وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مفهوم دانش،پایان نامه درباره چابكي سازماني

نخستين بار مايكل پولاني  با تصريح به اين كه « ما بيش از آن چه مي توانيم بگوييم مي‏دانيم» مفهوم دانش ضمني را مطرح كرد. به اعتقاد وي دانش ضمني در حوزه شخصي جا دارد و متضمن تلاقي ميان فرد و فرهنگي است كه بدان تعلق دارد. از ديدگاه پولاني دانش ضمني را فقط به صورت ضمني مي‏توان آموخت. اين امر ريشه در تلقي وي از دانش ضمني به مثابه نيروي ضمني ذهن و قدرت تلفيق و درك ارتباط آن دارد. دانش ضمني به عنوان محركي مهم در فرايند خلاقيت و نوآوري نقش مهمي را به عنوان يك منبع سازماني و عامل موفقيت در سازمان ايفا مي‏كند. امروزه ديگر همه گروه‏هاي كار ي و علمي اذعان دارند كه براي اينكه سازمان ها بتوانند در دنياي تجارت و رقابت، حضور مستمر و پايدار داشته باشند، بايد حول محور علم و دانش فعاليت كنند. دانش مفهومي فراتر از داده و اطلاعات است(زمرديان،1389،ص50).

 

دانش به مجموعه اطلاعات سازمان دهي شده، راه كار عملي مرتبط با آن، نتايج به كارگيري آن در تصميمات مختلف و آموزش مرتبط با آن، گفته مي‏شود. دانش زيربناي مهارت، تجربه و تخصص هر فرد است(دراکر،1999). دانش ضمني ماهيت پيچيده و نامشهودي دارد، لذا انتقال آن به آساني و يكباره انجام نمي‏شود. روابط نزديك از خلال تعامل و ارتباط مستمر به طرفين كمك مي‏كند تا به مبادله رسمي و غير رسمي اطلاعات بپردازند. روابط نزديك، ترويج ارتباط‏هاي عميق و تسهيل مبادله اطلاعات جزئي ميان طرفين را به همراه دارد. علاوه بر آن به افراد فرصت بيشتري مي‏دهد تا از طريق تماس‏هاي رودررو و فيزيكي در احساسات، انگيزه‏ها، تجارب جمعي و الگوهاي ذهني يكديگر سهيم شوند. به عبارت ديگر، دانش از طريق گفت و شنودهاي مكرر ميان اعضاي دو شركت به مفاهيم و اصطلاحات مشترك براي آن‏ها تبديل مي‏شود. بنابراين، گيرنده دانش امكان بيشتري براي كسب دانش ضمني مي‏يابد. يعني روابط نزديك، به گيرنده فرصت دستيابي به عمق فرايند عمليات عرضه كننده را مي‏دهد، لذا آن‏ها مي‏توانند از برنامه‏ها، نمادها يا فرهنگ سازماني عرضه كننده پيروي كنند(نوناكا،2012).

 

همان طور كه گفته شد، پيچيدگي و نامشهود بودن دانش ضمني مانع از انتقال كامل و يكباره آن مي‏شود، لذا تكميل انتقال آن به همكاري شركت مبدأ در مرتبه‏هاي بعدي نياز دارد. اين امر ضرورت تعامل مستمر و طولاني را در انتقال دانش باز مي‏نماياند. تعامل مداوم، امكان بازبيني را براي بهبود انتقال دانش ضمني فراهم مي‏آورد. شركت مبدأ با دريافت بازخورد از شركت گيرنده مي‏تواند دستورالعمل‏هاي جزئي بيشتري درباره ماهيت دانش و تسهيل درك آن در اختيار گيرنده بگذارد. روابط نزديك، به كيفيت اطلاعات مورد مبادله و مطلوبيت حفظ رابطه و ارزشي كه طرفين براي يكديگر قائلند بستگي دارد. زماني كه دانش به اشتراك گذاشته شده به هنگام، دقيق و مفيد باشد، طرفين تمايل بيشتري به حفظ رابطه نشان مي‏دهند(نوناكا،2012).

 

لازم به يادآوري است كه عنصر بنيادين روابط نزديك بين فرستنده و گيرنده اطلاعات و دانش سازماني، اعتماد متقابل است. اصولاً اعتماد، اساس مبادله دانش ضمني را تشكيل مي‏دهد. فوس و همكارانش اهميت اعتماد را ناشي از قرارداد ناپذيري دانش ضمني دانسته و بر نقش آن در كاهش ريسك و عدم قطعيت نهفته در انتقال دانش ضمني تأكيد مي‏كند. طبعاً به وجود آمدن اعتماد در بستري از صميميت و ارتباطات شخصي شكل مي‏گيرد كه تبادل غيررسمي دانش را تسهيل كرده، امكان اشتراك گذاري اطلاعات جزئي و راهبردي را افزايش مي‏دهد(نوناكا،2012).

 

دانش، شامل دانش رسمی، الگوها، قوانین، برنامه‏ها و رویه‏ها، مهارت‏ها و تجربه افراد می‏باشد. همچنین شامل دانش رسمی، ارتباط برقرار کردن، تحلیل موقعیت‏ها، توسعه راه حل‏های جدید برای مشکلات و انجام فعالیت‏های سازمان، موضوعات فرهنگی، آداب و رسوم و ارزش‏هایی از قبیل روابط با مخاطبان سازمان می‏باشد. چنين تعاريفي از دانش سازماني اهميت عنصر انساني و ارتباطات ميان افراد در سازمان را در خلق و بكارگيري دانش سازماني نشان مي‏دهد. توجه به مديريت دانش نتيجه‏گيري فوق را روشن‏تر خواهد كرد(نوناكا،2012).

 

[1] drucker

 

[2] nonaka

 

[3] nonaka

تقسيم اقليتهاي ديني،پایان نامه درمورد اقلیت های دینی

تقسيم اقليتهاي ديني

 

1-3-1-مسیحیان

 

دین مسیحیت در اواخر قرن ششم و در نواحی مختلف چون اصفهان، یزد، تهران، شیراز و مشهد رواج یافت. گروه­های مسیحیان فارسی زبان ایران از چندین سال قبل و با ترجمه­ي کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) ایجاد شدند و رشد نمودند.

 

این گروه‌های مسیحی که عموما پروتستان بودند، در شهرهای مختلف ایران شروع به ساخت کلیساهایی نمودند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، هرگونه فعالیت‌ تبلیغی مسیحیان فارسی زبان غیرقانونی اعلام گردید. دو سوم مسیحیان ایران نژاد ارمنی و یک سوم دیگر کلانی و آشوری هستند.

 

1-3-2- آشوریان

 

براساس شواهد موجود آشوری‌ها قرن‌ها در ایران سکونت داشته‌اند. آشوری‌ها از بدو پیدایش مسیحیت بدین آیین گرویده‌اند. آشوری‌ها نیز همانند ارامنه فرق مختلفی دارند که عبارتند از: کلیسای شرق آشوری، کاتولیک، انجیلی و جماعت خدا.

 

طلوع انقلاب اسلامی ایران برای آشوری‌ها نوید تازه‌ای داشت. آنان مانند سایر گروه‌های مذهبی رسمی از آزادی استفاده کردند و مذهب و سنن قومی خود را حفظ نمودند و در میان افراد جامعه گسترش دادند. تدریس زبان آشوری در مدارس اختصاصی آشوریان مانعی ندارند. برپایی مراسم و آیین‌های دینی و مذهبی از مفاخر جامعه‌ی آشوری است. آشوریان دارای بیش از 90 کلیسای تاریخی از نخستین سال­های پذیرش مسیحیت هستند. آنچه بیش از همه برای آشوریان مایه‌ی مباهات است، این است که با وجود جمعیت اندک که شاید به جمعیت یک شهر هم نمی‌رسد در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده هستند و این نماینده صاحب اختیاراتی مانند نمایندگان دیگر مجلس است و این مسئله در خاورمیانه و کشورهای غربی که با وجود آزادی در کشورشان می‌بالند کم‌نظیر است. [1]

 

1-3-3- ارمنیان

 

ارامنه‌ی ایران از اقوامی هستند که بنابر روایات مکتوب تاریخی، پیش از قرن سوم میلادی در ایران سابقه­ي سکونت داشته‌اند و از سوی دیگر پیوند ارامنه به‌عنوان ساکنان سرزمین ارمنستان با ایرانیان به گذشته‌های باستانی باز می‌گردد. با آغاز حکومت اشکانیان ارتباط سیاسی و اجتماعی بین ایرانیان و ارامنه مستحکم شد. با آغاز حکومت صفویان و با فرمان شاه عباس، ارامنه به شهرهای اصفهان، رشت، قزوین و شیراز برده و اسکان داده شدند. شاه عباس برای وابسته کردن ارامنه به نواحی جدید به آنها امکان ساخت کلیسا و برپایی امور مذهبی را داد. به­طور کلی فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ارامنه در ایران به سه دوره‌ی زمانی تقسیم می‌شود:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دوره‌ی اول: فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی ارامنه که به زمان شاه عباس باز می‌گردد.

 

دوره‌ی دوم: از زمان مشروطه و تدوین قانون اساسی که طبق آن به اقلیت‌ها حق شهروندی داده شد.

 

دوره‌ی سوم: دوره‌ی فعالیت‌های سیاسی اجتماعی ارامنه پس از انقلاب اسلامی ایران است.

 

تصمیم‌گیری در جامعه‌ی ارامنه‌ی ایران درباره‌ی مسائل مختلف بر عهده‌ی شورای خلیفه‌گری است که به­عنوان عالی‌ترین مرجع‌ رسیدگی به امور مذهبی، وظیفه‌ی نظارت بر امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بر عهده دارد.

 

وظیفه‌ی این شورا اجرای مصوبات هیئت نمایندگان است. این هئیت تصویب لوایح و قوانین جامعه‌ی ارامنه را بر عهده دارد. ارامنه همانند دیگر اقلیت‌های مطرح در قانون اساسی از آزادی کاملی بر انجام امور دینی برخوردارند. شمار زیاد کلیساها، مدارس و مراکز فرهنگی بر این امر دلالت دارد. هم اکنون پنج فرقه‌ی از ارامنه در ایران به سر می‌برند که عبارتند از: ارامنه­ي کاتولیک، گریگوری، ارتدکس، شنبه‌دار، کرهلیت، ‌پروتستان.[2]

 

1-3-3-زرتشتیان

 

بین سال‌های 32 تا 168 هجری مهاجرت عظیمی از زرتشتیان ایران به هند صورت گرفت. در مرحله­ي دوم مهاجرت پس از حمله‌ی مغول دسته‌هایی از زرتشتیان به هند رفتند. با این همه تا آن زمان هنوز گروه بزرگی از معتقدان به دین زرتشت در ایران زندگی می‌کردند و تا دوره‌ی قاجار پیوسته مورد فشار و آزار بودند.

 

در زمان ناصرالدین شاه، با بروز احساسات ملی و توجه به تاریخ و فرهنگ ایران باستان، مالیات جزیه که از اقلیت‌های مذهبی گرفته می‌شد لغو گردید و از آن پس زرتشتیان امکان یافتند بعضی مراسم و آداب مذهبی خود را اجرا کنند. در زمان پهلوی، با ترجمه و نشر کتاب‌های باستانی به زبان فارسی، آشنایی عمومی با دین زرتشت افزایش یافت. امروزه جامعه‌ی زرتشتیان ایران در یزد، کرمان، شیراز، تهران و تعداد کمی نیز در اهواز و اصفهان فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی دارند.[3]

 

در ایران حدود شصت هزار نفر زرتشتی به سر می‌برند. زرتشتیان ایران مانند برخی دیگر از گروه‌های اقلیت مذهبی در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند. امروزه روند مهاجرت زرتشتیان ایران به خارج کشور بسیار سرعت گرفت و شمار زرتشتیان باقیمانده در ایران حدود بیست هزار نفر است. در ایرن مدارس و نشریاتی، ویژه‌ی زرتشتیان وجود دارد و تحصیلات آنها در برخی دبیرستان‌ها مانند مارکار تهران پارس انجام می‌شود. نشریه‌ای نیز به نام امرداد متعلق به سازمان‌های زرتشتی در ایران به صورت هفتگی چاپ می‌شود. زرتشتیان که بنا بر معتقدات مذهبی به آبادانی و سازندگی اهمیت بسیار می‌دهند در کارهای خیر که منافع آن بر عموم مردم برسد همیشه پیشگام بوده‌اند. مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها و گردش­گاه‌های بسیار به­وسیله‌ی نیکوکاران زرتشتی ساخته شده است.[4]

 

[1] . محقق داماد، مصطفي، دين، فلسفه و قانون، به كوشش: علي دهباشي، تهران، سخن و شهاب ثاقب، 1378صص 29 و . 528

 

[2] .مشکور،محمد جواد، 1372 ، خلاصه ادیان در تاریخ دین های بزرگ ، تهران، شرق،ص60

 

[3] همان،ص61

 

[4] .هاشمی، سید محمد،1382، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران ، نشر میزان،ص63

تعریف جرم در لغت،پایان نامه درمورد اقلیت های دینی

تعریف جرم در لغت

 

جرم در لغت به معناي «گناه» آمده است.همانگونه که اقدام منفي به صورت فعل هم مشمول مجازات است انجام ندادن يک فعل و عدم اقدام به آن هم قابليت پيگيري کيفري دارد و مجازات خاص خود را هم خواهد داشت.«جرم عمل يا خودداري از عملي است که مخالف نظم و صلح و آرامش اجتماع بوده و از همين حيث مجازاتي براي آن تعيين نموده باشد.»انجام تخلف و جرم از ناحيه افراد عموماً به صورت مختلف صورت مي گيرد و بر اساس آن مجازاتهاي مربوط به جرائم در قانون مدون شده است.«جرم مخالفت با اوامر و نواهي کتاب و سنت يا ارتکاب عملي است که به تباهي فرد يا جامعه بيانجامد. هر جرم را کيفري است که شارع بدان تصريح کرده يا اختيار آن را به ولي سپرده است.»

 

همانگونه که مشخص است فردي مبادرت به ارتکاب جرمي مي نمايد قانون حسب جرم ارتکابي، مجازات خاص خود را براي شخص خاطي در نظر گرفته و متخلف را به مجازات مقرر در آن محکوم نموده است.

 

دورکیم جامعه شناس فرانسوی می گوید: «هر عملی که در خور مجازات باشد، جرم است». یعنی هر فعل یا ترک فعلی که نظم و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد، «جرم» محسوب می شود.به نظر دورکیم، «ما کاری را به خاطر «جرم» بودن محکوم نمی کنیم بلکه از آن جایی که آن را محکوم می کنیم جرم تلقی می شود.»از نظر حقوقی نیز «جرم عملی است که بر خلاف یکی از موارد قانون مجازات عمومی هر کشور باشد و مجرم کسی است که در زمان معینی عمل او بر خلاف قانون رسمی کشور باشد.» برای بررسی بهتر موضوع، پدیده جرم را از چند رویکرد تعریف می کنیم.«جرم یک عمل عمدی و ارادی بر علیه قانون است که غیر قابل حمایت و بخشودن بوده، مجرم باید دستگیر شود و به وسیله دولت مجازات گردد.» «سست بودن معیارهای قانونی باعث به وجود آمدن رفتارهای ضد اجتماعی می گردد. تاکید بر تعریف قانونی جرم توسط دو ملاک مشخص، تعیین می گردد. یکی رفتارهایی که از قوانین اجتماعی تخطی و تجاوز می کنند و دوم مقررات قانونی برای مجازات یک عمل.» به بیان دیگر از منظر اجتماعی می توان گفت که جرم یک پدیده «معمولی» جامعه است. زیرا که بر حسب احساس تنفر و انزجاری که بزهکار در جامعه بر می انگیزد، معین می گردد. البته درجه بروز تنفر و انزجار در چهارچوب جامعه ی مشخص در افراد متفاوت می باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار (درست) و نابهنجار (نادرست) جرم می داند و این هنجارها بستگی به ارزشهای فرهنگی هر جامعه دارد. مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند.این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب می زنند..باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است. چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملتها، جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال می آوریم:قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن نوزادان دختر در بین قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد.لواط در آتن و قبیله چوکچیو سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده؛ ولی در بیشتر جوامع جرم محسوب می شود

 

[1] سياح، احمد، فرهنگ جامع عربي، فارسي، ج اول، ذيل كلمه جرم.ص556

 

[2] گرجي،محمد رضا، نشريه حقوق تطبيقي ش 2 1355-ص126

 

[3] کریمیان،محمد حسین، بررسی جنایت علیه اقلیت های دینی،پایاین نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد واحد تهران شمال،سال 1390،ص33

طلاق:/پایان نامه درباره طلاق

طلاق

 

آخرين واژه‌اي که به آن خواهيم پرداخت، واژۀ طلاق است. از آنجا که معناي اين واژه زياد دور از ذهن به نظر نمي‌رسد و براي اهل معنا روشن است و ليکن براي آنکه به تمامي واژگان کليدي اين متن تحقيقي پرداخته شود، شايسته است كه اجمالاً به توضيح آن اشاره نماييم. واژۀ طلاق مصدر ثلاثي مجرّد از ريشۀ طلق، تطليق، طلاقا مي‌باشد. در معناي متعدّدي استعمال مي‌شود؛ از جمله «طلق الشيء فلانا: آن چيز را بدو داد»، «طلق يده بخير: دستش را به کار نيکي گشود(کار نيکي انجام داد)». «طلقت المرأه من زوجها: آن زن از شوهرش طلاق گرفت». هنگامي که عرب مي‌گويد: «ناقه طالق» يعني شتر رها شده و منظور شتري است که بند آن پاره شده و هر کجا بخواهد، مي‌چرد. طلاق از منظر لغت به معناي پاره کردن و از بين بردن قيود و گشودن گره است و همچنين به معناي ترک کردن و رها کردن و رها شدن از قيد نکاح است و از اين باب به رهايي معنا کرده‌اند که آن کسي که زن را طلاق مي‌دهد، در واقع او را رها مي‌سازد. در زبان عرب طلق را به باب تفعيل مي‌برند و معناي رهايي و طلاق دادن را منظور مي‌نمايند و بدين لحاظ طلاق گاهي به معناي تطليق است، آنچنانکه سلام به معناي تسليم است و در كتب لغت فارسي طلاق مصدري است لازم و به معناي جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قيد نکاح و در معناي اسم مصدري، يعني جدايي زن از مرد. طلاق دادن هم مصدر مرکبي است به معناي رها کردن زن. فراق در اصطلاح، جدايي و پايان يافتن عقد ازدواج به واسطۀ يکي از اسبابي است که موجب گسستن عقد ازدواج مي‌شود. طلاق رها شدن زن از قيد نکاح، رها شدن زن از عقد نکاح رها کردن، فسخ کردن عقد نکاح، سراح و طلاق دادن يعني رها کردن زن، تسريح و طلاق گرفتن هم به معناي رها شدن زن از قيد زوجيت است. طلاق، جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قيد نکاح و رهايي از زناشويي است(فرهنگ عميد). در عرف عام، معناي جدايي از آن به ذهن متبادر مي‌شود و بعضي طلاق را در معناي بيزاري به کار برده‌اند و در فرهنگ دهخدا نيز طلاق‌نامه را در همين سياق، بيزاري نامه مي‌خوانند. پس طلاق در معناي لغوي به گشودن قيد معنوي و آن هم فقط دربارۀ همسر (گشودن عقد نکاح) اختصاص يافته است و در گشودن قيود حسّي از باب إفعال استفاده مي‌شود چون إطلاق، به کار رفته است. واژۀ طلاق اسم مصدر است و مصدر آن همانگونه که گفتيم تطليق مي‌باشد. طلاق اخصّ از فراق است زيرا زوج که طلاق رجعي مي‌دهد طلاق واقع مي‌شود نه فراق و فراق پس از سپري شدن عدّه حاصل مي‌شود[1]. البتّه تعاريف فقهاء و حقوقدانان هم شبيه همين تعريف لغوي است و زياد از آن فاصله نگرفته است. فقهاء طلاق را چنين تعريف کرده‌اند که«الطلاق و هو ازاله قيد النّکاح بغير عوض بصيغه «طالق»»[2] و در تعريف ديگر از قرطبي آمده است که«هو حلّ العصمه المنعقده بين الازواج بالفاظ مخصوصه» و يا اين تعريف از ابوالفتوح رازي که مي‌گويد: «أطلق النساء من حاله النکاح علي وجه مخصوص»[3]، طلاق در نگاه حقوقدانان هم در جاي خود جلب توجّه مي‌کند. دکتر سيد حسن امامي در تعريف طلاق مي‌گويد که «طلاق عبارتست از پايان دادن به نکاح دائم از طرف شوهر»[4]، دکتر سيد حسين صفائي آورده‌اند که«طلاق در حقوق فعلي ايران عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرايط و تشريفات خاص به ارادۀ مرد يا از جانب نماينده‌ي اوكه ممكن است به حكم دادگاه يا بدون آن واقع شود»[5] که مراد از«از جانب نمايندة او» در تعريف استاد، همان وکالت در امر طلاق است که قصد داريم در اين مجال به شرح و تفسير آن بپردازيم. دکتر سيد مصطفي محقق داماد نيز آورده است «طلاق عبارتست از انحلال عقد نکاح دائم»[6] و دکتر ناصر کاتوزيان با لحاظ قرار دادن مقررات مربوط به تشريفات طلاق و همچنين ماهيت حقوقي آن مي‌فرمايند «طلاق ايقاعي است تشريفاتي که به موجب آن مرد به اذن يا حکم دادگاه زني را که به‌طور دائم در قيد زوجيت اوست، رها مي‌سازد»[7]؛ پس طلاق در نگاه حقوقدانان يك عمل حقوقي يک طرفه است که تنها به ارادۀ مرد و يا نمايندۀ حقوقي و قانوني او واقع مي‌شود و به منزلۀ رها شدن از بند نکاح دائم و ازاله پيوند زناشويي در حال يا آينده است با به کار بردن صيغۀ لفظي و رعايت تشريفاتي خاص و اينگونه نيست که زن هرگز نمي‌تواند در خواست طلاق کند، بلکه زن هم همانطور که اشاره خواهيم کرد، نيز مي‌تواند با شرايط معين اجبار مرد را به طلاق درخواست کند و دادگاه نيز در چنين مواردي حکم به طلاق ميدهد

 

[1]. وسيط در ترمينولوژي حقوق، پيشين، ص 474؛ عبدالرشيد تريز، طلاق از ديدگاه اسلام، نشر احسان، چاپ اوّل، 1385،تهران،صص 42 و 43؛ علي رفيعي، بررسي فقهي طلاق و آثار آن در حقوق زوجين، انتشارات مجد، چاپ اوّل، 1380، تهران،صص 37 و 38، سيد مهدي جلالي، پيشين، ص 18؛ فرهنگ کاتوزيان، پيشين، ص 478، مبسوط در ترمينولوژي حقوق، جلد سوم، پيشين، ص 2439، شمارۀ 9105؛ اسدا… لطفي، حقوق خانواده، جلد دوم، انتشارات خرسندي، چاپ اوّل، 1389،تهران، ص 49؛ باقر ساروخاني، طلاق (پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1376، ص 1 و 2، لغت نامه دهخدا، جلد 10، پيشين، صص 15489و 15490؛ زهرا گواهي، بررسي حقوق زنان در مسأله طلاق، مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اوّل، 1373،تهران، صص 84 و 85؛ اميد رشيدي، احکام طلاق در قانون مدني ايران، فقه اماميه و فقه شافعي، بي‌نا، 1380،تهران، صص 45 – 48.

 

[2]. اسدا… لطفي، مباحث حقوقي شرح لمعه، انتشارات مجد، چاپ پنجم، 1387، تهران، ص 351.

 

[3]. محمد جعفر جعفري لنگرودي، الفارق، پيشين، جلد سوم، ص 290.

 

[4]. سيد حسن امامي، حقوق مدني(خانواده)، انتشارات اسلاميه، جلد 5، تهران، ص5.

 

[5]. سيد حسين صفايي، اسد ا… امامي، حقوق خانواده، جلد اوّل نكاح و انحلال آن (فسخ و طلاق)،‌انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ص 225؛ سيد حسين صفايي، اسدا… امامي، مختصر حقوق خانواده، نشر ميزان، چاپ هفتم، زمستان 1384،تهران، ص193.

 

[6]. سيد مصطفي محقّق داماد، حقوق خانواده، انتشارات علوم اسلامي، 1376، تهران، ص 379.

 

[7]. ناصر کاتوزيان، حقوق مدني خانواده، جلد اوّل، شرکت انتشار با همکاري بهمن برنا، چاپ سوم، 1371،تهران، ص 300.

 

 

 

وکالت و تفويض طلاق به زوجه در فقه عامه حقوق ايران و مصر

زنجیره ارزش-پایان نامه شبکه زنجیره تأمین

مشتريان در زمينه كيفيت محصولات و خدمات به تأمين‌كنندگان خود اعتماد مي‌كنند. علاوه بر آن عرضه‌كنندگان و مشتريان بايد در طراحي زنجيره تامين براي دستيابي به اهداف مشترك‌ و تسهيل ارتباطات و جريان اطلاعات با يكديگر شريك شوند. بعضي شركت‌ها كوشش مي‌كنند تا كنترل زنجيره تأمين خود را با كنترل عمومي عمودي و با استفاده از مالكيت و يكپارچگي تمام اجزاي مختلف در امتداد زنجيره تامين از تهيه مواد و خدمات تا تحويل محصول نهايي و خدمت به مشتري، به دست آورند . اما حتي با اين نوع ساختار سازماني، فعاليتهاي مختلف و واحدهاي عملياتي ممكن است ناهماهنگ باشند . ساختار سازماني شركت بايد بر هماهنگي فعاليتهاي مختلف براي دستيابي به اهداف كلي شركت تمركز كند .

 

 

 

2-2-3. زنجیره ارزش، عرضه و تقاضا

 

به زنجیره تأمین گاهی اوقات زنجیره های ارزش اشاره می شود، همانطور که کالا ها و خدمات به وسیله زنجیره پیشرفت کرده و به جلو می روند ارزش آن ها نیز بیشتر می شود. زنجیره های عرضه یا ارزش معمولا به جای اینکه تنها یک سازمان را شامل شوند سازمان های تجاری جداگانه ای را در بر گرفته اند. به علاوه زنجیره عرضه یا ارزش برای هر سازمانی دارای دو بخش است : بخش عرضه و بخش تقاضا.بخش عرضه از شروع زنجیره (ابتدای زنجیره) آغاز شده و با عملیات داخلی سازمان ادامه می یابد. بخش تقاضا در زنجیره از نقطه ای که ستاده سازمان به مشتری بلافاصله آن تحویل داده می شود شروع شده و به مشتری نهایی در زنجیره پایان می یابد. زنجیره تقاضا عبارتست از بخش فروش و توزیع در زنجیره ارزش. طول و اندازه هر بخش وابسته به مکانی است که یک سازمان خاص در زنجیره قرار دارد. سازمانی که به مشتری نهایی نزدیکتر است، بخش تقاضای آن کوتاهتر و بخش عرضه آن طولانی تر است. همه سازمان ها بدون توجه مکانی که در زنجیره قرار دارند، باید با مباحث و موضوع هایی عرضه و تقاضا سر و کار داشته باشند. هدف مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از مرتبط کردن همه بخش های زنجیره تأمین (عرضه) به طوری که تقاضای بازار تا اندازه ممکن به طور کارا و موثر در سرتاسر زنجیره برآورده شود. این مستلزم تطابق عرضه و تقاضا در هر مرحله از زنجیره است. باید این نکته را نیز توجه کرد  که به استثناء تأمین کنندگان (مواد اولیه) و مشتریان نهایی، سازمان ها در یک زنجیره تأمین هم مشتری و هم تأمین کننده هستند [3] .

 

2-2-4. نیاز به مدیریت زنجیره تأمین

 

تشدید صحنه رقابت جهانی در محیطی که بصورت دائم در حال تغییر است، ضرورت واکنش های مناسب سازمان ها وشرکتهای تولیدی ـ صنعتی را دو چندان کرده و بر انعطاف پذیری آنها با محیط نامطمئن خارجی پای می فشارد و سازمانهای امروزی در عرصه ملی و جهانی به منظور کسب جایگاهی مناسب و حفظ آن، نیازمند بهره گیری از الگوی مناسبی همچون مدیریت زنجیره تأمین در راستای تحقق مزیت رقابتی و انتظارات مشتریان هستند. مشتریان در سازمانهای امروزی در تولید کالا و ارائه خدمت،  رویه های انجام امور و فرایند ها، توسعه دانش و توان رقابتی همراه و همگام اعضای سازمان می باشند. مدیریت موثر زنجیره تأمین از عوامل اصلی بقا می باشد، ضمن آنکه استفاده از فناوری اطلاعات در فعالیتهای زنجیره تأمین پتانسیل ایجاد ارزش را در زنجیره افزایش داده است. به طور کلی مدیریت زنجیره تأمین بر افزایش انطباق پذیری و انعطاف پذیری شرکت ها تاکید دارد و دارای قابلیت واکنش و پاسخ سریع و اثر بخش به تغییرات بازار است. به عبارت دیگر مدیریت زنجیره تأمین، مجموعهای از روشهای مورد استفاده برای یکپارچگی موثر و کارای تأمین کنندگان، تولید کنندگان، انبارها و فروشندگان، به نحوی که به منظور حداقل کردن هزینههای سیستم و تحقق نیازمندیهای خدمات، کالاها به مقدار صحیح در مکان مناسب و در زمان مطلوب تولید و توزیع گردند، به عبارت دیگر مدیریت جریان مابین مراحل مختلف در یک زنجیره با هدف حداکثر کردن سودمندی کل می باشد.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

 

 

توسعه یک مدل بهینه سازی چند هدفه برای طراحی شبکه زنجیره تأمین در شرایط عدم قطعیت با در نظر گرفتن سطوح کیفی