وبلاگ

توضیح وبلاگ من

واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات دستوری در ۲۰ قصیده اول دیوان مجیرالدین بیلقانی- قسمت ۳۰

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنیوقتی که ممدوح با حسنی که دارد ماه نو و سرو کاشمر به او رشک می برد من چگونه او را سرو و ماه بنامم (چگونه او را به سرو و ماه تشبیه کنم؟).
۸)در عرض روی حوروش و قد دلکشش نی سرو برکشیده و نی مه منورست
عرضعرض کردن: کنایه از ارائه کردن، نشان دان، به نمایش گذاشتن (همان).
در عرضدر اینجا یعنی در مقابل
حوروشزیبا
در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیت آنجا که روی زیبا و قامت دلکش او جلوه گری کند بلندی سرو و نور و درخشش ماه جلوه ای ندارد. (ممدوح قدی برکشیده تر از سرو و روی و عارضی سفیدتر و نورانی تر از ماه دارد.)
۹)گفتی شگفت بین که رخش در غمم مقیم همچون گل شکفته به سرخی مشهرست
مشهرمشهور شده و شهره
در نسخه «م» به جای «رخش در غمم مقیم!» «رخت در غمش …» آمده که با توجه به بیت بعدی مناسبتر به نظر می رسد.
بنابراین معنی چنین است:
معنیگفتی ببین چه امر شگفت آوری است که رخت در غم عشق او (ممدوح) مانند گل شکفته به سرخی شهره شده است.
۱۰)در عشق دوست سرخ بود روی بیدلی کش خون دل ز دیده همه شب مقطرست
سرخ رو بودنکنایه از با عزت و با آبرو و سرافراز بودن (همان).
مقطرقطره قطره چکانیده:
به انگشت بنمایم ار دو رخانت همی باده ز انگشتم آید مقطر (معین)
خون دلکنایه از غم، غصه، اندوه، سختی و محنتی که عاقبت دل را سروری بخشد. (فرهنگ کنایات)، اینجا کنایه از اشک؟
معنیروی عاشقی که در عشق دوست هر شب خون دلش (اشک خونیش) از چشم قطره قطره می چکد، سرخ خواهد بود. (با عزت و با آبرو و سرافراز خواهد بود).
۱۱)هر خشک و تر که در کف من بد ز عقل و هوش بر روی خوب و غمزه شوخش مقررست
خشک و تر:  کنایه از آب و خاک، جهان هستی، خوب و بد، کم و زیاد.
هر خشک و تری که هستی از توست کف پر زر و گل به دستش از توست.
(خاقانی به نقل از فرهنگنامه شعری)
خوبزیبا
غمزه شوخناز و دلفریبی گستاخانه (همان).
مقررقرار داده شده، تعیین شده، ثابت (معین)
بین خشک و تر تضاد وجود دارد.
معنیمن هر چه کم و زیاد و یا خوب و بد از عقل و هوش در خود سراغ داشتم، تعلق آن بر روی زیبا و ناز و دلفریبی گستاخانه ممدوح ثابت و برقرار مانده است.
۱۲)وین طرفه تر که در هوسش دیده و لبم هر دم ز سینه خشک وز خون جگر ترست
در این بیت لف و نشر مشوش هست یعنی در آرزوی او هر دم، لبم از ] آتش[ سینه خشک است و دیده ام از خون جگر تر می باشد.
میان خشک و تر صنعت تضاد.
معنی بیتشگفت تر از آن، این که در آرزوی او، هر لحظه لبم از ]آتش[ سینه خشک است و دیده ام از خون جگر، تر. (دکتر احمد شوقی نوبر)
۱۳)در دست فتنه طره عقلم مشوش است وز خون دیده چشمه عیشم مکدرست
طره زلف و موی، پیشانی و کناره هر چیز … (غیاث)
طره عقلاضافه استعاری
مشوشمضطرب و پریشان
چشمه عیشاضافه تشبیهی
در بیت آرایه موازنه رعایت شده است.
معنی بیتزلف عقلم در دست فتنه (فتنه ممدوح و شیفتگی او) مضطرب و پریشان است و اشک خونین چشمم چشمه زندگانی و عیش و نوشم را مکدر و تیره کرده است.
۱۴)زین غم که چون ز چنبر عشقش برون جهم شخصم نحیف چون رسن و قد چو چنبرست
چنبر بیت ۱ ، نیز  قصیده
شخص در اینجا به معنی جسم است.
بین رسن و چنبر تناسب وجود دارد.
معنی بیت از غم این که چگونه از چنبر عشق ممدوح بیرون خواهم جهید، جسمم چون ریسمان ضعیف (و لاغر) و قدم چون چنبر خمیده شده است.
۱۵)در گوش هر که حلقه غم کرد شک مکن کز عیش خوش چو حلقه همه عمر بر درست
بین گوش و حلقه و در تناسب وجود دارد.
معنی بیتهر کس به غم عشق این ممدوح گرفتار شد، شکی نداشته باش که او از عیش و خوشی (که از پیوستن بدو نصیبش می شود) سعی خواهد کرد تمام زندگانی اش را چون حلقه ای بر در او مقیم شود و ملتزم درگاه او گردد.
۱۶)زلفش چو ظلمت است و لبش چشمه خضر و اندر ره غمش دل من چون سکندرست
چشمه خضر:  قصیده ۹ بیت ۲۹
سکندر قصیده ۱۱ بیت ۳۵
بین ظلمت و چشمه خضر و اسکندر تناسب وجود دارد.


فرم در حال بارگذاری ...

« هویت غرب مرکز گرا و روابط غیر همکارانه ایران و ترکیه طی سال های ۲۰۱۲ ۲۰۰۸- قسمت ۱۴سیمای حاتم اصم در آیینه ادبیات فارسی- قسمت ۱۲ »