معایب گزارشدهی خارجی سرمايه فكري
2-1-14)مدیریت سرمايه فكري
امروزه سرمايه فكري به عنوان یک دارایی استراتژیک برای عملکرد سازمانی شناخته شده است و مدیریت سرمايه فكري برای رقابتپذیری سازمانها خیلی مهم و حیاتی است. (Grant, 1997 and Roos et al., 1997)
بر طبق نظرات روس و همكارنش (2003) و مر و همكارنش , (1997)، مدیریت سرمايه فكري شامل موارد زیر است :
الف) شناسایی سرمايه فكري کلیدی که باعث تحقق عملکرد استراتژیک یک شرکت میشود.
ب) تجسم کردن و به تصویرکشاندن مسیرهای و تحولات خلق ارزش[1] سرمايه فكري کلیدی.
ج) اندازهگیری عملکرد بویژه تحولات پویای آن.
د) پرورش و خلق[2] سرمايه فكري کلیدی با استفادههای از فرآیندهای مدیریت دانش.
ه) گزارشدهی خارجی و داخلی عملکرد. (Marr et al., 2003)
توضیح مشروح این گامها
گام اول شناسایی منابع سرمايه فكري کلیدی در یک سازمان است که نقطه شروع این گام بطور سنتی، استراتژی یک سازمان است که در آن سازمانها مهمترن منابع دانشی بویژه منابع دانشی خود را برای تحقق اهداف استراتژیک خود، شناسایی میکنند این نحوه نگرش به مسئله در دیدگاه تئوری مبتنی بر منابع به شرکت مطرح شده توسط پنروز[3] (1991)و بارني[4] (1959) وجود دارد. که در آن منابع سازمانی را به عنوان محرکهای بهبود و توسعه استراتژی در نظر میگیرد. به هر حال لازم است مدیران ابتدا سرمايه هايي فكري را شناسایی کنند که باعث خلق ارزش در یک سازمان میشود. این منابع سرمايه فكري ممکن است شامل منابع انسانی (مهارت، دانش فنی و شایستگی) و روابط با سهامداران (روابط مشتری، توافقات گواهینامهها و …) ومنابع سازمانی (سیستمها، فرآیندها و فرهنگ سازمانی و فلسفه مدیریت) و ماركها و مالكيت هاي معنوي باشد.
باید توجه کرد که یکسری منابع فیزیکی و مالی نیز وجود دارد که بطور نزدیکی با سرمايه فكري مرتبط هستند که به عنوان توانمندسازهای[5] لازم برای خلق ارزش است (ساختمانها، شبکههای فیزیکی و منابع مالی مانند سرمایهگذاریها و وجه نقد).
گام دوم این است که به تصویر بکشانیم که چگونه و چطوری سرمايه فكري به تحقق اهداف استراتژیک یک شرکت یا سازمان کمک میکند. نمایش تصویری روابط علّی یا تحولات و دگرگونیها در نقشهها برای اولین بار بصورت نقشههای استراتژی توسط نورتون و كاپلان (2000و2002) با نام نقشههای موفقیت توسط نلي[6] مطرح شد و قبلاً بصورت سازنده هدايتگر[7] در کارهای اولیه ادوينسون و در اسكانديا روس توصیف شده است.
چنین نقشههایی بیانگر منطق کسب و کار هستند و نشان میدهند که چگونه مسیرهای خلق ارزش فرض شده منجر به تحقق اهداف استراتژیک سازمان و رضایت ذینفعان کلیدی یک سازمان میشود.
هنگامی که سازمانها این مسیرهای خلق ارزش خود را به تصویر میکشانند. انها میتوانند شاخصهای عملکردی را ایجاد وتوسعه دهند که به آنها کمک میکند تا درک کنند که آیا سازمان در پیادهسازی استراتژیهای خود موفق بودهاند یا نه.
ساختن چنین معیارهایی دربارة قضیه ارزشی[8] (فرضیه تجاری)[9] به سازمانها این اجازه را میدهد تا مفروضاتی را دربارة این موضوع که چگونه کسب و کارها، عمل میکنند مورد آزمون قرار دهند.
فاز مدیریت سرمايه فكري، از بینشهای حاصل شده از شناسایی و نقشهبرداری[10] و اندازهگیری داراییها دانشی استفاده خواهد کرد در این مرحله مدیران تصمیم میگیرند دربارة این موضوع که آیا خلق و پرورش سرمايه فكري موجود با استفاده از فرآیندهای مدیریت دانش یا مفروضات خلق ارزش غلط است یانه، که در اینصورت غلط بودن، به مراحل قبلی برگشت کرده و دوبارة محرکها و عاملان کلیدی و واقعی موفقیت را شناسایی میکنند.
ظرفیت عملکردی یک سازمان براساس دانش افراد آن و نیز دانش سازمانی و جمعی یک سازمان است و این موضوع نشان میدهد که چرا سازمانها در حال تلاش و سعی کردن هستند تا به یک سازمان یاد گیرندهای برای تحقق هدف بهبود مستمر داراییها دانشی خود تبدیل شوند. (Senge, 1990)
در پایان باید بگوییم که عملیات مدیریت دانش شامل ابزارهایی هستند که به سازمانها اجازه میدهند تا داراییها دانشی خود را حفظ و رشد دهند. (Marr et al., 2003)
[1]- Value Creation Pathways and Transformations
[2]- Cultivating
[3] -Penrose
[4] – Barney
[5]- Enablers
[6] – Neely
[7] – Navigator Building
[8]- Value Assumption
[9]- Business Hypothesis
[10]- Mapping
« بررسي روابط متقابل ميان اجزاي سرمايه هاي فکری(سرمايه انساني، سرمايه ساختاري،سرمايه مشتري) واثرات اين سرمايه ها فکری بر عملكرد سازماني شعب بانک ملت استان ته
فرق بین سرمايه فكري با مدیریت دانش و مدیریت نامشهودها :
در دنیای جدید امروزی، دانش به عنوان یک مزیت رقابتی محسوب میشود و در بین عوامل تولید، یکی از مهمترین عوامل تولیداست که میبایستی هدایت و مدیریت شود. دانش یکی از مهمترین اجزای نامشهودها[1] است که در طی مکانیزمهای و فرآیندهای سازمانی بکار گرفته میشود و نوآوری را ممکن میسازد و اندازهگیری دانش و سایر داراییها نامشهود در این فرآیندهای سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین ما باید اطلاعاتی دربارة تمایز بین داراییهاي مشهود و سرمايه فكري ، مديريت دانش فكري و سرمايه فكري و غیره داشته باشیم. (Sánchez et al., 2000)
اغلب واژه سرمايه فكري با داراییهاي نامشهود مترادف فرض میشود اما بر طبق تعریف ارائه شده توسط سازماني براي همكاري و توسعه اقتصادي، یک تمایزی بین آنها وجود دارد به این صورت که سرمايه فكري، یک مجموعه فرعی[2] یا زیر مجموعهای ازداراییها نامشهود کسب و کارها است و نه یکسان با داراییها نامشهود.
از لحاظ تاریخی، تمایز بین داراییها نامشهود و سرمايه فكري در بهترین حالت و شرایط نیز مبهم و گنگ است. داراییها نامشهود بصورت و به عنوان سرقفلی نیز اطلاق میشود و سرمايه فكري نیز بخشی از این سرقفلی است. (Petty et al., 2000)
واژه داراییهاي نامشهود بیشتر یک واژه حسابداری است و واژه سرمايه فكري بیشتر در قلمرو و حوزه منابع انسانی است در مورد داراییها نامشهود باید بگوییم که برخی از آنها در ترازنامه منعکس میشوند و آن هم بصورت کاملاً دقیق نیست مانند سرقفلی. ولی سرمایههای فکری به هیچ عنوان در ترازنامه سنتی انعکاس نمییابد و فقط هزینههای (سرمایهگذاریها) مربوط به آن در قسمت و حسابهای هزینه منعکس میشود.
فرق بین مدیریت نامشهودها و مدیریت دانش
مدیریت نامشهودها[3] یک مفهوم وسیعتری از مدیریت دانش است و هدف اصلی آن، ارتقاء ارزش شرکت از طریق خلق مزیت رقابتی است. مدیریت نامشهودها شامل :
ایجاد و خلق دانش یک موضوع نامشهود است که شرکتها میبایستی آن را به همراه سایر داراییها نامشهود خود، مدیریت کنند بنابراین مدیریت دانش یک مجموعه فرعی از مدیریت داراییها نامشهود است. در یک تعریف ساده، مدیریت دانش دربارة تبدیل دانش ضمنی افراد به دانش صریح و انتخاب دانشی است که برای سازمان مفید باشد و استفاده مجدد از دانش به روشی که به افزایش یا اکتساب منابع نامشهود کمک کند.(Sánchez et al., 2000)
تمایز مدیریت دانش و سرمايه فكري
تمایز مدیریت دانش و سرمايه فكري نیز مبهم و غیرروشن به نظر میرسد ابتدا لازم تا دربارة مدیریت دانش نکاتی مطرح شد. همان طور که میدانیم سرمایه فکری یک عامل (محرک) کلیدی برای نوآوری و مزیت رقابتی در اقتصاد مبتنی بر دانش امروزی است در این زمان، مدیریت دانش به عنوان یک فعالیت بنیادی (اساسی) برای اکتساب، رشد، حفظ سرمايه فكري در سازمانها در نظر گرفته میشود (Marr et al., 2001). این بدین معناست که مدیریت موفقیتآمیز سرمايه فكري، بطور نزدیکی با مناسب بودن فرآیندهای مدیریت دانش یک سازمان، بستگی دارد. که این موضوع خود به خود این نکته را القا میکند که پیادهسازی موفق و استفاده درست از مدیریت دانش، اکتساب، رشد و حفظ سرمايه فكري را تضمین میکند(Marr et al., 2003). مدیریت دانش شامل فرایندهایی است که به منظور خلق ارزش و افزایش و حفظ مزیت رقابتی ؛کاربرد و توسعه سرمايه فكري را تسهیل میکند.
[1]- Intangibles
[2]- Subset
[3]- Intangibles management
« بررسي روابط متقابل ميان اجزاي سرمايه هاي فکری(سرمايه انساني، سرمايه ساختاري،سرمايه مشتري) واثرات اين سرمايه ها فکری بر عملكرد سازماني شعب بانک ملت استان ته
شاپیرو (1992) اظهار داشت که پیشبینی کنندههای موقعیتی خرید آنی شامل محل خرده فروشی، زمان خرید، فصل و عادات خرید می باشد. عوامل موقعیتی مؤثر بر خرید آنی ممکن است شامل زمان در دسترس و هزینههای واقعی درک شده و قدرت خرید است (بیتی و فرل، 1998). هرچه زمان صرف شده در فروشگاه بیشتر باشد، احتمال بیشتری برای خرید آنی وجود دارد (جفری و هاج، 2007). ارتباط بین محیط فروشگاه و حالات آنی مصرف کننده توسط عوامل موقعیتی مانند فشار زمان تعدیل شده است (ژو، 2007). پرسه زنی در فروشگاه و زمان در دسترس فرد و تمایل به خرید آنی رابطه مثبتی وجود دارد (بیتی و فرل، 1998). در ابتدا استرن (1962) تصریح کرده است که جنبه های مختلف محصول است که در فروشگاه ارائه می شوند بر خرید آنی تأثیر می گذارد. یو و باستین (2010) نشان دادند که خرید آنی دسته بندی محصولات مختلف مانند لباس، کتاب و تجهیزات ورزشی متفاوت است. به گفته جونز و همکاران (2003)، خرید آنی محصول خاص ناشی از درگیری فرد با محصول و گرایش به خرید آنی او است. پارک و همکاران (2006) درگیری با مد و تمایل به خرید آنی محصولات را بررسی کرده و رابطه مثبت این دو را کشف کردند.
کلات و ویلت (1967) نشان دادند که ویژگیهای مصرفکنندگان و جمعیت شناختیشان خرید آنی را تحت تأثیر قرار میدهد. شرایط بازار محلی و نیروهای مختلف فرهنگی نیز می تواند خرید آنی مصرفکننده را تحت تأثیر قرار دهد. دیتمار و همکاران (1996) مشاهده کردند که جنسیت، به عنوان یک عوامل اجتماعی، خرید آنی را تحت تأثیر قرار میدهد. مردان تمایل به خرید آنی اقلام و فعالیتهای لذت جویانه دارند. زنان تمایل به خرید کالاهای نمادین دارندکه با ظاهر خود و جنبههای عاطفی آن ها مرتبط است. از نقطه نظر اجتماعی و اقتصادی، افراد با سطح نسبتاً پایین درآمد، تمایل به لذت بردن فوری دارند. عوامل مربوط به شخص مانند تجربه آموزشی عمل خرید آنی را تأثیر میگذارد (وود، 1998). کاسن و لی (2002) استدلال کردند که در یک بافت فرهنگی، نظریه فردگرایی و جمع گرایی، بینش های مهمی را در مورد رفتار آنی مصرف کننده ایجاد می کند. افرادی که مستقل ترند، خرید آنی بیشتری نسبت به کسانی که به دیگران وابسته هستند دارند. به طور مشابه، مصرفکنندگان جمع گرا نسبت به مصرفکنندگان فردگرا، خریدهای آنی کمتری انجام میدهند. محرکهای داخلی، خارجی و مرتبط با محصول و همین طورعوامل جمعیت شناسی، اجتماعی و فرهنگی در جدول زیر آورده شده است.
جدول2-3) محرکها و عوامل مؤثر بر خرید آنی
محرکهای داخلی | محرکهای خارجی |
آنیگرایی | ویژگیهای فروشگاه |
لذت یا تفریح | ترفیعات فروش |
لذت جویی | کارمند یا همراه |
مد | حضور همسر یا خانواده |
احساسات | ازدحام |
ارزیابی هنجاری | محرکهای حسی |
تنوع طلبی | کانال خرید |
انطباق | فناوری سلف سرویس |
درگیری محصول | خردهفروشی کردن کالاها |
[1] Jeffrey & Hodge
مدل بادگیان و ورما
مطالعهای دیگر توسط بادگیان و ورما درسال 2014 انجام گرفت. مدل پژوهش این افراد به شرح زیر می باشد.
این مطالعه به بررسی تأثیر عوامل درونی از جمله شخصیت، فرهنگ، گرایش به لذت خرید، ماده گرایی و گرایش به خرید آنی بر روی رفتار خرید آنی پرداخت.
به نقل از اسچیفمن (2008)، شخصیت از ویژگیهای (فیزیکی-روانی) که منحصر به فرد و پویا یک فرد است که رفتار و پاسخ های او را به محیط اجتماعی و فیزیکی تحت تأثیر قرار میدهد. به عبارت دیگر، آن مجموعه ای از صفات روانی و ساختاریافته فردی است که نسبتاً پایدار است (لارسن و باس، 2010). این حقیقت که شخصیت منعکس کننده تفاوت های فردی است ، ما را قادر به دسته بندی مصرف کنندگان به گروههای مختلف بر اساس یک یا چند صفت مختلف میکند. همچنین این واقعیت که شخصیت سازگار و پایدار است. به این معنی است که اگر چه بازاریابان نمی توانند شخصیتهای مصرف کننده را برای مطابقت با محصولات خود تغییردهند، آنها میدانند که ویژگی های شخصیتی تحت تأثیرپاسخ های مصرف کنندههای خاص هستند و از این طریق آنها می توانند اقدام به تجدید نظر صفات ذاتی مربوط به گروه هدف مشتریان کنند. از زمانی که درک رابطه بین شخصیت وگرایش به خرید آنی مشخص شد، درک رابطه شخصیت و خرید آنی مهم شد.
فرهنگ مجموعۀ پیچیدهاي است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون،اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد عضو جامعه، از جامعۀ خود فرا می گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد. فرهنگ به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار بر رفتار مصرف کننده به رسمیت شناخته شده است (لگوهرل و همکاران، 2009).با توجه به خرید آنی، تأییدهایی در مورد ارتباط دو سازه فرهنگی (فردگرایی و جمع گرایی) با خرید آنی وجود دارد (جالس، 2009). سازه فرد گرایی رابطه مثبت با رفتار خرید آنی دارد ولی با سازه جمع گرایی رابطه منفی با آن دارد.
گویال و میتال (2007) لذت خرید را به عنوان مشخصه فردی تعریف کردند که فرد مایل به بیشتر لذتبردن از خرید است. تأثیر لذت خرید بر روی رفتار خرید آنی بطور واضح در محیط مبتنی بر فروشگاه نشان داده شده است (بیتی و فرل، 1998 ). کوفاریس و همکاران (2002 ) استدلال کردند که لذت خرید تأثیر مثبتی بر روی خرید آنی دارد. بنابراین هیچ کدام از این دو مطالعه تأثیر چشمگیری را تأیید نکردند. یک مطالعه بر روی خریدهای آنی محصولات ورزشی نیز همین نتیجه را داد (کاون و ارم استرنگ، 2002). مطالعات زیادی اخیراً بصورت نظری در حول عوامل محیطی فروشگهای اینترنتی و محرکها هستند ، بعبارت دیگر ، بصورت تجربی تأثیر مثبت تفریحی خرید کردن بر روی خرید آنی تأیید شده است. همچون آدلار و همکاران (2003) که پاسخهای احساسی مثبتی را نشان دادند که افزایش خرید آنی را تحریک میکند. بر خلاف این مطالعات، مطالعه ای که توسط ورهاگن و وندولن (2011) انجام شد، بر احساسات تمرکز کرده و بنابراین تأثیر تعدیل گری احساسات را بر رابطه بین لذت خرید و خرید آنی را پیشنهاد میکند و بصورت تجربی آن را تأیید کردهاند.
با آغاز کار بلک (1984) در تعریف و توضیح مادی گرایی به عنوان یک صفت ذاتی، دیدگاه های بسیاری برای توضیح این سازه مهم از توسعه پیدا کردند. درحالی که سیکزنمیهالی (2004) آن را به عنوان نگرش نسبت به کالاهای مادی در نظر گرفته و کاسر و همکاران (2007) آن را از دردگاه ارزش محور مورد توجه قرار دادند. استیون و اسرینیواس (2013) ، مادیگراها را به عنوان مصرف کنندگانی توصیف کردند که ارزش را به اهداف مادی مرتبط میکنند و این اشخاص معتقدند که ذخیره کالاها، هدف مرکزی زندگی و عاملی برای موفقیت است. مطالعات بسیاری رابطه مثبت مادی گرایی و خرید آنی را نشان دادهاند. برای مثال ترویسی و همکاران (2006) نشان دادند که افراد با ویژگی مادی گرایی بالا، گرایش بیشتری به خرید آنی دارند و همچنین هوریگان و بیوگور (2012) نیز به همین نتیجه رسیدند.
گرایش به خرید آنی توسط راک و فیشر (1995) به عنوان ویژگی مصرف کننده مفهوم سازی شده است و آن را به عنوان میزانی که یک شخص تمایل دارد تا خریدهای خود را به طور فوری و مبتنی بر احساسات انجام دهد، تعریف کردهاند. همچنین گرایش یه خرید آنی به عنوان پاسخی خودکار به محرکهای جدید که باعث خرید آنی میشود تعریف کرد (شارما و همکاران،2010). در تحقیقات مختلف مشخص شد که بین گرایش به خرید آنی و رفتار خرید آنی رابطه مثبتی وجود دارد و هرچه گرایش به خرید آنی در فرد بیشتر باشد، خرید های آنی او بیشتر خواهد شد و توسط محرکهای بازاریابی مثل تبلیغات، عوامل بصری و هدایای ترفیعی و غیره بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند (فوریوگی و همکاران، 2013).
[1] Anant JyotiBadgaiyan and Anshul Verma
[2] Larsen and Buss
[3] Legohérel et al
[4] Goyal and Mittal
[5] Koufaris et al
[6] Kwon and Armstrong
[7] Belk
[8] Csikszentmihalyi
[9] Kasser et al.
[10] Steven and Srinivas
[11] Troisi et al
[12] Hourigan and Bougoure
[13] Foroughi et al., 2013
زنداني در محيط زندان موقعيت اجتماعي خود را از دست رفته ميبيند در حالي كه با شرايط و ضوابط جديدي مواجه ميشود كه با پايگاه اجتماعي و ارزشهاي مورد قبول وي در تباين است. بنابراين قادر به ايفاي نقش اجتماعي و كاركرد گروهي خود نخواهد بود. به ناچار در پي كسب هويت جديدي است كه با انطباق با مقررات حاكم بر زندان و رفتار مأمورين و همساني با ساير محكومين شكل ميگيرد. اين امر با موضوع برچسبزني در جرمشناسي تعاملگرا كه به بررسي كنشهاي متقابل ميان فرد و جامعه ميپردازد مورد توجه واقع شده است. بر اين اساس برخي افراد و گروهها مثل مجرمين كه اجتماع نسبت به آنها واكنش نشان ميدهد به آساني برچسب ميخورند. «به نظر اين شاخه از جرمشناسي واكنش اجتماعي موجبات برچسب يا انگ مجرمانه زدن به فرد را فراهم ميسازد. نظام عدالت كيفري باعث ايجاد انگ اجتماعي ميشود. (از طريق تشكيل سجل كيفري، منع اقامت در محل معين. . . ) و پليس دادگستري و زندانها هر يك به نوبه خود از عوامل لكهدار كردن اجتماعي محسوب ميگردند. در اين صورت به نظر ليمرت جرمشناسي انگليسي بزهكار ميتواند از رفتار منحرفانه خود يا نقش مربوط به آن به عنوان يك وسيله دفاع، تهاجم يا سازگاري با مسائل نهان و آشكاري كه آثار و پيامدهاي واكنش اجتماعي بر عليه او ايجاد كرده استفاده نمايد و بدينسان اين انحراف ثانويه بر بزهكار اوليه مسلط ميشود، زيرا در نهايت فرد (مجرم) جايگاه و هويت اجتماعي يك منحرف را ميپذيرد و در جهت انطباق خود با نقشها و عملكردهاي مربوط به آن كوشش ميكند». [1]
در زندان بلندمدت ضمن احتمال فروپاشي كانون خانوادگي، جريان بازگشت محكوم به زندگي اجتماعي هنگام خروج از زندان با مشكل مواجه شده و برچسب زنداني و سوء پيشينه عملاً وي را از زندگي شرافتمندانه دور ميسازد. به علاوه آثار نامطلوب آن نيز دامنگير ساير افراد خانواده او ميگردد. بدين ترتيب احساس خصومت به جاي ندامت و بازگشت به معيارهاي مورد قبول جامعه تقويت ميگردد. به همين جهت زندان به عنوان مجازاتي شخصيتزدا[2] و غيراجتماعيكننده[3] وجاهت و مشروعيت خود را از دست ميدهد.
از بُعد اقتصادي مجازات سالب آزادي آثار نامطلوبي را بر زنداني و جامعه و دستگاه قضائي بر جاي ميگذارد. زندان غالباً به از دست دادن شغل و اخلال در وضع درآمد زنداني منجر ميگردد. در نتيجه زنداني و همسر و فرزندان وي از نظر معيشت دچار مضيقه شده و در صورتي كه زندان طولانيمدت باشد ممكن است به از هم پاشيدگي كانون خانوادهاش نيز منجر شود. جامعه نيز با از دست دادن نيروي كار خود به خصوص در موردي كه زنداني داراي مهارت و تخصص در زمينههاي اساسي و موردنياز جامعه باشد متحمل ضررهاي گاه جبرانناپذيري ميگردد. هر چند نظام زندانها با ايجاد زمينه فعاليت براي زندانيان سعي در جبران اين زيانها از طريق استفاده از مهارت زندانيان و پرداخت دستمزد به آنها به منظور كمك به معيشت آنان دارد، لكن اين امر به طور كامل نميتواند محروميت خانواده و جامعه را از حضور و فعاليت آزادانه زنداني جبران نمايد، علاوه بر اين زندان همه ساله هزينههاي فراواني را بر بودجه عمومي و دادگستري تحميل مينمايد.
عليرغم ايجاد شيوههاي نوين در پيشگيري و مبارزه عليه جرم در بيشتر نظامها زندان هنوز سهلترين و در دسترسترين وسيله براي مبارزه عليه مجرمين به شمار ميرود.
بنابراين با افزايش احكام محكوميت به مجازات سالب آزادي به همان نسبت نيز هزينههاي سازمان زندانها بر بودجه عمومي تحميل ميشود.
سازمان زندانها براي ادارة زندانيان نياز به مأموران انتظامي و اداري و كادرهاي آموزشي، بهداشتي و مددكاري و همچنين تجهيزات و امكانات لازم براي اجراي مطلوب مجازات سالب آزادي دارد. ايجاد بازداشتگاهها و زندانها با سيستمهاي مختلف و تجهيز آنها، ايجاد مؤسسات صنعتي، كشاورزي و خدماتي و مراكز حرفهآموزي و بازپروري و معاجله محكومان معتاد، كانون اصلاح و تربيت، اجراي برنامههاي آموزشي و اصلاحي و تأمين تغذيه پوشاك و بهداشت زندانيان و انتظامات و حفاظت زندانها و بازداشتگاهها و ساير مراكز وابسته همه ساله بودجه هنگفتي را به خود اختصاص ميدهد.
جدول زير ميزان هزينههاي سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي كشور در سالهاي 1374، 1375 و 1376 را نشان ميدهد.
[1] – علي حسين نجفي ابرند آبادي، حميد هاشم بيگي، پيشين، ص 195-196.
[2] – Depersonalisation.
[3] – Desocialisation.
مبانی نظری جایگزین های کیفر حبس در حقوق کیفری ایران با ملاحظه قانون مجازات اسلامی 1392