تقویت نقش خانواده کارکنان در پیشگیری از ضرب و جرح متهمین؛
پیش بینی ملاحظات صیانتی رفتار با متهمین در تهیه و اجرای طرحهای انتظامی؛
توجیه و آگاه سازی کارکنان در مورد پیامدهای ضرب و جرح متهمان؛
تقدیر از کارکنان متعهد و تلاشگر مقید به رعایت حقوق شهروندی متهمان؛
مساعدت مسئولین برای متناسب نمودن حجم مأموریت های محوله به افسران بازجو؛
گسترش فرهنگ تکلیف گرایی به جای نتیجه گرایی در بین کارکنان؛
کاهش فشار روحی روانی بر کارکنان هنگام عدم موفقیت در مأموریت ها و وظایف؛
به کارگیری کارکنان با تجربه در امر بازجویی و تحقیق از متهمان؛
کاهش زمینه های تنش و درگیری بین کارکنان و متهمان در سطح واحدهای اجرایی(مجمع استانی پیشگیری از وقوع جرم در سازمان قضایی نیروهای مسلح استان چهارمحال و بختیاری در آذرماه۱۳۹۳).
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir |
۲-۹-عوارض و تبعات ضرب و جرح
۱٫پیامدهای ضرب و جرح بر سازمان ناجا
۲٫پیامدهای ضرب و جرح بر کارکنان
اعمال قدرت واستفاده از خشونت به دست پلیس ممکن است عواقب وخیمی برای همگان از جمله جامعه و شهروندان، سازمان پلیس و کارکنان ناجا داشته باشد. برخی عواقب کوتاه مدت، برخی میان مدت و بعضی بلدمدت هستند و ممکن است تا سال ها در اذهان جامعه، فرهنگ سازمان و وجدان خود فرد باقی بمانند و هرگاه به ذهن متبادر شوند آثار روحی و جسمی خود را نشان دهند.
۲-۹-۱-پیامدهای ضرب و جرح بر سازمان ناجا
۱٫ قانون گریزی: توسل به روش های خشونت آمیز و ضرب و جرح موجب قانون گریزی کارکنان در سازمان می شود. مأموری که خود باید مجری قانون باشد با رفتارهای خشن، حرمت قانون را پاس نمی دارد و قانون شکنی را در سازمان تسری می دهد. درصورتی که هرچه سازمان و کارکنان آن قانونمند عمل نمایند، به همان میزان قابلیت «پیش بینی» خود را در محیط بیشتر می کنند. رفتار قانونمند در نهایت موجب ثبات و جلب اعتماد می گردد. پرواضح است که قانونمندی نیازمند دو اصل اساسی است: اصول و قوانین ثابت و پایبندی استثنا ناپذیر نسبت به قوانین.
۲٫افزایش نابهنجاری های سازمانی: اعمال و ایراد ضرب و جرح کارکنان نسبت به متهمان در صورت تکرار به تدریج به ناهنجاری های رفتاری و کژکار کردی پلیس تبدیل می شود و ممکن است در گذر زمان به صورت فرهنگ سازمانی درآید.
۳٫ افزایش جوّ سازمانی خشونت آمیز با الگوگیری از فرماندهان رؤسا: از جمله نیازهای اجتماعی انسان داشتن الگو و اسوه در زندگی است. افراد دوست دارند رفتار و کردار خود را مشابه کسی کنند که مورد علاقه آنهاست و چنین کسی را راهنمای زندگی خویش بدانند. مثلاً وجود فرماندهان و مربیانی با روحیۀ پرخاشگری در مراکز آموزشی ناجا که الگو به شمار می روند، می تواند باعث بدآموزی و سوءرفتار در سازمان باشد؛ زیرا سربازان، فراگیران و دانشجویان در بدو ورود به سازمان از فرماندهان مستقیم خود الگو می گیرند. همچنین وجود مدیران پرخاشگر در پلیس های تخصصی امکان خشونت مأموران در خیابان و صحنۀ اجرا را افزایش می دهد.
۴٫ ترویج بی انضباطی سازمانی: اعمال خشونت توسط بعضی کارکنان سبب بی انضباطی در سازمان و هرج و مرج می شود، از آنجا که هرگونه هنجار شکنی منجر به بی ثباتی میگردد، این مهم در ناجا هم صدق می کند؛ لذا نبود حاکمیت قوانین مقررات، انضباط ظاهری و معنوی را در سازمان پلیس مخدوش می کند(عارف نیا، ۱۳۹۰، ص۷۵).
۲-۹-۲-پیامدهای ضرب و جرح بر کارکنان
ارتکاب خشونت به شکل ضرب و جرح، صرف نظر از تبعات کیفری و قضایی آن و تأثیری که به جهت جسمی و روانی بر قربانی می گذارد، ضارب را نیز به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و ارتباطات درون فردی او را مختل می سازد؛ اما آثار و تبعات ضرب و جرح به این سطح محدود نمی شود و با شدت بیشتری روابط بین فردی ضارب را در سطح خانواده و دوستان نیز تحت تأثیر قرار می دهد. این وضعیت در یک سیکل مخرب و پیش رونده بنیان ارتباطات تعاملی فرد را با اطرافیان دچار تزلزل و چالش جدی می کند به گونه ای که فرد با همسر و فرزندان خود نمی تواند ارتباطی سازنده و مطلوب برقرار نماید و در نهایت اعضای خانواده مورد بی مهری قرار می گیرند و دچار محرومیت های عاطفی می شوند. در چنین اوضاعی، رفتارهای مخالفت آمیز افزایش می یابد و مقاومت طرفین ارتباط، خشن تر و پرخاشجویانه تر می شود. در چنین حالتی در دسترس ترین قربانیان فرزندان و کودکان هستند که با رفتارهای پرخاشگرانه ای مانند تنبیه و توهین آشنا شده و با آن خو می گیرند. آنگاه تنها پیامی که خشونت و تنبیه های بدنی برای کودک دارد این است که پدر و مادر هیچ توجهی به نیازها و خواسته های او ندارند و از اینکه جثه ای بزرگ تر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سوءاستفاده را کرد و او را با اعمال خشن سرکوب می نمایند. کودک (یا نوجوان) در می یابند، کسانی را که با علاقه دوست داشته و به آنان اعتماد کامل دارد، موجب ناراحتی و آزار او می شوند. افرادی که به طور مکرر مرتکب رفتارهای خشونت آمیز می شوند هرگز نگرش مثبت و تصویر مطلوبی دربارۀ خود ندارند. نشاط محیط پیرامونی را درک نمی کنند و احساس پوچی به آنان دست می دهد، آنها کم حوصله شده و قادر نیستند برای حل مشکلات و مسائل خود راه حل های منطقی بیابند. این افراد در آرا و افکار خود معمولاً با بن بست های چندگانه روبه رو می شوند و تقریباً هیچ گاه از نتیجۀ عمل خویش احساس خشنودی و رضایت درونی نمی کنند(شاطریان و استرکی:۱۳۸۰، ۸۹).
پیامدهای ضرب و جرح بر کارکنان به قرار زیر است:
۱٫تبعات کیفری و قضایی (ممکن است به قصاص یا پرداخت دیه محکوم شوند)؛
۲٫برخورد مقرراتی و سازمانی (حتی ممکن است به اخراج از سازمان منجر شود)؛
۳٫فقدان نگرش مثبت و تصویر مطلوب از خود؛
۴٫ ناتوانی در حل مسائل خود از راه های منطقی؛
۵٫نداشتن آرامش و احساس رضایت درونی؛
۶٫اختلال در ارتباطات و تعاملات با اطرافیان؛
۷٫اختلال در روابط خانوادگی آنان؛
۸٫اختلالات روحی و رفتاری؛
۹٫آستانۀ تحمل پایین و ناشکیبایی؛
۱۰٫انزوا و احساس تنهایی؛
۱۱٫دافعه بیشتر و جاذبۀ کمتر؛
۱۲٫تغییرات در واکنش های غدد درون ریز و میزان ترشح هورمون ها.[۳](مهاجری،۱۳۷۹، ص۳۵).
۲-۱۰-پیشگیری
ابتدا مفهوم پیشگیری را بیان نموده، سپس انواع آن را بررسی می کنیم:
۲-۱۰-۱-مفهوم پیشگیری
پیشگیری به معنای به کاربردن روش های احتیاطی برای جلوگیری از بیماری های جسمی و روانی یا به عبارت دیگر، انجام اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناخواسته می باشد(اشراقی، ۱۳۸۱، ص۸).
«لغت پیشگیری در منابع فارسی به معنای رفع، جلوگیری، مانع شدن و از پیش مانع چیزی شدن، تعریف شده است(فرهنگ دهخدا). این واژه همچنین در فرهنگ لغوی لاتین نیز به معنای مانع شدن از اینکه چیزی رخ دهد، تعریف شده است(رجبی پور،۱۳۸۱، ص۱۵).
واژه پیشگیری در منابع دیگر نیز چنین معنا شده است:
ـ «جلوگیری، دفع، صیانت، مانع شدن، جلوبستن»(معین، ۱۳۷۷، ۳۹۶).
ـ «اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار و ناخواسته».
ـ پیشگیری یا جلوگیری کردن[۴] هم به معنای پیش دستی کردن، پیشی گرفتن و به جلو چیزی رفتن و هم به معنی آگاه کردن، خبر چیزی دادن و هشدار کردن است(بیات و همکاران، ۱۳۸۷، ص۹).
به لحاظ اینکه انسان دارای ابعاد گوناگون زیستی، روانی واجتماعی است و احتمال ابتلاء او به اختلال و ناهنجاری در هر یک از زمینه های مذکور وجود دارد؛ لذا بکاربردن روش های احتیاطی و کنترلی و انجام اقدامات پیشگیرانه درجلوگیری از ابتلاء انسان به اختلال و ناهنجاری ها در هر یک از ابعاد فوق در حکم نوعی پیشگیری می باشد»(فلاح بابایی، ۱۳۸۲، ص۱).
از طرفی تعریف مفهومی پیشگیری از جرم«به مجموعه اقداماتی اطلاق می گردد که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیان آورمحتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل می آید. مثل پیشگیری از حوادث کار، جرایم جوانان و حوادث در جاده ها و …»(رجبی پور، ۱۳۸۲،ص۱۵).
برخی پیشگیری از بزهکاری را شامل ابزاری می دانند که دولت به منظور مهار بزهکاری به جهت محدود کردن یا حذف عوامل جرم زا به کار می گیرد. برخی دیگر نیز معتقدند که پیشگیری در برگیرنده اقداماتی است که نرخ بزهکاری را کاهش دهد. بدین صورت که از یک سو علل اثرگذار بر بروز جرم را شناسایی کرده و از سویی دیگر ابتکارات مناسبی را برای مبارزه با این علل اعمال نماید. گروهی دیگر نیز بر این باورند که پیشگیری مجموعه ای از اقدامات قهرآمیزی است که برای تحقق هدفی ویژه(مهار بزهکاری)، کاهش احتمال وقوع جرموکاهش شدت بزه در مورد علل جرایم، اتخاذ می گردد.
۲-۱۰-۲-انواع پیشگیری
پیشگیری از جرم را می توان از چند زاویه تقسیم بندی نمود. در همین ارتباط، نقطه نظرات گوناگونی وجود دارد. یکی از مشهورترین این تقسیم بندی ها، تقسیم بندی «کاپلان» تحت عنوان پیشگیری سه گانه است. وی معتقد است که پیشگیری شامل سه سطح(مراحل اولیه، ثانویه و ثالثه) می باشد، اما در کنار این تقسیم بندی می توان از پیشگیری وضعی و اجتماعی نام برد.
۲-۱۰-۲-۱-پیشگیری اولیه
این مرحله، شامل مجموعه اقدامات، سیاست ها و برنامه هایی است که سعی در تغییر و کنترل شرایط آسیب زای محیط فیزیکی، اجتماعی دارد تا با بهبود بخشیدن به شرایط اجتماعی از بروز هر نوع جرمی در دیگر بخش های جامعه پیشگیری نماید. دراین مرحله از پیشگیری، تلاش بر این است که افراد جامعه به سوی جرم گرایش پیدا نکنند. هدف در این سطح از پیشگیری، بهبود شرایط زندگی به منظور عدم آسیب پذیری افراد(رجبی پور،۱۳۸۳،ص۲۰) .
فرم در حال بارگذاری ...