اختلال مصرف غذای دوری جو- محدود کننده
این اختلال جایگزین اختلال تغذیه نو باوگی و کودکی DSM-IV شده و آن را گسترش میدهد. ویژگی تشخیصی اصلی این اختلال اجتناب از مصرف غذا یا محدود کردن آن است که با ناتوانی قابل ملاحظه بالینی در برآورده کردن نیازمندیها به مواد غذایی و یا مصرف انرژی ناکافی از طریق خوردن غذا آشکار میشود. یک یا تعداد بیشتری از این ویژگیهای اصلی باید وجود داشته باشد: کاهش وزن چشمگیر، کمبود غذایی قابل ملاحظه(با تاثیر مربوط به سلامتی)،و ابستگی به تغذیه روده ای یا مکمل های غذایی خوراکی، یا اختلال محسوس در عملکرد روانی – اجتماعی(سید محمدی،1393).
در برخی افراد اجتناب از غذا یا محدود کردن آن ممکن است به علت ویژگی های حسی کیفیت های غذا مثل حساسیت زیاد نسبت به رنگ، بو، بافت، دما، یا مزه غذا باشد. اجتناب از غذا یا محدود کردن آن ممکن است همچنین بیانگر پاسخ منفی شرطی باشد که با مصرف غذا بعد از تجربهای ناخوشایند یا انتظار آن مانند دچار خفگی شدن؛ معاینه آسیب زا که معمولا دستگاه معدی- روده ای را شامل می شود یا استفراغ کردن مکرر تداعی شده باشد(سید محمدی،1393).
اجتناب از غذا یا محدود کردن آن در ارتباط با مصرف غذای ناکافی یا بی علاقگی به خوردن عموما در طفولیت یا اوایل کودکی ایجاد میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد. همچنین اجتناب براساس ویژگیهای حسی غذا در دهه اول زندگی ایجاد میشود و امکان دارد تا بزرگسالی ادامه یابد. اجتناب مرتبط با پیامدهای ناخوشایند میتواند در هر سنی ایجاد شود(سید محمدی،1393).
اطفال مبتلا به این اختلال ممکن است تحریک پذیر باشند و تسلی دادن آنها هنگام تغذیه دشوار باشد یا ممکن است بی احساس و کناره گیر به نظر برسند. در برخی موارد تعامل والد-فرزند ممکن است در مشکل تغذیه طفل دخالت داشته باشد. مصرف غذای محدود میتواند ویژگیهای مرتبط را تشدید کند و به مشکلات تغذیه بیشتر کمک نماید. از جمله عوامل مرتبط خلق و خوی طفل یا اختلالات رشدی است که پاسخهای طفل را به تغذیه کاهش میدهد. در صورتی که تغذیه و وزن با تغییر مراقبت کنندگان بهبود یابند از وجود همزمان آسیب روانی والد یا بهره کشی یا غفلت از کودک حکایت دارد.
این اختلال در کودکان شایع تر است، و عواملی همچون اختلالات اضطرابی، اختلال طیف اوتیسم، اختلال وسواس فکری-عملی و اختلال کاستی توجه – بیش فعالی، اضطراب خانوادگی، مادران مبتلا به اختلال خوردن، سابقه بیماری معدی-روده ای و دامنه ای از مشکلات جسمانی مرتبط با تغذیه بااین اختلال ارتباط دارند(سید محمدی،1393).
4-2-2- بی اشتهایی عصبی
بی اشتهایی عصبی سه ویژگی اصلی دارد. محدودیت مصرف انرژی مداوم، ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن، یا رفتار مداومی که در افزایش وزن اختلال ایجاد می کند؛ و اختلال در وزن یا شکل بدن خودپنداشته. فرد وزن بدنی را حفظ میکند که زیر حداقل سطح عادی برای سن، جنس، مسیر رشد و سلامت جسمانی است. وزن بدن افراد اغلب این ملاک را پس از کاهش وزن قابل ملاحظه برآورده میکند، اما در کودکان و نوجوانان به جای کاهش وزن، ممکن است به صورت متناوب، ناتوانی در رسیدن به افزایش وزن مورد انتظار یا حفظ کردن مسیر رشد عادی وجود داشته باشد یعنی در حالیکه فرد از نظر قد رشد میکند(سید محمدی،1393).
افراد مبتلا به این اختلال معمولا ترس شدیدی از افزایش وزن یا چاق شدن دارند. این ترس شدید معمولا با کاهش وزن برطرف نمیشود. در واقع نگرانی در مورد افزایش وزن حتی وقتی وزن کاهش می یابد ممکن است افزایش یابد. در این افراد تجربه و اهمیت وزن و شکل بدن تحریف شده است. برخی افراد به طور کلی احساس میکنند چاق هستند اما باز هم نگرانند که اندامهای خاصی، مخصوصا شکم، کفلها، رانها خیلی چاق باشند. آنها برای ارزیابی وزن خود از روشهای مختلفی از جمله وزنکشی مکرر، اندازه گیری وسواسی اندامهای بدن و استفاده مداوم از آینه برای وارسی کردن مناطقی که تصور میکنند چاق هستند، استفاده میکنند. عزت نفس افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی به برداشت آنها از شکل و وزن بدنشان بسیار وابسته است. کاهش وزن اغلب به عنوان پیشرفت چشمگیر و علامتی از انضباط شخصی فوق العاده انگاشته میشود، در صورتیکه افزایش وزن به صورت شکست غیر قابل قبول خویشتنداری تصور میشود(سید محمدی،1393).
این اختلال دو نوع فرعی دارد: نوع محدود کننده و نوع پرخوری/ پاکسازی .پرخوری/ پاکسازی بین بیماران مبتلا به بی اشتهایی روانی شایع است و تقریبا در 50 درصد آنها دیده میشود .افراد بی اشتهایی مبتلا به نوع پرخوری/ پاکسازی خصوصیات مشترک زیادی با افراد مبتلا به پراشتهایی روانی بدون بی اشتهایی روانی دارند. بیماران مبتلا به نوع محدودکننده انتخاب غذا را محدود میسازند و حتی المقدور کالری کمتری دریافت کنند و غالبا در ارتباط با غذا و سایر موضوع ها صفات وسواسی- جبری دارند. هر دو نوع افراد با وزن و شکل بدن اشتغال ذهنی دارند و هر دو ممکن است هر روز ساعتها ورزش کنند و عادت های غریب خوردن نشان دهند. هر دو نوع افراد ممکن است از نظر اجتماعی منزوی و علائم اختلالات افسردگی و کاهش علاقه جنسی داشته باشند. بعضی از مبتلایان به بی اشتهایی روانی اقدام به پاکسازی می کنند اما پرخوری ندارند(سادوک و سادوک،2007).
ویژگیهای مرتبطی که تشخیص متخصص بالینی را تایید میکنند: نیمه گرسنگی کشیدن بی اشتهایی عصبی و رفتارهای پاکسازی گهگاهی با آنها همراه هستند که می توانند به بیماریهای جسمانی قابل ملاحظه و بالقوه مهلک منجر شوند. صدمه تغذیهای مرتبط با این اختلال بر اغلب دستگاههای اصلی بدن تاثیر میگذارد و میتواند انواع اختلال را ایجاد کند. اختلالات فیزیولوژیکی، از جمله فقدان قاعدگی، کاهش تراکم معدنی استخوان و نابهنجاریهای نشانههای حیاتی شایع هستند(سید محمدی،1393).
شماری از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی در صورتی که خیلی کم وزن باشند علایم و نشانههای افسردگی نظیر خلق افسرده، کناره گیری اجتماعی، تحریک پذیری، بی خوابی، و کاهش میل جنسی دارند. ویژگیهای وسواس فکری-عملی مرتبط و نامرتبط با غذا اغلب برجسته هستند. اغلب افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی اشتغال ذهنی به افکار غذا دارند(سید محمدی،1393).
ویژگیهای دیگری که گاهی با بی اشتهایی عصبی ارتباط دارند عبارتند از نگرانیهایی در مورد خوردن در حضور دیگران، احساس بیهودگی، میل شدید به کنترل کردن محیط خویش، تفکر انعطاف ناپذیر، خودانگیختگی اجتماعی محدود و ابراز هیجانی بسیار مهارشده. افرادی که به نوع پرخوری/ پاکسازی مبتلا هستند، در مقایسه با افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی نوع محدود کننده از میزان تکانشگری بالاتری برخوردارند و به احتمال بیشتری الکل و داروهای دیگر را سوءمصرف میکنند. بی اشتهایی عصبی عموما در طول نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشود. این اختلال به ندرت قبل از بلوغ یا بعد از 40سالگی شروع میشود. شروع این اختلال معمولا با رویداد زندگی استرس زا، مانند ترک کردن خانه برای رفتن به دانشگاه ارتباط دارد (سید محمدی،1393).
بررسی رابطه ی بین مکانیزمهای دفاعی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی با رفتارهای بیمارگونهی خوردن
فرم در حال بارگذاری ...