وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی غلو در روایات علم اهل بیت- قسمت ۱۲

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

«انّ الله تبارک وتعالی فوّض الی نبیّه… امر دینه فقال: } :†WÚWè SØRÑHùWTŽ…ƒò SÓéSªQW£Ö@… SâèS¡SWTÊ †WÚWè óØRÑHùWäWTß SãTT`ÞWÆ &N…éSäWß@†WTÊ {<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۲]</span> فامّا الخلق والرزق فلا».<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۳]</span><br style="box-sizing: border-box;” />عن زراره: قلت للصادق†:<br style="box-sizing: border-box;” />انّ رجلا من ولد عبد الله بن سبا یقول بالتفویض قال†: وما التفویض؟ قلت: یقول: ان الله عزوجل خلق محمّدا… وعلیّا† ثم فوض الامر الیها، فخلقا ورزقا واحییا واماتا، فقال†: «کذب عدو الله، اذا رجعت الیه فاقرأ علیه الآیه التی فی سوره الرعد: } ó×KV… N…éSTÕWÅW– YãPVÕYÖ ƒò:†W{W£S® N…éSÍVÕWž -YãYÍ<ÕWVÒ WãW‰HTW­WTWTÊ SÌ<ÕW<Ö@… &óØXä`~VÕWÆ XÔSTÎ JðS/@… SÌYÕHTTWž QXÔRÒ xòpøW® WéSåWè SŸYš.Wé<Ö@… S£HTQWäWÍ<Ö@… {».[۳۷۴]
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۳٫ ادعای علم غیب ذاتی اهل بیت‰
در اواخر فصل اول، گفته شد که علم غیب در عصر نزول قرآن و صدور روایات و حتی بعد از آن معمولاً به معنای علم غیب ذاتی استعمال میشده است و شواهد گوناگونی بر این مطلب ارائه شد.[۳۷۵] بنابراین بهترین وجه جمع بین روایاتی که علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند و صدها روایتی که حداقل بر آگاهی اهل بیت‰ از برخی امور غیبی تأکید دارند، آن است که متونی را که به نحو عام و کلی، علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند، حمل بر علم غیب ذاتی بکنیم، چرا که تنها خداوند است که به نحو استقلالی و بالذات عالم به غیب است و دیگران اگر بخواهند، آگاهی از غیب پیدا کنند، به خواست و عنایت الهی خواهد بود، علامه حیدری در این رابطه مینویسد:
«فعلم الغیب المختص بالله تبارک و تعالی هو الموجود علی نحو الاستقلال والغنی، ومن ثم قد یثبت علم الغیب لمخلوق من مخلوقاته تعالی ولکن لا بنحو الاستقلال، بل یکون بذلک فقیراً لله تعالی ومحتاجاً الیه، وممّن یعلم الغیب بهذه الکیفیّه هم الرسل والأنبیاء‰ حیث قوله جلّ وعلا: } ð„TWTÊ S£XäpÀ¹Sÿ øVÕWÆ ,-YãY‰`T~WçÆ …[ŸWšVK… (۲۶) ‚PVMX… XÝWÚ uøWµWTpŽ¤@… ÝYÚ xÓéSªWQ¤ {<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۶]</span> فهؤلاء الرسل الذین ارتضاهم واصطفاهم واستخلصهم لنفسه، بمقدورهم الاطلاع علی مکنونات علم الغیب بتعلیم منه جلّ وعلا…».<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۷]</span><br style="box-sizing: border-box;” />بنابراین آنچه که در زمینۀ علم غیب نباید به اهل بیت‰ نسبت داده شود، علم غیب ذاتی و استقلالی است که چنین نسبتی قطعا از مصادیق غلو در مورد آنان میباشد والاّ آگاهی آنان از غیب به واسطه وحی و الهام و… امری غیرقابل انکار است.<br style="box-sizing: border-box;” />روایات:<br style="box-sizing: border-box;” />۱ـ عن ابن المغیره قال:<br style="box-sizing: border-box;” />کنت انا ویحیی بن عبد الله بن الحسن عند أبی الحسن† فقال له یحیی: جعلت فداک انّهم یزعمون انک تعلم الغیب فقال: «سبحان الله، ضع یدک علی رأسی فوالله ما بقیت شعره فیه ولا فی جسدی الاقامت، ثم قال: لا والله ما هی الاّ وراثه عن رسول الله…».<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۸]</span><br style="box-sizing: border-box;” />با توجه به ذیل روایت، معلوم میشود که مراد از علم غیب، علم غیب ذاتی و بدون تعلیم است، که از سوی امام† انکار شده است.<br style="box-sizing: border-box;” />۲ـ عن سدیر:<br style="box-sizing: border-box;” />کنت انا وابوبصیر ویحیی البزاز وداود بن کثیر فی مجلس أبی عبد الله† اذ خرج الینا وهو مغضب، فلما اخذ مجلسه قال: «یا عجبا لأقوام یزعمون أنا نعلم الغیب، ما یعلم الغیب الا الله عزوجل، لقد هممت بضرب جاریتی فلانه، فهربت منی فما علمت فی ایّ بیوت الدار» قال سدیر: فلمّا أن قام من مجلسه وصار فی منزله، دخلت انا وابوبصیر ومیسر وقلنا له: جعلنا فداک سمعناک وانت تقول کذا وکذا فی امر جاریتک ونحن نعلم أنّک تعلم علما کثیرا ولا ننسبک الی علم الغیب فقال: «یا سدیر، ألم تقرء القرآن؟ قلت: بلی، قال: فهل وجدت فیما قرأت من کتاب الله عزوجل: } ӆWTÎ ÷Y¡PVÖ@… ISâWŸÞYÆ cy<ÕYÆ WÝYQÚ YˆHTWYÑ<Ö@… h†WTßKV… ðÐ~YŽ…ƒò -YãYTŠ WÔ`‰WTÎ ÜKV… PVŸWTŽó£WTÿ ðÐ`~VÖMX… ð&ÐSTÊó£Vº {<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۳۷۹]</span> قلت: جعلت فداک، قد قرأته قال: فهل عرفت الرجل؟ وهل علمت ماکان عنده من علم الکتاب؟ قلت: أخبرنی به قال: قدر قطره من الماء فی البحر الاخضر فما یکون ذلک من علم الکتاب؟ قلت: جعلت فداک ما أقل هذا فقال: یا سدیر ما اکثر هذا، ان ینسبه الله عزوجل الی العلم الذی اخبرک لا به یا سدیر، فهل وجدت فیما قرأت من کتاب الله عزوجل ایضا: } `ÔSTÎ uøWÉW{ YJð/@†YTŠ …W=Ÿ~TTXäW® øYÞ`T~WTŠ óØS|WTÞ`T~WTŠWè óÝWÚWè ISâWŸÞYÆ SØ<ÕYÆ gˆHTWTYÑ<Ö@… {[۳۸۰] قلت: قد قرأته جعلت فداک قال: أفمن عنده علم الکتاب کله أفهم ام من عنده علم الکتاب بعضه؟ قلت: لا، بل من عنده علم الکتاب کلّه، فأومأ بیده الی صدره وقال: علم الکتاب والله کلّه عندنا، علم الکتاب والله کلّه عندنا».[۳۸۱]
نـقـد:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. علامه مجلسی در مراه العقول سند روایت را ضعیف دانسته است به خاطر مجهول بودن برخی از روات.[۳۸۲]
  2. با توجه به ذیل روایت، آنچه در ابتدای روایت آمده از روی تقیّه بوده است.
  3. غرض نفی علم غیب ذاتی بوده است.

۳ـ وممّا خرج عن صاحب الزمان صلوات الله علیه ردّاً علی الغلاه من التوقیع جوابا لکتاب کتب الیه علی یدی محمّد بن علی بن هلال الکرفی:
«یا محمد بن علی تعالی الله عزّوجل عمّا یصفون، سبحانه وبحمده، لیس نحن شرکاء فی علمه، بل لا یعلم الغیب غیره… أنّی بریء الی الله والی رسوله ممّن یقول: انّا نعلم الغیب او نشارک الله فی ملکه أو یحلّنا محلّاً سوی المحل الذی نصبه الله لنا…».[۳۸۳]
نکات:
الف) علاوه بر مرسل بودن روایت، محمد بن علی بن هلال الکرخی مجهول است و تنها جایی که نامی از او برده شده، همین متن از احتجاج طبرسی است، بنابراین روایت از نظر سند ضعیف است.
ب) آنچه در متن نفی شده، قول به علم غیب ذاتی اهل بیت‰ است که مساوی با شریک قرار دادن اهل بیت‰ با خداست (لیس نحن شرکاء فی علمه)، (انا نعلم الغیب أو نشارک الله فی ملکه).
ج) علامه مجلسی ذیل روایت مینویسد: «المراد من نفی علم الغیب منهم، أنّهم لا یعلمونه من غیر وحی والهام، وامّا ما کان من ذلک فلا یمکن نفیه، اذ کانت عمده معجزات الانبیاء والاوصیاء‰ الإخبار عن المغیبات…».[۳۸۴]
۴ـ عن عمار الساباطی قال: سألت ابا عبد الله† عن الامام یعلم الغیب؟ فقال:
«لا ولکن اذا اراد ان یعلم الشیء اعلمه الله ذلک».[۳۸۵]
روایت دلالت دارد که ائمه‰ میتوانند به تعلیم الهی از غیب آگاه شوند.
نکته دیگری که در اینجا میتوان مطرح کرد و در مورد همه روایتهایی که علم غیب را از اهل بیت‰ نفی میکند، قابل صدق و تطبیق میباشد، آن است که در این روایات ائمه‰ با توجه به میزان عقل و درک و ظرفیت مخاطبان سخن گفتهاند و اگر علم به غیب را نفی نمیکردند، امکان داشت که افراد ضعیف دچار کج فهمی شده و در مورد آنان افکار نادرست و غلوآمیز کرده و احیاناً آنان را به ربوبیت و… متصف کنند.
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۴٫ ادعای نبوت ائمه‰
الامام الصادق†:
«أبرا ممن قال: أنّا انبیاء».[۳۸۶]
الامام الصادق†:
«من قال إنّا انبیاء، فعلیه لعنه الله ومن شک فی ذلک فعلیه لعنه الله».[۳۸۷]
ابو بصیر: قال لی ابو عبد الله†:
«یا ابا محمّد أبرا ممّن یزعم أنّا ارباب»، قلت: بریء الله منه، فقال: «أبرا ممّن یزعم أنّا انبیاء» قلت: بریء الله منه.[۳۸۸]
سدیر: قلت لأبی عبد الله†:… وعندنا قوم یزعمون انکم رسل… فقال:
«یا سدیر سمعی و بصری و شعری و بشری و لحمی و دمی من هؤلاء براء وبریء الله منهم ورسوله، ما هؤلاء علی دینی ولا علی دین آبائی، والله یا یجمعنی الله وایاهم یوم القیامه الاّ وهو ساخط علیهم، قلت: فما انتم؟ قال: نحن خزان علم الله، نحن تراجمه أمر الله، نحن قوم معصومون….».[۳۸۹]
آنچه در این روایات مورد نفی و بیزاری ائمه‰ واقع شده، انتساب نبوت به ایشان می باشد و این مسأله منافاتی ندارد که ائمه‰ از نظر مقامات معرفتی و معنوی همتراز یا بالاتر از انبیاء پیشین باشند، بنابراین آنچه نفی شده، مقام نبوت و جنبه پیام آوری و تشریع است.
۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۵٫ تفضیل ائمه‰ بر پیامبر گرامی اسلام… و یا مساوی دانستن ائمه‰ با پیامبر…
هرگونه توصیفی از ائمه‰ که متضمن تفضیل و برتردانستن آنان از پیامبر اکرم… باشد و یا ائمه‰ را از نظر درجه و رتبه همطراز با پیامبر اکرم… قرار دهد، از مصادیق غلو خواهد بود. از اعتقادات روشن و صریح شیعه است که اوصیاء پیامبر اکرم… فرع و دون پیامبر گرامی اسلام هستند و البته این مسأله منافاتی با افضلیت اوصیاء پیامبر اکرم… بر دیگر انبیاء‰ ندارد.
الامام الصادق†:
«اتقوا الله، وعظموا الله وعظموا رسول الله… ولا تفضلوا علی رسول الله… احدا، فان الله تبارک و تعالی قد فضله».[۳۹۰]
مباحث مرتبط با ملاک های حدیثی غلو
بحث اول: معیار کلی
از جمله اموری که در روایات به آن پرداخته شده و میتواند به عنوان معیاری عام و کلی در بحث غلو مطرح باشد، آن است که به اهل بیت‰ چیزی نسبت داده شود که خود آنان به آن معتقد نبوده و چنین نسبتی را قبول ندارند:
الامام الصادق†:
«لعن الله من قال فینا ما لا نقوله فی انفسنا…».[۳۹۱]
الامام الرضا†:
«اللهم انّی أبرا الیک من الذین قالوا فینا ما لم نقله فی انفسنا».[۳۹۲]
الامام الصادق†:
«الویل لمن کذب علینا، وان قوما یقولون فینا مالا نقوله فی انفسنا».[۳۹۳]
روشن است که این روایات را نمیتوان به عنوان ملاکی مستقل از سایر ملاکها مطرح کرد؛ چرا که این روایات شامل تمامی مواردی که در احادیث اهل بیت‰ به آنها شاره شده، میشود و در واقع توضیحی عام و کلی از همۀ ملاکهای گفته شده میباشد، در هر حال، این روایات بیانگر این موضوع هستند که، برای توصیف اهل بیت‰ باید به خود آنان مراجعه کنیم، چون هیچ کس غیر از آنان، نمیتواند به معرفت و شناخت کامل و بایستهای از اهل بیت‰ دست یابد، بنابراین لازم است براساس سخنان و توصیفات خود اهل بیت‰ به توصیف آنان بپردازیم و آنچه را که به خود نسبت دادهاند به آنان نسبت دهیم و آنچه را که نفی کردهاند، نفی کنیم.
بحث دوم: شاخصه های غالیان
در برخی از روایات اعتقادات و ویژگیهایی برای غالیان ذکر شده که میتواند در شناسایی آنان کاربرد داشته باشد، اگرچه این امور ارتباط چندانی با غلو در حق اهل بیت‰ ندارند:
۱ـ جبر و تشبیه:
الامام الرضا†:


فرم در حال بارگذاری ...

« رابطه جهت گیری مذهبی و ابعاد شخصیت با سلامت روان در بین معلمان زن مقطع ابتدایی شهرستان کرمانشاه در سال ۹۴ ۹۳کتاب شناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر- قسمت ۷۷ »