یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وجود یک رابطه شفاف بین شاخص های عملکرد در سطوح سلسله مراتبی مختلف سازمان است، به گونه ای که هر یک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش کنند. یکی از مدل هایی که چگونگی ایجاد این رابطه را در بر می گیرد مدل هرم عملکرد است. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین استراتژی سازمان و عملیات آن است. این سیستم ارزیابی عملکرد (۱۹۹۱) شامل چهار سطح از اهداف است که بیان کننده اثربخشی سازمان (سمت چپ هرم) و کارایی داخلی آن (سمت راست هرم) است. در واقع این چارچوب تفاوت بین شاخص هایی را که به گروه های خارج سازمان توجه دارند (مانند رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع) و شاخص های داخلی کسب و کار (نظیر بهره وری، سیکل زمانی و اتلافات) آشکار می سازد.
ایجاد یک هرم عملکرد سازمانی با تعریف چشم انداز سازمان در سطح اول آغاز می شود که پس از آن به اهداف واحدهای کسب و کار تبدیل می شود. در سطح دوم، واحدهای کسب و کار به تنظیم اهداف کوتاه مدتی نظیر سودآوری و جریان نقدی و اهداف بلند مدتی نظیر رشد و بهبود وضعیت بازار می پردازند (مالی و بازار). سیستم های عملیاتی کسب و کار، پل ارتباطی بین شاخص های سطوح بالا و شاخص های عملیاتی روزمره هستند (رضایت مشتریان، انعطاف پذیری و بهره وری). در نهایت چهار شاخص کلیدی عملکرد (کیفیت، تحویل، سیکل کاری و اتلاف ها) در واحدها و مراکز کاری و به شکل روزانه استفاده می شوند (تانگن، ۲۰۰۴).
مهمترین نقطه قوت هرم عملکرد تلاش آن برای یکپارچه سازی اهداف سازمان با شاخص های عملکرد عملیاتی است. اما این رویکرد هیچ مکانیسمی برای شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد ارائه نمی دهد و همچنین مفهوم بهبود مستمر در این مدل وجود ندارد (Ghalayini and et. al,1997).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
چارچوب های توضیح داده شده تا بدینجا سلسله مراتبی – مدار هستند. چارچوب های دیگری نیز وجود دارند که مدیران را تشویق می کنند تا به جریانات افقی مواد و اطلاعات در بین سازمان توجه بیشتری کنند. برای مثال می توان «فرایندهای کسب و کار» را نام برد که توسط «براون» در سال ۱۹۹۶ پیشنهاد شده است.
این چارچوب بسیار مناسب و کاربردی است چرا که تفاوت بین شاخص های ورودی، فرایند، خروجی و نتایج را برجسته کرده است. «براون» برای تشریح مدل خود از مثال «پختن کیک» استفاده کرده است. در این مثال، شاخص های ورودی عبارتند از: میزان آرد و کیفیت تخم مرغ ها و. . . ، شاخص های فرایند نیز بر روی مواردی همچون دمای اجاق و مدت زمان پخت تمرکز دارند. شاخص های خروجی مواردی همچون کیفیت کیک را شامل شده و شاخص های نتایج مواردی همچون رضایت خورنده آن را در بر می گیرد. براساس این مدل در یک سازمان ورودی ها، فرایند، خروجی ها و نتایج برای تعیین شاخص ها و ارزیابی عملکرد عبارتند از:
لذا به منظور ارزیابی عملکرد سازمان بایستی شاخص های مناسب باتوجه به نواحی توضیح داده شده در بالا استخراج شود.
اگرچه این مدل از نظر مفهومی مورد پذیرش است و بدون شک روشی مفید برای تشریح تفاوت بین شاخص های ورودی، فرایند، خروجی و نتایج است اما این مدل در یک سر پیوستاری قرار گرفته است که از چارچوب های متمرکز بر سلسله مراتب تا چارچوب های فرایندی کشیده شده است، به عبارت دیگر در این مدل سلسله مراتب به کلی نادیده گرفته شده است (نیلی و آدامز[۱]، ۲۰۰۲).
طراحی سیستم ارزیابی عملکرد با شناخت اهداف و استراتژی های سازمان شروع می شود و به همین دلیل است که کارت امتیازدهی متوازن طراحی سیستم ارزیابی عملکرد را با این سوال شروع می کند که: «خواسته های سهامداران ما چیست؟». در واقع مدل کارت امتیازدهی متوازن به طور ضمنی فرض می کند که تنها سهامداران هستند که بر اهداف سازمان اثر گذارند و دیگر ذی نفعان در تعیین اهداف نقشی ندارند. به بیان دیگر، این مدل تاثیر دیگر ذی نفعان بر سازمان را نادیده گرفته است. بی توجهی به تفاوت های اثرگذاری ذی نفعان مختلف در محیط های مختلف یکی از دلایل اساسی عدم موفقیت برخی شرکت های بزرگ در استفاده از این مدل است (اتکینسون و همکاران[۲]، ۱۹۹۷).
مدل تحلیل ذی نفعانی در سال ۱۹۹۶ توسط دکتر «لی» ارائه گردیده است. در این مدل ذی نفعان به دو گروه دسته بندی می شوند: ذی نفعان کلیدی و غیر کلیدی.
ذی نفعان کلیدی بر سازمان کنترل مستقیم دارند و خواسته های آنها در اهداف سازمان متبلور می شود (مانند سهامداران) و ذی نفعان غیر کلیدی از مکانیسم های خارجی نظیر بازار و فرهنگ برای حفظ منافع خود استفاده می کنند و در هدفگذاری اثرگذار نیستند (مانند مشتریان).
[۱] Neely and Adams
[۲] Atkinson and et. al
اعزام ۳۰ هزار سرباز آمریکایی دیگر به افغانستان و اعطاء کمک های مالی و نظامی به دولت این کشور از دیگر اقدامات اوباما بود. اوباما در صدد تغییر تاکتیک در اهداف دوگانه جنگ در افغانستان (جنگ با طالبان و القاعده) به سمت تمرکز برای جنگ با القاعده و اختصاص جنگ با طالبان به خود افغان ها بود.
اوباما همچنین نیروهای نظامی آمریکایی را در یمن یکی دیگر از کشورهای حساس منطقه گسیل داشت.
انتخابات میان دوره ای در آمریکا پیوسته در تاریخ سیاسی این کشور آوردگاهی برای سنجش قوت و ضعف رئیس جمهوری و تیم او بوده و بعضاً تحولات سیاسی و خارجی آمریکا به گونه ای به یاد ماندنی متأثر از انتخابات میان دوره ای بوده اند.
انتخابات دوم نوامبر ۲۰۱۰(۷/۸/۱۳۸۹) کنگره ۱۱۲ از شگفت انگیز ترین انتخابات میان دوره ای در تاریخ معاصر آمریکاست. در این انتخابات دموکرات ها و تیم اوباما با از دست دادن ۶۰ کرسی از ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان را به جمهوری خواهان سپردند؛ و رهبری مجلس نمایندگان با ۲۴۰ جمهوری خواه و ۱۸۵ دموکرات از آن جمهوری خواهان شد. در مجلس سنا دموکرات ها با باختن ۶ کرسی اکثریت خود را با ۵۲ کرسی در مقابل ۴۸ کرسی حفظ کردند. در میان اعضای جدید کنگره ۳۹ نفر یهودی هستند که شامل ۱۲ سناتور و ۲۷ نماینده مجلس می شود که به معنای حضور پر رنگ تر حامیان اسرائیل و فشار بیشتر علیه ایران است.
جان بوهنر[۷۵] متولد ۱۷ نوامبر ۱۹۴۹ در اوهایو از اعضای حزب جمهوری خواه است. حزب جمهوری خواه توانست به رهبری وی اکثریت کرسی های مجلس نمایندگان را در انتخابات سال ۲۰۱۰ به دست آورد. او در تاریخ ۴ ژانویه ۲۰۱۱ با سوگند در مجلس نمایندگان به جای نانسی پلوسی[۷۶] نخستین رئیس زن دموکرات تاریخ مجلس آمریکا برگزیده شد. رئیس مجلس مسئولیت تدوین لوایح حزبی را دارد. بوهنر دارای دیدگاه های محافظه کارانه شدید و مخالف طرح ها و برنامه های اوباما می باشد. (۴۳)
با انتخاب جان بوهنر در سمت سخنگوی مجلس نمایندگان رهبری اکثریت جمهوری خواهان در مجلس نمایندگان به عهده اریک کانتور[۷۷] گذاشته شد. وی از فعالان حوزه ایران و اسرائیل است.
جان مک کین کماکان در صف منتقدان اوباما به ویژه سیاست خارجی باقی خواهد ماند وی همچنین در خط مقدم تلاش های کنگره برای فشار بر روسیه و چین در اتخاذ مواضعی سخت تر علیه ایران قرار دارد.
ایلیانا رزلتینن[۷۸] که پس از انتخابات کنگره به جای هوارد برمن[۷۹] به عنوان رئیس کمیته امور خارجی در مجلس نمایندگان منصوب شده است می تواند تا اندازه زیادی دستور کار و اولویت های کمیته را تحت تأثیر خود قرار دهد. رزلتینن قادر است تا کمیته را به تریبونی برای تغییر رویکرد دولت اوباما در خاورمیانه تبدیل کند.
ریچارد لوگار[۸۰] از جمهوری خواهان بلند پایه در کمیته روابط خارجی سنا است. لوگار با خط مشی معتدل خود تنها سناتور جمهوری خواهی بود که به استار جدید[۸۱] رأی مثبت داد.
خارج شدن بیش از ۶۰ کرسی مجلس نمایندگان از دست دموکرات ها و ضعف این حزب در مجلس سنا نشان از سنگین شدن جبهه راست در آمریکا دارد ترکیب هر دو مجلس طرفدار اسرائیل و علیه ایران است. اکنون ترکیب جدید کنگره می تواند اوباما را در پیشبرد مذاکرات صلح و خواست توافق شهرک سازی با موانع بیشتری رو به رو سازد. (۴۴)
بی تردید در این انتخابات سیاست خارجی محور مورد علاقه رأی دهندگان نبود. اما نتایج به دست آمده در چهار قالب بر سیاست خارجی آمریکا اثر خواهد داشت.
قالب اول:رو آوردن اوباما به سیاست خارجی برای جبران کسری های داخلی قالب دوم: اثر گذاری انتخابات میان دوره ای بر سیاست خارجی و مواضع بین المللی آمریکا. جمهوری خواهان پیروز دیدگاه های ویژه خود را دارند. جمهوری خواهان مخالف تعیین تاریخ خروج نیروهای نظامی در افغانستان هستند و از حضور فعال در سازمان های بین المللی و مخصوصاً سازمان ملل استقبال نمی کنند. بنابراین فشار کنگره در حوزه سیاست خارجی بر ریاست جمهوری زیادتر خواهد شد؛ و این فشار ممکن است به موضع تهاجمی تری از جانب اوباما منجر شود. قالب سوم: حوزه مناسبات خاورمیانه ای آمریکا مخصوصاً روابط تل آویو و واشنگتن را در بر می گیرد بسیاری از سیاستمداران رژیم صهیونیستی از روش اوباما در منازعه اعراب و اسرائیل ناراضی بودند. علی رغم نزدیکی عمیق و اشتراک ذاتی دیدگاه های آمریکا و اسرائیل روابط دو دولت در دو سال گذشته فراز و نشیب های گوناگونی را طی کرده است.
ولی با تقویت جمهوری خواهان در کنگره تل آویو احساس راحت تری خواهد کرد. قالب چهارم:حوزه هایی از مناسبات بین المللی آمریکاست که در فضای خاصی شکل گرفته و نقش کنگره در سرانجام آن ها قابل توجه است. از جمله تجدید و امضای قرارداد موسوم به استارت با روسیه که نهایتاً این قرارداد باید به تصویب کنگره برسد که مسیر تصویب چندان راحت نخواهد بود. (۴۵)
جمهوری خواهان امریکا به محض در دست گرفتن کنگره اعلام داشتند طرحی ۲۰ روزه را با هدف خنثی کردن مهم ترین اهداف و برنامه های ریاست جمهوری باراک اوباما به مرحله اجرا خواهد گذاشت اکثر اعضای کنگره از میان جمهوری خواهانی انتخاب شدند که اساساً حامی جنگ طلبی در محیط بین المللی و توجه بیشتر به مسائل فرا مرزی و فرا منطقه ای هستند.
هری رید[۸۲] رهبر اکثریت دموکرات سنا با توجه به اینکه سنا و کاخ سفید در دست دموکرات ها است قدرت ایجاد محدودیت نسبت به مصوبات جمهوری خواهان در کنگر
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |
ه را خواهد داشت. (۴۶)
بودجه نظامی پنتاگون در سال ۲۰۱۰ میلادی در دولت دموکرات اوباما ۶۸۰ میلیارد دلار بود این در حالی است که در سال ۲۰۰۹ میلادی زمانی که بوش پسر آخرین سال حضور خود در کاخ سفید را سپری می کرد این بودجه ۶۵۱ میلیارد دلار بود. (۴۷)
همچنین کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب بودجه نظامی سال ۲۰۱۱ امریکا موافقت کرد که این بودجه ۷۲۶ میلیارد دلاری برنامه ای تحت عنوان برنامه استراتژیک نظامی ملی برای مقابله با ایران را در بر می گرفت. (۴۸)
طبق برنامه ریزی های صورت گرفته توسط اوباما آمریکا قرار است که خروج نیروهایش را در نیمه دوم سال ۲۰۱۱ از افغانستان شروع کند و در انتهای سال ۲۰۱۴ تمام مسئولیت ها را به نیروهای افغان واگذار کند. (۴۹)
در سال ۲۰۱۱ کنگره آمریکا اعلام کرد که تاکنون ۳۸۶ میلیارد دلار به جنگ افغانستان اختصاص داده که از این مقدار ۳۸ میلیارد برای آموزش و تجهیز پلیس افغانستان و آموزش نیروهای مسلح افغان برای ایفای نقش ضد تروریستی در افغانستان اختصاص داده شده است.
اوباما پیش از خروج نیروهای امریکا از افغانستان طی زمان بندی اعلام شده یعنی ژوئن ۲۰۱۱ اوباما در سفری غیر منتظره سه شنبه شب وارد کابل شد و در دیداری مشترک با کرزای پیش نویس قرارداد امنیتی را به دولت کابل ارائه داد که حضور طولانی مدت نیروی نظامی این کشور را در قالب ایجاد ۵ پایگاه دائمی تضمین می کرد. (۵۰)
مایک مولن[۸۳] رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا اعلام کرد: بر اساس تصمیم اوباما ۱۰ هزار نیروی نظامی تا پایان سال ۲۰۱۱ و ۲۳ هزار سرباز امریکایی تا آخر سپتامبر ۲۰۱۲ افغانستان را ترک کردند. (۵۱)
در انتخابات میان دوره ای کنگره در سال ۲۰۱۲ نیز کماکان مجلس نمایندگان در دست جمهوری خواهان و سنا در دست دموکرات ها باقی ماند.
باراک اوباما در سال ۲۰۱۳ یک کمپین سیاسی تمام عیار را به منظور متقاعد کردن کنگره امریکا برای تصویب حمله نظامی به سوریه آغاز کرد. وی بر اهمیت وظیفه پیش روی دولت آمریکا پیش از انجام استفاده از زور در پاسخ به حمله شیمیایی مورد ادعا در سوریه تاکید کرده بود. جانیس هان نماینده دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا اظهار داشت: «من بسیار نسبت به اینکه امریکا وارد جنگ دیگری علیه کشوری که به ما حمله نکرده شدیداً نگران هستم».
دبی واسر من شولتز یک نماینده دموکرات مجلس نمایندگان اظهار داشت: «تصاویر دل خراش کودکان کشته شده و ردیف شده کنار هم چیزی است که من نمی توانم در حال حاضر از ذهنم خارج کنم» بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا از موضع گیری در خصوص ارزش حمله نظامی به سوریه طفره رفته و به جای آن بر تقاضا از اوباما برای رایزنی با آن ها تأکید کردند. با این وجود جان کری وزیر امور خارجه پیش بینی کرده بود تصویب کنگره را دریافت خواهد کرد.
مایک راجرز[۸۴] رئیس جمهوری خواه کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا به شبکه CNN گفت: «من فکر می کنم که چالش های حقیقی وجود دارد چرا که این مسأله امنیت ملی است». همچنین سناتور رنوپل در مصاحبه ای گفت: «با وجود آنکه خوشحال است از اینکه اوباما برای کسب مجوز نزد کنگره آمده اما اینکه مجلس نمایندگان رأی به دخالت در جنگ سوریه دهد دست کم با بخت ۵۰-۵۰ رو به رو است» (۵۲)
اما سرانجام در بعد از ظهر سه شنبه سوم سپتامبر ۲۰۱۳ مقامات آمریکایی در جلسه با سناتورها پیش نویس طرحی را تصویب کردند که حمله نظامی آمریکا به سوریه را تایید می کرد اما اجازه حضور سربازان آمریکایی در خاک سوریه را نمی داد. (۵۳)
این طرح که در دقیقه ۹۰ توسط اوباما کنار گذاشته شد سبب شد جان کری با حضور در کمیته روابط خارجی سنا به این مطلب اذعان کند که به موجب توافق بین المللی خلع سلاح شیمیایی که جایگزین حمله به سوریه شد تا تاریخ مذکور ۵۴% تسلیحات شیمیایی سوریه از بین رفته است. (۵۴)
گروهی از سناتور های آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه لایحه ای را تنظیم کردند که بر پایه آن دسترسی ایران به میلیاردها دلار ذخیره ارزی خارجی قطع خواهد شد این گروه هدف خود را تشدید فشار بر ایران اعلام کردند. (۵۵) این در حالی است که پیش از آن نیز کنگره آمریکا واردات بنزین ایران را در اول ژولای ۲۰۱۰ در قالب طرح Cisada[85] تحریم کرده بود تا از این طریق بتواند بر ایران فشار آورد.
اما اوباما در راستای استراتژی دیپلماسی چند جانبه گرایی به مذاکره با ایران در قالب ۱+۵ و در راستای هم سویی بیشتر با دیگر قدرت های بزرگ برای برخورد با چالش های جهانی برآمد.
قبل از انجام مذاکرات نیز آمریکا سعی بر فشار بر ایران از طریق تحریم ها در قالب شورای امنیت سازمان ملل بر آمد. چندی پس از موافقت نامه ژنو میان ایران و ۱+۵ (۲۴ نوامبر ۲۰۱۳/۳ آذر ۱۳۹۲)، ۲۶ سناتور آمریکا طرحی را برای تحریم بیشتر صنعت نفت ایران آماده کردند. سناتور های ارشد دموکرات و جمهوری خواه در میان امضا کنندگان این طرح بودند در عین حال ۱۰ نفر از رؤسای کمیته های سنا با تصویب تحریم های جدید مخالفت کردند و اوباما گفت: در صورت تصویب سنا آن را وتو خواهم کرد. (۵۶)
در شرایطی که تعداد سناتورهای حمایت کننده از تصویب تحریم های جدید علیه ایران دو برابر شد و تعداد آن ها به ۵۰ نفر رسید و تنها یک رأی دیگر نیاز داشت و با وجود مخالفت کاخ سفید رئیس کمیته بانکداری سنا که مسئول پیگیری تحریم های آمریکا علیه سایر کشورهاست گفت: «این تحریم ها از این کمیته عبور نخواهد کرد و سناتورهای خواهان تصویب آن باید مسیر دیگری را بپیمایند».(۵۷)
پس از م
خالفت اوباما از تصویب تحریم های جدید علیه ایران در نامه ای ۱۰۴ عضو کنگره آمریکا که چهار نفر از آنان جمهوری خواه و بقیه دموکرات بودند حمایت خود را از سیاست های اوباما اعلام و از تصویب تحریم های جدید علیه ایران عقب نشینی کردند این گروه از نمایندگان آمریکایی از کنگره خواستند به دیپلماسی در قبال ایران فرصت بدهند. (۵۸)
دستیاران کنگره آمریکا نیز اعلام کردند که تلاش برای اعمال تحریم های جدید علیه ایران در زمینه برنامه هسته ای اش در کنگره آمریکا متوقف شده است. (۵۹)
لیندی گراهام سناتور جمهوری خواه ایالات کارولینای جنوبی در سنای آمریکا گفت: هری رید (رهبر اکثریت سنا) اجازه رأی گیری در مورد لایحه تصویب تحریم های جدید را پس از توافق اولیه ایران و ۱+۵ را نمی دهد. (۶۰)
اما این مسأله باعث نشد که اوباما در مسیر مذاکراتش در قالب ۱+۵ با ایران همواره فشار جمهوری خواهان را بر خود احساس نکند.
آمریکا در منطقه خاورمیانه در کشورهای افغانستان، ترکیه، پاکستان، قرقیزستان، آذربایجان، بحرین، امارات، عربستان، عمان، قطر و کویت دارای پایگاه می باشد. نیروهای آمریکایی مستقر در این پایگاه ها به فراخور نیاز جا به جا شده و یا توسعه می یابند از جمله نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه بحرین از سال ۲۰۰۸ تا کنون به بیش از دو برابر افزایش یافته و از سه هزار نیرو به هفت هزار نیرو رسیده است و حوزه جدید پایگاه آمریکا از سال ۲۰۱۰ تحت توسعه و گسترش بوده است. (۶۱)
علاوه بر این حجم مبادلات و قراردادهای نظامی منعقد شده ما بین امریکا و کشورهای منطقه رشد چشمگیری یافته است. (رک:پیوست شماره ۳) در میان این حجم قرارداد های تسلیحاتی می توان به قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا و عربستان اشاره کرد که شامل فروش هلیکوپتر، جنگنده های جت، تجهیزات رادار و موشک های مسیریاب ماهواره ای می باشد. گرچه تصویب این قرارداد با مخالفانی از سوی کنگره مواجه بود اما تا به حال کنگره در زمینه فروش سلاح قادر به لغو کردن و یا بلوکه کردن نبوده بلکه توانسته اصلاحات و تعدیل هایی انجام دهد. (۶۲)
انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا در سال ۲۰۱۴ که در روز سه شنبه ۴ نوامبر ۲۰۱۴ صورت می گیرد سرنوشت مجلس نمایندگان و سنا و اینکه به تصرف چه حزبی در آید بر سیاست خارجی اوباما در دو سال آینده تأثیر گذار خواهد بود.
۳-۳-۴-نظام جهانی در دوران اوباما
زمانی که اوباما در سال ۲۰۰۸ وارد کاخ سفید شد نظام جهانی دست خوش تحولاتی گردیده بود که آن را از شرایط و نظام جهانی دوران بوش متمایز می ساخت. این تحولات بر راهبرد های اتخاذ شده از سوی اوباما تأثیر گذار بوده است و از میان تحولات مزبور می توان موارد زیر را بر شمرد:
یکی از خطوط چالش ساز برای آمریکا در سال های پیش رو در طول مرز های غربی و جنوب غربی روسیه قرار دارد. کشورهای گرجستان، اکراین، مولداوی، و کشورهای بالتیک، استونی، لیتوانی، لتونی، لهستان، مجارستان، جمهوری چک و در قفقاز و آسیای مرکزی و حتی بالکان در این بستر قرار می گیرند؛ و به عنوان منطقه رقابتی بین روسیه و اتحادیه اروپا و آمریکا مطرح می باشند.
شرایط کنونی روسیه کاملاً متفاوت از دهه نود میلادی می باشد. چرخش روسیه به سمت لیبرالیسم و دموکراسی با تمرکز قدرت در دستان ولادیمیر پوتین[۸۶] به پایان رسید و ملی گرایی قدرت های بزرگ و محاسبات و اهداف معطوف به آن بار دیگر به روسیه باز گشته است. رشد اقتصادی روسیه از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ با نرخ ثابت ۷ درصد به واسطه افزایش قیمت های جهانی انرژی افزایش یافته است. این کشور دارای بالاترین ذخایر منابع معدنی در میان کشورهای جهان است و از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۶ حجم کلی اقتصاد این کشور ۵۰ درصد افزایش یافته است و میزان در آمد سرانه این کشور نیز به ازای هر فرد رشدی ۶۵ درصدی را تجربه کرده است. روندی که به لطف افزایش قیمت انرژی در سال های اخیر نیز ادامه داشته است.
امروزه روسیه بیش از هر کشور دیگری اختلافات موجود در اتحادیه اروپا را روشن می کند و اگر چه این کشور توانمندی های نظامی محدودی در قیاس با آمریکا داراست. ثروت نفت و گاز در سالیان اخیر به این کشور اجازه داده تا بتواند مخارج دفاعی خویش را بیش از ۲۰ درصد در سال در طول چند سال گذشته افزایش دهد؛ و امروزه پس از آمریکا و چین بیشترین هزینه را در امور نظامی مصروف می دارد.
روسیه در سال های اخیر در حال گسترش نیروی نظامی خود است. قدرت نظامی روسیه همواره بخش جدایی ناپذیر از سیاست خارجی این کشور بوده است و هنوز در چچن، اوستیای جنوبی و مولداوی حضور نظامی خود را حفظ کرده است. همچنین آن طور که روسیه در حمله خود به گرجستان در سال ۲۰۰۸ نشان داد نسبت به روند های متعارض با منافع خود در کشورهای مستقل شده از شوروی می تواند این نیروها را به سرعت به کار گیرد. (۶۳)
روسیه تمام تلاش خود را رد راستای جلوگیری از پیوستان اکراین و گرجستان به ناتو انجام داده است از جمله نقش روسیه در تحولات اخیر اکراین قابل بحث می باشد.
در ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ در پی اعتراضات خیابانی مردم علیه دولت روس گرای ویکتور یاکویچ منجر به موافقت یانکویچ به برگزاری انتخابات زود هنگام گردید و در پی آن یانکویچ برکنار و آرسنی یاتسنیوک دولت جدید را تشکیل داد. پس از این حوادث که روسیه از آن به عنوان کودتا و غرب به عنوان انقلاب یاد می کند. یانکویچ به روسیه گریخت و روسیه شبه جزیره کریمه را تحت عنوان حمایت از روس تبارهای این ایالت به اشغال خود در آورد و با برگزاری یک همه پرسی ۹۶ درصد از واجدین شرایط موافقت خود را در پیوستن شبه جزیره کریمه به روسیه اعلام کردند.
برخی از تحلیلگران بحران شبه جزیره کریمه را بزرگ ترین بحران بین روسیه و غرب پس از جنگ سرد می دانند. (۶۴)
امروزه روسیه اگر چه دیگر ابر قدرت محسوب نمی شود اما همه مؤلفه های لازم را برای ایفای نقش قدرت بزرگ داراست. این کشور از توانمندی قابل ملاحظه ای در حوزه اقتصادی، سیاسی، نظامی برخوردار بوده و همچون آلمان پس از جنگ جهانی اول درصدد بازیابی قدرت خویش در معاملات جهانی می باشد.
دوم که رابطه حقوقی را اثبات میکند دلیل حکمی مینامند که مربوط به بحث ادلّهی اثبات دعوا نیست. در حقیقت همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، در ادلّه اثبات دعوا تنها ادلّهای مورد بحث و مطالعه قرار میگیرند که به اثبات موضوع حق مورد ادعا بپردازند و نه به حکم آن. دلیل حکمی چون دلیلی است که برای اثبات حکم قضیه به کار میرود، بنابراین تشخیص آن از تکالیف و وظایف دادگاه است. قضات دادگاهها مکلف هستند که مطابق قوانین به دعاوی افراد رسیدگی نموده و حکم صادر نمایند و نمی توانند به بهانهی سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از صدور حکم امتناع ورزند والّا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد (ماده ۳ ق.آ.د.م. و ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی).
همان طورکه گفته شد اثبات حکم قضیه از تکالیف اصحاب دعوا به شمار نمیآید؛ هر چند که آنان میتوانند قانون حاکم بر دعوای خویش را به دادگاه پیشنهاد نمایند، ولی دادرس هیچ تکلیفی در پذیرش پیشنهاد آنان ندارد و در نهایت، خود شخصاً به احراز حکم مبادرت می ورزد. دلایل حکمی، موضوع بحث ادلّهی اثبات دعوا قرار نمیگیرند، چرا که در بحث ادلّهی اثبات دعوا تنها اثبات موضوع مورد ادعا در عالم خارج است که اهمیت دارد و حکم موضوع آن از بحث حاضر خارج است. اما چون دلیل موضوعی دلیلی است که برای اثبات موضوع و قضیه دعوا به کار میرود، بنابراین مدعی حق باید ثابت کند که واقعه و موضوع مورد ادعای وی در عالم خارج اتفاق افتاده است تا دادرس بتواند حکم آن موضوع را بر آن بار نماید. اقامهی دلایل موضوعی از تکالیف و وظایف اصحاب دعوا است و قاضی اصولاً در آن نقش انفعالی دارد. تأکید میشود که بحث ادلّهی اثبات دعوا تنها شامل ادلّهی موضوعی میباشد و ادلّهی حکمی دعوا را در بر نمیگیرد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
از میان چند تقسیم بندی که ما برای نخستین بار از ادلّه اثبات دعوا به دست دادیم، شاید مهمترین آنها تقسیـم ادلّه به احرازی و اخبـاری باشد. دلیل احرازی دلیـلی است که در عالـم خارج، موجـود می باشد و دادرس به احراز آن به عنوان امر خارجی اقدام می کند و دلیل اخباری، دلیلی است که به صورت گزارش امر که در گذشته واقع شده در حضور دادرس اتفاق میافتد و قاضی این اخبار را از ناحیهی اشخاص استماع مینماید .از جمله دلایل تقسیم بندی فوق وجود ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی و تأثیر آن بر نظام حقوقی ایران می باشد. ماده ۱۹۹ مقرر میدارد : « در کلیه امور حقوقی، دادگاه علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استناد طرفین دعوا، هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام خواهد داد » در نگاه نخست، چنین به نظر میرسد که ماده فوق به دادرس اختیارات نامحدودی در کشف حقیقت اعطا می نماید. این استنباط با اصل بیطرفی دادرس در تضاد است و امنیت قضایی را نیز به خطر میاندازد. به همین دلیل ما به تقسیم بندی دلایل به دلیل احرازی و اخباری دست زدیم تا محدودهی اختیارات قاضی را در کشف حقیقت روشن کنیم.
گاهی دلیل، اخباری است، بدین معنا که دادرس منتظر اخبار اشخاص دخیل در دعوا یا شخص ثالث است تا طبق آن حکم دعوا را مشخص نماید؛ مانند اقرار که عبارت است از اخبار به حق، به نفع غیر و به ضرر خود و یا شهادت که عبارت است از اخبار به حق، به نفع یکی و به ضرر دیگری و یا سوگند که عبارت است از اخبار به حق، به نفع خود و به ضرر دیگری با شاهد گرفتن خداوند متعال؛ در واقع سوگند اخبار مؤکَّد است زیرا اخبار به حق در آن با لفظ جلالهی اللّه موکّد میشود. این دلایل که همگی دربرگیرنده نوعی اخبار است دلایل اخباری نامیده میشوند. به نظر ما قاضی در مورد دلایل اخباری نقش فعال ندارد. بنابراین وی نمیتواند به عنوان مثال اصحاب دعوا را در دعوای مدنی به طرف اقرار در قالب پرسشهای هدایت شده (بر خلاف قاضی کیفری) سوق دهد. و یا این که به دنبال شاهد بگردد تا وی را تشویق به ادای شهادت به ضرر یکی از طرفین دعوا نماید و یا این که یکی از اصحـاب دعوا را تشویق به اداء سوگند نمـاید، چرا که در این صورت اصل بی طـرفی دادرس نقض می گردد.
علاوه بر سه دلیل فوق (که همیشه و در همه حال اخباری هستند : اقرار، شهادت و سوگند)، برخی از ادلّه نیز گاهی اوقات متضمن اخبار هستند همانند اسناد. همان طور که در مبحث سند خواهیم دید، سند دلیلِ دلیل است. در حقیقت سند غالباً متضمن اقرار طرفین است و خودِ سند دلیلی است بر اقرار گذشتهی امضاکنندگان آن و به این بیان دلیلِ دلیل است. محتوای سند هرگاه اقرار باشد، دلیل اخباری است. درحالی که خود سند به عنوان یک واقعیت خارجی یک دلیل احرازی است و نقش قاضی را در احراز اصالت سند باید فعال دانست.
اما گاهی اوقات نه تنها خود سند دلیل احرازی است بلکه حاوی دلیلی است که آن دلیل نیز احرازی می باشد. مانند نقشهی هوایی که سندی است حاوی معاینهی محل و یا صورتجلسهی تأمین امارات و میدانیم که دلایلی مثل امارات از جمله دلایل احرازی هستند، زیرا دادرس مستقیماً با توجه به اوضاع و احوال به احراز امری میپردازد. معاینه محل نیز که از انواع امارات قضایی است به همین صورت است زیرا دادرس با توجه به مشاهده و ثبت وضعیت موجود اشیاء به احراز امور می پردازد. در رابطه با سایر ادلّهی احرازی، میتوان گفت که کارشناسی نیز از جمله ادلّه احرازی است. با این توضیح که در کارشناسی دادرس با واسطهی شخصی به عنوان کارشناس واقعیت امر را احراز مینماید. تحقیق محلی از ادلّهای است که ماهیت مختلط دارد. یعنی هم اخباری است و هم احرازی. در جایی که آگاهان محلی و اشخاص مطّلع اطلاعات خویش را اظهار میدارند، اخبار است ولی در نهایت امر، این دادرس است که به دلالت عقل خویش به احراز واقعیت امر و کشف واقع دست میزند. خود سند نیز همیشه از ادلّهی احرازی است .گرچه در رابطه با دلیل منعکس شده در آن هم می توان از دلیل احرازی صحبت نمود و هم دلیل اخباری .همان طور که گذشت محتوای اسناد در برخی مواقع از ادلّه احرازی به شمار می روند و آن جایی است که محتوا و مفاد اسناد متضمن اخبار نمی باشد، بلکه در واقع سند متضمن یکی از ادلّهی احرازی مذکور در فوق میباشد، به عنوان مثال نقشهی هوایی سندی است که معاینهی محل چند سال قبل در آن منعکس شده است و همان طور که گفته شد احراز واقعیت از معاینه محل بر عهدهی دادرس می باشد. بنابراین دلیل مندرج در سند می تواند حسب مورد از ادلّهی احرازی یا اخباری باشد.
در تمام ادلّهی احرازی دادرس می تواند هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام دهد و این امر به صراحت ماده ۱۹۹ مورد بحث مجاز است، درحالی که در بحث ادلّه اخباری دادرس به واسطه اخبار دیگران حکم می کند و خود به احراز امری در خارج نمی پردازد. بنابراین در ادلّهی اخباری هرگونه القاء، تلقین و تحصیل دلیل ممنوع است و نقش دادرس یکنقش انفعالی است.
آخرین تقسیم بندی ما از دلیل، تقسیم دلیل به اعتبار نقش آن در اثبات دعوا می باشد. بر این اساس، ادلّه به سه قسم تقسیم می شوند:
قسم نخست ادلّهای است که دلالت آنها ذاتی است و براساس قانون، ادلّه اولی محسوب می شوند. این ادلّه تحت عنوان ادلّه اصلی مورد بحث قرار میگیرند که عبارتند از اقرار، شهادت و سوگند.
قسم دوم ادلّهای می باشند که خود آنان ذاتاً دلیل محسوب نمی شوند بلکه محتوای آنها دلیل است. به عبارت دیگر این نوع ادلّه، دلیلِ دلیل هستند و به انعکاس دلیل می پردازند. این نوع ادلّه با عنوان ادلّهی تأمینی مورد بحث قرار می گیرند. ادلّه تأمینی منحصر به دو دلیل می باشند که عبارتند از : اسناد و صورتجلسهی تأمین دلیل .
صورتجلسهی تأمین دلیل گرچه تحت عنوان اسناد قابل بررسی است، لیکن به جهت داشتن عنوان مستقلی در قانون آیین دادرسی مدنی به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد.
قسم سوم ادلّهای هستند که استناد به آنها در صورت فقدان ادلّهی اصلی و تأمینی صورت میگیرد. بنابراین اگر ادلّهی اصلی و یا تأمینی وجود داشته باشد، استناد به این ادلّه بی معناست. این ادلّه با عنوان ادلّهی تکمیلی مورد بحث قرار میگیرند که در واقع تکمیل کنندهی سایر ادلّه میباشند. ادلّهی تکمیلی عبارتند از : امارات اعم از قانونی و قضایی، تحقیقات محلی، معاینه محلی و کارشناسی.
این واژه مؤنث بین به معنای « آشکار و نمایان » و صفت مشبهه است از ماده بان یبین بیانا به معنای« روشن و آشکار شد ». در قرآن واژه بینه و مشتقات آن به هر دو نوع وصفی و اسمی به کار رفته است (برای صورت وصفی رجوع کنید به بقره : ۲۱۱ و آل عمران : ۹۷ برای اسمی رجوع کنید به بقره : ۲۰۹ انعام : ۱۵۷). کلمه بینه در قرآن نوزده بار به صورت مفرد و ۵۲ بار به صورت جمع (بینات آیات بینات) استعمال شده است اما به هیچ روی با اصطلاح فقهی ارتباط ندارد اگرچه حکم حجیت شهادت دو مرد عادل و برخی صور دیگر شهادت در قرآن آمده است. این کلمه در قرآن به همان معنای لغوی و بیشتر در گزارش معجزات پیامبران به کاررفته است (برای نمونه رجوع کنید به بقره : ۸۷ و۹۲ انعام : ۵۷ اعراف : ۷۳) مثلا معجزات حضرت موسی علیه السلام هم به عنوان بینه (و نیز آیه بینه آیات بینات ) و هم به عنوان «برهان» یاد شده است. طبرسی در مجمع البیان این کلمه را به معانی مختلف چون دلالت جداکنندهی حق از باطل، حجت آشکار، معجزه، و برهان تفسیر کرده است. ( ابن قیم جوزیه، ص ۱۲- ۲۴)
در منابع فقهی این واژه بیشتر در ابواب « قضاء و شهادات » آمده ولی تعریف روشنی از آن ارائه نشده است. برخی فقها بینه را چیزی دانستهاند که حق را تبیین و آشکار میکند (اسم لما یبین الحق و یظهره)(زحیلی، ج ۶ ، ص ۵۶)، و بر این پایه مراد از بینه فقهی را مفهومی معادل دلیل و برهان ذکر کردهاند (ابن قیم جوزیه، ص ۱۲- ۲۴) که در واقع همان معنای لغوی بینه است. گاه در تعابیر فقهای پیشین به جای«بینه» کلمه حجت به کار رفته است (علامه حلی قواعدالاحکام ج ۲ ص ۲۰۵) و برخی آن را به « الحجه القویه » تفسیر کرده اند(ابوجیب : ۴۷). به موجب این نظریه بینه در فقه به معنای لغوی به کار رفته و اصطلاح خاص نشده است.
با این همه از مجموعه کاربردهای فراوان این واژه در متون فقهی میتوان دریافت که مراد از بینه چنین مفهـوم عام و گستردهای نیست بلکه مراد از آن شهادتی است که شرع آن را حجت و معتبر میشمارد و مدعی برای اثبات مدعای خود می تواند ارائه کند. به گفته ابن قدامه: « شهادت را از آنرو بینه خواندهاند که سبب روشن شدن حق و رفع اختلاف می شود » (ابن قدامه ، ۱۴۰۹ ق : ۴) براین اساس کاربرد بینه در این معنای اصطلاحی نوعی استعمال عام در خاص یا انتقال از معنای لغوی و عرفی به معنای شرعی است. حتی اگر نقل مفهوم بینه را از معنای لغوی نپذیریم باتوجه به کاربرد فراوان بینه در اصطلاح یادشده (شهادت معتبر) ادعای انصراف از معنای عام لغوی را دست کم در کتب فقهی – و حتی احادیث – نمیتوان انکار کرد.
در احادیثی نیز که موضوع آنها قضاء و شهادت است بینه غالبا به همان معنای اصطلاحی بهکار رفته است. (حرعاملی، ج ۱۸، ص ۱۶۷ـ۱۷۳ ) حتی به گفته راغب اصفهانی (ذیل « بین ») وجه شهرت بینه در این اصطلاح و کاربرد آن در مورد شهادت حدیث معروف نبوی : « البینه علی المدعی والیمین علی من انکر » است همچنانکه منشأ حجیت و اعتبار بینه به مفهوم مصطلح آن نیز همین حدیث است. این حدیث – که در جوامع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده – مقبول همه فقهاست و در رتبه احادیث متواتر قرار گرفته است. (بجنوردی، ج ۳، ص ۵۹)
بنابر نظر مشهور مراد از بینه در این حدیث دوشاهد مرد است چنانکه در حدیث دیگری از همان حضرت بدان تصریح شده است (حدیث حضرمی و کندی). (شمس الائمه سرخسی ج ۱۷ ص ۳۰) به استناد این احادیث و احادیث دیگر، میتوان گفت که مراد از بینه در احادیث و سخنان صحابه و تابعین نیز همان اصطلاح فقهی است. در برابر جمعی معتقدند که بینه در این موارد همان معنای لغوی را دارد و انطباق آن بر موارد خاص هرچند بسیار باشد نشانه اعراض از مفهوم لغوی نیست و مواردی مانند شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن تنها از مصادیق آن مفهوماند نه سازنده اصطلاحی جدید. براین اساس اینان قائل به وجود اصطلاح فقهی خاص برای بینه نیز نیستند.
درباره مصادیق بینه اصطلاحی آرا مختلف است برخی معتقدند که شارع بینه را تنها بر دو شاهد مرد اطلاق کرده است و مواردی چون شهادت یک مرد و دو زن شهادت زنان و شهادت مرد همراه با سوگند مدعی را هرچند از نظر شرعی معتبر باشند نمیتوان مصداق بینه شمرد. گروهی دیگر اطلاق بینه را بر شهادت یک مرد و دو زن نیز صحیح میدانند. عدهای یک شاهد مرد و سوگند مدعی را نیز بدان افزودهاند. در برابر این اقوال کسانی نیز معتقدند که بینه به این موارد منحصر نمیشود و هرگونه دلیل شخص مدعی که بتواند مستند حکم قاضی قرار گیرد مصداق آن است. ( به ابن قیم جوزیه، ص ۲۴)
درباره اصطلاح فقهی بینه از جنبه های مختلف آرائی مطرح شده که توجه به آنها در این مبحث ضروری است :
۱) حجیت بینه را هیچکس انکار نکرده اما درباره ملاک آن دو نظر ابراز شده است. برطبق نظر نخست که اکثر فقهای همه مذاهب آن را پذیرفته اند شهادت دو مردعادل (و سایر مصادیق بینه) تنها مفید ظن است ولی شارع- همچون سایر امارات شرعی آن را همرتبه علم قرار داده است. مطابق با نظر دوم شهادت مزبور سبب علم عادی می شود و حجیت آن را عرف پذیرفته و شارع نیز همان را تأییدکرده است. براساس این نظر حجیت بینه از آنروست که علم می آورد و بنابراین اختصاص به گواهی دومرد ندارد. هرعاملی که عرفا چنین باشد مصداق بینه خواهد بود و می تواند برای اثبات ادعا ارائه گردد. حتی اگر شهادت یک مرد عادل نیز از نظر عرف در مواردی سبب علم باشد بینه تلقی می شود. شاید بر مبنای همین دیدگاه باشد که سلار دیلمی و ابن حمزه قسامه را نیز از اقسام بینه دانسته اند اما فقهای دیگر آن را از راه های اثبات قتل یا جراحت در صورت عدم دسترسی به بینه برشمرده اند. البته قائلان به هر دو نظریه این نکته را مطرح کرده اند که در موارد خاصی مثل نسبت زنا فقط به شکلی معین می توان اثبات دعوا کرد و قاعده حجیت بینه (به هر دو معنای لغوی و اصطلاحی) در این موارد تخصیص خورده است.( بجنوردی ج ۳ ص ۱۶)
۲) بنابر نظر مشهور که بینه از امارات شرعی است و حجیت ذاتی ندارد این سؤال مطرح است که آیا در صورت علم به درستی ادعا نیازی به بینه هست و آیا در صورت علم به نادرستی ادعا اگر مدعی بینه داشته باشد می توان آن را پذیرفت ؟ این مسئله در کتابهای فقهی زیر عنوان « عمل قاضی به علم خود » مطرح شده است. فقهای امامیه معتقدند که علم بر بینه مقدم است و قاضی در صورت آگاهی از واقع نه به بینه نیازمند است و نه می تواند به استناد بینه حکمی برخلاف علم خود صادر کند. در این میان فقط چندتن از جمله ابن حمزه این نظریه را منحصرا درباره حق الناس پذیرفتهاند اما با توجه به ادعای اجماع توسط شماری از بزرگان چون علم الهدی در انتصار، شیخ طوسی در الخلاف، ابن زهره در غنیه و ابن ادریس در سرائر میتوان گفت که علم قاضی مطلقا بر بینه مقدم است. ابوحنیفه عمل قاضی به علم خود را در حقوق الله مطلقا انکار کرده و در حقوق الناس نیز در صورتی جایز میداند که قاضی این علم را در منطقه قضایی خود و بعد از تصدی امر قضا به دست آورده باشد ضمن نقل فتاوی فقهای عامه در این باره می گوید عمل قاضی به علم خود به طور مطلق از نظریات اختصاصی امامیه است.( طوسی، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۲: ۶۰۳)
۳) در مسائل قضایی که غالبا طرفین دعوا مطرح اند هنگامی به بینه مدعی نیاز هست که طرف مقابل منکر درستی ادعای مدعی شود اما اگر او اقرار کند ارائه بینه ضرورت نخواهد داشت. به عقیده اکثر فقهای امامیه بعد از اقرار طرف مقابل مدعی بر مبنای اقرار خصم به حق خود دست می یابد و نیازی به حکم قاضی نیست. حتی برخی گفته اند که بعداز اقرار اختلاف از میان می رود و اقرارکننده با این اقدام خود مرافعه را از میان برمی دارد. (آشتیانی، ۱۳۷۶ : ۹۱)
اما شماری دیگر از فقها از جمله وحید بهبهانی و محقق اردبیلی اقرار را همچون بینه میدانند و معتقدند که در صورت اقرار نیز دعوا با حکم قاضی پایان می پذیرد. البته از این نظر بین فقها اختلافی نیست که اگر مدعی از قاضی بخواهد که براساس اقرار طرف مقابل داوری کند انجام این درخواست بر قاضی واجب می شود. بین بینه و اقرار تفاوتهایی ذکر شده است.( طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۴۸- ۴۹)
۴) در دعاوی قضایی مدعی حق ارائه بینه دارد نه آنکه این کار بر او واجب باشد وی می تواند حتی با داشتن بینه از قاضی بخواهد که منکر را سوگند دهد. همچنین منکر میتواند در صورت لزوم بینه ارائه دهد. احادیثی نیز براین مطلب دلالت دارد. نظر مشهور فقهای شیعه این است که بینه منکر در صورت تعارض دو بینه داخل و خارج پذیرفته می شود. اما برخی بر این عقیده اند که منکر در همه حالات و شرایط می تواند بینه بیاورد حتی اگر به قصد گریز از سوگند خوردن باشد. در میان اهل سنت حنفیان و حنبلیان مطلقا منکر مقبولیت بینه مدعی علیه هستند.( جعفری لنگرودی، ج ۱، ص ۴۲۴- ۴۲۵)
شهادت یکی از قدیمی ترین ادلّه برای اثبات ادعا می باشد و مطالعه تاریخ حقوق نشان می دهد که در تمامی نظام های حقوقی، از دیرباز، جزء دلایل با اهمیت تلقی میشده است؛ لیکن در حدود استفاده از این دلیل و دایرهی اعتبار و ارزش آن همیشه اختلاف نظر وجود داشته است .علت این امر این است که از یک طرف شهادت، به علت سهولت آن، رواج بسیاری در جامعه دارد و نمی توان آن را بهطورکلی محدود کرد و از سوی دیگر یکی از دلایلی محسوب میشود که امکان تبانی و سوء استفاده از آن بسیار است.
به منظور تبیین این دلیل اثبات دعوا، ابتدا به تعریف آن پرداخته (مبحث اول) و سپس دایرهی اعتبار شهادت را مورد بررسی قرار می دهیم (مبحث دوم). پس از آن به بیان شرایط اعتبار می پردازیم (مبحث سوم) و در پایان، آیین شهادت را مورد مطالعه قرار خواهیم داد (مبحث چهارم).
شهادت را میتوان اینگونه تعریف نمود : شهادت، اخبار به وجود حق یا سبب آن به نفع یکی و به ضرر دیگری است. شهادت به مفهوم اعم، اخبار (خبر دادن) فرد نزد مرجع قضاوتی از دیده ها یا شنیدهها یا سایر آگاهیهایی است که به صورت اتفاقی یا به درخواست یکی از اصحاب دعوا از موضوعی پیدا کرده است. گواهی با اقرار این تفاوت اساسی را دارد که اقرار به زیان خود و به سود دیگری است و با ادّعا که اخابر به سود خود و به زیان دیگری است تفاوت دارد.
گواه از دیـده ها، شنیده ها سایر آگاهی های خود بدون دخالت دادن تخصـص احتمالی خود، اخبار می نماید بی آنکه از آن نتیجه گیری نماید.
به عبارت ساده تر، شهادت عبارت است از اخبار به حق به نفع غیر و به زیان غیر.ارکان تعریف فوق عبارتند از:
رکن نخست : اخبار- شهادت از جمله ادلّهی اخباری است که خبر از وجود حقی میدهد که سابقاً ایجاد شده است. بنابراین شهادت قابل تصدیق و تکذیب می باشد و این وجه تمییز جملات اخباری از جملات انشایی است که قابل تصدیق و تکذیب نمی باشند.
رکن دوم : اخبار به حق – شهادت، از وجود حقی خبر می دهد و همان طور که پیش از این گفته شد، حق به مفهوم اعم کلمه مد نظر می باشد و شامل تمام حقوق عینی و دینی و نیز مالی و غیرمالی، می شود.
رکن سوم : به نفع غیر – شهادت همانند اقرار، به نفع غیر اخبار می شود .بنابراین اگر اخبار به نفع خود خبردهنده باشد این امر شهادت محسوب نمی شود بلکه ادعا است.
رکن چهارم : به ضرر غیر – این رکن فصل تعریف شهادت از اقرار محسوب می شود، زیرا اقرار خبری بود که به ضرر خود خبردهنده بود لیکن در شهادت شخص خبردهنده هیچ زیانی از خبر نمی بیند.
همان طورکه قبلاً نیز اشاره شد در مورد تعیین دایره و محدوده اعتبار شهادت، بین نظام های حقوقی مختلف، اختلاف نظر وجود دارد .این اختلاف به اصول مذهبی و اخلاقی و نیز سطح فرهنگ جوامع باز میگردد. در جوامع غیرمذهبی که افراد به اصول مذهبی و اخلاقی پای بند نمی باشند، توسعهی دایرهی اعتبار شهادت میتواند آثار سوء بسیاری به بار آورد و حقوق افراد بسیاری را تضییع نماید. ولی در جوامع مذهبـی که افراد مقیّد به راستگـویی می باشند، توسعهی دایرهی اعتبـار شهـادت شهود می تواند به احقاق حقوق افراد کمک شایانی نماید .امروزه هیچ یک از این دو دیدگاه به طور کامل و مطلق نمی تواند مورد قبول واقع شود و هر یک از این دو نظام به یکدیگر نزدیک شده اند. اما با رواج اسناد و متداول شدن آنها در معاملات میان افراد، نظام های حقوقی جدید به سمت محدود کردن اعتبار شهادت شهود، به ویژه در مواردی که به طور متعارف میان افراد سند تنظیم میشود، گرایش پیدا کرده اند. به عنوان مثال، در کشور فرانسه در مورد معاملات با مبلغ معین باید سند تنظیم گردد و شهادت شهود به هیچ عنوان پذیرفته نمیشود.
در قانون مدنی سابق ایران به پیروی از قانون مدنی فرانسه ارزش و اعتبار شهادت محدود بود و تنها در موارد خاصی شهادت شهود پذیرفته میشد .لکن با اصلاحات سال ۱۳۶۰ و متعاقباً سال ۱۳۷۰ و با حذف مواد ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ از قانون مدنی، نظام حقوقی ایران به شدت به سمت توسعهی اعتبار شهادت، گرایش پیدا کرد .تنها محدودیتی که در مقابل اعتبار شهادت شهود وجود دارد، ماده ۱۳۰۹ ق .م است که مقرر میدارد: « در مقابل سند رسمی یا سندی که اعتبار آن در محکمه محرز شده، دعوا که مخالف با مفاد یا مندرجات آن باشد به شهادت اثبات نمیگردد این ماده نیز در نظریه مورخ ۲۴/۸/۱۳۶۷ شورای نگهبان خلاف شرع اعلام شد. براساس این نظر «مادهی ۱۳۰۹ ق .م از این نظر که شهادت، شرعی را در برابر اسناد معتبر فاقد ارزش دانسته خلاف موازین شرع و بدین وسیله ابطال میگردد »
با دقت نظر در ماده ۱۳۰۹ ق .م و حتی بدون در نظر گرفتن ایراد شورای نگهبان متوجه می شویم که این ماده محدودیت قابل اعتنایی را در مقابل اعتبار شهادت به وجود نیاورده است؛ زیرا ماده ۱۳۰۹ ق .م تنها مواردی که مخالف با « مفاد و مندرجات » سند رسمی باشد را با شهادت شهود قابل اثبات نمیداند نه هر نوع شهادت مغایر با سند رسمی .در واقع، شهادتی که مورد پذیرش قرار نمی گیرد، شهادتی است که مؤدای آن با مفاد سند رسمی در تضاد باشد، به عنوان مثال، در یک وکالت نامه رسمی به منظور بلاعزل نمودن وکالت درج میشود که موکل حق عزل وکیل خویش را ضمن عقد خارج لازم از خود ساقط نمود و بدین ترتیب وجود عقد خارج لازم مورد تصریح قرار می گیرد. استناد شهادت به منظور اثبات عدم وجود چنین عقد خارج لازمی، نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد، چون موضوع این شهادت (عدم وجود عقد خارج لازم) در سایر انواع تعارض بین شهادت و مندرجات سند رسمی نمیتواند مانع پذیرش سند گردد؛ مثل این که شهود بر استعفای وکیل یا بر انجام مورد وکالت توسط شخص موکّل قبل از انجام آن توسط وکیل شهادت دهد .همین طور است چنان چه مؤدای شهادت شهود فقدان یکی از شرایط صحت عقد وکالت و در نتیجه بطلان آن باشد.
از آن گذشته، استنباط میشود آن چه در ماده ۱۳۰۹ آمده، محدودیت واقعی برای شهادت محسوب نمیگردد، زیرا سند موضوع این ماده در معنای اخص کلمه به کار گرفته شده و معادل acte و فرانسوی می باشد و نه document بنابراین چون در این مفهوم، سند متضمن یک عمل حقوقی است و چنین سندی در برگیرنده اقرار کتبی امضاء کننده سند می باشد، از باب تعارض اقرار با شهادت، اقرار مقدم می گردد، به ویژه که شهادت مأمورین رسمی دولت نیز در سند به اقرار ضمیمه شده اند. به عبارت دیگـر همان طور که قبـلاً نیز گفته شد، سند خود ذاتـاً دلیل نمی باشد بلکه تأمین کننده و انعکـاس دهندهی دلیل میباشد و در اکثر موارد محتـوا ومفاد سند، اقرار یا شهادت می باشد و میدانیم انکار پس از اقرار مسموع نیست (ماده ۱۲۷۷ ق .م.)؛ بنابراین کاملاً روشن است اقراری که در سند رسمی مندرج است در مقام تعارض با شهادت غالب بوده و شهادت نمی تواند چنیـن اقراری را از اعتبار ساقط نماید .بنابـراین ایراد شرعی شورای نگهبـان در رابطه با این ماده نمیتواند قابل دفاع باشد و در عمل نیز دادگاهها برخلاف نظر شورای نگهبان عمل نموده و بر خلاف مفاد و مندرجات سند رسمی، شهادت شهود را نمیپذیرند. با این توضیح مشخص میشود که حداکثر اعتباری را که میتوان برای شهادت به عنوان یک دلیل تصور کرد در قانون ما برای شهادت در نظر گرفته شده است و این نشان از اهمیت بسیار زیاد شهادت به عنوان دلیل اثبات دارد.
نکته ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که با اصلاحات قانون مدنی و حذف مواد ۱۳۰۶ به بعد، ماده ۱۳۱۲ ق . م نیز کارکرد خویش را از دست داده است و دیگر قابلیت بحث ندارد .توضیح آن که در قانون سابق دعاوی به دو دسته تقسیم میشد: دسته اول، دعاوی بودند که با شهادت شهود قابل اثبات نبودند که همگی با اصلاحات قانونگذار حذف گردیدند .(مواد ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ ) و دسته ی دوم، دعاوی بودند که با شهادت شهود قابل اثبات بودند که معرف این نوع دعاوی ماده ۱۳۱۲ ق . م بود .امروزه دیگر تمامی دعاوی با شهادت شهود قابل اثبات هستند و ماده ۱۳۱۲ ق. م کاملاً لغو و بیهوده است و هیچ فایدهای ندارد.
با توسعهی دایرهی اعتبار شهادت، اصولاً برای این که امنیت قضایی به مخاطره نیفتد و از این دلیل سوء استفاده نگردد، شرایطی برای اعتبار شهادت وضع شده است. دستهای از این شرایط مربوط به شخص شاهد و برخی دیگر مربوط به نحوهی ادای شهادت و در نهایت دستهای نیز مربوط به موضوع شهادت میباشد. مجموع این شرایط به ترتیب مورد مطالعه قرار میگیرد.
ماده ۱۳۱۳ ق.م مقرر میدارد : « در شاهد بلوغ، عقل، عدالت، ایمان و طهارت مولد شرط است » و نیز تبصره ۲ همین ماده اعلام می نماید «شهادت کسی که نفع شخصی به صورت عین یا منفعت یا حق در دعوا داشته باشد و نیز شهادت کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند پذیرفته نمیشود». با توجه به این ماده شرایط شاهد عبارتند از :
قبل از ارائه یافته های تحقیق لازم است که مطالبی را در رابطه با طرز نگارش مطالب و یافته ها درروش کیفی و به خصوص روش نظریه زمینهای گفته شود.
محققان و روششناسان کیفی اعتقاددارند که روش نگارش و ارائه یافته ها درروش کیفی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنا بر عقیده آن ها زبان نگارش گزارشهای کیفی باید منطبق و متعلق به زبان افراد موردمطالعه باشد. به این معنا که تعلق پذیری نسبت به افراد موردمطالعه در آن دیده شود. از دیدگاه این محققان ازآنجاکه کار محقق تفسیر تفسیرها و گاه صرفاً طبقه بندی تفسیرهای مردم عادی است و ازآنجاکه زبان مردم عادی زبانی غیرحرفه ای و مبتنی بر دانش عامیانه است، بنابراین باید از به کارگیری روش حرفهای و پیچیده یا هر سبک و روشی که به جای سادهسازی مفاهیم موردمطالعه به پیچیدگی موضوع موردمطالعه دامن میزند اجتناب نمود. درواقع روش کیفی به عنوان رهیافتی که بر زبان بومی و دانش عمومی مبتنی است، باید در ارائه مطالب و طرز بیان آن ها به اصول زبان بومی و عامه فهم وفادار باشد. از طرف دیگر نیز ازآنجاکه گزارش تحقیق و یافته های آن جهت ارزیابی و قضاوت باید در دسترس افراد بومی و درگیر قرار گیرد و یا در صورت لزوم به افزایش دانش و آگاهی آن ها از وضعیت خودشان منتهی شود، لذا روششناسان کیفی استفاده از ادبیات و نگارش پیچیده که عموماً درروش اثباتی و نخبهگرا مطرح است را مطرح نمیکنند. درواقع آن ها معتقدند که تفاوت دو رهیافت کمی و کیفی نه تنها بر سر طرز نگاه و چگونگی بررسی دنیای پیرامون انسانها است، بلکه بر سر طرز بازنمایی و به تصویر کشیدن دنیای موردبررسی نیز است (محمد پور، ۱۳۹۲).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
بنابراین در این بخش سعی شده که به گونه ای عامه فهم و بر اساس منطق نگارش گزارشهای کیفی به بیان یافته ها پرداخته شود. در این بخش با الگوبرداری از برخی تحقیقات انجام شده با روش نظریه زمینهای، یافته های پژوهش ارائه میشوند؛ به عبارت دیگر برای دنبال کردن مراحل و چگونگی معرفی یافته ها از منطق عمومی تحقیقات دیگر که با این روش انجام شده اند استفاده شده است.
هدف این فصل از پژوهش ارائه و تشریح یافته های عمده و مقولههای است که بنیان نظریه زمینهای را تشکیل می دهند؛ و منطق و شیوه ارائه این مطالب نیز بر اساس الگوی عمومی پژوهشهای انجام شده در نظریه زمینهای است.
به دست آمده از مرحله اول کدگذاری باز مفاهیمی به دست آمد که بیانگر درک و تفسیر جوانان از ارزشها و بازسازی معنایی ارزشها در شهرستان رودبار جنوب است.
۴-۲ یافته های سؤال اول
۱- سؤال اول: – بررسی و توصیف اینکه نسل جوان چه درک و تفسیری از ارزش های خود دارد؟
با توجه به این سؤال که «جوانان رودباری چه درک و تفسیری از ارزش های خوددارند؟» مفاهیم اصلی و رایج در ارزش های جوانان شناسایی شدند. همان طور که قبلاً توضیح داده شد برای جمعآوری داده ها از مصاحبه استفاده گردید چون تحقیق از نوع کیفی میباشد با چندین بار خواندن مصاحبهها و یادداشت برداری کدهای مربوطه شناسایی و دستهبندی شدند. در کدبندی داده ها در هر مصاحبه ممکن است چندین بار مصاحبه شونده به یک مورد اشاره کرده باشد که برای پرهیز از تکرار و تداخل کدها در هر مصاحبه، جملههایی که به کد مربوطه نزدیکتر بود در نظر گرفته شده اند. بعد از مرحله اولیهی کدگذاری باز، در مرحلهی دوم کدگذاری باز، مفاهیم مشترک و مشابه ازنظر معنایی در قالب مقولهی عمده طبقه بندی شده اند. این مقوله از سطح بالاتری از انتزاع برخوردارند. در جدول زیر، هر یک از مقولههای عمده به تفکیک کدها و مفاهیم اولیه آورده شده اند.
جدول ۴-۱: مقولههای استخراج شدهی عمدهی مربوط به درک و تفسیر ارزش های جوانان
ردیف | مقولهها | مفاهیم |
۱ | فشار هنجارهای سنتی | تأمین هزینه های عروسی، عندالمطالبه بودن مهریه، هزینه های سنگین ازدواج، رعایت سنت سه شبانه روز عروسی گرفتن |
۲ | افزایش توقع خانوادهها | افزایش توقع دختران، مادی شدن خانواده، داشتن ماشین، داشتن خانه، داشتن کار، توجه به وضع مالی |
۳ | مقایسه گرایی | چشم وهم چشمی، رقابت بر سر تهیه امکانات، مقایسه با دیگران |
۴ | رسانه های جمعی | همه گیر شدن ماهواره، تنوع برنامه های تلویزیون، کفایت تلفن همراه به جای ملاقات رود رو، سی دی |
۵ | استقلال طلبی | داشتن حق انتخاب در شریک زندگی، استقلال مالی، استقلال در تصمیم گیری، اعتقاد به انتخاب آزاد، رهایی از سنت، متکی به خود، انتخاب محل زندگی، منفعت طلب بودن افراد، تصمیم شخصی، عدم دخالت بزرگ ترها، دنبال آرزوها |
۶ | مادی گرایی | درگیری مادی، رقابت مالی، طمع، مقایسه، توجه به مسائل اقتصادی |
۷ | رفتار فراغتی | خوش گذرانی، رفیق بازی، رفع نیاز با دوست دختر، احساس نیاز داشتن به اوقات فراغت، موتورسواری، تماشای ماهواره، پرسه زنی |
۸ | روحیه نوگرایی | پوشیدن لباس های جدید و به روز، میل به رفاه بیشتر، تجربه فعالیت های نو، تقلید از دیگران، نپذیرفتن را و روش سنتی، دستیابی به سود |
۹ | رقابت جویی | طمع ورزی، حسود بودن، زیاده خواهی، برتری جویی، جمع ورزی، میل به برنده شدن |
۱۰ | احساس نارضایتی | ابراز تأسف، بی توجهی دولت، خانواده بی اهمیت، کاهش رفاه، احساس تنفر |
همان طور که در جدول فوق دیده می شود، در این مرحله ۱۰ مقوله استخراج شده اند. در مرحلهی دوم کدگذاری، یعنی کدگذاری محوری به شرح هر یک از مقولههای فوق با ارجاع به گفتههای افراد مورد مصاحبه و ارتباط بین آن ها پرداخته می شود.
فشار هنجارهای سنت
هنجارهای سنتی به وسیلهی فرد یا افرادی وضع نشده، بلکه بهخودیخود و به صورت تدریجی از اتفاقات روزمرهی زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جزء کل جامعه ندارند. این هنجارها جزئی از فرهنگ عامه (فولکلور) هستند که آن ها را با عنوان سنتها، رسمها و آداب ورسوم میشناسیم. زمانی که یک الگوی رفتاری خاصی بین گروه معینی رایج شود، اعضای گروه ناچار به تبعیت از آن میشوند. با توجه به این مقوله در جامعه موردمطالعه از دید جوانان آن منطقه یک سری از هنجارهای سخت و پاگیر سنتی وجود دارند که فرد ناگزیر از اطاعت آن ها میباشد. این هنجارها به طور سنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و مدام بر تعداد آنان افزوده می شود. بر همین اساس جوانان رودبار جنوب معتقدند که در دوره قدیم شدت فشار هنجارهای سنتی کمتر بوده ولی امروزه به طور فراوانی افزایش یافتهاند. در این دوره بیشتر توجه به منابع مالی و اقتصادی جوانان می شود، جوانان به دنبال تأمین هزینه های عروسی میروند. در همین زمینه یکی از مشارکتکنندگان در مورد هزینه های سنگین ازدواج در رودبار جنوب عنوان می کند:
” وقتی که عروسی کردم خودم ۱۰ میلیون پول داشتم و ۱۰ میلیون دیگر هم وام گرفتم والانم به دنبال وام ازدواج میرم تا بتوانم بدهکاریهایی که در عروسی بالا آوردم پاس کنم. هزینه های عروسی خیلی بالا رفته فقط از آدم توقع دارند هزینه میلیونی کنه.”
عروسی در رودبار جنوب که برگرفته از فرهنگهای مجاور قرار دارد تحت تأثیر یک سری آداب ورسوم محلی میباشد. یکی از جوانان موردبررسی در مورد آداب ورسوم سنتی ازدواج در رودبار جنوب میگوید:
” اول باید با پدر و مادر بریم خواستگاری بعد خواستگاری رسمی با جمعی از بزرگان طایفه به همراه گل و قرآن و مقداری طلا، سوم: مرحله جان کندن و پول درآوردن برای عروسی در این شرایط سی میلیون هزینه پایینی است. چهارم: سه شبانه روز عروسی و دیگر اینکه از یک هفته قبل مهمان می یابد و می رود. پنجم: خرج کمرشکن: شب عروسی ارگ، فیلم برداری، آرایشگر عروس و داماد “
بنابراین، ازنظر جوانان رودبار جنوب فشار هنجارهای سنتی عامل مهمی در کاهش تمایل جوانان به امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج میباشد. علاوه بر فشار هنجارهای سنتی، جوانان رودبار جنوب به عامل دیگری نیز اشاره می کنند و آن نیز افزایش سطح توقع خانوادههاست. ازنظر آنان امروزه خانوادههایی وجود دارند که شرایط سخت و طاقت فرسایی را پیش پای جوانان میگذارند.
افزایش سطح توقع خانوادهها
بر اساس مقولهی فوق از دید جوانان رودبار جنوب، امروزه خانوادهها نسبت به گذشته در مورد ازدواج جوانان سختگیرتر شدند که این امر آنان را وا می دارد که نسبت به انتظارات خانوادهها امکانات مادی بیشتری را فراهم کنند؛ وقتی از وضعیت این دوره نسبت به دوره قدیم سؤال میشد با نقل و قول از گفتههای بزرگ تران اظهار میکردند که جوانان و خانوادههای کم توقع دوره قدیم نسبت به جوانان امروزی سختگیری بیش ازحدی دارند و معتقدند که این توقعات افراد را خواه وناخواه به سوی فعالیت های نامشروع کشیده میشوند. به طوری یکی از جوانان در این زمینه عنوان می کند:
” الآن من خودم ۲۵ سال سن دارم وقتی که رفتم خواستگاری اول پرسیدند که چه داری و شغلت چیست؟ دیگر امروزه اصلاً ایمان و اخلاق مهم نیست و به خاطر همین که به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی خود هستم، از هر راهی که شده “
یکی از جوانان به نقل و قول گفتههای بزرگ ترها استناد می کند و در مورد توقع دوره گذشته عنوان می کند:
” قدیمیها خودشان یادشان رفته که تعریف میکردند وقتی که عروسی گرفتن حتی خانه نداشتن چه به رسه به ماشین یا موتور، یا اینکه میگفتند وقتی ۱۷ یا ۱۸ ساله بودن عروسی میگرفتن ولی الآن همه خانوادهها حداقل ۲ جوان بالای ۱۸ سال دارند و میگویند هر وقت که کار پیدا کردی و پول دار شدی بیا بریم خواستگاری، ولی حالا همان افراد دیروز برای جوانان سخت می گیرند “.
بنابراین جوانان رودبار جنوب فشار هنجارهای سنتی و سختگیری خانوادهها، از برخی چشم وهم چشمی ها در زندگی روزانه اجتماعی عنوان می کنند که باعث میشوند شرایط سختی را بر هر فردی وارد کنند. در این میان از هر لحاظ خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به دنبال داشتههای دیگران میباشد.
مقایسه گرایی
بر اساس این مقوله، ارزش های جوانان تا حدی ناشی از مقایسه جوانان این منطقه با سایر نواحی، شهرها یا خارج از شهرستان رودبار جنوب و با یکدیگر بوده است. جوانان رودبار جنوب خود را با یکدیگر مقایسه نموده و احساس می کنند باید از امکاناتی برخوردار باشند که دیگران نیز برخوردارند، آنان با نگاه الگوهای زندگی خود و مقایسه خود با آن ها درصدد بهبود وضعت خود میباشند. یکی از جوانان در این زمینه اظهار می کند:
“آدم وقتی می بینه که دیگران با کمترین زحمت یک شبه ره صدساله میروند خوب معلوم است که دلش می خواهد مثل همانا زندگی کنه اگر کسی چنین باشد باید به عقلش شک کرد “.
یکی دیگر جوانان خود را با دیگران مقایسه می کند:
” الآن دیگر مثل قدیم نیست، امروزه افراد به دیگران نگاه می کند میبیند کسای دیگر چیز دارد بعد میگوید چرا من این چیزها را نداشته باشم “.
امروزه درنتیجه مقایسه گرایی، استفاده از رسانههای ارتباط جمعی نیز نقش مهمی در زندگی اجتماعی جوانان دارند. رسانههای که هرروز بیشتر وقت آدم را به خود مشغول کرده اند.
رسانههای ارتباط جمعی
ازنظر جوانان رودبار جنوب، استفاده از رسانههای ارتباط جمعی بر میزان دانش و شعور اجتماعی آن ها افزوده و از طرف دیگر آنان را نیز «خانه نشین» کرده است. این نکته بیانگر آن است که امکانات موردبحث باعث ایجاد یک سری سرگرمیها جایگزین آن ها شده که خود بر کاهش روابط و تعاملات اجتماعی در قالب سر زدن های دوستانه، رفت وآمد خانوادگی و فامیلی و غیره تأثیر میگذارد. همان طور که یکی از جوانان رودبار جنوب میگوید:
” الآن هرچه بخواهی در فضای مجازی پیدا می شود، روزها وقتی که از واتس آپ استفاده میکنم دیگر زمان از دستم می رود “.
علاوه بر این استفاده از ماهواره و دیدن برنامه های آن امروزه جوانان را به خود مشغول کرده است به طوری که یکی از جوانان موردبررسی در تأیید نکته فوق خاطرنشان میسازد:
” مثلاً همین ماهواره، از بس برنامه های متنوع و جذابی دارد که آدم دلش نمییاد از جلو تلویزیون بلند شه و بخواهد به دیدن کسی بره. فوقش با به زنگی از اوضاع واحوال هرکسی خبردار میشیم “.
رسانههای جمعی امروزه به عنوان بخش جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی جوانان تبدیل شده که درنتیجه این امر جوانان به ارزش های استقلال طلبی بیشتر سوق داده میشوند.
استقلال طلبی
جوانان رودبار جنوب عنوان می کنند که امروزه در اکثر تصمیم گیریهای شخصی نظر و دیدگاه بزرگان را نادیده میگیرند. از دید آن ها درگذشته افراد از هر لحاظ قدرت انتخاب و اختیار نداشتهاند. از دید جوانان نظام سنتی و خویشاوندی گذشته باعث شده بود که مردم قدیم از هر لحاظ قدرت انتخاب و اختیار نداشته باشند. در صورتی در دوره کنونی جوانان به دنبال تحقق اهداف و فعالیت های خود میباشند. بر همین اساس یکی از افراد مورد مصاحبه در مورد حق انتخاب همسر درگذشته و مقایسه آن با دوره کنونی چنین میگوید:
“” در قدیم اصلاً دختر و پسر خبر نداشتند که قرار است باهم عروسی بگیرند. اصلاً نمی دانستند که قرار است عروسی کنند شناسنامههای پسر و دختر به دست پدران بود و عقد میبستند و شایدم تا شب عروسی همدیگر را ندیده بودند ولی امروزه پدران خبر ندارند و اگر چیزی بگویی خودشان بدون اجازه میرند عقد می کنند “
یکی از جوانان در مورد متکی بودن به خود عنوان می کند:
“الآن دوست دارم برای خودم بهترین زندگی را دست وپا کنم و این قدر از پدرم پول نگیرم، خداییش دیگر روم نمیشه الآن ۲۵ سال دارم چه کار کنم دیگر…”.
از دیگر پیامد رسانههای جمعی، ترویج فرهنگ دنیاگرایی است که امروزه بیشتر جوانان را به خود جلب کرده است.
مادیگرایی
از دید بسیاری از جوانان رودبار جنوب یکی از عوامل مهم در زندگی آنان توجه فزاینده به امکانات مادی و دنیوی است. آنان معتقدند که با توجه به تغییر در زندگی کنونی و نیازهای فزاینده ی اقتصادی، تفکرات دنیوی به طور روزافزونی گسترش پیداکرده و توجه بیش اندازه به مسائل و نیازهای اقتصادی دنیوی پایه و اساس زندگی را تشکیل داده است.
” دوست دارم بهترین ماشین و بهترین خانه در بهترین مکان شهر داشته باشم، حیف که دستم نمیرسد “.
یکی از مشارکت کنندگان عنوان می کند:
” الآن دوره ای شده که باید به دنبال پول باشی، همه این جوری شدند و فقط کسای خاصی نیست. باید ببینی دیگران چه دارند چه می پوشند چه می خورند ماهم از آن ها تقلید میکنیم. دیگر بر هیچی کنترلی نداریم “.
به علاوه اینکه جوانان به دنبال امکانات مادی و توجه به زندگی دنیوی هستند از رفتارهای خاصی صحبت می شود که امروزه جوانان بیش ازپیش با آن ها درگیرند.
رفتار فراغتی
بر اساس مقولهی فوق جوانان تمایل به رفتارهای فراغتی و تفریحی دارند. رفتار فراغتی جوانان امروزی بیشتر مبتنی بر الگوهای جدید زندگی است. در این دوره رفتارهای فراغتی مذهبی و سنتی کمتر در نظر گرفته شده و فراغت بیشتر حالت فردی دارد. این گونه رفتارهای فراغتی در دوره مدرن، بسیار پرهزینه و مخرب است. درواقع می توان گفت رفتار فراغتی جوانان امروزه با فعل پذیری توأم است و بیشتر فعالیت هایی را شامل می شود که تأثیر چندانی در آینده فرد ندارند و فرد برای گریز از فشارهای روحی و روانی به آن ها رجوع می کند. به طوری که در مصاحبههای خود مکرر اظهار میکردند که بیشتر تمایل به تماشای ماهواره، رفیق بازی، دنبال دوست دختر، پرسه زنی دارند. یکی از جوانان رودبار جنوب عنوان می کند:
“الآن میگویند دختربازی حرام، عروسی هم با توجه به هزینه های سنگین نمی توانیم بگیریم، پس چه خاکی به سرمان بریزیم؟ شما راهی نشان بده “.
یکی دیگر از جوانان اظهار می کند:
” در این دوره پول دار بودن ارزش دارد. باید جلو دختران کم نباریم. بیشتر دوست دارم خوش گذرانی کنم “.
در این دوره جوانان بیشتر به دنبال زندگی آسوده و بدون دردسری هستند و از را و روش اجدادی خود پیروی و اطاعت ندارند و بیشتر به دنبال چیزهای جدید و نو میگردند.
تمایل به مدرن شدن
بر اساس مقولهی فوق با توجه به درنتیجه ورود ماهواره و رسانه های ارتباطی دیگر، جوانان رودباری با الگو قرار دادن سبکهای به روز گرایش به نوع شدن و تنوع پذیر شده اند. یکی از مشارکت کنندگان عنوان می کند:
” نمی دو نم چطور بعضیها لباسهای قدیمی میخرند، چند بار به پدرم گفتم که برای خرید لباس برای برادر کوچکم بروم ولی قبول نکرد “.
یکی دیگر از مشارکت کنندگان عنوان می کند:
” باید روزبه روز بهتر از دیروز باشیم، باید بچهها درس بخوانند و مدرسه و دانشگاه بروند چیزی جدیدی یاد بگیرند و بیایند به ما هم آموزش بدهند چه اشکالی دارد؟ “.
جوانان همچنین به دنبال رقابت با دیگران مخصوصاً هم سن و سالهای خودشان هستند
رقابتجویی
رقابت ازنظر جوانان رودبار جنوب نوعی احساس چشم وهم چشمی و نیاز به داشتن آن چیزیهایی است که دیگران دارند. با توجه به تغییرات اقتصادی در رودبار جنوب، ازنظر جوانان آن منطقه یک سری از افراد ازنظر مالی و سایر امکانات بر دیگران برتری داشته و باعث ایجاد رقابت در بین افراد دیگر شده اند. جوانان رودباری بر این باورند ازآنجاکه قدیمیها درگذشته همه مثل یکدیگر می زیستند، مسئله خاصی در این زمینه وجود نداشت، بااین وجود، امروزه همه به یک اندازه نداشته و نوعی نابرابری دیده می شود؛ این امر باعث احساس رقابت و چشم وهم چشمی در بین آنان شده است. جوانان این احساس رقابت را عاملی در جهت افزایش بهبود اقتصادی خود میدانند:”
“مثلاً اگر کسی چیزی داشته باشد منم می خواهم مثل همانا باشم. قبلاً این جوری نبود و مال و ثروت چندان مهم نبود و همه مثل هم بودیم “.
در همین زمینه جوانان به دنبال رقابت هستند و معتقدند امروزه باید تلاش و کوشش کنیم تا خود و فرزندانمان در آینده آسوده زندگی کنیم. یکی از جوانان در همین خصوص عنوان می کند:
“امروزه رقابت و طمع زیاد شده و هرکسی به حد و اندازه خودش راضی نیست و می خواهند سرهمدیگر رو کلاه بزارند تا چیز بیشتری به دست بیاورند “.
این عوامل باعث می شود که جوانان نسبت به وضعیت موجود جامعه خود ابراز نارضایتی داشته باشند که می تواند پیامدهای جبران ناپذیری بر زندگی تمام افراد جامعه برجای بگذارد.
احساس نارضایتی
جوانان رودباری نسبت به وضعیت موجود احساس نارضایتی می کنند. آنان شرایط نابرابر مذکور را درک و ارزیابی کرده و بر تغییر وضعیت موجود نسبت به گذشته دارند. جوانان معتقدند امروزه با توجه به شرایط پیشرفت جامعه ما همچنان در فقر و فلاکت زندگی میکنیم. به طوری که گاهی باعث بروز رفتارهایی می شود که فرد را ناخودآگاه به آن کشیده می شود. به طوری که سعید که یکی از جوانان عنوان می کند:
“اگر کسی در این شرایط جای ما بود ساکت نمینشست، متأسفانه اینجا باید در فلاکت و بدبختی زندگی کنیم. وقتی میبینی کاری از دستمان بر نمییاد مجبوریم به کارهای خلاف و قاچاق روی بیاوریم و اون موقع میگویند چرا معتاد شدی؟”.
یکی دیگر از جوانان اظهار می کند:
“دولت امروز به جوانان توجهی ندارد و فقط به این خوشه که وزارت ورزش و جوانان داریم به نظر من باید اسمش را اداره جوانان و دخانیات بگذاریم “.
حال که مقوله های عمدهی تحقیق موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش از نوشتار به مرحلهی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی پرداخته می شود.
با توجه به مفاهیم به دست آمده از ارزش های جوانان، مقولههای عمدهی تحقیق در قالب کدگذاری محوری موردبررسی قرار گرفتند و سپس در مرحلهی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی مقوله هسته انتخاب و به شرح آن پرداخته می شود. مقوله هسته انتخابی در بخش «ارزش های رفاهطلب» انتخاب شده است. با توجه به این مقوله میتوان گفت که مفهوم یا مقولهی ارزش های رفاهطلب مفهومی است که می تواند کلیه سؤال ها و مباحث فوق را پوشش داده و نیز جنبه تحلیلی داشته باشد. برای پاسخ به این سؤال که جوانان ارزش های خود را چگونه درک و تفسیر می کنند، ارزش های جوانان به سوی ارزش های رفاهی جهت داده شده است. به این ترتیب که ارزش های سنتی و محلی که در منطقه موردمطالعه وجود داشته از جا کنده شده و تحت تأثیر یک سری شرایط که در ادامه بحث خواهد شد، دچار دگرگونی شده اند.
جدول ۴-۲: مقولههای عمده و مقوله هسته ارزش های جوانان
ردیف | مقولههای عمده | مقوله هسته |
۱ | رقابتجویی | |
۲ | رسانههای ارتباط جمعی | |
۳ | افزایش توقع خانواده ها | |
۴ | روحیه نوگرایی | |
۵ | مقایسه گرایی | ارزش های رفاهطلب |
۶ | احساس نارضایتی | |
۷ | دنیاگرایی | |
۸ | رفتار فراغتی | |
۹ | استقلال طلبی | |
۱۰ | افزایش توقع خانوادهها |
همان طور که در جدول فوق دیده می شود، ارزش های رفاهطلب به عنوان مقوله هسته انتخاب شده است. ارزش رفاهطلبی در بین جوانان رودبار جنوب متأثر از یک سری شرایط و بسترهاست. این شرایط و بسترها ازنظر جوانان رودبار جنوب عبارت بودند از: رقابتجویی، افزایش فردگرایی، تمایل به مدرن شدن، رسانههای ارتباطجمعی، مقایسه گرایی، افزایش توقع خانوادهها، دنیاگرایی، خوداتکایی، رفتار فراغتی، دنیاگرایی و احساس نارضایتی است. نقش و درک هرکدام از این عوامل و شرایط در رفاهطلب بودن ارزشها در بین جوانان رودبار جنوب از رویکرد جوانان آن منطقه موردمطالعه قرار گرفت. ازنظر جوانان، موارد فوق زمینهساز و شرایطی بودند که تحت تأثیر آن ها ارزش های سنتی در جامعه آنان دچار ضعف و دگرگونی شده است.
مدل ۴-۱: مدل زمینهای درک و تفسیر ارزش های جوانان در قالب ارزش رفاهطلب
دنیاگرایی
افزایش فردگرایی
رفتار فراغتی
خوداتکایی
احساس نارضایتی
شرایط مداخلهای:
رقابت جویی، مقایسهگرایی، روحیهی نوگرایی، افزایش توقع خانوادهها
فشارهنجارسنتی
نفوذ رسانههای جمعی
مقولهی محوری فوق تحت تأثیر یک سری شرایط و بسترها شکل گرفته و تحت تأثیر مجموعه ای از تعاملها و پیامدها پدید آمده است. بر همین اساس، مقولههای عمده تحقیق را میتوان به صورت زیر در ارتباط با یکدیگر تحلیل کرد.
شرایط و بسترهای چنین درک و تفسیری از ارزش های جوانان به مثابهی ارزش رفاهطلب عبارتنداز: فشار هنجاری سنت و نفوذ رسانههای جمعی. این دو عامل همان طور که در توضیح مطالب مورد قرار گرفت شرایط و بسترهای لازم برای تغییر در ارزش های سنتی را فراهم آوردهاند.
با توجه به شرایط و بسترهای خاصی که در منطقه موردمطالعه وجود دارد، جوانان به شیوه های خاصی در برابر شرایط و بسترها واکنش نشان دادهاند. این واکنشها عبارتنداز: رقابت جویی، مقایسه گرایی و افزایش سطح توقع خانوادهها.
در فرایند مذکور و تحت تأثیر واکنشها، پیامدهایی در جامعه موردمطالعه محوریت دارد که عبارتنداز: دنیاگرایی، استقلال طلبی، تمایل به مدرن شدن و احساس نارضایتی. مقولههای عمده در قالب
مدل زمینه ای ۱ شامل شرایط/ بسترها، تعاملها/ واکنش و پیامدها حول مقوله هسته ترسیم و ارائه شده اند.
۴-۳ یافته های سؤال دوم
سؤال دوم: بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل گذشته نسبت به ارزش های خود چگونه است؟
حال که مقولههای عمدهی تحقیق در مورد ارزش های جوانان موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش مرحلهی بعدی، یعنی ارزش های بزرگ سالان پرداخته می شود. مفاهیم و مقولههای به دست آمده در این بخش مطابق مرحلهی قبل ارزش های جوانان موردبررسی قرار گرفتند. به طوری که ارزش های بزرگ سالان در منطقه موردمطالعه از رویکرد بزرگان آن منطقه، موردبررسی قرار گرفتند.
با توجه به مرحله کدگذاری باز و ایجاد مفاهیم، در مرحله دوم کدگذاری باز، دو یا چند مفهوم ترکیب شده و منجر به ایجاد مقوله میگردد. بر اساس مفاهیم بالا ۷ مقوله عمده از ارزش های بزرگ سالان به دست آمد که در جدول زیر نشان داده می شود.
جدول ۴-۳: مقولههای عمده مربوط به درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان
مقولهها | مفاهیم |
فقدان آیندهگرایی | زندگی بخور نمیر گذشته، دگرگون شدن، کاهش ارزش مادی |
خویشاوند گرایی | دیدن آشنایان، رفت وآمد با خویشاوندان، ازدواج فامیلی، اشتغال فامیلی |
تمایل به حفظ ارزش های سنتی | لزوم حفظ ابا اجدادی، تلاش برای ماندگاری باورهای دینی، مخالفت با ورود ماهواره، عوض شدن فکر جوانان |
خیرخواهی | یاریگر رساندن به دیگران، مسئول افراد دیگر بودن، وفاداری به جمع، متعهد بودن به انجام وظایف |
همگرایی باارزش های دینی | حفظ ارزش های دینی، آموزش دینی افراد کم اعتقاد، یاد خدا، انجام واجبات دینی، برداشته شدن وسایل ضد دین. |
ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود | کاهش توجه دولت به مردم، کاهش احترام به بزرگ ترها، به گوش نبودن جوانان، رفتن به دانشگاه، افزایش دغدغه ها و گرفتاریها |
رسانههای جمعی | رادیو، ماهواره، اینترنت، تلویزیون |
همان طور که در جدول فوق دیده می شود، در این مرحله ۷ مقوله استخراج شده است. در مرحله دوم کدگذاری، یعنی کدگذاری محوری به شرح هریک از مقولههای فوق- با ارجاع به گفتههای افراد مورد مصاحبه- و ارتباط بین آن ها پرداخته می شود.
رسانههای ارتباط جمعی
امروزه، در شهرستان رودبار جنوب مردم از وسایل و تکنولوژیهای ارتباطی در سطح وسیع استفاده می کنند. این وسایل عبارت اند از: ماهواره، تلویزیون، تلفن همراه. در کنار اینها از یک سری امکانات صوتی و تصویری دیگر نظیر ویدئو سیدی نیز به طور گستردهای استفاده می شود؛ بنابراین این وسایل ارتباطی ازنظر بزرگان رودبار جنوب از میزان تعاملات و ارتباطات بین مردم در قالب شبنشینیها و سر زدن های مداوم گذشته یا همان «صلهی رحم» کاسته است. یکی از بزرگان عنوان می کند:
” قدیم اصلاً کسی از جایی خبر نداشت ولی امروزه جوانان نشستند پای ماهواره و اصلاً به حرف بزرگ ترها گوش نمیکنند “.
یکی دیگر از بزرگ سالان مطلب را بیان داشت:
” امروزه جوانان از بس پای این ماهواره می نشینند که خدا و دین را از یاد بردند. باید بیشتر مراقب فرزندانمان باشیم “.
بنابراین بزرگان رودبار جنوب، رسانههای ارتباطی را ابزارهایی میبینند که بر تغییر نگرش و رفتار جوانان مؤثر بوده اند. عامل دیگری که بزرگان رودبار جنوب به آن اشاره میکردند فقدان آیندهنگری بود که توجهی به آینده نداشتهاند.
فقدان آیندهنگری
بر اساس این مقوله، بزرگان رودبار جنوب عنوان میکردند که در دوره قدیم کسی به فکر امروز و آینده نبود و هر چه افراد داشته اند چندان تفاوتی نمیکرد و کسی برای خودش مال و زمینی انتخاب نمیکرد؛ و آن ها معتقدند که امروزه برای کسایی که به فکر امروز بوده اند زندگی خوب و آسایش بخشی را مهیا می کند. به همین منظور در مصاحبه با بزرگ سالان بیشتر بر همین بعد تأکید داشته اند. به طوری یکی از مشارکتکنندگان عنوان می کند:
” در دوره قدیم کسی به فکر جمع کردن مال و زمین نبود، اگر هم داشتیم چندان اهمیتی نداشت چون همه چیز بی ارزش بود ولی همین حالا برای کسایی خوب که به فکر امروز بوده اند “.
بزرگ سالان رودبار جنوب علاوه بر فقدان آینده نگری گذشته، عنوان می کنند که بیشتر به دنبال کمک به دیگران بودند؛ بنابراین بیشتر خیرخواه بودند و با ابراز ناخرسندی از افراد حالا به خاطر کم توجه ی به دیگران ابراز ناخرسندی می کنند.
کاهش روابط خویشاوند گرایی
مقولهی فوق بیانگر این است که مردم رودبار جنوب عملاً کم رنگ شدن روابط خویشاوندی و سردی روابط را نسبت به گذشتهی خود تجربه کرده و میبینند. یکی از بزرگان رودبار جنوب در این خصوص عنوان داشت:
” روابط خویشاوندی الآن دیگر خیلی کم شده دیگر نمیشه مثل قدیم روی فامیل حساب باز کرد، الآن همه بیشتر به خود وزندگی خودشان فکر می کنند “.
یکی دیگر از مشارکتکنندگان عنوان می کند:
” چند سال پیش برای رأیگیریها میشد روی طایفه مان حساب کنیم ولی الآن نه ممکن است به غریبهای رأی بدهند “.
بزرگان رودبار جنوب علاوه بر کاهش روابط خویشاوندی بیشتر به باارزش های دینی همگرایی نشان دادهاند.
همگرایی باارزش های دینی
بزرگان رودبار جنوب نسبت به از دست دادن یا تزلزل در ارزش های دینی و باورهای سنتی خود مخصوصاً در بین نسل جوان ابراز نگرانی می کنند. آن ها بر این باورند که سواد و تحصیلات جدید از طریق آموزهها و مطالب جدید و غیر سنتی ممکن است راه را برای نابودی و یا تردید در بسیاری از مبانی اعتقادی جوانان هموار سازد. بر همین اساس، آنان تأکیددارند که سواد مدرن و رسانههای جمعی باید در کنار حفظ باورها و ارزش های سنتی حرکت کرده و آن را مورد تهدید قرار ندهند. لذا همگرایی و هماهنگی ارزشها و سواد جدید در بین مردم رودبار جنوب بسیار موردتوجه است. در این خصوص یکی از بزرگان رودباری چنین اظهار میدارد:
” نگرانی ما این است که باسواد شدن جوانان روی ارزش های مذهبی مان تأثیر منفی بگذارد، یعنی باعث تزلزل شود. جوانان باید سواددار شوند و انسانهای عاقلی باشند نه اینکه باعث جهالت و بیدینی شود “.
یکی دیگر از بزرگان رودبار جنوب در جهت تأیید فوق عنوان می کند:
” در کنار همهی اینها جوانان باید فرهنگ دینی خود را هم داشته باشیم. همان طور که در قرآن سفارش شده که خردمندان هستند که همواره به یاد خدا هستند. امروزه باید جوانانمان از خانه ها و پای ماهواره و کامپیوتر بیرون ببریم، مثلاً در مراسمهای سینهزنی، روضه خوانی. وگرنه دیگر نمی توانیم جلوی آن ها را بگیریم “.
ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود
طبق مقوله ی فوق، بزرگ سالان رودبار جنوب از کم رنگ شدن و احترام به بزرگ ترها ابراز نارضایتی و ناخرسندی می کنند. مردم رودبار جنوب با ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود استدلال می کنند که امروزه علاوه برافزایش امکانات مادی و رفاهی نسبت به گذشته، از فقدان توجه و بهبود شرایط نسبت به گذشته ابراز می کنند. یکی از بزرگان عنوان می کند:
” واقعاً ناراحتیم از اینکه امروزه نمیتوانیم به جوانانمان دو کلمه حرف حساب بزنیم، جوانان هم مقصر نیستند، تقصیر زندگی است وگرنه کی دوست دارد همچنین چیزی بشود، امروزه این قدر تو لاک گرفتاری و بدبختیهای زندگی هستیم که وقت برای چنین چیزهایی نداریم “.
یکی دیگر از مشارکتکنندگان در تأیید گفتههای بالا عنوان می کند:
” امروز به هزار زحمت و بدبختی جوانانمان میفرستیم دانشگاه که درس بخوانند که بتوانند در آینده به بچهها تکیه کنیم ولی کی می دانست که مقابلمان میایستند “.
خیرخواهی
بر اساس مقولهی فوق، از دیدگاه بزرگان رودبار جنوب در دوران گذشته نسبت به دوره کنونی افراد بیشتر به فکر رفاه و کمک به دیگران بودند؛ و بیشتر به ارزشهایی گرایش داشتند که تمایل دارند به افراد دیگر کمک کنند. در همین زمینه یکی از بزرگان رودبار جنوب عنوان می کند:
” اره قدیم ها هرکسی به فکر همسایه و فامیلش بود و اگر کسی چیزی نداشت به او کمک میکردیم ولی حالا همه چیز دگرگون شده دوست دارم دوره قدیم دوباره برگردد “.
حال که مقولههای عمدهی تحقیق موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش از نوشتار به مرحلهی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی پرداخته می شود.
برای پاسخ به سؤال دوم همان طور که در فصل قبل (داده ها و یافته ها) عنوان شد با توجه به مفاهیم به دست آمده از ارزش های بزرگ سالان، ارزش های خود را به مثابهی بازاندیشی معطوف به گذشته درک و تفسیر می کنند.
جدول ۴-۴: مقولههای عمده و مقوله هسته ارزش های بزرگ سالان
ردیف | مقوله | مقوله هسته |
۱ | فقدان آیندهنگری | |
۲ | رسانههای ارتباط جمعی | |
۳ | کاهش روابط خویشاوندی | |
۴ | خیرخواهی | بازاندیشی معطوف به گذشته |
۵ | همگرایی با باورهای دینی | |
۶ | ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود | |
۷ | تمایل به حفظ ارزش های سنتی |
در این بخش پس از مرحله کدگذاری محوری به مرحله بعدی کدگذاری یعنی کدگذاری انتخابی و انتخاب مقوله هسته ادامه مییابد. با توجه به مقولههای عمده، میتوان مقولهی هسته این بخش، یعنی درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان جامعه موردمطالعه در قالب بازاندیشی معطوف به گذشته معرفی کرد.
مقولهی فوق بیانگر تحولات ایجادشده در ارزش های بزرگ سالان در جامعه موردمطالعه است. این مفهوم بیانگر نوعی احساس ناخرسندی از وضعیت ارزش های جوانان و تمایل به بازگشت به ارزش های اجتماعی سنتی است. بر اساس این مفهوم، مردم رودبار جنوب ضمن یادآوری ارزش های قدیمی و سنتی گذشتهی خود نسبت به این ارزشها تا حد امکان تأکید کرده و در مقایسه با گذشته از وضعیت تغییریافته کنونی ابراز تأسف می کنند.
بازاندیشی ارزشی معطوف به گذشته به عنوان احساس محوری و ارزیابی اساسی مردم رودبار جنوب از ارزش های خود هستند که متأثر از یک سری شرایط و بسترهاست. شرایط و بسترهای موردبحث باعث از بین رفتن ارزش های سنتی مردم رودبار جنوب شده و پیامدهای مشخصی نیز به دنبال دارد. بر اساس مقولهی عمدهی فوق، شرایط و بسترهای ارزش های بزرگ سالان عبارت اند از: فقدان آیندهگرایی و رسانه ها. نقش و درک هرکدام از این عوامل و شرایط در بازاندیشی تعاملات روزمره بزرگ سالان دارای اهمیت است. باوجوداین شرایط در منطقه موردمطالعه ارزش های سنتی و محلی ساکنان همانطور که در مباحث فوق عنوان شد، از جا کنده شده و متزلزل و محدودشده است. درنتیجه بزرگ سالان رودبار جنوب با ضمن ابراز ناخوشایندی از این امر بر حفظ ارزش های سنتی خود تأکید ویژه دارند. آنان نسبت به نابودی و جایگزینی ارزش های سنتی به هیچ وجه خوش بین نبوده و سعی در بقا و حفظ آن دارند. بزرگ سالان رودبار جنوب ارزش های خود را به مثابهی نگاه به گذشته یا بازاندیشی معطوف به گذشته میبینند. در مدل ۲ این فرایند ترسیم شده است.
مدل ۴-۲: مدل زمینهای درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان
فقدان آیندهگرایی
رسانه ها ارتباط جمعی
همگرایی
خیرخواهی
خویشاوندگرایی
ابراز ناخوشایندی
تمایل به حفظ ارزشهای سنتی
۴-۴ یافته های سؤال سوم
– بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزش های نسل گذشته و جوان نسبت به ارزش های یکدیگر چگونه است؟
در بخش قبلی، یافته های عمدهی تحقیق در قالب مفاهیم/ کدها، مقولههای عمده و تعیین و توضیح
مقولههای عمده به تفکیک هر نسل (جوانان و بزرگ سالان) ارائه شد.
ازآنجاکه موضوع کلی پژوهش حاضر بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی در میان جوانان و بزرگ سالان در منطقهی رودبار جنوب از رویکرد مردم آن منطقه است، لذا در مورد هر یک از نسلها (جوانان و بزرگ سالان) بررسی مستقلی به عمل آمد که داده های مربوطه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
هدف اصلی این بخش تمرکز بر سؤال اصلی پژوهش یعنی درک و تفسیر ارزش های بین نسلی است. برای نیل به این هدف باید کلیه مقولههای عمده برحسب جنبه های شرایطی، تعاملی و پیامدی باهم دیگر تلفیق شده و یک مدل انتزاعی و عمومی که بیانگر سؤال اصلی پژوهش است، استخراج شود. برای این کار، مقولههای پژوهش را در یک جدول دیگر طبقه بندی کرده و سپس مدل زمینهای حول مقوله هسته ترسیم می شود. این مدل درواقع پاسخ اصلی به سؤال محوری تحقیق یعنی بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی در منطقه رودبار جنوب از رویکرد جوانان و بزرگ سالان این منطقه میباشد..
جدول ۴-۵ : مقولههای عمده مجدا کدگذاری شده به تفکیک ابعاد شرایطی، تعاملی و پیامدی
ردیف | مقولههای عمده | نوع مقوله |
۱ | فشار هنجاری سنت، رسانههای جمعی، فقدان آیندهگرایی | شرایطی |
۲ | افزایش سطح توقع خانوادهها، مقایسه گرایی، رقابت جویی، محافظه گرایی، همگرایی با باورهای دینی، خیرخواهی، کاهش روابط خویشاوند گرایی | تعاملی |
۳ | دنیاگرایی، احساس نارضایتی، رفتار فراغتی، کاهش رفتارهای دینی، روحیه نوگرایی، خوداتکایی، فردگرایی، ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود، حفظ ارزش های سنتی | پیامدی |
همان طور که در جدول ۴- ۵ دیده می شود کلیه مقولهها به طورکلی در قالب سه ستون اصلی شامل مقولههای شرایطی، تعاملی و پیامدی طبقه بندی شده اند. لذا، در این بخش دوباره عملیات کدگذاری محوری مجدا انجام شده است. سپس باید مجدا مقولهی هسته نهایی، یعنی انتزاعیترین سطح مفهومی را انتخاب کرد که بتواند تمام مقولههایی فوق در برگرفته و خصوصیت تحلیلی نیز داشته باشد. برای نیل به چنین هدفی محقق باید درداده ها غرق شود و به تعمق بپردازد تا بتواند پیوند بین مقوله را یافته، آن ها را پالایش داده، باهم یکپارچه کرده و نهایتاً نظریه را استخراج کند. مقوله هسته دربردارنده مضمون اصلی پژوهش است و از تمامی مقولات تحقیق منتزع می شود و می تواند در چندین کلمه خلاصه شود به طوری که تمامی مقولهها و مفاهیم به دست آمده را در برگیرد (اشتراوس و کوربین، ۱۳۹۱). با توجه به مقولههای عمدهی نهایی که در جدول ۵ آمدهاند، میتوان مقوله ارزش های رهاییبخش را به عنوان نهاییترین مقولهی هسته انتخاب کرد؛ و پاسخ اصلی به سؤال محوری تحقیق یعنی بازسازی ارزش های بین نسلی در منطقه رودبار جنوب از رویکرد جوانان و بزرگ سالان آن منطقه میباشد. بر اساس این مقوله، مردم رودبار جنوب با درک و تفسیر تغییرات ایجادشده در ارزش های خود در پی رهایی بخشی ارزشی هستند. در همین زمینه بزرگ سالان به دنبال رهایی از ارزش های فراستتی جوانان هستند؛ و از طرف دیگر جوانان نیز سعی در رهایی از ارزش های سخت و طاقتفرسای نسل گذشته دارند. جوانانی که هرروزه در معرض هجوم رسانههای ارتباط جمعی قرار دارند و به دنبال اشکال جدیدی از ارزش های سنتی گذشتهی خود گام برمی دارند. علاوه بر این تغییرات در جامعه موردمطالعه باعث از بین رفتن و نابودی ارزش های سنتی میشوند.
مدل ۴-۳: مدل نهایی زمینهای درک ارزش های بین نسلی به مثابهی ارزش های رهایی بخش
شرایط علی:
نفوذ رسانه های جمعی
پدیده:
ارزشهای بین نسلی
شرایط مداخله گر:
افزایش توقع خانواده ها
شرایط زمینه ای:
فشار هنجاری سنت
پیامدها:
ارزشهای رفاه طلب
بازاندیشی در ارزش ها
ارزش رهایی بخش
بر اساس مدل ۴-۳ ، می توان گفت که ارزش های بین نسلی در شهرستان رودبار جنوب از دید جوانان و بزرگ سالان منطقه موردمطالعه تحت تأثیر یک سری شرایط خاصی بوده است. این شرایط در سه دسته طبقه بندی شده اند که عبارتنداز: شرایط علی، شرایط بستری و شرایط مداخلهگر. در این تحقیق شرایط علی عبارت اند از نفوذ رسانههای جمعی. شرایط مداخله گر نیز شامل رقابتجویی و مقایسه گرایی هستند. به علاوه فشار هنجارهای سنتی در شرایط زمینهای طبقه بندی می شود. شرایط مذکور به کلی و در امتداد با یکدیگر باعث شده اند پدیدهای به نام ارزش رهاییبخش از دید جوانان و بزرگ سالان جامعه موردمطالعه رخ دهد. مردم و جوانان رودبار جنوب در برابر ارزش های یکدیگر استراتژی و تعامل خاصی انجام دادهاند. تعامل مذکور را در قالب پذیرش ارزش های نسل دیگر یا طرد ارزش های نسل دیگر دسته بندی کرد. ارزش های بین نسلی مذکور از دیدگاه جوانان موردمطالعه به طرف ارزش های رفاهطلب حرکت می کنند و از طرف دیگر بزرگ سالان ضمن پذیرش و رد برخی از ارزش های جوانان نگاهی امیدوارانه نسبت به ارزش های قدیمی و سنتی خوددارند و از ارزش های مادیگرایانه نسل جدید رهایی یابند.
فصل پنجم:
جمع بندی و نتیجه گیری
۵-۱ نتایج عمده پژوهش
پژوهش حاضر به منظور بررسی بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی با بهره گرفتن از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و روش نظریه زمینهای در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب از منظر جوانان و بزرگ سالان آن منطقه انجام شده است.
در فصل اول ابتدا مسئله پژوهش و اینکه ارزشها نقش کلیدی برای درک و تفسیر کنشهای اجتماعی هر فرد دارند، پرداخته شد. از دوره روشنگری و انقلاب
گوهر مردم ازین هر دو مرکب که هرگه که گوهر عقل درو به جنبش آید، ذات او به لباس مَلَکیّت مکتسی شود. (۴/۲۶۷)
پشیمانی خوردن: پشیمان شدن
هر که حدیث پیش بینان نشنوند، اگر پس از آن پشیمانی خورد، بدان سزاوار باشد. (۵/۵۹۴)
بالا کشیدن: قد برافراشتن (خطیب رهبر)
پیش از آن که درخت دولت او بالا کشد و ثمرهی امانی به در آرد، من شکوفه وار دست به شاخِ حمایت او زنم. (۶/۴۰۷)
بیخ بردن و شاخ زدن: تأثیر نمودن
شاه را سخن زنج در زمین دل بیخ برده بود و شاخ زده. (۴/۴۸۰)
توقف ساختن: ماندن
دو روز غایب شد و در خانه توقف ساخت. (۳/۱۵۷)
تولد کردن:به وجود آمدن
از نتیجهی بد که تولّد کند. (۲/۴۷۱)
جای گرفتن: پا گرفتن و ریشه استوار گرداندن(خطیب رهبر)
بدان ماند که باغبان درختِ بالیده و به بار آمده از بیخ برآرد و به جایِ دیگر نشاند، هرگز نمایِ آن امکان ندارد و جای نگیرد. (۶/۳۳۱)
جای کردن: جای دادن
از مقبولی و به نشینی چون انسان العین در همه دیدهاش جای کردندی: (۹/۳۴۲)
خالی افتادن:تنها شدن
چون به شکارگاه رسیدند و لشکر از هر جانب بپراکند، در موضعی خالی افتادند. (۵/۱۳۸)
در کار کردن: بخشیدن (خطیب رهبر)
باقی عَثَرات را در کارِ او کند. (۳/۷۵۲)
دلیر کردن: گستاخ نمودن
او را به مجاهرت بر کارِ من دلیر کنی. (۹/۳۱۴)
درناله آمدن: نالیدن
گاو ماهی از حملِ قوایمشان چون گردون در ناله آمده. (۵/۴۸۱)
درازی کشیدن: طول کشیدن
چه ندانستم که بدین درازی کشد. (۷/۶۰۸)
در ساختن: هم داستانی و بردباری کردن(خطیب رهبر)
با هر ناسازی در سازد که مردانِ مرد از مکافاتِ جور جایران و قصدِ قاصدان تا ممکن شود، دست باز نگیرد. (۱/۲۴۱)
در هم افتادن: به هم پیوستن (خطیب رهبر)
صنعتِ آفرینش به تمامی نرسیدی و سلکِ این نظام در هم نیفتادی. (۱/۳۲۶)
رای کردن: قصد کردن
اگر رای کنی، آنجا رویم. (۳/۸۵)
روشن داشتن: روشن کردن
دیدهی دلهای ما را به کحل بیداری و هشیاری روشن میدارد. (۳/۶۵۵)
زحمت نمودن: آزردن
بیچاره را جان در قالب چون کیک در شلوار و سنگ در موزه به تقاضای انتزاع زحمت مینمود تا آن راز با او گفت. (۲/۲۹۱)
عبارت کردن: تعبیر کردن و گزاردن
چنان که لفظِ نبوت از آن عبارت کردست، داغِ این خسارت بر ناحیهی او نهند. (۳/۴۷۲)
عمارت پذیرفتن: آباد شدن
صحن این رباطِ سفلی و سقف این ساباطِ علوی عمارت نپذیرفتی. (۲/۳۲۶)
فهم کردن: فهمیدن
فهم نتوانست کرد، پنداشت که مراد از آن اعتدال تسویتِ مقدار است. (۵/۴۴۲)
فعلی آمدن: کاری سرزدن
امروز از شما میخواهم که اگر عیبی بسیار و اندک در نهادِ من میبینید یا به سهو و عمد از من فعلی میآمد که عقلاً او عرفاً او شرعاً او رسماً پسندیده نیست، آن را بر من عرضه دارید. (۴/۶۰۴)
قصد پیوستن: قصد کردن
اگرچه مشروعِ مذهب شیر نبود، از عقل رخصتی جویند و قصد شتر پیوندند. (۹/۵۶۵)
کیمی: کی هستمی
ور عشق تو نیستی، من اینجا کیمی؟ (۶/۵۶۲)
گوش داشتن: بیدار و هشیار بودن (خطیب رهبر)
گوش به خود دار و متیقظ باش که اینجا کمین گاه یغمائیان قضا است. (۵/۲۹۶)
نماز بردن: تعظیم کردن
گاه چون زاهدی که سجاده بر آب افکنند پیش خسرو نماز بردندی. (۱/۳۱۶)
مبتذل گذاشتن: خوار و بی قدر گذاشتن(خطیب رهبر)
با این همه حاجتِ او مبذول داشتن و رایِ او را مبتذل نگذاشتن اولیتر. (۱۰/۳۰۴)
منّت داری کردن: سپاسگزاری کردن (خطیب رهبر)