وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

اولین جلسه دادرسی مدنی در نظام قضایی ایران- قسمت ۸

۲–ابتلاء به مرضی که مانع از حرکت بوده یا حرکت ، مضر تشخیص داده شود.
۳– حوادث قهری از قبیل سیل و زلزله که مانع از حضور در دادگاه باشد.
۴– وقایع خارج از اختیار وکیل که مانع از حضور وی در دادگاه شود.
وکیل معذور موظف است عذر خود را به طور کتبی با دلایل آن برای جلسه محاکمه به دادگاه ارسال دارد. دادگاه در صورتی به آن ترتیب اثر می دهد که عذر او را موجه بداند ، در غیر اینصورت جریان محاکمه را ادامه داده و مراتب را به مرجع صلاحیت دار برای تعقیب انتظامی وکیل اطلاع خواهد داد . در صورتی که جلسه دادگاه به علت عذر وکیل تجدید شود، دادگاه باید علت آن و وقت رسیدگی بعدی را به موکل اطلاع دهد . در این صورت ، جلسه بعدی دادگاه به علت عدم حضور وکیل تجدید نخواهد شد ».
با توجه به ماده ۴۱ در صورتی که وکیل یکی از اصحاب دعوا به علت داشتن عذر موجه در جلسه دادرسی نتواند شرکت کند با احراز دو شرط جلسه دادگاه تجدید خواهد شد :
اول اینکه وکیل حق توکیل نداشته باشد. در صورتی که حق توکیل داشته باشد، موظف است در صورت عذر ، وکیل دیگری برای جلسه دادگاه بفرستد. ماده ۲۹ قانون وکالت در این مورد مقرر می دارد : « از وکلایی که حق وکالت در توکیل دارند هیچ عذری برای عدم حضور در جلسه مقرر پذیرفته نیست. هرگاه وکیلی در یک ساعت در دو محکمه دعوت شده باشد باید به یکی از دو محکمه که نسبت به دعوای مطروح درآنجا وکالت در توکیل دارد وکیل بفرستد، و در دیگری خود حاضر شود ».
دوم اینکه عذر وکیل، توسط قاضی دادگاه محرز داشته شود.
ل- جهات دیگر تجدید جلسه :
تجدید جلسه دادرسی به علل دیگر نیز امکان پذیر است در صورتی که موجبات دادرسی که همان شرایط تحقق دادرسی است فراهم نباشد، جلسه دادرسی تجدید می شود. می توان در مرخصی بودن قاضی یا تعطیل شدن ادارات دولتی در روز رسیدگی تعیین شده برای دادرسی یا نقص ابلاغ یا بلا تصدی بودن دادگاه اشاره کرد، که از موارد تجدید وقت رسیدگی هستند همچنین در مواردی نیزکه موجبات دادرسی فراهم باشد و جلسه دادگاه تشکیل شده ولی عمل به دستور جلسه دادرسی امکان پذیر نباشد. در این صورت تجدید جلسه الزامی است. برای مثال در صورتی که جلسه برای استماع توضیح ازکارشناس تشکیل شده باشد و کارشناس در جلسه حضور نیابد وجلب او نیز به سرعت میسر نباشد که در جلسه مقرر توضیح او استماع گردد تاخیر یا تجدید جلسه الزامی می گردد. همچنین در صورت تغییر شعبه دادگاه و محل آن ، محل جدید باید به اصحاب دعوا ابلاغ شود، در صورت عدم ابلاغ ، تشکیل جلسه در محل جدید و عدم حضور اصحاب دعوا در آن با توجه به عدم ابلاغ محل جدید قانونی نبوده، و جلسه باید تجدید شود.
نکته : توجه به آثار ویژه اولین جلسه دادرسی از حیث حقوق و تکالیف اصحاب دعوی این سوال مطرح
می شود که اگر جلسه تجدید شده باشد ، جلسه بعدی جلسه اول تلقی می شود ؟
آیا حقوق و تکالیف خاص جلسه اول در جلسه بعدی قابل اعمال خواهد بود ؟ در این خصوص باید گفت چنانچه جلسه دادگاه به علت فراهم نبودن موجبات رسیدگی از جمله نقص ابلاغ یا مرخصی بودن قاضی تشکیل نشود یا در صورت تشکیل جلسه عمل به دستور جلسه دادرسی کلاً یا جزئاً امکان پذیر نباشد و تجدید جلسه شود در این صورت جلسه بعد جلسه اول محسوب می شود و برآن جلسه همان آثار جلسه تجدید شده مترتب است و اصحاب دعوا همان حقوق و تکالیف مختص جلسه اول دادرسی را خواهند داشت، مثل اینکه در جلسه اول خوانده دعوای متقابل اقامه کرده و خواهان برای ابراز اسناد جدید تقاضای تجدید جلسه کرده است، حال جلسه بعدی در حکم جلسه اول می باشد و اصحاب دعوی می توانند حقوق و تکالیف خاص جلسه اول را درآن اعمال نمایند مثلا خوانده اقدام به ایراد نماید و ….
اما در صورت تجدید جلسه دادرسی به مفهوم اخص مثلاً جلسه دادگاه به علت انقضای مدت جلسه و لزوم تشکیل جلسه دیگر تجدید شود، نظر به اینکه جلسه بعدی دستور جلسه جدیدی خواهد داشت در اینجا آثار جلسه اول را نمی توان بر آن مترتب نمود، مگر اینکه دستور جلسه بعد نیز همان دستور جلسه قبل باشد مثل اینکه خوانده در جلسه اول فرصت دفاع نداشته و تجدید جلسه به منظور استماع دفاعیات وی باشد .
فصل سوم
حقوق و تکالیف اصحاب دعوا بر اساس جلسه ی اول دادرسی
فصل سوم : حقوق و تکالیف اصحاب دعوا بر اساس جلسه اول دادرسی
همانطور که می دانیم برای جلسه ی اوّلین دادرسی آثار مهمی مترتب است. درواقع در این خصوص طرفین دعوی حقوقی دارندکه اعمال آنها تا اولین جلسه ی دادرسی امکان پذیر است. علاوه بر آن تکالیفی را نیز قانون به عهده ی آنها گذارده است که باید در اوّلین جلسه ی دادرسی انجام دهند. بنابراین مناسب است که حقوق و تکالیف اصحاب دعوی بر اساس اوّلین جلسه ی دادرسی در دو مبحث جداگانه مورد بررسی قرارگیرد.
مبحث اول – حقوق اصحاب دعوا بر اساس اولین جلسه ی دادرسی
حقوق اصحاب دعوی در اولین جلسه ی دادرسی را قانونگذار در مواد مختلف قانون آئین دادرسی مدنی و کیفری پیش بینی کرده است. لذا در این مبحث ابتدا به حقوق خواهان و خوانده « تا اولین جلسه ی دادرسی» و « تا پایان جلسه ی دادرسی » و سپس به حقوق مشترک بین آنها را در سه گفتار جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم.
گفتار اول – حقوق خواهان
قانونگذار در قانون آیین دادرسی مدنی برای خواهان، حقوقی را پیش بینی کرده است، که اعمال آنها منوط به اقدام او « تا اولیّن جلسه ی دادرسی » یا « تا پایان اولین جلسه ی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

دادرسی » می باشد. لذا این گفتار را در دو موضوع جداگانه تحت عنوان حقوق خواهان تا اولین جلسه ی دادرسی و حقوق خواهان تا پایان اولین جلسه ی دادرسی مورد بررسی قرار می دهیم.
الف – حقوق خواهان تا اولین جلسه ی دادرسی
به موجب بند الف ماده ۱۰۷ ق.ج. این اختیار به خواهان داده شده که تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را استرداد نماید. که در این صورت دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می نماید. بند الف ماده ۱۰۷ جانشین ماده ۱۲۳ قانون سابق ائین دادرسی مدنی می باشد که مقرر می داشت : «چنانچه در مبادله لوایح مدعی دادخواست خود را استرداد کند مدیر دفتر مکلف است فورا پرونده را به دادگاه بفرستد و دادگاه پس از اطمینان به تقاضای مدعی دادخواست را ابطال می کند» . در قانون سابق مقطعی که دادخواست دهنده می توانست دادخواست خود را مسترد کند صریحا تعیین نشده بود ولی در قانون جدید مقطع استرداد دادخواست در بند الف ماده ۱۰۷ تعیین شده و ان « تا اولین جلسه دادرسی » است، که به موجب ان خواهان( اصلی، تقابل، ورود ثالث، جلب ثالث) می تواند پس از تقدیم دادخواست تا اولین جلسه دادرسی (یا اولین جلسه پس از تقدیم دادخواست ورود ثالث و جلب ثالث ) آن را پس بگیرد. پذیرش استرداد دادخواست منوط به رضایت خوانده نمی باشد و چنانچه در مقطع قانونی انجام گیرد دادگاه اقدام به صدور قرار ابطال دادخواست می نماید البته در استرداد دادخواست خواهان می تواند قبل از صدور قرار ابطال دادخواست از استرداد دادخواست منصرف شود . در این خصوص می توان به حکم شماره ۶۹۲ – ۳۰/۳/۳۳ شعبه ۳ دیوان عالی کشور اشاره کرد که طبق آن «اگر خواهان در مقام استرداد دادخواست برآید و قبل از این که قراری بر رد دعوی صادر شود وکیل او از استرداد در خواست منصرف گردد رد دعوی موقعیت نخواهد داشت »( به نقل ازحسینی، سید محمد رضا،سال ۱۳۸۳، قانون آئین دادرسی مدنی در رویه قضایی، ص ۹۹).
در مرحله تجدید نظر استرداد دادخواست در ماده ۳۶۳ ق.ا.د.م.ج پیش بینی شده است که مقرر می دارد: « چنانچه هر یک از طرفین دعوی دادخواست تجدید نظر خود را مسترد نمایند مرجع تجدید نظر، قرار ابطال دادخواست تجدید نظر را صادر می نماید». قانون گذار مقطع زمانی برای استرداد دادخواست تجدید نظر تعیین نکرده و رضایت طرف مقابل را نیز شرط استرداد دادخواست ندانسته است که علت ان محدود بودن مهلت تجدید نظر می باشد چرا که با صدور قرار ابطال دادخواست دعوی تجدید نظر منتفی شده و در نتیجه رای مورد تجدید نظر خواهی قطعی می شود. در خصوص استرداد دادخواست ورود ثالث و جلب ثالث در مرحله تجدید نظر می توان گفت با توجه به مواد ۱۳۴ و ۱۳۷ ق.ا.د.م.ج همان احکام و اثاری که در مورد دادخواست تجدیدنظر گفته شد بر انها بار می شود. همچنین در مورد استرداد دادخواست واخواهی نیز باید گفت که این امر در قانون پیش بینی نشده است ولی با توجه به اینکه واخواهی یکی از طرق شکایت از آراء است، لذا در این خصوص باید ملاک ماده ۳۶۳ ق.ج. را مد نظر قرار داد و گفت که احکام و آثار استرداد دادخواست تجدید نظر بر استرداد دادخواست واخواهی نیز باید بار شود. استرداد دادخواست اعتراض ثالث نیز با توجه به ماده ۴۲۰ ق.ج. مشمول مقررات مربوط به استرداد دادخواست نخستین است که در این صورت استرداد دادخواست تا اولین جلسه دادرسی ممکن خواهد بود که در این صورت قرار ابطال دادخواست صادر می شود. استرداد دادخواست باید در مقطع قانونی صورت بگیرد در غیر این صورت خواهان در صورت تمایل، باید دعوای خود را استرداد نماید که در این صورت قرار رد دعوا صادر می شود(بندب ماده ۱۰۷ ق.ا.د.م.ج).
استرداد دادخوست مقید به زمان خاصی می باشد ، از زمان قدیم دادخواست تا اولین جلسه دادرسی قابل استرداد می باشد.
سوالی که مطرح میشود اینکه آیا در اولین جلسه دادرسی نیز میتوان دادخواست را مسترد ساخت؟
به این سوال دو گونه پاسخ داده میشود، اگر ما بپذیریم که حرف «تا» به معنای «تا پایان» می باشد پس از اولین جلسه نیز میتوان دادخواست را مسترد کرد. با این توجیه که اگر غیر از این بود، مقنن تصریح به «تا اولین جلسه» نمیکرد و شایسته بود بیان مینمود دادخواست باید قبل از اولین جلسه استرداد شود.
پاسخ دیگر اینکه تصریح قانونگذار به «تا اولین جلسه» به معنای «تا پایان» نبوده است و اگر غیر این بود باید مانند سایر موارد به عبارت «تا پایان اولین جلسه دادرسی» تصریح مینمود. مضافا اینکه تا پایان اولین جلسه خوانده دفاعیات خود را مطرح می نماید و اجازه استرداد دادخواست توسط خواهان در طول دفاعیات خوانده صحیح به نظر نمیرسد. و دارای تالی فاسد خواهد بود، مگر اینکه بگوییم خواهان حق داشته باشد در اولین جلسه دادرسی و تا قبل از شروع دفاع خوانده، حق استرداد دادخواست را داشته باشد. نتیجه اینکه به نظر میرسد در ضمن جلسه اول دادرسی و قبل از اینکه دادگاه وارد رسیدگی به ماهیت دعوی شود خواهان میتواند دادخواست خود را مسترد کند که در این صورت وفق بند الف ماده ۱۰۷ ق.ج. قرار ابطال دادخواست صادر خواهد شد، حتی اگر جلسه اول دادرسی به علت نقص ابلاغ با حضور طرفین تشکیل نگردد و وقت دادرسی تجدید شود و قبل از این جلسه دادخواست مسترد شود. در این صورت نیز دادگاه باید قرار ابطال دادخواست صادر نماید.
چرا که از شرایط جلسه اول دادرسی این است که موجبات رسیدگی در آن مهیا و فراهم باشد. اما بعد از اینکه دادگاه وارد رسیدگی ماهوی شد، استرداد دادخواست ممکن نخواهد بود. چرا که در جلسه اول رسیدگی پرونده خواهان وارد مرحله دا
درسی میشود و عنوان دعوی بر آن صادق میگردد. لذا در این مرحله استرداد داخواست دیگر معنایی ندارد. اگر خواهان متقاضی ختم پرونده باشد، باید دعوی خود را استرداد کند، نه دادخواست را. در صورت استرداد دعوی وفق بند ب ماده ۱۰۷ ق.ا.د.م قرار رد دعوی صادر خواهد شد.
سوالی که مطرح میشود چنانچه قبل از جلسه اول دادرسی خواهان دادخواست خود را مسترد کند، آیا دادگاه باید منتظر بماند و در روز دادگاه قرار ابطال دادخواست صادرکند؟ یا اینکه به محض استرداد دادخواست میتوان قرار ابطال آن را صادر کرد؟ در پاسخ باید گفت که با صدور قرار ابطال دادخواست به محض استرداد دادخواست و آزاد شدن وقت تعیین شده برای پرونده، میتوان وقت را برای رسیدگی به پرونده دیگر اختصاص داد. لذا به این اعتبار صدور قرار ابطال دادخواست قبل از حلول وقت پرونده مانعی نخواهد داشت.
ب – حقوق خواهان تا پایان اولین جلسه ی دادرسی
۱ – ایرادات
علی الاصول ایرادات از جمله حقوقی است که برای خوانده در نظر گرفته شده است، البته ایرادات مذکور در ماده ۸۴ ق.ا.د.م، منحصر به خوانده نیست بلکه هریک از ایرادات که از قواعد آمره محسوب شوند نظر به اینکه جنبه تذکر دارد از سوی خواهان نیز قابل طرح بوده و باید مورد رسیدگی قرار گیرد. به موجب ماده ۸۵ ق.ا.د.م ایراد سمت و به موجب ماده ۹۱ ق.ا.د.م ایراد رد دادرس از سوی خواهان قابل طرح می باشد. خواهان در صورت تمایل به طرح ایراد، باید به موجب ماده ۸۷ همان قانون تا پایان اولین جلسه دادرسی اقدام به طرح آن کند، والا دادگاه به موجب ماده ۹۰ ق.ا.د.م مکلف نیست جدا از ماهیّت دعوا نسبت به انها رسیدگی کند و رای دهد. ایرادات در گفتار دوم این فصل بطور مفصل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۲– تغییر خواسته و میزان آن،تغییر نحوه دعوا و تغییر درخواست
همین طور که در بند اول گفتار در خصوص استرداد دادخواست گفته شد پس از تقدیم دادخواست توسط خواهان، این امکان وجود دارد که خواهان با ارزیابی ادله و اظهارات به این نتیجه برسد که برای اطمینان از حاکم شدن در پرونده دادخواست خود را مسترد و دادخواست جدید تقدیم کند،ولی پرداخت هزینه دادرسی مجدد و نیز اطاله دادرسی به دلیل تراکم پرونده ها در محاکم مانع از این اقدام خواهان می شود.
در چنین وضعیتی چه راهکارهایی برای خواهان قابل تصور است؟
به نظر می رسد حقوقی که قانونگذار برای خواهان در متن ماده ۹۸ ق.ا.د.م.ج در نظر گرفته برای رفع نقیصه فوق الذکر می باشد. ماده مذکور مقرر می دارد : «خواهان می خواهد خواسته خود را که در دادخواست تصریح کرده در تمام مراحل دادرسی کم کند ولی افزودن ان یا تغییر نحوه ی دعوا یا خواسته یا درخواست در صورتی ممکن است که با دعوای طرح شده مربوط بوده و منشاء واحدی داشته باشد و تا پایان اولین جلسه آن را به دادگاه اعلام کرده باشد.»
مقنن در این ماده و در این راسته پنج حق برای خواهان قائل شده که به بررسی انها می پردازیم :
۱ – ۲ افزایش خواسته
وفق ماده ۶۱ ق.ا.د.م، «بهای خواسته از نظر هزینه دادرسی و امکان تجدید نظرخواهی همان مبلغی است که در دادخواست قید شده مگر اینکه قانون ترتیب دیگری معین کرده باشد». و بند ۴ ماده ۶۲ همان قانون مقرر می دارد : «در دعاوی راجع به اموال،بهای خواسته مبلغی است که خواهان در دادخواست معین کرده است و خوانده تا اولین جلسه دادرسی به آن ایراد یا اعتراض نکرده مگر این که قانون ترتیب دیگری معین کرده باشد».
بنابراین بهای خواسته مبلغی است که خواهان در دادخواست قید می کند و مقنن وفق ماده ۹۸ این حق را به خواهان می دهد که تا پایان اولین جلسه ی دادرسی آن را افزایش دهد. لازم به توضیح است که افزایش خواسته با افزایش بهای خواسته دو مطلب جداگانه است ولازم است که از خلط آنها خودداری گردد.
افزایش خواسته به دو صورت قابل تصور است :
۱-خواسته دادخواست از همان جنس افزایش داده شود مثلا خواسته پنج میلیون ریالی به ده میلیون ریال افزایش یابد در اینجا پنج میلیون ریال افزایش یافته از همان جنس پنج میلیون ریال اولیه است.
۲-خواسته ای از جنس دیگر به خواسته تصریح شده در دادخواست افزوده شود.مثلا خواسته خواهان در دادخواست خلع ید است و خواهان در مقام افزایش خواسته اجرت المثل را نیز به آن اضافه می کند.سوالی که در این خصوص مطرح می شود این است که منظور از افزایش خواسته کدام یک از مصداق بالا می باشد؟
در پاسخ می توان گفت با در نظر گرفتن ماده ۹۸ به نظر می رسد فقط آنچه که در درخواست تصریح شده قابل افزایش است. و لذا تنها مصداق مورد اوّل مشمول ماده ۹۸ می باشد و چنانچه مورد دوم حادث شود قابل پذیرش نمی باشد زیرا که اولا آنچه اضافه می شود در دادخواست تصریح نشده ثانیا مورد اضافه شده یک دعوی مستقل است که طرح آن مستلزم تقدیم دادخواست است و در مصداق دوم آنچه محقق می شود الحاق است نه افزایش،که طی آن خواسته ای به خواسته تصریح شده در دادخواست الحاق می شود.افزایش خواسته دارای سه شرط می باشد اول اینکه افزایش خواسته تا پایان اولین جلسه دادرسی انجام شود شرط دوم مربوط بودن قسمت افزایش یافته با دعوای طرح شده می باشد.شرط سوم اینکه منشاء قسمت افزایش یافته خواسته همان منشاء خواسته مصرحه در دادخواست باشد .
افزایش خواسته مانند این است که شخصی خواسته خود را به مبلغ دو میلیون ریال بابت اجاره بها برای مدت یک سال به مبلغ سه میلیون ریال بابت اجاره بهای یک سال و نیم افزایش دهد در این مثال منشاءخواسته نخستین و مبلغ ا
فزایش یافته هر دو عقد اجاره بوده و با یکدیگر نیز مربوط هستند. و در صورتی که یکی از این شرایط وجود نداشته باشد نمی توان از افزایش خواسته استفاده نمود. به عنوان مثال اگر خواسته نخستین مبلغ دو میلیون ریال بابت اجاره بها باشد خواهان نمی تواند مبلغ یک میلیون ریال نیز بابت خسارت تعدی و تفریط خوانده در عین مستاجره مطالبه و آن را به خواسته نخستین اضافه نماید. زیرا منشاءمطالبه اجاره عقد اجاره است و منشاء مطالبه خسارات،تعدی و تفریط در مورد عین مستاجره است مثال دیگر چنانچه خواهان در دعوای اجرت المثل ملکی مبلغ مشخصی را خواسته باشد نمی تواند مبلغی را نیز بابت اجرت المثل ملک دیگر خود که توسط همان خوانده همزمان غصب شده به ان اضافه کند، چرا که این مستلزم اقامه دعوی جدید است.افزایش خواسته مستلزم تقدیم دادخواست نبوده بلکه با تقدیم لایحه یا اعلام آن در جلسه دادگاه امکان پذیر است.
سوالی که مطرح است این است که افزایش خواسته در مراحل بعدی دادرسی غیر از مرحله بدوی نیز قابل تصور است یا خیر؟
در پاسخ باید گفت با توجه به ظاهر ماده ۹۸ افزایش خواسته فقط تا پایان اولین جلسه دادرسی در مرحله بدوی قابل تصور می باشد. با توجه به اینکه افزایش خواسته ادعای جدید است در دادگاه تجدید نظر به استناد بند ۲ ماده ۳۶۲ ق.ا.دم، قابل استماع نمی باشد. نکته ای که قابل توجه است این است که در صورت افزایش خواسته،خواهان مکلف است به میزان افزایش،نسبت به پرداخت هزینه دادرسی نیز اقدام نماید در غیر این صورت پس از اخطار رفع نقص و عدم پرداخت در مدت مقرر،دادخواست رد می شود و موجبی برای رسیدگی در قسمت افزوده شده وجود نداشته و خواسته همان خواسته اولیه تلقی خواهد شد.ضمنا اینکه افزایش خواسته باید به اطلاع خوانده برسد اگر تغییر بهای خواسته قبل از اولین جلسه دادرسی باشد مراتب باید به خوانده ابلاغ شود و اگر در اولین جلسه دادرسی صورت گرفته و خوانده در جلسه حضور نداشته باشد و یا اگر حاضر است آمادگی دفاع را با توجه به تغییرات انجام شده نداشته باشد دادگاه با توجه به ملاک ماده ۶۴ ق.ا.د.م و در جهت اصل « تناظر » و حق دفاع خوانده می بایست جلسه دادرسی را تجدید نماید. در رای شماره ۱۳۷۹ – ۲۷/۷/۲۸ شعبه چهارم دیوان عالی کشور آمده است : « در صورتی که در دادخواست بدوی خواسته خواهان کالائی با قیمت معین شده باشد و در اولین جلسه دادگاه که خوانده غائب بوده قیمت کالای مزبور تعیین گردد بایستی این موضوع به خوانده ابلاغ شود و عدم توجه به این قسمت موجب نقض حکم خواهد بود». به نظر می رسد علت این امر حقی است که قانونگذار در اولین جلسه دادرسی برای خوانده در نظر گرفته که بتواند به میزان خواسته اعتراض کند.
۲-۲ تغییر در خواست
درخواست به معنای تقاضا و خواستناست ویک لفظ عام است.
در اصطلاح «نوشته ای است که در آن چیزی از مراجع قضائی خواسته شود مانند درخواست های امور حسبی که به جای دادخواست در امور ترافعی قرار داد.»[۵۷]
در این تعریف از عبارت «نوشته ای » افاده عموم می شود و به هر نوشته ای با هر شکلی و فرمی اطلاق می شود در صورتی که حتی می تواند درخواست باشد ولی نوشته نباشد مانند تقاضاهایی که به صورت شفاهی از محاکم می شود. پس درخواست یک مفهوم اعتباری است و به نفس نوشته اطلاق نمی شود بلکه به مضامین یک نوشته که دارای عنوان تقاضا باشد درخواست گویند ولو اینکه به صورت شفاهی بیان گردد از همین جا تفاوت تقاضا یا درخواست با دادخواست روشن می شود چرا که دادخواست اگرچه ماهیتا یک نوع درخواست می باشد ولی در قالب اوراق مخصوصی که از طرف محاکم در اختیار افراد قرار داده می شود ارائه می گردد پس رابطه درخواست و دادخواست عموم و خصوص من وجه میباشد. پس هر دادخواستی به یک معنا درخواست می باشد، ولی هر درخواستی، دادخواست نیست. تغییر دادخواست مقتضی آئین خاصی است که خواهان برای تغییر دادخواست، آنرا مسترد می کند و متعاقب آن را ی مقتضی صادر می شود. حال آنکه برای تغییر درخواست، چنین تشریفاتی ضروری نیست. یعنی مقنن ماده ۹۸ ق.ا.د.م این اجازه را به خواهان داده که پس از تقدیم دادخواست، تا پایان اولین جلسه دادرسی بدون اینکه تغییری در دادخواست داده شود، درخواست خود را تغییر دهد. مثل اینکه درخواست گواهی حصر وراثت به درخواست تنفیذ وصیت نامه همان متوفی تغییر یابد. یا اینکه در دادخواستی، برای اثبات ادعا از ارجاع امر به کارشناسی درخواست شده باشد و در اولین جلسه دادرسی به صورت کتبی یا شفاها از دادگاه خواسته شود که این درخواست به انجام تحقیقات محلی تغییر یابد. چنانچه درماده ۵۱ ق.ا.د.م ملاحظه می گردد که مقنن خواسته را در بند ۱۳ آن ماده بیان کرده است. این امر دلالت دارد که درخواست امری غیر از خواسته است. به عنوان مثال در دعوای مطالبه مهریه اگر خواهان درخواست تامین خواسته نماید، « مهریه » خواسته دعوی است ودرتامین خواسته، خواسته، درخواست « تامین خواسته »می باشد.

پایان نامه حقوق

نقش اکراه بر اراده و اثر آن- قسمت ۵۱

 

  • . Personne raisonnable :
    در لغت این اصطلاح به معنای انسان صاحب تشخیص است ؛ یا کسی که منطق پذیر است . برخی از نویسندگان ( حسین صفایی ، پیشین ، ص ۱۰۹٫ ) معتقدند مقصود از« raisonnable » عادی و متعارف است و این که در ماده ۲۰۲ قانون مدنی ایران به «با شعور» ترجمه شده است قابل ایراد است . ↑
  • .François Terré, op.cit. Nº ۲۴۱٫ ↑
  • .Jacques Ghestin, op.cit. Nº ۵۸۹٫ ↑
  • . François Terré, op.cit. Nº ۲۴۱ ↑
  • .Ibid . ↑
  • . Metus prœsens. ↑
  • . Jacques Ghestin, op.cit. N 589. ↑
  • . Crainte. ↑
  • .Mal. ↑
  • . Jean, Henri et Léon Mazeaud, op.cit. Nº ۲۰۴٫ ↑
  • . In Absracto. ↑
  • . In Concreto. ↑
  • . Jean Carbonnier, op.cit. Nº ۲۱٫ ↑
  • . Metus atrax (ترس خیلی وحشتناک). ↑
  • ۳ . رومی ها اصطلاح homo constantissimuss»» یعنی «مرد خیلی ثابت» را به کار بردند اما نویسندگان فرانسوی ترجمه به «مرد خیلی شجاع» کردند. (home trés courageaux) بدیهی است که این دو عنوان مطابقت ندارند. چه بسا مردی شجاع باشد اما ثابت و استوار نباشد. ↑
  • .La doctrine stoicienne . ↑
  • .Alex Weill; François Terré, op.cit. p. 208. ↑
  • .Jean, Henri et Léon Mazeaud, op.cit. Nº ۲۰۴٫ ↑
  • . Jacques Ghestin, op.cit,. Nº ۵۸۸٫ ↑
  • .Art 1112: “ Il y a violence , lorsqu’elle est de nature à faire sure une personne raisonnable , et qu’elle peut lui inspirer la crainte d’exposer sa personne ou sa fortune à une mal considérable et présent . On a égard, en cette matière, à l’âge, au sex et la condition des des personnes’’ ↑
  • . Objectife. ↑
  • ۳ . البته رومی ها به جای «mal considérable» (ضرر قابل ملاحظه) اصطلاح «metus atrax» را به کار برده اند . همان طور که در صفحه قبل گفته شد به معنای ترس خیلی وحشتناک است. برخی از نویسندگان خاطر نشان کرده اند: «معیار ضرر قا بل ملاحظه، مفهوم رمی «مرد خیلی شجاع» را به یاد می آورد که خود از مفهوم جرمی (جرم مدنی) اکراه ناشی می شود:
    Jacques Ghestin, op.cit. Nº ۵۸۸٫ ↑
  • .Jean, Henri et Léon Mazeaud, op cit . Nº۲۰۴٫ ↑
  • .Subjectife. ↑
  • ۶ . به نظر می رسد ترجمه «فرد منطقی» برای personne raisonnable بهتر باشد. ↑

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

  • . Jean, Henri et Léon Mazeaud, op.cit. Nº ۲۰۴٫ ↑
  • .Henri Capitant et Colin (A ) , op.cit.p 288 ↑
  • ۳ . به برخی از آراء در این زمینه اشاره می شود:
    (نقل از ژک گستن: پیشین، شماره ۵۸۸)
    ۱- شعبه سوم مدنی دادگاه استیناف در ۱۹ فوریه ۱۹۶۹ تأیید کرد که برای ابطال قرارداد (به علت اکراه) باید سن، جنس و سایر شرایط فروشنده در نظر گرفته شود. فروشنده یک زن ۷۷ ساله بوده که بخاطر مریضی ضعیف شده بود . او اموال خود را با یک قیمت غیر واقعی در برابر ارائه خدماتی به او به فروش می رساند. این زن از ترس اینکه نگهداری نشود و تنها رها شود حاضر به تسلیم در برابر خریدار می شود.
    ۲- برعکس حکم بالا، شعبه اول مدنی استیناف در ۱۷ ژوئن ۱۹۸۱ در ارتباط با توافق بر تقسیم مال موردارث بین خواهر و برادری، برادر ادعای اکراه می کند، اما دادگاه اعلام می کند که با توجه به سن و اطلاعات عملی برادر (از بورس) نمی توانسته مورد اکراه واقع شود.
    ۳- شعبه اجتماعی دادگاه استیناف در حکم ۵ ژانویه ۱۹۸۴ به طور برابری (مثل مورد بالا) قضاوت کرد اکراه ادعا شده توسط یک کارمند زن تشخیص داده نمی شود. قرارداد بین زنی (که رئیس بخش خدمات اشخاص متخصص بوده) و شرکت منعقد می شود. استدلال دادگاه بر رد تقاضای اکراه زن این بوده که چنین شخصی (با توجه به وضعیتی که دارد) می توانسته نتایج چنین تعهدی را بپذیرد و نمی تواند مورد اکراه واقع شود.
    ۴- بخاطر اینکه ارزیابی محاکم باید مرکب شخصی باشد، شعبه تجاری دادگاه استیناف در ۲۸ می ۱۹۹۱، حکمی را به این علت که شخص نمی توانسته است نتایج قانونی کار خود را ارزیابی کند، رد کرده است. بخاطر اکراهی که بر علیه زوج و زوجه ای می شود آن دو ضمانت شرکتی را که شوهر ریاست شورای اداری آن راداشته می کنند. دادگاه رأی به ابطال قرارداد فقط نسبت به زوجه (که قابل صدمه بوده) می کند.
    ۵- راه حل ابطال قرارداد به علت اکراه زمانی است که متقاضی بطلان در یک وضعیت و مشقت عصبی و یا یک نوع افسردگی روانی باشد بر همین اساس دادگاه پاریس در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۲ از ابطال قراردادی که بین یک کارمند (زن) و کارفرمایش منعقد شده بود امتناع کرد. متقاضی بطلان کارمندی بود و استدلال او این بود که در یک وضعیت افسردگی روحی قرارداد را پذیرفته است. دادگاه اعلام کرد که زن در یک وضعیت کاملاً هوشیارانه قرارداد را امضاء کرده است و او توانایی ارزیابی کلمات را داشته است. و قرارداد تحت فشار روانی اجبار کننده ای منعقد نشده است.
    ۶- شبیه مورد بالا رأی دادگاه ورسایل (Versailles) در ۹ می ۱۹۷۹ است. دادگاه از ابطال تعهدی (بدهی) که توسط زنی در برابر دوستش به امضاء رسیده بود، امتناع کرد. استدلال زن این بود که امضاء بدهی تحت یک فشار روحی و جسمی بوده است. چون برای دادگاه به اثبات نرسید که قرارداد بر اساس اکراه منعقد شده، از ابطال آن امتناع کرد.
    ۷- اما شعبه اول مدنی دادگاه استیناف در ۲۲ آوریل ۱۹۸۶ ابطال یک قرارداد را تأیید کرد. این قرارداد بین پدر و پسری در ارتباط با تقسیم مال الارث (زوج و مادر) منعقد شده بود. پسر مدعی شد تقسیم مال در زمانی بوده که به خاطرتعادل روانی، قوای ذهنی خود را از دست داده است. ↑
  • .۱ . به لحاظ شباهت بسیار شرایط اکراه در حقوق مصر و عراق از ذکر مبحث جداگانه ای برای حقوق عراق خودداری می شود و در موارد محدودی که لازم به نظر می رسد به مقایسه پرداخته می شود . ↑
  • ۱ . محمد کامل مرسی بک، پیشین، ص۳۴۷٫ ↑
  • ۲ . انور سلطان، پیشین، ص۱۶۴٫ ↑
  • ۳ . محمد کامل مرسی بک، پیشین، ۳۴۷٫ ↑
  • ۴٫ لایکون .الاکراه موجبا لبطلان المشارطه الا اذا کان شدیداً بحیث یحصل منه تأثیر لذات التمییز مع مراعاه سن العاقد و حالته و الذکوره و الانوثه ↑
  • ۱ . عبدالسلام ذهنی بک، پیشین، ص۱۲۷ . ↑
  • ۲ . عبدالرزاق احمد سنهوری،پیشین، ص ۳۴۸ . ↑
  • ۱ . همانجا. ↑
  • ۲ .همانجا. ↑
  • ۲ . ر.ک.: به ص ۱۲۹ رسالهی حاضر ↑
  • ۳ .م ۱۲۷: «۱- یجوز ابطلال العقد للاکراه اذا تعاقد شخص تحت سلطان رهبه بعثها المتعاقد الاخر فی نفسه دون حق و کانت قائمه علی اساس.
    ۲- و تکون الرهبه قائمه علی اساس اذا کانت ظروف الحال تصور للطرف الذی یدعیها ان خطرا جسیما محدقا یهدده هو او غیره فی النفس او الجسم او الشرف او المال.
    ۳- و یراعی فی تقدیر الاکراه جنس من وقع علیه هذا الاکراه و سنه و حالته الاجتماعیه و الصحیحه و کل ظرف آخر من شأنه ان یؤثر فی جسامه الاکراه».
    این ماده از م ۱۷۶ « لا یحه مقدماتی» اقتباس شده است:
    «۱- یکون العقد قابلاً للبطلان اذا تعاقد شخص تحت سلطان رهبه بعثها المتعاقد الاخر فی نفسه دون حق علی ان تکون الرهبه قائمه علی اساس.
    ۲- و تعتبر الرهبه قائمه علی اساس اذا کان للطرف الذی یدعیها ان یعتقد تبعا للظروف، ان خطرا جسیما حالا یهدده هو ا و احد اقاربه فی النفس او الجسم او الشرف او المال.
    ۳- و ینظر فی تقدیر الاکراه الی جنس من وقع علیه هذا الاکراه و سنه و حالته الاجتماعیه و الصحیه و مزاجه و کل ظرف آخر من شأنه ان یؤثر فی جسامیه الاکراه».
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

بررسی تطبیقی شرایط و آثار قرارداد دلالی با تاکید بر تحولات لایحه تجارت ایران- قسمت ۱۸

۳۰-۲۰زیاد

۳-۶ اعتماد نهادی
اعتماد به دولت یکی از اشکال اعتماد اجتماعی است. به تعبیر کلمن اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است و هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل میرساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کننده دارد (کلمن، ۱۳۷۷: ۲۹۷). اعتماد اجتماعی بر انتظارها و تعهدهای اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی دلالت دارد که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعیشان نشان میدهند و با روابط متقابل تعمیم یافته قرین است (ازکیا، ۱۳۸۰: ۹). اعتماد در مقوله های مختلف از جمله اعتماد افراد به یکدیگر، اعتماد افراد به دولت، اعتماد افراد به سازمانها واقع میشود. آنچه در مبحث حاضر به آن پرداخته میشود، اعتماد به دولت است که بیشتر مرتبط با مشارکت سیاسی است. برای سنجش متغیر اعتماد به دولت از گویه های زیر استفاده شده است.
– گویه های زیر در مورد مسئولین کشور و به طور کلی پرسیده شده است نظر شما درباره هر کدام چیست؟
– مسئولین کشور دارای صداقت و درستکاری هستند.
– مسئولان بیشتر به پولدارها رسیدگی میکنند.
– مسئولان تجربه و پختگی لازم را برای انجام وظایفی که به آنها محول شده است، دارند
– مسئولین آمادگی پذیرش پیشنهادات جدید را دارند.
– اکثر مسئولین برای مردم قابل اعتماد هستند.
– مسئولین با مردم روراست هستند.
– مردم میتوانند بدون ترس و نگرانی از مسئولان کشور انتقاد نمایند.
– مسئولان به وعده های خود عمل میکنند.
– مسئولان در قبال مردم احساس وظیفه و دلسوزی میکنند.
– مسئولین تخصص و مهارت لازم در کار و پست خود را دارند.
– مسئولین برای حل مشکلات مردم تدبیر و دوراندیشی لازم را دارند.
گویه ها در طیف پنج قسمتی (خیلی کم تا خیلی زیاد) ارزشگذاری شد که بر حسب نوع گویه از ۵ تا ۱ امتیاز به آن اختصاص داده شده است بدین ترتیب دامنه تغییرات اعتماد به دولت از ۱۱ تا ۵۵ می باشد که به سه گروه تقسیم بندی شده است:
جدول شماره (۳ – ۳)دامنه امتیازات متغیر اعتماد به دولت

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

دامنه امتیازات اعتماد به دولت
۲۶-۱۱ کم
۴۲-۲۷ متوسط
۵۵-۴۳ زیاد

بر اساس نتایج مطالعه مقدماتی، پایایی گویه های این متغیر محاسبه شد که میزان آلفای کرونباخ برابر ۷۲/۰ شده است که چون از ۷/۰ بیشتر شده است نشان می دهد که هماهنگی درونی گویه های این متغیر در حد مطلوبی است.
۳-۷ احساس بیقدرتی سیاسی
مفهوم بیقدرتی به عنوان یکی از عناصر تشکیل دهنده از خودبیگانگی در تحقیقات سیمن، لوین و دوایت دین مورد استفاده قرار گرفته است. این دسته از نظریات توانایی افراد در وارد شدن به سیاست را موضوع تحلیل خود قرار دادهاند ریشه این نظریات نزد جامعهشناسان کلاسیک مانند مارکس میتوان یافت.
از نظر لوین احساس بیقدرتی سیاسی اعتقاد فرد به این است که عمل او بر تعیین سیر وقایع سیاسی تأثیر ندارد در این حالت فرد به این باور رسیده که جامعه به وسیله گروه کوچکی از افراد قدرتمند اداره میشود که صرفنظر از هر نوع فعالیت یا عمل او همچنان قدرت خود را حفظ میکند و فرد در چنین حالتی کل فرایند سیاسی را توطئهای مخفیانه که هدف آن بهرهبرداری از مردم و بازی کردن با آنها است میداند (محسنی تبریزی، ۱۳۷۵: ۸۹).
به نظر سیمن بیقدرتی نوعی بیگانگی است که در آن فرد احساس میکند در وضعیتهای اجتماعی که در آنها کنش متقابل دارد نمیتواند تأثیر بگذارد و از قدرت کافی برای مهار پیامد رویدادهای سیاسی و اقتصادی برخوردار نیست. برای سنجش میزان بیقدرتی سیاسی از گویه های زیر که به طریق طیف لیکرت تنظیم یافته استفاده شده است.
– با شرکت در انتخابات میتوانیم در تعیین سرنوشت خود موثر واقع شویم.
– به کار سیاست وارد نیستم و نمیتوانم در آن دخالت کنم.
– دستم به جایی بند نیست و حرفم به گوش مسئولین نمیرسد.
– مردم عادی هم میتوانند بر تصمیمات دولت تأثیر بگذارند.
– اداره کشور به دست گروهی صاحب قدرت و ثروت است و کار چندانی از ما ساخته نیست.
– در برخورد با تحولات کشور بیش از پیش احساس ناتوانی میکنم.

عکس مرتبط با اقتصاد

بررسی تاثیر اتوماسیون اداری بر بهبود تصمیم گیری مدیران استانداری و حوزه ستادی- قسمت ۱۰

 

  • جستجو گرهای وب
  • برنامه های انتشار دهنده اینترنتی

 

برنامه های مدیریت پرونده های شخصی
برنامه های مدیریت سیستم مالی
برنامه های نگهداری طلاعات پرسنلی ( ۲۰۰۱، green )
39-2 دستیابی به تعریفی بنیادین ؛ اتوماسیون چیست ؟
اتوماسیون عبارت است از : « تکنولوژی که با دو ابزار اساسی در ارتباط است : ۱- مکاترونیک ۲- کامپیوتر و در تولید محصولات و یا ارائه خدمات بکار گرفته می شود . »
اتوماسیون بطور موسع به دو دسته اساسی تقسیم می شود :
۱-۳۹-۲ اتوماسیون کارخانه ای
۲-۳۹-۲ اتوماسیون خدمات
از جهت ماهیت نیز اتوماسیون به سه دسته اصلی تقسیم می شود :
اتوماسیون ثابت، توماسیون برنامه پذیر و اتوماسیون منعطف
اتوماسیون ثابت متشکل از دسته ای از ابزار های خود کار سازی محیط کاری در جهت اهداف مشخص و با یک طراحی مهندسی از پیش سفارش شده است . این نوع از اتوماسیون سخت نیز نامیده می شود ، در ارتباطی تنگاتنگ با تلاش برای یجاد « کارایی حداکثر » قرار داشته و از انعطاف آنچنانی در مقابل تغییرات اساسی در مجموعه کاری بر خوردار نیست . اتوماسیون ثابت یا سخت تنها زمانی قابل کاربرد اصولی است که طراحی مجموعه کاری از ثبات بر خوردار بوده و محصولات و خدمات مجموعه نیز دارای چرخه عمر طولانی تری باشند .
اتوماسیون برنامه پذیر : حاوی یک برنامه قابل کنترل به عنوان برنامه پشتیبان نهایی در مجموعه است که در آن قابلیت سازگاری مجدد با پاره ای از تغییرات از پیش دسته بندی شده وجود درد . در این نوع از اتوماسیون الگو های معینی برای تغییرات متناسب با محیط وجود دارد که از آنها درطراحی برنامه کنترلی مزبور استفاده میشود .
اتوماسیون منعطف : حاصل ایجاد حداکثر تغییر در فناوری برای ایجاد بیشترین کارایی در ارائه محصول و خدمات است در کمترین زمان ممکن در یک سیستم اتوماسیون منعطف ، اجزاء بسیاری در سیستم فعلی تغییر می یابند تا امکان ارائه محصول مطلوب فراهم شود . به همین ترتیب در انوماسیون منعطف امکان زمانبدی منعطف تر برنامه های تولید و ارائه خدمات ، به تنسب برنامه ریزیهای رقابتی برای شرکتهای بزرگ در بازار متحول امروز دارند ، آنها قادرند بیشترین میزان ادغام فعالیتهای هماهنگ را برای ایجاد حداکثر سازگاری با شرایط موجود صورت دهند .(Kumar, 2002 )
اتوماسیون غیر کار آمد مسلماً اتوماسیون ساده فرایند های غیر کارای فعلی ، بسیار بسیار نا کار آمد خواهد بود . چنین عملی ناقض اهمیت بالای بکر گیری تکنولوژی در ایجاد کارایی بیشتر و نیز بدست آوردن منافع بیشتر سازمانی خواهد بود . فرایند های مورد تجدید نظر قرار گرفته ، باید سر آغازی برای باز تعریف رفتارها و ارزشها در مجموعه دولتی و نیز اهداف و معیار های ارزیابی آن باشند .( infoemation society commission 2033 )
اداره مجازی ( Virtual office )
گفتیم که امروزه MIS از مفهوم اولیه خود گسترش پیدا کرده کلاً به صورت کاربرد رایانه در زمینه تجارت و موسسات در آمد است . اولین پدیده ای که ورود این نگرش به موسسه در بر خواهد داشت اتوماسیون خواهد بود که در نهایت منجر به دفتر مجازی می شود . اولین اتوماسیون داری( Office ) در فعالیتهای دفتری و منشی گری بکار برده می شد . بعد ها نیاز های ارتباطی مدیران و دیگر به کاربرندگان دانش تشخیص داده شد . در سالهای اخیر ، دامنه کار اداری از مکانهای ثابت به موقعیتهای از راه دور گسترش یافته است که پیوند در این نوع ادارات ازطریق ارتباطات داده ها صورت می گیرد . موقعیتها ی از راه دور که شامل خانه ، اتاقهای متصل ، خودرو ها و هر مکان دیگری که کارکنان اداره ممکن است باشند ، اداره مجازی نامیده می شود ، اداره مجازی برای شرکتها مزایایی چون کاهش هزینه امکانات و تجهیزات یک شبکه رسمی ارتباطی ، کاهش توقف کاری و یک نوع کمک اجتماعی را دارد . البته در برابر این مزایا اشکالاتی هم در بر دارد . اشکالات عمدتاً شامل کارکنان می شوند به طوریکه آنها احساس عدم تعمق به شرکت ، ترس از دست رفتن شغل ، وجدان کاری کمتر ، و تنش خانوادگی خواهند داشت . که البته شرکتها می توانند حلقه ارتباط خود را با کارکنان ازطریق تماسهای تلفنی مدوم ، بکار بردن کنفرانس های تلفنی ، ملاقات های منظم همیشگی ، حفظ کرده و با این کار اشکالات را کاهش دهند . هدف اصلی اتوماسیون اداری بدون توجه به اینکه چه کسی آن را بکار می برد . افزایش بهره وری می باشد . اولین کاربرد اتوماسیون اداری واژه پرداز بود که روشی استاندارد تولید اسناد چاپی مانند نامه ها ، یاد داشتها و گزارشها بود . نامه الکترونیکی و نامه صوتی ، راهکار هایی بودند که ارتباط تلفنی را به چالش طلبیدند . در هر دو مورد فوق ، جعبه پستی کاربران در حافظه رایانه قرار دارد . تقویم الکترونیکی شخص را در شرکت برای دسترسی به تقویتهای ملاقات دیگران برای ملاقات و جلسه با آنان یاری می کند . کنفرانس از راه دور از دیگر امکانات اداره مجازی می باشد . سه نوع کنفرانس از راه دور وجود دارند : کنفرانس ویدئویی دو عنصر صوت و تصویر را با هم ترکیب می کند . کنفرانس رایانه ای مشابه نامه الکترونیکی می باشد به جز اینکه شرکت کنندگان و موضوعات آنها خیلی محدود تر هستند. فاکس یک دستگاه یک برنامه با ارزش برای اتوماسیون اداری است ولی عمومیت آن از بوجود آمدن یک اداره بدون کاغذ جلوگیری می کند . ویدئوتکست . مواد متنی و گرافیکی را از طریق حافظه رایانه قابل دسترس میسازد . سیستم های تصویری مدرن بر محدودیتهای کاغذ و ذخیره میکروفرم، با به کار بردن OCR و فن آو
ریهای دیسک فشرده غلبه کرده است . نشر رومیزی برنامه کاربردی در اتوماسیون ا

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
دارات می باشد که
توانایی تولید ارتباطات چاپی یا تصویری حرفه ای و تخصصی را دارد . اتوماسیون اداری می تواند با ارائه پیوند های ارتباطی به حل مشکل کمک نماید . ترکیب اتوماسیون اداری برای یک مدیر بر اساس خصوصیات سازمان ، سلیقه های شخصی و منابع دسترسی شکل می گیرد . بعضی برنامه های کاربردی اتوماسیون اداری ، جایگزین هایی برای روش های ارتباطی سنتی هستند در حالی که دیگر برنامه ها فرصتهای جدیدی را ارائه می دهند ( مک لوید ، ص ۳۹۴- ۳۹۳ )
۴۰-۲ سیستم های اطلاعاتی اتوماسیون اداری
برای ارائه راه حلهای موثر به منظور پردازش شخصی و سازمانی داده ها ، انجام محاسبات و تهیه اسناد و مدارک سازمانی
۱-۴۰-۲ کاربران سیستم : هر کس که داده های شخصی را نگهداری می کند ، اسناد را تهیه می کند و یا محاسبه انجام می دهد .
۲-۴۰-۲ اثر روی ارتباطات : از طریق بزار ایجاد اسناد و مدارک ، از قبلی واژه پردازها و نرم افزار های نمایش اسلاید مانند پاورپوینت .
۳-۴۰-۲ اثر روی تصمیم گیری : ازطریق کاربری های الکترونیکی مانند ام . اس . اکسل و دیگر نرم افزار ها ی تجزیه و تحلیل اطلاعات .
۴۱-۲ نمونه کاربرد های سیستم اتوماسیون اداری
۱-۴۱-۲ سیستم اطلاعاتی اتوماسیون اداری ( OAS )
مثالهای فروش :کار برگهای الکترونیکی برای تجزیه تحلیل قیمتهای مختلف ، واژه پردازها برای تهیه اسناد مناقصه و قرار داد های فروش.
مثالهای تولید : کاربرگهای الکترونیکی برای تجزیه تجلیل یک برنامه تولید ، واژه پردازها برای نوشتن راهنما و توضیحات کاربا دستگاه ها یا نگهداری آنها .
مثالهای مالی : کاربرگهای الکترونیکی برای مقایسه چندین منبع وام و تسهیلات پولی ، واژه پردازها برای نوشتن توضیحات و روالهای مالی جدید .
۲-۴۱-۲ سیستم های اطلاعاتی ارتباطات الکترونیکی ( ECS )
مثالهای فروش : فاکس و پست الکترونیکی برای تماس مشتری ، کنفرانسهای ویدئویی برای ارائه اقلام جدید فروش و توضیحات و ترغیب بازار ، سستم مدیریت جریان کار برای ایجاد اطمینان از اینکه تمام مراحل فروش انجام شده است ، هماهنگ کردن تمام مراحل کار در فرایند های پیچیده فروش .
مثالهای تولید : پست الکترونیکی برای ارتباط و توضیحات رفع مشکلات کار با دستگاه های جدید ، کنفراسنهای ویدئوئی برای هماهنگی تولید با برنامه های فروش ،سیستم مدیریت جریان کار برای ایجاد اطمینان از اینکه تغییرات تولید پس از تصویب و مجوز های لازم بوده است .
مثالهای مالی : پست الکترونیکی و فکس برای ارتباط با بانک درباره وام و تسهیلات مالی ، کنفرانسهای ویدئویی برای تشریح اثرات مالی روی سرمایه گذاریها ، تبادل آخرین وضعیت و اطلاعات در ارتباط با دعاوی حقوقی .
۳-۴۱-۲ سیستم های اطلاعاتی عملیاتی ( TPS )
مثالهای فروش : استفاده از پی . او. س برای انتقال طلاعات فروش ، نگهداری اطلاعات تماس مشتری در جریان سیکل فروش.
مثالهای تولید : ردیابی حرکت کار های در جریان ساخت در یک کارخانه ، ردیابی دریافت مواد از تامین کننده ها .
مثالهای مالی : پردازش پرداختها ازطریق کارتهای اعتباری پرداخت سود سهامداران .
۴-۴۱-۲ سیستم های اطلاعاتی مدیریت ( MIS )
مثالهای فروش : گزارش هفتگی فروش بر اساس مناطق فروش ، مقایسه پیش بینی فروش و فروش واقعی ، تفکیک اقلام و مناطق فروش ، دسترسی دلخواه به داده های فروش به تفکیک محصول و مناطق فروش .
مثالهای تولید : گزارش هفتگی تولید بر اساس محصول و عملیات تولید ، تعیین خرید های برنامه ریزی شده بر اساس برنامه تولید ، دسترسی دلخواه به اطلاعات تولید به تفکیک محصول و عملیات تولید .
مثالهای مالی : گزارش صورتحسابها و دریافتها ، برنامه های مالی ماهیانه ، دسترسی به اطلاعات برنامه های مالی سازمان بر اساس جزئیات دلخواه.
۵-۴۱-۲ سیستم های مطالعاتی کمک به تصمیم گیری ( DSS )
مثالهای فروش : مدلسازی برای بررسی راه حلهای جدید فروش ، مدلسازی دده های بازار یابی برای تجزیه تحلیل فروش
مثالهای تولید : مدلسازی برای تعیین الویت عملیاتی یا تعمیراتی دستگاه ها بر اساس شرایط جاری ، مدلسازی داده های تولید برای تجزیه تحلیل نتایج تولید .
مثالهای مالی : تجزیه و تحلیل رفتار مشتریها در مقابل اطلاعیه بدهی و صورتحسابها ، بانک اطلاعاتی سهام و مدلسازی برای تصمیم به خرید یا فروش سهام.
۶-۴۱-۲ سیستم های اطلاعاتی جامع و یکپارچه (ES )
مثالهای فروش : کمک به برنامه فروش برای اطمینان از وجود ظرفیت کافی برای پشتیبانی از برنامه های فروش .
مثالهای تولید : کمک به مدیران برای برنامه ریزی تعمیرات بر اساس کمترین توقف فروش .
مثالهای مالی : کمک به حوزه مالی برای رد یابی هزینه های تولید و مشاهده آثار سفارشات خرید .

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

پایان نامه درباره پیشرفت تحصیلی/همبستگی رفتار

همبستگی رفتار در موقعیت ناآشنا با سایر متغیرها

همبستگی تقریباً زیادی بین رفتار حساس مراقبی توسط شخص مور دلبستگی و دلبستگی ایمن در کودکان یکساله مشاهده شده است. نوزادان مادران حساس، در موقعیت ناآشنا الگوی ایمن و نوزادان مادران کمتر حساس، الگوهای ناایمن نشان می دهند.

البته آمادگی ژنتیکی نظام های تنظیم کننده نوزاد نیز ممکن است در شکل دهی کیفیت دلبستگی او نقش داشته باشند و باید در تعاملات وی در نظر گرفته شوند. کودکانی که در اوایل دوره نوزادی، خیلی بی قرارند بیشتر احتمال دارد که در موقعیت ناآشنا، دلبستگی ناایمن نشان دهند حتی اگر رفتار مادر از حساسیت کافی برخوردار باشد.

آزمایش های فیزیولوژیک نشان داده اند که همه نوزادان هنگام استرس و جدایی در موقعیت ناآشنا، علائمی نظیر افزایش ضربان قلب، نشان می دهند. کودکان ناایمن- اجتنابی که به نظر    می رسد در این موقعیت بسیار آرام هستند و مستقل تر به نظر می آیند، حتی بیشتر از کودکان ایمن ترشح کورتیزول[۱] دارند. بهمین دلیل الگوی رفتاری ناایمن- اجتنابی باید به عنوان یک سازوکار دفاعی یا انطباقی در نظر گرفته شود (خوشابی و ابوحمزه ، ۱۳۸۵).

 

نظام دلبستگی[۲]

به نظر بالبی نظام دلبستگی یک سامانه اساسی هیجانی و رفتاری است که به صورت زیستی شکل می گیرد و برای بقای کودک لازم است. این نظام به محض تولد نوزاد در رابطه با اشخاص مورد دلبستگی فعال می شود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

نوزاد یا کودک خردسال هنگام بروز اضطراب می خواهد در کنار شخص مورد دلبستگی به ویژه مادرش باشد. این احساس ممکن است هنگام جدایی از مادر ، روبرو شدن با موقعیت های نا آشنا یا اشخاص غریبه، درد جسمی یا هنگام ترس از تخیلات و کابوس ها، روی دهد. نوزاد یا کودک خردسال انتظار دارد در کنار مادرش، امنیت، حمایت و سلامتی را پیدا کند. این جستجو برای مجاورت می تواند به شکل تماس بدنی با مادر نشان داده شود. کودک همیشه در این تعامل عضوی فعال است. در مواقع لزوم برای ارضای نیازهای خود مجاورت و مراقبت شخص مورد دلبستگی را طلب می کند (بالبی ، ۱۹۶۹).

 

مدل های فعال ساز درونی[۳]

یکی از مفاهیم اساسی در نظریه دلبستگی بالبی مدل های فعال ساز درونی است. در طی اولین سال زندگی، جز بسیاری از تجربیات تعاملی و تبادلی بین مادر و نوزاد که شامل جدایی یا بازسازی مجاورت نیز می شود، نوزاد مدل های تعاملی با مادر و اطرافیان را در خود گسترش می دهد که بالبی این مدل ها را مدل های فعال ساز درونی نامید.

دلبستگی منجر به ساخت یک چارچوب و سازمان می شود و همه اطلاعات مربوط به دلبستگی در این چارچوب قرار می گیرند و از صافی عبور می کنند. مدل های فعال ساز درونی به مثابه قوانین مذهبی و متشکل از تجربیاتی است که چهارچوب تعامل و درک خود را فراهم   می سازند.

این مدل ها می توانند رفتار یک زوج را تعبیر و تفسیر و پیش بینی کنند و به همان اندازه طرحی برای راهنمایی شخص و برای رفتار خودش در روابط بدهد. هیجاناتی که از تجربه های دلبستگی گذشته برانگیخته می شوند از طریق الگوهای مدل فعال ساز درونی رفتار، تاثیر بسیار زیادی بر تجربیات دلبستگی کنونی می گذارند.

تشابه مدل فعال ساز درونی بالبی و مفاهیم درون سازی[۴] و برون سازی[۵] مطرح شده توسط پیاژه بسیار جالب است. طی رشد اولیه، مدل های فعال ساز سعی می کنند خودشان را با اطلاعات جدید در مورد اشخاص مورد علاقه ، محیط و خود تطابق دهند (برونی سازی) وقتی چارچوب تشکیل شد، آنها به اطلاعات مرتبط با دلبستگی رهنمون می شوند و سعی می کنند با ساختار موجود درون سازی کنند (خوشابی و ابوحمزه ، ۱۹۸۵).

 

نظام کاوشی

به نظر می رسد دلبستگی شرط لازم کنجکاوی و کاوش در محیط است که بالبی آن را نظام رفتاری مهمی در نظر گرفت. اگرچه نظام دلبستگی و کاوشی ریشه در اندیشه های متضادی دارند، اما از نوعی همبستگی درونی برخوردارند.

به نظر بالبی یک نوزاد می تواند به طور کافی در محیط خود کاوش کند و بدون نگرانی با اجازه مادرش از او جدا شود و در محیط به جستجو بپردازد. اگر مادر قابل دسترسی و پاسخ دهنده باشد ، کودک، مضطرب و نگران نمی شود. دلبستگی ایمن موجب کاوش در محیط توسط کودک می شود و در چنین وضعیتی می تواند خود را به عنوان فردی موثر بیابد (بالبی ، ۱۹۶۹).

 

[۱]-  Cortisol

[۲]- attachment system

[۳]- internal work  models

[۴] – assimilation

[۵] – accommodation

 
مداحی های محرم