالَ الیتامی عِصمَهٌ للأرامل
حَلیمٌ رشیدُ عادلٌ غَیرَ طائشٍ یوالی إلهاً لیسَ عَنهُ بِغافِل
یَلوذُ به الهُلاکُ مِن آلِ هاشمٍ فَهُم عِندهُ فِی رحمهٍ و فواضِل
وَ ایّدهُ ربّ العِباد بِنصرهِ و اظَهرَ دنیاً حَقُهٌ غیر زائلِ[۱۰۵]
ـ پیامبر(ص) سپیده رویی است(این پیامبر اسلام آنقدر با آبرو و بزرگوار است) که ابر از چهره اش طلب آب می نماید و او امید و فریادرس و نگهدار یتیمان و حافظ و پناهی برای زنان بی سرپرست است
ـ بردبار، راهنما، عادل و با فکر و اندیشه است و عاشق خدایی است که لحظه ای از او غافل نیست
ـ ملجا و پناه درماندگان بنی هاشم است و آنان نزد او غرق در رحمت و نعمت هستند
ـ مربی و پرورش دهنده ی بزرگان دست رسول خداست هنگامی که یاری می دهد«یعنی فضل و بخشش را یاد می دهد» و آشکار می کند دینی را که حق است و از بین نرفتنی است.
«حسان بن ثابت انصاری» بعد از ابوطالب(ع) او اولین کسی بود که فن شعری مدح نبوی را آغاز کرد.[۱۰۶] او در ابتدا با اشعارش از قبیله ی خود«خزرج» دفاع می کرد و بزرگ منشی های این قبیله را در برابر قبیله ی«اوس» که در همسایگی آنها بود می ستود. زیرا یثرب در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام میدانی برای نزاع و درگیری بین این دو قبیله بوده است و هنگامی که اسلام ظهور کرد و پیامبر اکرم(ص) به یثرب مهاجرت کردند دو قبیله ی اوس و خزرج اسلام آوردند و بین آنها پیمان برادری بسته شد.[۱۰۷]حسان در ۶۰ سالگی اسلام آورد و از آن پس شعرش را در خدمت دینش قرار داد؛ ولی از آنجا که وی مردی ترسو بود هرگز جرأت آن را نکرد که برای دفاع از اسلام همراه او بجنگد و فقط به شعر اکتفا کرد و با اشعارش دشمنان پیامبر(ص) و دشمنان اسلام را نکوهش می کرد.[۱۰۸] از بهترین نمونه شعر های او در این زمینه قصیده ی همزیه ای در مدح رسول(ص) و هجو ابوسفیان است که به طریق جاهلی سروده است و می گوید:
ألا أبلَغِ ابا سفیانَ عنّی فانتَ مُجَوَّفُ نَخبٌ هَواءُ
هَجَوَتَ مُحَّمَداً أفأجبتُ عنُه و عندَ اللهِ فی ذاک الجَزاءٌ
أتهجوهُ وَلستَ له بِکُفٍ فَشَرُّ کُما لِخَیر کما الفِداءُ
فإنَّ ابی وَ والدهِ وعرِضی لعرض محمد مِنکُم وَقاءُ[۱۰۹]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • هان! این پیام مرا به ابوسفیان برسان و بگو، تو ترسو و بزدل هستی وچیزی نیستی که به شمار آیی.
  • محمد(ص) را هجو کردی، من به جای ایشان پاسخ تو را می دهم و در آن کار نزد خدا جزای نیک است.
  • آیا او را هجو می کنی در حالیکه هم شأن و هم تراز او نیستی و بدترین شما فدای بهترین شماست.
  • پدرم و جدم و آبرویم در برابر شما، سپر وجود محمد(ص)باد.

«حسان» اولین شاعری است که عنصر دین و مذهب را در اشعار خود مطرح می کند.[۱۱۰]


فرم در حال بارگذاری ...

« صور خیال در غزلیّات نظیری نیشابوری- قسمت ۲۱بررسی فقهی اقتصادی بیع خیاری و پیامدهای آن- قسمت ۲۴ »