در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی: وقتی که ممدوح با حسنی که دارد ماه نو و سرو کاشمر به او رشک می برد من چگونه او را سرو و ماه بنامم (چگونه او را به سرو و ماه تشبیه کنم؟).
۸)در عرض روی حوروش و قد دلکشش نی سرو برکشیده و نی مه منورست
عرض: عرض کردن: کنایه از ارائه کردن، نشان دان، به نمایش گذاشتن (همان).
در عرض: در اینجا یعنی در مقابل
حوروش: زیبا
در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیت: آنجا که روی زیبا و قامت دلکش او جلوه گری کند بلندی سرو و نور و درخشش ماه جلوه ای ندارد. (ممدوح قدی برکشیده تر از سرو و روی و عارضی سفیدتر و نورانی تر از ماه دارد.)
۹)گفتی شگفت بین که رخش در غمم مقیم همچون گل شکفته به سرخی مشهرست
مشهر: مشهور شده و شهره
در نسخه «م» به جای «رخش در غمم مقیم!» «رخت در غمش …» آمده که با توجه به بیت بعدی مناسبتر به نظر می رسد.
بنابراین معنی چنین است:
معنی: گفتی ببین چه امر شگفت آوری است که رخت در غم عشق او (ممدوح) مانند گل شکفته به سرخی شهره شده است.
۱۰)در عشق دوست سرخ بود روی بیدلی کش خون دل ز دیده همه شب مقطرست
سرخ رو بودن: کنایه از با عزت و با آبرو و سرافراز بودن (همان).
مقطر: قطره قطره چکانیده:
به انگشت بنمایم ار دو رخانت همی باده ز انگشتم آید مقطر (معین)
خون دل: کنایه از غم، غصه، اندوه، سختی و محنتی که عاقبت دل را سروری بخشد. (فرهنگ کنایات)، اینجا کنایه از اشک؟
معنی: روی عاشقی که در عشق دوست هر شب خون دلش (اشک خونیش) از چشم قطره قطره می چکد، سرخ خواهد بود. (با عزت و با آبرو و سرافراز خواهد بود).
۱۱)هر خشک و تر که در کف من بد ز عقل و هوش بر روی خوب و غمزه شوخش مقررست
خشک و تر: کنایه از آب و خاک، جهان هستی، خوب و بد، کم و زیاد.
هر خشک و تری که هستی از توست کف پر زر و گل به دستش از توست.
(خاقانی به نقل از فرهنگنامه شعری)
خوب: زیبا
غمزه شوخ: ناز و دلفریبی گستاخانه (همان).
مقرر: قرار داده شده، تعیین شده، ثابت (معین)
بین خشک و تر تضاد وجود دارد.
معنی: من هر چه کم و زیاد و یا خوب و بد از عقل و هوش در خود سراغ داشتم، تعلق آن بر روی زیبا و ناز و دلفریبی گستاخانه ممدوح ثابت و برقرار مانده است.
۱۲)وین طرفه تر که در هوسش دیده و لبم هر دم ز سینه خشک وز خون جگر ترست
در این بیت لف و نشر مشوش هست یعنی در آرزوی او هر دم، لبم از ] آتش[ سینه خشک است و دیده ام از خون جگر تر می باشد.
میان خشک و تر صنعت تضاد.
معنی بیت: شگفت تر از آن، این که در آرزوی او، هر لحظه لبم از ]آتش[ سینه خشک است و دیده ام از خون جگر، تر. (دکتر احمد شوقی نوبر)
۱۳)در دست فتنه طره عقلم مشوش است وز خون دیده چشمه عیشم مکدرست
طره: زلف و موی، پیشانی و کناره هر چیز … (غیاث)
طره عقل: اضافه استعاری
مشوش: مضطرب و پریشان
چشمه عیش: اضافه تشبیهی
در بیت آرایه موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: زلف عقلم در دست فتنه (فتنه ممدوح و شیفتگی او) مضطرب و پریشان است و اشک خونین چشمم چشمه زندگانی و عیش و نوشم را مکدر و تیره کرده است.
۱۴)زین غم که چون ز چنبر عشقش برون جهم شخصم نحیف چون رسن و قد چو چنبرست
چنبر: بیت ۱ ، نیز قصیده
شخص: در اینجا به معنی جسم است.
بین رسن و چنبر تناسب وجود دارد.
معنی بیت: از غم این که چگونه از چنبر عشق ممدوح بیرون خواهم جهید، جسمم چون ریسمان ضعیف (و لاغر) و قدم چون چنبر خمیده شده است.
۱۵)در گوش هر که حلقه غم کرد شک مکن کز عیش خوش چو حلقه همه عمر بر درست
بین گوش و حلقه و در تناسب وجود دارد.
معنی بیت: هر کس به غم عشق این ممدوح گرفتار شد، شکی نداشته باش که او از عیش و خوشی (که از پیوستن بدو نصیبش می شود) سعی خواهد کرد تمام زندگانی اش را چون حلقه ای بر در او مقیم شود و ملتزم درگاه او گردد.
۱۶)زلفش چو ظلمت است و لبش چشمه خضر و اندر ره غمش دل من چون سکندرست
چشمه خضر: قصیده ۹ بیت ۲۹
سکندر: قصیده ۱۱ بیت ۳۵
بین ظلمت و چشمه خضر و اسکندر تناسب وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...