ت[31] و بندورا، 2004) معتقدند خودکارآمدی یعنی باور فرد به توانایی اش در ایجاد پیامدهای خلاق، همچنین معتقدند که باورهای خودکارآمدی، عملکردهای انسانی را از طریق شناخت، انگیزش، فرآیندهای فکری و تصمیم گیری تنظیم می کند خودکارآمدی گونه ای از خود ارزشیابی است که بر تصمیمات فردی در این خصوص که برای یادگیری در قلمروئی معین چه فعالیت هائی باید انجام شود، تأثیر می گذارد. همچنین خود کارآمدی، نوعی قضاوت شخصی است که میزان تلاش و پشتکار فرد را برای حصول موفقیت در قلمرو تحصیلی ویژه ای مانند ریاضی، علوم و غیره تعیین می کند. این انتظارات فردی، که در نظریه اجتماعی شناختی تفکر خود مرجع موسوم شده است، تعیین کننده میزان اصرار، مداومت، شکیبائی و تحمل فرد برای دستیابی به سطح تبحر در حیطه ای معین از تکالیف تحصیلی است. افزون بر این خودکارآمدی یک جزء انگیزشی اساسی است که تعیین می کند فراگیران با ظرفیت های ذهنی و دانش و مهارت هائی که از طریق تجربه کسب نموده اند، چه خواهند کرد. به همین دلیل است که دانش آموزان با خودکارآمدی قوی، محتملتر است که در مقایسه با سایر فراگیران، پیشرفت تحصیلی بیشتری نشان دهند. نتایج تحقیقات متعدد حکایت از نقش مهم خودکارآمدی در ایجاد انگیزه، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارد (گرین[32] و همکاران، 2004؛ بنایت و بندورا، 2004؛ مرال و همکاران، 2012).
با توجه به مطالبی که ذکر گردید، در این پژوهش سعی بر آن داریم به مقایسه تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز بپردازیم.
از دهه 1960 به بعد، تغییرات پیچیده و روز افزون زندگی، توسع شگفت انگیز صنعت، سیر تصاعدی و سریع اطلاعات بشری، کشمکش و جدال بین ارزشهای فکر متفاوت و رقابت سرسام آور ملت ها در راه توسعه ایجاب می کند که عالی ترین کوشش ها در راه رشد نیروی تفکر نسل جوان در سطح مدارس و دانشگاهها به کار گرفته شود و شاید در زمانی که علم با جهش و سرعت باور نکردنی در حال پیشرفت است و ما را به عصر اعجاب انگیز دستاوردهای تکنولوژی سوق می دهد، تنها راه موفقیت آن است که بشر با تفکر خلاق، سازنده، نقادانه و خودباوری بالا، خود و جامعه ای را که در آن زندگی می کند، گام به گام با این تغییرات سریع پیش بینی ناپذیر همگام کند (یارمحمدزاده و همکاران، 1389).
از طرف دیگر، در دنیای امروز، داشتن اطلاعات زیاد راهگشا نیست؛ آنچه اهمیت دارد استفاده از حجم وسیع اطلاعات و بکارگیری آنها در همه حیطه های زندگی بویژه حیطه تحصیلی، شغلی و خانوادگی است. برای استفاده از این سطوح گسترده اطلاعات، لازم است فراگیران به سطوح عالی تفکر، خودشناسی، احساس ارزشمندی و کارآمدی دست یافته و در فرآیندهای شناختی بویژه توانایی تفکر نقادانه تبحر کافی داشته باشند. این مهم در آموزش عالی اهمیت دو چندان می یابد. لذا امروزه، موضوع اساسی آموزش و پرورش و همینطور آموزش عالی، تربیت انسان هایی است که بتوانند درست فکر کنند، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و بتوانند با تصمیم گیری های درست و مناسب، مسائل پیچیده پیش رو را حل و فصل نمایند. مجمع اهداف آموزش ملی، توانایی تفکر انتقادی، ارتباط مؤثر، احساس خودکارآمدی و خودشناسی را در دست یابی به موفقیت تحصیلی در سطوح عالی آموزش یک ضرورت می داند (گینگ و میانگ[33]، 2008). از دیگر ضروریات انجام پژوهش حاضر می توان به نقش مهم احساس شایستگی و خودکارآمدی در فرآیندهای انگیزشی مربوط به نظام های آموزشی اشاره کرد. به عقیده مورونی و همکاران (2013) خودکارآمدی در انگیزش و رفتار دانش آموزان در موقعیت های پیشرفت نقش مهم و اثرگذاری دارد. به عقیده بندورا (1997) افراد برای انجام دادن موفقیت آمیز یک تکلیف، نه تنها به مهارت و دانش نیاز دارند، بلکه آنها باید قبل از انجام دادن تکلیف، سطح مشخصی از انتظارات برای موفقیت داشته باشند. پژوهش نشان داده اند که افراد با خودکارآمدی بالا در مقایسه با افراد دارای خودکارآمدی پایین عملکرد بهتری از خود نشان داده اند (بندورا، 1997؛ مورونی و همکاران، 2013).
لذا با توجه به نقش برجسته تفکر انتقادی و خودکارآمدی در دنیای معاصر و عملکرد تحصیلی به عنوان مهمترین معیار دست بابی به اهداف آموزشی، ضروری است که به بررسی این متغیرها در میان دانشجویان رشته های مختلف بپردازیم.
هدف کلی پژوهش، مقایسه تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران می باشد.
1- مقایسه تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
2- مقایسه خودکارآمدی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
3- مقایسه عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
1- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد؟
1- که بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر میزان خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری دارد.
[1] – Kaplan & Flum
[2] – Gralewski & Karwowski
[3] – Self-Efficacy
[4] – Bandura
[5] – Self-System
[6] – Self-Reflection
[7] – Multon
[8] – Morony
[9] – Locus of Control
[10] – Joo
[11] – Rudy
[12] – Gloudemans
[13] – Komarraju&Nadler
[14] – Vitasari
[15] – Blanch&Aluja
[16] – Putwain & Daniels
[17] – Lee
[18]- Hegland
[19] -Meral
[20]- Rosander
[21] – Free association
[22] – Fantasy
[23] – Creativity
[24] – Critical thinking
[25] – Stapleton
[26] – Paul
[27] – Baychuk Duchscher
[28] – Simpson
[29] – Edwards
[30] – Jain&Dowson
[31] – Benight
[32] – Green
[33] – Gyeong & Myung
ای بررسی و تبیین روند تحولات، بایستی عوامل و پدیدههای متغیر آن را در فرآیند یک تحولات مورد ارزیابی قرار گیرد. اگر بخواهیم برای شناخت بهتر پدیدههای متغیر و عوامل تأثیر گذار در روند این فرآیند را، بررسی و تبیین کنیم، مستلزم این است که به بررسی یکی از این متغیرها یعنی منابع تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای تهران – آنکارا که نقش وافری در تحولات منطقه ای، فرا منطقه ای و جهانی ایفاء می کنند، در این فرآیند بپردازیم. مع الوصف پژوهش حاضر به بررسی و تبیین موضوع تحقیق به عنوان یک ضرورت نگریسته است و امری که در آینده در فرایند تحولات منطقه بسیار تأثیر گذار خواهد بود. به طوری محقق سعی دارد تا ابتداء ضمن بررسی سیاست خارجی دو کشور ایران و ترکیه، علت یا علل تغییر و تحولات آن (عدم همگرایی) را در سیاست خارجی ایران و ترکیه با تکیه بر تحولات بهار عربی و منشأ بروز اختلافات و دیدگاه های دو کشور مسلمان در قبال خاورمیانه بالأخص پیرامون سوریه و رژیم صهیونیستی را بر اساس دو دسته از متغیر ها (متغیر های ساختاری و متغیر های راهبردی)، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
1-4- اهداف کلی و جزئی
1-5- سؤالات اصلی و فرعی
– مؤلفه های تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه از زمان شروع تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه، کدام موارد می باشند؟ (احصاء منابع تنش و تعارض).
– آیا در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه ، موارد تنش و تعارض وجود دارد ؟
– تغییر استراتژی و سمت گیری ترکیه از رویکرد همکاری به تقابل با جمهوری اسلامی ایران در حوزه تحولات خاورمیانه پس از بروز بحران عربی، ریشه در چه مؤلفه هایی دارد؟
1-6- فرضیههای تحقیق
– عوامل و منابع تنش و تعارض موجود در رویکرد متقابل و سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه، با تکیه بر بهار عربی، پیرامون ایجاد همگرایی و یا واگرایی، ایجاد، تقویت و یا ممانعت از وقوع بحران های منطقه ای در آینده خاورمیانه، تأثیر داشته و خواهد داشت.
– حزب حاکم بر ترکیه (عدالت و توسعه) با رویکرد نئو عثمانیسم، درصدد ایفاء نقش رهبری در فعالیت های منطقه ای در تقابل با ایران شیعی (که تداعی کننده تقابل دولت های عثمانی و صفوی است) می باشد .
فهرست ندارد.
وی دیگر پایان نظم دو قطبی و داعیه آمریکا در ایجاد جهانی تک قطبی صرفاً با استفاده از ابزارهای نظامی متعارف امکانپذیر نمی باشد و آمریکا برای استیلا بر نقاط دیگر جهان ناگزیر از ایجاد تغییرات عمده در همه سطوح اعم از اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی در مناطق مختلف جهان است. استیلای آمریکا بر جهان نیازمند ابزارهایی است تا قدرت آمریکا از سوی رقبا مورد تصدیق قرار گرفته و پذیرفته شود و این مهم امکانپذیر نبود مگر با کسب مشروعیت از سوی مخاطبان آمریکا در اقصی نقاط جهان برای اقدامات این کشور در عرصهی بین المللی. از همین رو با آغاز دوران ریاست جمهوری کلینتون قرن بیست و یکم قرن آمریکایی لقب می گیرد و اقدامات و فعالیتها در جهت گسترش ارزشها و اصول آمریکا در جهان انجام میپذیرد.
انقلاب اسلامی ایران که از ابتدا ابعاد هویتی و ارزشی خود را ابزار صدور انقلاب اسلامی قلمداد میکرد و مقصود از صدور انقلاب را صدور ارزشهای اسلامی به دیگر مناطق جهان در راستای مبارزه با استکبار و استعمار میدید در نوک پیکان تهاجمات جدید غرب به سرکردگی آمریکا قرار داشته است. تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه نه از نوع تقابلات ایدئولوژیکی مختص دوران جنگ سرد بلکه بر اساس اصول و ارزشهای معنوی و اسلامی در برابر مادیگرایی و رفاهزدگی به سبک آمریکایی است. انقلاب مردم ایران علیه رژیم ستم شاهی به تعبیر فوکو یاما روح جهان بیروح بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران آبی بود بر سالها نومیدی و رخوت جوامع اسلامی در برابر غرب که نماد آن شکستهای متعدد اعراب و اسرائیل بود. پیمان صلح کمپ دیوید اوج خفت و حقارت اعراب مسلمان در برابر دولت جعلی اسرائیل و حامیان غربی آن بود. اما انقلاب اسلامی ایران حاوی ارزشهای سازش ناپذیری بود که بالذاته با منویات و ارزشهای تنها ابرقدرت باقیمانده از جنگ سرد در تعارض و تضاد بود.
پدیده جهانی شدن و پیدایش ارزشهای جهانشمول اینک در بزنگاه تاریخی خود به تقابل میان ارزشهای تمدنی مختلفی منجر گردیده که از همان ابتدا واکنش نظریهپردازان مختلف در عرصههای گوناگون را در پی داشت. نظریه جنگ تمدنها از ساموئل هانتینگتون و پایان تاریخ از فرانسیس فوکویاما مشهورترین نظریاتی هستند که برای تبیین وضعیت موجود بکار گرفته شده و راه آینده را برای دولتمردان آمریکا تعیین کردند.
شکست آمریکا در دو جنگ افغانستان و عراق حاکی از لزوم تغییر در استراتژی آمریکا برای مواجهه با کشورهای اسلامیبود.
قدرت نرم در ابعاد گوناگونی و با ابزراهای خاصی رقابت دو کشور در منطقه خاورمیانه را رقم زده است. در عرصه ی فرهنگ یا اجتماع، مقوله هایی چون هنر (شامل فیلم و سرگرمی، موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی)، رسانهها (شامل رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مجلات، اینترنت و ماهواره)، دانش و ورزش مطرح می گردد. فرهنگ حتی در برگیرنده ی مواردی چون ذایقهی غذایی یک ملت، خصلت های پسندیدهی ملی، موقعیت فرهنگی ممتاز (آثار باستانی و گردشگری، بزرگان ادبیات، شعر، رمان، موسیقی و هنر)، و همچنین تعداد محصولات فرهنگی یک کشور نیز هست. در زمینه ی دانش نیز دانشگاهها، مراکز فکری و تحقیقاتی معتبر، برنامههای جذاب و مبادلهی دانشجو، سهم جهانی در عرصه ی فناوری های نوین علمی، موفقیت های علمی و تحقیقاتی دانشجویان و دانشمندان ملی در صحنه ی بین المللی و در زمینه ی ورزشی نیز کسب افتخارات و میزبانی مسابقات جهانی و یا حتی منطقه ای، جملگی از مولفه های مهم در جذب افکار و اذهان بین المللی و ایجاد قدرت نرم به شمار می روند. (بیگی، 1389: 60-46).
علاوه بر فرهنگ، اقتصاد عامل دیگری است که در ایجاد یک قدرت نرم نقش بسزایی دارند. مصداق این عامل را می توان در مواردی از این دست یافت: رشد اقتصادی، مبادلات ارزی و تجاری، میزان تولید سرانه ی کشورها، تعداد شرکت ها (بویژه شرکتهای بین المللی)، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، میزان مشارکت در نهادها و مقررات تجاری بین المللی، میزان رفاه، امید به زندگی، پایین بودن میزان بیکاری، دارا بودن مزیت نسبی در تولید و توزیع یک کالای خاص و غیره.
عامل سوم در ایجاد قدرت نرم، سیاست است که تأثیر آن را می توان در عرصه داخلی و بین المللی مشاهده نمود. در عرصهی داخلی، قدرت نرمِ حاصل از سیاست را می توان در افکار عمومی(شامل نقش آن در سیاست و میزان تأثیر و همراهی آن با دولت)، رعایت حقوق بشر، کارآمدی قوه قضائیه، پاسخگویی دولت، میزان امید به رعایت عدالت در میان افراد جامعه، سیاست های مثبت مهاجرتی و جذب توریسم، جذابیت های ایدئولوژی، میزان دخالت جامعه مدنی و کمبود میزان جرم و تخلف از قانون مطمح نظر است. در عرصه ی بین المللی نیز حجم و میزان تعامل با سازمان های بین المللی، ارائه ی کمک های بشر دوستانه، مناسبات و مبادلات فرهنگی، ارتباطات دیپلماتیک مطلوب و گسترده، طراحی و اتخاذ سیاست های استراتژیک مقبول و برگزاری و مشارکت در کنفرانس ها و نمایشگاه های بین المللی و … مورد توجه قرار می گیرد. (بیگی، 1389: 60-46).
تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه چه از لحاظ ایدئولوژیک و چه از منظر هویتی واجد ویژگیهایی است که هر ناظری را به لحاظ کردن قدرت نرم در روابط میان این دو کشور ناگزیر میسازد. از همین رو این پژوهش تلاش دارد تا ضمن تبیین مفهوم، تاریخچه و اهمیت قدرت نرم، به مقدورات و محدودیتهای ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه از بعد نرم افزاری پرداخته و تاثیرات تقابل این دو کشور را در این نقطه از جهان مورد واکاوی قرار داده و نهایتاً چارچوبی مفهومی برای تحلیل روابط این دو کشور در منطقه خاورمیانه ارایه نماید. بسیاری از جدال های منطقه ای و بین المللی ایران و آمریکا را باید ناشی از واکنش جمهوری اسلامی ایران نسبت به فرایندهای سلطه جویانه،رهبری گرایانه و هژمونیک آمریکا درسیاست بین الملل دانست.براین مبنا، آنان از هر گونه ابزار اقتصادی،نظامی و سیاسی خصوصا اعمال تهدیدات نرم به صورت الگوی تقابل استراتژیک برای تحقق اهداف هژمونیک استفاده به عمل می آورند. آمریکایی ها چنین الگویی را از طریق اعمال و به کار گیری مولفه های قدرت نرم همچون، استفاده از سازمانها و نهادهای بین المللی جهت محدودیت سازی فزآینده، اعمال جنگ روانی، رسانه ای در حوزه های مختلف بهره می گیرند.
بررسی عناصر و مولفه های قدرت نرم با تکیه بر دیپلماسی عمومی، تلاش دو کشور در جهت تسلط بر منطقه استراتژیک خاورمیانه،جایگاه و موقعیت ژئوپلیتیک ایران، طرح خاورمیانه جدید، امنیت انرژی از جمله محورهای مهمی هستند که ایران و آمریکا در مورد آن اختلاف نظر دارند و دیدگاه های گوناگونی پیرامون آن مطرح می گردد. این پژوهش با تکیه بر محورهای ذکرشده دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
رینی شرکتی، مجموعه فعالیتهایی است که بهره برداری از مزایای رقابتی نوآوری را در یک سازمان امکانپذیر کرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری در سازمانها است. در حقیقت، کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره بردار ی از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی بر ای سازمانها قلمداد می شود (کوراتکو و همکاران[2]، 2005).
امروزه در کشورهای مختلف توجه خاصی به کارآفرینی میشود و تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه شمرده می شود. نیاز سازمانها به پدیده کارآفرینی، پیدایش قلمرو خاصی از این مفهوم به نام کارآفرینی شرکتی را منجر شده است (میرفخرالدینی و همکاران، 1391).
نیاز به کارآفرینی شرکتی پاسخ به مشکلاتی است که یک کسب و کار را تحت فشار قرارداده است. مشکلاتی که در بسیاری از موارد میتواند حیات آن کسب و کار را تحت الشعاع خود قرار دهد. نمونههایی از این مشکلات عبارتند از: رشد سریع تعداد رقبا، حس بیاعتمادی در روشهای سنتی مدیریت شرکتها، خروج دستهجمعی برخی از بهترین و درخشانترین کارکنان شرکت برای تبدیل شدن به کارآفرینان مستقل، رقابتهای بینالمللی، کوچکسازی شرکتهای بزرگ و تمایل کلی به بهبود کارایی و بهرهوری ایستایی، نقصان و ضعف عملکرد مدیریتی و خروج کارکنان نوآور که توسط سلسله مراتب اداری سازمان محدود شدهاند نیز به این مشکلات اضافه میشود. مشکلاتی که صاحبان این شرکتها را بر آن میدارد تا به دنبال کشف و یا خلق فرصتهای جدید باشند (موریس و همکاران[3]، 2008).
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که به وسیله آن افراد و گروهها، در ارتباط با سازمان موجود، یک سازمان جدید ایجاد کرده یا نوسازی و نوآوری را درون سازمان دنبال میکنند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
کارآفرینی شرکتی تلاشهای سازمان در استفاده از مزیتهای رقابتی خویش، اکتشاف فرصتها و قابلیت های مورد نیاز در تعقیب و بهره برداری اثربخش ازآن فرصتها را تسهیل میکند (کوین و مایلز[4]، 1999).
از طرفی، رقابت و نیاز به نشان دادن واکنش مناسب در برابر عوامل محیطی ایجاب میکند که کارکنان تعهد بیشتری به سازمان پیدا کنند. این نیروی کار است که موجب میشود مزیت رقابتی واقعی آشکار گردد. ایجاد و افزایش تعهد کارکنان (یعنی هماهنگ شدن هدفهای کارکنان با هدفهای شرکت به گونهای که افراد بکوشند وظایف خود را به شکلی انجام دهند که گویی در شرکت شخصی و متعلق به خود کار میکنند) مستلزم فعالیتهای گوناگون است (رهنمای رودپشتی، محمود زاده، 1387، 26).
تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرند. بر اساس این تعریف، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد (ساروقی، 1375).
تعهد سازمانی فراگردی است مستمر که با مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد سازمان و موفقیت و رفاه آنان، در سازمان متجلی می شود. بنابراین، از آنجایی که کارآفرینی به دست نیروی انسانی سازمان صورت میگیرد، تعهد سازمانی اهمیت مییابد (بهاروندی و رزوبهانی، 1392).
از طرفی، سازمانها بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خرد جمعی خود و کسب مزایای رقابتی نیستند. رفتارهای شهروند سازمانی کارکنان که مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با وجود این توسط وی انجام و باعث بهبود موثر وظایف و نقش های سازمان می شوند، مسیر نیل به هدفهای سازمان را تسهیل میکنند و یک عامل کلیدی در اجرای مؤثر تصمیمهای راهبردی است. اجرای هدفهای تصمیم راهبردی، مستلزم خلاقیت و اقدام همزمان افراد است و این هر دو مستلزم روحیه همکاری داوطلبانه است، لذا یکی از چالشهای اساسی مدیریت راهبردی نجوه جلب این همکاری است (زارعیمتین و همکاران، 1385).
رفتار شهروندی باعث داشتن یک گروه از کارکنان میشود که به شرکت متعهد هستند. رفتار شهروندی سازمانی باعث کاهش و نزول ترک خدمت و غیبت کارکنان میگردد و کارکنانی که به شرکت متعهدند با شرکت به مدت طولانی باقی میمانند و محصولاتی با کیفیت بالا تولید میکنند و به موقعیت شرکت بر اساس رویکردهای متنوع و مختلف کمک میکنند. (دیمهور و منظریتوکلی، 1391).
بنابراین به نظر میرسد گرایش به کارآفرینی شرکتی و فراهم کردن تمهیدات لازم برای بکارگیری آن میتواند در تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تأثیر گذار باشد، و سازمانی که نسبت به کارآفرینی شرکتی بیاعتنا باشد، در آینده نمی بایست انتظاری به کسب مزیتهای رقابتی از طریق مهمترین سرمایه خود یعنی سرمایه انسانی داشته باشد.
این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان است. در پژوهش حاضر، مؤلفههای در نظر گرفته شده برای اندازهگیری میزان تأثیرگذاری کارآفرینی شرکتی که عبارتند از ساختار منعطف، جو سازمانی اثربخش، فرهنگ پشتیبان و محرک خلاقیت و نوآوری و قابلیتها و انگیزش فردی کارکنان که با استناد به پژوهش هاینونن و کورولا[5] انتخاب شدهاند بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان در شرکت داروسازی اسوه تهران میباشد.
عدم اطمینان، ناهماهنگی و تلاطم محیطی موجب چالشهای عملیاتی و استراتژیک برای سازمانهای امروزی میشود. شرکتها برای مقابله با این چالشها به طور فزایندهای بر کارآفرینی سازمانی تکیه میکنند. این امر مستلزم این است که مدیران در همه سطوح به طور فعال در طراحی و اجرای یک استراتژی برای اقدامات کارآفرینی سازمانی مشارکت داشته باشند و ملزومات لازم را در سازمان فراهم کنند (ایزت[6]، 2010).
کارآفرینی مقولهی بسیار مهمی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. در این میان، یکی از شاخههای اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشمگیری در توفیق و تعالی سازمانها دارد (احمدپور، 1383).
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که به وسیله آن افراد و گروهها، در ارتباط با سازمان موجود، یک سازمان جدید ایجاد کرده یا نوسازی و نوآوری را درون سازمان دنبال میکنند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
امروزه بیش از هر چیز صاحبان کسب و کارها باید بیاموزند که تلاطم در محیط بیرونی موجب تحولات شگرف در محیط داخلی میشود؛ که برای موفقیت در این محیط رقابتی معمولا راه حلها ساده نبوده و مواردی همچون اصلاح ساختار، رویکرد کنترل مستمر، تغییر سبک رهبری، و تصمیمگیری در خصوص روشهای پاداش بایستی مورد بازبینی و دقتنظر قرار گیرند زیرا محیط بیرونی پویا و در بسیاری از موارد پیچیده است و بنابراین از جمله ضرورتهای پرداختن به کارآفرینی شرکتی می توان به موارد ذیل اشاره کرد: نیاز به رشد و ایجاد روحیهی کارآفرینانه، ایجاد و و حفظ مزیت رقابتی، حفظ برتری رقابتی در تمامی سطوح کاری یک شرکت، احیا و جوانسازی کسب وکار موجود، توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید، پیگیری فرصتهایکارآفرینانه، ایجاد کسبوکارجدید، ارائهی راهبردهای جدید، بهبود رشد و سود دهی، تداوم برتری رقابتی، افزایش کارایی مالی، خلق ثروت (هیسریچ و همکاران[7]، 2005).
در دهه گذشته مطالعات انجام شده در مورد کارآفرینی سازمانی به سرعت افزایش یافته است. کارآفرینی سازمانی شامل چهار بعد نوآوری، ریسکپذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی است. در سازمانها، کارآفرینی سازمانی با هدف توسعه عملکرد دنبال میشود که در سودآوری و افزایش تولید و ارتقاء عملکرد اقتصادی شرکت نقش اساسی دارد. شرکتها برای حفظ مزیت رقابتی خود در درازمدت مجبور به توسعه تعهد خود به کارآفرینی سازمانی هستند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
از آنجایی که کارآفرینی به دست نیروی انسانی سازمان صورت میگیرد، موضوع تعهد سازمانی اهمیت مییابد. تعهد سازمانی فراگردی است مستمر که با مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد سازمان و موفقیت و رفاه آنان، در سازمان متجلی میشود. (بهاروندی و رزوبهانی، 1392).
از طرف دیگر، رفتار شهروندی باعث داشتن یک گروه از کارکنان میشود که به شرکت متعهد هستند. رفتار شهروندی سازمانی باعث کاهش و نزول ترک خدمت و غیبت کارکنان میگردد و کارکنانی که به شرکت متعهدند با شرکت به مدت طولانی باقی میمانند و محصولاتی با کیفیت بالا تولید میکنند و به موقعیت شرکت و کسب مزیتهای رقابتی بر اساس رویکردهای متنوع و مختلف کمک میکنند. (دیمهور و منظریتوکلی، 1391).
با انجام این تحقیق میتوان به اهمیت کارآفرینی شرکتی پی برده و فرصتهای کارآفرینی را از طریق فراهم کردن شرایط لازم در سازمان مورد بازنگری قرار داده و با توجه به تاثیر کارآفرینی شرکتی بر تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی، کارآفرینی شرکتی را گسترش داده و موجبات تحقق اهداف سازمان را فراهم سازند.
هدف کلی: بررسی تاثیر کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان شرکت داروسازی اسوه استان تهران.
اهداف جزئی:
فرضیه اصلی: کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی در شرکت داروسازی اسوه استان تهران تأثیر دارد.
فرضیات فرعی:
متغیر مستقل: کارآفرینی شرکتی
متغیرهای وابسته: رفتار شهروندی سازمانی – تعهد سازمانی
سیاسی
ب) امنیتی
در منطقه خاورمیانه مورد کنکاش قرار خواهد داد و تلاش خواهد کرد که ضمن برشمردن و پژوهش در مورد جنبه های مبهم و مجهول تحقیق همچون:
1) عوامل اصلی رشد نوسلفیسم در خاورمیانه
2) گروهها و احزاب اسلامی موثر در رشد نوسلفیسم در خاورمیانه
به این سوال اصلی پاسخ دهد که:
ظهور نوسلفیسم در خاورمیانه و پیامدهای های آن بر امنیت ملی ایران چیست؟
همچنین در این پژوهش نوسلفیسم در خاورمیانه به عنوان متغیر مستقل و امنیت ملی ایران به عنوان متغیر وابسته مدنظر قرار خواهد گرفت.
تا آنجا که نگارنده بررسی و جستجو کرده است در خصوص موضوع مورد پژوهش این رساله تحقیق مستقلی صورت نگرفته است. لیکن مقالات و کتابهای مشابهی در این راستا و در ارتباط با این موضوع نوشته شده اند که می توان به عنوان نمونه به موارد ذیل اشاره کرد:
1-کتاب “بنیادگرایی و سلفیه” یکی از کتاب های مهمی است که در حوزه بازشناسی طیفی از جریان های دینی به کوشش حسین هوشنگی و احمد پاکتچی نگاشته شده است.این کتاب در 13 فصل پیرامون مسائلی چون پیجویی مفهوم بنیادگرایی،زمینه های تاریخی سلفیه، بنیان های نظری سلفیه، تاریخ فرهنگ سلفیه، عدالت در آرای سلفی ها، بازخوردهای بنیادگرایی و سلفیه، زمینه های اجتماعی رشد سلف گرایی در عصر مدرن، جریان شناسی بنیادگرایی،ارزش ضد امنیتی بنیادگرایی با تاکید بر نهضت سلفی-وهابی، بازشناسی بنیادگرایی و سلفیه در دوران معاصر، بنیادگرایی و اصلاح طلبی سلفی و… به رشته تحریر درآمده است.
2-سعید عدالت نژاد استاد یار بنیاد دایره المعارف اسلامی تهران وآقای سید حسین نظام الدینی دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در پژوهشی با عنوان “سلفیان تکفیری یا الجهادیون” که درفصلنامه تاریخ و تمدن اسلامی به بررسی این موضوع پرداخته اند که سلفیان تکفیری گروههایی از مسلمانان هستند که به علت پاره ای از اندیشه ها از جانب مخالفانشان به این نام مشهور شده اند ایشان در ادامه به موضوعاتی چون خاستگاه نخستین این گروه¬ها، اندیشه های آنان به خصوص اندیشه تشکیل حکومت اسلامی پرداخته و آن را به عنوان بدیلی برای نهاد خلافت در میان گروهای مسلمانی که هویت خود را در معرض نا بودی می دیدند مطرح میکنند.
3- آقای سید باقر سید نژاد در تحقیقی در سال 89 به بررسی سلفی گری درعراق و تاثیران بر جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.کانونی ترین نقطه توجه این محقق، ژئوپولتیک مرزی جمهوری ایران بعد از سقوط رژیم بعثی درعراق است که عقیده دارد به دنبال آن، پیوند الگوی نوین سیاسی باسایر روندهای شتاب دهنده چشم انداز جدیدی از تحول ژئوپولتیک در منطقه را ترسیم نمود واهمیت ژئوپولتیکی ایران در هارتلند اسلامی و شیعی را بیش از پیش نمایان ساخت در واقع ترکیب این تحولات بامنابع سنتی و پایدار ژئوپولتیک فرصتهاومقدورات و بیزاری را برای جمهوری اسلامی ایران تعریف می نماید که البته متضمن محدودیت ها و تهدید ات جدیدی نیز هست یکی از خطیرترین و دغدغه انگیزترین این تهدید ات در سطح منطقه و جهان اسلام رویکرد خاصی از اسلامگرای است که عنوان سلفی گری معروف آن است. در نتیجه تجمع و هم افزایی توان سلفی گری در عراق، موجی از فرقه گرای و تفرقه شکل گرفت که اولا به گواهی تاریخ بغداد اززمان بر پا شدن بیت الحکمه به دست مامون در سال200ق تا1424ق هرگز شاهد این همه چند دستگی قومی ومذهبی نشده بود وثانیا مواضع واقداماتی دو وجهی انجام گرفت که تقریبا همه مشکلها وخطوط درگیری با جمهوری اسلامی ایران در حوزه گسترده جهان اسلام، به ویژه در عراق را پوشش داد از یک سو در وجه نرم افزاری حجم فتواها و فشار دیپلماتیک علیه شیعیان وسیاست خارجی ایران افزایش چشمگیری یافت واز سوی دیگر ضمن اقدامات بی سابقه ای ازقبیل قتل عام شیعیان درعراق تهدیدات مربوط به امنیت ومنافع ملی ایران عینییت یافت .
4-رحمتالله فلاح در تحقیقی با عنوان:”مطالعات منطقهای؛ جهان اسلام” به بررسی تشکیل شبکه جهانی القاعده بر مبنای آموزههای سلفی می پردازد که توانست به عنوان پدیدهای اجتماعی، اعتقادی و سیاسی در جهان اسلام، به خصوص خاورمیانه، ظهور کند. هرچند اندیشه و عمل این جریان اجتماعی در خود جهان اسلام و بیرون از حوزه تمدنی آن با چالشی جدی و اساسی مواجه شد، با این حال، طیفها، قشرها و لایههایی از هویت مذهبی در کشورهای مسلمان ضمن استقبال از چنین اندیشهای، بسترهای لازم را برای رشد و گسترش آن فراهم کردهاند. در کشور مسلمان ترکیه نیز با اینکه اکثریت مردم علاقهای به این تفکر و جریان ندارند، بسترهایی وجود دارد که شرایط لازم را برای رشد القاعده در این کشور آماده کرده است. نویسنده ضمن بررسی اهداف، پایگاه اجتماعی و تودهای، ساختار سازمانی و روابط بینالمللی القاعده ، به این نتیجه رسیده است که هرچند زمینههای لازم برای فعالیت القاعده در منطقه وجود دارد، رشد فرایند دموکراسی در جوامع اسلامی مانند ترکیه، هر نوع بنیادگرایی را با اشکالِ مختلف سکولاریستی، ناسیونالیستی و اسلامی تضعیف خواهد کرد.
5-“عصام العماد شاگرد بن باز” (مفتی و فقیه سعودی) در کتابی که به مناسبت گرویدن خود به تشیع، به رشته تحریر در آورده مینویسد: “هنگامی که کتابهای برادران وهابی را میخوانیم بر یقین ما افزوده میشود که آینده از آنِ مذهب تشیع است؛ زیرا آنان، خود، وسیله انتشار سریع و آشنایی با مذهب تشیع در بین وهابیان میباشند. .سپس از قول “شیخ عبدالله الغنیمان” (استاد “الجامعه الاسلامیه” در مدینه منوره) نقل میکند: “وهابیون به یقین دریافتهاند، تنها مذهبی که در آینده، اهل سنت و وهابیت را به طرف خود، جذب خواهد کرد، همان مذهب شیعه امامی است”.
6-“مایکل برانت” در کتاب “نقشهای برای جدایی مکاتب الهی” مینویسد: اسنادی دال بر دست های پشت پرده سازمان های امنیتی موساد و سیا برای اختلاف بین مسلمانان بیان می کند او در کتابش اندیشه ساختگی سلفی گری را آغاز این اختلاف می داند. او در این باره می گوید: “افرادی که با شیعه، اختلاف نظر دارند علیه شیعه، منظم و مستحکم هستند. باید شیعیان را کافر جلوه داد و آنها را از جامعه جدا نمود و علیه آنها مطالب تحرکبرانگیز نوشت.
7- علی الهت بلداشتی دانشجوی دکترای فلسفی وکلام اسلامی در پایانامه دکتری در تحقیقی به عنوان نقد مبانی سلفیه به برسی موضوع پرداخته است. او توضیح می دهد که توحید اصل اساسی دعوت انبیائ الهی ورهروان انان بوده است از سوی دیگر یکی از محورهای همبستگی یا گسستگی انسانها وجوامع ، توحید است اما در میان ملتهاونحله ها گویی سلفیه ویژگی وامتیاز خاصی برای خویش در پاسداری ازتوحید قائل است وبر مبنای دیدگاهای خاص خویش در تفسیر توحید بسیاری از مسلمانان غیر سلفی را اهل شرک وبدعت می دانند. سلفیه به رهبری فکری ابن تیمیه ومحمد عبدالوهاب وباپیروی ازافکار وایده های اصحاب اثر واهل حدیث وبه ویژه احمد بن حنبل پیشوای حنبلیان تنها خودشان را اهل سنت دانسته وبقیه فرقه ها وگروه¬های فکری رادر حوزه اسلامی اعم از حکما و متکلمان و عارفان اهل ضلال و بدعت می دانند.
8-تحلیلگر مسایل امور خاورمیانه در بی بی سی، راجر هاردی، به منظور تحقیق در خصوص وهابی گری (برداشت سختگیرانه عربستان سعودی از اسلام) دو ماه را در عربستان سعودی گذراند. در بخش اول از دو گزارش او، راجر هاردی نگاهی دارد به این موضوع که آیا وهابی گری و دلارهای نفتی عربستان سعودی به گسترش افراط گرایی کمک کرده است یا خیر. در این تحقیق آمده که پتریک فیتزجرالد، یکی از دادستانهای ارشد آمریکا، به من نویسنده گفته است که چگونه او متقاعد شد که یک سازمان خیریه سعودی که مقر آن در شیکاگو بود، برای القاعده فعالیت کند. مقامات آمریکایی این سازمان خیریه با نام “بنیاد خیرخواهی” را در سال 2002 بستند. دو سال پس از آن یک سازمان خیریه دیگر سعودی با نام “الحرمین” تحت نظر قرار گرفت.
9-پیرمحمد ملازهی در تحقیقی با عنوان:”نقش عربستان سعودی در گسترش وهابیت در پاکستان” توضیح می دهد که آنچه در مورد سلفیت در پاکستان اتفاق افتاد، توسعه و گسترش نفوذ سلفی ـ وهابی با سرمایهگذاری بسیار حساب شده و مؤثر عربستان سعودی در تقویت جهادگران عرب و افغان عملی میشود. صدها مدرسه دینی در کنار نظام آموزشی رسمی و دولتی پاکستان در ایالتهای پشتوننشین سرحد و بلوچستان پاکستان احداث شدند و هزاران طلبه عمدتاً پشتون در این مدارس به تحصیل علوم دینی پرداختند. مهمتر اینکه اینگونه مدارس از حمایت جدی ارتش پاکستان برخوردار شدند. از آنجا که هدف این مدارس تربیت جهادگر برای جهاد در افغانستان بود، با انتظارات دولت پاکستان برای نفوذ در افغانستان و آسیای مرکزی نیز همخوانی مییافت. بدین ترتیب، علمای مکتب دیوبندی آموزش ایدئولوژیک مدارس مذهبی پاکستان را برعهده گرفتند تا داوطلبان جهاد در افغانستان را آموزش دهند. آموزش نظامی طلاب جهادگر را آژانس اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان موسوم به آیاسآی تقبل کرد. حمایت تسلیحاتی مجاهدین را نیز دنیای غرب برعهده گرفت. گذشته از این، طلاب از سایر کشورهای اسلامی جذب مدارس مذهبی پاکستان شدند که بعداً هستههای اولیه سازمانهای جهادگر را در کشورهای خود تشکیل دادند و اکنون تحت عنوان کلی تروریسم و سازمان القاعده طبقهبندی میشوند این نویسنده نتیجه گیری می کند که تفکر سلفی ـ وهابی تفکری اصالتاً عربی است که در سایه تفاهم سلطنت آل سعود و علمای سنتگرای وهابی شکل گرفت و براثر امکانات مالی ناشی از منابع نفتی عربستان سعودی، دنیای اهل سنت در کشورهای اسلامی را تا حدی تحت تأثیر قرار داد. اما این برداشت که در کشوری مثل پاکستان حنفیمذهب تفکر اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ اتحاد شوروی سابق و شکلگیری جهاد، باعث شد که جهادگران عرب سلفی ـ وهابی با حمایت دنیای عرب در کنار مجاهدین افغان وارد جهاد شوند. پیشاور پاکستان مرکز تجمع جهادگران عرب سلفی ـ وهابی شد. مدارس مذهبی زیادی با حمایت مالی اعراب برای تربیت جهادگران به وجود آمدند که محصول نهایی آنها طالبان بود که تجربه ناموفقی از قدرت در افغانستان از خود به نمایش گذاشت. تفکر طالبانی در پاکستان وجود دارد و این تفکر در شکل جهادی آن با سازمان القاعده یا تفکر جهادگر سلفی پیوند خورده است، اما این پیوند مکتبی نیست، بلکه در راستای هدف واحد همکاری مؤثر براساس مشترکات فکری عمدتاً حول محور جهاد متمرکز است. تفکر طالبانی در پاکستان براساس آموزههای مکتب دیوبندی است که در تمامی جنبههای آن سلفی تلقی نمیشود. این نویسنده نتیجه گیری می کند که تفکر سلفی ـ وهابی به لحاظ ذهنی در منطقه پذیرفتنی شده است و با تغییر شرایط بعد از حادثه 11 سپتامبر و پایان یافتن قطعی همکاری دنیای غرب، دنیای عرب و تفکر جهادگر القاعدهای ـ طالبانی به نظر میرسد تفکر جهادگر مکتب دیوبندی عمدتاً به طرف محلی شدن در پاکستان و افغانستان و آسیای مرکزی متمایل شود، ولی تفکر القاعدهای جهادگر خود را نماینده تفکر اسلامی در مقابل غرب احساس میکند و به صورت تفکر جهان اسلام در مقابله با تمدن مادی غرب قرار میگیرد. در پی چنین تحولی قابل تصور خواهد بود که مکتب دیوبندی وجه غالب را در پاکستان بیابد و حس همدردی خود را با تفکر جهادگر سلفی القاعدهای حفظ کند، ولی تحت تأثیر و نفوذ گذشته آن قرار نداشته باشد و به تدریج تلاش کند هویت تاریخی جداگانهاش را پررنگتر به نمایش بگذارد.
10- علی اصغر رضوانی در سال87 کتابی را با عنوان “ابن تیمیه، موسس افکار وهابیت” و همچنین در سال 89 کتابی با عنوان “سلفی گری(وهابیت) و پاسخ به شبهات” به رشته تحریر در آورده است که در این کتاب ها به شرح حال ابن تیمیه و دشمنی وی با اهل بیت و شناخت وهابیون پرداخته است و سپس با بر شمردن نظرات وهابیت در مواردی چون صفات الهی از دیدگاه وهابیت(مانند کیفیت صفات، رویت، تجسیم)، مبانی اعتقادی وهابیت(مانند میزان در توحید و شرک، ایمان و کفر، سنت و بدعت) و فتاوی و آرای وهابیان در موادری مانند توسل، تبرک، شفاعت، استغاثه به ارواح اولیا، زیارت قبور) و… با دلایل متقن به رفع این شبهات و آرا و نظرات مطرح شده از سوی وهابیون پرداخته است.
و………
رونمایی از فرآیند ناامن کردن منطقه توسط نوسلفیسم به جهت تضعیف حکومت جمهوری اسلامی ایران هدف این تحقیق می باشد.
سوال اصلی:
نوسلفیسم در خاورمیانه و پیامدهای های آن بر امنیت ملی ایران چیست؟
سوالات فرعی:
1-عوامل اصلی رشد نوسلفیسم در خاورمیانه کدامند؟
2-گروهها و احزاب اسلامی چه نقشی در رشد و گسترش نوسلفیسم در خاورمیانه دارند؟
عملکرد نوسلفیسم در منطقه موجب تهدید امنیت ملی ایران شده است
1-ضعف و ناکارآمدی حکومت های منطقه و همچنین مداخلات خارجی(منطقه ای و فرا منطقه ای) عوامل اصلی در رشد نوسلفی گرایی در منطقه خاورمیانه می باشند.
2-گروهها و احزاب اسلامی بازیگران مهم و تعیین کننده در رشد و گسترش نوسلفیسم در خاورمیانه می باشندند.
متغیر مستقل: نوسلفیسم در خاورمیانه
متغیر وابسته: تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
این پژوهش می تواند به عنوان منبعی مهم و راهبردی در ارائه علائم و هشدارها در خصوص پیامدهای رشد نوسلفیسم در جمهوری اسلامی ایران و اهمیت این موضوع بر امنیت و منافع ملی کشور و همچنین ارائه راهکارهای مناسب در جلوگیری از گسترش این پدیده شوم در حوزه ایران مورد استفاده دستگاههای امنیتی- اطلاعاتی متعدد نظام قرار گیرد .
بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 شاهد تحولی زرف، بنیادی و رادیکال در خاورمیانه هستیم و آن به وجود آمدن جنگ های مذهبی گسترده در قالب تفکرات تند سلفی تکفیری-جهادی در منطقه می باشد به گونه ای امروزه این منطقه و اتفاقات آن کانون توجه جهانیان قرار گرفته است.باید گفت که این اتفاق امری نو و جدید در خاورمیانه می باشد که دامنه آن کم کم به کشور جمهوری اسلامی ایران نیز گسترده شده و گریبانگیر ما نیز شده است و روز به روز بر شدت و حدت این مشکل فرهنگی-مذهبی-امنیتی افزوده می شود.
1)نوع روش تحقیق:
نوع روش تحقیق کیفی می باشد.
2)روش گردآوری اطلاعات(کتابخانه ای، میدانی و…):
داده های تحقیق از طریق مطالعه اسنادی ، کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری خواهد شد.
3)ابزار گردآوری اطلاعات:
فیش برداری- اینترنت – نرم افزار
4)روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
روش تجزیه تحلیل اطلاعات به صورت تحلیل محتوایی- توصیفی خواهد بود