“
بنابرین مى توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى که از خلقیات درونى انسان ناشى مى شود، نیز اخلاق گفته مى شود (اوّلى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى). «اخلاق» را از طریق آثارش نیز مى توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلى که از انسان سر مى زند، شکل مستمرى ندارد; ولى هنگامى که کارى به طور مستمر از کسى سر مى زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل به این است که یک ریشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مى نامند.(مکارم شیرازی،۱۳۸۷)
۲-۱-۲ علم اخلاق
برای علم اخلاق تعاریف متعددی بیان شده است. در برخی تعاریف تأکید بر نقش شناخت بوده و علم اخلاق را شناخت فضایل و رذایل اخلاقی دانسته اند. محقق طوسی در تعریف علم اخلاق میگوید:
«علمی است به آنکه نفس انسان چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی احوال و افعال که به اراده او از او صادر می شود جمیل و محمود بود.» برخی نیز در تعریف علم اخلاق بر رفتار اخلاقی تأکید دارند. برای ارائه تعریفی جامع تر و دقیق تر از علم اخلاق، می توان آن را به دانشی تعریف کرد که از انواع صفات خوب و بد و چگونگی اکتساب صفات خوب و زدودن صفات بد بحث میکند. موضوع علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که مرتبط با افعال اختیاری انسان بوده و برای او قابل اکتساب و اجتنابند.(مصباح یزدی،۱۳۸۱) «اخلاق برای نظم و نسق دادن به ابعاد مختلف حیات انسان است. اگر به تبع فارابی ابعاد اصلی زندگی انسان را سه چیز یعنی، فکر و اندیشه ، تحولات روحی و عمل بدانیم در آن صورت میتوانیم اخلاق را دانشی برای کشف خوب و بد و باید و نبایدهای مربوط به این سه بعد اصلی حیات انسان تعریف کنیم.»(جوادی،۱۳۹۱)
۲-۱-۳ انواع پژوهش های اخلاقی
برای اخلاق سه نوع پژوهش قائلند، که شناخت هریک از آن ها میتواند در شناسایی بیشتر فلسفه اخلاق کمک کننده باشد. انواع پژوهشهای اخلاقی بدین شرح میباشد:
۱٫ اخلاق توصیفی
«مقصود از اخلاق توصیفی، مطالعه و پژوهش در باب توصیف و تبیین اخلاق افراد یا جوامع گوناگون است. یعنی گزارش و توصیف اصول اخلاقی پذیرفته شده توسط فرد یا گروه و یا دین خاصی. روش بحث و تحقیق در این نوع مطالعات اخلاقی، تجربی و نقلی است و نه استدلالی و عقلی.» (مصباح یزدی،۱۳۸۱: ۱۸)
۲٫ اخلاق هنجاری
«اخلاق هنجاری به مطالعات و بررسی های هنجاری درباره تعیین اصول ، معیارها و روش هایی برای تبیین ” حسن و قبح”، “درست و نادرست”، “باید ونباید” و امثال آن گفته می شود.این بخش از پژوهش های اخلاقی که گاهی اخلاق دستوری نیز نامیده می شود، به بررسی افعال اختیاری انسان از حیث خوبی یا بدی و بایستگی یا نبایستگی و امثال آن می پردازد…روش بحث در این نوع از مطالعات اخلاقی، استدلالی و عقلی است ، نه تجربی و نقلی.»(همان:۱۹)
۳٫ فرا اخلاق
«مطالعات و بررسی های تحلیلی و فلسفی درباره گزاره های اخلاقی را در اصطلاح”فرا اخلاق” گویند. این بخش از مطالعات اخلاقی که به اخلاق نظری(Theoretical ethics)، اخلاق فلسفی (Philosophical ethics) ، منطق اخلاق (The logic of ethics) و… نیز نام بردار است، به هیچ وجه مشتمل بر تحقیقات و نظریات تجربی یا تاریخی در باب اخلاق نیست… موضوع آن نه اخلاق و رفتار مورد قبول قوم یا دین خاصی است نه افعال اختیاری آدمی، بلکه موضوع این بخش از مطالعات اخلاقی همان جملات و گزاره هایی است که در اخلاق هنجاری عرضه میشوند.» (همان:۲۱)
۲-۱-۴ فلسفه اخلاق
به نظر میرسد فلسفه اخلاق، عنوان دیگری برای فرا اخلاق است و شامل مباحث توصیفی و هنجاری نمی شود. زیرا فلسفه اخلاق در واقع به بحث و بررسی درباره مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد… «منظور از فلسفه اخلاق، علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق می پردازد و بعضا مطالبی از قبیل تاریخچه، بنیانگذار، هدف، روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر می شود.»( همان: ۲۴و۲۵)
فلسفه اخلاق از چراهای اخلاق بحث میکند. برای مثال اینکه چرا راستگویی خوب است چرا پاکدامنی خوب است اصولا خوب یعنی چه ؟ آیا خوبی وجود دارد؟ آیا کسب خیر و دفع رذائل فایده حقیقی دارند یا اعتباری؟ الزام اخلاقی و یا مسئولیت اخلاقی به چه معنا است؟ و… به طور کلی فلسفه اخلاق از پیش فرض ها و مبادی علم اخلاق بحث میکند.در فلسفه اخلاق به تبیین و تعریف پاره ای از مفاهیم علم اخلاق پرداخته می شود، همانند مفهوم “خیر”، “حسن و قبح”، “فضیلت” ،”سعادت” و… بنابرین می توان اینگونه بیان کرد که فلسفه اخلاق علمی است که درباره برخی مفاهیم مهم و اساسی و درباره برخی پیش فرض های زیربنایی اخلاق و درباره آرای و مکاتب اخلاقی با روش عقلی و فلسفی بحث میکند.
۲-۱-۵ تفاوت علم اخلاق و فلسفه اخلاق
تفاوت اولی که میتوان بین علم اخلاق و فلسفه اخلاق قائل شد از نظر تقدم رتبی است. چون فلسفه اخلاق از پیش فرض های زیربنایی علم اخلاق بحث میکند، از نظر ترتیب منطقی بر آن مقدم است.
فرق دیگر علم اخلاق و فلسفه اخلاق از نظر روش است. روش بحث در فلسفه اخلاق روش فلسفی و عقلی است اما در علم اخلاق از روش نقلی نیز استفاده مس شود. به عبارت دیگر در اخلاق هم می توان از روش عقلی استفاده کرد هم نقلی مانند نقل از آیات و روایات. اما در فلسفه اخلاق روش بحث عمدتاً روش تحلیل عقلی است و اگر از آیات و روایات استفاده شود به عنوان دلیل نیست بلکه به عنوان شاهد و مثال است.
تفاوت سوم بین فلسفه اخلاق و علم اخلاق در این است که طرح مباحث در علم اخلاق برای توصیف است و در فلسفه اخلاق برای تبیین. برای مثال در علم اخلاق بیان می شود که در اسلام چه کارهایی شایسته است؟ ولی در فلسفه اخلاق بیان می شود که مثلا چرا امانت داری شایسته است؟ و چرا خیانت ناشایست است؟.( مرکز اسلامی انگلیس)
۲-۱-۶ فلسفه علم اخلاق
اخیراً در کنار علم اخلاق و فلسفه اخلاق اصطلاح دیگری به نام “فلسفه علم اخلاق” مطرح شده است. در فلسفه علم اخلاق تاریخچه علم اخلاق ، روش، موضوع و جایگاه آن در طبقه بندی علوم، فایده و غرض و دیگر مشخصات این علم بحث می شود. موضوع فلسفه علم اخلاق ، علم اخلاق است. پس فرق بین علم اخلاق و فلسفه علم اخلاق در موضوع آن ها است. موضوع علم اخلاق فضائل و رذائل اخلاقی است و موضوع فلسفه علم اخلاق ، خود علم اخلاق است و موضوع فلسفه اخلاق عمدتاً پیش فرض ها و مفاهیم مقدماتی علم اخلاق میباشد. (همان)
۲-۱-۷ نظریات اخلاقی
“
فرم در حال بارگذاری ...