وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فایل های دانشگاهی- گفتار اول : جواز صید و شکار و محدودیت ها – 7

همچنین شهید ثانى مى گوید : بول کردن در آب جارى و راکد به موجب علتى که در روایات ذکر شده است مکروه مى باشد ، زیرا فرمودند : حیواناتى در آب زندگى مى کنند و با بول کردن [ و آلوده ساختن آب ] آن ها را اذیت نکنید [۴۸] .

 

در حقوق ایالات متحده ی آمریکا نیز طی موادی ‌به این مفاهیم اشاره شده که مختصرا به آن اشاره می‌گردد و تفصیل بیشتر به فصل چهارم واگذار می‌گردد .

 

ب) مصادیق قانونی

 

حمایت از حیوانات در قانون ایالت ایلینویز ایالات متحده ی آمریکا مصوب دسامبر ۲۰۰۷ [۴۹]

 

    • بخش سوم :

 

    • رفتار خشن نسبت به حیوانات جرم تلقی می‌گردد و با مجرم برابر این قانون برخورد خواهد شد .

 

      • در جرم رفتار خشن نسبت به حیوانات صرف انجام عمل برای تحقق بزه کافی است و عنصر روانی یا ذهنی خاصی را نیاز ندارد .

 

  • در مواردی که برای تهیه آب و غذا جهت استفاده ی حیوانات از سوی صاحب آن ها کوتاه صورت گرفته و حیوانات نیز در شرایط گرسنگی شدید به سر می‌برند و نیز هنگامی که قصوری در تهیه وسایل معالجه ی حیوان در شرایط بیماری او از سوی صاحبش صورت بگیرد ، بسته به نظر بازپرس یا مقام دادستان و قاضی یا هیئت منصفه می توان موارد را از مصادیق رفتار خشن علیه حیوانات تلقی نمود . در این صورت می توان خاطی را تا سقف ۲۵۰ هزار دلار جریمه نمود .

همان‌ طور که مشخص است ترجمان مطالب گذشته در باب رفتار صحیح با حیوانات در این نظام حقوقی تحت عنوان رفتار خشن نسبت به حیوانات نام گذاری گردیده است . برابر قسمت دوم این قانون صرف انجام عمل ، یعنی وقوع عنصر مادی برای تحقق این جرم کفایت می‌کند و قانون‌گذار عنصر معنوی را مفروض انگاشته است .

 

در باب آنچه در فقه اسلام تحت عنوان نفقه ی حیوان جاری می‌گردد که شامل محل زندگی مناسب و خوراک کافی است در قانون حمایت کیفری از حیوانات در ایالت ایلینویز قسمت سوم با عنوان تهیه آب و غذا اشاره گردیده و مسئولیت آن را بر عهده ی مالکین حیوانات قرار داده است و در جهت حمایت از آن ها برای مالکین در صورت قصور و کوتاه جریمه ی نقدی در نظر گرفته است و در جهت حمایت کیفری از حیوانات گام برداشته است.

 

مبحث دوم : مبانی شکار و صید حیوانات

 

شکار حیوانات که به موازی آفرینش انسان توسط بشر وجود داشته در ابتدا جهت برطرف کردن نیازهای ضروری زندگی و بیشتر برای تهیه غذا و پوشاک انجام می گرفته ، بعدها و رفته رفته شکار برای برخی جنبه تفریحی و اشرافی به خود گرفته و صرفا به عنوان تفریح و سرگرمی محسوب می شده است .

 

در عصر ما نیز این امر به وفور مشاهده می شود که حیات حیوان و با واسطه ، حیات و زیست انسان ها به واسطه شکار صرفا جهت وقت گذرانی و تفریح به خطر می افتد .

 

در این مبحث موضوع شکار و صید حیوانات و مسایل مرتبط یا آن مورد بررسی قرار می‌دهیم .

 

گفتار اول : جواز صید و شکار و محدودیت ها

 

صید و شکار از جمله مواردى که در کتب فقهى ما به آن اشاره شده و از آن ، حکم حرمت کشتن بى دلیل حیوانات استفاده مى شود ، حکم به حرمت صید و شکار حیوانات است . لذا صید حیوانات در غیر نیاز شخصى – براى تهیه غذا ویا فروش آن براى امرار معاش – جایز نیست و اگر صید و شکار حیوانات نیازمند به سفر باشد ، آن سفر ، معصیت به حساب مى آید و نماز صیاد مسافر کامل بوده و شکسته نمى باشد و اگر در ماه رمضان باشد روزه بر او واجب است . لذا فقها سفر براى شکار را از مصادیق بارز سفر معصیت ، ذکر فرموده اند .

 

‌بنابرین‏ آنچه جواز به شکار و صید به شمار می رود ، بر آوردن نیاز شخصی جهت خوراک و نیز تهیه وسایل زندگی مانند لباس و . . . و یا استفاده از چربی حیوانات برای سوخت است و در مرحله ی بعد امکان فروش گوشت و پوست و . . . حیوان برای امرار معاش و گذران زندگی و تهیه پول می‌باشد . در این صورت بحثی تحت عنوان شکار تفریحی و جهت خوشگذرانی ممنوع قلمداد می‌گردد .

 

شکار و صید بى جهت حیوان ، معصیت و گناه به حساب آمده و مورد نهى قرار گرفته است . در سایر موارد نیز شکار حیوانات براى خود احکامى داشته و در مواردى براى رعایت حال حیوان محدودیت هایى در فقه ذکر گردیده است .

 

۱٫ شکار نوزاد حیوانات :

 

جواز شکار در صورتى است که حیوان بتواند حداقل دفاع را از خود بکند و امکان فرار داشته باشد . لذا در صورتى که هنوز حیوان در سن نوزادى قرار دارد و امکان فرار و یا پرواز را نداشته باشد ، باید از شکار آن پرهیز کرد .

 

شیخ صدوق در این باره مى گوید : شکار نوزاد حیوانات از لانه هایشان در کوه یا چاه و یا نیزار تا زمانى که قادر به پرواز نباشند ، جایز نمى باشد[۵۰]..

 

در شرایط جواز صید نیز تصریح شده که حیوان باید « ممتنع » باشد ، یعنى امکان فرار داشته باشد . لذا در جواز صید نوزاد پرندگان اشکال شده و در صورت صید ، استفاده از گوشت آن ها جایز نیست .

 

‌بنابرین‏ اولین نکته ای که مورد توجه قرار گرفته است در دو مورد محدودیت شکار ایجاد می کند :

 

۱-۱) امکان فرار

 

۲-۱) امکان دفاع

 

۲٫ شرایط ذبح حیوانات :

 

از موارد نهی شده دیگر پرهیز از رنج دادن حیوان هنگام ذبح است ، همان‌ طور که در مطالب گذشته اشاره شد ، کشتن بى دلیل حیوانات ممنوع است و درصورت نیاز ، باید بر اساس موازین شرعى به ذبح آن ها پرداخت . رعایت حال حیوان تا بدان جا مورد عنایت قرار گرفته است که هنگام ذبح نیز توجه به نکاتى لازم است تا این عمل به آسانى انجام پذیرفته و تاحد ممکن از رنج کشیدن حیوان کاسته شود .

 

مجموعه توصیه هایى که در این باره ذکر شد ، به خوبى بر ادراک و شعور حیوان دلالت داشته و به ما مى فهماند که باید با کمال رفق و مدارا و عطوفت با او برخورد کرد . رعایت این نکات شامل قبل از ذبح و هنگام آن و بعد از ذبح مى باشد .

 

شهید ثانى پس از ذکر وظایفى که رعایت آن ها هنگام ذبح لازم است به دوحدیث از پیامبر اکرم (ص) اشاره مى کند : [۵۱]

 

الف ) پیامبر اعظم مى فرماید : خداوند احسان در همه امور را برشما لازم داشته است . پس زمانى که حیوانى را ذبح مى کنید به خوبى ذبح را انجام دهید و چاقوى ذبح را تیز کنید و آب را به او عرضه دارید .

 

ب ) پیامبر اکرم (ص) دستور فرمود که براى ذبح ، چاقو را تیز کنید و از جلوى چشمان دیگر حیوانات دور شوید ( و جلوى چشم حیوانى ، حیوان دیگر را ذبح نکنید ) و فرمودند : زمانى که یکى از شما ذبح حیوانى را انجام مى دهد خود را به وسایل مورد نیاز تجهیز کند[۵۲].

 

پس روشن است که این توصیه ها در راستاى راحتى ذبح حیوان است تا حیوان رنج مضاعف را متحمل نشده و زجرکش نگردد .

 

کندن پوست حیوان بلافاصله پس از ذبح از نظر مشهور فقها ، و یا قطع عضوى از اعضاى آن بلافاصله پس از ذبح و قبل از آن که بدن حیوان سرد گردد مکروه و عملى ناپسند است . حتى برخى از فقها ، همانند شیخ طوسى[۵۳]– ، ابن زهره و شهید[۵۴]، حکم به حرمت این عمل داده‌اند و فاضل هندى در این مسئله همانند شهید (ره) ، قول به حرمت را بر مى گزیند و تقویت مى کند .

 

ایشان در تعلیل این فتاوی ‌به این نکته اشاره مى کنند که این عمل موجب رنج دادن و اذیت کردن حیوان است و در روایات ما از اذیت کردن حیوانات نهى شده است .

پایان نامه -تحقیق-مقاله | گفتار اول: ریاست مرد و اداره زندگی مشترک – 2

البته باید گفت ریاست‏شوهر بر خانواده به هیچ وجه استبداد یا تحکم و یا به تعبیر بعضى، اختیار مالکانه نیست (الزحیلی، ۱۴۲۰ ق: ۸۲)، بلکه ریاست‏شوهر یک سلطه حکیمانه ادارى است؛ نه استبدادی.

 

از این رو، زنان تا آن حد موظف به اطاعت از شوهر هستند که مربوط به حقوق همسران است و هرگز مردان، حق دخالت در اموال و درآمدهاى اقتصادى زنان را ندارند و حتى وظیفه رسیدگى به کارهاى شخصى شوهر، اعم از تهیه غذا یا شستن لباس و غیره را نیز ندارند؛ بلکه در امور شخصى زن، شوهر موظف است در صورت نیاز و متعارف بودن آن، براى او خادم بگیرد. ‌بنابرین‏ می توان گفت که منظور از ریاست، تصمیم گیری نهایی در امور خانواده و مراعات مصالح آن بوده که بعضی از آن ها را قانون‌گذار مشخص نموده است و ذیلا به آن ها اشاره خواهد شد. اما در مواردی که قانون پیش‌بینی نکرده مطابق عرف و عادت و رویه عقلایی مشخص و اعمال می شود.

 

در این مبحث سعی می شود، حقوق و تکالیف ناشی از اعطای ریاست به زوج در خانواده طی دو گفتار بررسی و محدوده اعمال آن ها تعیین شود.

 

گفتار اول: ریاست مرد و اداره زندگی مشترک

 

هر مجموعه برای برقراری نظم و رسیدن به اهداف مورد نظر، نیازمند مسئولی با کفایت و دارای حسن تدبیر است؛ زیرا ضعف در تدبیر امور و بی توجهی و بی کفایتی مسئول، موجب سقوط و انهدام آن مجموعه می‌شود. در جوامع انسانی، سازمانی که همه اعضای آن از نظر مسئولیت در یک رتبه باشند، دیده نمی‌شود. خانواده نیز به عنوان یک نهاد اجتماعی از این امر مستثنا نیست؛ بلکه از آن جهت که خانواده حریم امن انسان‌ها و محل ارتباط خاص عاطفی و اخلاقی و تربیتی است و مانند اجتماعات بزرگ انسانی، با مسائل مختلفی همچون اقتصاد، فرهنگ، نزاع و خصومت و… روبه‌ رو است، ریاست پذیری آن نیز از اهمیت و ظرافت خاصی برخوردار است.

 

از نظر بسیاری از صاحب ‌نظران مباحث خانواده، وجود سلسله مراتب در خانواده یکی از مهمترین محورهای سلامت و موفقیت خانواده است. برای مثال قدرت و اختیار بیشتر والدین نسبت به فرزندان در خانواده، راهی برای تربیت و مدیریت هر چه بهتر فرزندان است. تعالیم اسلام برای نهادینه شدن این امر، حفظ اقتدار والدین، تسهیل نقش مهم آن‌ ها در کارایی خانواده و تشویق فرزندان به پذیرش این اقتدار، برخی عبادتها را در صورت ناخشنودی والدین، نادرست اعلام می‌کند و رضایت خدا را منوط به رضایت والدین می‌داند که خشم و ناخشنودی آن‌ ها از فرزند، موجب خشم و غضب خداوند می شود. تعالیم اسلام، ضمن تأکید بر اقتدار والدین، در روابط زن و شوهر نیز به مرد اقتدار بیشتری می‌دهد. این امر در قوانین مدنی سوئیس و ایتالیا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز دیده می شود و خانواده به صورت گروهی منظم به ریاست مرد اداره می شود. باید توجه داشت که اگر خانواده دارای ریاست واحدی نباشد، زن و مرد ناچارند برای حل اختلافات در هر مورد جزئی به مراجع بالاتر رجوع کنند که این امر به طور طبیعی، به انسجام و روابط مطلوب در خانواده آسیب می‌رساند. در چنین شرایطی است که با توجه به جایگاه و موقعیت خاص خانواده، وجود فردی که ریاست را برعهده داشته باشد، لازم می شود. گفتیم که این امر خطیر در اسلام و به تبع آن در حقوق ایران بر عهده مرد نهاده شده است. قانون مدنی در ماده ۱۱۰۵ به صراحت بیان می‌کند که در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است. البته در خصوص اینکه آیا این امر یک حق برای مرد محسوب می شود یا یک تکلیفی است که بر عهده وی گذاشته شده است و یا آمیزه ای از این دو، اختلاف است.

 

دکتر کاتوزیان در تبیین ماهیت ریاست مرد از آن با عنوان حق و تکلیف یاد می‌کند (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ۶۶۶). زیرا در نگاه نخست ریاست بر خانواده بیشتر شبیه یک حق است، زیرا اختیاراتی که مرد در اداره خانه دارد و حقوق ناشی از این اختیارات و با توجه ‌به این که مطابق قانون هیچ کس نمیتواند این اختیارات را از وی بگیرد این موضوع از این جهت به عنوان یک حق جلوه می کند، ولی از سوی دیگر با توجه ‌به این که طبق ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی ریاست خانواده از خصایص شوهر است و این ماده جنبه امری دارد و شوهر نمی تواند ضمن قرارداد خصوصی آن را به دیگری واگذار نماید و البته با تکالیفی که به تبع اعطای این امر به مرد بر عهده وی نهاده می شود ریاست مرد بر خانواده و به خصوص همسر، شبیه یک تکلیف نیز می‌باشد. در قرآن نیز به نوعی ‌به این امر اشاره شده، ‌آنجا که خداوند در آیه ۳۴ سوره نساء ریاست خانواده را بر عهده مرد می نهد بلافاصله در مقابل چنین حقّی، تکلیفی را به عهده شوهر قرار می‏ دهد و می‏فرماید: «و بما انفقوا من اموالهم»؛ یعنی این سرپرستی به خاطر ‌تعهداتی است که مردان ‌در مورد انفاق کردن و پرداخت‏های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.

 

مثال بارزی که در قانون می توان در این خصوص آورد حضانت طفل می‌باشد. قانون‌گذار در ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی نگهداری از طفل را به عنوان یک تکلیف برای ابوین معرفی می‌کند که در صورت استنکاف اجبار خواهند شد. از سوی دیگر در ماده ۱۱۷۵ قانون مدنی مقرر می‌دارد که طفل را نمیتوان از ابوین یا از پدر یا مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی.

 

به هر حال باید گفت که ریاست بر خانواده را خواه حق، خواه تکلیف و خواه آمیزه ای از این دو در نظر بگیریم، اعطای این عنوان به مرد حقوق و تکالیفی را برای وی در پی دارد. یعنی با عهده دار شدن ریاست خانواده توسط مرد یک سری حقوق و تکالیف بر دوش وی نهاده می شود، که البته این امر نتیجه منطقی پذیرش مسولیت توسط وی می‌باشد. چرا که اگر مدیریت و ریاست بر یک مجموعه از یک سو برای شخص تکالیف و مسولیت هایی در پی داشته باشد از سوی دیگر برای اینکه وی به خوبی بتواند از عهده این ‌مسئولیت‌ها برآید باید اختیاراتی نیز داشته باشد تا در اداره هر چه بهتر این مجموعه بتواند موفق تر باشد. عدالت اقتضا می‌کند که حقوق و تکالیف بر اساس توانایی‌های روحی و طبیعی و جسمی بین زن و مرد تقسیم شود. از این رو در حقوق اسلام، همان طوری که تکلیف انفاق و تامین هزینه زندگی خانواده بر عهده مرد نهاده شده است، زن نیز در مقابل مکلف شده تا از مرد به عنوان رئیس تشکل خانواده، اطاعت نماید. قانون مدنی بعد از اینکه در ماده ۱۱۰۵ ریاست خانواده را به مرد می سپارد، طی مواد دیگری حقوق و تکالیفی را نیز برای وی مقرر می‌کند که لازمه ریاست و مدیریت مرد می‌باشد. این موارد به شرح زیر می‌باشند:

 

الف) تعیین مسکن و اقامتگاه

دانلود پایان نامه های آماده – ۴-۲- مطالعه­ موردی مصادیقی از کالاهای معیوب – 8

۴-۱-۳-۶-۲- تقصیر زیان‌دیده یا قاعده­ اقدام

 

چنانچه ورود خسارت صرفاً مستند به فعل زیان‌دیده باشد، عدم ارائه­ اخطار راجع به خطرات، هر چند نقض تعهد است لیکن در خصوص خساراتی که مستند به فعل زیان­دیده­ است عدم ارائه­ اخطار موجد مسئولیت عرضه­کننده نیست؛ ‌بنابرین‏ چنانچه خسارات یا بخشی از آن‌ ها صرفاً ناشی از تقصیر زیان‌دیده باشند به همان نسبت عرضه‌کننده از مسئولیت بری خواهد بود. «در کامن لا قاعده‌ای وجود دارد که به موجب آن زیان‌دیده‌ای که در اثر تقصیر خود در ایجاد ضرر دخالت داشته است نمی‌تواند از این بابت مطالبه خسارت کند.» (کاتوزیان،۱۳۹۱: ۱۰۰-۹۹) برای مثال وقتی که مصرف‌کننده­ کالا، شخصاً یا به واسطه­ اطلاعات و اخطار ارائه شده از سوی عرضه‌کننده، اطلاعات کافی در خصوص چگونگی استفاده از کالا و خطرات ناشی از آن دارد لیکن بدون توجه به آن ها از کالا استفاده می‌کند و موجب ورود خسارت به خود یا دیگری می‌گردد، خود مصرف‌کننده است که مسئول جبران خسارات وارده خواهد بود زیرا وی به ضرر خود عمل کرده و مشمول قاعده­ اقدام خواهد بود. قاعده‌ای که به موجب آن کسی که به ضرر خود اقدام کند خود مسئول زیان‌های وارده است. «اقدام آن است که مالک احترام مال خودش را از حیث ارزش اسقاط کند و بنا را بر عدم عوضیت و مجانیت بگذارد که در نتیجه، ضمان ساقط می‌گردد.» (موسوی بجنوردی،۱۴۱۹: ۹۴)

 

‌بنابرین‏ هرگاه شخص مصرف‌کننده به واسطه اقدامات غیرمجاز خود یا به‌رغم علم به عیب و نقص کالا و یا به واسطه استفاده از کالا در خارج از عمر قراردادی یا عرفاً مفید آن، استفاده‌ نامناسب و غیرمتعارف از کالای معیوب داشته و با عدم توجه به علائم و هشدارها مرتکب بی‌احتیاطی شده و یا برای مهار خطر پس از بروز خطر تلاشی انجام نداده و در ایجاد حوادث خطرناکی که منجر به خسارت شده است دخالت داشته باشد، منطقی و عقلایی نیست که تولیدکننده، ضامن خسارت باشد لذا فعل مصرف‌کننده را می‌توان با استناد به قاعده­ اقدام، عامل و علت صدمات وارده بر خودش دانست؛ زیرا «مصرف‌کننده با استفاده نامناسب و غیرمتعارف از کالا موجب ورود خسارت خود گردیده و رابطه­ سببیت بین عیب کالا و خسارت وارده را قطع ‌کرده‌است و اساساً تولیدکننده ضامن نیست.» (فتاح زاده و امینی، ۱۳۹۱: ۱۴۹)

 

۴-۲- مطالعه­ موردی مصادیقی از کالاهای معیوب

 

در این بخش به عنوان نمونه به مطالعه موردی برخی مصادیق کالاهای معیوب پرداخته می‌شود که در صورت معیوب بودن خطرات بسیاری در پی دارند.

 

۴-۲-۱- مواد خوراکی و آشامیدنی

 

بدون شک مواد خوراکی و آشامیدنی به دلیل کثرت و دامنه­ استفاده از مهم‌ترین کالاهایی هستند که در صورت معیوب بودن بسیار خطرناک هستند و با تهدید سلامت جامعه به صورت روزمره، سایر جوانب زندگی فردی و اجتماعی را نیز دچار مخاطره می‌نمایند. شاید به همین علت است که در غالب کشورها، مواد خوراکی و آشامیدنی مشمول مقررات استاندارد اجباری بوده و قوانین سخت‌گیرانه‌ای در این خصوص تصویب شده است.

 

۴-۲-۱-۱- مواد خوراکی

 

مهم‌ترین یا حداقل یکی از مهم‌ترین کالاهایی که عیب آن‌ ها خطرات فوق‌العاده‌ای به دنبال دارد مواد خوراکی هستند. علت این امر این است که اولاً: خطرات معیوب بودن این دسته از کالاها مستقیماً متوجه سلامتی و جان افراد جامعه است، ثانیاًً: به دلیل آن که به مصرف مستقیم انسان می‌رسند، تأثیر عیب آن‌ ها خیلی زود به منصه ظهور رسیده و موجب بیماری انسان می‌شوند و در بسیاری موارد راهی برای جلوگیری از بروز این اثرات وجود ندارد؛ هر چند که به لطف پیشرفت‌های چشمگیر علم پزشکی، در عصر حاضر بسیاری بیماری‌ها قابل درمان هستند لیکن امر درمان علاوه بر ایجاد عوارض جانبی، مستلزم صرف وقت و هزینه مالی است که گاه سنگین نیز می‌باشد و ثالثاً: این مواد به صورت روزانه به مصرف تمامی افراد جامعه رسیده و خطرات ناشی از عیب آن‌ ها، علاوه بر تهدید سلامتی افراد جامعه، از طریق کاهش نیروی انسانی و صرف وقت و سرمایه، موجب ایجاد مشکلات عدیده برای جامعه می‌گردد.

 

همان طور که ذکر گردید به علت تأثیرات بسیار زیان­بار خطرات ناشی از عیب مواد خوراکی در بسیاری از کشورها تولید، توزیع و فروش این کالاها مشمول مقررات سخت‌گیرانه‌ای است. برای مثال «در ایالات متحده آمریکا مسئولیت مطلق برای اولین بار در خصوص کالاهای خوراکی مورد پذیرش قرار گرفت.» (جعفری تبار،۱۳۸۹: ۱۵۷) قانون‌گذار ایرانی نیز در خصوص مواد خوراکی اقدام به وضع قوانین و مقررات متعددی نموده است و حتی برای تولیدکنندگان و فروشندگان چنین کالاهایی مسئولیت کیفری در نظر گرفته است. برای مثال می‌توان در این خصوص به قانون مربوط به امور پزشکی و دارویی و مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب ۱۳۳۴ و قانون اصلاحی آن در سال ۱۳۶۷ و یا قانون مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب ۱۳۴۲ اشاره نمود.

 

تولیدکنندگان و فروشندگان مواد خوراکی باید در تهیه­ مواد خام و نگهداری آن‌ ها، طرح تولید، خط تولید، چگونگی تولید، نگهداری، توزیع و فروش محصولات خود و همچنین سلامتی اشخاص مرتبط با این زنجیره تمامی نظارت‌ها و تدابیر احتیاطی را از هر طریق ممکن از جمله انجام دقیق آزمایش‌های لازم انجام داده و پس از تولید کالا و به همراه آن، اطلاع‌رسانی لازم اعم از راهنمای استفاده محصول و تذکر خطرات احتمالی را نیز انجام دهند تا حتی‌المقدور کالایی بی‌عیب و بی‌خطر و یا با اخطار خطرات غیرقابل‌اجتناب به بازار عرضه گردد. دایره­ی مصادیق مواد خوراکی بسیار وسیع بوده و شامل هر آنچه می‌شود که قابل خوردن است. از قبیل انواع نان، برنج، کنسرو و دیگر کالاهای خوراکی.

 

نکاتی که تولیدکنندگان و سایر اشخاص دخیل در چرخه­ی تولید تا مصرف نهایی مواد خوراکی باید رعایت نمایند عبارت‌اند از:

 

۱- اشخاص مرتبط با این چرخه که تماس آن‌ ها با این مواد به گونه‌ای است که امکان سرایت عوامل بیماری‌زا از آن‌ ها ‌به این مواد و سرانجام به مصرف‌کنندگان وجود دارد، به لحاظ بیماری‌های مسری سالم بوده و گواهی‌های مربوطه را از مراجع ذی‌ربط مبنی بر سلامت از این نوع بیماری‌ها دریافت نموده باشند و مکرراً و در بازه‌های زمانی مقرر نسبت به انجام آزمایش‌های لازم و دریافت گواهی سلامت جدید و به روز اقدام نمایند.

 

۲- تدابیری از جمله استفاده از روپوش، کلاه، دستکش و ماسک به رنگ سفید را رعایت نمایند تا حتی‌المقدور از تماس مستقیم اشخاص فوق‌الذکر با مواد خوراکی اجتناب و بهداشت و پاکیزگی رعایت گردد.

 

۳- مواد اولیه و خام مورد استفاده، خالص و واجد کیفیت و مرغوبیت لازم و البته کاملاً سالم و بهداشتی بوده و به نحوی با یکدیگر مخلوط و ترکیب گردند که خطری برای سلامتی مصرف‌کنندگان ایجاد ننمایند.

مقالات و پایان نامه ها | مداخله درمانی در نظریه معنا درمانی – 7

بر طبق نظر می (۱۹۸۱، نقل از کوری،۱۹۹۰) آزادی و اضطراب دو روی یک سکه هستند، اضطراب هیجان همراه با تولید یک عقیده جدید است. ‌بنابرین‏ هنگامی که ما از آزادی خود برای حرکت از یک امر شناخته شده به سمت یک امر ناشناخته استفاده می‌کنیم اضطراب ایجاد می شود. صرف نظر از ترس، بسیاری از ما می کوشیم تا از رفتن به سمت موفعیت های نا شناخته اجتناب کنیم، همان طوری که می، نیز تأکید ‌کرده‌است ما فقط با از دست کشیدن از آزادی مان می‌توانیم از اضطراب فرار کنیم؟

 

روبرویی با اضطراب وجودی مستلزم نگریستن به زندگی به عنوان یک پیشرفت می‌باشد تا این که بخواهیم پشت امنیتی که به نظر می‌رسد محافظت کننده باشد مخفی شویم. اضطراب می‌تواند به سمت انرژی مورد نیاز برای تجربه کردن خطر و رفتار جدید تبدیل شود. هم زمان با افزایش تجارب جدیدتر وجود و رضایت بخش، اضطراب نیز کاهش می‌یابد(کوری، ۱۹۹۰).

 

لوگوتراپی وظیفه دارد مسئولیت پذیری را در فرد بیدار کند. از این رو وظیفه را بر عهده بیمار می‌گذارد که خود انتخاب کند. لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می‌خواند. در یافتن علت واقعی نوروزها، به غیر ازعوامل اساسی بنیادی چه جسمی وچه روانی، مکانیزم های بازخوردی نظیر اضطراب پیش بین را یک عامل مهم واصلی بیماری زا می‌داند.

 

این علامت و نشانه باعث ترس معینی می شود واین خود نشانه را برمی انگیزد و نشانه نیز دگر بار به نوبه خود ترس را تقویت می‌کند.در حالات وسواسی نیز همین دور تسلسل و تداوم زنخیره ای مشاهده می شود ولی وقتی بیمار، ستیز با وسواس را متوقف می‌کند و با تکیه بر روش قصد متضاد یا شوخ طبعی و تمسخر با آن مواجهه می‌گردد، حلقه معیوب و دور تسلسل زیان آور شکسته می شود و نشانه ها کاهش می‌یابد و رفته رفته ضعیف شده و سرانجام از بین می رود.

 

در این مکتب انسان موجودی است که در نهایت خود سرنوشت خود را به دست می‌گیرد، انسان تنها زندگی نمی کند بلکه در هر لحظه تصمیم می‌گیرد و اراده می‌کند که این لحظه چگونه باشد و در لحظه ای دیگر چگونه باشد. بر مبنای همین اصول است که هر انسانی آزادی این را دارد که در هر لحظه تغییر کند و یکی از جنبه ها و ویژگی های وجودی انسان همان ظرفیت او برای چیره شدن بر شرایط و فراتر رفتن از آن ها است.

 

یک بیمار روان پریش غیر قابل درمان ممکن است کارایی و مفید بودن خود را از دست داده باشد اما هنوز شان و مقام انسانی او باقی است، پزشکی که هنوز نقش خود را یک تکنسین می‌داند، باید اذعان کند که بیمارش را چیزی نمی بیند مگر یک ماشین، در حالی که بیمار او انسانی است در پشت پرده مرض انسان. انسان شئ در میان اشیاء دیگر نیست، بلکه موجودی است در نهایت خودمختار و برگزیننده. انسان هر دو گزینه استعداد و توان را در درون خود دارد و این که چگونه شکوفا شود بیشتر به تصمیم او بستگی دارد تا شرایط و اوضاع و احوالی که در آن قرار گرفته است. انسان از دیدگاه فرانکل از یک رو همان موجودی است که اتاق گاز و کوره های آدم سوزی را ساخته واز سوی دیگر موجودی است که با جرئت و با یاد خدا و خواندن دعا به کوره های آدم سوزی پا نهاده است(فرانکل،۱۹۶۷).

 

شولای(۲۰۰۲) عنوان می‌کند که معنادرمانی با چهار پیام به انسان ها کمک می‌کند؛ ۱٫ ما معنوی هستیم(این بعد، نوش داروی معنادرمانی است. قدرت مبارزه جویی روح انسان در اینجا فعال شده و برموقعیت های جاری زندگی غلبه می‌کند تا تغییر مطلوبی که شفابخش و زندگی بخش است را ایجاد نماید. پیام معنادرمانی این است که ما معنوی هستیم، کافی است آنچه را در ما آرمیده، فرابخوانیم)، ۲٫ ما منحصر به فردیم( بدین معنی که همیشه، موقعیت ها و فرصت هایی هست که یکتایی خود را تجربه کنیم در روابط بین فردی، در خلاقیت و امثال آن)، ۳٫ ما، خود تعالی بخشی را تمرین می‌کنیم( از رهگذر متعالی کردن محدودیت های پیشین، تقلایی به سوی هدف و تعامل با سایر موجودات انسانی را آغاز می‌کنیم و از این طریق معنای زندگی خود را تحقق می بخشیم) و ۴٫ ما می‌توانیم نگرش خود را تغییر دهیم( هنگامی که با رنج گریزناپذیر مواجه می‌شویم و قادر به تغییر دادن موقعیت نیستیم، قادریم زاویه دید خود را تغییر دهیم). ما در اتخاذ موضع نسبت به موقعیت تغییر ناپذیر، آزادیم، یعنی شجاعانه طرز تلقی و برخورد با موقعیت را، بر موقعیت تحمیل می‌کنیم. از طرفی، لوکاس(۱۹۷۹) از طریق کار برد سیستم ارزشی افراد، اثربخشی لوگوتراپی را نشان داد. او سیستم ارزش ها را به دو دسته سیستم ارزشی هرمی( ساختار ارزش های این سیستم مانند هرم است که قوی ترین ارزش ها در رأس هرم قرار می گیرند. اگر شخصی با این سیستم ارزشی، دچار بحران یا رکودی شود به طوری که نتواند ارزش های خود را محقق گرداند، دچار یأس، ناامیدی و …خواهد شد) و سیستم ارزشی موازی( این سیستم سالم ترین سیستم ارزشی در درازمدت می‌باشد. در اینجا افراد از چندین ارزش برخوردارند. اگر نتوانند به یک ارزش، جامعه عمل بپوشانند، ناامید نمی شوند زیرا آن ها می‌توانند ارزش موازی دیگری را برای زندگی و تصمیم گیری بر اساس آن برگزینند) تقسیم کرد و در راستای درمان، پس از تشخیص سیستم ارزشی افراد، آن ها را به سوی برخورداری از سیستم ارزشی موازی سوق می‌دهد. کرونباخ(۱۹۷۳) نیز با ابداع معنا تحلیل گری گروهی که در آن بر فعالیت های عینی برای برانگیختن درک افراد از معنا و مقصود زندگیشان تأکید می‌گردد، نشان داد شرکت کنندگان در معنا تحلیل گری لزوماً بیمار روانی نمی باشند. کرونباخ برای پیشروی در مسیری به منظور جستجوی معانی زندگی، شیوه هایی عینی و مرحله به مرحله را پیشنهاد می کند.

 

مداخله درمانی در نظریه معنا درمانی

 

گر چه فرانکل به طور منظم از روش های درمانی خود لیستی ارائه نداده است، اما روش های مختلفی به صورت پراکنده در نوشته های او آمده است. تکنیک ها و روش های درمانی معنادرمانی به چهار گروه تقسسیم می‌شوند که شامل : روش های افزایش آگاهی وجودی، تکنیک قصد متضاد[۲۳]، تکنیک بازتاب زدایی[۲۴] و روحانیت پزشکی[۲۵] است.توضیح دادن، ضرب المثل های پیشنهادی، به کار گیری تشبیهات،چشم اندازهای وسیع در موردمنابع معنا،پیدا کردن معانی زندگی از طریق روش آموزشی سقراطی،آموزش اهمیت قبول مسئولیت برای معنا، کمک به مراجعان تا به وجدانشان گوش کنند و پرسش از مراجعان درباره معناها جزء روش های افزایش آگاهی وجودی هستند.

 

قصد متضاد برای ترس از عرق کردن، ترس از لرزش دست، برای وسواس‌های چک کردن و شمارش مثال های از کاربرد این تکنیک بشمار می‌آید.عدم بازتاب در مقابل خویشتن نگری زیاد درباره مسایل جنسی، خویشتن نگری زیاد درباره بلعیدن هم جزء تکنیک های بازتاب زدایی به شمار می‌آیند. کار با یک جوان اسکیزوفرنی هم یک مثال کلیدی برای استفاده از تکنیک روحانیت پزشکی است(بهفر،۱۳۸۴ و سروری،۱۳۸۳).

 

 

 

آموزش اهمیت قبول مسئولیت برای معنا

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | مدل های (DEA) ، به طور کلی عبارتند از : الگوی (CCR) الگوی (BCC) و الگوی جمعی. – 4

دوگونه اصلی از مدل های DEA شامل یکی ورودی گرا و دیگری خروجی گرا می‌باشد.

 

معیار های کارایی ‌بر اساس تخمین میزان خروجی های بیشتری به ازای ورودی های معین توسط DMU مورد نظر محاسبه می‌شوند ، و یا ‌بر اساس میزان استفاده از ورودی های کمتر به ازای خروجی های معین توسط DMU . ‌بنابرین‏ ماباید بپرسیم که آیا DMU مورد نظر احتیاط (کنترل ) لازم بر روی ورودی یا خروجی را دارد یا نه . پاسخ بستگی به زمینه مسئله دارد. برای مثال ، بیمارستان ها معمولا کنترل کمی بر خروجی ها دارند ؛ خروجی های آن ها بیمارانی ازانواع مختلف ونیازمنددرمان هستند.آنهاکنترل بیشتری برورودیهایشان دارندکه همان منابع ازجمله پزشکان پرستاران هستند. ‌از طرف‌ دیگر،مدارس کنترل کمی برورودیهای معیارهای استعدادذاتی (ازبدوتولد) وپیش زمینه اجتماعی-اقتصادی دانش آموزان دارندوکنترل بیشتری برخروجیهای معیارهای موفقیت دانش آموزان هنگام خروج ‌از مدرسه دارند.(Matthews,2013)

 

۲-۳-۳- دومشخصه اساسی برای الگوی (DEA) :

 

استفاده ‌از الگوی تحلیل پوششی داده ها،برای ارزیابی نسبی واحدها، نیازمند تعیین دومشخصه اساسی،ماهیت الگووبازده به مقیاس الگومیباشد که درزیربه تشریح هریک پرداخته می شود :

 

۲-۳-۳-۱- ماهیت الگوی مورد استفاده

 

الف. :ماهیت(دیدگاه)ورودی،درصورتیکه درفرآیندارزیابی،باثابت نگهداشتن سطح خروجی ها،سعی درحداقل سازی ورودیهاداشته باشیم،ماهیت الگوی مورد استفاده ورودی است.

 

ب. ماهیت دیدگاه خروجی،درصورتیکه درفرآیندارزیابی باثابت نگهداشتن سطح ورودی‌ها،سعی درافزایش سطح خروجی داشته باشیم،ماهیت الگومورداستفاده خروجی است.

 

درالگوی DEA بادیدگاه ورودی،به دنبال به دست آوردن ناکارآیی فنی به عنوان نسبتی می باشیم که بایستی درورودی هاکاهش داده شودتاخروجی،بدون تغییربماندوواحددرمرزکارآیی قرارگیرد. دردیدگاه خروجی،به دنبال نسبتی هستیم که بایدخروجی هاافزایش یابند،بدون آنکه تغییردرورودی هابه وجودآیدتاواحدموردنظربه مرزکارآیی برسد.

 

درالگوی CCR این، مقادیربدست آمده برای کارایی دردودیدگاه مساوی هستند؛ولی درمدل BCC این مقادیرمتفاوت هستند علت انتخاب دیدگاه برای یک الگو،(DEA). درارزیابی نسبی عملکرد واحدها این است که در بعضی موارد ،مدیریت واحدهیچ کنترلی برمیزان خروجی نداردومقدارآن ازقبل مشخص وثابت است. مانندنیروگاه برق در این مواردمیزان ورودی‌ها،به عنوان متغیرتصمیم می‌باشد؛‌بنابرین‏،دیدگاه ورودی مورداستفاده قرارمیگیرد ‌و برعکس دربعضی ازموارد میزان ورودی ثابت ومشخص است ومیزان تولید(خروجی)متغیرتصمیم است درچنین شرایطی،دیدگاه خروجی مناسب می‌باشد. درنهایت انتخاب ماهیت(دیدگاه) ورودی وخروجی،‌بر اساس میزان کنترل مدیر،برهریک ازورودیها وخروجیهاتعیین می‌گردد.(خواجوی و دیگران،۱۳۸۴)

 

الف:بازده به مقیاس ثابت : بازده به مقیاس ثابت ،یعنی هر مضربی از ورودی ها همان مضرب از خروجی ها را تولید می‌کند. الگوی (CCR) ،بازده به مقیاس واحدها را ثابت فرض می‌کند ،‌بنابرین‏ واحدهای کوچک و بزرگ ،با هم مقایسه می‌شوند.

 

ب:بازده به مقیاس متغیر: بازده به مقیاس متغیر یعنی مضربی از ورودی ها ،می‌تواند همان مضرب از خروجی ها یا کمتر از آن و یا بیشتر از آن را ،در خروجی ها تولید کند. الگوی (BCC) ،بازده به مقیاس را ،متغیر فرض می‌کند

 

۲-۳-۴-انواع مدل های (DEA)

 

مدل های (DEA) ، به طور کلی عبارتند از : الگوی (CCR) الگوی (BCC) و الگوی جمعی.

 

۲-۳-۴-۱- مدل (CCR):

 

همان گونه که درقسمت های قبل عنوان شد نام این الگوازحروف اول،نام سه محقق به وجودآورندهآن یعنی چارنز،کوپرورودزگرفته شده است وبه عنوان پایه ای،برای شکل گیری سایرالگوها ، DEA مطرح می‌باشد. درتحلیل پوششی داده ها مدل نسبت CCRیک مدل کسری مجموع موزون خروجی ها برروی مجموع موزون ورودی ها شامل یک مدل برنامه ریزی کسری خواهد بود.برای تبدیل مدل نسبت CCRبه یک مدل برنامه ریزی خطی کسر را معادل ((یک)) قرار می‌دهیم و صورت کسر ماگزیمم می شود.مدل جدید ساخته شده را مدل مضربی(اولیه) CCR می‌نامند.(مهرگان،محمد رضا۱۳۹۱)

 

Max z0 = ryr0

 

s.t. vi xi0

 

ryrj – xij vi (j=1,2,…,n)

 

ur , vi ۰

 

در مدل مضربی CCR ، متغیرهای ur و viمتغیرهای غیر منفی(از نوع بزرگ تر یا مساوی صفر) هستند و این امکان وجود دارد که مقدار یکی از متغیرها صفر شود.که متغیر در تعیین کارایی مورد توجه قرار نگیرد و در محاسبات حذف شود برای رفع این مشکل،در۱۹۷۹،یک سال بعد از انتشار مقاله چارنز،کوپرو رودز،پیشنهاد شد که مقدار متغیرهای تصمیم مدل(ur و vi) از مقدار بسیار کوچکی مثلE بزرگتر در نظر گرفته شود در نتیجه مدل به صورت زیر اصلاح شد:

 

Max z0 = ryr0

 

s.t. vi xi0

 

ryrj – xij vi (j=1,2,…,n)

 

ur , vi Ɛ

 

۲-۳-۴-۲- مدل (BCC):

 

در سال۱۹۸۴،بنکر،چارنز،وکوپر با تغییر در مدل CCR مدلجدیدی را عرضه کردند که بر اساس حروف اول نام خانوادگی آنان به مدل BCC شهرت یافت.مدل BCC مدلی از انواع مدل‌های تحلیل پوششی داده هاست که به ارزیابی کارایی نسبی واحدهایی با بازده متغیر نسبت به مقیاس می پردازد. مدل‌های بازده به مقیاس ثابت محدود کننده تر از مدل های بازده به مقیاس متغیر هستند،زیرا مدل بازده به مقیاس ثابت واحدهای کارای کمتری را در بر می‌گیرد و مقدار کارایی نیز کمتر می شود.مدل مضربی(اولیه) BCC به صورت زیر خواهد بود.(مهرگان،محمدرضا۱۳۹۱)

 

Max z0 = ryr0 + w

 

s.t. vi xi0

 

ryrj – xij vi + w (j=1,2,…,n)

 

ur , vi ۰ آزاد در علامتw

 

همان‌ طور که ملاحظه می کنید تفاوت این مدل با مدل CCRدروجود متغیر آزاد در علامت w است.علامت متغیرw در این مدل نوع بازده به مقیاس را به صورت زیر تعیین می‌کند:

 

الف)هرگاه۰>w باشد نوع بازده به مقیاس،کاهشی است.

 

ب) )هرگاه۰=w باشد نوع بازده به مقیاس،ثابت است.

 

پ)هرگاه۰<w باشد نوع بازده به مقیاس،افزایشی است.

 

همانند مدل CCR ، به منظور غیر صفر شدن متغیرهای ur و viباید برای آن ها حد پایینی معادل با Ɛ قرارداد.براین اساس ،مدل BCC به صورت زیر در خواهد آمد:

 

Max z0 = ryr0 + w

 

s.t. vi xi0

 

ryrj – xij vi + w (j=1,2,…,n)

 

ur , vi Ɛ

 

تحلیل پوششی داده های شبکه ای

 

سیستم هایی که در آن ها بیش از یک مرحله مرتبط با یکدیگر وجود دارد شبکه نامیده می‌شوند. برای محاسبه کارایی یک سیستم شبکه ، به یک مدل DEA شبکه ای نیاز داریم .برخلاف مدل DEA مرسوم ، مدل DEA شبکه ای شکل استانداردی ندارد بلکه شکل آن بستگی به ساختار شبکه مورد نظر دارد .

 
مداحی های محرم