وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تاثیر روش تدریس جیگ ساو و روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ناحیه ۲ شهر بندرعباس در درس علوم- قسمت ۷

۳- مشخص کردن هر یک از قسمت های متن درس (قسمت های درس رادر حد ۵ خط ،یک پاراگراف یا یک صفحه کوتاه،به نحوی که یک مطلب رادرخود داشته باشد .بااین وصف این مطلب ،با مطالب گروه های دیگر ارتباط زنجیره ای رادارد.)
۴-  مطالعه ی فردی(هر قسمت متن رابه شماره های مشترک گروه ها می دهیم .مثلا پاراگراف اول صفحه ۳۲ به شماره های ۱ درهمه ی گروه ها-۶ خط صفحه ۳۳ به شمار های ۲ –صفحه ۳۴ که متن کوتاهی دارد ودوخط آن درصفحه ۳۵ است برای شماره های ۳ همه گروه هاو…
افراد به تنهایی متن مشخص شده خود را مطالعه می کنند.به نحوی که مطلب برایشان فهمیده شود ونیازی به حفظ کردن نیست.)
۵-  تشکیل گروه  هم شماره ای ها:(شماره های ۱ دریک گروه-شماره های ۲ دریک گروه و…تا درمورد متن مشترک خود صحبت کنند وموضوع با فهم وبحث بیشتر ،قابل تفهیم برای   همه ی هم شماره ای ها شود. اعضاء هر گروه جدید در مورد قسمت مشترک بحث و تبادل نظر می کنند و هر فردی برای سایر اعضاء بیان می کند از قسمت مطالعه شده چه نکاتی را فهمیده و چه نتیجه ای گرفته است.)
۶-  تشکیل گروه قبلی: (هر شماره دوباره به گروه قبلی خود برمی گردد تا به ترتیب هرکسی متن خود رابرای گروه اصلی خود تشریح کند.)
۷- تدریس درکلاس: معلم از شمار های ۱ می خواهد یک نفر بیاید تابرای کلاس یک بار دیگر مطلب رابازگو کند.اگر معلم احساس کرد که مطلب خوب گفته نشده می تواندنفر دیگری از شماره ۱ بخواهد تا او متن خود رابازگو کند.گرچه معلم می تواند از همه ی شماره های ۱ بخواهد که مطلب را بازگو کنند.که کمی زمان گیر وخسته کننده برای دانش آموزان می شود. وهمین طور شماره های ۲-۳-۴ و…)
۸- نتیجه گیری: معلم توضیحات اضافی و تکمیلی را ارائه ، مطالب مبهم و مشکل درس را تبیین و نکات مهم و اساسی درس را تأکید می کند.
ارزش یابی:
معلم می تواند از سر گروه بخواهد که بانظر سنجی از اعضای گروه،مبنی براین که آیا شخص مورد نظر مطلب راخوب گفته است یانه،امتیازی به آن شخص بدهند.(به کمک چک لیستی که معلم به سرگروه می دهد)
راه دوم آنست که معلم از شماره هایی که درکلاس توضیح می دهند ،امتیازی رادردفتر نمره وارد نماید. گرچه معلم سعی  می نماید که با دید مثبت به این موضوع نگاه کند.چرا که هدف ،راه مطالعه وروش آموختن بوده وخود مطالب ارزش کمتری دارند. پس امتیاز رابرای فعال بودن در گروه وعلاقه ای که هرشخص در گروه وکلاس دارد،داده شود)
کاربرد الگو
الگوی تدریس جیگ ساو خصوصاً برای دروس تعلیمات دینی مطالعات اجتماعی ، تاریخ، و ادبیات فارسی کارآیی بیشتری دارد و در ردیف بعدی دروس علوم تجربی ، حرفه و فن، زبان انگلیسی، زبان عربی و ریاضی البته باید توجه داشت که با وجود اینکه در بعضی از دروس مثل مطالعات اجتماعی و بینش اسلامی، همه دروس آن را می توان با این الگو تدریس کرد اما استفادۀ دائم و متوالی از یک الگو در کلاس، سبب کاهش آثار و نتایج آموزشی آن خواهد شد.
پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخص های مهم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و تمام کوششها در این نظام درواقع تلاش برا یجامعه عمل پوشاندن بدینامر تلقی می شود. به طور اعم کل جامعه و به طور اخص نظام آموزش و پرورش نسبت به سرنوشت کودکان، رشد و تکامل موفقیت آمیز آنان جایگاه آنها در جامعه علاقه مند و نگران است و انتظار دارد دانش اموزان در جوانب گوناگون، اعم از ابعاد شناختی و کسب مهارت و تواناییها و نیز در ابعاد عاطفی و شخصیتی، آنچنان که باید پیشرفت و تعالی یابند(پورشافعی، ۱۳۷۰).
بدون شک در دنیای پیشرفته امروزی یکی از علایم موفقیت فرد، پیشرفت تحصیلی می باشد که بدون آن توسعه و ترقی هیچ کشوری امکان پذیر نخواهد بود. ترقی هر کشوری رابطه مستقیم با پیشرفت علوم و دانش و تکنولوژی آن کشور دارد و پیشرفت علمی نیز حاصل نمی شود مگر اینکه افراد خلاق تربیت شده باشند، پیشرفت تحصیلی ضمن اینکه در توسعه و آبادانی کشور مؤثر است در سطوح عالی منجر به یافتن شغل و موقعیت مناسب و در نتیجه درآمد کافی می شود. دانش آموزان و دانشجویان که از موقعیتهای تحصیلی برخوردارند، خانواده و جامعه با دیده ی احترام به آنان می نگرند. در جامعه با روحیه و نشاط بیشتری حضور خواهند یافت و در کنار اینها از هزینه های گزافی که از افت تحصیلی برآموزش و پرورش تحمیل می شود، کاسته خواهند شد. دستیابی به بهره وری و بهبود کیفیت نظام آموزشی را می توان اثر گذار ترین عامل در توسعه کشور ها دانست. تجارب کشورهای پیشرفته ای چون ژاپن در زمینه توسعه همه جانبه نیز حکایت از سرمایه گذاری بر روی منابع آموزشی و انسانی دارد. در راستای دستیابی به این اهداف بهبود کیفیت موقعیت تحصیلی از جمله اهداف اساسی برنامه های آموزشی است. در حالی که امروزه افت تحصیلی یکی از نگرانی های خانواده ها و دست اندرکاران تعلیم و تربیت است. از جمله موضوعات مورد علاقه صاحب نظران علوم تربیتی یافتن شرایط و امکانات لازم و موثر در جهت تحصیلی موفق و پیشرفت تحصیلی است. اما عدم موفقیت در تحصیل زمینه ساز مشکلات فردی و اجتماعی و انحراف از دستیابی به اهداف سیستم آموزش است. محققین عوامل مختلفی را در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دخیل دانسته اند. اما با توجه به تفاوت های فرهنگی و تغییرات سریع عوامل در طول زمان نمی توان به عنوان یک قانون عمومی و کلی، علل خاصی را برای جوامع مطرح نمود. زیرا قوانین بافت فرهنگی و نسبت جامعه، نگرش مردم به تحصیلات، سطح درآمد والدین و غیره، همه از عواملی هستند که به طور اخص در یک جامعه بر شکست یا موفقیت تحصیلی تأثیر می گذارند. منابع موجود نشان می دهد که آموزش به طور کلی تحت تأثیر پنج عامل فراگیر آموزش گر، برنامه، تجهیزات و محیط آموزشی است که هر یک از عوامل مذکور دارای ویژگی هایی است که می توانند در پیشرفت تحصیلی و یادگیری تأثیرات متفاوتی داشته باشند(سیف، ۱۳۶۸، ۵۴۹).
هر فرد جهت ورود به اجتماع و در نتیجه رویارویی با موقعیت های گوناگون و افراد مختلف (از نظر فرهنگی، اقتصادی) به پاره ای از ابزار مجهز شده است، این ابزارهای فردی را می توان ساختارهای روانی فرد دانست که می توانند او را در مقابله با رویدادهای زندگی یاری رسانند، این ساختارهای روانی به طور متقابل تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند خانواده، اجتماع، گروه همسالان و غیره قرار دارد از سویی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. به همین دلیل محققان همواره به تأثیرات این مولفه های روانی بر جنبه های گوناگون زندگی افراد توجه بسیاری کرده اند که از این میان به تأثیر این مؤلفه ها بر عملکرد شغلی، تحصیلی و اجتماعی اشاره کرد (ویلسون، روهلز، سیمپسون ، ۲۰۰۷ ).
در این میان پیشرفت تحصیلی بیشتر از سایر متغیرها مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. زیرا به نظر می رسد آنچه می تواند یک فرد، خانواده در نهایت یک کشور را در مسیر پیشرفت، بیش از همه یاری دهد، بهره مندی از افرادی است که نه تنها دارای سلامت روانی مناسبی هستند، بلکه در امر آموزش نیز تحصیلات خود را با موفقیت پشت سر گذاشته اند، آگاهی از جنبه های روانی دانش آموزان می تواند همانند یک ابزار کمک آموزشی قدرتمند عمل کند. برای نمونه فهمیدن این نکته که دانش آموز در شرایطی خاص چگونه رفتار می کند، می تواند منجر به افزایش تأثیرگذاری ابزارهای آموزشی و همچنین روش های آموزشی معلم و سیستم آموزشی و پرورش و در نهایت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گردد( ادری،۲۰۰۶ ،۷۱).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

بلومر: بلوم در نظریه یادگیری آموزشگاهی خود می کوشد تا متغیرهایی که موجب تفاوتهای افراد در پیشرفت تحصیلی می شوند را تعیین کند. وی معتقد است که اگر سه متغیری که مشخص کرده است، به دقت مورد توجه قرار گیرند، یادگیری در آموزشگاه ها به بهترین وجه صورت خواهد گرفت و آموزشگاه ها به سمت یک نظام آموزشی خالی از اشتباه قدم برخواهند داشت. این سه متغیر عبارتند از:

۱٫   میزان تسلط دانش آموز بر پیش نیازهای مربوط به یادگیری مورد نظر
۲٫   میزان انگیزشی که دانش آموز برای یادگیری دارد (یا می تواند داشته باشد).
۳٫   میزان تناسب روش آموزشی با شرایط و ویژگی های دانش آموز(بلوم، ۱۹۸۲) .
  
تعاریف پیشرفت تحصیلی
در مورد پیشرفت تحصیلی تعاریف گوناگونی وجود دارد که به شرح آن می پردازیم: پیشرفت تحصیلی عبارت است از موفقیت دانش آموزان در یک یا چند موضوع درسی(مثل: درک، فهم خواندن یا محاسبه عددی)، چنین پیشرفتهایی توسط آزمودنهای میزان شده تحصیلی اندازه گیری می شود. همچنین این اصطلاح بر پیشرفت فرد در کلاس، آنطور که در کار مدرسه ارزیابی می شود دلالت دارد(ماهر، ۱۳۷۶، ).
پیشرفت تحصیلی به جلوه ای(نمایی) از جایگاه تحصیلی دانشآموزان اشاره دارد که این جلوه ممکن است بیانگر نمره ای برای یک دوره، میانگین نمرات در دوره ای مربوط به یک موضوع یا میانگین نمرات دوره های مختلف باشد. برای پیشرفت تحصیلی می توان ملاک های گوناگون را در نظر گرفت که مشهورترین آنها میانگین نمرات کلای می باشد.(پالسون، ۱۹۹۴، ).
از پیشرفت تحصیلی به عناون یکی از شاخص های پیشرفت در نظام آموزش و پرورش مفهوم «انجام تکالیف و موفقیت دانش اموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص» یا «موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی» استفاده می شود. وجه مخاف ان اُفت تحصیلی است که یکی از معضلات نظام آموزشی می باشد که بهشیوه های گوناگون همچون عدم موفقیت دانش آموزان در دست یابی به هدف های مقاطع تحصیلی مربوطه، مردودی و تکرار پایه های تحصیلی، ترک تحصیل زودرس، بیکاری و بلاتکلیفی خود را نشان می دهد(پورشافعی، ۱۳۷۰) باقری(۱۳۷۶) نیل به اهداف آموزشی را با اصطلاح پیشرفت تحصیلی بیان می کند.
معیارهای پیشرفت تحصیلی
در مورد معیارهای پیشرفت تحصیلی باید گفت که پیشرفت تحصیلی از راه های مختلف و با معیارهای متفاوت مشخص می شود، یکی از این معیارها معدل دانش آموزان در یک نیم سال تحصیلی و محاسبه معدل یک سال وی است. معیار دیگر مشخص کردن پیشرفت تحصیلی، محاسبه نمرات دانش آموزان در یک درس است. شیوه دیگر استفاده از مجموعه نمرات دروس یک سال می باشد و معیار آخر تعیین پیشرفت تحصیلی در طی چند سال و یا یک دوره تحصیلی است(فراهانی،۱۹۹۴). اگر یک نمره از یک دوره تحصیلی یا میانگینی از یک گروه از دروس مختلف در حیطه موضوعی خاص یا میانگینی از دوره های مختلف تحصیلی، ملاکی برای پیشرفت تحصیلی باشد، این ملاک ها مسائل و مشکات تشخیصی را به دنبال خواهد داشت. مثلاً کاربرد یک نمره واحد از یک دوره تحصیلی ویژه دارای روایی و پایایی کمتر است تا نمره ای که بر اساس ترکیب چندین نمره بدست می آید. کاربرد نمره های بدست آمده از دوره های مختلف تحصیلی در موضوعات مختلف نیز به منظور بدست اوردن معدل نمرات کلاس مسأله ای دشوار و غامض است، زیرا این گونه نمرات شامل نمرات است که از دوره ها و رشته های تحصیلی متفاوت بدست آمده است و در یک مقیاس واحد ترکیب شده اند، در صورتیکه هر یک از دانش اموزان می توانند سطوح متفاوتی از پیشزفت را در هر موضوع داشته باشند(پالسون،۱۹۹۴).
به نظر میرسدکه پذیرش یک مقیاس چند بعدی از پیشرفت به جای مقیاس یک بعدی از پیشرفت تحصیلی، مفیدتر است. این بدین دلیل است که میانگین نمرات کلاسی برای هر مجموعه از دوره های تحصیلی پیش بینی کننده بهتری از پیشرفت تحصیلی می باشد تا ترکیب مجموعه ای از دروس متفاوت تحصیلی در یک مقیاس واحد. به هر حال می توان مقیاس های پیشرفت یک فرد را در یک حیطه خاص مانند ریاضیات، علوم، تاریخ و ادبیات و غیره تحت عنوان معدل کلاسی ویژه طبقه بندی کرد. در حالی که مقیاس های معدل کلاسی عمومی به پیشرفت فرد در همه موضوعات اشاره می کند. از طریق انتخاب یک مقیاس های معدل کلاسی ویژه این امکان وجود دارد که پیشرفت تحصیلی هر فرد در یک گروه ویژه از موضوعات مربوطه تعیین کرد، ولی زمانی که «معدل کلاس عمومی» به کار برده می شود امکان پیگیری پیشرفت فرد در حیطه های موضوعی مختلف وجود ندارد. خلاصه اینکه میانگین نمرات کلاسی، ملاکی رایج برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی می باشد(فرهانی، ۱۹۹۴).
عوامل مهم تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی
سالهای متمادی است که محققان و پژوهشگران تعلیم و تربیت و روان شناسان اجتماعی مطالعات فراوانی در مورد عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش اموزان انجام داده و همیشه در نظر انها بوده است(محمدی باغملایی، ۱۳۷۴)، چرا که پیشرفت تحصیلی موضوعی است که به خصوص در حال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است و هر ساله مقدار زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان و نوجوانان می شود و پژوهش های زیادی به بررسی عوامل مختلفی که می تواند بر پیشرفت تحصیلی تأثیر داشته باشد، عواملی مانند: خانواده، محیط زندگی، مدرسه و برنامه های آموزشی اختصاص یافته است(قاجاریه، ۱۳۷۳).
مطالعه عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی مسأله پیچیده ای است که چرا که پیشرفت عنصری چند بعدی است و به گونه ای ظریف به رشد جسمی اجتماعی، شناختی و عاطفی دانش آموزان مربوط است. در گذشته بسیاری از پژوهشگران بروی تأثیر توانایی های ذهن و شناختی بر پیشرفت تحصیلی تأکید می کردند.
پیاژه ها با تبیین تحول ذهن با این فرض که فرایند تفکر در نوجوانی و بزرگسالی به لحاظ کیفی با فرایند تفکر در دوران کودکی تفاوت دارد و نیز با تأکید بر ساختار تفکر و نه محتوای آن، جریان رشد شناختی را در طی چهار مرحله (حسی- حرکتی – پیش عملیاتی، عملیاتی عینی و عملیات صوری) تبیین می کند که ترتیب عبور از این مراحل برای همه افراد یکسان است. پژوهش ها نشان می دهند که بین رشد شناختی، و پیشرفت در مدرسه رابطه وجود دارد. به این صورت که دانش آموزان دارای رشد ذهنی بالاتر از پیشرفت بهتری در مدرسه بر خوردارند. اما دانش آموزانی که از لحاظ رشد شناختی در مرحله عینی قرار دارند، تنها ۳۰ درصد از مفاهیم سطح عملیات عینی را درک می کنند و تقریباً قادر به درک هیچ یک از مفاهیم انتزاعی نیازمند به استدلال صوری نیستند. پژوهشهای بسیار دیگری نشان داده اند که هوش و سطح توانایی دانش آموزان در پیش بینی موفقیت تحصیلی در مدرسه از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. اما به مرور زمان مشخص شد که هر چند توانایی های ذهنی و شناختی تا اندازه ای با پیشرفت تحصیلی رابطه دارند و تا حدود زیادی پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند، اما تنها کلید پیش بینی موفقیت تحصیلی نیستند (گریگرسون و هوروتیز،۲۰۰۲).
به همین دلیل محققان در سالهای اخیر متوجه یک سری از عوامل غیرشناختی شده اند که می توانند در پیشرفت تحصیلی و به طور کلی موفقیت مؤثر باشند. این محققان در تبیین اهمیت عوامل غیرشناختی در موفقیت به نتایج قابل ملاحظه ای دست یافته اند و نشان داده اند که چنانچه این اندازه های غیرشناختی را برای پیش بینی موفقیت به اندازه های هوش شناختی اضافه کنیم، پیش بینی موفقیت تحصیلی به طور معناداری و با احتمال بیشتری امکان پذیر می شود تا اینکه تنها از اندازه های توانایی هوش شناختی استفاده کنیم(گریگرسون و هارتویس[۲۰۰۲).
رویکرد یادگیری به عنوان یکی از منابع تفاوت فردی در عملکرد تحصیلی، با توانایی فرد رابطه ندارد و شیوه ترجیحی فرد را در مطالعه و یادگیری مطلب نشان می دهد. بالغ بر ۳۰ سال است که محققان به مطالعه رویکردهای یادگیری در یادگیرندگان تمایل نشان می دهند. (داف و همکاران، ۲۰۰۴، به نقل از صاحب، ۱۳۸۹).
در مدل بیگز هماهنگ با مدل فرایند- بازده دانیکن و بیدلی (۱۹۷۴) سه مولفه در کلاس درس مورد توجه قرار می گیرند. پیش زمینه به آن مولفه هایی اشاره دارد که قبل از وقوع یادگیری حضور دارند. فرایند شامل آن دسته از فرایندهایی است که ضمن یادگیری حضور دارند و در نهایت بازده به نتایج بعد از یادگیری اشاره دارد. با توجه به این مدل، سه رویکرد یادگیری از یکدیگر قابل تمایز هستند. رویکرد سطحی که در بردارنده تولید مجدد مطالب آموزش داده شده به منظور دستیابی به حداقل مقتضیات است. رویکرد عمیق که شامل درک واقعی مطالب یادگرفته شده است و رویکرد پیشرفت مدار که در آن به استفاده از راهبردهایی تأکید می شود که نمره فرد را به حداکثر ممکن می رساند، که در نتایج مطالعات مختلف، بر وجود رابطه مثبت بین رویکرد یادگیری عمیق و پیشرفت تحصیلی تأکید شده است (آتش روز، پاکدامن و عسگری، ۱۳۸۷).
در تحقیقات اخیر تأکید شده است که عوامل شخصیتی، به ویژه در سطح بالاتر تحصیلات رسمی در پیش بینی عملکرد تحصیلی و پیشرفت نقش بسزایی ایفا می کنند، علاوه براین در تعدادی از مطالعات نشان داده شده است که رابطه بین هوش روان سنجی و پیشرفت تحصیلی، به ویژه در محیط های دانشگاهی به مراتب کمتر از اندازه مورد انتظار است. براین اساس به نظر می رسد که با کمتر بودن توان پیش بینی کننده مقیاس های مربوط به توانایی های شناختی در سطوح بالاتر تحصیلات رسمی بر سهم متغیرهای شخصیتی افزوده می شود. چا مورد-پر موزیک و فارنهام (۲۰۰۳) در بررسی رابطه بین صفات شخصیت و عملکرد تحصیلی دریافتند که عامل های شخصیتی ۱۷-۱۰ درصد واریانس عملکرد را تبیین می کنند. برای نمونه نتایج مطالعه دفرویت و مرویلدی (۱۹۹۶) از یک طرف وجود رابطه منفی و معنادار بین روان رنجور خوبی و پیشرفت تحصیلی و از طرف دیگر وجود رابطه مثبت وظیفه شناسی و پذیرش با پیشرفت تحصیلی را نشان دادند (ماتسون۱۹۷۲) .
برخی از روانشناسان عملکرد تحصیلی را وابسته به بافت در نظر گرفته اند، برای مثال، مدل بافت بر نقش با اهمیت متغیرهایی برون فردی، روش های آموزش، برنامه درسی و روش های ارزشیابی تأکید می کنند. برهمین اساس برخی از محققان به منظور تبیین عملکرد تحصیلی بر نقش متغیرهای اجتماعی – اقتصادی یادگیرندگان به عنوان یک متغیر برون فردی دیگر تأکید می کنند پژوهش های انجام شده توسط محققان دیگر نشان داده است که پیشرفت تحصیلی از تعامل بین متغیرهای موقعیتی مانند برنامه روش های آموزشی، شرایط عاطفی و نیز محیط تحصیلی، نگرش نسبت به مسایل آموزش و انگیزه پیشرفت فراگیران تأثیر می پذیرد. ترکیب دو دسته از انگیزه های پیشرفت (درونی و بیرونی)، رفتار و فعالیتهای تحصیلی دانش آموزان را جهت می دهد(شریفی، ۱۳۸۵).
پژوهش های آکو بویرو و جوشوا (۲۰۰۴) نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه را می توان براساس خود پنداره و نگرشی دانش آموزان به فعالیتهای تحصیلی پیش بینی کرد(پارکرو همکاران،  بار-آن، ۱۹۹۹). پژوهش های بس[۵۶] (۲۰۰۴) حاکی از آن است که نگرش مثبت دانش آموزان نسبت به دروس آموزشگاهی بر پیشرفت تحصیلی آنان در این درسها تأثیر مثبت می گذارد. علاوه بر نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه، نگرشی او نسبت به توانایی و شایستگی خود در انجام دادن تکالیف درسی، اغلب با انگیزه و پیشرفت و عملکرد تحصیلی بهتر همراه است. چنانکه پژوهشهای گسترده بندورا (۱۹۹۷) در این زمینه شواهدی را مطرح می سازد که نشان می دهد خود توانایی انگیزه، دانش آموز را برای تلاش در راه پیشرفت تحصیلی بر می انگیزد. این متغیر نه تنها در پیشرفت تحصیلی بلکه در موفقیت زندگی نیز نقش مهمی را ایفا می کند. مهارت ها و توانایی های هیجانی و اجتماعی که تحت عنوان هوش هیجانی مشهورند، از جمله پیش بینی کننده های قوی پیشرفت تحصیلی هستند. هوش هیجانی یک سری از توانایی ها و مهارتهای غیرشناختی است. (برای مثال: توانایی کنترل احساسات و هیجانات در خود و دیگران، پذیرائی دیدگاه سایر افراد و کنترل روابط اجتماعی) که توانایی فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد (بار- اون، ۱۹۹۷). تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی به طور کلی بیانگر نقش معنادارهوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی است (پارکر و همکاران، ۲۰۰۴، براکت و سالوی[۲۰۰۴، الیاسی و همکاران، ۲۰۰۳، شات و همکاران۱۹۹۸، بار- اون ۱۹۹۷: استوارت، ۱۹۹۶، به نقل از صاحب، ۱۳۸۹). در یک رویکرد مهم تأثیر فرآیندهای محیط خانوادگی بر پیشرفت تحصیلی مطرح است. پژوهش هایی که براساس این رویکرد انجام شده، حاکی از رابطه میان سبک فرزند پروری و عملکرد تحصیلی است، کودکانی که در خانواده های قاطع پرورش می یابند، نمره پیشرفت تحصیلی بالاتری را در مقایسه با فرزندان سایر سبک های خانوادگی کسب می کنند (استرنبرگ و همکاران، ۱۹۸۹ ) .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

یک سری پژوهش ما هم بر پایه رویکردی است که بیانگر رابطه میان مهارت خود گردانی دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنهاست. دانش آموزان که از مهارت خود گردانی بیشتری برخوردارند، پیشرفت تحصیلی بالاتری را نشان می دهند (لان و همکاران، ۱۹۹۳، ) .
به طور کلی عواملی که بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارند را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف. عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل شامل متغیرهای بدنی و فیزیکی یاد گیرنده از جمله سوء تغذیه و سلامت جسمانی می شود.

بررسی محتوایی اشعار شاعران شاخص انقلاب اسلامی- قسمت ۱۰

برجنازه خورشید
نماز می خواند
ولی زخیل درختان
-به رغم باور باد-
دراین نماز جماعت
یکی به سجده نخواهد نهاد
سربرخاک !
(همان، ۲۴۸)
۳-۱-۴-۵ ) به کار بردن وزن های ریتمیک
قیصرامین پور از جمله شاعرانی است که با به کار بردن وزن ریتمیک و وزن های آهنگین وشاد، جوانان و کودکان را به خود جذب کرده است. این کار باعث شده تا شعرهای او دلنشین تر شود. از طرف دیگر بسیاری از اشعار او می تواند به عنوان سرودها و آهنگهای کودکانه مطرح باشد.
نمونه ای از این گونه اشعار، شعر «اتفاق ساده» از دفتر «به قول پرستو» است:
« آن روز شیشه ها را
باران و برف می شست
من مشق می نوشتم
پروانه ظرف می شست
وقتی که نامه ات را
مادر برای ما خواند
باران پشت شیشه
آرام و بی صدا ماند . . .
(همان، ۲۱)
۳-۱-۵-موسیقی
شعرفارسی از جنبه های مختلفی قابل بررسی و نقد است. آن گاه که شعر به عنوان یک پدیده درون ترازوی نقد قرارمی گیرد، بسته به نیّت و قصد اولیه منتقد از زاویه های گوناگونی از جمله : موسیقی، عاطفه، زبان و صور خیال، اندیشه شعری، فرم بیرونی و فرم ذهنی مورد بررسی و کنکاش واقع می شود تا نقاط قوت و ضعف آن برخواننده مشخص گردد. هر شعری که در زیر ذره بین منتقد قرارمی گیرد ممکن است از بعضی جنبه ها در اوج باشد و از زاویه ی دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشد . شاعر توانا و مسلط به قوانین شعری کسی است که بتواند در بین جنبه های مختلف شعر تعادل نسبی را برقرارسازد تاشعرش به عنوان یک مقوله ی ادبی مورد توجه قرار گیرد و قبول عام پیدا کند و اگر شاعر به عنوان معمار و پایه ریز آن از چنین قدرتی عاری باشد ، اشعارش خیلی زود از گردونه ی روزگار محو می شود و اگر مدتی هم مورد توجه باشد سرانجام در لایه های بایگانی ایام به دست فراموشی سپرده خواهدشد. حفظ تعادل برای جذب مخاطب
می تواند یکی از اهداف شاعر به شمار آید. همین که شاعری اقدام به انتشار شعرش می کند. یعنی اینکه در نظر او، مخاطب اهمیت دارد، منتها برخی اصالت را به مخاطبان«عامه» می دهند و گروهی به «طبقه متوسط» و جمعی به «نخبگان».
و به نظر می رسد، هنوز بهترین معیار همان باشد که نظامی عروضی قرن ها پیش اعلام کرده است؛ «شعری که عامه دریابند و نخبگان بپسندند». البته هر شاعری با توجه به هنر شاعری اش ممکن است در یکی از جنبه های شعری از توانایی بالاتری برخوردار باشد؛ که در شعرش بیشتر به چشم می آید. در ساختار و فرم بیرونی شعر، شاعر مختار است هرگونه که مایل است آن را بسازد یا همچون شاعران کلاسیک معنا و مفهوم را در زیر لایه هایی از الفاظ بیان کند تا خواننده ضمن دریافت آن ذوق سلیم خویش را سیراب کند یا همچون شاعران معاصر به الفاظ نپردازد و هدفش فقط بیان ایده ها و عقاید خویش باشد و شعر کمتر به شرح و تفسیر نیاز داشته باشد. طرفداران شعر کلاسیک و طیف منتقدین مخالف این گونه اشعار، آن را از «ذوقی عقب مانده» می دانند که باعث می شود «سطح شعور شاعرانه در اجتماع به ابتذال و پستی گراید».
رضا براهنی در کتاب «طلا درمس» در مورد اشعاری که فاقد صور خیال می باشند و به نوعی ساده به نظر می رسند، معتقد است که این گونه اشعار :
«ذهن شعر خوانان را به تنبلی و کاهلی دعوت می کند و در همان برخورد نخستین، ذوق پایین شاعر را لو می دهد و دیگر لازم نیست برای فهم استعاره، سمبول، تشبیه یا اسطوره ای به خود زحمت بدهیم. کلی بافی، سهل انگاری، احساس های دروغین و گریه های خنده انگیز در برابر آدم رژه می روند و ناگهان خواننده ی تیزبین می بیند که از خواندن شعر هیچ گونه لذتی نبرده است و هیچ چیز او را به سوی کشف و شهود در طبیعت و یا تغییر و دگرگونی در زبان دعوت نمی کند.» (براهنی، ۱۳۵۸، ۵۰۷)
با توجه به این که اشعار شاعران مورد بحث از لحاظ محتوی و فرم ذهنی در فصل جداگانه ای مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، در این فصل سعی شده، اشعار آنها از لحاظ ساختار و جنبه های دیگر نقد و بررسی شوند.
آنچه شعر را دلنشین تر می کند و باعث می شود که خواندن آن انسان را به وجد آورد، موسیقی شعر است. با موسیقی، شعر جذابیت بیشتری برای خواننده پیدا می کند و شاعران کوشیده اند تا حد ممکن موسیقیایی شعر خویش را ارتقا دهند.
«موسیقی شعر، عبارت است از هارمونی آوایی و صوتی که در کلام پدید می آید.» (زرقانی، ۱۳۸۷، ۲۷).
در شعر سنتی، عامل وزن، قافیه ردیف و واج آرایی و دیگر هماهنگی های صوتی، موسیقی تولید می کند و برای شعر نیمایی نیز همین عوامل موثر است؛ جز اینکه وزن و قافیه کارکرد آزادتری دارند و اصولاً ردیف، به خاطر کوتاه و بلند بودن مصراع ها، چندان به کار نمی آید. در شعر امین پور موسیقی دلنوازی جریان دارد؛ با این که شعر ساده است و از همان ابتدا هسته ی زبان یعنی محل ظهور معنا کاملاً آشکار است اما با این حال شعر از یک موسیقی و هارمونی خاصی برخوردار است و مخصوصاً زمانی که برای کودکان شعر می سراید، ریتمیک بودن شعر، موسیقی آن را دو چندان می کند. در این باره شفیعی کدکنی در کتاب «موسیقی شعر» معتقد است:
«عواملی که آدمی را به جستجوی موسیقی می کشانده است همان کشش هایی است که او را وادار به گفتن شعر می کرده است و پیوند این دو سخت استوار است. زیرا شعر در حقیقت موسیقی کلمه ها و لفظ هاست و غنا موسیقی الحان و آهنگ ها؛ و بیهوده نیست اگر ارسطو شعر را زاییده ی دو نیرو می داند که یکی غریزه ی محاکات است و دیگری خاصیت درک وزن و آهنگ.» (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۶، ۴۴)
پس به همین خاطر است که

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

معمولاً شاعران یک گرایش و میل ذاتی نیز به موسیقی دارند، زیرا شعر و موسیقی مکمل هم هستند و تقریباً دو پدیده ی جدا ناپذیر می باشند و در شعر امین پور نیز اصل موسیقی شعر یعنی وزن و قافیه اعم از درونی و بیرونی رعایت شده که همین مسأله سطح موسیقیایی شعر را افزایش داده است. حتی در شعرهای کوتاه و هایکووار او نیز آهنگ درونی به شعر زیبایی دو چندانی افزوده است:
نه چندان بزرگم
که کوچک بیابم خودم را
نه آن قدر کوچک
که خود را بزرگ
گریز از میان مایگی
آرزویی بزرگ است
(امین پور، ۱۳۸۹، ۲۶)
۳-۱-۶-زبان
اگر بخواهیم زبان شعر را «دایره ی واژگانی» و «نحو جملات» در نظر بگیریم، زبان شعری امین پور ساده و زود فهم است و همان است که منتقدینی همچون براهنی به شدت به آن تاخته و از آن انتقاد کرده اند. اما برای زبان شعر نظریه های دیگری نیز مطرح شده است. مهدی زرقانی در کتاب «چشم انداز شعر معاصر» معتقد است که:
«زبان شعر سه لایه یا سه سطح دارد. در سطح رویی آن، صنایع بدیعی مانند جناس ها، تکرارها، سجع ها، واج آرایی و تکنیک های آوایی ظهور می کنند. موسیقی های چند گانه شعر، جز موسیقی معنوی، در همین لایه رویی به ظهور می رسند. در مورد سطح یا لایه میانی، مجازها، استعاره ها، کنایه ها، تشبیه ها، تمثیل ها، رمزها و ایهام ها خودشان را نشان می دهند و هسته ی زبان معنا را نشان می دهد.» (زرقانی، ۱۳۸۷، ۳۱).
چنانچه قصدمان بر آن باشد تا طبق این نظریه به شعر امین پور بنگریم، در لایه های بیرونی و میانی شعر کمتر از معانی و بیان هست و اگر هم باشد زیاد به چشم نمی آید، اما در هسته ی زبان، معنا به خوبی گنجانده شده است با این تفاوت که در شعر سنتی برای رسیدن به هسته زبان باید از این دو لایه می گذشتیم اما در شعر امین پور برای نیل به هسته ی زبان زیاد زحمت نمی کشیم. زبان شعر قیصر امین پور، زبان فضای انقلاب و گسترده ی ادبیات دینی است، اگر چه گاهی از کلمات محیط پیرامون هم بهره می گیرد، اما رویکرد آن بیشتر سمت و سویی به نمادهای تازه، لاله، بهار، پنجره، شقایق، و … دارد، که در شعرش رنگ و بوی دیگری می گیرند. در زبان شعری امین پور خبری از واژگان متروک و سنتی نیست و عناصر طبیعت نمادگونه در شعر او متجلی می شود و شاعر برای بیان حماسی، بی شک نیازمند به این عناصر بوده است.
«زبان ساده، فضایی شفاف و تصاویر گویا، از ویژگی اصلی شعر امین پور است، که به شعرش حالتی صمیمانه و خودمانی می دهد. به طوری که در موقع مطالعه ی آن مخاطب کمتر توجه می کند که در حال مطالعه ی شعری است. و این سادگی و روانی زبان امین پور نه تنها در شعرهای نو، بلکه در غزل هایش نیز به راحتی جلب توجه می کند. با وجود این شعر امین پور از آن گونه نیست که بتوان به آن اطلاق سطحی بودن کرد. بلکه در پشت این زبان ساده و صمیمی و طبیعی دنیایی از مفاهیم عالی نهفته است.» (محقق، ۱۳۸۷، ۸۲)
با این که غزلهای امین پور از لحاظ فرم و قالب ساختاری کلاسیک وار به خود گرفته اند اما زبان و بیان ساده، پویا و زنده آن را به غزل های نو نزدیک تر می کند. در اشعار قیصر امین پور خواننده با شعری رو به رو است که ایده ای کاملاً امروزی را بیان می کند، به همین خاطر زبان شعری او نیز اصولاً امروزی، نو و خالی از تکلفات دست و پا گیر سنتی است و همین ویژگی شعر او باعث شده که مخاطب آن نیز «عامه» باشند.
۳-۱-۷- عاطفه
نوع ارتباط شاعر با پدیده و مخاطب خویش، عاطفه ی او را رقم می زند و عاطفه ی شعری، عبارت است از نسبت احساسی که در یک لحظه ی خاص، میان شاعر و مخاطب برقرار می گردد. اگر شاعر بتواند ارتباط عاطفی خویش را با خواننده و مخاطب حفظ کند، در حقیقت ارزش هنری شعر خویش را بالا برده است. «هر چه شاعر ارتباط عاطفی عمیق تری با موضوع شعرش برقرار کرده باشد، ارزش هنری آن برخورد عاطفی بیشتر است. این مثل قدما که
«سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند»، دقیقاً همین مسأله را بیان می کند. شفیعی کدکنی «من های شعری» شاعران را به سه نوع شخصی، اجتماعی و انسانی تقسیم می کند و تلویحاً اذعان می دارد که هر چه من شعری، به نوع سوم نزدیکتر شود، عاطفه ی شعری برتر و هر چه به نوع اول نزدیک گردد، عاطفه شعری فروتر می شود.» (زرقانی، ۱۳۸۷، ۳۹)
امین پور از جمله شاعران معاصر است که در بحث ارتباط عاطفی با مخاطب و خوانندگان شعر موفق عمل کرده است. شعرهایش سرشار از احساسات و عواطفی است که خوانندگان را به خوبی به طرف خود جذب کرده و این مسأله در اشعاری که برای کودکان سروده از نمود بیشتری برخوردار است و منتقدین موفقیت او را در این زمینه مثبت ارزیابی می کنند.
یک مسأله مهم در بررسی عاطفه ی شعری این است که آیا شاعر توانسته مخاطب خود را از همان مسیر عاطفی که خود عبور کرده، گذر دهد یا نه؟ این موضوع بیشتر مربوط می شود به شیوه بیان حالات عاطفی که بر شاعر سپری شده است. هر قدر شعری بتواند تارهای عاطفی مخاطبان را بلرزاند، موفق تر است و این نیز یک معیار است که به خوبی در اشعار قیصر امین پور نمایان است.
۳-۱-۸- ارزیابی کلی اشعار

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا- قسمت ۱۲

۵-۵-۳-۳٫ روابط اقتصادی آمریکا و ژاپن
بر اساس گزارش کمیته روابط تجاری و اقتصادی کنگره آمریکا (در اگوست ۲۰۱۳)، ژاپن و آمریکا دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان، ۳۰ درصد تولید داخلی جهانی در سال ۲۰۱۲ را در اختیار داشته و همچنین سهم قابل توجهی از تجارت کالا ، خدمات و سرمایه گذاری بین المللی را دارا می باشند. دو کشور روابط دوجانبه اقتصادی گسترده ای با هم دارند. ژاپن یک منبع مهم تامین مالی خارجی و سرمایه گذاری برای آمریکا می باشد. هر چند با رشد اقتصاد چین، اهمیت ژاپن در اقتصاد آمریکا تا حدودی کمرنگ شده است ولی رشد اقتصادی کشورهای منطقه باعث توجه ژاپن به این حوزه شده است. در سال ۲۰۱۲ بیش از ۵۱ درصد از صادرات ژاپن و بیش از ۴۰ درصد از واردات آن با کشورهای منطقه بوده است. اما این کشور همچنان با رتبه سوم در اقتصاد جهانی، دومین شریک تجاری آمریکا در منطقه و چهارمین شریک تجاری آن در سطح جهانی می باشد( Cooper, 2013).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حجم کل تجارت با جهان حجم جهانی واردات حجم جهانی صادرات کشور
۸۲۲/۳ تریلیون دلار ۲۷۵/۲ تریلیون دلار ۵۴۷/۱ تریلیون دلار آمریکا
۶۸۴/۱ تریلیون دلار ۸۸۵ میلیارد دلار ۷۹۸ میلیارد دلار ژاپن

حجم کل مبادلات تجاری(کالا و خدمات) ژاپن با آمریکا در سال ۲۰۱۲، ۲۹۳ میلیارد دلار بوده است. از این میزان ۱۱۷ میلیارد دلار صادرات آمریکا به ژاپن و ۱۷۶ میلیارد دلار آن مربوط به واردات آمریکا از ژاپن می شود. کسری تجاری آمریکا با ژاپن ۵۹ میلیارد دلار است. در زمینه سرمایه گذاری مستقیم خارجی، حجم سرمایه گذاری آمریکا در ژاپن ۱۳۴ میلیارد دلار و حجم سرمایه گذاری ژاپن در آمریکا ۳/۳۰۸ میلیارد دلار می باشد. در خصوص اوراق قرضه نیز ژاپن دومین دارنده اوراق قرضه آمریکا بعد از چین با ۱ تریلیون و ۱۱۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار است. چین ۱ تریلیون و ۳۱۵ میلیارد دلار و ۹۰۰ میلیون دلار از اوراق قرضه آمریکا را در اختیار دارد(خضری ۱۳۹۲: ۳۶۵).
در جدول زیر به حجم مبادلات تجاری(فقط کالا)ژاپن به عنوان سومین قدرت اقتصادی جهان و دومین قدرت اقتصادی در منطقه با آمریکا و چین در سال ۲۰۱۲ اشاره شده است:

 

 

 

 

بررسی تطبیقی شرایط و آثار قرارداد دلالی با تاکید بر تحولات لایحه تجارت ایران- قسمت ۱۰۷

-کلانتری، جلیل(۱۳۷۵): مشارکت، استراتژی جدید درتوسعه،«ترجمه عبدالحسین نیک گهر»، تهران: توتیا.
– کلمن، جمیز(۱۳۷۷): بنیادهای نظریه اجتماعی«ترجمه منوچهر صبوری»، تهران: نشر نی.
– کیهانی دهنوی، مسیح الله (۱۳۸۴). بررسی عوامل موثر بر مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه اصفهان.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان.
– گن ذیر، ایرنه (۱۳۶۹): کارگردانی دگرگونی سیاسی در جهان سوم، «ترجمه احمد تدین»، تهران : سفیر.
– محسنی تبریزی، علیرضا (۱۳۷۳): «بیگانگی مانعی برای مشارکت و توسعه ملی، بررسی رابطه میان بیگانگی و مشارکت اجتماعی ـ سیاسی»، نامه پژوهش، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره یک، مرکز پژوهشهای بنیادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
– محسنی تبریزی، علیرضا (۱۳۷۳): بررسی مجامع شورایی ائمه جماعات و معتمدین محل در مناطق شهر تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشگاه تهران.
– محسنی، منوچهر (۱۳۷۹): بررسی آگاهیها و نگرشها و رفتارهای اجتماعی، فرهنگی در ایران، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور.
– محسنی، منوچهر(۱۳۶۶): مقدمات جامعه شناسی، تهران، باستان. .
– مردوخی، بایزید(۱۳۷۳): مشارکت مردم در فرایند توسعه و طراحی برای سنجش میزان آن، اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره۶، سال دوم.
– مصفا، نسرین(۱۳۷۵): مشارکت سیاسی زنان در ایران، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
– مقدس جعفری، محمد حسن و فیروز باقرزاده (۱۳۸۱): «بررسی عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی دانشجویان دانشگاههای کرمان»، فصلنامه پژوهشگران فرهنگ ، شماره .۱
– مک فرسون، کرافورد برو (۱۳۷۶): زندگی و زمانه دموکراسی لیبرال«ترجمه مسعود پدرام»، تهران: نی.
– نیازی، محسن(۱۳۸۱): تبیین موانع مشارکت اجتماعی در شهر کاشان. پایان نامه دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان.
– هابرماس، یورگن(۱۳۸۱): بحران مشروعیت،«ترجمه جهانگیر معینی»، تهران: گام نو.
– هانتینگتون، ساموئل (۱۳۷۵): سامان سیاسی در جوامع در حال دگرگونی، « ترجمه محسن ثلاثی»،تهران، نشر علم.
– هدایتی زاده، نجف(۱۳۷۸): مشارکت سیاسی در ایران معاصر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه باقرالعلوم.
– واینرو، مایرون و ساموئل هانتینگتون (۱۳۷۷): درک توسعه سیاسی، ترجمه و نشر پژوهشکده مطالات راهبردی.
– وثوقی، منصور و عبدالرسول هاشمی(۱۳۸۳): « روستائیان و مشارکت سیاسی در ایران: مطالعه موردی روستاهای حومه شهرستان بوشهر»، پژوهشنامه علوم انسانی، ۴۲-۴۱: ۱۸۶-۱۶۱٫
– وزارت کشور(دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی)(۱۳۷۸): «جموعه مقالات تخرب و توسعه سیاسی»، کتاب دوم، تهران: همشهری.
– وزارت کشور(دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی)(۱۳۷۸): مجموعه مقالات تخرب و توسعه سیاسی، کتاب اول، تهران: همشری.
– یوسفی، نریمان (۱۳۷۳): شکاف بین نسلها، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی و جهاد دانشگاهی.
– Almond,G.A.and S.Verba.(1963).The Civic Culture, Political Attitudes and Democracy in Five Countries, Boston: Little Brown and Company.
– Beck, A.P.M. Jennings (1982): Path ways to participation. American political science review ۷۶(۲۴).
– Dahl, R.t A (1984): Modern Political Analysis . New jersey: Prentice Hall.
– Dowse, R. E and Hughes, J. A (1971): Girl, Boy and politics, British Jurnal of Sociology ۲۲٫
– Offe, C and Fuchs, S. (2002). A decline of Social Capital ? The German Case, Published in.
– Oorschot, W. Van, W
– Huntington , S .P . Jorge . J . Dominguez (1975): ” Political Development
– Lerner , D (1958): The Passing of Traditional Society, The Free Press of Clencoe, Colliermacmillan London.
– Lipset . S . M. (1963): Political man : The Social Bases of Politice.. New York : University Press .
– Mcclosky, E .(1972). The International Encyclopedia Of The Social Sciences. New York: the Macmillan Company.
-shupe.j.r (1977): Conventional Religion and Political Participation in postwar Rural Japans, University of Texas, Arlington, 55(3).
-peterson., D.E.(1993). The political status of women in the, Arab gulf middle east journal ۳۴(۴).
– Putnam, R (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community. New York: Simon and Schuster.
– Turner , J. H (1998): ” The Structure of Sociological Theory, New York : wadsworth Publishing Company , (Six Edition ).
Abstract
From the beginning of human societies to the emergence and development of cities of Athens and the government – the issue of public participation in the affairs of government and statecraft today The way and how this participation has been considered by political scientists.
This study aimed to assess the political participation among students Isfahan and Najaf Abad Azad University, and to examine the relationship between social variables such as age, gender, discipline, academic level, Economic base – social, level of religiosity and the use of mass media, a sense of political efficacy, non sense of political power, and the din of political attitudes and political participation is the extent of institutional trust. This type of survey in which 755 students were studied using a suit class were selected and questionnaires were distributed among them Given the variable distribution of the pretest was conducted among students at two universities and 95 percent confidence level, sample size formula Kukran University students were 375 and 380 were students at the University of Najaf Abad.
Validity of the questionnaire has content validity. Cronbach’s alpha coefficient was calculated for independent variables (religiosity, political participation) and research dependent variables (political attitude) showed high correlations were: item internal consistency and reliability of utility in other words. Data collected using the software spss collected and were analyzed with software Lyzrl. Findings – The study shows that the average level of political participation among students of Isfahan University of Najaf Abad. The level
عکس مرتبط با اقتصاد
of political participation among student
s in terms of gender, discipli

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

ne and on the one hand and between variables of religion, economic status – social, mass media usage, level of institutional trust, a sense of political efficacy, strength of feeling Parents of political participation and political attitudes of the relationship means there between. While the single and married individuals, educational level and employment status of this opinion, there is no difference.
Keywords: political participation, economic status – social, religion, media, institutional trust, non sense of political power, a sense of efficacy, attitudes of parents and students.

University of Isfahan
Faculty of Literature and Humanities
Department of Social Sciences
M.A. Thesis
The Comparative Study of political participation between Students Isfahan University and najafabad Islamic azad University.
Supervisor:
Dr. Mehdi Adibi sedeh
Advisor:
Dr. Hossein Masodnia
By:
Ali Mohamadikia
May 2011

کتاب شناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر- قسمت ۲۴

(بیان وجه اشتقاق برخی واژه ها به صوت پراکنده.)

  1. پورقمی، ناصر. زبان فارسی از پراکندگی تا وحدت. تهران: گوتنبرگ، ۲۵۳۷=۱۳۵۷، ۱۲۳+بیست وسه ص.

…؛ فصل پنجم ـ قانون مندی تحول و تکامل زبان و نقش عنصر آگاه در این فرارو؛ …؛ فصل هشتم ـ تکامل زبان فارسی در مرحله کنونی؛ فصل نهم ـ آیا زبان یک جامعه تغییرپذیر است؟ دگرگونی های زبان در چه مواردی است؟؛ فصل دهم ـ سیرتکاملی زبان و مسأله زایش و آمیزش زبان؛ فصل یازدهم ـ در جستجوی فارسی سره، زبان ناب و خالص، کوشش بی ثمر؛ فصل دوازدهم ـ مسأله تضاد در زبان یک مسأله اساسی؛ فصل سیزدهم ـ بارگیری جدید واژه ها، متروک شدن برخی واژه ها، اصطلاحات و ترکیبات؛ بخش چهاردهم ـ ژارگون اشرافی در ایران، درحال و گذشته، بخش پانزدهم ـ «زبان » ناتوان تهرانی ـ مقصد همه گویش ها و نیمه زبان ها.

  1. پویان، محسن. دستور در مثنوی. قزوین: طه، ۱۳۸۲، ۱۱۲ص.

بخش اول: اسم؛ بخش دوم: قید؛ بخش سوم: صفت؛ بخش چهارم: فعل؛ بخش پنجم: ضمیر؛ بخش ششم: حرف؛ بخش هفتم: جمله.

  1. پیسیکوف، لازارسامویلوویچ (Peisikov, Lazar’ samoilovich). لهجه تهرانی. ترجمه محسن شجاعی. سلسله انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شماره ۴٫ تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، ۱۳۸۰، ۲۳۷ ص.

فصل یکم ـ لهجه تهرانی و پیشینه آن؛ فصل دوم ـ توصیف آوایی؛ فصل سوم ـ توصیف ساخت واژی؛ فصل چهارم ـ برخی از ویژگی های واژه سازی؛ فصل پنجم ـ یادداشت هایی درباره نحو.

  1. تاوادیا، [جهانگیر]. زبان و ادبیات پهلوی. ترجمه سیف الدین نجم آبادی. تهران: [بی نا]، ۱۳۴۸، ۲۰+۲۴۹ ص.*
  2. تسبیحی، محمدحسین. گویش خوانساری. راولپندی: محمدحسین تسبیحی، ۱۳۵۴، ص ۹ـ۲۸٫

بخش اول ـ قواعد دستوری گویش خوانساری: اسم؛ ضمیر؛ فعل؛ صفت؛ تلفظ.

  1. تفسیری، ملیحه. بررسی دستوری ترکیبات دیوان حافظ. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه واژه گزینی، ۱۳۷۶، ۴۸ ص، (جزوه).
  2. تقوی معلم، محمدعلی. زبان آرا. تهران: کتابفروشی دانش، ۱۳۱۳، ۷۹ ص.

[دستور زبان فارسی و فرانسه].*

  1. تکش بیگلربیگی، علاءالدین. دستور زبان فارسی. رضاییه:[ بی نا]، ۱۳۴۴٫*
  2. تمکین، لطف الله . دستور زبان. تبریز: شعاع، ۱۳۳۶، ۳+۷۶ ص.*
  3. ثمره، یدالله. آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی. ویراسته رضا نیلی زاده. سلسله انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، شماره ۲۰۶؛ زبان شناسی و زبان آموزی، شماره ۱۳٫ تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴، [دوازده]+۲۲۶ ص، مصور، جدول، کتابنامه.

بخش یک ـ ویژگی های تولیدی آواهای فارسی: فصل یکم ـ موج صوتی چیست؟، فصل دوم ـ اندام های گفتار، فصل سوم ـ آواهای زبان فارسی؛ بخش دوم ـ ویژگی های توزیعی آواهای فارسی: فصل چهارم ـ هجا.

  1. جعفربگلو، ابراهیم. دستور زبان صوری و گشتاری. سلسله انتشارات نشر صدوق، شماره ۶۳٫ تهران : نشر صدوق، ۱۳۷۳، [۸۷]ص ، جدول، نمودار.

فصل ۱ـ جمله و تقسیمات آن، ساختار اساسی جمله، نقش های دستوری؛ فصل ۲ـ فعل ها و تقسیمات آن، کادر زمان فعل ها (ازمصدر رفتن)؛ فصل ۳ـ گردش صوری زمان (به وسیله نمودار منطقی)، نمای صوری اقسام کلمات؛ فصل ۴ـ اسم و تقسیمات آن؛ فصل ۵ـ صفت و تقسیمات آن، ضمیرها و تقسیمات آن، قید و تقسیمات آن، حرف ها و اقسام آن، دستور گشتاری (زایشی)، تبدیل گشتاری یک جمله به جمله های فرعی ساده؛ فصل ۶ـ تصویر صوری نهاد و گزاره و پیوستگی گشتاری اجزاء و رابطه آنها با هم.

  1. جعفری، امیدعلی. پژوهشی تازه در دستور زبان فارسی. [ویرایش۲]. اصفهان: ثقفی، ۱۳۶۲، ۱۴۰ ص.

تعریف دستور زبان فارسی؛ شناخت کلمه و جمله؛ حذف فعل به قرینه؛ نهاد و گزاره؛ فعل؛ اسم؛ ضمیر؛ صفت؛ قید؛ صوت؛ حرف؛ وندها؛ نقش کلمه ها در جمله؛ حالات اسم؛ نقش های ضمیر؛ نقش های صفت بیانی؛ اقسام جمله؛ نقش جمله های پیرو؛ حذف اجزاء جمله؛ تجزیه و ترکیب.

  1. جعفری زینبی، جلال الدین احمد. دستور زبان (فارسی). الله آباد: [بی نا]، ۱۹۲۴ م، حصه دوم، ۱۳۴ ص.*
  2. جکسن، ویلیام. دستور زبان اوستایی. ترجمه رقیه بهزادی. تهران: فرزین، ۱۳۷۶، ص ۶۵ـ۴۹۶٫

دستور: واج شناسی؛ تصریف؛ عدد؛ ضمیر؛ صرف فعل؛ غیرصرفی ها؛ واژه سازی.

  1. جواندل صومعه سرایی، نرجس. چکیده پایان نامه های زبان شناسی (۷۲ـ۱۳۴۷). تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳، ۵۷۴ ص، نمودار.

متن؛ نتیجه؛ کتابنامه؛ فهرست عناوین؛ فهرست اسامی؛ فهرست موضوعی؛ متن انگلیسی.

  1. جهانبخش، فرهنگ، گردآورنده. تاریخ زبان فارسی. از ذبیح الله صفا و دیگران. مجموعه شناخت ادب فارسی، شماره ۳٫ تهران: جامی، ۱۳۸۳، ۲۴۰ ص.

بخش نخست: ۱ـ پیدایش زبان۲ـ زبان از نظر روانشناسی ۳ـ خانواده های زبان ها ۴ـ پراکندگی زبان های اقوام بومی ایران؛ بخش دوم ـ سیری در تاریخ زبان ها؛ بخش سوم ـ زبان ها و لهجه های ایرانی؛ بخش چهار ـ دوره های سه گانه تکامل زبان فارسی؛ بخش پنجم ـ تاریخ مختصر دستور زبان، ویژگی های دستور تاریخی زبان فارسی.

  1. جهان ختک، شفقت. دستورنویسی فارسی در شبه قاره هند و پاکستان. سلسله انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، شماره ۸۵۰؛ ادبیات فارسی، شماره ۱۹٫ تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶، پانزده+۱۹۷٫