وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تطبیقی شهادت زنان در مذاهب خمسه- قسمت ۴

دوم که رابطه حقوقی را اثبات میکند دلیل حکمی مینامند که مربوط به بحث ادلّهی اثبات دعوا نیست. در حقیقت همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، در ادلّه اثبات دعوا تنها ادلّهای مورد بحث و مطالعه قرار میگیرند که به اثبات موضوع حق مورد ادعا بپردازند و نه به حکم آن. دلیل حکمی چون دلیلی است که برای اثبات حکم قضیه به کار میرود، بنابراین تشخیص آن از تکالیف و وظایف دادگاه است. قضات دادگاهها مکلف هستند که مطابق قوانین به دعاوی افراد رسیدگی نموده و حکم صادر نمایند و نمی توانند به بهانهی سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از صدور حکم امتناع ورزند والّا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد (ماده ۳ ق.آ.د.م. و ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی).
همان طورکه گفته شد اثبات حکم قضیه از تکالیف اصحاب دعوا به شمار نمیآید؛ هر چند که آنان میتوانند قانون حاکم بر دعوای خویش را به دادگاه پیشنهاد نمایند، ولی دادرس هیچ تکلیفی در پذیرش پیشنهاد آنان ندارد و در نهایت، خود شخصاً به احراز حکم مبادرت می ورزد. دلایل حکمی، موضوع بحث ادلّهی اثبات دعوا قرار نمیگیرند، چرا که در بحث ادلّهی اثبات دعوا تنها اثبات موضوع مورد ادعا در عالم خارج است که اهمیت دارد و حکم موضوع آن از بحث حاضر خارج است. اما چون دلیل موضوعی دلیلی است که برای اثبات موضوع و قضیه دعوا به کار میرود، بنابراین مدعی حق باید ثابت کند که واقعه و موضوع مورد ادعای وی در عالم خارج اتفاق افتاده است تا دادرس بتواند حکم آن موضوع را بر آن بار نماید. اقامهی دلایل موضوعی از تکالیف و وظایف اصحاب دعوا است و قاضی اصولاً در آن نقش انفعالی دارد. تأکید میشود که بحث ادلّهی اثبات دعوا تنها شامل ادلّهی موضوعی میباشد و ادلّهی حکمی دعوا را در بر نمیگیرد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

اقسام دلیل به اعتبار اختیارات قاضی: دلیل احرازی و دلیل اخباری

از میان چند تقسیم بندی که ما برای نخستین بار از ادلّه اثبات دعوا به دست دادیم، شاید مهمترین آنها تقسیـم ادلّه به احرازی و اخبـاری باشد. دلیل احرازی دلیـلی است که در عالـم خارج، موجـود می باشد و دادرس به احراز آن به عنوان امر خارجی اقدام می کند و دلیل اخباری، دلیلی است که به صورت گزارش امر که در گذشته واقع شده در حضور دادرس اتفاق میافتد و قاضی این اخبار را از ناحیهی اشخاص استماع مینماید .از جمله دلایل تقسیم بندی فوق وجود ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی و تأثیر آن بر نظام حقوقی ایران می باشد. ماده ۱۹۹ مقرر میدارد : « در کلیه امور حقوقی، دادگاه علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استناد طرفین دعوا، هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام خواهد داد » در نگاه نخست، چنین به نظر میرسد که ماده فوق به دادرس اختیارات نامحدودی در کشف حقیقت اعطا می نماید. این استنباط با اصل بیطرفی دادرس در تضاد است و امنیت قضایی را نیز به خطر میاندازد. به همین دلیل ما به تقسیم بندی دلایل به دلیل احرازی و اخباری دست زدیم تا محدودهی اختیارات قاضی را در کشف حقیقت روشن کنیم.
گاهی دلیل، اخباری است، بدین معنا که دادرس منتظر اخبار اشخاص دخیل در دعوا یا شخص ثالث است تا طبق آن حکم دعوا را مشخص نماید؛ مانند اقرار که عبارت است از اخبار به حق، به نفع غیر و به ضرر خود و یا شهادت که عبارت است از اخبار به حق، به نفع یکی و به ضرر دیگری و یا سوگند که عبارت است از اخبار به حق، به نفع خود و به ضرر دیگری با شاهد گرفتن خداوند متعال؛ در واقع سوگند اخبار مؤکَّد است زیرا اخبار به حق در آن با لفظ جلالهی اللّه موکّد میشود. این دلایل که همگی دربرگیرنده نوعی اخبار است دلایل اخباری نامیده میشوند. به نظر ما قاضی در مورد دلایل اخباری نقش فعال ندارد. بنابراین وی نمیتواند به عنوان مثال اصحاب دعوا را در دعوای مدنی به طرف اقرار در قالب پرسشهای هدایت شده (بر خلاف قاضی کیفری) سوق دهد. و یا این که به دنبال شاهد بگردد تا وی را تشویق به ادای شهادت به ضرر یکی از طرفین دعوا نماید و یا این که یکی از اصحـاب دعوا را تشویق به اداء سوگند نمـاید، چرا که در این صورت اصل بی طـرفی دادرس نقض می گردد.
علاوه بر سه دلیل فوق (که همیشه و در همه حال اخباری هستند : اقرار، شهادت و سوگند)، برخی از ادلّه نیز گاهی اوقات متضمن اخبار هستند همانند اسناد. همان طور که در مبحث سند خواهیم دید، سند دلیلِ دلیل است. در حقیقت سند غالباً متضمن اقرار طرفین است و خودِ سند دلیلی است بر اقرار گذشتهی امضاکنندگان آن و به این بیان دلیلِ دلیل است. محتوای سند هرگاه اقرار باشد، دلیل اخباری است. درحالی که خود سند به عنوان یک واقعیت خارجی یک دلیل احرازی است و نقش قاضی را در احراز اصالت سند باید فعال دانست.
اما گاهی اوقات نه تنها خود سند دلیل احرازی است بلکه حاوی دلیلی است که آن دلیل نیز احرازی می باشد. مانند نقشهی هوایی که سندی است حاوی معاینهی محل و یا صورتجلسهی تأمین امارات و میدانیم که دلایلی مثل امارات از جمله دلایل احرازی هستند، زیرا دادرس مستقیماً با توجه به اوضاع و احوال به احراز امری میپردازد. معاینه محل نیز که از انواع امارات قضایی است به همین صورت است زیرا دادرس با توجه به مشاهده و ثبت وضعیت موجود اشیاء به احراز امور می پردازد. در رابطه با سایر ادلّهی احرازی، میتوان گفت که کارشناسی نیز از جمله ادلّه احرازی است. با این توضیح که در کارشناسی دادرس با واسطهی شخصی به عنوان کارشناس واقعیت امر را احراز مینماید. تحقیق محلی از ادلّهای است که ماهیت مختلط دارد. یعنی هم اخباری است و هم احرازی. در جایی که آگاهان محلی و اشخاص مطّلع اطلاعات خویش را اظهار میدارند، اخبار است ولی در نهایت امر، این دادرس است که به دلالت عقل خویش به احراز واقعیت امر و کشف واقع دست میزند. خود سند نیز همیشه از ادلّهی احرازی است .گرچه در رابطه با دلیل منعکس شده در آن هم می توان از دلیل احرازی صحبت نمود و هم دلیل اخباری .همان طور که گذشت محتوای اسناد در برخی مواقع از ادلّه احرازی به شمار می روند و آن جایی است که محتوا و مفاد اسناد متضمن اخبار نمی باشد، بلکه در واقع سند متضمن یکی از ادلّهی احرازی مذکور در فوق میباشد، به عنوان مثال نقشهی هوایی سندی است که معاینهی محل چند سال قبل در آن منعکس شده است و همان طور که گفته شد احراز واقعیت از معاینه محل بر عهدهی دادرس می باشد. بنابراین دلیل مندرج در سند می تواند حسب مورد از ادلّهی احرازی یا اخباری باشد.
در تمام ادلّهی احرازی دادرس می تواند هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام دهد و این امر به صراحت ماده ۱۹۹ مورد بحث مجاز است، درحالی که در بحث ادلّه اخباری دادرس به واسطه اخبار دیگران حکم می کند و خود به احراز امری در خارج نمی پردازد. بنابراین در ادلّهی اخباری هرگونه القاء، تلقین و تحصیل دلیل ممنوع است و نقش دادرس یکنقش انفعالی است.

اقسام دلیل به اعتبار نقش آن در اثبات دعوا: دلیل اصلی، دلیل تأمینی و دلیل تکمیلی

آخرین تقسیم بندی ما از دلیل، تقسیم دلیل به اعتبار نقش آن در اثبات دعوا می باشد. بر این اساس، ادلّه به سه قسم تقسیم می شوند:
قسم نخست ادلّهای است که دلالت آنها ذاتی است و براساس قانون، ادلّه اولی محسوب می شوند. این ادلّه تحت عنوان ادلّه اصلی مورد بحث قرار میگیرند که عبارتند از اقرار، شهادت و سوگند.
قسم دوم ادلّهای می باشند که خود آنان ذاتاً دلیل محسوب نمی شوند بلکه محتوای آنها دلیل است. به عبارت دیگر این نوع ادلّه، دلیلِ دلیل هستند و به انعکاس دلیل می پردازند. این نوع ادلّه با عنوان ادلّهی تأمینی مورد بحث قرار می گیرند. ادلّه تأمینی منحصر به دو دلیل می باشند که عبارتند از : اسناد و صورتجلسهی تأمین دلیل .
صورتجلسهی تأمین دلیل گرچه تحت عنوان اسناد قابل بررسی است، لیکن به جهت داشتن عنوان مستقلی در قانون آیین دادرسی مدنی به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد.
قسم سوم ادلّهای هستند که استناد به آنها در صورت فقدان ادلّهی اصلی و تأمینی صورت میگیرد. بنابراین اگر ادلّهی اصلی و یا تأمینی وجود داشته باشد، استناد به این ادلّه بی معناست. این ادلّه با عنوان ادلّهی تکمیلی مورد بحث قرار میگیرند که در واقع تکمیل کنندهی سایر ادلّه میباشند. ادلّهی تکمیلی عبارتند از : امارات اعم از قانونی و قضایی، تحقیقات محلی، معاینه محلی و کارشناسی.

بینه در فقه

این واژه مؤنث بین به معنای « آشکار و نمایان » و صفت مشبهه است از ماده بان یبین بیانا به معنای« روشن و آشکار شد ». در قرآن واژه بینه و مشتقات آن به هر دو نوع وصفی و اسمی به کار رفته است (برای صورت وصفی رجوع کنید به بقره : ۲۱۱ و آل عمران : ۹۷ برای اسمی رجوع کنید به بقره : ۲۰۹ انعام : ۱۵۷). کلمه بینه در قرآن نوزده بار به صورت مفرد و ۵۲ بار به صورت جمع (بینات آیات بینات) استعمال شده است اما به هیچ روی با اصطلاح فقهی ارتباط ندارد اگرچه حکم حجیت شهادت دو مرد عادل و برخی صور دیگر شهادت در قرآن آمده است. این کلمه در قرآن به همان معنای لغوی و بیشتر در گزارش معجزات پیامبران به کاررفته است (برای نمونه رجوع کنید به بقره : ۸۷ و۹۲ انعام : ۵۷ اعراف : ۷۳) مثلا معجزات حضرت موسی علیه السلام هم به عنوان بینه (و نیز آیه بینه آیات بینات ) و هم به عنوان «برهان» یاد شده است. طبرسی در مجمع البیان این کلمه را به معانی مختلف چون دلالت جداکنندهی حق از باطل، حجت آشکار، معجزه، و برهان تفسیر کرده است. ( ابن قیم جوزیه، ص ۱۲- ۲۴)
در منابع فقهی این واژه بیشتر در ابواب « قضاء و شهادات » آمده ولی تعریف روشنی از آن ارائه نشده است. برخی فقها بینه را چیزی دانستهاند که حق را تبیین و آشکار میکند (اسم لما یبین الحق و یظهره)(زحیلی، ج ۶ ، ص ۵۶)، و بر این پایه مراد از بینه فقهی را مفهومی معادل دلیل و برهان ذکر کردهاند (ابن قیم جوزیه، ص ۱۲- ۲۴) که در واقع همان معنای لغوی بینه است. گاه در تعابیر فقهای پیشین به جای«بینه» کلمه حجت به کار رفته است (علامه حلی قواعدالاحکام ج ۲ ص ۲۰۵) و برخی آن را به « الحجه القویه » تفسیر کرده اند(ابوجیب : ۴۷). به موجب این نظریه بینه در فقه به معنای لغوی به کار رفته و اصطلاح خاص نشده است.
با این همه از مجموعه کاربردهای فراوان این واژه در متون فقهی میتوان دریافت که مراد از بینه چنین مفهـوم عام و گستردهای نیست بلکه مراد از آن شهادتی است که شرع آن را حجت و معتبر میشمارد و مدعی برای اثبات مدعای خود می تواند ارائه کند. به گفته ابن قدامه: « شهادت را از آنرو بینه خواندهاند که سبب روشن شدن حق و رفع اختلاف می شود » (ابن قدامه ، ۱۴۰۹ ق : ۴) براین اساس کاربرد بینه در این معنای اصطلاحی نوعی استعمال عام در خاص یا انتقال از معنای لغوی و عرفی به معنای شرعی است. حتی اگر نقل مفهوم بینه را از معنای لغوی نپذیریم باتوجه به کاربرد فراوان بینه در اصطلاح یادشده (شهادت معتبر) ادعای انصراف از معنای عام لغوی را دست کم در کتب فقهی – و حتی احادیث – نمیتوان انکار کرد.
در احادیثی نیز که موضوع آنها قضاء و شهادت است بینه غالبا به همان معنای اصطلاحی بهکار رفته است. (حرعاملی، ج ۱۸، ص ۱۶۷ـ۱۷۳ ) حتی به گفته راغب اصفهانی (ذیل « بین ») وجه شهرت بینه در این اصطلاح و کاربرد آن در مورد شهادت حدیث معروف نبوی : « البینه علی المدعی والیمین علی من انکر » است همچنانکه منشأ حجیت و اعتبار بینه به مفهوم مصطلح آن نیز همین حدیث است. این حدیث – که در جوامع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده – مقبول همه فقهاست و در رتبه احادیث متواتر قرار گرفته است. (بجنوردی، ج ۳، ص ۵۹)
بنابر نظر مشهور مراد از بینه در این حدیث دوشاهد مرد است چنانکه در حدیث دیگری از همان حضرت بدان تصریح شده است (حدیث حضرمی و کندی). (شمس الائمه سرخسی ج ۱۷ ص ۳۰) به استناد این احادیث و احادیث دیگر، میتوان گفت که مراد از بینه در احادیث و سخنان صحابه و تابعین نیز همان اصطلاح فقهی است. در برابر جمعی معتقدند که بینه در این موارد همان معنای لغوی را دارد و انطباق آن بر موارد خاص هرچند بسیار باشد نشانه اعراض از مفهوم لغوی نیست و مواردی مانند شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن تنها از مصادیق آن مفهوماند نه سازنده اصطلاحی جدید. براین اساس اینان قائل به وجود اصطلاح فقهی خاص برای بینه نیز نیستند.
درباره مصادیق بینه اصطلاحی آرا مختلف است برخی معتقدند که شارع بینه را تنها بر دو شاهد مرد اطلاق کرده است و مواردی چون شهادت یک مرد و دو زن شهادت زنان و شهادت مرد همراه با سوگند مدعی را هرچند از نظر شرعی معتبر باشند نمیتوان مصداق بینه شمرد. گروهی دیگر اطلاق بینه را بر شهادت یک مرد و دو زن نیز صحیح میدانند. عدهای یک شاهد مرد و سوگند مدعی را نیز بدان افزودهاند. در برابر این اقوال کسانی نیز معتقدند که بینه به این موارد منحصر نمیشود و هرگونه دلیل شخص مدعی که بتواند مستند حکم قاضی قرار گیرد مصداق آن است. ( به ابن قیم جوزیه، ص ۲۴)

آراء فریقین درمورد بینه

درباره اصطلاح فقهی بینه از جنبه های مختلف آرائی مطرح شده که توجه به آنها در این مبحث ضروری است :
۱) حجیت بینه را هیچکس انکار نکرده اما درباره ملاک آن دو نظر ابراز شده است. برطبق نظر نخست که اکثر فقهای همه مذاهب آن را پذیرفته اند شهادت دو مردعادل (و سایر مصادیق بینه) تنها مفید ظن است ولی شارع- همچون سایر امارات شرعی آن را همرتبه علم قرار داده است. مطابق با نظر دوم شهادت مزبور سبب علم عادی می شود و حجیت آن را عرف پذیرفته و شارع نیز همان را تأییدکرده است. براساس این نظر حجیت بینه از آنروست که علم می آورد و بنابراین اختصاص به گواهی دومرد ندارد. هرعاملی که عرفا چنین باشد مصداق بینه خواهد بود و می تواند برای اثبات ادعا ارائه گردد. حتی اگر شهادت یک مرد عادل نیز از نظر عرف در مواردی سبب علم باشد بینه تلقی می شود. شاید بر مبنای همین دیدگاه باشد که سلار دیلمی و ابن حمزه قسامه را نیز از اقسام بینه دانسته اند اما فقهای دیگر آن را از راه های اثبات قتل یا جراحت در صورت عدم دسترسی به بینه برشمرده اند. البته قائلان به هر دو نظریه این نکته را مطرح کرده اند که در موارد خاصی مثل نسبت زنا فقط به شکلی معین می توان اثبات دعوا کرد و قاعده حجیت بینه (به هر دو معنای لغوی و اصطلاحی) در این موارد تخصیص خورده است.( بجنوردی ج ۳ ص ۱۶)
۲) بنابر نظر مشهور که بینه از امارات شرعی است و حجیت ذاتی ندارد این سؤال مطرح است که آیا در صورت علم به درستی ادعا نیازی به بینه هست و آیا در صورت علم به نادرستی ادعا اگر مدعی بینه داشته باشد می توان آن را پذیرفت ؟ این مسئله در کتابهای فقهی زیر عنوان « عمل قاضی به علم خود » مطرح شده است. فقهای امامیه معتقدند که علم بر بینه مقدم است و قاضی در صورت آگاهی از واقع نه به بینه نیازمند است و نه می تواند به استناد بینه حکمی برخلاف علم خود صادر کند. در این میان فقط چندتن از جمله ابن حمزه این نظریه را منحصرا درباره حق الناس پذیرفتهاند اما با توجه به ادعای اجماع توسط شماری از بزرگان چون علم الهدی در انتصار، شیخ طوسی در الخلاف، ابن زهره در غنیه و ابن ادریس در سرائر میتوان گفت که علم قاضی مطلقا بر بینه مقدم است. ابوحنیفه عمل قاضی به علم خود را در حقوق الله مطلقا انکار کرده و در حقوق الناس نیز در صورتی جایز میداند که قاضی این علم را در منطقه قضایی خود و بعد از تصدی امر قضا به دست آورده باشد  ضمن نقل فتاوی فقهای عامه در این باره می گوید عمل قاضی به علم خود به طور مطلق از نظریات اختصاصی امامیه است.( طوسی، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۲: ۶۰۳)
۳) در مسائل قضایی که غالبا طرفین دعوا مطرح اند هنگامی به بینه مدعی نیاز هست که طرف مقابل منکر درستی ادعای مدعی شود اما اگر او اقرار کند ارائه بینه ضرورت نخواهد داشت. به عقیده اکثر فقهای امامیه بعد از اقرار طرف مقابل مدعی بر مبنای اقرار خصم به حق خود دست می یابد و نیازی به حکم قاضی نیست. حتی برخی گفته اند که بعداز اقرار اختلاف از میان می رود و اقرارکننده با این اقدام خود مرافعه را از میان برمی دارد. (آشتیانی، ۱۳۷۶ : ۹۱)
اما شماری دیگر از فقها از جمله وحید بهبهانی و محقق اردبیلی اقرار را همچون بینه میدانند و معتقدند که در صورت اقرار نیز دعوا با حکم قاضی پایان می پذیرد. البته از این نظر بین فقها اختلافی نیست که اگر مدعی از قاضی بخواهد که براساس اقرار طرف مقابل داوری کند انجام این درخواست بر قاضی واجب می شود. بین بینه و اقرار تفاوتهایی ذکر شده است.( طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۴۸- ۴۹)
۴) در دعاوی قضایی مدعی حق ارائه بینه دارد نه آنکه این کار بر او واجب باشد وی می تواند حتی با داشتن بینه از قاضی بخواهد که منکر را سوگند دهد. همچنین منکر میتواند در صورت لزوم بینه ارائه دهد. احادیثی نیز براین مطلب دلالت دارد. نظر مشهور فقهای شیعه این است که بینه منکر در صورت تعارض دو بینه داخل و خارج پذیرفته می شود. اما برخی بر این عقیده اند که منکر در همه حالات و شرایط می تواند بینه بیاورد حتی اگر به قصد گریز از سوگند خوردن باشد. در میان اهل سنت حنفیان و حنبلیان مطلقا منکر مقبولیت بینه مدعی علیه هستند.( جعفری لنگرودی، ج ۱، ص ۴۲۴- ۴۲۵)

شهادت

شهادت یکی از قدیمی ترین ادلّه برای اثبات ادعا می باشد و مطالعه تاریخ حقوق نشان می دهد که در تمامی نظام های حقوقی، از دیرباز، جزء دلایل با اهمیت تلقی میشده است؛ لیکن در حدود استفاده از این دلیل و دایرهی اعتبار و ارزش آن همیشه اختلاف نظر وجود داشته است .علت این امر این است که از یک طرف شهادت، به علت سهولت آن، رواج بسیاری در جامعه دارد و نمی توان آن را بهطورکلی محدود کرد و از سوی دیگر یکی از دلایلی محسوب میشود که امکان تبانی و سوء استفاده از آن بسیار است.
به منظور تبیین این دلیل اثبات دعوا، ابتدا به تعریف آن پرداخته (مبحث اول) و سپس دایرهی اعتبار شهادت را مورد بررسی قرار می دهیم (مبحث دوم). پس از آن به بیان شرایط اعتبار می پردازیم (مبحث سوم) و در پایان، آیین شهادت را مورد مطالعه قرار خواهیم داد (مبحث چهارم).

تعریف شهادت

شهادت را میتوان اینگونه تعریف نمود : شهادت، اخبار به وجود حق یا سبب آن به نفع یکی و به ضرر دیگری است. شهادت به مفهوم اعم، اخبار (خبر دادن) فرد نزد مرجع قضاوتی از دیده ها یا شنیدهها یا سایر آگاهیهایی است که به صورت اتفاقی یا به درخواست یکی از اصحاب دعوا از موضوعی پیدا کرده است. گواهی با اقرار این تفاوت اساسی را دارد که اقرار به زیان خود و به سود دیگری است و با ادّعا که اخابر به سود خود و به زیان دیگری است تفاوت دارد.
گواه از دیـده ها، شنیده ها سایر آگاهی های خود بدون دخالت دادن تخصـص احتمالی خود، اخبار می نماید بی آنکه از آن نتیجه گیری نماید.
به عبارت ساده تر، شهادت عبارت است از اخبار به حق به نفع غیر و به زیان غیر.ارکان تعریف فوق عبارتند از:
رکن نخست : اخبار- شهادت از جمله ادلّهی اخباری است که خبر از وجود حقی میدهد که سابقاً ایجاد شده است. بنابراین شهادت قابل تصدیق و تکذیب می باشد و این وجه تمییز جملات اخباری از جملات انشایی است که قابل تصدیق و تکذیب نمی باشند.
رکن دوم : اخبار به حق – شهادت، از وجود حقی خبر می دهد و همان طور که پیش از این گفته شد، حق به مفهوم اعم کلمه مد نظر می باشد و شامل تمام حقوق عینی و دینی و نیز مالی و غیرمالی، می شود.
رکن سوم : به نفع غیر – شهادت همانند اقرار، به نفع غیر اخبار می شود .بنابراین اگر اخبار به نفع خود خبردهنده باشد این امر شهادت محسوب نمی شود بلکه ادعا است.
رکن چهارم : به ضرر غیر – این رکن فصل تعریف شهادت از اقرار محسوب می شود، زیرا اقرار خبری بود که به ضرر خود خبردهنده بود لیکن در شهادت شخص خبردهنده هیچ زیانی از خبر نمی بیند.

دایره ی اعتبار شهادت

همان طورکه قبلاً نیز اشاره شد در مورد تعیین دایره و محدوده اعتبار شهادت، بین نظام های حقوقی مختلف، اختلاف نظر وجود دارد .این اختلاف به اصول مذهبی و اخلاقی و نیز سطح فرهنگ جوامع باز میگردد. در جوامع غیرمذهبی که افراد به اصول مذهبی و اخلاقی پای بند نمی باشند، توسعهی دایرهی اعتبار شهادت میتواند آثار سوء بسیاری به بار آورد و حقوق افراد بسیاری را تضییع نماید. ولی در جوامع مذهبـی که افراد مقیّد به راستگـویی می باشند، توسعهی دایرهی اعتبـار شهـادت شهود می تواند به احقاق حقوق افراد کمک شایانی نماید .امروزه هیچ یک از این دو دیدگاه به طور کامل و مطلق نمی تواند مورد قبول واقع شود و هر یک از این دو نظام به یکدیگر نزدیک شده اند. اما با رواج اسناد و متداول شدن آنها در معاملات میان افراد، نظام های حقوقی جدید به سمت محدود کردن اعتبار شهادت شهود، به ویژه در مواردی که به طور متعارف میان افراد سند تنظیم میشود، گرایش پیدا کرده اند. به عنوان مثال، در کشور فرانسه در مورد معاملات با مبلغ معین باید سند تنظیم گردد و شهادت شهود به هیچ عنوان پذیرفته نمیشود.
در قانون مدنی سابق ایران به پیروی از قانون مدنی فرانسه ارزش و اعتبار شهادت محدود بود و تنها در موارد خاصی شهادت شهود پذیرفته میشد .لکن با اصلاحات سال ۱۳۶۰ و متعاقباً سال ۱۳۷۰ و با حذف مواد ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ از قانون مدنی، نظام حقوقی ایران به شدت به سمت توسعهی اعتبار شهادت، گرایش پیدا کرد .تنها محدودیتی که در مقابل اعتبار شهادت شهود وجود دارد، ماده ۱۳۰۹ ق .م است که مقرر میدارد: « در مقابل سند رسمی یا سندی که اعتبار آن در محکمه محرز شده، دعوا که مخالف با مفاد یا مندرجات آن باشد به شهادت اثبات نمیگردد این ماده نیز در نظریه مورخ ۲۴/۸/۱۳۶۷ شورای نگهبان خلاف شرع اعلام شد. براساس این نظر «مادهی ۱۳۰۹ ق .م از این نظر که شهادت، شرعی را در برابر اسناد معتبر فاقد ارزش دانسته خلاف موازین شرع و بدین وسیله ابطال میگردد »
با دقت نظر در ماده ۱۳۰۹ ق .م و حتی بدون در نظر گرفتن ایراد شورای نگهبان متوجه می شویم که این ماده محدودیت قابل اعتنایی را در مقابل اعتبار شهادت به وجود نیاورده است؛ زیرا ماده ۱۳۰۹ ق .م تنها مواردی که مخالف با « مفاد و مندرجات » سند رسمی باشد را با شهادت شهود قابل اثبات نمیداند نه هر نوع شهادت مغایر با سند رسمی .در واقع، شهادتی که مورد پذیرش قرار نمی گیرد، شهادتی است که مؤدای آن با مفاد سند رسمی در تضاد باشد، به عنوان مثال، در یک وکالت نامه رسمی به منظور بلاعزل نمودن وکالت درج میشود که موکل حق عزل وکیل خویش را ضمن عقد خارج لازم از خود ساقط نمود و بدین ترتیب وجود عقد خارج لازم مورد تصریح قرار می گیرد. استناد شهادت به منظور اثبات عدم وجود چنین عقد خارج لازمی، نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد، چون موضوع این شهادت (عدم وجود عقد خارج لازم) در سایر انواع تعارض بین شهادت و مندرجات سند رسمی نمیتواند مانع پذیرش سند گردد؛ مثل این که شهود بر استعفای وکیل یا بر انجام مورد وکالت توسط شخص موکّل قبل از انجام آن توسط وکیل شهادت دهد .همین طور است چنان چه مؤدای شهادت شهود فقدان یکی از شرایط صحت عقد وکالت و در نتیجه بطلان آن باشد.
از آن گذشته، استنباط میشود آن چه در ماده ۱۳۰۹ آمده، محدودیت واقعی برای شهادت محسوب نمیگردد، زیرا سند موضوع این ماده در معنای اخص کلمه به کار گرفته شده و معادل acte و فرانسوی می باشد و نه document بنابراین چون در این مفهوم، سند متضمن یک عمل حقوقی است و چنین سندی در برگیرنده اقرار کتبی امضاء کننده سند می باشد، از باب تعارض اقرار با شهادت، اقرار مقدم می گردد، به ویژه که شهادت مأمورین رسمی دولت نیز در سند به اقرار ضمیمه شده اند. به عبارت دیگـر همان طور که قبـلاً نیز گفته شد، سند خود ذاتـاً دلیل نمی باشد بلکه تأمین کننده و انعکـاس دهندهی دلیل میباشد و در اکثر موارد محتـوا ومفاد سند، اقرار یا شهادت می باشد و میدانیم انکار پس از اقرار مسموع نیست (ماده ۱۲۷۷ ق .م.)؛ بنابراین کاملاً روشن است اقراری که در سند رسمی مندرج است در مقام تعارض با شهادت غالب بوده و شهادت نمی تواند چنیـن اقراری را از اعتبار ساقط نماید .بنابـراین ایراد شرعی شورای نگهبـان در رابطه با این ماده نمیتواند قابل دفاع باشد و در عمل نیز دادگاهها برخلاف نظر شورای نگهبان عمل نموده و بر خلاف مفاد و مندرجات سند رسمی، شهادت شهود را نمیپذیرند. با این توضیح مشخص میشود که حداکثر اعتباری را که میتوان برای شهادت به عنوان یک دلیل تصور کرد در قانون ما برای شهادت در نظر گرفته شده است و این نشان از اهمیت بسیار زیاد شهادت به عنوان دلیل اثبات دارد.
نکته ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که با اصلاحات قانون مدنی و حذف مواد ۱۳۰۶ به بعد، ماده ۱۳۱۲ ق . م نیز کارکرد خویش را از دست داده است و دیگر قابلیت بحث ندارد .توضیح آن که در قانون سابق دعاوی به دو دسته تقسیم میشد: دسته اول، دعاوی بودند که با شهادت شهود قابل اثبات نبودند که همگی با اصلاحات قانونگذار حذف گردیدند .(مواد ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ ) و دسته ی دوم، دعاوی بودند که با شهادت شهود قابل اثبات بودند که معرف این نوع دعاوی ماده ۱۳۱۲ ق . م بود .امروزه دیگر تمامی دعاوی با شهادت شهود قابل اثبات هستند و ماده ۱۳۱۲ ق. م کاملاً لغو و بیهوده است و هیچ فایدهای ندارد.

شرایط اعتبار شهادت

با توسعهی دایرهی اعتبار شهادت، اصولاً برای این که امنیت قضایی به مخاطره نیفتد و از این دلیل سوء استفاده نگردد، شرایطی برای اعتبار شهادت وضع شده است. دستهای از این شرایط مربوط به شخص شاهد و برخی دیگر مربوط به نحوهی ادای شهادت و در نهایت دستهای نیز مربوط به موضوع شهادت میباشد. مجموع این شرایط به ترتیب مورد مطالعه قرار میگیرد.

شرایط مربوط به شاهد

ماده ۱۳۱۳ ق.م مقرر میدارد : « در شاهد بلوغ، عقل، عدالت، ایمان و طهارت مولد شرط است » و نیز تبصره ۲ همین ماده اعلام می نماید «شهادت کسی که نفع شخصی به صورت عین یا منفعت یا حق در دعوا داشته باشد و نیز شهادت کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند پذیرفته نمیشود». با توجه به این ماده شرایط شاهد عبارتند از :

بلوغ

بازسازی معنایی ارزش‌های بین نسلی (موردمطالعه شهر رودبار جنوب)

قبل از ارائه یافته­ های تحقیق لازم است که مطالبی را در رابطه با طرز نگارش مطالب و یافته­ ها درروش کیفی و به خصوص روش نظریه زمینه­ای گفته شود.

محققان و روش­شناسان کیفی اعتقاددارند که روش نگارش و ارائه یافته­ ها درروش کیفی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنا بر عقیده آن ها زبان نگارش گزارش­های کیفی باید منطبق و متعلق به زبان افراد موردمطالعه باشد. به این معنا که تعلق پذیری نسبت به افراد موردمطالعه در آن دیده شود. از دیدگاه این محققان ازآنجاکه کار محقق تفسیر تفسیرها و گاه صرفاً طبقه ­بندی تفسیرهای مردم عادی است و ازآنجاکه زبان مردم عادی زبانی غیرحرفه ای و مبتنی بر دانش عامیانه است، بنابراین باید از به کارگیری روش حرفه­ای و پیچیده یا هر سبک و روشی که به جای ساده­سازی مفاهیم موردمطالعه به پیچیدگی موضوع موردمطالعه دامن می­زند اجتناب نمود. درواقع روش کیفی به عنوان رهیافتی که بر زبان بومی و دانش عمومی مبتنی است، باید در ارائه مطالب و طرز بیان آن ها به اصول زبان بومی و عامه فهم وفادار باشد. از طرف دیگر نیز ازآنجاکه گزارش تحقیق و یافته­ های آن جهت ارزیابی و قضاوت باید در دسترس افراد بومی و درگیر قرار گیرد و یا در صورت لزوم به افزایش دانش و آگاهی آن ها از وضعیت خودشان منتهی شود، لذا روش­شناسان کیفی استفاده از ادبیات و نگارش پیچیده که عموماً درروش اثباتی و نخبه­گرا مطرح است را مطرح نمی­کنند. درواقع آن ها معتقدند که تفاوت دو رهیافت کمی و کیفی نه تنها بر سر طرز نگاه و چگونگی بررسی دنیای پیرامون انسان­ها است، بلکه بر سر طرز بازنمایی و به تصویر کشیدن دنیای موردبررسی نیز است (محمد پور، ۱۳۹۲).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

بنابراین در این بخش سعی شده که به گونه ای عامه فهم و بر اساس منطق نگارش گزارش­های کیفی به بیان یافته­ ها پرداخته شود. در این بخش با الگوبرداری از برخی تحقیقات انجام شده با روش نظریه زمینه­ای، یافته­ های پژوهش ارائه می­شوند؛ به عبارت دیگر برای دنبال کردن مراحل و چگونگی معرفی یافته­ ها از منطق عمومی تحقیقات دیگر که با این روش انجام شده ­اند استفاده شده است.

هدف این فصل از پژوهش ارائه و تشریح یافته­ های عمده و مقوله­های است که بنیان نظریه زمینه­ای را تشکیل می­ دهند؛ و منطق و شیوه ارائه این مطالب نیز بر اساس الگوی عمومی پژوهش­های انجام شده در نظریه زمینه­ای است.

به دست آمده از مرحله اول کدگذاری باز مفاهیمی به دست آمد که بیانگر درک و تفسیر جوانان از ارزش­ها و بازسازی معنایی ارزش­ها در شهرستان رودبار جنوب است.

۴-۲ یافته­ های سؤال اول

۱- سؤال اول: – بررسی و توصیف این­که نسل جوان چه درک و تفسیری از ارزش های خود دارد؟

با توجه به این سؤال که «جوانان رودباری چه درک و تفسیری از ارزش های خوددارند؟» مفاهیم اصلی و رایج در ارزش های جوانان شناسایی شدند. همان طور که قبلاً توضیح داده شد برای جمع­آوری داده­ ها از مصاحبه استفاده گردید چون تحقیق از نوع کیفی می­باشد با چندین بار خواندن مصاحبه­ها و یادداشت برداری کدهای مربوطه شناسایی و دسته­بندی شدند. در کدبندی داده­ ها در هر مصاحبه ممکن است چندین بار مصاحبه شونده به یک مورد اشاره کرده باشد که برای پرهیز از تکرار و تداخل کدها در هر مصاحبه، جمله­هایی که به کد مربوطه نزدیک­تر بود در نظر گرفته شده ­اند. بعد از مرحله اولیه­ی کدگذاری باز، در مرحله­ی دوم کدگذاری باز، مفاهیم مشترک و مشابه ازنظر معنایی در قالب مقوله­ی عمده طبقه بندی شده اند. این مقوله از سطح بالاتری از انتزاع برخوردارند. در جدول زیر، هر یک از مقوله­های عمده به تفکیک کدها و مفاهیم اولیه آورده شده ­اند.

جدول ۴-۱: مقوله­های استخراج شده­ی عمده­ی مربوط به درک و تفسیر ارزش های جوانان

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مقوله­ها مفاهیم
۱ فشار هنجارهای سنتی تأمین هزینه های عروسی، عندالمطالبه بودن مهریه، هزینه­ های سنگین ازدواج، رعایت سنت سه شبانه روز عروسی گرفتن
۲ افزایش توقع خانواده­ها افزایش توقع دختران، مادی شدن خانواده، داشتن ماشین، داشتن خانه، داشتن کار، توجه به وضع مالی
۳ مقایسه گرایی چشم وهم چشمی، رقابت بر سر تهیه امکانات، مقایسه با دیگران
۴ رسانه های جمعی همه گیر شدن ماهواره، تنوع برنامه های تلویزیون، کفایت تلفن همراه به جای ملاقات رود رو، سی دی
۵ استقلال طلبی داشتن حق انتخاب در شریک زندگی، استقلال مالی، استقلال در تصمیم گیری، اعتقاد به انتخاب آزاد، رهایی از سنت، متکی به خود، انتخاب محل زندگی، منفعت طلب بودن افراد، تصمیم شخصی، عدم دخالت بزرگ ترها، دنبال آرزوها
۶ مادی گرایی درگیری مادی، رقابت مالی، طمع، مقایسه، توجه به مسائل اقتصادی
۷ رفتار فراغتی خوش گذرانی، رفیق بازی، رفع نیاز با دوست دختر، احساس نیاز داشتن به اوقات فراغت، موتورسواری، تماشای ماهواره، پرسه زنی
۸ روحیه نوگرایی پوشیدن لباس های جدید و به روز، میل به رفاه بیشتر، تجربه فعالیت های نو، تقلید از دیگران، نپذیرفتن را و روش سنتی، دستیابی به سود
۹ رقابت جویی طمع ورزی، حسود بودن، زیاده خواهی، برتری جویی، جمع ورزی، میل به برنده شدن
۱۰ احساس نارضایتی ابراز تأسف، بی توجهی دولت، خانواده بی اهمیت، کاهش رفاه، احساس تنفر

همان طور که در جدول فوق دیده می­ شود، در این مرحله ۱۰ مقوله استخراج شده ­اند. در مرحله­ی دوم کدگذاری، یعنی کدگذاری محوری به شرح هر یک از مقوله­های فوق با ارجاع به گفته­های افراد مورد مصاحبه و ارتباط بین آن ها پرداخته می­ شود.

فشار هنجارهای سنت

هنجارهای سنتی به وسیله­ی فرد یا افرادی وضع نشده، بلکه به­خودی­خود و به صورت تدریجی از اتفاقات روزمره­ی زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جزء کل جامعه ندارند. این هنجارها جزئی از فرهنگ عامه (فولکلور) هستند که آن ها را با عنوان سنت­ها، رسم­ها و آداب ورسوم می­شناسیم. زمانی که یک الگوی رفتاری خاصی بین گروه معینی رایج شود، اعضای گروه ناچار به تبعیت از آن می­شوند. با توجه به این مقوله در جامعه موردمطالعه از دید جوانان آن منطقه یک سری از هنجارهای سخت و پاگیر سنتی وجود دارند که فرد ناگزیر از اطاعت آن ها می­باشد. این هنجارها به طور سنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و مدام بر تعداد آنان افزوده می­ شود. بر همین اساس جوانان رودبار جنوب معتقدند که در دوره قدیم شدت فشار هنجارهای سنتی کمتر بوده ولی امروزه به طور فراوانی افزایش یافته­اند. در این دوره بیشتر توجه به منابع مالی و اقتصادی جوانان می­ شود، جوانان به دنبال تأمین هزینه­ های عروسی می­روند. در همین زمینه یکی از مشارکت­کنندگان در مورد هزینه­ های سنگین ازدواج در رودبار جنوب عنوان می­ کند:

” وقتی که عروسی کردم خودم ۱۰ میلیون پول داشتم و ۱۰ میلیون دیگر هم وام گرفتم والانم به دنبال وام ازدواج میرم تا بتوانم بدهکاری­هایی که در عروسی بالا آوردم پاس کنم. هزینه­ های عروسی خیلی بالا رفته فقط از آدم توقع دارند هزینه میلیونی کنه.”

عروسی در رودبار جنوب که برگرفته از فرهنگ­های مجاور قرار دارد تحت تأثیر یک سری آداب ورسوم محلی می­باشد. یکی از جوانان موردبررسی در مورد آداب ورسوم سنتی ازدواج در رودبار جنوب می­گوید:

” اول باید با پدر و مادر بریم خواستگاری بعد خواستگاری رسمی با جمعی از بزرگان طایفه به همراه گل و قرآن و مقداری طلا، سوم: مرحله جان کندن و پول درآوردن برای عروسی در این شرایط سی میلیون هزینه پایینی است. چهارم: سه شبانه روز عروسی و دیگر اینکه از یک هفته قبل مهمان می یابد و می رود. پنجم: خرج کمرشکن: شب عروسی ارگ، فیلم برداری، آرایشگر عروس و داماد “

بنابراین، ازنظر جوانان رودبار جنوب فشار هنجارهای سنتی عامل مهمی در کاهش تمایل جوانان به امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج می­باشد. علاوه بر فشار هنجارهای سنتی، جوانان رودبار جنوب به عامل دیگری نیز اشاره می­ کنند و آن نیز افزایش سطح توقع خانواده­هاست. ازنظر آنان امروزه خانواده­هایی وجود دارند که شرایط سخت و طاقت فرسایی را پیش پای جوانان می­گذارند.

افزایش سطح توقع خانواده­ها

بر اساس مقوله­ی فوق از دید جوانان رودبار جنوب، امروزه خانواده­ها نسبت به گذشته در مورد ازدواج جوانان سختگیرتر شدند که این امر آنان را وا می دارد که نسبت به انتظارات خانواده­ها امکانات مادی بیشتری را فراهم کنند؛ وقتی از وضعیت این دوره نسبت به دوره قدیم سؤال می­شد با نقل و قول از گفته­های بزرگ تران اظهار می­کردند که جوانان و خانواده­های کم توقع دوره قدیم نسبت به جوانان امروزی سختگیری بیش ازحدی دارند و معتقدند که این توقعات افراد را خواه وناخواه به سوی فعالیت های نامشروع کشیده می­شوند. به طوری یکی از جوانان در این زمینه عنوان می­ کند:

” الآن من خودم ۲۵ سال سن دارم وقتی که رفتم خواستگاری اول پرسیدند که چه داری و شغلت چیست؟ دیگر امروزه اصلاً ایمان و اخلاق مهم نیست و به خاطر همین که به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی خود هستم، از هر راهی که شده “

یکی از جوانان به نقل و قول گفته­های بزرگ ترها استناد می­ کند و در مورد توقع دوره گذشته عنوان می­ کند:

” قدیمی­ها خودشان یادشان رفته که تعریف می­کردند وقتی که عروسی گرفتن حتی خانه نداشتن چه به رسه به ماشین یا موتور، یا اینکه می­گفتند وقتی ۱۷ یا ۱۸ ساله بودن عروسی می­گرفتن ولی الآن همه خانواده­ها حداقل ۲ جوان بالای ۱۸ سال دارند و می­گویند هر وقت که کار پیدا کردی و پول دار شدی بیا بریم خواستگاری، ولی حالا همان افراد دیروز برای جوانان سخت می گیرند “.

بنابراین جوانان رودبار جنوب فشار هنجارهای سنتی و سختگیری خانواده­ها، از برخی چشم وهم چشمی ها در زندگی روزانه اجتماعی عنوان می­ کنند که باعث می­شوند شرایط سختی را بر هر فردی وارد کنند. در این میان از هر لحاظ خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به دنبال داشته­های دیگران می­باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مقایسه گرایی

بر اساس این مقوله، ارزش های جوانان تا حدی ناشی از مقایسه­ جوانان این منطقه با سایر نواحی، شهرها یا خارج از شهرستان رودبار جنوب و با یکدیگر بوده است. جوانان رودبار جنوب خود را با یکدیگر مقایسه نموده و احساس می­ کنند باید از امکاناتی برخوردار باشند که دیگران نیز برخوردارند، آنان با نگاه الگوهای زندگی خود و مقایسه خود با آن ها درصدد بهبود وضعت خود می­باشند. یکی از جوانان در این زمینه اظهار می­ کند:

“آدم وقتی می بینه که دیگران با کمترین زحمت یک شبه ره صدساله می­روند خوب معلوم است که دلش می خواهد مثل همانا زندگی کنه اگر کسی چنین باشد باید به عقلش شک کرد “.

یکی دیگر جوانان خود را با دیگران مقایسه می­ کند:

” الآن دیگر مثل قدیم نیست، امروزه افراد به دیگران نگاه می­ کند می­بیند کسای دیگر چیز دارد بعد می­گوید چرا من این چیزها را نداشته باشم “.

امروزه درنتیجه مقایسه گرایی، استفاده از رسانه­های ارتباط جمعی نیز نقش مهمی در زندگی اجتماعی جوانان دارند. رسانه­های که هرروز بیشتر وقت آدم را به خود مشغول کرده ­اند.

رسانه­های ارتباط جمعی

ازنظر جوانان رودبار جنوب، استفاده از رسانه­های ارتباط جمعی بر میزان دانش و شعور اجتماعی آن ها افزوده و از طرف دیگر آنان را نیز «خانه نشین» کرده است. این نکته بیانگر آن است که امکانات موردبحث باعث ایجاد یک سری سرگرمی­ها جایگزین آن ها شده که خود بر کاهش روابط و تعاملات اجتماعی در قالب سر زدن های دوستانه، رفت وآمد خانوادگی و فامیلی و غیره تأثیر می­گذارد. همان طور که یکی از جوانان رودبار جنوب می­گوید:

” الآن هرچه بخواهی در فضای مجازی پیدا می­ شود، روزها وقتی که از واتس آپ استفاده می­کنم دیگر زمان از دستم می رود “.

علاوه بر این استفاده از ماهواره و دیدن برنامه های آن امروزه جوانان را به خود مشغول کرده است به طوری که یکی از جوانان موردبررسی در تأیید نکته فوق خاطرنشان می­سازد:

” مثلاً همین ماهواره، از بس برنامه های متنوع و جذابی دارد که آدم دلش نمی­یاد از جلو تلویزیون بلند شه و بخواهد به دیدن کسی بره. فوقش با به زنگی از اوضاع واحوال هرکسی خبردار میشیم “.

رسانه­های جمعی امروزه به عنوان بخش جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی جوانان تبدیل شده که درنتیجه این امر جوانان به ارزش های استقلال طلبی بیشتر سوق داده می­شوند.

استقلال طلبی

جوانان رودبار جنوب عنوان می­ کنند که امروزه در اکثر تصمیم ­گیری­های شخصی نظر و دیدگاه بزرگان را نادیده می­­گیرند. از دید آن ها درگذشته افراد از هر لحاظ قدرت انتخاب و اختیار نداشته­اند. از دید جوانان نظام سنتی و خویشاوندی گذشته باعث شده بود که مردم قدیم از هر لحاظ قدرت انتخاب و اختیار نداشته باشند. در صورتی در دوره­ کنونی جوانان به دنبال تحقق اهداف و فعالیت های خود می­باشند. بر همین اساس یکی از افراد مورد مصاحبه در مورد حق انتخاب همسر درگذشته و مقایسه آن با دوره کنونی چنین می­گوید:

“” در قدیم اصلاً دختر و پسر خبر نداشتند که قرار است باهم عروسی بگیرند. اصلاً نمی دانستند که قرار است عروسی کنند شناسنامه­های پسر و دختر به دست پدران بود و عقد می­بستند و شایدم تا شب عروسی همدیگر را ندیده بودند ولی امروزه پدران خبر ندارند و اگر چیزی بگویی خودشان بدون اجازه میرند عقد می­ کنند “

یکی از جوانان در مورد متکی بودن به خود عنوان می­ کند:

“الآن دوست دارم برای خودم بهترین زندگی را دست وپا کنم و این قدر از پدرم پول نگیرم، خداییش دیگر روم نمی­شه الآن ۲۵ سال دارم چه کار کنم دیگر…”.

از دیگر پیامد رسانه­های جمعی، ترویج فرهنگ دنیاگرایی است که امروزه بیشتر جوانان را به خود جلب کرده است.

مادی­گرایی

از دید بسیاری از جوانان رودبار جنوب یکی از عوامل مهم در زندگی آنان توجه فزاینده به امکانات مادی و دنیوی است. آنان معتقدند که با توجه به تغییر در زندگی کنونی و نیازهای فزاینده ی اقتصادی، تفکرات دنیوی به طور روزافزونی گسترش پیداکرده و توجه بیش اندازه به مسائل و نیازهای اقتصادی دنیوی پایه و اساس زندگی را تشکیل داده است.

” دوست دارم بهترین ماشین و بهترین خانه در بهترین مکان شهر داشته باشم، حیف که دستم نمی­رسد “.

یکی از مشارکت کنندگان عنوان می­ کند:

” الآن دوره ای شده که باید به دنبال پول باشی، همه این جوری شدند و فقط کسای خاصی نیست. باید ببینی دیگران چه دارند چه می پوشند چه می خورند ماهم از آن ها تقلید می­کنیم. دیگر بر هیچی کنترلی نداریم “.

به علاوه اینکه جوانان به دنبال امکانات مادی و توجه به زندگی دنیوی هستند از رفتارهای خاصی صحبت می­ شود که امروزه جوانان بیش ازپیش با آن ها درگیرند.

رفتار فراغتی

بر اساس مقوله­ی فوق جوانان تمایل به رفتارهای فراغتی و تفریحی دارند. رفتار فراغتی جوانان امروزی بیشتر مبتنی بر الگوهای جدید زندگی است. در این دوره رفتارهای فراغتی مذهبی و سنتی کمتر در نظر گرفته شده و فراغت بیشتر حالت فردی دارد. این گونه رفتارهای فراغتی در دوره مدرن، بسیار پرهزینه و مخرب است. درواقع می توان گفت رفتار فراغتی جوانان امروزه با فعل پذیری توأم است و بیشتر فعالیت هایی را شامل می­ شود که تأثیر چندانی در آینده فرد ندارند و فرد برای گریز از فشارهای روحی و روانی به آن ها رجوع می­ کند. به طوری که در مصاحبه­های خود مکرر اظهار می­کردند که بیشتر تمایل به تماشای ماهواره، رفیق بازی، دنبال دوست دختر، پرسه زنی دارند. یکی از جوانان رودبار جنوب عنوان می­ کند:

“الآن می­گویند دختربازی حرام، عروسی هم با توجه به هزینه های سنگین نمی توانیم بگیریم، پس چه خاکی به سرمان بریزیم؟ شما راهی نشان بده “.

یکی دیگر از جوانان اظهار می­ کند:

” در این دوره پول دار بودن ارزش دارد. باید جلو دختران کم نباریم. بیشتر دوست دارم خوش گذرانی کنم “.

در این دوره جوانان بیشتر به دنبال زندگی آسوده و بدون دردسری هستند و از را و روش اجدادی خود پیروی و اطاعت ندارند و بیشتر به دنبال چیزهای جدید و نو می­گردند.

تمایل به مدرن شدن

بر اساس مقوله­ی فوق با توجه به درنتیجه ورود ماهواره و رسانه های ارتباطی دیگر، جوانان رودباری با الگو قرار دادن سبک­های به روز گرایش به نوع شدن و تنوع پذیر شده ­اند. یکی از مشارکت کنندگان عنوان می­ کند:

” نمی دو نم چطور بعضی­ها لباس­های قدیمی می­خرند، چند بار به پدرم گفتم که برای خرید لباس برای برادر کوچکم بروم ولی قبول نکرد “.

یکی دیگر از مشارکت کنندگان عنوان می­ کند:

” باید روزبه روز بهتر از دیروز باشیم، باید بچه­ها درس بخوانند و مدرسه و دانشگاه بروند چیزی جدیدی یاد بگیرند و بیایند به ما هم آموزش بدهند چه اشکالی دارد؟ “.

جوانان همچنین به دنبال رقابت با دیگران مخصوصاً هم سن و سال­های خودشان هستند

رقابت­جویی

رقابت ازنظر جوانان رودبار جنوب نوعی احساس چشم وهم چشمی و نیاز به داشتن آن چیزی­هایی است که دیگران دارند. با توجه به تغییرات اقتصادی در رودبار جنوب، ازنظر جوانان آن منطقه یک سری از افراد ازنظر مالی و سایر امکانات بر دیگران برتری داشته و باعث ایجاد رقابت در بین افراد دیگر شده ­اند. جوانان رودباری­ بر این باورند ازآنجاکه قدیمی­ها درگذشته همه مثل یکدیگر می زیستند، مسئله­ خاصی در این زمینه وجود نداشت، بااین وجود، امروزه همه به یک اندازه نداشته و نوعی نابرابری دیده می­ شود؛ این امر باعث احساس رقابت و چشم وهم چشمی در بین آنان شده است. جوانان این احساس رقابت را عاملی در جهت افزایش بهبود اقتصادی خود می­دانند:”

“مثلاً اگر کسی چیزی داشته باشد منم می خواهم مثل همانا باشم. قبلاً این جوری نبود و مال و ثروت چندان مهم نبود و همه مثل هم بودیم “.

در همین زمینه جوانان به دنبال رقابت هستند و معتقدند امروزه باید تلاش و کوشش کنیم تا خود و فرزندانمان در آینده آسوده زندگی کنیم. یکی از جوانان در همین خصوص عنوان می­ کند:

“امروزه رقابت و طمع زیاد شده و هرکسی به حد و اندازه خودش راضی نیست و می خواهند سرهمدیگر رو کلاه بزارند تا چیز بیشتری به دست بیاورند “.

این عوامل باعث می­ شود که جوانان نسبت به وضعیت موجود جامعه خود ابراز نارضایتی داشته باشند که می ­تواند پیامدهای جبران ناپذیری بر زندگی تمام افراد جامعه برجای بگذارد.

احساس نارضایتی

جوانان رودباری نسبت به وضعیت موجود احساس نارضایتی می­ کنند. آنان شرایط نابرابر مذکور را درک و ارزیابی کرده و بر تغییر وضعیت موجود نسبت به گذشته دارند. جوانان معتقدند امروزه با توجه به شرایط پیشرفت جامعه ما همچنان در فقر و فلاکت زندگی می­کنیم. به طوری که گاهی باعث بروز رفتارهایی می شود که فرد را ناخودآگاه به آن کشیده می­ شود. به طوری که سعید که یکی از جوانان عنوان می­ کند:

“اگر کسی در این شرایط جای ما بود ساکت نمی­نشست، متأسفانه اینجا باید در فلاکت و بدبختی زندگی کنیم. وقتی می­بینی کاری از دستمان بر نمی­یاد مجبوریم به کارهای خلاف و قاچاق روی بیاوریم و اون موقع می­گویند چرا معتاد شدی؟”.

یکی دیگر از جوانان اظهار می­ کند:

“دولت امروز به جوانان توجهی ندارد و فقط به این خوشه که وزارت ورزش و جوانان داریم به نظر من باید اسمش را اداره جوانان و دخانیات بگذاریم “.

حال که مقوله های عمده­ی تحقیق موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش از نوشتار به مرحله­ی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی پرداخته می­ شود.

با توجه به مفاهیم به دست آمده از ارزش های جوانان، مقوله­های عمده­ی تحقیق در قالب کدگذاری محوری موردبررسی قرار گرفتند و سپس در مرحله­ی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی مقوله هسته انتخاب و به شرح آن پرداخته می­ شود. مقوله هسته انتخابی در بخش «ارزش های رفاه­طلب» انتخاب شده است. با توجه به این مقوله می­توان گفت که مفهوم یا مقوله­ی ارزش های رفاه­طلب مفهومی است که می ­تواند کلیه­ سؤال ها و مباحث فوق را پوشش داده و نیز جنبه تحلیلی داشته باشد. برای پاسخ به این سؤال که جوانان ارزش های خود را چگونه درک و تفسیر می­ کنند، ارزش های جوانان به سوی ارزش های رفاهی جهت داده شده است. به این ترتیب که ارزش های سنتی و محلی که در منطقه موردمطالعه وجود داشته از جا کنده شده و تحت تأثیر یک سری شرایط که در ادامه بحث خواهد شد، دچار دگرگونی شده ­اند.

جدول ۴-۲: مقوله­های عمده و مقوله هسته ارزش های جوانان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مقوله­های عمده مقوله هسته
۱ رقابت­جویی  
۲ رسانه­های ارتباط جمعی  
۳ افزایش توقع خانواده ها  
۴ روحیه نوگرایی  
۵ مقایسه گرایی ارزش های رفاه­طلب
۶ احساس نارضایتی  
۷ دنیاگرایی  
۸ رفتار فراغتی  
۹ استقلال طلبی  
۱۰ افزایش توقع خانواده­ها  

همان طور که در جدول فوق دیده می­ شود، ارزش های رفاه­طلب به عنوان مقوله هسته انتخاب شده است. ارزش رفاه­طلبی در بین جوانان رودبار جنوب متأثر از یک سری شرایط و بسترهاست. این شرایط و بسترها ازنظر جوانان رودبار جنوب عبارت بودند از: رقابت­جویی، افزایش فردگرایی، تمایل به مدرن شدن، رسانه­های ارتباط­جمعی، مقایسه گرایی، افزایش توقع خانواده­ها، دنیاگرایی، خوداتکایی، رفتار فراغتی، دنیاگرایی و احساس نارضایتی است. نقش و درک هرکدام از این عوامل و شرایط در رفاه­طلب بودن ارزش­ها در بین جوانان رودبار جنوب از رویکرد جوانان آن منطقه موردمطالعه قرار گرفت. ازنظر جوانان، موارد فوق زمینه­ساز و شرایطی بودند که تحت تأثیر آن ها ارزش های سنتی در جامعه آنان دچار ضعف و دگرگونی شده است.

مدل ۴-۱: مدل زمینه­ای درک و تفسیر ارزش های جوانان در قالب ارزش رفاه­طلب

دنیاگرایی

افزایش فردگرایی

رفتار فراغتی

خوداتکایی

احساس نارضایتی

شرایط مداخله­ای:

رقابت جویی، مقایسه­گرایی، روحیه­ی نوگرایی، افزایش توقع خانواده­ها

فشارهنجارسنتی

نفوذ رسانه­های جمعی

مقوله­ی محوری فوق تحت تأثیر یک سری شرایط و بسترها شکل گرفته و تحت تأثیر مجموعه ­ای از تعامل­ها و پیامدها پدید آمده است. بر همین اساس، مقوله­های عمده تحقیق را می­توان به صورت زیر در ارتباط با یکدیگر تحلیل کرد.

شرایط و بسترهای چنین درک و تفسیری از ارزش های جوانان به مثابه­ی ارزش رفاه­طلب عبارتنداز: فشار هنجاری سنت و نفوذ رسانه­های جمعی. این دو عامل همان طور که در توضیح مطالب مورد قرار گرفت شرایط و بسترهای لازم برای تغییر در ارزش های سنتی را فراهم آورده­اند.

با توجه به شرایط و بسترهای خاصی که در منطقه موردمطالعه وجود دارد، جوانان به شیوه ­های خاصی در برابر شرایط و بسترها واکنش نشان داده­اند. این واکنش­ها عبارتنداز: رقابت جویی، مقایسه گرایی و افزایش سطح توقع خانواده­ها.

در فرایند مذکور و تحت تأثیر واکنش­ها، پیامدهایی در جامعه موردمطالعه محوریت دارد که عبارتنداز: دنیاگرایی، استقلال طلبی، تمایل به مدرن شدن و احساس نارضایتی. مقوله­های عمده در قالب

مدل زمینه ای ۱ شامل شرایط/ بسترها، تعامل­ها/ واکنش و پیامدها حول مقوله هسته ترسیم و ارائه شده اند.

۴-۳ یافته­ های سؤال دوم

سؤال دوم: بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل­ گذشته نسبت به ارزش های خود چگونه است؟

حال که مقوله­های عمده­ی تحقیق در مورد ارزش های جوانان موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش مرحله­ی بعدی، یعنی ارزش های بزرگ سالان پرداخته می­ شود. مفاهیم و مقوله­های به دست آمده در این بخش مطابق مرحله­ی قبل ارزش های جوانان موردبررسی قرار گرفتند. به طوری که ارزش های بزرگ سالان در منطقه موردمطالعه از رویکرد بزرگان آن منطقه، موردبررسی قرار گرفتند.

با توجه به مرحله کدگذاری باز و ایجاد مفاهیم، در مرحله دوم کدگذاری باز، دو یا چند مفهوم ترکیب شده و منجر به ایجاد مقوله می­گردد. بر اساس مفاهیم بالا ۷ مقوله عمده از ارزش های بزرگ سالان به دست آمد که در جدول زیر نشان داده می­ شود.

جدول ۴-۳: مقوله­های عمده مربوط به درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان

 

 

 

 

 

 

 

 

مقوله­ها مفاهیم
فقدان آینده­گرایی زندگی بخور نمیر گذشته، دگرگون شدن، کاهش ارزش مادی
خویشاوند گرایی دیدن آشنایان، رفت وآمد با خویشاوندان، ازدواج فامیلی، اشتغال فامیلی
تمایل به حفظ ارزش های سنتی لزوم حفظ ابا اجدادی، تلاش برای ماندگاری باورهای دینی، مخالفت با ورود ماهواره، عوض شدن فکر جوانان
خیرخواهی یاریگر رساندن به دیگران، مسئول افراد دیگر بودن، وفاداری به جمع، متعهد بودن به انجام وظایف
همگرایی باارزش های دینی حفظ ارزش های دینی، آموزش دینی افراد کم اعتقاد، یاد خدا، انجام واجبات دینی، برداشته شدن وسایل ضد دین.
ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود کاهش توجه دولت به مردم، کاهش احترام به بزرگ ترها، به گوش نبودن جوانان، رفتن به دانشگاه، افزایش دغدغه ها و گرفتاری­ها
رسانه­های جمعی رادیو، ماهواره، اینترنت، تلویزیون

همان طور که در جدول فوق دیده می­ شود، در این مرحله ۷ مقوله استخراج شده­ است. در مرحله دوم کدگذاری، یعنی کدگذاری محوری به شرح هریک از مقوله­های فوق- با ارجاع به گفته­های افراد مورد مصاحبه- و ارتباط بین آن ها پرداخته می­ شود.

رسانه­های ارتباط جمعی

امروزه، در شهرستان رودبار جنوب مردم از وسایل و تکنولوژی­های ارتباطی در سطح وسیع استفاده می­ کنند. این وسایل عبارت اند از: ماهواره، تلویزیون، تلفن همراه. در کنار این­ها از یک سری امکانات صوتی و تصویری دیگر نظیر ویدئو سی­دی نیز به طور گسترده­ای استفاده می­ شود؛ بنابراین این وسایل ارتباطی ازنظر بزرگان رودبار جنوب از میزان تعاملات و ارتباطات بین مردم در قالب شب­نشینی­ها و سر زدن های مداوم گذشته یا همان «صله­ی رحم» کاسته است. یکی از بزرگان عنوان می­ کند:

” قدیم اصلاً کسی از جایی خبر نداشت ولی امروزه جوانان نشستند پای ماهواره و اصلاً به حرف بزرگ ترها گوش نمی­کنند “.

یکی دیگر از بزرگ سالان مطلب را بیان داشت:

” امروزه جوانان از بس پای این ماهواره می نشینند که خدا و دین را از یاد بردند. باید بیشتر مراقب فرزندانمان باشیم “.

بنابراین بزرگان رودبار جنوب، رسانه­های ارتباطی را ابزارهایی می­بینند که بر تغییر نگرش و رفتار جوانان مؤثر بوده ­اند. عامل دیگری که بزرگان رودبار جنوب به آن اشاره می­کردند فقدان آینده­نگری بود که توجهی به آینده نداشته­اند.

فقدان آینده­نگری

بر اساس این مقوله، بزرگان رودبار جنوب عنوان می­کردند که در دوره­ قدیم کسی به فکر امروز و آینده نبود و هر چه افراد داشته اند چندان تفاوتی نمی­کرد و کسی برای خودش مال و زمینی انتخاب نمی­کرد؛ و آن ها معتقدند که امروزه برای کسایی که به فکر امروز بوده ­اند زندگی خوب و آسایش بخشی را مهیا می­ کند. به همین منظور در مصاحبه با بزرگ سالان بیشتر بر همین بعد تأکید داشته اند. به طوری یکی از مشارکت­کنندگان عنوان می­ کند:

” در دوره قدیم کسی به فکر جمع کردن مال و زمین نبود، اگر هم داشتیم چندان اهمیتی نداشت چون همه چیز بی ارزش بود ولی همین حالا برای کسایی خوب که به فکر امروز بوده ­اند “.

بزرگ سالان رودبار جنوب علاوه بر فقدان آینده نگری گذشته، عنوان می­ کنند که بیشتر به دنبال کمک به دیگران بودند؛ بنابراین بیشتر خیرخواه بودند و با ابراز ناخرسندی از افراد حالا به خاطر کم توجه ی به دیگران ابراز ناخرسندی می­ کنند.

کاهش روابط خویشاوند گرایی

مقوله­ی فوق بیانگر این است که مردم رودبار جنوب عملاً کم رنگ شدن روابط خویشاوندی و سردی روابط را نسبت به گذشته­ی خود تجربه کرده و می­بینند. یکی از بزرگان رودبار جنوب در این خصوص عنوان داشت:

” روابط خویشاوندی الآن دیگر خیلی کم شده دیگر نمی­شه مثل قدیم روی فامیل حساب باز کرد، الآن همه بیشتر به خود وزندگی خودشان فکر می کنند “.

یکی دیگر از مشارکت­کنندگان عنوان می­ کند:

” چند سال پیش برای رأی­گیری­ها می­شد روی طایفه مان حساب کنیم ولی الآن نه ممکن است به غریبه­ای رأی بدهند “.

بزرگان رودبار جنوب علاوه بر کاهش روابط خویشاوندی بیشتر به باارزش های دینی همگرایی نشان داده­اند.

همگرایی باارزش های دینی

بزرگان رودبار جنوب نسبت به از دست دادن یا تزلزل در ارزش های دینی و باورهای سنتی خود مخصوصاً در بین نسل جوان ابراز نگرانی می­ کنند. آن ها بر این باورند که سواد و تحصیلات جدید از طریق آموزه­ها و مطالب جدید و غیر سنتی ممکن است راه را برای نابودی و یا تردید در بسیاری از مبانی اعتقادی جوانان هموار سازد. بر همین اساس، آنان تأکیددارند که سواد مدرن و رسانه­های جمعی باید در کنار حفظ باورها و ارزش های سنتی حرکت کرده و آن را مورد تهدید قرار ندهند. لذا همگرایی و هماهنگی ارزش­ها و سواد جدید در بین مردم رودبار جنوب بسیار موردتوجه است. در این خصوص یکی از بزرگان رودباری چنین اظهار می­دارد:

” نگرانی ما این است که باسواد شدن جوانان روی ارزش های مذهبی مان تأثیر منفی بگذارد، یعنی باعث تزلزل شود. جوانان باید سواددار شوند و انسان­های عاقلی باشند نه این­که باعث جهالت و بی­دینی شود “.

یکی دیگر از بزرگان رودبار جنوب در جهت تأیید فوق عنوان می­ کند:

” در کنار همه­ی این­ها جوانان باید فرهنگ دینی خود را هم داشته باشیم. همان طور که در قرآن سفارش شده که خردمندان هستند که همواره به یاد خدا هستند. امروزه باید جوانانمان از خانه ها و پای ماهواره و کامپیوتر بیرون ببریم، مثلاً در مراسم­های سینه­زنی، روضه خوانی. وگرنه دیگر نمی توانیم جلوی آن ها را بگیریم “.

ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود

طبق مقوله ی فوق، بزرگ سالان رودبار جنوب از کم رنگ شدن و احترام به بزرگ ترها ابراز نارضایتی و ناخرسندی می­ کنند. مردم رودبار جنوب با ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود استدلال می­ کنند که امروزه علاوه برافزایش امکانات مادی و رفاهی نسبت به گذشته، از فقدان توجه و بهبود شرایط نسبت به گذشته ابراز می­ کنند. یکی از بزرگان عنوان می­ کند:

” واقعاً ناراحتیم از این­که امروزه نمی­توانیم به جوانانمان دو کلمه حرف حساب بزنیم، جوانان هم مقصر نیستند، تقصیر زندگی است وگرنه کی دوست دارد همچنین چیزی بشود، امروزه این قدر تو لاک گرفتاری و بدبختی­های زندگی هستیم که وقت برای چنین چیزهایی نداریم “.

یکی دیگر از مشارکت­کنندگان در تأیید گفته­های بالا عنوان می­ کند:

” امروز به هزار زحمت و بدبختی جوانانمان می­فرستیم دانشگاه که درس بخوانند که بتوانند در آینده به بچه­ها تکیه کنیم ولی کی می دانست که مقابلمان می­ایستند “.

خیرخواهی

بر اساس مقوله­ی فوق، از دیدگاه بزرگان رودبار جنوب در دوران گذشته نسبت به دوره کنونی افراد بیشتر به فکر رفاه و کمک به دیگران بودند؛ و بیشتر به ارزش­هایی گرایش داشتند که تمایل دارند به افراد دیگر کمک کنند. در همین زمینه یکی از بزرگان رودبار جنوب عنوان می­ کند:

” اره قدیم ها هرکسی به فکر همسایه و فامیلش بود و اگر کسی چیزی نداشت به او کمک می­کردیم ولی حالا همه چیز دگرگون شده دوست دارم دوره قدیم دوباره برگردد “.

حال که مقوله­های عمده­ی تحقیق موردبررسی قرار گرفتند، در این بخش از نوشتار به مرحله­ی بعدی کدگذاری، یعنی کدگذاری گزینشی پرداخته می­ شود.

برای پاسخ به سؤال دوم همان طور که در فصل قبل (داده­ ها و یافته­ ها) عنوان شد با توجه به مفاهیم به دست آمده از ارزش های بزرگ سالان، ارزش های خود را به مثابه­ی بازاندیشی معطوف به گذشته درک و تفسیر می­ کنند.

جدول ۴-۴: مقوله­های عمده و مقوله هسته ارزش های بزرگ سالان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مقوله مقوله هسته
۱ فقدان آینده­نگری  
۲ رسانه­های ارتباط جمعی  
۳ کاهش روابط خویشاوندی  
۴ خیرخواهی بازاندیشی معطوف به گذشته
۵ همگرایی با باورهای دینی  
۶ ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود  
۷ تمایل به حفظ ارزش های سنتی  

در این بخش پس از مرحله کدگذاری محوری به مرحله بعدی کدگذاری یعنی کدگذاری انتخابی و انتخاب مقوله هسته ادامه می­یابد. با توجه به مقوله­های عمده، می­توان مقوله­ی هسته این بخش، یعنی درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان جامعه موردمطالعه در قالب بازاندیشی معطوف به گذشته معرفی کرد.

مقوله­ی فوق بیانگر تحولات ایجادشده در ارزش های بزرگ سالان در جامعه موردمطالعه است. این مفهوم بیانگر نوعی احساس ناخرسندی از وضعیت ارزش های جوانان و تمایل به بازگشت به ارزش های اجتماعی سنتی است. بر اساس این مفهوم، مردم رودبار جنوب ضمن یادآوری ارزش های قدیمی و سنتی گذشته­ی خود نسبت به این ارزش­ها تا حد امکان تأکید کرده و در مقایسه با گذشته از وضعیت تغییریافته کنونی ابراز تأسف می­ کنند.

بازاندیشی ارزشی معطوف به گذشته به عنوان احساس محوری و ارزیابی اساسی مردم رودبار جنوب از ارزش های خود هستند که متأثر از یک سری شرایط و بسترهاست. شرایط و بسترهای موردبحث باعث از بین رفتن ارزش های سنتی مردم رودبار جنوب شده و پیامدهای مشخصی نیز به دنبال دارد. بر اساس مقوله­ی عمده­ی فوق، شرایط و بسترهای ارزش های بزرگ سالان عبارت اند از: فقدان آینده­گرایی و رسانه ­ها. نقش و درک هرکدام از این عوامل و شرایط در بازاندیشی تعاملات روزمره بزرگ سالان دارای اهمیت است. باوجوداین شرایط در منطقه موردمطالعه ارزش های سنتی و محلی ساکنان همان­طور که در مباحث فوق عنوان شد، از جا کنده شده و متزلزل و محدودشده است. درنتیجه بزرگ سالان رودبار جنوب با ضمن ابراز ناخوشایندی از این امر بر حفظ ارزش های سنتی خود تأکید ویژه دارند. آنان نسبت به نابودی و جایگزینی ارزش های سنتی به هیچ وجه خوش بین نبوده و سعی در بقا و حفظ آن دارند. بزرگ سالان رودبار جنوب ارزش های خود را به مثابه­ی نگاه به گذشته یا بازاندیشی معطوف به گذشته می­بینند. در مدل ۲ این فرایند ترسیم شده است.

مدل ۴-۲: مدل زمینه­ای درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان

فقدان آینده­گرایی

رسانه ­ها ارتباط جمعی

همگرایی

خیرخواهی

خویشاوندگرایی

ابراز ناخوشایندی

تمایل به حفظ ارزش­های سنتی

۴-۴ یافته­ های سؤال سوم

– بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزش های نسل گذشته و جوان نسبت به ارزش های یکدیگر چگونه است؟

در بخش قبلی، یافته­ های عمده­ی تحقیق در قالب مفاهیم/ کدها، مقوله­های عمده و تعیین و توضیح

مقوله­های عمده به تفکیک هر نسل (جوانان و بزرگ سالان) ارائه شد.

ازآنجاکه موضوع کلی پژوهش حاضر بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی در میان جوانان و بزرگ سالان در منطقه­ی رودبار جنوب از رویکرد مردم آن منطقه است، لذا در مورد هر یک از نسل­ها (جوانان و بزرگ سالان) بررسی مستقلی به عمل آمد که داده ­های مربوطه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

هدف اصلی این بخش تمرکز بر سؤال اصلی پژوهش یعنی درک و تفسیر ارزش های بین نسلی است. برای نیل به این هدف باید کلیه­ مقوله­های عمده برحسب جنبه­ های شرایطی، تعاملی و پیامدی باهم دیگر تلفیق شده و یک مدل انتزاعی و عمومی که بیانگر سؤال اصلی پژوهش است، استخراج شود. برای این کار، مقوله­های پژوهش را در یک جدول دیگر طبقه ­بندی کرده و سپس مدل زمینه­ای حول مقوله هسته ترسیم می­ شود. این مدل درواقع پاسخ اصلی به سؤال محوری تحقیق یعنی بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی در منطقه رودبار جنوب از رویکرد جوانان و بزرگ سالان این منطقه می­باشد..

جدول ۴-۵ : مقوله­های عمده مجدا کدگذاری شده به تفکیک ابعاد شرایطی، تعاملی و پیامدی

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مقوله­های عمده نوع مقوله
۱ فشار هنجاری سنت، رسانه­های جمعی، فقدان آینده­گرایی شرایطی
۲ افزایش سطح توقع خانواده­ها، مقایسه گرایی، رقابت جویی، محافظه گرایی، همگرایی با باورهای دینی، خیرخواهی، کاهش روابط خویشاوند گرایی تعاملی
۳ دنیاگرایی، احساس نارضایتی، رفتار فراغتی، کاهش رفتارهای دینی، روحیه نوگرایی، خوداتکایی، فردگرایی، ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود، حفظ ارزش های سنتی پیامدی

همان طور که در جدول ۴- ۵ دیده می­ شود کلیه مقوله­ها به طورکلی در قالب سه ستون اصلی شامل مقوله­های شرایطی، تعاملی و پیامدی طبقه بندی شده اند. لذا، در این بخش دوباره عملیات کدگذاری محوری مجدا انجام شده است. سپس باید مجدا مقوله­ی هسته نهایی، یعنی انتزاعی­ترین سطح مفهومی را انتخاب کرد که بتواند تمام مقوله­هایی فوق در برگرفته و خصوصیت تحلیلی نیز داشته باشد. برای نیل به چنین هدفی محقق باید درداده ها غرق شود و به تعمق بپردازد تا بتواند پیوند بین مقوله را یافته، آن ها را پالایش داده، باهم یکپارچه کرده و نهایتاً نظریه را استخراج کند. مقوله هسته دربردارنده مضمون اصلی پژوهش است و از تمامی مقولات تحقیق منتزع می­ شود و می ­تواند در چندین کلمه خلاصه شود به طوری که تمامی مقوله­ها و مفاهیم به دست آمده را در برگیرد (اشتراوس و کوربین، ۱۳۹۱). با توجه به مقوله­های عمده­ی نهایی که در جدول ۵ آمده­اند، می­توان مقوله­ ارزش های رهایی­بخش را به عنوان نهایی­ترین مقوله­ی هسته انتخاب کرد؛ و پاسخ اصلی به سؤال محوری تحقیق یعنی بازسازی ارزش های بین نسلی در منطقه رودبار جنوب از رویکرد جوانان و بزرگ سالان آن منطقه می­باشد. بر اساس این مقوله، مردم رودبار جنوب با درک و تفسیر تغییرات ایجادشده در ارزش های خود در پی رهایی بخشی ارزشی هستند. در همین زمینه بزرگ سالان به دنبال رهایی از ارزش های فراستتی جوانان هستند؛ و از طرف دیگر جوانان نیز سعی در رهایی از ارزش های سخت و طاقت­فرسای نسل گذشته دارند. جوانانی که هرروزه در معرض هجوم رسانه­های ارتباط جمعی قرار دارند و به دنبال اشکال جدیدی از ارزش های سنتی گذشته­ی خود گام برمی دارند. علاوه بر این تغییرات در جامعه­ موردمطالعه باعث از بین رفتن و نابودی ارزش های سنتی می­شوند.

مدل ۴-۳: مدل نهایی زمینه­ای درک ارزش های بین نسلی به مثابه­ی ارزش های رهایی بخش

شرایط علی:

نفوذ رسانه های جمعی

پدیده:

ارزش­های بین نسلی

شرایط مداخله گر:

افزایش توقع خانواده ها

شرایط زمینه ای:

فشار هنجاری سنت

پیامدها:

ارزش­های رفاه طلب

بازاندیشی در ارزش ها

ارزش رهایی بخش

بر اساس مدل ۴-۳ ، می توان گفت که ارزش های بین نسلی در شهرستان رودبار جنوب از دید جوانان و بزرگ سالان منطقه موردمطالعه تحت تأثیر یک سری شرایط خاصی بوده است. این شرایط در سه دسته طبقه بندی شده اند که عبارتنداز: شرایط علی، شرایط بستری و شرایط مداخله­گر. در این تحقیق شرایط علی عبارت اند از نفوذ رسانه­های جمعی. شرایط مداخله گر نیز شامل رقابت­جویی و مقایسه گرایی هستند. به علاوه فشار هنجارهای سنتی در شرایط زمینه­ای طبقه ­بندی می­ شود. شرایط مذکور به کلی و در امتداد با یکدیگر باعث شده ­اند پدیده­ای به نام ارزش رهایی­بخش از دید جوانان و بزرگ سالان جامعه موردمطالعه رخ دهد. مردم و جوانان رودبار جنوب در برابر ارزش های یکدیگر استراتژی و تعامل خاصی انجام داده­اند. تعامل مذکور را در قالب پذیرش ارزش های نسل دیگر یا طرد ارزش های نسل دیگر دسته بندی کرد. ارزش های بین نسلی مذکور از دیدگاه جوانان موردمطالعه به طرف ارزش های رفاه­طلب حرکت می­ کنند و از طرف دیگر بزرگ سالان ضمن پذیرش و رد برخی از ارزش های جوانان نگاهی امیدوارانه نسبت به ارزش های قدیمی و سنتی خوددارند و از ارزش های مادی­گرایانه نسل جدید رهایی یابند.

فصل پنجم:

جمع بندی و نتیجه گیری

۵-۱ نتایج عمده پژوهش

پژوهش حاضر به منظور بررسی بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی با بهره گرفتن از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و روش نظریه زمینه­ای در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب از منظر جوانان و بزرگ سالان آن منطقه انجام شده است.

در فصل اول ابتدا مسئله پژوهش و این­که ارزش­ها نقش کلیدی برای درک و تفسیر کنش­های اجتماعی هر فرد دارند، پرداخته شد. از دوره روشنگری و انقلاب

کارکرد فعل در مرزبان نامه- قسمت ۲۵

گوهر مردم ازین هر دو مرکب که هرگه که گوهر عقل درو به جنبش آید، ذات او به لباس مَلَکیّت مکتسی شود. (۴/۲۶۷)
پشیمانی خوردن: پشیمان شدن
هر که حدیث پیش بینان نشنوند، اگر پس از آن پشیمانی خورد، بدان سزاوار باشد. (۵/۵۹۴)
بالا کشیدنقد برافراشتن (خطیب رهبر)
پیش از آن که درخت دولت او بالا کشد و ثمرهی امانی به در آرد، من شکوفه وار دست به شاخِ حمایت او زنم. (۶/۴۰۷)
بیخ بردن و شاخ زدنتأثیر نمودن
شاه را سخن زنج در زمین دل بیخ برده بود و شاخ زده. (۴/۴۸۰)
توقف ساختن: ماندن
دو روز غایب شد و در خانه توقف ساخت. (۳/۱۵۷)
تولد کردن:به وجود آمدن
از نتیجهی بد که تولّد کند. (۲/۴۷۱)
جای گرفتنپا گرفتن و ریشه استوار گرداندن(خطیب رهبر)
بدان ماند که باغبان درختِ بالیده و به بار آمده از بیخ برآرد و به جایِ دیگر نشاند، هرگز نمایِ آن امکان ندارد و جای نگیرد. (۶/۳۳۱)
جای کردنجای دادن
از مقبولی و به نشینی چون انسان العین در همه دیدهاش جای کردندی: (۹/۳۴۲)
خالی افتادن:تنها شدن
چون به شکارگاه رسیدند و لشکر از هر جانب بپراکند، در موضعی خالی افتادند. (۵/۱۳۸)
در کار کردنبخشیدن (خطیب رهبر)
باقی عَثَرات را در کارِ او کند. (۳/۷۵۲)
دلیر کردنگستاخ نمودن
او را به مجاهرت بر کارِ من دلیر کنی. (۹/۳۱۴)
درناله آمدننالیدن
گاو ماهی از حملِ قوایمشان چون گردون در ناله آمده. (۵/۴۸۱)
درازی کشیدنطول کشیدن
چه ندانستم که بدین درازی کشد. (۷/۶۰۸)
در ساختنهم داستانی و بردباری کردن(خطیب رهبر)
با هر ناسازی در سازد که مردانِ مرد از مکافاتِ جور جایران و قصدِ قاصدان تا ممکن شود، دست باز نگیرد. (۱/۲۴۱)
در هم افتادنبه هم پیوستن (خطیب رهبر)
صنعتِ آفرینش به تمامی نرسیدی و سلکِ این نظام در هم نیفتادی. (۱/۳۲۶)
رای کردنقصد کردن
اگر رای کنی، آنجا رویم. (۳/۸۵)
روشن داشتنروشن کردن
دیدهی دلهای ما را به کحل بیداری و هشیاری روشن میدارد. (۳/۶۵۵)
زحمت نمودنآزردن
بیچاره را جان در قالب چون کیک در شلوار و سنگ در موزه به تقاضای انتزاع زحمت مینمود تا آن راز با او گفت. (۲/۲۹۱)
عبارت کردنتعبیر کردن و گزاردن
چنان که لفظِ نبوت از آن عبارت کردست، داغِ این خسارت بر ناحیهی او نهند. (۳/۴۷۲)
عمارت پذیرفتنآباد شدن
صحن این رباطِ سفلی و سقف این ساباطِ علوی عمارت نپذیرفتی. (۲/۳۲۶)
فهم کردن: فهمیدن
فهم نتوانست کرد، پنداشت که مراد از آن اعتدال تسویتِ مقدار است. (۵/۴۴۲)
فعلی آمدن: کاری سرزدن
امروز از شما میخواهم که اگر عیبی بسیار و اندک در نهادِ من میبینید یا به سهو و عمد از من فعلی میآمد که عقلاً او عرفاً او شرعاً او رسماً پسندیده نیست، آن را بر من عرضه دارید. (۴/۶۰۴)
قصد پیوستنقصد کردن
اگرچه مشروعِ مذهب شیر نبود، از عقل رخصتی جویند و قصد شتر پیوندند. (۹/۵۶۵)
کیمیکی هستمی
ور عشق تو نیستی، من اینجا کیمی؟ (۶/۵۶۲)
گوش داشتنبیدار و هشیار بودن (خطیب رهبر)
گوش به خود دار و متیقظ باش که اینجا کمین گاه یغمائیان قضا است. (۵/۲۹۶)
نماز بردنتعظیم کردن
گاه چون زاهدی که سجاده بر آب افکنند پیش خسرو نماز بردندی. (۱/۳۱۶)
مبتذل گذاشتنخوار و بی قدر گذاشتن(خطیب رهبر)
با این همه حاجتِ او مبذول داشتن و رایِ او را مبتذل نگذاشتن اولیتر. (۱۰/۳۰۴)
منّت داری کردنسپاسگزاری کردن (خطیب رهبر)

بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار عطّار نیشابوری- قسمت ۵۵

ندانم کجا دیدهام در کتاب
به بالا صنوبر، به دیدن چو حور
که ابلیس را دید شخصی به خواب
چو خورشیدش از چهره میتافت نور

بوستان،ص ۴۹

ابن الجوزی از بزرگ ترین منتقدان این گروه به ویژه احمد غزّالی است و پس از نقل دفاعیات آن ها، به خصوص احمد غزّالی، می گوید: «از این هذیان هایی که این نادان گفته عجب دارم. اگر ابلیس فریفته ی عشق الهی است، پس نباید مردم را تحریض به گناه می کرد. شگفتا پخش این سخنان هرزه در بغداد که دارالعلم است مرا به دهشت انداخته است.»[۳۴۱]
در جایی دیگر می گوید: «در شگفتم از این ترفند خنک و دروغ ناپسند، که چگونه این سخنان در دارالسلام(بغداد) جاری است و از آن به سکوت می گذرند؟ اگر این سخن را بر دهاتی ها نقل کنند انکار کنند، عجیب است! نسبت به ابلیس تعصّب ورزیدن و ادعای اینکه او موحد است…»[۳۴۲]
ـ پیشینه ادب صوفیه درباره ی ابلیس
دفاعیات از ابلیس نخستین بار توسط حلاج آغاز شد و آنچه در ودره های بعد در آثار گروهی از صوفیه ایران، چون احمد غزالی، عین القضاه، میبدی، سنایی، عطار، مولوی، روزبهان بقلی در بزرگداشت ابلیس و توجیه عصیان و اضلال او دیده می شود، غالباً تکرار و تأکید یا بسط و تفصیل، و یا توضیح و تفسیر همین نکات و نکات دیگری است که از حلاج آورده شد. ابوالقاسم گرگانی(ق۵) و سپس عین القضاه، احمد غزالی و میبدی، ابلیس را مهمتر مهجوران نامیدند. از مجموع این مطالب چنین برمی آید که مسألهی عصیان ابلیس و کوشش در تبرئهی او از سدهی ۴ ق. / ۱۰م. و مقارن روزگار حلاج تا دو سه قرن به صورت یک جریان فکری خاص و درمیان عرفای ایران مطرح بوده، و هم چنانکه گروهی را به خود جذب و جلب می کرده، گروهی را نیز به مخالفت برمی انگیخته است. حتی روزبهان بقلی، عارف بنام سده ی ۷ ق./ ۱۳م. که خود شارح طواسین حلاج و شطحیات اوست، در موارد بسیار به سخنان حلاج و آنچه او از زبان ابلیس می گوید، خرده می گیرد. این جریان در آثار عین القضاه به اوج خود رسید، و در شعر صوفیانه فارسی، خصوصاً در منظومههای عطار و مثنوی مولوی و غزلیّات او با بیان شاعرانه درآمیخت و رنگ و جلای ذوقی و عارفانه به خود گرفت.
امّا اینکه چرا این گونه تفکر درباره ابلیس در ایران میان گروهی از صوفیه و عرفای ایرانی رشد و بسط می یابد نکتهای است که شایسته توجّه و تأمّل بیشتری است. در میان مردمی که سابقه ذهنی دیرینه با جهان شناسی و جهان بینی ثنوی داشتند، و در اعماق اندیشه آنان رسوباتی از عقاید مبتنی بر مقابله و مخاصمه دو اصل قدیم نور و ظلمت و خیر و شر باقی مانده بود، ابلیس به آسانی میتوانست جای اهریمن را بگیرد و به موجودی مطلقاً «ضد خدا»، مستقل و جدا از اراده و قدرت او، دشمن سرسخت و خودمختار او و خالق و فاعل همه شرور، مبدل شود؛ امّا در افکار و اقوال این گروه از متفکران صوفیه (چنانکه در حکمت اشراق) دوگانگی نور و ظلمت به یگانگی نور الهی تبدیل می شود. در اینجا ابلیس مظهر صفات قهر و جلال الهی است؛ محکوم سرّ قَدَر و حکمت ازلی است؛ موحدی است که عصیانش برای گریز از شرک است؛ عاشقی است که از فرط عشق و غیرت نافرمانی می کند؛ بنده ای است که چون در امر، نیت و اراده ی دیگری می بیند، درد و بلای ذلت و حرمان و لعنت و ملامت را به جان می خرد، امّا با اینهمه از رحمت و عنایت پروردگار و از سابقه لطف ازل ناامید نیست، زیرا که رحمت الهی همه چیز را دربر می گیرد:…وَرَحمَتی وَسِعَت کلَّ شَیءٍ…[۳۴۳]
در حالی که در آیات متعدد قرآنی، ابلیس، دشمن درجه اول انسانیت معرفی شده و این گونه تأویلها از غلوّ صوفیانه است و به هیچ روی برنمیتابد. عطّار هم مانند بسیاری از اشراقیون ایرانی از بنمایههای تفکّر باستانی و هند و ایرانی به ارث دارد. علی نقی منزوی در این خصوص مینویسد: «عطّار مانند دیگر فلاسفه هند و ایرانی، خدا را در همین عالم، بلکه عین جهان میشمارد. مفهومهای نبوّت (به معنی اسرائیلی آن) وساطت، شفاعت، هدایت، اضلال، استدراج، مکر خفی و جلی، که در ظاهر نصوص مقدّس دیده میشود باید همگی تفسیر و تأویل شود.»[۳۴۴]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

تو برون شو از میان کان ذات فرد   بی رسولیِّ تو داند گفت و کرد
مصیبت نامه،ص۳۱۳

ـ دفاعیه های عطّار از ابلیس
برای کسی که نخستین بار در آثار عطار تأمل می کند هیچ مطلب یا موضوعی به اندازه دفاعیه های عطار پر رنگ نمی بیند. در تذکرهالاولیاء از لحظه های اضطراب آخر عمر شبلی سخن می راند که از او پرسیدند علت اضطراب شما چیست؟ «گفت: از ابلیسم رشک می آید و آتش غیرت جانم می سوزد، که من اینجا نشسته، او چیزی از آن خود به کس دیگر دهد: وَ اِنَّ علیک لعنتی إلی یوم الدین(ص/۷۸). آن اضافت لعنت به ابلیس نمی توانم دید. می خواهم که مرا بُود که اگر لعنت است نه آخر که از آن اوست؟ و نه در اضافت اوست؟ آن ملعون خود قدر آن چه داند؟ چرا عزیزان را ارزانی نداشت تا قدم بر تارک عرش نهادندی؟ جوهری داند قدر جوهر.»(تذکرهالاولیاء، ص۵۵۵)
در بیان عطار صراحت لهجه از این طرفداری زیاد است؛ اگر به حکایات و تصاویری که از زبان ابلیس آفریده است دقت کنیم موضوع روشن تر می شود. عطار در مقالهی هشتم الهی نامه، وقتی پسر از پدر می خواهد راز سحر و جادویی را بر او آشکار کند، می گوید:

 

 

پدر گنج سخن را کرد در باز   پسر را گفت: ای داننده ی راز

و پدر هفت حکایت کوتاه و بزرگ در ستایش و تأیید ابلیس و رسم وفاداری به عشق الهی و… را برای فرزند یادآوری می کند که اغلب آن روایات سرچشمهی اسرائیلی و جعلی دارد. حتی بعضی از روایات مانند حکایت بچه ی ابلیس با آدم و حوا، تنها در «نوادرالاصول» حکیم ترمذی (قرن سوم) دیده شده است.[۳۴۵] که ترمذی خود داستان را یکی از مشهورترین راویان اسرائیلیات یعنی وهب بن منبّه نقل می کند: (ص۵۷۹) که از کرامت انسانی و شخصیت قرآنی آدم و به ویژه حوا می کاهد و زن ستیزی و فرهنگ ایرانی و اسلامی را آشکارتر می کند.
عطّار، ابتدا «حکایت بچّه ابلیس با آدم و حوا» را نقل می کند(در بحث اسرائیلیات آدم و حوا نقل و بررسی شده است) که حکیم ترمذی روایت کرده و با این بیت آغاز می شود:

 

 

حکیم ترمذی کرد این حکایت   ز حال آدم و حوّا روایت

عطار داستان را در ۴۵ بیت می سراید و نتیجه می گیرد که شیطان در درون آدمی هست و رهزن ماست و آدم(ع) هم به خاطر یک دانه گندم اشک ها ریخت و ابلیس که مردود درگاه است، چه اشک ها می ریزد و چه کارهایی می کند:

 

 

 

 


 

مقایسه عملکرد سازمان تربیت بدنی استان مرکزی با استان قم با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن- قسمت ۱۵

تحقیق عبارت است از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین. در انجام دادن تحقیق، به منظور کسب شناخت، باید مجموعهای از گزارهها، را تدوین کرد سپس آنها را مورد آزمون قرار داد یا پاسخ آنها را فراهم آورد. براین اساس، روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره تحقیق مورد تأیید قرار میگیرد یا رد میشود. در روش تحقیق چهارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقق هدف تحقیق، جهت آزمون فرضیه ها یا پاسخ دادن به سوالهای تحقیق را فراهم آورد. (سرمد و همکاران، ۱۳۸۷، ۲۲)
مباحث مطرح شده در این فصل شامل روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، ابزار جمع آوری اطلاعات، روش جمع آوری اطلاعات، روایی و پایایی، ابزار اندازه گیری و روش های آماری جهت تجزیه و تحلیل داده ها، میباشد.
۳-۲ روش تحقیق
از نظر جهت گیریهای تحقیقی تحقیق حاضر از نوع جهت گیری ترکیبی از تحقیق کاربردی و بنیادی می باشد هدف تحقیقهای کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص و کاربرد عملی آن میباشد. این تحقیق قصد دارد شاخص های مهم و معتبر برای ارزیابی عملکرد سازمانی در اداره‎های مختلف تربیت بدنی استان مرکزی را ارائه نماید. از لحاظ توسعه شاخص های جدید بنیادی و از لحاظ نگاه به ارتقاء سطح مدیریت در یک سازمان واقعی کاربردی است. مهمترین دلایل انتخاب ارزیابی عملکرد سازمان تربیت بدنی عبارتند از: قابلیت تعمیم نتایج تحقیق به سایر سازمانهای مشابه، سهولت اخذ اطلاعات و قابلیت دسترسی بیشتر به مسؤولین مربوطه، سابقه بیش از چندین ساله و غیره.
۳-۳ نوع تحقیق
نوع مطالعه از نوع توصیفی – پیمایشی میباشد. تحقیق توصیفی شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف شرایط یا پدیده های مورد بررسی است و اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا برای بهره برداری به فرایند تصمیم گیری باشد. در تحقیق حاضر مورد مطالعه جهت آزمون فرضیات شامل اولویت بندی عوامل در ارزیابی عملکرد تربیت بدنی استان مرکزی و پیش بینی ترجیحات میباشد. (سرمد و همکاران، ۱۳۸۷، ۸۴-۸۱)
۳-۴ جامعه آماری تحقیق
در این تحقیق، جامعه آماری عبارت است از کلیه کارکنان، کارشناسان و مدیران با تجربه و مطلع در حوزه موضوع تحقیق و همچنین درگیر در یکی از فرایندهای اصلی سازمانی در سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم میباشد.
۳-۵ روش نمونه گیری و حجم نمونه
انجام هر تحقیق عملی مستلزم صرف هزینه و زمان است. به همین دلیل امکان بررسی کامل جمعیت به صورت سرشناسی وجود ندارد. لذا در چنین مواقعی از طریق نمونه گیری اطلاعات احتمالی پیرامون نمونه بدست میآید و در نهایت از طریق تعمیم این اطلاعات به جامعه اصلی منتسب میگردد. (خاکی، ۱۳۸۴، ص۱۵۸). پس از استخراج اطلاعات رسمی اعضای جامعه مشخص گردید تعداد افرادی که با توجه به ویژگی های گفته شده واجد شرایط پاسخگویی به سؤالات تحقیق میباشند، در کل سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم میباشد. از این رو از آنجا که نمونه گیری از جامعه محدود صورت گرفته و سؤالات ابزار تحقیق چند ارزشی با مقیاس ترتیبی بودند، فرمول کوکران مبنای محاسبه حجم نمونه قرار گرفت (Azar A. &Momeni M, 2006).

=Nحجم جامعه آماری
=nحجم نمونه
=z مقدار متغیر نرمال واحد استاندارد، که در سطح اطمینان ۹۵ درصد برابر ۱٫۹۶ می باشد
=pمقدار نسبت صفت موجود در جامعه است. اگر در اختیار نباشد میتوان آن را ۵/۰ درنظر گرفت. در این حالت مقدار واریانس به حداکثر مقدار خود میرسد.
=q درصد افرادی که فاقد آن صفت در جامعه هستند. میتوان آن را ۵/۰ در نظر گرفت.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.