وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه مقایسه ای سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی- قسمت ۱۳

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

بعد از بررسی سیاست خارجی ایران در فصل گذشته، اینک به بررسی سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی میپردازیم. به این ترتیب در قسمت اول این فصل به بررسی سیاست خارجی روسیه در قالب مدل تحلیلی اولیۀ این پژوهش خواهیم پرداخت. برای این منظور در ابتدا اصول و اهداف سیاست خارجی روسیه را مطالعه کرده و سپس متغیرهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی این کشور را بررسی خواهیم کرد. در پایان این قسمت نیز به جنبه­ های گوناگون هویت ملی و منافع ملی و تأثیر آنها در سیاست خارجی روسیه توجه خواهد شد. در قسمت دوم این فصل نیز سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی و اهداف و منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشور در منطقه، ابزارهای این کشور برای پیشبرد اهداف خود در منطقه، نگرانیهای این کشور در آسیای مرکزی بعد از ۱۱ سپتامبر، روابط روسیه و سازمانهای منطقهای موجود در آسیای مرکزی و نگاه به ایران در سیاست خارجی روسیه مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پایان نیز نتایج و یافتهها بر اساس مدل تحلیلی این پژوهش جمع بندی و ارائه خواهد شد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

  1. اصول کلی سیاست خارجی روسیه

    1. اصول و اهداف سیاست خارجی روسیه در پرتو دگرگونیهای داخلی آن

بعد از فروپاشی شوروی، سیاست خارجی روسیه تاکنون دوره های تاریخی فراوانی را پشت سر گذارده است که در هر دوره اهداف و مسائل مهم سیاست خارجی این کشور در قالب این دوره ها معنا یافتند. به عنوان مثال، نمیتوان در سیاست خارجی روسیه به راحتی از منافع ملی و یا تمامیت ارضی صحبت کرد. زیرا تا مدتها در مورد ماهیت و دامنۀ آنها در جامعه و در میان نخبگان روسیه اختلاف وجود داشت. در حقیقت اصول و اهداف سیاست خارجی روسیه اغلب متأثر از کشمکشهای بین گروه های مختلف در این کشور بوده است. مسائلی چون روابط با غرب، روابط با کشورهای مشترک المنافع و جایگاه روسیه در نظام بینالملل از جمله مواردی هستند که در بررسی بنیانهای سیاست خارجی این کشور باید به آنها توجه داشت. در این فصل به تدریج به این موارد پرداخته خواهد شد. در منابع مختلف، سیاست خارجی روسیه را با عنوانهای گوناگونی تقسیمبندی کردهاند که خلاصهای از آنها در اینجا بیان میشود:
نخستین رویکرد در سیاست خارجی روسیه، بلافاصله پس از فروپاشی شوروی بود که دوران حاکمیت دیدگاه ارو- آتلانتیکی (غرب گرایی) بر سیاست خارجی روسیه بود. در این دوره همجواری جغرافیایی جمهوریهای سابق اتحاد شوروی مورد توجه کرملین نبود.[۱۸۷] در این مرحله که اولین مرحله پس از فروپاشی شوروی محسوب میشود، روسیه به دلیل دشواریهای اقتصادی، بدهیهای خارجی، تمایل به همکاری با کشورهای پیشرفته و ثروتمند در جهت توسعۀ اقتصادی و کمرنگ شدن نگاه امنیتی به مسائل منطقه، اهمیت لازم را به این منطقه نداد.[۱۸۸]
ولی با گذشت زمان و ثبات بیشتر در شرایط روسیه، شاهد گرایشهای جدیدی در سیاست خارجی روسیه هستیم که نتیجه آن، در اولویت قرار گرفتن همکاری با کشورهای به جا مانده از شوروی است. مهمترین چالش روسیه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی ساختن روابط روسیه با چهارده کشور تازه استقلال یافته همسایه از نقطه صفر[۱۸۹] بود که هر یک مسیرهای گوناگونی را دنبال کرده بودند. پاسخ نظری روسیه به این چالش، وضع کردن مفهوم «خارج نزدیک» بود. این مفهوم جدیدی در ادبیات ژئوپولیتیکی این کشور است که معمای جدید سیاست خارجی آن را توضیح میداد. خارج نزدیک یک مثال معمولی از دسته بندی ای مبهم بود، یعنی اگرچه این منطقه در بیرون از روسیه قرار داشت، اما مسکو آن را به عنوان منطقه منافع خاص خود، و اغلب به عنوان منطقه انحصاری نفوذ ژئوپولیتیکی خود نگاه میکرد که وجود هرگونه نفوذ خارجی به درون آن به عنوان یک چالش دیده میشد.[۱۹۰] بعضی عوامل مهم که این گرایش را در سیاست خارجی روسیه ایجاد کردهاند از دید مهدی صفری عبارتند از:

    • بروز بحران تجزیه طلبی در روسیه و بعضی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و نگرانی از تهدیدهای امنیتی ناشی از این مسأله؛
    • گسترش نفوذ قدرتهای جهانی و منطقهای از جمله آمریکا، ترکیه و چین در منطقه مذکور و تنگتر نمودن فضای امنیتی روسیه؛
    • وجود اختلافهای ارضی در بین بعضی کشورهای منطقه؛
    • گسترش ناامنی اجتماعی در اثر فعالیتهای مخرب مانند قاچاق مواد مخدر، جنایتهای سازمان یافته و تروریسم؛

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • تهدیدهای امنیتی ناشی از فعالیت گروه های تندرو مرتبط با کشورهای خارج از منطقه مانند افغانستان و گسترش دامنه آن تا روسیه؛
  • نیازهای متقابل کشورها در بخش اقتصادی به علت وابستگی صنایع این کشورها به همدیگر؛
  • مسأله انرژی و نیاز به حل آن.[۱۹۱]

علاوه براین موارد، ضرورت حمایت از حقوق روستبارها در جمهوریهای سابق اتحاد شوروی[۱۹۲] و همچنین جلوگیری از بیثباتی سیاسی این کشورها با هدف کاهش ورود پناهندگان این مناطق به روسیه[۱۹۳] نیز از عوامل مهم در ایجاد این گرایش در روسیه بیان شده است. با تقویت این دیدگاه که به دیدگاه اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه معروف است، نه تنها جمهوریهای استقلال یافته از شوروی، بلکه خاورمیانه و کشورهای اسلامی بویژه ایران اهمیت ویژهای یافتند.[۱۹۴] چارچوب سیاست خارجی روسیه در این دوره را نخست وزیر روسیه در ژانویه ۱۹۹۶ بدین ترتیب اعلام نمود:

  • روسیه همیشه یک قدرت بزرگ بوده و باقی خواهد ماند و لذا سیاست خارجیاش باید منعکس کننده موقعیتش باشد؛
  • روسیه از منافع ملی خود به شدت دفاع خواهد کرد و در اولویت سیاست خارجی خود از تأکید بیش از حد به غرب فاصله خواهد گرفت؛


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه بهبود عملکرد سازمان ( شرکت آب و فاضلاب منطقه ای از تهران )- قسمت ۲بررسی مدیریت منابع انسانی برعملکردمالی شعب بانک ملی شهراصفهان براساس مدل هاروارد- قسمت ۴۹ »