نظریه های استرس
2-1-2-1 نظریه هانس سلیه
هانس سلیه ، روانپزشک اتریشیالاصل مقیم کانادا که پایهگذار پژوهشهای علمی درباره پدیده استرس بوده، از اولین کسانی است که رابطه بین استرس و بیماریها را دقیقا توجیه کرده است. او استرس را به درجه سوختوساز بدن بر اثر فشارهای روانی زندگی تعریف میکند. البته کلمه استرس تنها به روند این پدیده در بدن انسان اطلاق نمیشود، بلکه محرکهای فشارآور نیز تحت همین نام خوانده میشوند( شاملو، 1380) . سلیه (1990) در تعریف استرس میگوید: عاملی محیطی است که خاصیت آسیبرسانی دارد و الزاما باعث صدمه جسمانی میشود و نتیجه آن به صورت اثرات گسترده فیزیولوژیک قابل تشخیص است. این تاثیرات و واکنشهای فیزیولوژیک در تمام افراد یکسان میباشد(سلیه ،1990، به نقل از شاملو، 1380).
سلیه، پس از تحقیقات درباره استرس، اصطلاح “سندرم کلی سازگاری” را ارائه داد. طبق این دیدگاه ارگانیسم در معرض استرس سه مرحله را طی میکند:
- در مرحله نخست، ارگانیسم مصیبت و سختی را تجربه کرده و سعی میکند با آن مقابله کند. در این مرحله که مرحله خطر نامیده میشود، اگر استرس خفیف باشد، ارگانیسم ناآرام و مضطرب میشود و اگر استرس شدید باشد، ارگانیسم شوکه شده و حالات افسردگی در او ظاهر میشود. در هر دو حالت میل به غذا خوردن و آمیزش از ارگانیسم سلب میشود.
- در مرحله دوم، ارگانیسم تلاش میکنند با موقعیت خو گرفته و سازگاری پیدا کند. در این مرحله ارگانیسم به مقاومت مبادرت میورزد و سعی میکند با تغییرات خو بگیرد. تحقیقات سلیه نشان میدهد که در حیوانات، غذا خوردن به حد طبیعی بازمیگردد. ولی اختلال در فعالیت جنسی، همچنان باقی میماند.
- در مرحله سوم، تحمل ارگانیسم به پایان رسیده و تسلیم میشود. ارگانیسم زمانی وارد مرحله سوم یا مرحله خستگی میشود که پس از تلاشهای مکرر برای سازگاری، سیستم دفاعی بدن مختل میشود و در نتیجه واکنشهای فیزیولوژیک که در مرحله اول شروع شده بود، خود را نشان میدهد. در این حالت اگر محرک استرسزا تکرار شود، ارگانیسم علائم و عوارض مرحله خطر را از خود نشان میدهد ( گنجی ،1386) .
به طور کلی دیدگاه سلیه، چند بعد اساسی را دربرمیگیرد. مهمترین این ابعاد این است که هرچند استرس ممکن است بر قسمت خاصی از بدن وارد شود، ولی تاثیر آن، یعنی واکنش فرد به تمام استرسها یکسان است. پس واکنشهای رفتاری فیزیولوژیک در افراد یکنواخت میباشد. یکی از مسائلی که در ارزیابی دیدگاه کانن و سلیه باید به آن توجه کرد این مسئله است که صرف نظر از اینکه هر دو دانشمند، تصویری که از استرس ارائه میدهند، تصویری صرفا فیزیولوژیک است، ولی واکنش نسبت به هم خوردن تعادل حیاتی کانن یا سندرم سازگاری کلی سلیه، بحثی را در مورد واکنشهای رفتاری و فیزیولوژیک زمانی که ارگانیسم خود را برای رویداد استرسزا آماده میکند یا انتظار آن را میکشد به میان نمیآورد. برای مثال مادری که وضع حمل میکند، 9 ماه انتظار تولد نوزاد را کشیده و خود را آماده میسازد(شاملو، 1380) .
در سالهای اخیر دیدگاه سلیه بارها مورد انتقاد قرار گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از:
1-وی نقش مهم تفاوتهای فردی را در واکنش نسبت به استرس نادیده گرفته است.
2-در دیدگاه سلیه، تنها به تجزیه و تحلیل استرسهایی که شدیدا زیانآور و مضر هستند پرداخته است (شاملو، 1380).
[1] Hans Selye
[2] Hans and tear
[3] stressor
فرم در حال بارگذاری ...