وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی و تحلیل شعر اعتراض در دهه۱۰_ ۴۰ با تکیه بر سروده های ۲۰ شاعر- قسمت ۳۹

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

حس می کند که آرزوی مرغ ها چو او
تیره است همچو دود، اگر چند امیدشان
چون خرمنی ز آتش
در چشم می نماید و صبح سفیدشان
حس میکند که زندگی او چنان
مرغان دیگر ار به سرآید
در خواب خورد
رنجی بود کزان نتوانند نام برد
(طاهباز، ۱۳۷۱ : ۲۲۲)
در این شعر« ققنوس فرتوت و امانده که افول خود را احساس می کندسوی خرمن آتش پرواز می کند… در این تمثیل لزوم یک تحول انقلابی در جامعه فرتوت و درمانده آن موقع بیشتر احساس می شود».( خامه ای، ۱۳۶۸ : ۲۴ – ۲۳)
ناگاه چون به جای بال و پر می زند
بانگی برآرد از ته دل سوزناک و تلخ
که معنیش نداند هر مرغ رهگذر
آنگه از رنج های رونیش مست
خود را به روی هیبت آتش می افکند
(طاهباز، ۱۳۷۱: ۲۲۳)
در یک تحلیل کلی در مورد شعر های دوره رضاشاه، می توان به طور خلاصه به ویژگی های زیر اشاره کرد، از نظر محتوا شعر های سیاسی و جتماعی همراه با هم و تقریبا” به یک اندازه در سروده های شاعران این عصر دیده می شود، فرخی در اندیشه سیاسی خودش تا آخر عمر پا برجا می ماند و سرانجام نیز در زندان رضاشاه کشته می شود در شرایطی که اختناق به حدی است که هیچ شعری راجع به او سروده نمی شود،درون مایه های شعر بهار با یک فراز و نشیب تا ۱۳۱۳ ه.ش سرشار از اعتراض و مخالفت است،پروین اعتصامی با انتخاب یک راه و روش جدید و شیوه بیان غیرمستقیم و استفاده از زبان و مفاهیم قدیمی، نسبت به سایرین در تبیین مضامین اجتماعی و گاهی هم سیاسی از توفیق بیشتری برخوردار می گردد، معدود شعرهای باقی مانده از عارف نیز در این دوره اکثرا” در مخالفت و اعتراض با استبداد است، اشعار نیما نیز از نظر محتوا تفاوت چندانی با دیگران ندارد امّا شیوه سخن گفتن او با دیگران تفاوت اساسی دارد، زبان وی در این دوره از سادگی به سوی تمثیل گرایی و سپس به طرف نماد حرکت می کند، به غیر از اینان و چند شاعر دیگر، بقیه «ادبای رسمی هستند که هرکس جنگ و مجموعه ای ترتیب می داد و نام آنها به عنوان شاعر زینت بخش مجموعه ها می شد». ( شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹ : ۵۰) در پایان ذکر این نکته لازم است که در این دوره قدرت ارتباط با مردم و تأثیرپذیری جامعه شاعری بسیار اندک است دلیل آن نیز واضح و روشن است و نیاز به تکرار ندارد.
فصل سوم
دوران سلطنت محمدرضا پهلوی
۳-۱-اوضاع سیاسی تاریخی دوره اول حکومت محمدرضا شاه پهلوی ( از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲)
با هجوم نیروهای انگلیس و شوروی در شهریور ۱۳۲۰ و تضعیف استبداد رضاخان، نارضایتی های سرکوب شده شانزده ساله به یکباره طغیان کرد و بیرون ریخت،« افسران از پایتخت گریختند، سربازان به روستاهای خود فرار می کردند، رؤسای ایلات و عشایر و صاحبان قدرت و نفوذ محلی که قدرت مرکزی از آنها سلب خودمختاری کرده بود جرأت یافتند آزادانه خرده گیریهای خود را بر زبان آورند و سپس از تهران گریختند و به سوی دار و دسته های طایفه ای خود روانه شدند، سیاستمداران کهنه کار به صحنه عمومی برگشتند، رهبران مذهبی از کتابخانه های حوزه ها خارج شدند و وعظ و خطابه را از سر گرفتند همه و همه، حتی نمایندگان چاپلوس جسارت به خرج دادند عدم وابستگی خود را اعلام و ارباب سابق خود را متهم کردند، بدین ترتیب دوران سکوت جای خود را به فریاد نمایندگان پرشور، روزنامه نگاران سرزنده و با نشاط، رهبران صریح الهجه حزبی و تظاهرکنندگان ناراضی داد».( آبراهامیان ، ۱۳۷۸ : ۲۰۸) دولت های شوروی و انگلیس در این دوره حتی به فکر تغییر رژیم نیز افتادند، برای این نیت محمد علی فروغی به عنوان آخرین نخست وزیر رضاخان انتخاب گردید تا به عنوان رئیس جمهور حکومت را بدست گیرد اما فروغی این پیشنهاد را نپذیرفت وی حتی با ترساندن انگلیسی ها از اینکه با این کار روس ها تسلّط حکومت را به دست می گیرند،انگلیس را از این کار منصرف ساخت، سرانجام « در جلسه فوق العاده سه شنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ شمسی مجلس شورای ملّی هیئت دولت جدید( کابینه محمد علی فروغی) در مجلس حضور یافت و استعفای رضاشاه را از سلطنت قرائت کرد و سلطنت پسر او محمد رضا پهلوی را اعلام داشت».( ذاکر حسین ، ۱۳۷۷: ۱۹)در دوران شانزده ساله رضاشاه قدرت منحصرا” در دست وی بود اما دوران سلطنت محمدرضا را می توان به دو دوره نسبتا” متفاوت تقسیم کرد:
۱-از سقوط نظامی رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ تا مردادماه ۱۳۳۲
۲-از مرداد ۱۳۳۲ که سلطنت نظامی محمدرضا شروع می شود تا پیرزی انقلاب اسلامی
در دوره اول حکومت محمدرضا شاه یعنی از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ « قدرت در بین پنج قطب جداگانه دست به دست می شد دربار مجلس،کابینه، سفارتخانه های خارجی و مردم». ( آبراهامیان، ۱۳۷۸ : ۲۰۸) در هر کدام از این مراکز قدرت، کشمکش های درونی خاصی وجود داشت، هریک خواهان حکومت متفاوتی بودند، مشاوران غیر نظامی خواهان دموکراسی مشروطه حقیقی، افسران ارتشی علاقمند به ایجاد دوباره استبداد قدرتمند، مجلس به جناح های مختلف تقسم شده بود، بعضی طرفدار انگلیس، بعضی هوادار روس و برخی متمایل به قدرت جدید آمریکا، این مراکز قدرت بیشتر درگیریهای خود را به درون کابینه کشاندند و منجر به بی ثباتی دائمی در این دوره شدند حکومت محمدرضا نیز در سال های اول حداقل در پنج سال اول تا زمانی که روس ها نیروهای خود را از خاک ایران بیرون کشیدند با مشکلات متعددی روبه رو بود
ترس از سلطه مجدد نیروهای انگلیس و روس، محمدرضا شاه را به سوی قدرت جدید نزدیک می ساخت. بعد از مسأله ورود آمریکایی ها به ایران، آنچه در این دهه بیش از همه جلب توجه می کند تشکیل احزاب سیاسی در ایران است، چیزی که رضاشاه تمام آنها را برچیده بود
همچنان که ذکر شد یکی از ویژگی های این دوره بی ثباتی نسبی بود، تشکیل دوازده کابینه خود از این بی ثباتی حکایت دارد، ورود احزاب سیاسی و ناآگاهی آنان از اوضاع بین المللی خود در این بی ثباتی بی تأثیر نبود. اما با خارج شدن نیرو های روسیه از ایران در سال ۱۳۲۵ اندک اندک کشور به سوی آرامش حرکت کرد و محمدرضا شاه نیز از آن بی تجربگی سال های اول حکومت دور شده بود، و با توطئه ای در ۱۳۲۷ فعالیت حزب توده و رهبران مذهبی را محدود ساخت و آن توطئه طرح ترور شاه بود که در دانشگاه تهران اجرا شد و عامل ترور سریعا” کشته شد« در اواسط بهمن ماه ۱۳۲۷ که شاه از دانشگاه تهران بازدید می کرد، هدف گلوله یک عکاس قرار گرفت و زخمی شد، بدین ترتیب، فرصتی که به دنبالش بود فراهم گردید… شاه با بهره گیری از حس همدردی مردم و این ادعا که قاتل به توطئه گران کمونیستی – مذهبی وابستگی داشت، سرکوب مخالفان را بلافاصله آغازکرد،وی در سراسر کشور حکومت نظامی اعلام کرد، همه روزنامه ها و مجلات مهم منتقد دربار را تعطیل کرد و حزب توده را غیر قانونی اعلام نمود، آیت ا… کاشانی را به بیروت تبعید کرد، مصدق را در املاک خودش محدود ساخت و کوشید پای قوام را به این توطئه بکشاند». (آبراهامیان، ۱۳۷۸: ۳۰۸) بدین ترتیب هم چنان که مصدق، قوام و سایر مخالفان گفته اند« محمدرضاشاه آن تیراندازی را به کودتایی سلطنتی تبدیل کرد». (همان: ۳۰۹)قدرتمند شدن رضاشاه و انجام دادن اقداماتی این چنینی مردم را به یاد دیکتاتوری رضاخان انداخت
از مهم ترین رویدادهای دوره اول حکومت محمدرضاشاه می توان به ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری مصدق اشاره کرد، در این دوره می توان از رویدادهای دیگری همانند، اعلام رأی دادگاه لاهه به نفع ایران، ریاست مجلس آیت ا… کاشانی، توطئه سفارت انگلستان علیه ایران و بستن این سفارت به دستور مصدق،حمایت مذهبی از کابینه مصدق،خروج شاه از ایران در اسفند ۱۳۳۱، مخالفت آیت ا… کاشانی با مصدق، انحلال مجلس به وسیله مصدق، حمایت گسترده مردم در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ از نخست وزیر بعد از شکست طرح اولیه براندازی حکومت او وسرانجام کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نام برد.
مصدق قدرتمندترین نخست وزیر سلسله پهلوی بود، حمایت جامعه مذهبی و مردم و پشتیبانی بسیاری از احزاب، کابینه وی در ابتدا از استحکام زیادی برخوردار بود، امّا این قدرت ناپایدار بود، بریدن وی از نیروهای مذهبی، زمینه سقوط وی را فراهم ساخت، پس از کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت شاه به کشور« رژیم می توانست مطمعن شوداگر نه جذبه ،دست کم سازمان حزب توده وجبهه ملّیرا از بین برده است،اکنون محمدرضا می توانست هم چون پدرش رضاشاه، بدون مخالفت سازمان یافته ای حکومت کند و بدین ترتیب تاریخ تکرار می شد».( همان : ۳۴۵)
۳-۲-نمای کلی شعر در دوره اول حکومت محمدرضا پهلوی
شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان هم در تاریخ معاصر ایران و هم در حیات شعر معاصر از اهمیّت ویژه ای برخوردار است، اگر بخواهیم از نظر تاریخی برای این دهه همانندی پیدا کنیم، می توانیم به فاصله سال های حکومت احمد شاه قاجار تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و به دنبال آن سال های که هنوز رضاخان به سلطنت نرسیده بود، اشاره کرد.با این تفاوت که در آن زمان دو نیروی استعماری انگلستان و شوروی در ایران حضور داشتند ولی در این دهه و بعد از آن حضور مریکا نیز در ایران تثبیت شد.
همان گونه که ذکر آن رفت در سال های استبداد رضاشاه، شعرا ارتباط مؤثّر و گسترده ای با مردم و جامعه نداشتند چرا که خفقان و حکومت زندان و شکنجه ، سانسور و اعمال فشار بر مطبوعات، جلوی انتشار هر نوع شعر با محتوای مقاومت و ضد استبدادی را گرفته و عملا” ارتباط جامعه ادبی با مردم تقریبا” قطع شده بود. اما این دهه یعنی شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ماه ۱۳۳۲ یکی از آزادترین دوره های حیات شعری نسبت به سایر دوره ها به حساب می آید. این امر دلایل متعددی دارد که می توان چند دلیل آن را به طور خلاصه این چنین بیان کرد :
۱-کشور از سلطه پادشاهی نظامی رها گشت و به دست وارث بی تجربه او افتاد، همین انتقال قدرت فرصتی برای باز شدن فضای کشور در آن هنگام بود
۲-جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای نظامی استثمارگران آن روز دنیا و دغدغه مسائل نظامی و اقتصادی کشور و غافل شدن از مسائل فرهنگی، فرصت آزادی فکر و قلم را به شاعران و نویسندگان کشور عطا کرد، این دلایل و خارج شدن سرزمین ما از یک دوره سکوت، علاوه برآزادی قلم ،یک هرج و مرج سیاسی اجتماعی نیز به دنبال داشت که نتیجه اش رشد سریع و بی حساب و کتاب احزاب گوناگون و نشریات مختلف بود« سال های آغازین این دهه سال های التهاب سیاسی بود که همچون موجی همگان، حتی آنهایی که حس سیاسی چندانی نداشتند به دامان خود می کشید و تب و تاب های حزبی، قضیه نفت، مبارزات نهضت ملی و سرانجام کودتای ۲۸ مرداد همگی التهاب این سال ها را بیشتر می کرد».( یاحقی، ۱۳۸۰ : ۸۷)
امّا این دوره ، سرآغاز واقعی حیات شعر نو به حساب می آید جنگ میان طرفداران شعر سنتی با نوگرایان در نشریات گوناگون به اوج خود رسیده بود، هر چند که نیما، پایه های ساختار جدید خود را در زمان رضاشاه نهاده بود، امّا در این دوره است که شعر و سبک او در معرض قضاوت قرار می گیرد و سخنرانی ها و مقاله های زیادی در مورد نو پردازی های او، در مجلات نوشته شد« شعر نو که در سال های سیاه خفقان آلود رضاشاهی از ریشه قطع شده بود و هیچ گونه زمینه عمومی و اجتماعی برای ادامه حیات آن وجود نداشت و هیچ گونه امکانی برای انتشار وسیع صدای نیما در ایران دردسترس نبود، ناگهان بعد از شهریور ۱۳۲۰ با انتشار ده ها نشریه ادبی و اجتماعی و برخورد آزاد آرا و عقاید و ترجمه آثار ادبی، هنری شاعران و نویسندگان برجسته جهان به رشد و بالندگی رسید».(شمس لنگرودی،۱۳۷۰:۲۳۹)
درآغاز این دوره ،به دلیل از بین رفتن موانع گذشته، گروه های مختلف سیاسی، احزاب گوناگونی درعرصه سیاست و اجتماع کشور به وجود آمد، در این میان گروه های سیاسی متمایل به آرا و افکارانقلاب تازه شکل گرفته شوروی از اقبال و توجه بیشتری برخوردار بودند، بی تجربگی روشنفکران ایران در عرصه سیاست و حزب گرایی، زمینه رشد هر اندیشه ای را در ایران فراهم می کرد، جامعه مذهبی نیز همانند دیگر نهادهای اجتماعی به علت سرکوب شدید در دوره قبل و همچنین هجوم اندیشه های به ظاهر مترقّی عملا” از صحنه سیاست کشور حذف شده بودند«هر روز حزبی،جمعیتی، جامعه ای و گروهی اعلام موجودیت می کردند و تابلویی در گوشه ای بالا می رفت و آیین نامه و مرام نامه و مواضعی منتشر می شد، روزنامه های رنگارنگ افکاری را بر ساده دلان و ناپختگان در سیاست تحمیل می کردند، تردید و دودلی حاصل این دوران بود(ایسم ها) در زیر بارانی از نشریه، کتاب،مجله و … مثل علف های هرز می روئید مجامع مذهبی و محافل اسلامی و معتقدان آیین را ستین الهی را آثاری که جوابگوی نیاز زمان باشد و با زبان ساده راهنمایی جویندگان حق و عدالت باشد نبود، بنابراین یک جوان مسلمان، بازیچه القائات عاملین بیگانه می شد که نقابی از ملّیت بر رخسار داشتند به طوری که اگر با فرهنگ سنتی خود به مقابله با دشمن بر نمی خواست، بی تفاوتی ابتدایی ترین محصول آن بود».(سبزواری ،۱۳۶۷: ۴۰).
این دهه را باید عصر تسلّط اندیشه های سوسیالیستی بر بیشتر،جنبه های زندگی ملّت ایران دانست که به صورت بسیاربرجسته در شعر این دوره نمایان است، علت این امرهم نزدیکی سرزمین روسیه و تبلیغات فراوان و فریبنده آنها و تحت تاثیر قرار گرفتن روشنفکران ایرانی از انقلاب اکتبر روسیه و طرفداری کردن سران آن کشور از طبقات زحمتکش در شعار های خود بود، علاوه بر این ها (انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی) در تثبیت این اندیشه ها در اجتماع و جامعه ادبی ایران نقش به سزایی داشت: در این دوره اندیشه های ملی گرایان نیز پس از یک دوره سکوت و حضور نداشتن در عرصه سیاسی اندک اندک خود را مطرح نمودند.
امّا نکته ای که در اینجاقابل ذکر است این است که با وجود آنکه بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم تقریبا” تا سال ۱۳۲۵ ه.ق اکثر نیروهای بیگانه خاک ایران را ترک نمودند امّا با این وجود اکثر نیروهای متفکر داخلی به نوعی به یکی از این قدرتها، وابستگی فکری و سیاسی داشتند دلیل امرهم این بود که هم زمان با سقوط رضاشاه، سفارت خانه های انگلیس ، آمریکا ، فرانسه و شوروی به موازات تاسیس و تقویت سازمان های مخفی جاسوسی، فعالیت شان را در (انجمن های فرهنگی) شدت بخشیدند و شروع به جذب روشنفکران و دخالت در امور داخلی ایران کردند. این انجمن ها نشریات گوناگونی را نیز برای رواج اندیشه های خود ، دراختیار داشتند، درچنین اوضاع و احوالی پیروزی سیاسی از آن نیروهای طرفدار شوروی شد و تاثیری که آنان بر شعر معاصر ایران گذاشتند، بسیار عمیق تر از هر تفکر دیگری بود«این دوره ای بود که جامعه ما پس از بیست سال دیکتاتوری نظامی، نوعی لیبرالیسم را همراه با مقدارزیادی جنجال آنارشیستی تجربه کرد، در این دوره نیما و همه شاگردانش به جبهه چپ تعلق داشتندو شعر را به عنوان نوعی حربه مبارزه سیاسی و اجتماعی به کار می بردند».(کاخی ، ۱۳۷۰ :۲۴۷)
همان گونه که گفته شد این عصر را باید دوره تثبیت تفکر سوسیالیستی و چپ گرا بر شعر معاصرفارسی دانست علاوه بر این موضوع تفکر ملی و وطنی نیز در سروده های این زمان دیده می شود، پیدا کردن شعر اجتماعی محض در این دوره کار مشکلی است، زیرا اکثر شعرا، مردم و مسائل مربوط به آنان را در کنار مسائل سیاسی و از دیدگاه اندیشه های خاص مورد توجه قرار می دهندبه عنوان نمونه در شعرهای شاملو یا اخوان اجتماع و مردم از دیدگاه اندیشه های توده ای مطرح می شوند و آن دسته از شعرهای نیما که اجتماعی هستند، در نشریات چپی ها منتشر می شود و این گونه وانمود می گردد که نیما سخنگوی این حزب است، اما با این اوصاف نکته قابل ذکر در مورد شعر این دوره این است که شعر متعهد در این دوره پایه گذاری شد و به نظر شاعران این دوره ، شعر باید در خدمت جامعه باشد«دهه بیست دهه، امیدهاست برای دگرگونی، دهه ای که سیاست و فعالیت سیاسی وجه عمده هستی شناختی را می سازد و در نتیجه ارزش های زیبا شناختی هنر در سایه قرار می گیرد و همه چیز بر پایه سنجه های سیاسی بر آورده می شود».(فلکی ،۱۳۷۳ : ۸۰) نتیجتا” این که در حقیقت در دهه بیست این حوادث و جریان هاست که شاعران را باخود همراه می کند.
۳-۳-شعر اعتراض اجتماعی در دوره اول حکومت محمدرضا پهلوی
همان گونه که در قبل ذکر آن رفت در این دوره اکثر سروده ها با مضامین سیاسی همراه هستند و توجه به جنبه های اجتماعی زندگی مردم کم است اگر بخواهیم چندنمونه شعر با محتوای اجتماعی در این دوره مثال بزنیم که جنبه اعتراض داشته باشند می توان تعدادی از سروده های نیما ، شاملو را نام برد، یکی از بهترین این اشعار شعر(آی آدم ها) است که نیما آن را در سال ۱۳۲۰ سرود :
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید، دست ناتوانی را
درچه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان!
ای آدم ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره، جامه تان به تن
یک نفر در آب می خواند شمارا… (طاهباز، ۱۳۷۱ :۳۰۱)
«این یک نفر می تواند هر بیمار و جنگ زده ای باشد و یا هر گرسنه و هر بدبختی دیگر از زندانی محکوم به اعدام و زخمی جنگی بی جان در جبهه و غیر جبهه فتاده را نشان بدهدکه مردم را به کمک خود بطلبد، لیکن چنان به نظر می آید که شاعر آرمانگرا در عین حال به کشور و زادگاه خود ایران می اندیشد و غرق شدن این کشور را می بیند».( ثروتیان، ۱۳۷۵ :۱۵۳) می توان گفت که نگاه نیما در این شعر یک نگاه کلی یا همه جانبه است یک نفر در شعر او یک فرد مشخص نیست ، او از یک فرد ، کل جامعه و اجتماع را در نظر دارد نیما اشعار دیگری دارد که در آنها بر عمق زندگی مردم دقت می کند و جزئیات اجتماع را به دقت مورد بررسی قرار می دهد ، مثلا” وی هنگامی که می خواهد فقر را نشان بدهد شعراو از کلی گویی به سوی توصیف جزئیات حرکت می کند،مساله فقر در آن روزگار به دلیل بروزجنگ جهانی دوم فراگیر بود، شعر (مادر و پسری) از نیما به زیبایی این فقر را به تصویر می کشد.
در دل کومه ی خاموش فقیر
خبری نیست، ولی هست خبر
دور از هرکس آنجا، شب او
می کند قصه زشب های دگر…
مثل این است در این کومه خرد

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی و مقایسه ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات بحث بر انگیز دفتر اول (با تکیه بر شروح انقروی، نیکلسون، گولپینارلی، فروزان فر، استعلامی و زمانی.)- قسمت ۸بررسی اثر سویه های منتخب باکتری خانواده سودوموناس بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم زمستانه در منطقه بجنورد- قسمت ۴۴ »