وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فردوسی در شاهنامه- قسمت ۱۸

 
تاریخ: 22-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

فرشکرت مفهوم نوشندگی ، تجدید حیات دوباره و ادامه ی زندگی نیکان است پس از قیامت و رستاخیز . هنگامی که رستاخیز شد ، به حساب کردار مردم رسیدگی می شود . بدکاران و گناهکاران همه به دوزخ می روند و در یک حادثه ی هولناک معدوم می شوند . در پایان دیوان و اهریمن نیز تباه و نابود می شوند . آن گاه زندگی در یک جهان نو برای نیکوکاران ادامه می یابد که این فرشکرت است . » ( رضی،۱۳۷۶ : ۱۶۹۰ – ۱۹۶۱ )
موضوع مهّم دیگری که در ادبیات کهن به ویژه شاهنامه بسیار با آن روبرو می شویم مکافات عمل است . در این کتاب بزرگ به شخصیتهایی چون ضحاک ، جمشید ، افراسیاب ، زروان و بسیار افراد دیگر بر می خوریم که بر اساس بزرگترین قانون اخلاقی شاهنامه به علّت اعمالی که مرتکب شـده اند ، به جـزای عمـل خـود می رسند و عاقبـت بـد آن را مشاهده می نمایند .
سعدی :
هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت دماغ بیهده پخت و خیال باطل داشت
(سعدی،۱۳۷۵ :۱۹۰)
دوران بقا باد صحرا بگذشت تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد در گردن او بماند و بر ما بگذشت
(همان، ۲۱۱)
و نه همه ی مکافات خون ناحق بدان جهان باشد که مکافات بدی هم بدین جهان به مردم رسد . پس اگر آن کس را طالعی نیک اوفتاده باشد ناچار به فرزندان اورسد(عنصرالمعالی،۱۳۶۴ : ۱۰۰ )
در سراسر شاهنامه سخنور بزرگ توس به این نکته معتقد است که پادافره این است که هر بدکنش بدکرداری به بدی عمل خود پی ببرد و مکافات آن را ببیند . « بزرگی بدان خوش باشد که دوست و دشمن را به نیکی و بدی مکافات کنی . » ( همان، ۲۰۰ )
آن چه در شاهنامه تحت عنوان کین توزی از آن سخن به میان می آید که همان کیفر دادن گناهکاران است . به سزای اعمالی که مرتکب شده اند ، در کل مورد مکافات عمل نیز صادق است . مکافات عمل از آن جا که ضامن بازداشتن از بدیها و برانگیختن برای انجام نیکی هاست ، می تواند به عنوان یکی از موارد اخلاقی مهم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد .
در تمامی شاهنامه بدون استثنا می بینیم که نیکان مورد تحسین و تمجید استاد فرزانه ی توس هستند و پادشاهان نیکی خود را در می یابند .
در داستان هوشنگ او چون به فرمان حق گردن نهاده و خون سیامک را بازستانده است به پاداش می رسد . وزیر اردشیر به خاطر پاکدامنی و تسلط بر نفس خود و امانتداری و جوانمردی به وزارت شاه می رسد . در داستان لنبک و براهام و بهرام گور ، براهام به خاطر خست به سزای عملش می رسد و لنبک به علت گشاده دستی و مهمان نوازی ، صاحب دارایی عظیم براهام می شود . عکس آن هم صادق است . شغاد به دلیل ناجوانمردی و نیرنگ بازی با تیر جهان پهلوان بزرگ از پای در می آید ، وزیران خیانت پیشه دارا ، جانوسیار و ماهیار به تدبیر اسکندر از بین می روند . شیرویه که پدر خود را از میان برمی دارد ، خود نیز به دست اطرافیان مسموم می شود و بسیار موارد دیگر .
در کل مکافات عمل نتیجه ی مستقیم اعمال و کردار فرد است .
ابیات فردوسی با موضوع مکافات عمل :
چو مردم ندارد نهاد پلنگ نگردد زمانه بر او تار و تنگ
ج۲ب۵۷۵
به نیکی رساند دل دوستان گزند آید از وی به ناراستان
ج۵ب۲۸۹
تو تا زنده ای سوی نیکی گرای مگر کام یابی به دیگر سرای
ج۶ب۵۱۸۶
به منزل رسید آنکه پوینده بود بهی یافت آن کس که جوینده بود
ج۶ب۵۲۶۳
جهان را نباید سپردن به بد که بر بدکنش بی گمان بد رسد
ج۸ب۲۴۳۷
کسی کو خریدار نیکی شود نگوید بدی تا بدی نشنود
ج۸ب ۷۰۹۸
ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن
ج۳ب۳۰۰۴
کسی کو به ره برکند ژرف چاه سزد گر نهد در بن چاه گاه
ج۵ب۱۳۱
ز کردار بد بر تنش بد رسید مجوی ای پسر ! بند بد را کلید
چو جویی بدانی که از کار بد به فرجام بر بدکنش بد رسد
سپهبد که با فر یزدان بود همه خشم او بند و زندان بود
چو خون ریز گردد بماند نژند مکافات یابد ز چرخ بلند
ج۸ب۶۱۵۳-۶۱۵۰

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. بررسی دیگر موضوعات در کلام حکیم توس

۱۳-۱ سخنان فردوسی درباره ی فرزند
به خون پدر گشت همداستان – ز دانا شنیدم من این داستان
که : فرزند بد گر شود نره شیر به خون پدر هم نباشد دلیر
ج۱ب۴۷۴-۴۷۲
پسر خود گرامی بود شاه را بویـﮊه که زیبا بود گاه را
ج۱ب۱۱۹۵
چو فرزند را باشد آیین و فر گرامی به دل بر چه ماده چه نر
ج ۱ب۱۲۹۰
سپهبد چو شایسته بیند پسر سزد گر برآرد به خورشید سر
پس از مرگ باشد سرِ او به جای ازیرا پسر نام زد رهنمای
ج ۲ب۸۷-۸۶
پدر چون به فرزند ماند جهان کند آشکارا برو بر نهان
گر او بفگند فرونام پدر تو بیگانه خوانش ، مخوانش پسر
گر او گم کند راه آموزگار سزد گر جفا بیند از روزگار
ج۲ب۸۹۳-۸۹۱


فرم در حال بارگذاری ...

« نقش اکراه بر اراده و اثر آن- قسمت ۴۲پایان نامه خانم زابلی ویرایش شده اصلی- قسمت ۱۹ »