وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" منابع پایان نامه ها | ۲-۲- ۱ مفهوم نیاز – 4 "

برادشاو[۳] (۱۹۷۲) نیازها را به چهار دسته به شرح زیر تقسیم ‌کرده‌است:

 

۱) نیازهای هنجاری: فاصله میان وضع موجود و استانداردهای تعیین شده، نیاز هنجاری تلقی می شود.

 

۲) نیازهای احساس شده: مترادف با مفهوم خواستن و نیازی است که در طی زمان و در حین کار توسط فرد یا گروه احساس شده است.

 

۳) نیازهای بیان شده (مورد تقاضا): نیازهایی است که فرد آن را تقاضا نماید.

 

۴) نیازهای مقایسه ای: نیازی است که در مقایسه با نمونه مشابه معنا می‌دهد.

 

فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) ‌به این طبقه بندی، نیازهای پیش‌بینی شده یا مورد انتظار را به معنای فاصله بین آن چه که در حال حاضر در دسترس است و آنچه که در آینده مورد تقاضای یک پروژه می‌باشد اضافه نموده است.

 

عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶) دسته دیگری از نیازها به نام نیازهای هنجاری را به طبقه بندی برادشاو (۱۹۷۲) و فتحی واجارگاه (۱۳۸۵) افزوده اند و آن را به صورت نیازهایی که بیانگر وضع مطلوب اند و رسیدن سازمان به وضعیت مطلوب و یا انجام احسن شغل یا وظیفه مستلزم و منوط به تحقق آن ها است تعریف می‌کنند.

 

فورتنر[۴] (۲۰۰۵) نیازها را از لحاظ توانایی تشخیص به دو گروه:

 

    • نیازهای آشکار: سنجش و برآورد کردن ها با سهولت بیشتری امکان پذیر است و

 

  • نیازهای پنهان: سنجش و شناسایی آن ها بسیار مشکل و عمدتاًً برآورد آن ها مستلزم بررسی های همه جانبه و دقیق است.

سالازار[۵](۲۰۰۷)، نیازها را از نظر ضرورت و اهمیت به دو گروه:

 

    • نیازهای فوری: این نیازها از اولویت خاص برخوردار می‌باشد.

 

  • نیازهای عادی: دارای اهمیت هستند اما از اولویت اضطراری برخوردار نیستند.

ابطحی (۱۳۸۳)، نیازها از لحاظ نحوه برآوردن و دفع آن ها به دو گروه: تقسیم بندی ‌کرده‌است.

 

    • نیازهایی که خود مؤسسه یا نظام بتوانند آن ها را بر طرف سازد.

 

  • نیازهایی که خود سازمان قادر به رفع آن ها نبوده و باید از سازمان های دیگر کمک بگیرد.

و از لحاظ فردی یا گروهی بودن نیز به دو گروه:

 

نیازهای فردی که مختص فرد خاصی یا گروهی خاص در شغل ویژه ای هستند.

 

احساس وجود یا مشاهده شکاف دانش، مهارت یا نگرش در سازمان یا در بین گروهی خاص از کارکنان تقسیم بندی نموده است (رحمانی، ۱۳۸۹).

 

۲-۲- ۱ مفهوم نیاز

 

نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه‌های مختلف کاربرد نسبتاً وسعیی دارد و تعاریف متعددی ار آن ارائه می شود همگی یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی این تعاریف گر چه را انتقال می‌دهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتی به آن می نگرند. روانشناسان نیازها را به دو دسته نیاز های اولیه و نیازهای یاد گرفته شده تقسیم می‌کنند؛ فیزیولوژیست ها به جنبه بیولوژیکی نیازها توجه دارند. اقتصاددانان تعریف دیگری از نیاز دارند. برای تعریف نیاز به جای این ها به تعاریف مختلف ارائه شده از این واژه، نسبت به طبقه بندی آن ها اقدام می‌کنیم، این رویکرد به ما کمک می‌کند تا شناختی کلی تر و در عین حال وسیع تر از مفهوم نیاز به دست آوریم. به طور کلی اغلب تعاریف ارائه شده از مفهوم نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد (کاظمی ،۱۳۸۷).

 

۱- نیاز به معنای خواست یا ترجیحات افراد

 

۲- نیاز به معنای فقدان یا ضروری چیزی

 

۳- نیاز به عنوان نقص یا مشکل

 

۴- نیاز به معنای فاصله یا شکاف

 

بابک اسماعیلی(۱۳۸۶)، آورده است که در تکنیک دلفای، نیاز عبارت است از قضاوت ها، نظرات و نگرش های افراد، ‌در مورد اهداف، مقاصد و نیازهای سازمان.

 

علاقه بند(۱۳۸۴)، می‌گوید برای یک مدرسه یا منطقه آموزشی، نیاز عبارت است از شکاف یا تفاوت میان وضع مطلوب آینده و وضعیت موجود آن.

 

از نظر فتحی واجارگاه (۱۳۸۵)، دیدگاه های مختلف، تعاریف متفاوتی از نیاز ارائه نموده اند.از نقطه نظر کاربردی در آموزش و بهسازی می توان آن ها را به چهار دسته تقسیم نمود:

 

۱-نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب

 

یکی از متداول ترین و مقبول ترین تعاریف از نیاز است. نیاز به موقعیتی دلالت دارد که در آن وضعیت موجود یا حاضر با وضعیت مطلوب فاصله دارد. وضعیت مطلوب یا مورد نظر در برگیرنده ایده آل ها، هنجارها، ترجیحات، انتظارات و ادراکات مختلف درباره آن چه که باید باشد، است.

 

۲- نیاز به عنوان خواست یا ترجیح

 

این برداشت از نیاز، عموماً داراد کاربرد گسترده ای است. آن چه هسته اصلی این نظریه را تشکیل می‌دهد آن است که نظرات و عقاید افراد و گروها در خصوص نیاز، کانون اصلی نیازسنجی است.

 

۳- نیاز به عنوان یک عیب یا کمبود

 

از این دیدگاه نبود دانش، مهارت و نگرش یا ابزار و وسایلی که منجر به ایجاد اشکال در عملکرد بهینه شود، نیاز تلقی می شود. در این مفهوم نیاز هنگامی مطرح می شود که در یک مورد خاص حداقل سطح رضایت به دست نیامده است یا نمی تواند به دست آید.

 

۴- برداشت ترکیبی

 

از این دیدگاه آن چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد؛ آن چه که ترجیحات، علایق و انتظارات افراد را شکل می‌دهد و سرانجام آن چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند (فتحی واجارگاه،۱۳۸۵).

 

عباس زادگان و ترک زاده (۱۳۸۶)، نیاز را چیزی می دانند که برای ارضا و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است.

 

رحمانی (۱۳۸۸)،.

 

رحمانی (۱۳۸۹)، نیاز حالتی است که در اثر فقدان چیزی که عدم وجودش سبب مشکل یا نقیصه ای به وجود خواهد آورد حاصل می شود.

 

عباس زادگان (۱۳۸۹)، نیاز یعنی فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر.

 

هاشمی (۱۳۹۱)، نیازشکاف بین وضعیت حاضر و انتظارات آینده است.

 

تعریف نیاز: تفاوت بین مهارت ها و شایستگی های موجود و مطلوب است (همان منبع).

 

تعریف نیاز: عبارت است از فاصله و تفاوت بین واقعیت موجود و شرایط مطلوب که با توجه به ارزش های جامعه، امکان بروز پیدا می‌کند و اگر امکان تغییر شرایط برای برطرف کردن آن وجود نداشته باشد، به صورت بالقوه باقی می ماند (همان منبع).

 

تقی پور ظهیر(۱۳۸۴)، نشان دادن اختلاف میان شرایط موجود و معیارها و هنجارها و ارزش های اجتماع است. در تعریف دیگر:

 

نیاز: نیازها، خواسته ها و انتظارات اجتماع از فردی است که در آن زندگی می‌کند.

 

از نظرمحقق نیاز تفاوت بین شرایط امروز و خواسته های فردا.

 

رأس (۲۰۰۸)، نیاز را ناشی از عدم وجود دانش، مهارت و توانایی‌های لازم برای انجام بهینه وظایف تعریف می‌کند.

 

سالازار (۲۰۰۷)، معتقد است که نیاز زمانی به وجود می‌آید که مشکل یا نقصی در سازمان به وجود آید.

 

رحمانی (۱۳۸۸)، نیاز عبارت است از فاصله میان وضع موجود و وضع مطلوب.

 

و روانشناسان تربیتی نیاز را به سه طبقه تقسیم کرده‌اند:

 

  1. نیازهای جسمانی- مانند نیاز به غذا- آب- هوا و فعالیت و حفظ سلامت بدن.

۲- نیاز های اجتماعی- مانند نیاز به سازگاری اجتماعی- صلاحیت- امنیت- تعلق به گروه و پایگاه اجتماعی.

 

۳- نیازهای روانی- مانند نیاز به استقلال- محبت- ابراز وجود و تعلق خاطر و معنویت و هدف.

" دانلود منابع پایان نامه ها – گفتار دوم: عوامل روانی و اکتسابی – 3 "

 

تحقیقات انجام شده بر روی کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که بازی‌های ویدیویی خشن، پرخاشگری در کودکان را افزایش می‌دهد که بعضاً والدین برای سرگرم نمودن کودکان وانجام کارهای روزمره کودکان را با بازی‌های ویدیویی سرگرم نموده در حالی که از عوارض منفی آن غافل می‌باشند.

 

پس والدین، مدرسه، صدا و سیما و جامعه با بی توجهی خود در تربیت کودکان و نوجوانان می‌توانند عامل بروز و ایجاد نطفه خشونت در آن ها گردند چرا که الگوی کودکان رفتارهایی است که آن ها در اطرافشان (مدرسه، منزل، تلویزیون، دوستان، همکلاسان) می بینند.[۱۵۳]

 

نظریه یادگیری اجتماعی بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تأکید دارد، و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آن ها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش می‌دهد. الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط فرد، یا مشاهده پاسخهای دیگران کسب می شود.[۱۵۴]

 

این نظریه بیان می‌کند، شیوه رفتاری که ما به نمایش می گذاریم در دوره کودکی آموخته می شود،خشونت یادگرفتی است.انسان ذاتاً پرخاشگرنیست واین شیوه رفتاری مخصوصاً دردوران کودکی از سوی والدین، برادر، خواهر، دوست آموخته می شود.تعدادزیادی از مطالعات فرضیه چرخه خشونت را تأیید کرده‌اند بدین معنی که تجاوزو خشونت بزرگسالان نتیجه رفتارهای خشونت آمیزی است که آن ها در دوران کودکی قربانی یا شاهد آن بوده اند.[۱۵۵]

 

در دهه ۱۹۹۰ نیز، آلبرت بندورا بیان کرد که غالب رفتارهای انسان از طریق مشاهده و در طول فرایند الگوسازی آموخته می شود.[۱۵۶]

 

گفتار دوم: عوامل روانی و اکتسابی

 

عوامل روانی و ناپختگی و تزلزل شخصیت می‌تواند عاملی در بروز خشونت باشد. اینگونه افراد، ناپایداری در روابط میان فردی، رفتار، خلق و خودانگاره رااز خود نشان می‌دهند که یکی از پیامدهای آن بی ثباتی و ناتوانی در کنترل خشم است. و نیز عوامل اکتسابی مانند مصرف الکل و مواد مخدر مهار رفتار را در فرد کاهش می‌دهد. همین مسئله، زمینه ی بروز خشونت مرد به همسر را فراهم می‌کند. اطرافیان افراد معتاد به سبب ویژگی های شخصیتی و رفتاریی که پیدا می‌کنند،ایشان را طرد می‌کنند و تحمل آنان برایشان مشکل و غیر ممکن می شود.در نتیجه، فرد معتاد، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و علیه خانواده و به ویژه همسرش به خشونت دست می زند.[۱۵۷]

 

بند اول: عوامل و بیماری‌های روانی

 

عوامل و بیماری‌های روانی می‌تواند سبب پاسخ های متفاوتی در انسان شود، که یکی از آن ها خشم و پرخاشگری است.

 

برخی افراد به دلیل کمبود عزت نفس به خشونت دست می‌زنند.این افراد به قدرت و غلبه جویی نیاز دارند که با ابراز خشونت در واقع می خواهند به آن دست یابند.

 

افسردگی نیز عامل مهم روحی و روانی است که باعث ایجاد خشونت بر علیه زن توسط مرد می شود. کسانی که نیز شخصیت ضداجتماعی دارند یا به سادگی دست به خشونت می‌زنند و از آزار و اذیت دیگران احساس گناه نمی کنند از خشونت علیه دیگران پشیمان نمی شوند.

 

برخی افراد نیز خود بیمار انگارند، یعنی از وضع بدنی خود ناخوشایند و تنها به نفع خود برآوردن نیازهایشان می اندیشند، خشونت گرا می‌باشند و اینگونه افراد لجباز، بدبین و خود شیفته اند.

 

از دیگر عوامل و بیماری‌های روانی وسواس می‌باشد که شخص ‌در مورد رفتار همسر خود وسواس دارد که گاهی با نوعی سوء ظن همراه است، که باعث بروز خشونت مردعلیه زن می شود و نیز تامین نشدن نیازهای عاطفی فرد و ناکامی او در خانواده، عامل مهمی در بروز خشونت است. برای مثال، اگر زن به نیازهای جنسی مرد بی اعتنا باشد، مرد به ناکامی جنسی دچار می شود و همین ناکامی، زمینه ی روانی خشونت علیه زن را به بار می آورد.[۱۵۸]

 

اکنون برای اطلاع بیشتر مخاطبین به تفصیل به دو نوع از بیماری‌های روانی در ذیل می پردازیم.

 

الف- ناهنجاریهای شخصیتی

 

اختلال یا ناهنجاری شخصیتی نوعی بیماری روانی است و مشکلاتی را در درک موقعیت ها و افراد به وجود می آورد. داشتن اختلال شخصیت یعنی شما دارای افکار سخت و ناسالم هستید و بدون توجه به موقعیت، رفتاری نادرست را انجام می دهید.

 

در واقع شخصی که دارای اختلال شخصیتی می‌باشد فاقد سلامت روانی است و سلامت روانی به معنی کمال و کامل و جامع، که نشان دهنده مقوله های تندرستی فرد کامل،تمامیت و صحت و آسایش اوست. ‌بر اساس تعریف سازمان جهان بهداشت، سلامتی نه فقط فقدان بیماری و نقص عضواست.بلکه حالت رفاه کامل جسمانی،روانی و اجتماعی را نیزدر بر می‌گیرد.سلامت روان طبق این تعریف،مفهوم گسترده تر و فراتری از عدم بیماری دارد و نیز سلامتی موضوعی چند بعدی در نظر گرفته شده است که با سه بعد روانی، جسمانی و اجتماعی سروکار دارد.[۱۵۹]

اختلال شخصیتی باعث به وجود آمدن مشکلات اساسی در روابط خانگی، برخوردهای اجتماعی، کار و تحصیل می‌گردد. البته ممکن است شخص متوجه این اختلال در خود نباشد، زیرا به نظر خودش، تفکر و رفتارش طبیعی می‌باشد و دیگران را به خاطر رفتار بدشان سرزنش می‌کند.

 

و آن ها ظاهراًً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی کند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت گاهی دست به خشونت های فیزیکی فرزند و یا همسر زده و یا گاهی مرتکب ‌قتل‌های آنچنانی می‌شوند ولی احساس پشیمانی را حتی در صورت ورود آسیب زیاد به دیگران احساس نمی کنند.[۱۶۰]

 

احتمال گرایش به خشونت و احتمال بروز ناهنجاریهای شخصیتی از بزرگسالانی که در دوره کودکی مورد بدررفتاری و سوء استفاده قرار گرفته اند بیشتر است،افراط در تنبیه کودکان توسط والدین خشن عاملی است که ‌به این ناهنجاری دامن می زند.

 

عواملی مانند سابقه خانوادگی، وضعیت پایین اقتصادی – اجتماعی، در دوران کودکی دچار سوء استفاده کلامی – جسمی و جنسی باشند، مورد توجه نبودن در دوران کودکی، ناپایداری زندگی خانوادگی در دوران کودکی، اختلال رفتار در کودکی، از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی باعث تشدید اختلال شخصیت می‌شوند که از دوران کودکی شروع شده و تا بزرگسالی ادامه می‌یابد.[۱۶۱]

 

ب- استرس

 

فشار روانی می‌تواند سبب پاسخ های متفاوتی در انسان شود، که یکی از آن ها خشم پرخاشگری است، نظریه پردازانی چون فروید می‌گوید که پرخاشگری یک غریزه زیستی (بیالوژیک)است. به عقیده او، نیروی نهفته ای در انسان تحت عنوان غریزه مرگ انباشته می شود،ودرصورتیکه محدود نشود، به زودی به خود تخریبگری می‌ انجامد،فرویداین فرضیه را پیش کشید که مرگمایه با مکانیسم های نظری جابجایی، نیروی خود را به سمت بیرون معطوف می کندوبنای پرخاشگری بر ضد دیگران واقع می شود.مکانیسم دفاعی مشهور « جابجایی» که طی آن فرد خشم خودرا نه بر شخص اصلی، بلکه بر اشخاص دیگر چون اعضای خانواده تخلیه می‌کند،بر مبنای همین فرضیه استوار است.برخی از نظریه پردازان پرخاشگری را به عنوان یک امر فطری قبول نمی کنندومی گویند علت آن ناکامی است. آن ها فرضیه ناکامی -پرخاشگری را مطرح کرده‌اند،که ‌بر اساس آن ناکامی باعث فعال شدن سایق پرخاشگری می شودونتیجه آن آسیب رساندن به فردیا شخصیتی که باعث ناکامی گردیده، می شود. به عبارت دیگر، در اینگونه موارد خشونت یک نوع پاسخ اعتراض آمیز است که فرد نسبت به فشارهای درونی و بیرونی که به وی تحمیل شده است می‌دهد.

" دانلود منابع پایان نامه ها | ۳-۵ حجم نمونه و روش محاسبه آن – 5 "

 

نادری و اکبری(۱۳۸۹)، در پژوهشی نشان دادند که بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افرادی که جراحی زیبایی انجام داده ­اند و افراد عادی از نظر تصویر بدنی، شاخص حجم بدنی، سلامت عمومی و پذیرش خود و خودپنداره تفاوت معناداری وجود دارد.

 

خزیر، ‌ده‌داری و محمودی (۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی نگرش دانشجویان دختر علوم پزشکی نسبت به انجام جراحی زیبایی و رابطه آن با تصور از بدن پرداختند. روش کار ‌به این ترتیب بود که در ابتدا ۲۲۰ دانشجوی دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های سنجش اطلاعات دموگرافی، نگرش نسبت به جراحی زیبایی و تصور از بدن را تکمیل کردند. هفتاد درصد دانشجویان تمایل به تغییر ظاهر قسمت هایی از بدن خود را داشتند. شصت درصد دانشجویان ظاهر خود را با مانکن و مدل مقایسه می‌کردند. همچنین هفتاد و سه درصد دانشجویان احساس می‌کردند که بقیه افراد از نظر ظاهری جذاب تر از آن ها هستند. هفتاد و هفت درصد دانشجویان با خرید محصولات آرایشی سعی می‌کردند ظاهر خود را بهتر کنند. یافته ها نشان داد که بین نگرش نسبت به جراحی زیبایی و تصور از بدن رابطه معنی داری وجود دارد.

 

خسروی و نظری (۱۳۹۴) در پژوهشی به بررسی رابطه اختلال بدشکلی بدن و خودشیفتگی در متقاضیان و غیر متقاضیان جراحی زیبایی بینی پرداختند. در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۱۰۰ نفر متقاضی جراحی زیبایی بینی و ۱۰۰ نفر غیر متقاضی جراحی بینی که از نظر میزان تحصیلات، جنسیت، تأهل و محل زندگی با یکدیگر همتا شده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس در شهر ساری انتخاب شدند. کلیه افراد، توسط پرسشنامه خودشیفتگی و پرسشنامه روابط چند بعدی بدن- خود (MBSRQ)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با بهره گرفتن از روش آماری رگرسیون لجستیک تحلیل گردید. تحلیل داده ها نشان داد، سطح میانگین اختلال بدشکلی بدن و خود شیفتگی در افراد متقاضی جراحی زیبایی نسبت به افراد غیر متقاضی بیشتر است. نتایج همچنین نشان دادند اختلال بدشکلی بدن نقش معنی داری در پیش‌بینی اقدام به جراحی زیبایی بینی داشت. نسبت شانس مربوط به اختلال بدشکلی بدن بیشتر از یک بود (۲۱۸/۱) که بیانگر شانس مراجعه بیشتر افراد دارای اختلال بدشکلی بدن نسبت به افراد عادی جهت مراجعه برای جراحی زیبایی می‌باشد. اختلال خود شیفتگی نقش معنی داری در پیش‌بینی مراجعه برای جراحی زیبایی نداشت. بر اساس نتایج، به نظر می‌رسد خود پنداره منفی از بدشکل بدنی در میزان مراجعه و اقدام برای عمل جراحی زیبایی بینی تأثیر دارد.

 

توسلی و مدیری (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی گرایش زنان به جراحی زیبایی در شهر تهران پرداختند. یافته­ ها نشان می­دهد که حدود ۱۵ درصد از زنان بررسی شده از جراحی زیبایی استفاده کرده ­اند. این زنان عمدتاًً زیر ۳۵ سال، مجرد، با تحصیلات کارشناسی و از طبقه متوسط بوده ­اند. بیشترین انگیزه در تمایل زنان ‌به این جراحی­ها، کسب زیبایی به عنوان عاملی برای ارتقا اعتماد به نفس معرفی شده است. این تمایل از طرفی متأثر از خصوصیات فردی و از طرف دیگر تحت تأثیر الزام­های خارجی است، به طوری که در افراد مجرد، افراد با تحصیلات بالاتر، افراد دارای تصویر منفی از بدن خویش و افراد با اعتماد به نفس پایین­تر بیشتر بوده و همچنین خانواده، دوستان، فامیل، همسر، پزشکان، ماهواره و تلویزیون به ترتیب در ایجاد این تمایل مؤثر هستند. و لیکن تمایل زنان به جراحی زیبایی با سن، اشتغال، پایگاه طبقاتی، رضایتمندی از زندگی و باورها و گرایش­های دینی بی­ارتباط است.

 

عباس زاده، علمداری، سعادتی و مبارک بخشایش (۱۳۹۱) به مطالعه جامعه شناختی گرایش به زیبایی با عمل حراجی پلاستیک و عوامل مرتبط با آن در بین زنان و دختران ۶۴-۱۶ ساله شهر تبریز پرداختند. نتایج یافته­ ها نشان می­دهد که بین متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سرمایه فرهنگی، باورهای دینی و گرایش به جراحی پلاستیک رابطه معنی­داری وجود دارد. همچنین، در مجموع، متغیرهای مورد استفاده؛ یعنی سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و باورهای دینی توانسته ­اند ۲۲ درصد تغییرات متغیر وابسته (جراحی پلاستیک) را تبیین نمایند.

 

بهزادیان نژاد (۱۳۸۶) در پژوهشی که به بررسی خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و خصیتی متقاضیان جراحی زیبایی تهران پرداخته بود، ‌به این نتیجه رسید که غالب­ترین دلیل جراحی زیبایی متقاضیان، زیبا شدن و تغییر در تصویر بدنی­شان است.

 

نتایج یافته های ابراهیمی (۱۳۸۵)، در بررسی الگوهای شخصیتی افراد داوطلب جراحی زیبایی روی ۱۰۰ نفر از داوطلبان جراحی زیبایی نشان داد بین علائم روان شناختی و تقاضای جراحی زیبایی رابطه وجود دارد.

 

۲-۵ نتیجه گیری

 

با توجه به تحقیقات و مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که نگرانی از تصویر بدنی و ناراضی بودن از بدن خود و پایین بودن بهزیستی روانشناختی باعث می­ شود که افراد برای به دست آوردن زیبایی به جراحی­های پلاستیک روی آورده که انجام جراحی­های زیبایی و پلاستیک در بین زنان و دختران جوان شایع­تر ‌می‌باشد. از آنجایی که این نارضایتی­ها و نگرانی­های نشئت گرفته از تصویر بدنی، مشکلات زیادی را برای زنان و دختران جوان همچون جراحی­های زیبایی ایجاد ‌کرده‌است.

 

فصل سوم: مواد و روش­ها

 

۳-۱ روش پژوهش

 

با توجه به موضوع پژوهش، روش تحقیق از نوع علیّ _ مقایسه­ ای ‌می‌باشد. روش علیّ ـ مقایسه­ ای یا روش پس ـ رویدادی معمولاً به تحقیقاتی اطلاق می­ شود که در آن ها پژوهشگر با توجه به متغیر وابسته به بررسی علل احتمالی وقوع آن می ­پردازد. به عبارت دیگر تحقیق علیّ – مقایسه­ ای گذشته نگر بوده و سعی برآن دارد که از معلول به علت احتمالی پی برد.

 

۳-۲ جامعه پژوهش

 

جامعه آماری را کلیه زنان متقاضی جراحی پلاستیک را تشکیل می­دهد.

 

۳-۳ محیط پژوهش

 

محیط پژوهش کلینیک­ها و مطب متخصصان پوست و جراحان زیبایی بوده است.

 

۳-۴ نمونه پژوهش

 

از بین جامعه آماری تعداد ۴۰ زن مراجعه کننده به جراح پلاستیک به عنوان نمونه آماری از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.

 

۳-۵ حجم نمونه و روش محاسبه آن

 

تعداد ۴۰ نفر از زنان مراجعه کننده که در مطب خصوصی دکتر خلعتبری و بیمارستان دنا و شفا بودند به طور تصادیفی در دسترس و پیش آزمون پرسشنامه در اختیار آنان قرار داده شد. لذا این که قبل از اجرای پیش آزمون رضایت نامه همکاری را تکمیل نمودند. و مجدداً بعد از گذشت سه ماه از عمل جراحی، پس آزمون اجرا شد و پرسشنامه ­ها در اختیارشان قرار گرفت.

 

۳-۶ معیارهای ورود و خروج

 

معیارهای ورود به مطالعه عبارتند از:

 

جنسیت مراجعه کنندگان را مونث تشکیل می‌دهد و سن آنان که ۴۲-۲۵ سال می‌باشد.

" فایل های مقالات و پروژه ها | ۴-۱- سوالات و اهداف تحقیق – 5 "

 

نوروش ودیانتی دیلمی (۱۳۸۲) طی تحقیقی به بررسی ابعاد پنج گانه نظریه هافستده در شرکت های ایرانی پرداختند. طی این تحقیق آن ها به بررسی تحقیق وارتباط متغیرهای فرهنگی مدل هافستد بر رفتارهای حسابداری از جمله حرفه گرایی- محافظه کاری- پنهان کاری ویکنواختی پرداختند. نتیجه تحقیق آن ها دو فرضیه از ۲۰ فرضیه بود لذا نتیجه گرفتند که مدل گری در ایران تأیید نشده است(نوروش و دیانتی دیلمی ، ۱۳۸۲ ،۶۱)۵.

 

نوروش (۱۳۸۱) طی تحقیقی به بررسی ارزش های فرهنگی در ایران وامکان دستیابی به هدف ارائه مطلوب استانداردهای بین‌المللی حسابداری در ایران پرداخته است.

 

در این تحقیق به بررسی قابلیت اجرای اهداف اصلی استانداردهای حسابداری با توجه به ساختار فرهنگی- سیاسی- قانونی واقتصادی پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان داد که بیانیه های حسابداری ایران نمی تواند اهداف محوری استانداردهای بین‌المللی حسابداری را تأمین کند (نوروش ، ۱۳۸۱ ،۳۴)۱.

 

عبدلی و رویایی (۱۳۸۸) طی تحقیق به بررسی ارتباط فرهنگ با نظریه نمایندگی پرداخته‌اند جامعه اماری آن ها شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود آن ها ربر اساس نظریه هافستد چهار مؤلفه‌ فاصله قدرت ، فردگرایی ،مردگرایی و اجتناب از ابهام را اندازه گیری کردند و در رابطه با نظریه نمایندگی به اندازه گیری مدیریت سود و کارگریزی کارکنان پرداختند نتیجه تحقیق آن ها عدم تأیید هر گونه رابطه ای بینمدیریت سود با مؤلفه‌ های فرهنگی بود ولیکن رابطه کارگریزی با فردگرایی و فاصله قدرت تأیید شد(عبدلی و رویایی، ۱۳۸۸،۵۵)۲.

 

 

 

۳-۱- بیان مسئله

 

مسئولیت اصلی حسابرسان طرح ریزی حسابرسی بنحوی است که نسبت به کشف تحریفات با اهمیت در صورت‌های مالی شرکت‌ها اطمینانی معقول به وجود آید در این راستا حسابرسان بمیزان زیادی بر قضاوت حرفه ای خود و تجربیات گذشته خود برای شناخت نسبت به انواع اشتباهات حسابداری اتکا می‌کنند .اطلاع از ساختار و ویژگی‌های اشتباهات حسابداری به حسابرسان در ارزیابی ریسک و برنامه ریزی ‌در مورد رویه های حسابرسی و بهبود و کارایی و اثر بخشی کشف اشتباهات کمک می کند . فرهنگ به ‌عنوان یک فاکتور مهم محیطی بر رفتار و رویه های حسابداری و سیستم های تعدیل گری مدیریت تاثیر گذار است . تحقیقات زیادی در سطح دنیا در اینخصوص صورت پذیرفته که همگی حاکی از آن هستند که افراد مختلف از فرهنگ‌های متفاوت اولویت‌های رفتاری مدیریتی و سیستم های تعدیل گری متفاوتی را مد نظر قرار دارند لذا الگو های متفاوتی از انواع اشتباهات حسابداری را از خود نشان می‌دهند بدین ترتیب نوعی رابطه بین فرهنگ های مختلف و الگوهای اشتباهات حسابداری وجود دارد .به منظور بررسی این موضوع از دو مؤلفه‌ فرهنگ با توجه به دیدگاه و نظریه آقای هافستده استفاده می‌کنیم این دو مؤلفه‌ فاصله قدرت و فردگرایی هستند این دو فاکتور با عوامل رخداد اشتباهات حسابداری که توسط حسابرسان کشف می‌گردند ارتباط و نزدیکی دارد.در این تحقیق از چارچوب و تئوری هافستد،۲۰۰۱ استفاده می‌کنیم.

 

‌بر مبنای‌ آن سیستم‌های تعدیل گر داخلی یک سازمان منعکس کننده ‌نرم‌های اساسی فرهنگ آن سازمان بوده و ارتباط تنگاتنگی با فاصله قدرت دارد از سویی دیگر فردگرایی در مقابل جمع گرایی ( تأکید بر گروه و نه فرد ) در ارتباط با پیوستگی مدیریتی و گردش کارکنان در بخش‌های مختلف شرکت و مشارکت در اشتباهات حسابداری دارد .

 

۴-۱- سوالات و اهداف تحقیق

 

هدف از اجرای این تحقیق آن است که تاثیرات فرهنگ بر رفتار حسابداران و حسابرسان در حوزه ارزیابی عملکرد مدیران شرکت‌ها و میزان اشتباهات حسابداری در ارقام مالی صورت‌های مالی مورد بررسی وارزیابی قرار گیرد در این تحقیق موضوع فرهنگ با توجه به تئوری و دیدگاه هافستد از جنبه دو مؤلفه‌ میزان فاصله قدرت و میزان فرد گرایی مورد بحث قرار می‌گیرد سوالات تحقیق را می توان به صورت زیر مطرح کرد

 

آیا بین میزان فاصله قدرت در یک شرکت با میزان اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان در آن شرکت رابطه ای وجود دارد ؟ و آیا رابطه مد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است ؟

 

آیا بین میزان فردگرایی در یک شرکت با میزان اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان در آن شرکت رابطه ای وجود دارد ؟ و آیا رابطه مد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است ؟

 

۵-۱- فرضیات تحقیق

 

با توجه به سوالات و مدل مفهومی تحقیق فرضیه های تحقیق بر اساس ابعاد بررسی موضوع تحقیق و نوع متغیرها از حیث تاثیر گذاری تدوین و بشرح ذیل بیان می‌گردد :

 

فرضیه اول: بین میزان فاصله قدرت و میزان اشتباهات حسابداری کشف شده در شرکت‌ها رابطه با اهمیتی وجود دارد :

 

فرضیات پژوهشی فرضیه اول شامل دوازده فرضیه فرعی بشرح زیر تبیین می‌گردد :

 

      1. بین میزان فاصله قدرت و قدر مطلق اشتباهات حسابداری سرفصل حساب‌ها و اسناد دریافتنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

۱-۲-۱ بین میزان فاصله قدرت و قدر مطلق اشتباهات حسابداری سرفصل ‌موجودی‌های‌ مواد و کالا رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۱-۳-۱ بین میزان فاصله قدرت و قدر مطلق اشتباهات حسابداری سرفصل حساب‌ها و اسناد

 

پرداختنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۱-۴-۱ بین میزان فاصله قدرت و قدر مطلق اشتباهات حسابداری سرفصل سود وزیان انباشته رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۲-۱-۱ بین میزان فاصله قدرت و نسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری(به مبلغ سرفصل ) سرفصل حساب‌ها و اسناد دریافتنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۲-۲-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری (به مبلغ سرفصل ) سرفصل ‌موجودی‌های‌ مواد و کالا رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۲-۳-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری(به مبلغ سرفصل ) سرفصل حساب‌ها و اسناد پرداختنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۲-۴-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری (به مبلغ سرفصل ) سرفصل سود و زیان انباشته رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۳-۱-۱ بین میزان فاصله قدرت و نسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری(به مبلغ جمع داراییها) سرفصل حساب‌ها و اسناد دریافتنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۳-۲-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری (به مبلغ جمع داراییها) سرفصل ‌موجودی‌های‌ مواد و کالا رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۳-۳-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری(به مبلغ جمع بدهیها وحقوق صاحبان سهام) سرفصل حساب‌ها و اسناد پرداختنی رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

۳-۴-۱ بین میزان فاصله قدرت ونسبت قدر مطلق اشتباهات حسابداری (به مبلغ جمع بدهیها وحقوق صاحبان سهام ) سرفصل سود و زیان انباشته رابطه با اهمیتی وجود دارد.

 

فرضیه دوم : بین میزان فردگرایی و میزان اشتباهات حسابداری کشف شده در شرکت‌ها رابطه با اهمیتی وجود دارد .

 

فرضیات پژوهشی فرضیه دوم شامل دوازده فرضیه فرعی بشرح زیر تبیین می‌گردد :

 

" پایان نامه -تحقیق-مقاله | د ـ رابطه بین متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل – 2 "

 

همان‌ طور که ملاحظه می شود ۲۰٫۲ درصد از پاسخگویان تاثیرگذاری اهمیت دادن به نماز را بر میزان پایبندی به دین در حد کمی دانسته اند. نسبت افرادی که معتقدند تاثیر این عامل در حد زیاد می‌باشد تنها ۸ درصد از حجم نمونه را به خود اختصاص داده است. اما اکثریت پاسخگویان (۷۱٫۸ درصد ) براین عقیده اند که تاثیر اهمیت دادن به نماز بر میزان پایبندی به دین در حد متوسط می‌باشد.

 

جدول شماره‌ ۳۶ـ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر اهمیت دادن به نماز بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

نمودار شماره ۳۶ ـ توزیع درصدی پاسخگویان برحسب میزان تاثیر اهمیت دادن به نماز برمیزان پایبندی به دین

 

 

 

ج ـ ۵ ـ توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان تاثیر محل سکونت بر میزان پایبندی به دین

 

شاخص محل سکونت از میانگین مجموع دو گویه (سوالات ۱۴ و ۱۵) حاصل شده است. حداکثر نمره ۴٫۶ و حداقل آن ۱٫۷۵ می‌باشد.

 

دسته بندی نتایج نشان داد که از نظر ۲۷٫۷ درصد از پاسخگویان محل سکونت تاثیر کمی بر میزان پایبندی به دین افراد دارد. بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۳٫۱ درصد ) نیز تاثیر این عامل را در حد متوسط ارزیابی نموده اند. اما ۱۹٫۲ درصد معتقدند که محل سکونت می‌تواند بر میزان پایبندی به دین تاثیر زیادی داشته باشد.

 

جدول شماره‌ ۳۷ـ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر محل سکونت بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

نمودار شماره ۳۷ ـ توزیع درصدی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر محل سکونت بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

ج ـ۶ ـ توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان تاثیر داشتن مطالعه مذهبی بر میزان پایبندی به دین

 

نتایج دسته بندی شاخص داشتن مطالعه مذهبی که از میانگین مجموع سه گویه (سوالات ۵، ۲۰ و ۲۱) تهیه شده در جدول بعد منعکس شده است. حداکثر نمره ۴٫۳۳ و حداقل آن ۱ می‌باشد.

 

نتایج حاصله بیانگر این واقعیت است که از نظر ۲۴٫۴ درصد از پاسخگویان تاثیر داشتن مطالعه مذهبی بر میزان پایبندی به دین زیاد می‌باشد. در مقابل ۲۲٫۵ درصد تاثیر این عامل را بر میزان پایبندی در حد کمی دانسته اند. نسبت افرادی که تاثیر مطالعه مذهبی را بر پایبندی به دین در حد متوسط عنوان نموده اند ۵۳٫۱ درصد است.

 

جدول شماره‌ ۳۸ـ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر داشتن مطالعه مذهبی بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

نمودار شماره ۳۸ ـ توزیع درصدی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر داشتن مطالعه مذهبی بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

ج ـ ۷ـ توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان تاثیرسختگیری در دانشگاه برمیزان پایبندی به دین

 

شاخص سختگیری در دانشگاه از میانگین مجموع چهار گویه (سوالات ۳ ، ۴، ۱۱ و ۱۹) حاصل شده است. حداکثر نمره ۴٫۷۵ و حداقل آن ۱ می‌باشد. نتایج حاصله بعد از دسته بندی در جدول بعد منعکس شده است.

 

همان‌ طور که ملاحظه می شود بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۳٫۵ درصد ) بر این عقیده اند که هر چه سختگیری در دانشگاه بیشتر باشد میزان پایبندی به دین نیز بیشتر می شود در مقابل تنها ۶٫۶ درصد تاثیر این عامل را در حد کم ارزیابی نموده اند. نسبت افرادی که معتقدند سختگیری می‌تواند در حد متوسط بر میزان پایبندی به دین اثر داشته باشد ۳۹٫۹ درصد است.

 

جدول شماره‌ ۳۹ـ توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر سختگیری در دانشگاه بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

نمودار شماره ۳۹ ـ توزیع درصدی پاسخگویان بر حسب میزان تاثیر سختگیری در دانشگاه بر میزان پایبندی به دین

 

 

 

د ـ رابطه بین متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل

 

د ـ ۱ـ رابطه بین متغیرهای وابسته تحقیق و متغیر جنسیت

 

نتایج آزمون یوی مان ویتنی که برای متغیرهای رتبه ای _ اسمی استفاده شده است در جدول ۴۱ مشاهده می شود.

 

جدول شماره‌ ۴۰ـ نتایج آزمون مقایسه تاثیر جنسیت بر متغیرهای وابسته

 

 

 

 

 

  • رابطه بین میزان ارتباط با گروه همسالان کم اعتقاد و جنسیت

بررسی نتایج آزمون بین جنسیت و میزان ارتباط با گروه همسالان کم اعتقاد بر روی پایبندی به دین پاسخگویان نشان می‌دهد که تفاوت مشاهده شده از لحاظ آماری معنادار نیست ‌به این معنا که از نظر پاسخگویان زن و مرد داشتن چنین روابطی تاثیری بر میزان پایبندی به دین ندارد.( ۰٫۷۴= sig )

 

  • رابطه بین میزان تاثیر وضعیت ظاهری و جنسیت

بررسی یافته های حاصل شده از طریق اجرای آزمون نشان می‌دهد که جنسیت پاسخگویان بر میزان پایبندی به دین آنان مؤثر است و تفاوت مشاهده شده از لحاظ آماری معنادار می‌باشد.(۰٫۰۰۰= sig ) به عبارت دیگر زنان بیشتر از مردان معتقدند که وضعیت ظاهری می‌تواند بر میزان پایبندی افراد به دین تاثیر داشته باشد.

 

جدول بعد توزیع فراوانی میزان تاثیر وضعیت ظاهری بر پایبندی به دین پاسخگویان را به تفکیک جنسیت نشان می‌دهد. همان‌ طور که ملاحظه می شود در بین زنان ۳۹٫۳ درصد تاثیر این عامل را در حد زیاد و خیلی زیاد، ۳۴٫۳ درصد در حد متوسط و ۲۶٫۴ درصد نیز تاثیر آن را در حد کم و خیلی کم ارزیابی نموده اند.اما در بین مردان ۵۷٫۱ درصد تاثیر وضعیت ظاهری را بر میزان پایبندی به دین در حد کم و خیلی کم، ۲۸٫۶ درصد در حد متوسط و ۱۴٫۳درصد تاثیر این عامل را در حد زیاد و خیلی زیاد عنوان نموده اند.

 

جدول شماره ۴۱ ـ توزیع فراوانی میزان تاثیر وضعیت ظاهری بر حسب جنسیت

 

 

 

  • رابطه بین میزان تاثیر وضعیت ظاهری اساتید و جنسیت

بر اساس نتایج آزمون از لحاظ آماری تفاوت معناداری بین جنسیت و میزان تاثیر وضعیت ظاهری اساتید بر روی پایبندی به دین پاسخگویان وجود ندارد. به بیان دیگر زنان و مردان تاثیر این عامل را در حد یکسانی ارزیابی نموده اند.( ۰٫۱۸۶= sig )

 

د ـ ۲ـ رابطه بین متغیرهای وابسته تحقیق و متغیر وضعیت تاهل

 

نتایج آزمون در جدول بعد مشاهده می شود.

 

جدول شماره‌ ۴۲ـ نتایج آزمون مقایسه تاثیر وضعیت تاهل بر متغیرهای وابسته

 

 

 

 

 

  • رابطه بین میزان تاثیر برگزاری آئین مذهبی در دانشگاه و وضعیت تاهل

بررسی رابطه بین میزان تاثیر برگزاری آئین مذهبی در دانشگاه و وضعیت تاهل پاسخگویان مبین این است که تفاوت معناداری بین پاسخگویان متاهل و مجرد وجود ندارد. ( ۰٫۱۶۷ = sig )