وبلاگ

توضیح وبلاگ من

واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات دستوری در ۲۰ قصیده اول دیوان مجیرالدین بیلقانی- قسمت ۲۹

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

۹-شفیعی کدکنی، محمدرضا، تازیانه های سلوک، دفتر نشر آگه، چاپ نقش جهان، چاپ دوم، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۱۳٫
۱۰-لسان، حسین، گزیده اشعار مسعود سعد سلمان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۸، صص ۲۵۲ و ۱۰٫
۱۱-تازیانه های سلوک، همان مأخذ، ص ۱۰۲٫
۱۲-امثال و حکم، همان مأخذ.
۱۳-تجلیل، جلیل و دیگران، برگزیده متون ادب فارسی، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ بیست و سوم، ۱۳۷۶، ص ۱۰۶٫
وزن قصیده:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان

 

بحر:

 

مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور

این قصیده مجیر الدین نیز، ظاهراً در مدح اتابک پهلوان مجدبن ایلدگز است.
شاعر پس از تغزل و تشبیب، به مدح ممدوح می پردازد و او را با پیامبر (ص) و عیسی (ع) برابر می داند و دیار خلخ و روم را از هراس تیغ او در لرزش می بیند و در آخر او را به شادکامی و میخواری دعوت می کند و از شعر خود تمجید می نماید.
۱)سروی که بر مهش ز شب تیره چنبرست لؤلوش زیر لعل و گلش زیر عنبرست
سرواستعاره از ممدوح (اتابک پهلوان محمد بن ایلدگز).
مه استعاره از روی زیبای اتابک پهلوان محمد (ممدوح).
شب تیرهاستعاره از زلف سیاه ممدوح.
چنبر قصیده ۳ بیت ۱۷، در اینجا چنبر و حلقه زلف ممدوح مقصود است.
لؤلومروارید، در اینجا استعاره از دندانهای سفید و براق ممدوح.
لعلاستعاره از لب ممدوح.
گل استعاره از چهره ممدوح.
عنبروقتی گاو دریایی به ساحل می آید چربی یی از او در ساحل می ماند، آن را جمع می کردند و معتقد بودند که این چربی از کبد یا شش اوست. عنبر چندان هم خوشبو نیست اما در ازمنه کهن جزو عطریات محسوب می شد و آن را از شرق به غرب صادر می کردند. «عنبر از فضله گاو بحری است، البته در آن تصرف کنند». (فرهنگ اشارات، ج۲، ص ۸۳۹)
بین لؤلؤ و لعل مراعات النظیر یا تناسب و بین عنبر و چنبر جناس مطرف وجود دارد.
معنی بیتممدوح سرو قد من که زلف سیاه او مانند شب تیره بر روی چون ماه او حلقه زده، زیر لبش دندانهای براق سفید چون مروارید دارد و چهره چون گلش، زیر عنبر زلفش پنهان شده است.
۲)پرورده سپهر ستم پیشه شد به حسن زین روی عشوه ده چو سپهر ستمگرست
عشوه دهکنایه از فریب دهنده و مکار (فرهنگنامه شعری)
با کمی مسامحه در بیت آرایه رد العجز علی الصدر وجود دارد.
معنی بیتاین ممدوح در حسن و زیبایی پرورده آسمان جائر است و به این دلیل مانند این آسمان نابکار و فریبکار، دیگران را فریفته و مفتون ساخته است.
۳)زیر شکنج زلفش و در شکرین لبش صد فتنه مدغم است و دو صد نکته مضمرست
شکنج زلف چین و شکن زلف و کاکل (همان).
مدغم ۱-حرفی که در حرف دیگر همجنس یا قریب المخرج داخل شود و یک حرف مشدد تلفظ گردد: مثلاً دال در «مدت» و «بتر» (= بدتر)، ادغام شده ۲-پوشیده، مضمر:
«هلاک مبتدعان مدغم اندر آن آتش نجات ممتحنان مضمر اندرین گوهر»
(معزی، به نقل از معین)
بین صد و دوصد جناس مطرف و نیز مراعات النظیر یا تناسب وجود دارد.
معنی بیتدر زیر چین و شکن زلف و بر لب شیرین سرور و ممدوح من چه فتنه ها، که پنهان نشده و چه بسیار نکته و دقیقه ها، که مضمر و مخفی نشده است.
۴)گر ریختم سرشک چو سیم و سخن ز چشم زیبد که دوست سیم سرین و سمنبرست
سیمنقره، دانه های سپید اشک را به نقره تشبیه کرده است.
سمن  قصیده ۹ بیت ۱٫ شاعر اشک را در سپیدی و خوشبویی به یاسمن تشبیه کرده است.
سیم سرینآنکه دارای تن و پایین تنه ی سفید و نقره فام باشد.
سمنبرآغوش سپید و خوشبوی و کنایه از محبوب و معشوق زیباروی (همان).
شاعر با تکرار سیم و سمن «تکریر» ایجاد کرده است و نیز بین سمن و سمنبر و سیم و سیم سرین جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیتاگر اشکهای سپید و خوشبوی چون نقره و یاسمن از چشم جاری ساختم سزاوار است زیرا که ممدوح من سرینی سفید و برو آغوش سفید و خوشبوی دارد.
۵)ور عقل من شدش به دل و دیده مشتری عیبش مکن که همچو دل و دیده در خورست
مشتریخریدار
شاعر با تکرار دل و دیده «تکریر» ایجاد کرده است.
معنی بیتو اگر عقل من از دل و دیده (چشم ظاهر و چشم باطن) خریدار این سرور والامرتبه شد، بدان خرده مگیر، چرا که این سرور و ممدوح من، همچون دل و چشم عزیز و شایسته است.
۶)بر زلف همچو عود گره زد به رغم من یعنی که زلف پر گره و خم نکوتر است
عود:   قصیده ۴ بیت ۵۵
معنی بیتاین معشوق زیبا بر خلاف رای من بر زلف سیاه چون عودش گره زد تا اینکه بگوید که زلف پر گره و پرپیچ و شکن نیکوتر است.
۷)چون گویمش که سرو و مهی چون ز روی حسن رشک مه نو و حسد سرو کشمرست
مه نوهلال
سرو کشمردرخت سروی که بنا بر روایات در دوره های کهن در کاشمر کاشته شد و در ادبیات فارسی قد و قامت محبوب بدان تشبیه شود. (همان)
بیت سئوال بلاغی دارد.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی اعمال مصونیت کیفری در حقوق بین الملل- قسمت ۱۴تعیین رابطه بین اخلاق مداری کارکنان بر شهرت و هویت سازمانی- قسمت ۴ »