۷۵٫ محمد ابوالفضل محمد مشهور به حمید مفتی، قاموس البحرین، تصحیح علی اوجبی/ با همکاری نشر میراث مکتوب، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۴،صص ۱۷۲ـ۱۷۱٫
۷۶٫ صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت ۱۹۸۱، سفر ۳، جزء ۱، ص ۱۱۸٫
۷۷٫ لاهیجی، عبدالرزاق بن علی، گوهرمراد، تهران، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، ۱۳۸۳ ش، صص ۲۳۸ـ۲۳۶٫
۷۸٫ شریف، میر محمد ، تاریخ فلسفه در اسلام، مرکز نشر دانشگاهی، ج ۱، صص۳۲۵-۳۲۲٫
۷۹٫ کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی(از آغاز تا در گذشت ابن رشد(۵۹۵ هجری/۱۱۹۸ م)، ترجمه اسدالله مبشری با همکاری سید حسن نصر و عثمان یحیی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم ،۱۳۶۱، ص۱۵۱، ۱۶۱ ،۱۶۲،۱۴۶٫
۸۰٫ تاریخ فلسفه در اسلام، ج ۱، صص۲۸۷-۲۸۶٫
۸۱٫ همان ،ص۲۸۴٫
۸۲٫ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح حسن حسن زاده آملی، تهران، نشر ناب، ج ۳، ۱۳۶۹، صص۱۶۲-۱۶۱٫
۸۳٫ ابیطالب، علی، نهج البلاغه، گرد آورنده سید شریف رضی، ترجمه سید جعفر شهیدی، چاپ بیست وششم، انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲٫
۸۴٫ الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، جلد ششم، ص۱۴۱-۱۴۰٫
۸۵٫ نهج البلاغه، خطبه۱، ص۲٫
۸۶٫ همان، ص۳٫
۸۷٫ نهج البلاغه، خطبه۸۳، ص۶۰٫
۸۸٫ …………….، خطبه۹۱، ص۷۴٫
۸۹٫ …………….، خطبه۱۳۲، ص۱۳۰٫
۹۰٫ …………….، خطبه۱۸۶، ص۲۰۲٫
۹۱٫ …………….، خطبه۹۶، ص۸۸ .
۹۲٫ …………….، خطبه۱۸۵، ص۱۹۷٫
۹۳٫ …………….، خطبه۱۸۶، ص۲۰۲٫
۹۴٫ همان، ص۲۰۲٫
فصل پنجم
جلوه های لطف الهی
در مثنوی
جلوه های لطف الهی در مثنوی
خداوند در اشکال مختلفی لطف می کند و حتی بعضی از این گونه ها قبل از آنکه ما بخواهیم، بر ما وارد می شود و به هیچ وجه متوجه نمی شویم که این، لطف حق است. غزالی گوید: « و چون آدمی در حاجت های خویش نگرد، اول به اعضاء آنگه به طعام و لباس و مسکن و حاجت طعام به باران و باد و میغ و سرما و گرما و به صنعت ها که آن را به صلاح آرد، و حاجت های صنعت ها و با آلات از آهن و چوب و مس و برنج و غیر آن، و حاجت آن آلات به هدایت و معرفت، که چون سازند، و آنگاه نگاه کند. این همه آفریده و ساخته بیند بر تمام ترین و نیکوترین وجهی، و از هر یکی چندان انواع که ممکن نبودی که اگر نیافریدی در خاطر هیچ کس درآمدی، و یا در توانستی خواست، ناخواسته و نادانسته، هم به لطف و رحمت ساخته بیند؛ از اینجا وی را صفتی دیگر معلوم گردد که حیوه اولیا بدانست و آن: لطف و رحمت و عنایت است به همۀ آفریدگان، چنانکه گفت : “سَبَقَت رَحمَتِی غَضَبِی”».۱ بنابراین هستی و هرچه در او هست، سراسر برای لطف به مخلوقات آفریده شده است. در مثنوی، آفرینش جهان، اسباب مادی برای زندگی، وجود عالم بالا، وجود عالم اکبر در درون انسان، پاداش دادن به آدمی و در نهایت رساندن رهروان حق به مقام شهود، همگی به عنوان مظاهر لطف الهی یاد شده است:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
۵-۱ . آفرینش هستی
درمورد آفرینش هستی این سوال مطرح است که هدف خداوند از آفرینش جهان چه بوده است؟
عرفا برای جواب این سؤال به حدیثی از پیامبر (ص) استناد می کنند که فرمود : یَقُولُ اللهُ – عَزَّوَجَلَّ – إنَّما خَلَقتُ الخَلقَ لِیَربَحُوا عَلَیَّ وَ لَم اَخلُقهُم لاِربَحَ عَلَیهِم۲ (خداوند – عزّوجلّ – می فرماید: جز این نیست که مردم را خلق کردم تا از من بهره مند شوند و خلقشان نکردم برای اینکه من از آنان بهره گیرم).
گفت پیغمبر که حق فرموده است | قصد من از خلق احسان بوده است |
(۲/۲۶۳۵)
از برای لطف عالم را بساخت | ذرّه ها را آفتاب او نواخت |
(۲/۲۶۳۲)