در ایران ما نیز پیشینه کهن تاریخی و تمدنی، سابقه دینداری و وجود اقلیت های مذهبی و قومی همگی از عوامل روبرو شدن هویت های مختلف در جامعه می باشند. جوامعی مثل جامعه ما- که کشورهای جهان سوم یا توسعه نیافته و یا به تعبیری کشورهای در حال رشد نامیده می شوند- در جریان گذار هستند، تا وضعیت روشنی را برای خود ترسیم کنند، حالت تثبیت شده ای را به لحاظ اجتماعی، سیاسی وفرهنگی مشخص کنند، جامعه به یک ثبات و تثبیت مشخصی برسد وتعریف مشخصی از خودش داشته باشد. اگر جامعه ای مثل جامعه ما که در حال این حرکت شتاب آلود است بتواند بر ضعف های عدم بلوغ خود غلبه کند و آمادگی هایی را برای بر دوش کشیدن مسئولیت های ورود به دوره بلوغ به لحاظ اجتماعی کسب کند، امکان کسب یک هویت هماهنگ و نوین را می یابد.
جوان امروزی به دلایل مختلفی از قبیل : نظام نوین و ناکارآمدی آموزش و پرورش، عدم قبول قابلیت ها در نظام های خانوادگی، بیکاری، تأخیر در ازدواج، فقدان فلسفه و معنای ارضا کننده زندگی و در نهایت سکولاریسم دستخوش بحران هویت در سطح فردی و اجتماعی است(قنبری، ۱۳۸۳).
دینداری جامعه ایران نیز زمینه ساز بحران هویت آن خواهد بود؛ چرا که رابطه دین با مسئله پیشرفت تعریف و تبیین نشده است. اگر در جامعه، افراد به این جمع بندی برسند که دینداری مساوی با عقب ماندگی است، این مسئله بحران هویت ایجاد می کند. متأسفانه علی رغم بیداری مسلمین و ملت ایران در یک صد و پنجاه سال اخیر، هنوز نتوانستیم به گونه ای روشن و خوب نسبت دین با توسعه را مشخص کنیم لذا نوعی نوسان در جامعه ما وجود دارد (باقری، ۱۳۸۳)
لایه دوم بحران هویت در ایران آن است که میان دو رقیب لیبرالیسم و اسلام، فضای مشترک، بسیار محدود است. این رقابت در شرایطی است که بسیاری از وجوه زندگی مردم ایران با مبانی لیبرالیستی شکل گرفته است. از جمله می توان به پایه های تفکرات اقتصادی، نظام اداری، سیستم بودجه بندی، مفصل بندی اتصالات اقتصادی با نظام بین المللی، نظام آموزشی ودانشگاهی و بخشی از فرهنگ عمومی که در طی دو قرن گذشته به ایران وارد شده است. به نظر می رسد فضای مشترک میان اسلام و لیبرالیسم چه در جهان بینی و چه در راه و روش ها و جزئیات، بسیار اندک است. در اسلام قوانینی وجود دارد و عمل به خلاف آنها، «گناه» محسوب می شود. در لیبرالیسم اصل بر تنوع و تحمل تنوع است و اصولاً اکثر مسائل قابل مناقشه هستند. (منصور نژاد، ۱۳۸۳).
علت دیگری که موجب مفروض پنداشتن بحران هویت در ایران می شود وجود اقوام مختلف و هویت های قومی در کشور است. شکسته شدن سه باره ساختار قدرت در کمتر از یک قرن در کشور ( انقلاب مشروطیت، جنگ جهانی دوم و انقلاب اسلامی) زمینه ساز طرح و شکل گیری ساختارهای کوچک منطقه ای بر اساس همبستگی های قومی شده است. از سوی دیگر فرایند جهانی شدن ضربه های مهلکی به ساختار اقتدار ملی و هویت ملی وارد آورده است، که شکسته شدن این گونه ساختارها نیز زمینه ساز تقویت هویت های قومی می شود، به ویژه آنکه حضور امریکا و دیگر کشورهای قدرتمند در منطقه و استراتژی آنها برای تضعیف حکومت مرکزی ایران در جهت تقویت قومی بوده است. حتی در انقلاب مشروطیت که هویت ملی مطرح شد، انواع متعدد هویت ملی آرمانی و ملت گرایی نظیر ملی گرایی لیبرال، ملی گرایی فرهنگی و زبانی، ملی گرایی شیعی، ملی گرایی شاهنشاهی، ملی گرایی نژادی و ملی گرایی چپ به وجود آمدند که در مقابل هم ایستادند و خود موجب تضعیف هویت ملی واحد در سراسر کشور شدند و این چند گانگی ها همچنان ادامه دارد و زمینه ساز بحران هویت خواهد بود(قادری، ۱۳۸۳)
مساله دیگر به هویت های چندگانه مربوط می شود. معمولاً افراد و گروه های مختلف اجتماعی الزاماً به یک هویت وابسته نیستند و می توانند هویت های مختلفی را مثل هویت قومی، هویت دینی و هویت ملی بپذیرند. بنابراین، یکی از معضلات هویت، وجود هویت های مضاعف است.
اکثر کسانی که این بحث را در ایران به کار می برند، منظورشان بیشتر معطوف به بحران هویت ملی است؛ در حالی که این نظریه به طور کلی و در اصل به بحران هویتهای جمعی اشاره می کند. بحران ها بیشتر در این سطوح وجود دارد؛ نه در سطح ملی. گذشته از آن، این بحران ها بیشتر در سطح نخبگان مطرح است تا در سطح گسترده اجتماع. با این وجود پژوهش های انجام شده در زمینه هویت های جمعی از جمله هویت قومی، دینی و ملی در ایران عموماً به دو صورت انجام شده اند. برخی از پژوهش ها اسنادی- تحلیلی هستند و برخی به صورت پیمایشی انجام شده اند. در تحقیقات اسنادی- تحلیلی، نویسندگان با اتکا به اسناد و مدارک تاریخی به تحلیل عناصر و مؤلفه های هویت قومی، دینی و ملی در ایران پرداخته اند و در تحقیقات پیمایشی، محققان در ابتدا برخی مؤلفه ها را به عنوان عناصر هویت قومی، دینی و ملی در نظر گرفته و در جامعه آن را سنجش کرده اند. در این پژوهش در بررسی ادبیات موضوع سعی شده هر دو دسته این پژوهش ها مورد بررسی قرار گیرند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
۱- پژوهش های پیمایشی
۱-۱- افسر رزاری فر، در تحقیق خود با عنوان «بررسی مفهوم هویت جمعی و جایگاه هویت ملی در شهر مشهد با تأکید بر تأثیر دو عامل عام گرایی و عدالت توزیعی بر هویت جامعه ای»، ابعاد چهارگانه هویت شامل ارزش های ملی، ارزش های دینی، ارزش های جامعه ای و ارزش های انسانی را در دو سطح عاطفه ی تعمیم یافته و تعهد تعمیم یافته بررسی کرده است. جامعه آماری تحقیق، ساکنین ۱۸ سال به بالای مناطق ده گانه شهرداری مشهد می باشند که از میان آنها ۳۰۰ نفر با بهره گرفتن از روش سهمیه ای به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات و پرسشنامه شامل طیف «لیکرت» بوده است. روش های آماری برای تحلیل اطلاعات عبارتند از: ضریب همبستگی دو متغیری «پیرسون» برای تحلیل داده های سطح فاصله ای، «آزمون T» برای متغیرهای اسمی و فاصله ای، «رگرسیون» چند متغیری برای تعیین سهم هر یک از متغیرها، «تحلیل مسیر» و «آزمون معنی دار F,T» برای مشخص شدن سطح معنی داری ضرایب همبستگی.
یافته های اصلی تحقیق به شرح زیر بیان شده است:
از بین عناصر چهارگانه هویت، ارزش های جامعه ای بیشترین و ارزش های کلی کمترین نمره را دارند والبته تفاوت چندانی بین میانگین ارزش های چهارگانه وجود ندارد. همچنین تعلق خاطر به ارزش های ملی بیش از ارزش های دینی است. بین ابعاد چهارگانه هویت ملی، عام گرایی و عدالت توزیعی رابطه وجود دارد.
میزان پایبندی عملی کمتر از میزان هویت جمعی است. میانگین کل هویت ملی در مشهد ۴۳/۷۵، میانگین نظری(عاطفه تعمیم یافته) ۵۴/۷۴ و میانگین پایبندی عملی(تعهد تعمیم یافته)۵۶/۷۰ می باشد.
در خصوص متغیرهای مستقل تحقیق، عام گرایی دارای میانگین ۶۸/۷۱ و عدالت توزیعی۸۱/۴۸ می باشد که بیانگر ضعف احساس عدالت توزیعی میان پاسخ گویان است.
۲-۱- حسین آقا زاده در پژوهشی با عنوان «بررسی جامعه شناختی ابعاد هویت دانشجویان» هویت را به اجزاء هویت دانشجویی و هویت ملی/ محلی تفکیک کرده است. یافته های تحقیق عبارتند از:
بین هویت دانشجویی و نیز هویت ملی محلی دانشجویان با وضع اقتصادی- اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؛
بین هویت دانشجویی و نیز هویت ملی -محلی دانشجویان با میزان تبعیضات ارتباط وجود ندارد.
بین هویت دانشجویی ونیز هویت ملی -محلی دانشجویان با اجتماعی شدن آنان در دانشگاه رابطه وجود دارد.
۳-۱- محمدباقر آخوندی در تحقیق خود با عنوان «بررسی هویت ملی- مذهبی جوانان مشهدی وتأثیر روابط اجتماعی برآن»، به بررسی رابطه بین تعاملات اجتماعی و شکل گیری هویت ملی و مذهبی پرداخته است. تعاملات اجتماعی با شاخص هایی نظیر اعتماد متقابل میان جوانان و خانواده، شرکت خانواده و دوستان در مناسک ملی و مذهبی، نحوه گذران اوقات فراغت و غیره سنجیده شده است. هویت ملی و مذهبی نیز هر یک در دو بعد پایبندی نظری و عملی ودر نهایت ترکیب این دو به عنوان شاخص هویت دینی- ملی سنجیده شده است. بعد نظری هویت براساس باور و اعتقاد به هویت و بعد عملی بیشتر بر مبنای پایبندی عملی به مناسک و مؤلفه های هویت تعریف شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر ۲۴-۱۹ ساله ساکن شهر مشهد بوده که از میان آنان ۴۶۴ نفر با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه ای با تخصیص متناسب به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شده اند. با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر، داده ها، تحلیل و یافته های تحقیق به شرح زیر بیان شده است:
پایبندی نظری جوانان به هویت ملی و پایبندی عملی آنان به هویت مذهبی از سایر ابعاد قوی تر بوده است.
در مجموع هویت ملی بیش از هویت مذهبی در جوانان تقویت شده است. بیشترین تأثیر بر هویت ملی را هویت مذهبی داشته؛ به نحوی که این دو ۵۶ درصد تغییرات یکدیگر را تبیین می کنند. در مورد هویت ملی مهم ترین متغیرهای مؤثر به ترتیب عبارتند از : شرکت فرد در مناسک ملی، تماشای برنامه های ایرانی از تلویزیون، گفتگو درباره هویت ملی در محیط خانواده و مشورت جوانان با خانواده در امور زندگی.
مهم ترین متغیرهای مؤثر بر هویت دینی به ترتیب عبارتند از: شرکت در مناسک مذهبی، گفتگو پیرامون مذهب در خانواده، تماشای برنامه های خارجی تلویزیونی، ویدئو و ماهواره (تأثیر منفی)، برگزاری مراسم مذهبی در منزل و عضویت در گروه ها و تشکل های مذهبی.
۴-۱- جعفر ربانی، در پژوهشی با عنوان «سنجش هویت ملی در بین دانش آموزان تهرانی»، پس از بررسی برخی دیدگاه های فلسفی و جامعه شناختی پیرامون موضوع هویت به بررسی هویت ملی در میان ۳۹۰ نفر از دانش آموزان تهرانی پرداخته که از میان کل دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان در سه منطقه شمال، جنوب و مرکز شهر انتخاب شده اند. شاخص های هویت ملی در دو بعد سیاسی- اجتماعی و فرهنگی و در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری بررسی شده اند که شامل: آگاهی از جامعه بزرگ ایران، احساس همبستگی با این جامعه و فداکاری در راه آن می باشند. هدف تحقیق بررسی میزان وقوف و پایبندی دانش آموزان مورد مطالعه به هویت ملی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن معرفی شده است. مهم ترین یافته های تحقیق به شرح زیر ارائه شده اند:
هویت ملی میان پاسخ گویان در حیطه عاطفی قوی تر از حیطه رفتاری ونیز در حیطه رفتاری قوی تر از حیطه شناختی است.
بعد سیاسی- اجتماعی هویت میان جوانان در مرتبه پایین تری نسبت به بعد فرهنگی هویت است.
میزان گرایش جوانان به هویت ملی درحد نسبتاً قابل قبولی است. میانگین نمره مربوطه ۷۵ درصد است.
بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی خانواده با گرایش به هویت ملی رابطه وجود دارد
. طبقات پایین جامعه گرایش نیرومندتری به هویت ملی نشان می دهند.
کسانی که ارتباط ذهنی و عاطفی با غرب دارند در مقایسه با دیگران گرایش ضعیف تری به هویت ملی دارند.
جنسیت در گرایش به هویت ملی مؤثر نیست، در حالی که قومیت تأثیر معنی داری بر این گرایش برجای می گذارد.
۵-۱- سکینه طالبی، پژوهشی با عنوان «تحول هویت ملی دانش آموزان دختر دوره های تحصیلی ابتدایی» انجام داده است. بر اساس نتایج این تحقیق که بر روی یک نمونه ۲۴۰ نفری از دانش آموزان چهار منطقه ۶، ۴، ۱۲، ۱۸ آموزش و پرورش تهران – که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده اند- انجام شده است؛ هویت ملی بر اساس ۵ مؤلفه به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است که این مؤلفه ها عبارتند از:
احساس رضایت از ایرانی بودن
علاقه به زندگی درایران
علاقه مندی به میراث فرهنگی و آثار برجای مانده از ایران باستان
اعتقاد به توانایی مردم در حل مشکلات خود
عدم احساس حقارت فرهنگی در برابر بیگانگان
جهت تحلیل داده ها از آزمون مجذور کای و کرایکال والیس استفاده شده است. یافته های تحقیق عبارتند از:
حس تعلق به هویت ملی میان دانش آموزان مقطع ابتدایی در سطح پایینی است، این امر احتمالاً ناشی از عدم شکل گیری ادراک روشن از هویت ملی در دانش آموزان این مقطع است. در مقاطع راهنمایی و متوسطه این احساس درحد بالایی است.
احساس هویت ملی میان مقاطع سه گانه دارای تفاوت معنی داری می باشد. بدین ترتیب که در هر مقطع نسبت به مقطع قبلی در سطح بالاتری قرار دارد.
نکته: محقق محترم مشخص نکرده است احساس هویت به تفکیک مؤلفه های مورد نظر چگونه است؟
۶-۱- محمد عبدالهی، در پژوهشی با عنوان «هویت جمعی، دینامیسم و مکانیسم تحول آن در ایران » به طرح این پرسش پرداخته که هویت جمعی در جامعه ایران چیست؟ یعنی مردم ایران خود را در درجه اول متعلق و منتسب به کدام واحد جمعی می دانند و خود را با کدام «ما» تعریف می کند؟
برای پاسخ به سؤال فوق محقق به بررسی داده های حاصل از یک تحقیق تجربی بر روی نمونه هایی از سه نظام اجتماعی، عشایری، روستایی و شهری پرداخته و به نتایج زیر دست یافته است:
در جامعه ایلی، ۷۳ درصد از رؤسای خانواده ها دارای هویت خانوادگی و خویشاوندی و ۲۷ درصد هویت هم ملی و هم قومی هستند.
در جامعه روستایی، ۱۴ درصد افراد مورد بررسی دارای هویت جمعی در سطح هم خویشاوندی، ۶۳ درصد هم روستایی و ۲۳ درصد همشهری هستند.
در جامعه شهری، هویت اجتماعی ۱۳ درصد از افراد در سطح هم خویشاوندی، ۱۰ درصد هم طایفه، ۳۱ درصد هم قوم، ۱۳ درصد هم همشهری، ۱۳ درصد هم مذهب،۱۳ درصد هم میهن و ۳ درصد هم نوع است.
به طور کلی، همه خانوارهای مورد بررسی در جامعه عشایری،۸۰ درصد خانواده ها در جامعه روستایی و بیش از ۵۰ درصد خانواده ها در جامعه شهری دارای هویت های کوچک و خاص گرایانه می باشند. در مجموع :
۱٫ سطح هویت جمعی در جامعه ایران بسیار نازل، کوچک و خاص گرایانه است؛
۲٫ هویت جمعی عام در سطح کشور، یعنی هویت جامعه ای یا ملی- مذهبی در جوامع ایلی و روستایی بسیار ضعیف است. چنین به نظر می رسد که افراد، پایبند ارزش ها و هنجارهای خاص گرایانه فامیلی و قومی خود هستند و در فعالیت های روزمره مصالح و منافع قومی و فامیلی را بر مصلحت و منافع عام و مصالح ملی ترجیح می دهند.
۷-۱- حبیب احمدلو در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه میزان هویت ملی وهویت قومی در بین جوانان تبریز» درصدد پاسخ گویی به این سؤالات است:
میزان گرایش به هویت قومی در بین جوانان ترک چقدر است؟
میزان گرایش به هویت ملی در بین آنها چقدر است؟
آیا بین میزان هویت قومی و میزان هویت ملی جوانان رابطه ای وجود دارد؟
نتایج پژوهش او نشان می دهد افراد دارای هویت های گوناگونی هستند و این هویت ها لزوماً در مقابل همدیگر قرار نمی گیرند. افراد از هویت های گوناگون خود به عنوان بسته های اطلاعاتی استفاده کرده و در موقعیت های کنشی مقتضی از آنها سود می جویند. هویت ملی و هویت قومی نیز دو نوع هویت جمعی هستند که افراد در طی اجتماعی شدن، آنها را درونی کرده و جزئی از شخصیت خود را می سازند و از آنان در موقعیت های مقتضی استفاده می کنند بنابراین آنها تناقضی بین این دو نوع هویت درک نمی کنند.
۸-۱- مراد کاویانی راد در پژوهشی با عنوان «بررسی نقش هویت قومی دراتحاد ملی، مطالعه موردی قوم بلوچ» سعی کرده است عناصر هویتی هم گرا و واگرای قوم بلوچ را با ملت ایران مورد بررسی قرار دهد. فرضیات او در این پژوهش عبارتند از:
مشترکات قوم بلوچ با ملت ایران در حوزه های تاریخ، قوم، نژاد و فرهنگ است.
تفاوت ها و تمایزات قوم بلوچ با ملت ایران متأثر از حوزه های مذهب، ساخت اجتماعی، فاصله جغرافیایی و غفلت دولت مرکزی است.
دنباله قومی بلوچ درخارج از کشور از طریق تقویت میل درون قومی و کاهش علایق ملی باعث تقویت نیروهای گریز از مرکز در این منطقه از ایران می شود.
فرم در حال بارگذاری ...