مالک محصول
نوآور
تصمیم گیرنده
واسطه
ریچارد کانتیلون
ژان باتیست سی
فردریک هاولی
ژوزف شومپیتر
فرانک نایت
ایزائیل کرایزنر
به طور کلی تمام اقتصاددانان علاوه بر نقش هایی که از لحاظ کارکردی به کارآفرینان نسبت می دادند آن ها را سرمایه دار نیز می دانستند و در میان آن ها «کرایزنر» کارآفرین را به عنوان واسطه معرفی نمود (کرایزنر، ۱۹۷۳: ۵۵ و ۵۶).
ب) کارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت
دهه های پایانی قرن بیستم و سرعت پیشرفت علم و تکنولوژی تحولات گسترده و عمیقی را در کلیه ارکان زندگی اجتماعی بر جای گذاشت. سازمان ها نیز به این نتیجه دست یافتند که حتی با ایجاد تغییرات گسترده در ساختار و تکنولوژی و روش، نمی توانند بقا و تداومِ حیات خود را تضمین نمایند. تحول در ذهنیت و اندیشه کارکنان و مدیران، نسبت به مفاهیم سازمان است که می تواند تضمین کننده ی بقای سازمان شود و سازمان ها، تنها با داشتن کارکنان خلاق و مبتکر می توانند همواره خود را با محیط و نیازها خواسته های مشتری تطبیق دهند، فرصتها را شناسایی نموده، از نقاط قوت و خوبیهای خود به درستی بهره ببرند و با توانایی و ابتکار، تهدیدها را به فرصت تبدیل نمایند. از این رو مدیران سازمانها بر جذب و به کارگیری افرادی که با ایده های جدید خود دست به خلاقیت بزنند و سازمان را در مسیر رقابتهای ملی و بین المللی هدایت کنند به طور روز افزونی مورد تأکید قرار گرفت و از دهه های ۷۰ ـ ۱۹۶۰، کارآفرینان به سازمان های بزرگ و پیشرو راه یافتند، و سازمان ها و شرکت ها، با وجود ساختار اداری و دیوانسالارانه ی خود، به فرایند اختراع و نوآوری محصولات و خدمات جدید پرداختند (حسن مرادی، ۱۳۸۵).
برخی از تعاریف ارائه شده توسط دانشمندان مدیریت عبارت است از:
«پیترسون»[۸۰] معتقد است که کارآفرینی یک فرایند است و به تنهایی نمی تواند در شخصی متجلی شود بلکه تجلی آن باید با فرصتها نیز همراه باشد.
«گامپرت»[۸۱] معتقد است که کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع، به منظور بهره گیری از فرصتها می باشد.
«جفری تیمونز»[۸۲]، معتقد است که کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال نمودن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است (سلیمانی آقچای، ۱۳۹۰).
ج) کارآفرینی از دیدگاه محققین روانشناسی و جامعه شناسی
از اواسط قرن بیستم روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان علوم رفتاری با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگی ها و الگوهای رفتاریِ کارآفرینان، به بررسی و تحقیق در مورد کارآفرینان پرداختند (احمد پور داریانی، ۱۳۸۴: ۱۴). تحقیقاتِ این گروه را، به عنوان رویکردِ ویژگی هایِ شخصیتی نام می بردند که از اواسط قرن ۲۰ آغاز شد و قصد داشت صفات ذاتی و اکتسابی آنان را شناسایی نماید تا ضمن شناسایی افرادی که دارای خصوصیات ذاتی کارآفرینی هستند و شناخت ویژگی های اکتسابی کارآفرینان، اقداماتی در جهت آموزش این گروه از افراد و افزایش تعداد کارآفرینان انجام دهند. صاحب نظران این دوره کارآفرینان را عامل دگرگونی می دانستند که در برابر فرصت ها هوشیارند و از مهارت های پیش بینی و بردباری و غیره برخوردارند.
تلاش محققان روانشناسی در زمینه شناخت ویژگی های کارآفرینان فهرستی از صفات رفتاری متعدد را ارائه می دهد. این فهرست چند عامل زیر را برای کارآفرینان ذکر کرده است. اعتقاد به نفس، استقلال رای، خوش بینی، نیاز به موفقیت، سخت کوش، پیشگام، ریسک پذیر، استقلال برای انجام کارهای بزرگ، رفتارهای هدایت گرایانه، دارای ابتکار و نوآوری و غیره. مهم ترین تعریف محققان علوم رفتاری از کارآفرینی عبارت است از:
«هاری[۸۳]» فعالیت کارآفرینی را به دو دسته تقسیم می کند وظیفه اول، وظیفه اجرایی است یعنی مدیریت امور و رفع نیازهای افراد. وظیفه دوم وی، رابط بودن است یعنی انتقال احساسات به دیگران. کارآفرین باید سعی نماید تا حامل پیام دوستی، اعتماد، صداقت به مشتریان بوده و موجب تداوم روابط و همچنین موفقیت می شود.
از دید «پنروز[۸۴]» جنبه اصلی کارآفرینی شناسایی و بهره برداری فکرهای فرصت طلبانه برای گسترش شرکت های کوچک است.
«رابرت لمب»[۸۵] معتقد است که کارآفرینی یک نوع تصمیم گیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام می شود و نقش عمده کارآفرین را اجرای فرایند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بین المللی و یا دگرگون ساختن نهادهای اجتماعی و اقتصادی می دانست. (احمد پور، ۱۳۸۷: ۱۵).
«هوسلیتز[۸۶]» معتقد است که نیاز به توفیق، افراد را برمی انگیزد تا موقعیت های کارآفرینانه را انتخاب کند. یک کارآفرین دارای نیاز به توفیق بالا و مخاطره پذیری است.
«تایکن و هوردنای[۸۷]» کارآفرینی را مترادف با صفاتی مانند جسور، مخاطره پذیر و مجری می داند و واژه هایی مانند سازگاری، محافظه کاری و روزمرگی را متضاد با کارآفرینی می داند (حسن مرادی، ۱۳۸۵: ۹).
باتوجه به بیانات فوق مشخص می شود که تعاریف مختلفی از این واژه شده است اما وجه مشترک تمام آن ها ویژگی های افرادکارآفرین را چنین بیان می کند: مخاطره پذیری و ریسک پذیری، خلاقیت ونوآوری، جایگزینی روش های نو و جدید به جای روش های کهن و ناکارآمد، فرصت شناسی و توانمندی در بهره گیری از دانش و اطلاعات.
در خصوص کلمه کارآفرین هم هنوز یک تعریف جامع که مورد توافق کلیه یا اکثریت صاحبنظران باشد، وجود ندارد، اما می توان کارآفرین مستقل را به صورتهای زیر تعریف نمود:
فردی که مسئولیت اولیه جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرایند، محصول و یا خدمات جدید می باشد( احمد پور داریانی، ۱۳۸۷).
کسی که فرصت را کشف می کند و تقاضا را پیش بینی می کند و خطرات ناشی از نوسانات آن را به عهده می گیرد. در فرایند تولید، عامل سازماندهی و مسئول تصمیماتی ازقبیل:« چه تولید شود؟ چقدر تولید شود؟ و یا به چه روشی تولید شود؟» می باشد ( صمد آقایی، ۱۳۷۸: ۱۷ ).
کسی که با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شرکتهای جدید یا بهره برداری مواد اولیه جدید، وضع اقتصاد موجود را به هم میریزد و سبب رشد و توسعه اقتصادی می شود(تعریف در معنای تخریب) (صمد آقایی، ۱۳۷۸: ۱۹).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
اهمیت و ضرورت کارآفرینی
بی شک روند توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه یافته بیانگر این واقعیت است که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است. به گونه ای که کارآفرینان در توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته نقش محوری داشته اند و کشورهای توسعه نیافته اهمیت آنرا در در توسعه اقتصادی نادیده گرفته اند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه کشورهایی مانند آمریکا،ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند،کارآفرینی است. کارآفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده و همانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی پرورش یابد.امروزه صاحبنظران بر نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی و اجتماعی اتفاق نظر دارند.مهمترین این نقشها عبارتند از:
کارآفرینی موجب گردآوری پس اندازهای عمومی بی هدف و سرگردان می شود و تشکیل سرمایه را بهبود می بخشد.
کارآفرینی منجر به ایجاد اشتغال در مقیاس وسیع می شود،بنابراین کارآفرینی مشکلات بیکاری را که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی_ اجتماعی است کاهش می دهد.
کارآفرینی به توسعه متوازن منطقه ای منجر می شود.
_ کارآفرینی منجر به توزیع مجدد ثروت،درآمد و حتی قدرت سیاسی به طور عادلانه می شود.
کارآفرینی موجب افزایش سود اجتماعی از طریق دولت می شود.با درآمدهایی که از طریق مالیات،حقوق گمرکی و واگذاری پروانه کارآفرینان به دست می آورد می تواند در پروژه های مختلفی همچون احداث جاده ها و پل ها و سرویسها و تسهیلات آموزشی و پزشکی و حفظ صلح سرمایه گذاری کند (احمدپور داریانی،۱۳۸۷: ۲۷).
انواع کارآفرینی
به طور کلی کارآفرینی را می توان به چند دسته تقسیم کردکه هرکدام دارای زیر گروه هایی است. برای مثال سعیدی کیا(۱۳۸۵: ۲۵-۲۴) آن را به دو دسته تقسیم کرده است:
الف) فردی؛
۱- کارآفرینی مستقل[۸۸] : فرایندی که کارآفرین از ایده اولیه تا ارائه محصول خود به جامعه، کلیه فعالیت های اقتصادی کارآفرینی را به طور مستقل طی می کند. انگیزه های افراد کار آفرین مستقل عبارتند از: استقلال طلبی، نیاز به پیشرفت، رضایتمندی شغلی.
۲- کار آفرینی سازمانی[۸۹]: فرآیندی که کارآفرین تحت حمایت یک سازمان، فعالیت های کار آفرینانه خود را به انجام می رساند.
ب) گروهی؛
۱- کارآفرینی شرکتی[۹۰]: که در آن همه ی افراد آن به کارآفرینی تشویق می شوند و تمام فعالیت های کار آفرینانه فردی و گروهی به طورمستمر، سریع و راحت در شرکت انجام می پذیرد و در این فرایند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه می کند.
۲-کارآفرینی اجتماعی[۹۱]: شامل سازمان های غیرانتفاعی است که برای ایجاد نقدینگی برای برنامه هایشان، ارزش اقتصادی ایجاد می کنند، از منابع در دسترس به گونه ای خلاقانه برای موضوعات اجتماعی استفاده می کنند و شامل توسعه برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب وکار و قدرت مالی اند، یا در استفاده از فرصت های اجتماعی با محدودیت مواجه اند(احمد پور داریانی، ۱۳۸۷: ۱۳۶).
چنانچه گفته شد با توجه به گستردگی فعالیتهای کارآفرینانه در کلیه فعالیتهای اجتماعی و فرایند تحقیق فعالیت کارآفرینانه، می توان کارآفرینی را به ابعاد مختلف طبقه بندی کرد. در ادبیات کارآفرینی تقسیم بندیهای متعددی در این زمینه انجام شده است. اما دراکر بر این عقیده است که طبقه بندیها باید مبتنی بر اقدامات و رفتار کارآفرینان صورت گیرد و توجه به ویژگیهای آنان بی فایده است. از میان دسته بندیهای مختلفی که در خصوص کارآفرینی به عمل آمده است تقسیم بندی کورنوال و پرلمن کاربرد بیشتری در حوزه مدیریت دارد. بر اساس این تقسیم بندی کارآفرینی در سه شکل عمده ظاهر می شود:
- کارآفرینی فردی(مستقل)[۹۲]